آیه مودت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = آیه مودت
| موضوع مرتبط = آیه مودت
| عنوان مدخل  = [[آیه مودت]]
| عنوان مدخل  = آیه مودت
| مداخل مرتبط = [[آیه مودت در قرآن]] - [[آیه مودت در حدیث]] - [[آیه مودت در کلام اسلامی]]  
| مداخل مرتبط = [[آیه مودت در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه مودت در حدیث]] - [[آیه مودت در کلام اسلامی]] - [[آیه مودت در معارف و سیره فاطمی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


بزرگترین ابراز [[مودّت]] نسبت به این [[خاندان]]، [[پذیرش رهبری]] و [[امامت]] آنان و مقدم داشتن ایشان بر دیگران و [[حجّت]] شمردن [[قول و فعل]] آنان است و وقتی [[مودّت]]، [[واجب]] [[الهی]] باشد، [[اطاعت]] نیز [[تکلیف الهی]] است و [[شایستگی]] و [[برتری]] همه جانبۀ آنان معیار [[لزوم]] این [[اطاعت]] است. پس [[آیۀ مودت]]، از پشتوانه‌ها و [[دلایل امامت]] [[ائمه]]{{ع}} محسوب می‌شود، چون [[مودّت]]، تنها [[محبت]] [[قلبی]] نیست، بلکه [[فرمانبرداری محبّانه]] و [[اطاعت]] مطلق از [[مقام ولایت]] آنان است و تنها امر تشریفاتی و [[اخلاقی]] نیست، بلکه فریضۀ [[الهی]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>.
== مقدمه ==
یکی از [[آیات قرآنی]] که به آن بر [[امامت اهل بیت پیامبر]] {{صل}} استدلال شده، [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: من هیچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمى‌‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم اهل بیتم‌» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> است که به اختصار آیه «مودت» نامیده می‌شود. [[خداوند]] در آیه ۲۳ [[سوره شوری]] فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.


==[[آیۀ مودت]] و [[شأن نزول]]==
== آیه مودت در کتب کلامیون شیعی و سنی ==
* [[آیۀ مودت]] آیه‌ای است که [[اجر]] [[رسالت پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} را [[مودّت]] [[خویشاوندان]] آن [[حضرت]] بیان می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref><ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>
[[خواجه نصیر الدین طوسی]] در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق [[افضلیت امیرالمؤمنین]] {{ع}} بر [[امامت]] آن حضرت [[استدلال]] کرده است، [[آیه مودت]] را یکی از [[دلایل]] [[افضلیت]] آن حضرت به شمار آورده و گفته است: {{عربی|و وجوب المحبة}}. [[علامه حلّی]] در شرح آن گفته است: «این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین {{ع}} است. تقریر آن چنین است: [[محبت]] و [[مودت]] [[علی]] {{ع}} نه دیگر [[صحابه]]، [[واجب]] بوده است، پس او بر دیگر [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} [[برتر]] است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به [[دلیل]] [[کلام خداوند]]: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> واجب است»<ref>کشف المراد، ص۵۳۴.</ref>.
*دو [[شأن نزول]] برای [[آیه]] ذکر شده است:
# [[شأن نزول]] اول می‌‌گوید: روزی [[مشرکان]] [[مکه]] در جایی گرد آمدند و گفتند: «آیا [[محمد]] در برابر آنچه آورده است، مزدی می‌خواهد؟» این [[آیه]] در پاسخ آنان فرود آمد و [[مردم]] را بر [[مودت]] [[پیامبر]] و [[خویشاوندان]] [[مأمور]] ساخت<ref>ر.ک: تفسیر آیة المودة، ص۲۵؛ روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۰؛ المیزان‌، ج۱۸، ص ۴۳.</ref>. براساس این [[شأن نزول]] [[آیه]] مکی است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۱.</ref>.
# [[شأن نزول]] دوم می‌‌گوید: چون [[پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] [[حکومت اسلامی]] را بنیان گذاشت به دشواری‌های [[مالی]] دچار گشت. [[انصار]] نزد او آمدند و [[اموال]] خویش را به [[حضرت]] عرضه کردند. در این هنگام [[آیه]] نازل شد و [[پیامبر]]{{صل}} آن را بر [[انصار]] خواند و فرمود: «[[نزدیکان]] مرا پس از من [[دوست]] بدارید». [[انصار]] با [[شادی]] و [[رضایت]] از محضر [[پیامبر]]{{صل}} بیرون رفتند؛ اما [[منافقان]]، گفتند این سخن، افترائی است که [[محمد]] بر [[خدا]] بسته و می‌خواهد ما را از این پس [[ذلیل]] [[خویشان]] خود کند. آن گاه [[آیه]] نازل گشت<ref>مجمع البیان‌، ج۹، ص۲۹؛ تفسیر نمونه‌، ج۲۰، ص ۴۰۲. </ref>. بر این اساس [[آیه]] [[مدنی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۱.</ref>.


==[[تفسیر]] [[آیۀ مودت]]==
[[علامه حلی]]، در دو کتاب دیگر خود، یعنی «[[منهاج الکرامه (کتاب)|منهاج الکرامه]]»<ref>منهاج الکرامة، ص۱۴۷.</ref> و «[[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]»<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.</ref> به آیه «مودت» بر [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} استدال کرده است. [[زین‌الدین بیاضی]] در «[[الصراط‌ المستقیم الی مستحقی‌ التقدیم (کتاب)|الصراط‌ المستقیم الی مستحقی‌ التقدیم]]»<ref>الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، [[عبدالرزاق لاهیجی]] در «[[گوهر مراد (کتاب)|گوهر مراد]]»<ref>گوهر مراد، ص۵۴۶.</ref>، [[سید عبدالله شبر]] در «[[حق الیقین فی معرفه اصول الدین (کتاب)|حق الیقین فی معرفه اصول الدین]]»<ref>حق الیقین فی معرفه اصول الدین، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[سید علی موسوی بهبهانی]] در «[[مصباح الهدایة فی اثبات الولایة (کتاب)|مصباح الهدایة فی اثبات الولایة]]»<ref>مصباح الهدایة إلی اثبات الولایة، ص۱۷۴-۱۷۹.</ref> نیز به [[آیه]] «مودت» بر [[افضلیت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} استدال کرده‌اند.
* [[مفسران]] تفسیرهای متفاوتی برای [[آیۀ مودت]] [[نقل]] کرده‌اند از جمله:
#معنای‌ «[[قربی]]» [[تقرب به خداوند]] است و «[[مودة فی القربی]]» به معنای [[مودت به خدا]] از راه [[تقرب]] به او و از گذر [[طاعت]] است. بنابراین، مراد [[آیه]] این است: من مزدی از شما نمی‌خواهم مگر اینکه از راه [[تقرب به خدا]]، بدو [[مودت]] ورزید<ref>روح المعانی‌، ج۲۵، ص ۳۲؛ المیزان‌، ج۱۸ ص ۴۵؛ تفسیر نمونه‌، ج۲۰، ص ۴۰۷؛ پیام قرآن‌، ج۹، ص ۲۲۵.</ref>. اما این [[تفسیر]] [[نادرست]] است؛ زیرا معنای [[آیه]] بنابر آن چنین می‌شود: «از شما می‌خواهم [[اطاعت خدا]] را [[دوست]] بدارید». در حالی که معنای درست این است: «از شما می‌خواهم [[خدا]] را [[اطاعت]] کنید نه اینکه تنها آن را [[دوست]] بدارید»؛ چون [[تقرب به خدا]] را حتی [[مشرکان]] [[دوست]] داشتند و بتان را به همین جهت می‌پرستیدند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۲.</ref>.
#واژۀ «[[قربی]]» به معنای [[خویشاوندی]] است؛ نه [[خویشاوندان]]<ref>روح المعانی‌، ج۲۵، ص ۳۰؛ پیام قرآن‌، ج۹، ص۲۲۶.</ref>. [[قریش]]، [[پیامبر]]{{صل}} را [[تکذیب]] و با او [[دشمنی]] می‌کردند. از این رو، [[خداوند متعال]] [[دستور]] داد [[پیامبر]]{{صل}} از آنان بخواهد اگر [[ایمان]] نمی‌آورند، [[دست]] کم [[دشمنی]] نکنند؛ زیرا با [[پیامبر]]{{صل}} خویشاوندند. این [[تفسیر]] نیز مردود است؛ زیرا درخواست مزد جایی درست است که کسی کاری برای کسانی انجام دهد و سودی به آنها رسانَد و در اینجا چنین نیست. [[مشرکان]] [[قریش]] [[هدایت]] نیافته و [[ایمان]] نیاورده بودند؛ بلکه [[دشمنی]] نیز می‌کردند. اگر کسی بگوید آنان [[ایمان]] آورده بودند باید گفت: در این صورت، دیگر [[دشمنی]] تحقق ندارد تا [[پیامبر]] از آنان بخواهد به عنوان [[اجر]]، از آن دست بردارند<ref>المیزان‌، ج۱۸، ص ۴۳.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۲.</ref>  
#مراد از «[[قربی]]» همان [[خویشاوندی]] است؛ اما خطاب [[آیه]] به [[قریش]] نیست؛ بلکه به [[انصار]] است؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} از سوی [[مادر]] با آنان [[خویشاوند]] بود<refروح المعانی‌، ج۲۵، ص ۳۰.</ref>. این برداشت نیز [[نادرست]] است؛ زیرا [[محبت]] [[انصار]] به [[پیامبر]]{{صل}} چنان بود که نیازی به سفارش نداشت. آنان [[پیامبر]] را از [[مکه]] به [[شهر]] خویش بردند، گرامی‌اش داشتند و [[پیمان]] بستند همچون [[خانواده]] خویش از او [[دفاع]] کنند. چنین نیز کردند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۲ ـ۵۳.</ref>.
#خطاب [[آیه]] به [[قریش]] است و مراد از [[مودت به قربی]] [[مودت]] به سبب [[خویشاوندی]] است؛ اما [[مودت]] [[پیامبر]]{{صل}} به [[قریش]]، نه [[مودت]] [[قریش]] به [[پیامبر]]{{صل}}. معنای [[آیه]] در این صورت چنین می‌شود: «من در برابر کوششم، هیچ نمی‌خواهم؛ ولی [[محبت]] من به شما روا نمی‌دارد که در [[گمراهی]] رهایتان کنم»<ref>روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۲.</ref>. اشکال [[تفسیر]] این است که با حد و مرزی که [[خداوند]] برای [[دعوت]] و [[هدایت]] گذاشته، سازگار نیست؛ زیرا [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]، وظیفۀ [[پیامبر]]{{صل}} را تنها [[دعوت]] دانسته و به او فرموده است [[هدایت]] به دست تو نیست و تنها از آنِ من است. همچنین فرموده است: «[[پیامبر]] نباید از اینکه [[کفار]] [[دعوت]] او را نمی‌پذیرند، [[اندوهگین]] شود و خود را به [[سختی]] اندازد. وظیفۀ او تنها [[ابلاغ]] است»<ref>{{متن قرآن|مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ}}«بر پیامبر جز پیام رسانی نیست و خداوند آنچه را آشکار می‌دارید و آنچه را نهان می‌کنید می‌داند» سوره مائده، آیه ۹۹.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۳.</ref>
#مراد از «[[قربی]]» [[خویشاوندان]] [[مردم]] است. بدین ترتیب معنای [[آیه]] چنین می‌شود: «هیچ مزدی از شما نمی‌خواهم جز آنکه با خویشانتان [[مهربانی]] کنید»<ref>روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۲.</ref>. اما این [[تفسیر]] نیز [[نادرست]] است؛ زیرا در [[فرهنگ اسلامی]] [[محبت]] به [[نزدیکان]] به صورت مطلق [[پسندیده]] نیست<ref>سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.</ref>؛ بلکه تابع شرط‌هایی است. بنابراین، [[سیاق]] [[آیه]] چنان است که نمی‌تواند مخصص یا [[مقید]] [[آیۀ قربی]] باشد. دیگر آنکه اگر [[محبت]]، محبتی خاص است دیگر نمی‌توان همۀ [[قریش]] یا مخاطبان دیگر را بدهکار پنداشت و آنان را به پرداخت چنین مزدی موظف دانست<ref>المیزان‌، ج ۱۸، ص ۴۵.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۳.</ref>
#نظریۀ [[شیعه]] این است که مراد از «[[مودت به قربی]]» [[دوستی]] با [[خویشاوندان]] ویژۀ [[پیامبر]]{{صل}} است. این [[خویشاوندان]] عبارت‌اند از همان [[عترت]] و [[اهل بیت]]. چنانچه روایاتی را که «[[مودت به قربی]]» را به [[دوستی]] [[عترت]] و [[اهل بیت]] [[تفسیر]] کرده‌اند به روایاتی که [[مردم]] را در [[فهم قرآن]] به [[اهل بیت]] ارجاع می‌دهند پیوند دهیم، شکی نمی‌ماند که مراد از [[مزد رسالت]]، محبتی است که با آن [[مردم]] به [[اهل بیت]] مراجعه می‌نمایند و آنها را [[مرجع]] [[علمی]] و عملی خود قرار می‌دهند و از این گذر با [[راهنمایان]] [[راستین]] خویش پیوند می‌خورند و به [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] می‌رسند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۳.</ref>.


==اشکالات وارد بر [[تفسیر]] [[شیعه]] از [[آیه]]==
این [[استدلال]] از سوی افرادی چون [[ابن تیمیه]] در «[[منهاج السنة النبویة (کتاب)|منهاج السنة النبویة]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است</ref>، [[فضل بن روزبهان]] در «[[ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل (کتاب)|ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.</ref> و [[عبدالعزیز دهلوی]] در «[[التحفه الاثنا عشریه (کتاب)|التحفه الاثنا عشریه]]»<ref>این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین {{ع}} نوشته شده است.</ref> مورد نقد واقع شده است و از سوی عالمان شیعه، مانند [[میر حامد حسین هندی]] در «[[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]]»<ref>این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.</ref>، قاضی [[نورالله شوشتری]] در «[[احقاق الحق و ازهاق الباطل (کتاب)|احقاق الحق و ازهاق الباطل]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، شیخ [[محمد حسین مظفر]] در «[[دلائل الصدق لنهج الحق (کتاب)|دلائل الصدق لنهج الحق]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، [[سید شرف‌الدین عاملی]] در «[[الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء (کتاب)|الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء]]»<ref>الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء {{س}} درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا {{س}} نگارش یافته است.</ref> و [[سید علی میلانی]] در «[[نفحات الازهار (کتاب)|نفحات الازهار]]»<ref>این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.</ref> به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref>.
*برخی [[مخالفان]] بر [[تفسیر]] [[شیعه]]  اشکالاتی وارد کرده‌اند از جمله:
#برخی گفته اند: این [[تفسیر]] متهم ساختن [[پیامبر]]{{صل}} است به اینکه همانند دیگر [[مردم]] برای [[آینده]] [[خویشان]] و [[فرزندان]] خود [[نگرانی]] می‌کند و [[دین خدا]] را وسیلۀ معاش و ارتزاق آنان می‌سازد<ref>روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۲.</ref>. این‌ اشکال مردود است؛ زیرا سود پیوند [[مردم]] با [[عترت]]، به خود آنان می‌رسد نه به [[عترت]]. [[پیامبر]]{{صل}} در [[حقیقت]]، نگران [[مردم]] بوده است نه [[خاندان]] خویش<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۳.</ref>.
#برخی دیگر گفته‌اند: اگر مراد از [[قربی]] [[عترت پیامبر]]{{صل}} است با آیۀ‌ {{متن قرآن|وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ}}<ref>«و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمی‌خواهی» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> ناسازگار است. بطلان این اشکال نیز روشن است؛ زیرا [[مودت]] [[اهل بیت]]{{ع}} بنابر نظریۀ [[شیعه]] از باب مجاز "[[اجر]]" خوانده می‌شود و در [[حقیقت]]، سودی که در این میان پدید می‌آید نصیب [[مردم]] می‌شود نه [[عترت]]. علاوه بر آنکه [[آیه]] [[مدنی]] است و [[مسلمانان]] [[مدینه]] هم به [[عصمت پیامبر]]{{صل}} [[معتقد]] بودند و چنین اتهام‌هایی را در [[حق]] [[پیامبر]]{{صل}} به هیچ وجه وارد نمی‌دانستند و اگر هم بتوان این [[اتهام]] را محتمل دانست، باید در بسیاری [[آیات]] دیگر نیز آن را ملحوظ داشت؛ همانند جایی که [[قرآن]] [[اطاعت]] مطلق از [[پیامبر]]{{صل}} را [[واجب]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند  (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲؛ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}«و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲؛ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref> و همچنین است [[آیه]] [[خمس]]<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}«و اگر رو بگردانند بدانید که خداوند سرور شماست؛ نیک است این یار و نیک است این یاور» سوره انفال، آیه ۴۰.</ref> و ازدواج‌های [[پیامبر]]{{صل}}<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۴.</ref>.
==[[آیه مودت]] در [[حدیث]]==
* [[روایات]] فراوانی از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] شده‌اند که بر [[درستی]] [[نظریه]] [[شیعه]] [[گواهی]] می‌دهند، از جمله:
#پس از [[نزول]] [[آیۀ مودت]] از [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند: «یا [[رسول الله]]! [[خویشاوندان]] تو کیانند که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] است؟» فرمود: «[[علی]] و [[فاطمه]] و دو [[فرزند]] آنان» و این پاسخ را سه بار بر زبان آورد<ref>{{متن حدیث|لَمَّا نَزَلَتْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً الْآيَةَ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أُمِرْنَا بِمَوَدَّتِهِمْ قَالَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ وُلْدُهُمَااحقاق الحق‌، ج۳، ص۲؛ ج ۱۴، ص ۱۰۶؛ تفسیر قرطبی‌، ج۸، ص۵۸۴۳؛ تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۱۰؛ الدرّ المنثور، ج ۶، ص ۷؛  مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۳۰؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستّه، ج ۱، ص۲۵۹}}</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>  
#چون [[علی بن الحسین]]{{ع}} را به [[اسارت]] بر دروازه [[دمشق]] آوردند، مردی شامی گفت: «خدای را [[سپاس]] که شما را کشت و از ریشه برکند!» [[حضرت]] بدو فرمود: «آیا [[قرآن]] خوانده‌ای؟» گفت: «آری!» فرمود: «سوره‌های حامیم را خوانده‌ای؟» گفت: «نه». فرمود: «آیا این را خوانده‌ای که: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؟ گفت: «آیا شما همانانید که این [[آیه]] فرموده است؟» فرمود: «آری»<ref>الدر المنثور، ج۶، ص ۷؛ تفسیر نمونه‌، ج۲۰، ص ۴۱۳.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۴.</ref>
# [[امام باقر]]{{ع}}، دربارۀ این [[آیه]] و [[مودّت]] [[ذی القربی]] می‌فرماید: {{متن حدیث|هِیَ وَ اللَّهِ فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَی الْعِبَادِ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} فِی أَهْلِ بَیْتِهِ}}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۳۹.</ref><ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>


==ثمرات [[مودت]] نسبت به [[خاندان پیامبر]]{{صل}}==
== آیه مودت و امامت عامه ==
* [[مهرورزی]] نسبت به [[خاندان پیامبر]]{{صل}} و [[مودّت]] [[اهل بیت]]{{ع}} برای امّتی که چنین برخورد [[حق]] شنا‌‌سا‌‌‌نه‌ای نسبت به صاحب [[دعوت]] محمّدی دارند<ref>ر.ک: نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۱۵۵.</ref>، ثمراتی دارد مانند:
[[سیره]] همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] {{عم}} بر آن بوده که هرگز از [[امّت]] خود در مقابل ابلاغ رسالت الهی و [[هدایت]] آنان چیزی مطالبه نمی‌کردند؛ در حالی که [[خداوند]] در [[آیه]] ۲۳ [[سوره شوری]]، مطالبه حقّی از [[امّت اسلام]] می‌نماید که با دقّت در بیان آیه روشن می‌شود که حامل [[پیام]] خاصی در راستای [[رسالت]] حضرتش می‌باشد؛ به این ترتیب که:
#تشکّر از زحمات [[پیامبر]]{{صل}} در ادای [[رسالت الهی]] و [[هدایت مردم]] به [[دین خدا]]؛
اولاً، [[شکر]] امّت در قبال زحمات رسالت [[نبوی]] {{صل}}، [[اجابت]] [[دعوت]] آن حضرت است؛ ثانیاً، راه بهره‌مندی از هدایت [[رسول خدا]] {{صل}}، ابراز [[مودّت]] به [[ذریه]] [[طیبه]] آن حضرت است؛ ثالثاً، با توجه به آنکه مودّت در لغت به معنای ابراز محبتی است که در عمل ظاهر شود، [[مودت]] به اولیای الهی {{عم}} هنگامی محقق می‌شود که محب در راستای هدایت و [[امتثال]] [[فرامین]] آنان گام بردارد. بنابراین، امر به مودّت به ذوی‌القربای [[رسول اکرم]] {{عم}} در آیه، اشاره به اصل [[تولّی و تبرّی]] دارد؛ به این ترتیب که خداوند امر به [[تولّی]] به [[ولایت]] آن دسته از ذوی‌القربای [[پیامبراکرم]] {{صل}} می‌نماید که [[عصمت]] آنان مانند حضرتش به ضمانت [[الهی]] و [[علم]] آنان به [[تعلیم]] [[پروردگار]] باشد. خداوند همچنین امر به [[تبرّی]] از [[دشمنان]] آنان می‌نماید<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۵۵۱.</ref>.
#عامل [[گرایش]] به [[خوبی‌ها]] و [[فضیلت‌ها]] از طریق الگوهای کمال است؛ [[اهل بیت]]، پیوسته به این [[آیه]] استناد می‌کردند تا [[امّت]] را نسبت به ادای [[حق]] آنان [[یادآوری]] ‌کنند.  
# [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|أَدِّبُوا أولادکم [[علی]] حبّی وَ حُبُّ أَهْلِ بیتی وَ الْقُرْآنِ}}<ref>«فرزندان خود را با محبت خاندان من تربیت کنید»؛ ر.ک: اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۴۱۳؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۲۸.</ref>. این [[مودّت]]، مایۀ [[نجات]] [[انسان]] در [[آخرت]] و نشانۀ [[پاکی]] مولد و [[رحمت]] و [[لطف الهی]] به [[دوستداران]] این [[خاندان]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>.


==[[آیه مودّت]] در [[امامت اهل بیت]]==
از [[آیه مودت]]، می‌توان با سه بیان مختلف در موضوع [[امامت عامه]] [[اقامه برهان]] کرد.
یکی از [[آیات قرآنی]] که به آن بر [[امامت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} استدال شده، [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> است که به اختصار آیه “مودت” نامیده می‌شود. [[خداوند]] در آیه ۲۳ [[سوره شوری]] فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
[[خواجه نصیر الدین طوسی]] در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[امامت]] آن [[حضرت]] [[استدلال]] کرده است، [[آیه مودت]] را یکی از [[دلایل]] [[افضلیت]] آن حضرت به شمار آورده و گفته است: {{عربی|و وجوب المحبة}}. [[علامه حلّی]] در شرح آن گفته است: “این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} است. تقریر آن چنین است: [[محبت]] و [[مودت]] [[علی]]{{ع}} نه دیگر [[صحابه]]، [[واجب]] بوده است، پس او بر دیگر [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[برتر]] است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به [[دلیل]] [[کلام خداوند]]: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> واجب است”<ref>کشف المراد، ص۵۳۴.</ref>.


[[علامه حلی]]، در دو کتاب دیگر خود، یعنی “[[منهاج الکرامه (کتاب)|منهاج الکرامه]]”<ref>منهاج الکرامة، ص۱۴۷.</ref> و “نهج الحق و [[کشف]] الصدق”<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.</ref> به آیه “مودت” بر [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استدال کرده است. [[زین‌الدین بیاضی]] در “الصراط المستقیم”<ref>الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، [[عبدالرزاق لاهیجی]] در “گوهر مراد”<ref>گوهر مراد، ص۵۴۶.</ref>، [[سید عبدالله شبر]] در “حق الیقین”<ref>حق الیقین، ج۱، ص۱۹۹.</ref>، و [[سید علی موسوی بهبهانی]] در “مصباح الهدایه”<ref>مصباح الهدایة إلی اثبات الولایة، ص۱۷۴-۱۷۹.</ref> نیز به [[آیه]] “مودت” بر [[افضلیت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استدال کرده‌اند.
=== بیان اول ===
این [[استدلال]] از سوی افرادی چون [[ابن تیمیه]] در “منهاج السنه”<ref>این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، [[فضل بن روزبهان]] در “ابطال نهج الباطل”<ref>این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، و [[عبدالعزیز دهلوی]] در “[[التحفه الاثناعشریه (کتاب)|التحفه الاثناعشریه]]”<ref>این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}} نوشته شده است.</ref> مورد نقد واقع شده است و از سوی [[عالمان شیعه]]، مانند [[علامه حامد حسین هندی]] در “[[عقبات الانوار (کتاب)|عقبات الانوار]]”<ref>این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.</ref>، [[قاضی نورالله شوشتری]] در “[[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]]”<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، شیخ [[محمد حسن مظفر]] در “[[دلائل الصدق (کتاب)|دلائل الصدق]]”<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، [[سید شرف‌الدین عاملی]] در “الکلمة الغراء”<ref>الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء{{س}} درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا{{س}} نگارش یافته است.</ref> و [[سید علی میلانی]] در “[[نفحات الازهار (کتاب)|نفحات الازهار]]”<ref>این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.</ref> به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است.
با توجه به واژه‌های کلیدی آیه، از جمله مودت و [[ذوی‌القربی]] و نیز [[اجر رسالت]] و [[ارتباط]] آنها در [[سیاق آیه]] مورد [[استدلال]]، می‌توان [[برهان]] اول را با [[حد وسط]] قرار دادن [[اجر رسالت]] بیان کرد.


اگر چه در آثار مزبور، مباحث و مطالب ارزنده‌ای درباره [[تفسیر آیه]] [[مودت]] و [[روایات]] مربوط به آن و مفاد و مدلول آیه و روایات، مطرح شده است، ولی [[نقل]] و بررسی اقوال و آراء [[مفسران شیعه]] و [[اهل‌سنت]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] و نقل و بررسی [[سند]] و مدلول روایات [[فریقین]] در این باره و تبیین وجوه دلالت آیه شریفه بر [[امامت اهل‌بیت]]{{عم}} و نقل [[شبهات]] و [[پاسخ‌گویی]] به آنها، به صورت یک‌جا و در طرحی جدید، نگارنده را به [[پژوهش]] در این باره برانگیخت. این پژوهش در پنج گفتار سامان یافته است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref>
صورت منطقی برهان اول را با بهره‌مندی از [[آیات]] نازله درباره اجر رسالت [[انبیا]] [[الهی]] {{عم}} و مقایسه آنها با [[آیه مودت]]، می‌توان به صورت زیر تشکیل داد:


===بیان مفاهیم و مفردات [[آیه]]===
اولاً، [[خداوند]] اجر رسالت را استقرار در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] بیان می‌دارد و می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.


*'''[[اجر]]''': اجر در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت می‌شود. اجری که [[خداوند]] در برابر [[کارهای نیک]]، به [[انسان]] می‌دهد، [[ثواب]] ([[پاداش]]) نام دارد<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب}} (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ {{عربی|الأجر والأجرة الكراء علی العمل}} (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).</ref>. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر [[نیک]] باشد، چنان که مهریه [[زن]] نیز اجر نامیده شده است<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر}} (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).</ref>. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی [[دنیوی]] است و گاهی [[اخروی]]، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>. اجر دنیوی [[ابراهیم]]{{ع}} را به او دادیم و او در [[آخرت]] از [[صالحان]] خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند [[صالح]] و [[رضایت]] [[پیروان ادیان]] [ابراهیمی] از او [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.</ref>؛ تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار می‌رود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی “اجرت” فقط در ثواب دنیوی به کار می‌رود. و تفاوت اجر با [[جزا]] این است که اجر تنها در مورد نفع به کار می‌رود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق می‌شود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۱۲.</ref>، و نیز فرموده است: {{متن قرآن|فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ}}<ref>«کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref><ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]]، لفظ اجر، غالباً بر آن چه [[خداوند]] به عنوان جزای کارهای [[عبادی]]، و برای [[مؤمنان]] و [[صالحان]] در [[آخرت]]، آماده کرده است، یعنی [[مقامات]] [[قرب]] و درجات [[ولایت]] که [[بهشت]] نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بی‌گمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref> که حکایت سخن [[یوسف]]{{ع}} است، و نیز در آیه {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.</ref>، (در این دو آیه)، بر جزای [[دنیوی]] [[نیک]]، [[اجر]] اطلاق شده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.</ref>.
عکس مستوی این [[آیه]] می‌تواند برای قیاسی اقترانی قرار گیرد و بگوییم: پذیرش هدایت انبیا {{صل}} و اتخاذ [[صراط مستقیم الهی]] و درنتیجه، [[تولّی]] به [[ولایت]] انبیا الهی {{عم}}، اجر رسالت آنان و از جمله [[رسول خدا]] {{صل}} محسوب می‌گردد.
*'''[[مودّت]]''': [[مودت]] از ریشه [[وُدّ]]، به معنای [[دوستی]] است، و در معنای [[آرزو]] نیز به کار می‌رود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا [[انسان]] چیزی را آرزو می‌کند که [[دوست]] دارد. در [[آیات قرآن]] هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>«و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>. و مودت به معنای آرزو، مانند: {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ}}<ref>«دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ}}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان می‌بودند» سوره حجر، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>. برخی گفته‌اند: معنای [[مودت]] [[خداوند]] نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.</ref>. دیگر لغت‌شناسان نیز مودت را به [[محبت]] معنا کرده و یاد آور شده‌اند که در معنای تمنّی ([[آرزو]]) نیز به کار می‌رود<ref>ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.</ref>. [[ابوهلال عسکری]] میان [[وُدّ]] و [[حُبّ]] فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار می‌رود که [[دوستی]] ناشی از میل طبیعی و [[حکمت]] است، ولی وُدّ در دوستی‌ای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار می‌رود، لذا در جایی که [[انسان]] فرد دیگری را [[دوست]] دارد گفته می‌شود {{عربی|أحب فلانا و أوده}}، ولی در مورد [[نماز]] گفته می‌شود: {{عربی أحب الصلوة}}، و گفته نمی‌شود: {{عربی أود الصلوة}}<ref>معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.</ref>. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص می‌داشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به [[بشر]] به کار نمی‌رفت، در حالی که “ودود” یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب “فعول” به معنای مفعول است، یعنی خداوند [[محبوب]] [[اولیاء]] می‌باشد، و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند [[بندگان]] [[صالح]] خود را دوست دارد و از آنان [[راضی]] است<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.</ref>.
*'''قُربی''': واژه “قربی”، مصدر و از ریشه “قرب” (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه “قرب” در مورد نزدیکی مکانی به کار می‌رود، و واژه “قُربت” در [[قرب]] از حیث [[منزلت]]، استعمال می‌شود، و واژه قُربی و [[قرابت]]، در نسبت [[خویشاوندی]] به کار می‌رود<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.</ref>.


کلمه “قرب” و مترادفات و مشتقات آن در [[قرآن کریم]]، در موارد زیر به کار رفته است:
ثانیاً، آیه مودت را صغرای [[قیاس]] قرار داده و می‌گوییم: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؛ بنابراین: اجر رسالت رسول خدا {{صل}} تنها با ابراز [[مودت]] و [[اطاعت]] و [[تولی]] به ولایت ذوی‌القربای حضرتش {{عم}} ادا می‌گردد.
# قرب مکانی، مانند: {{متن قرآن|فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا}}<ref>«بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>.
# قرب زمانی، مانند: {{متن قرآن|اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ}}<ref>«(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.</ref>.
# قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: {{متن قرآن|وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى}}<ref>«و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: {{متن قرآن|الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.</ref> ۱۱.</ref>. [[پیشگامان]] در [[خیرات]]، پیشگامان در برخورداری از [[رحمت]] الهی‌اند، آنان [[مقربان]] در پیشگاه الهی‌اند. و درباره [[عیسی]]{{ع}} فرموده است: {{متن قرآن|وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>: در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[آبرومند]] و از مقربان خواهد بود.
#به معنای رعایت، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>، و {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>.
#به معنای [[قدرت]]، مانند: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.</ref><ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.</ref>.
*'''استثناء''' (الا): درباره این که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است:
#استثناء در آیه منقطع است. [[قرطبی]] از زجاج و نحاس [[نقل]] کرده که استثناء در آیه{{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را منقطع دانسته‌اند<ref>تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.</ref>. در [[تفسیر جلالین]] نیز استثناء منقطع دانسته شده است<ref>تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.</ref>. [[محی‌الدین عربی]]<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، مراغی<ref>تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>، [[شیخ مفید]]<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.</ref> و [[ابوالفتوح رازی]]<ref>تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.</ref> نیز استثناء در آیه را منقطع دانسته‌اند. [[ملافتح الله کاشانی]] این قول را به اکثر [[مفسران]] نسبت داده است<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref>.
#استثناء در آیه متصل است. [[بیضاوی]]، در [[تفسیر آیه]] گفته است: بر [[تبلیغ رسالت]] از شما [[اجر]] و نفعی نمی‌خواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم [[دوست]] بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: {{عربی|قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة}}: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمی‌خواهم، لکن [[مودت]] خود با خویشانم را از شما می‌خواهم<ref>تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.</ref>. از آنجا که عبارت “قیل” معمولاً ناظر به [[ضعف]] و [[نادرستی]] دیدگاه است، می‌توان گفت [[رأی]] بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه [[حقیقی]]. [[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که [[مودت]] [[اجر]] می‌باشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>.
#عده‌ای از [[مفسران]] هر دو وجه را جایز شمرده‌اند. [[زمخشری]] در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را [[دوست]] بدارید، نمی‌خواهم و این در [[حقیقت]] اجر نیست؛ زیرا [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}}، [[خویشاوندان]] آنان ([[قریش]]) نیز می‌باشند، و [[صله]] (پیوند [[دوستی]]) با آنان مقتضای [[مروت]] است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمی‌خواهم لکن می‌خواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.</ref>.


[[فخر رازی]]، نخست [[ادله]] چهارگانه‌ای را بر این که درخواست اجر در ازای [[ابلاغ رسالت الهی]] جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای [[آیه]] این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمی‌خواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر [[مسلمانی]] بر [[مسلمان]] دیگر [[واجب]] است، لذا مودت بزر گان و شریف‌ترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است.
نتیجۀ قیاس آنکه: پذیرش [[هدایت الهی]] و استقرار در صراط مستقیم [[پروردگار]] و تولی به ولایت رسول خدا {{صل}}، با ابراز مودت اطاعت به ذوی‌القربای آن حضرت {{عم}} و تولی به ولایت آنان حاصل می‌گردد.
توجیه آیه بر اساس منقطع بودن استثناء این است که با جمله {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} [[کلام]] تمام است و عبارت {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} [[کلامی]] است مستقل، و {{متن قرآن|إِلَّا}} به معنای “لکن” است، و معنای آن این است: لکن قرابتم را به شما [[یادآوری]] می‌کنم<ref>مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۱۶۵.</ref>.
[[آلوسی]] نیز هر دو وجه را ذکر نموده است، ولی منقطع بودن آن را، به [[دلیل]] این که موهم [[ناسازگاری]] با [[آیات]] نافی [[اجر]] در باب [[رسالت]] نخواهد بود، ترجیح داده است<ref>روح المعانی، ج۲۵، ص۴۸.</ref>.
[[شیخ طوسی]]<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.</ref>، [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]<ref>مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.</ref> و [[ملافتح الله کاشانی]]<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref> از [[مفسران شیعه]] نیز هر دو وجه را جایز شمرده‌اند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۳-۹۹.</ref>


===ارزیابی===
اکنون با توجه به مباحثی که در طی برهان گذشت، می‌توانیم با کمک نتیجه قیاس اول، شکل منطقی قیاس دومی را ترتیب دهیم که در آن کبرای قیاس، نتیجه قیاس قبلی است و صغرای آن برگرفته از بحث لغوی مطرح شده در آغاز استدلال و نیز [[روایات]] وارده از [[مقام عصمت]] است:
وجوه و [[ادله عقلی]] یا [[نقلی]] که قائلان به منقطع بودن استثناء بر [[نادرستی]] متصل بودن استثناء بیان کرده‌اند، ناظر به این است که [[مودت]] - خواه مودت [[پیامبر]] مقصود باشد یا مودت [[خویشاوندان پیامبر]]- [[اجر]] [[حقیقی]] باشد، ولی قائلان به متصل بودن استثناء نیز اجر حقیقی بودن مودت برای [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} را قبول ندارند، بلکه آن را مجازی و ادعایی دانسته‌اند.
بنابراین، نتیجه هر دو دیدگاه یک چیز خواهد بود. با این حال با توجه به این قاعده ادبی که اصل در استثناء آن است که متصل باشد، مگر آنکه متصل بودن استثناء ممکن نباشد و وجه معقولی برای آن وجود نداشته باشد، دیدگاه کسانی که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را متصل دانسته‌اند، [[راجح]] است. شمس‌الدین اصفهانی، در این باره گفته است: آن چه از لفظ استثناء به [[ذهن]] تبادر می‌کند، استثناء متصل است، بدین جهت است که [[فقها]]، تا جایی که امکان داشته باشد، استثناء را بر متصل حمل کرده‌اند، و حتی در مواردی که ظاهر [[کلام]] با استثناء متصل [[سازگاری]] ندارد، برای حمل بر متصل، لفظی را در تقدیر گرفته‌اند، مانند: {{عربی|عندی مأة درهم الا ثوبا}} که لفظ {{عربی|قیمة ثوب}} را در تقدیر گرفته‌اند، تا استثناء متصل باشد<ref>بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۳. نیز ر.ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۰-۲۲.</ref>.
بر این اساس، از آنجا که می‌توان با ادعایی و مجازی بودن اجر شمردن مودت، استثناء را بر متصل حمل کرد، بر منقطع دانستن آن رجحان دارد.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۸.</ref>


===اقوال و آراء===
اولاً، استقرار در صراط مستقیم الهی با مودت و اطاعت و تولی به ولایت ذوی‌القربای رسول خدا {{صل}} حاصل می‌گردد.


درباره این که مقصود از {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} در [[آیه شریفه]] چیست، آراء و اقوال مختلفی مطرح شده است که عبارت‌اند از:
ثانیاً، ذوی‌القربای حضرتش {{عم}} در آیه مودت، منحصر در افراد حاضر در [[حدیث کسا]] و [[ائمه معصومین]] از [[ذریه]] حضرتش {{عم}} هستند.
*'''[[درخواست یاری]] و ترک [[دشمنی]] از [[قریش]]''': [[آیه]] در [[مکه]] نازل شده و مخاطب آن [[کافران]] و [[مشرکان قریش]] بوده است، یعنی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنان فرموده است: اگر به من به عنوان [[پیامبر الهی]] [[ایمان]] نمی‌آورید و یاری‌ام نمی‌کنید، بر اساس رابطه [[خویشاوندی]] که با شما دارم، مرا کمک کنید و از دشمنی با من دست بردارید. [[طبری]]<ref>تفسیر طبری، ج۲۵، ۲۹- ۳۳.</ref>، [[ابن کثیر]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷- ۱۹۹.</ref> و شوکانی<ref>فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۱-۵۳۲.</ref> این دیدگاه را برگزیده‌اند. [[آلوسی]] این دیدگاه را به [[جمهور]] ([[اهل سنت]]) نسبت داده است<ref>روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.</ref>. از [[عکرمه]]، [[مجاهد]]، [[قتاده]]، [[سدی]]، [[ابومالک]]، [[عبدالرحمن بن زید]]<ref>تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰- ۳۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷.</ref>، [[عطاء]] بن [[دینار]] و [[ضحاک]]<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۹.</ref>، به عنوان طرفداران این قول نام برده شده است.


'''[[استدلال]]''': بر این دیدگاه به روایتی از [[ابن عباس]] که در [[صحیح بخاری]] و مسلم و دیگر [[منابع روایی]] و [[تفسیری]] اهل سنت [[نقل]] شده، استدلال شده است. بر اساس این [[روایت]]، از ابن عباس درباره معنای آیه {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} سؤال شد، قبل از آنکه او پاسخ دهد، [[سعید بن جبیر]] گفت مقصود، [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} است، [[ابن‌عباس]] به او گفت [[شتاب]] کردی، همه [[قبایل]] قریش با [[پیامبر]]{{صل}} [[خویشاوند]] بودند، [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان گفت من در ازای رسالتم از شما اجری نمی‌خواهم، درخواست من این است که [[حرمت]] خویشاوندی میان من و شما را پاس دارید، یعنی اگر به من ایمان نمی‌آورید، به مقتضای خویشاوندی‌ای که با شما دارم مرا کمک کنید، و از دشمنی با من دست بردارید<ref>تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰؛ تفسیر کشاف، ج۴، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۲۹۸.</ref>.
نتیجه آنکه: [[صراط مستقیم الهی]] با ابراز [[مودت]] و [[اطاعت]] و [[تولی]] به [[ولایت ائمه]] [[هدی]] {{عم}} حاصل می‌گردد. [[بدیهی]] است که لازمه تولی به [[ولایت امام]] [[معصوم]]، وجود و حضور دائمی او در میان [[امت]] است. به این ترتیب، [[آیه مودت]]، [[امامت عامه]] را [[اثبات]] می‌نماید<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۵۷۴.</ref>.


'''ارزیابی'''
=== بیان دوم ===
این قول از نظر [[سند]]، بر اساس مبانی [[اهل سنت]] در [[علم رجال]] و [[حدیث]]، جای [[تأمل]] و تردید ندارد، ولی از نظر دلالت با [[مشکلات]] جدی روبه‌رو است:
این بیان با محوریت [[ضرورت عقلی]] [[شکر منعم]] تبیین شده است. به این ترتیب که: تحقق [[شکر]] صحیح از [[بنده]] در درگاه [[پروردگار]]، متوقف بر سه امر است: اولاً، [[معرفت]] به اصل [[نعمت]]؛ ثانیاً، معرفت به [[صاحب نعمت]] و ثالثاً، فراگیری راه صحیح استفاده و ابراز نعمت در جهت رضای مُنعِم. [[آیه شریفه]] با بیانی [[زیبا]]، هر سه امر را متوقف بر مودت به [[اهل بیت]] {{عم}} بیان می‌دارد؛ به گونه‌ای که اگر امت مودت [[مرضی]] رضای [[رسول خدا]] {{صل}} را نسبت به ذوی‌القربای حضرتش {{عم}} به جا آوردند، [[شکر نعمت]] آن حضرت را ادا کرده‌اند و در غیر این صورت، به هر نحو که تشکر از آن حضرت بنمایند، [[اجر]] و شکر [[رسالت]] را ادا ننموده‌اند.
#درخواست [[اجر]] در ازای ایفای [[رسالت الهی]]، از کسانی که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[ایمان]] نیاورده بودند، بلکه با او به شدت [[مخالفت]] می‌کردند، معقول نیست. درخواست اجر، در جایی معقول است که کسی کاری را انجام داده که برای دیگران سودمند است، و آنان به سودمندی آن کار معتقدند، و از آن [[رضایت]] دارند، اما در مورد کاری که کسی انجام می‌دهد که از نظر دیگران نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار می‌باشد، و آنان آن کار را [[نادرست]] دانسته و با فاعلش به مخالفت برمی‌خیزند، نامعقول است، و پیامبر اکرم{{صل}} هرگز چنین درخواست غیر معقولی را مطرح نکرده است<ref>الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۸۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>.
#از [[آیات]] مربوط به این که [[پیامبران]] خطاب به اقوامشان می‌گفتند: {{متن قرآن|لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} از شما اجر و مزد نمی‌خواهم، به دست می‌آید که هدفشان این بود که [[حجت]] را بر آنان تمام کنند، و هرگونه راه عذر و بهانه‌ای، از جمله درخواست اجر و مزد در برابر [[پیامبری]] و [[هدایت]] آنان را بر آنان ببندند، ولی مطابق این دیدگاه، [[پیامبر]]{{صل}} این سخن را وقتی به آنان گفته است که عدم ایمان آنان [[محرز]] بوده و بلکه با پیامبر به شدت مخالفت می‌کردند، پس نه ایمان آورده بودند، و نه [[امید]] به ایمانشان بود، تا طرح عدم سؤال اجر از آنان وجه معقولی داشته باشد.
#این که گفته شده مراد این است که شما اگر بر اساس ایمان به نبوتم مرا [[یاری]] نمی‌کنید لااقل بر اساس [[تعصب قومی]] و فامیلی [[پشتیبان]] من باشید، درست نیست؛ زیرا این مطلب در صورتی صحیح می‌بود که پیامبر با [[دشمن]] دیگری مواجه بود، و از آنان می‌خواست که در برابر دشمنش او را یاری دهند، ولی در این جا آنان خود، [[دشمنان پیامبر]] بودند.
#این که گفته شده مراد از [[مودت]]، ترک [[اذیت]] و [[کارشکنی]] و [[خصومت]] است، درست نیست؛ زیرا [[مشرکان قریش]] کار [[پیامبر]] را ناصواب و [[خروج از دین]] و [[آیین]] نیاکانشان می‌دانستند و آن را یک هنجارشکنی غیر قابل اغماض می‌شمردند، روشن است که در چنین موردی، رابطه [[خویشاوندی]] کارساز نیست، چنان که [[قرآن کریم]] نیز از [[مؤمنان]] می‌خواهد که پیوند [[ایمان]] را بر پیوند خویشاوندی ترجیح دهند: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
در [[تاریخ]] نیز مواردی ذکر شده که [[کفار]] [[قریش]]، [[حرمت]] [[اعتقاد]] خود را بر حرمت خویشاوندی مقدم می‌داشتند، حتی [[پدر]] در مقابل فرزند، یا [[برادر]] در مقابل برادر می‌ایستاد، لذا چنین درخواستی از سوی پیامبر از [[مشرکان]] [[لغو]] و سفیهانه و [[باطل]] است.
روایتی که از [[ابن‌عباس]] درباره [[تفسیر]] مزبور [[نقل]] شده موقوفه است نه مرفوعه، لذا محتمل است آن‌چه [[ابن عباس]] گفته [[اجتهاد]] او است نه نقل [[کلام پیامبر]]{{صل}}، با این حال، با توجه به نکات یاد شده، نسبت چنین قولی به ابن عباس، با توجه به [[شأن]] و [[جایگاه علمی]] او، [[سازگاری]] ندارد، لذا احتمال مجعول بودن چنین روایتی قوت می‌گیرد، و با توجه به باطل بودن محتوا، [[صحت سند]] نیز کارساز نخواهد بود. در نتیجه این [[روایت]] نمی‌تواند با روایت دیگر<ref>این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.</ref> از او که مرفوعه است و [[آیه مودت]] را به درخواست مودت [[خویشاوندان]] ([[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]) تفسیر کرده معارض باشد. چنان که این تفسیر، با تفسیر دیگر او که آن هم روایت مرفوعه است<ref>این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.</ref>، یعنی مودت [[خداوند]] و [[رسول خدا]] در [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی الهی]]، منافات ندارد؛ زیرا اگر [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]] را عام بگیریم، یکی از مصادیق [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است، و اگر خاص بگیریم، علاوه بر این که یکی از مصادیق آن است، کلید و وسیله [[شناخت]] اوامر و نواهی الهی هم می‌باشد.


*'''[[درخواست یاری]] از [[انصار]]''': مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} همان است که در قول قبل بیان شد، ولی مخاطب، انصارند نه [[قریش]]؛ زیرا [[روایت]] شده است که آنان اموالی را نزد [[پیامبر]]{{صل}} آوردند و از او خواستند که آنها را در رفع نیازهای [[مالی]] خود [[مصرف]] کند، در این هنگام [[آیه شریفه]] نازل شد، و مفاد آن این است که من در برابر [[ابلاغ رسالت الهی]] به شما، [[اجر]] و مزدی نمی‌خواهم، ولی از شما می‌خواهم که به خاطر نسبت [[خویشاوندی]] که با شما دارم، مرا [[یاری]] کنید. خویشاوندی آنان با پیامبر{{صل}} از طریق سامی دختر [[زید نجاریه]] ([[مادر]] [[عبدالمطلب]]) و نیز دایی‌های مادرش [[آمنه بنت وهب]] بوده است<ref>روح المعانی، ج۲۰، ص۴۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۴۳.</ref>. '''ارزیابی''': در [[محبت]] و [[نصرت]] انصار نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جای کم‌ترین تردیدی وجود ندارد، چنان که در [[قرآن کریم]] بر این ویژگی مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار گرفته‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.</ref>. بنابراین، با وجود چنین [[باور]] و [[احساس]] عمیق [[ایمانی]] در انصار که منشأ محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم{{صل}} بود، درخواست محبت و نصرت ناشی از رابطه خویشاوندی - آن هم خویشاوندی از طریق [[زنان]] که مورد اهتمام [[عرب]] نبود- وجه معقولی نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۳- ۴۴.</ref>.
[[خداوند]] در آیه مودت ابتدا با امری ارشادی [[وجوب]] شکر زحمات رسول خدا {{صل}} و اعطای [[فضل]] کبیر به [[امت اسلام]] به [[برکت]] وجود حضرتش را بیان می‌دارد و به طور عام به امت اسلام گوشزد می‌نماید که عقلاً و شرعاً [[واجب]] است که [[اجر رسالت]] حضرتش را به طور کامل ادا نمایند. در این جهت، آنچه تأکید شده، [[ادای اجر رسالت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} است؛ خواه حضرتش این اجر را برای خود بخواهد و یا امری [[الهی]] و برای [[صلاح]] امت اسلام باشد. در هر صورت، آنچه را که [[عقل]] ثابت می‌نماید، وجوب ادای اجر رسالت و شکر نعمت از صاحب نعمت [[ولایت]] است. البته با تحلیل [[عقلی]] و استدلال [[قرآنی]] (چنان‌که در بیان اول گذشت) روشن است که این اجر در جهت [[سعادت]] امت و با تولی کامل به ولایت حضرتش {{صل}} حاصل می‌گردد.


*'''[[تبلیغ]] و [[هدایت]] به مقتضای رابطه [[خویشاوندی]]''': گفته شده مخاطب در [[آیه]]، [[کافران]] و [[مشرکان قریش]] می‌باشند، و مقصود آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به آنان فرموده است من در برابر [[ابلاغ رسالت الهی]] به شما [[اجر]] و مزدی نمی‌خواهم، ولی رابطه خویشاوندی‌ام با شما مرا بر آن داشته است که به [[ارشاد]] و هدایت شما [[اقدام]] کنم و به [[آیین اسلام]] و [[یکتاپرستی]] [[دعوت]] نمایم. این قول را [[فضل بن روزبهان]] [[اشعری]] [[نقل]] کرده است<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۰.</ref>. '''ارزیابی''': از [[آیات قرآن]] به روشنی به دست می‌آید که [[خط مشی]] و روشی که [[خداوند]] برای دعوت [[نبوی]] معین کرده بود، این بود که او فقط برای انجام [[رسالت الهی]] تلاش کند و [[حب]] و [[بغض]] شخصی یا فامیلی در این باره هیچ گونه تأثیری نداشته باشد، و پیامبر اکرم{{صل}} نیز جز بر اساس همین روش عمل نمی‌کرد. بنابراین [[تصور]] این که [[رسول خدا]]{{صل}} به خاطر رابطه خویشاوندی، کسانی را به آیین اسلام دعوت کرده و به خاطر بغض و [[عداوت]] شخصی نسبت به افرادی، از ارشاد و هدایت آنان روی برگردانده است، بی‌پایه است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۴- ۴۵.</ref>.
ثانیاً، [[آیه]] در [[سیاق]] استثنای از عموم [[نفی]]، [[شکر نعمت]] [[قرآن]] و [[رسالت]] حضرتش را منحصر در [[مودت]] به [[اهل بیت]] {{عم}} بیان می‌دارد. به این ترتیب، [[آیه شریفه]] هر سه محور برای تحقق [[شکر]] کامل را خلاصه در مودت به اهل بیت {{عم}} بیان می‌دارد. به این ترتیب، [[خداوند]] [[وجوب]] [[مولوی]] ابراز مودت [[قربی]] را به دنبال بیان [[ضرورت عقلی]] [[شکر منعم]] برای [[امت اسلام]] [[تکلیف]] می‌نماید.


*'''[[حسن معاشرت]] با [[خویشاوندان]] ([[صله ارحام]])''': پیامبر اکرم{{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرموده است: من در ازای ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، جز این که از شما می‌خواهم که خویشاوندان خود را [[دوست]] بدارید و صله ارحام به جای آورید. این قول از [[عبدالله]] بن [[قاسم]] نقل شده است<ref>جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۰، ص۳۳؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۰.</ref>. '''ارزیابی''': از دیدگاه [[اسلام]]، [[مودت]] خویشاوندان به صورت مطلق، مطلوب نیست، بلکه آنچه مورد دعوت و توصیه اسلام است، {{متن حدیث|حُبٌّ‏ فِي‏ اللَّهِ‏}} است، بدون این که خویشاوندی در این باره خصوصیتی داشته باشد. آری، [[صله رحم]] و کمک به خویشاوندان برای [[رضایت خدا]] مورد اهتمام و [[تشویق]] اسلام است. و این احتمال که {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} کنایه از [[صله رحم]] و [[احسان]] به آنان است، درست نیست؛ زیرا تا جایی که حمل [[کلام]] بر معنای [[حقیقی]] ممکن است، نوبت به معنای کنایی و مجازی نمی‌رسد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۵.</ref>.
توضیح آنکه: [[عقل]] درشکر وجود [[رسول خدا]] {{صل}} در میان [[امت]]، امر وجوبی به مودت به آن حضرت می‌نماید. با توجه به آنکه در [[آیه]] قبل خداوند [[وعده]] [[سعادت ابدی]] به [[مؤمنین]] و [[فضل]] کبیر را [[بشارت]] می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>«ستمگران را می‌بینی که از آنچه انجام داده‌اند هراسانند در حالی که (کیفر) آن بر آنان واقع خواهد شد و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغ‌های بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره شوری، آیه ۲۲.</ref>.


*'''[[مودت]] [[طاعات]] و [[تقرب به خداوند]]''': مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مودت و [[دوست داشتن]] طاعت‌ها و عبادت‌های [[دینی]] برای تقرب به خداوند است. این مطلب در روایتی که از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده آمده است. بر اساس این [[روایت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است من در برابر [[رسالت الهی]] از شما [[اجر]] نمی‌خواهم، جز این که مودت [[خدا]] را برگزینید و با [[اطاعت]] از [[احکام الهی]] به سوی [[خداوند]] [[تقرب]] جویید<ref>جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱.</ref>؛ [[حسن بصری]]<ref>ر.ک: جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱؛ نیز ر.ک: الکشاف، ج، ص۲۲۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.</ref>، ابوعلی جبایی و ابومسلم<ref>مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۸.</ref> این قول را برگزیده‌اند. مراغی، پس از نقل سخن حسن بصری، گفته است: مودت [[پیامبر]]{{صل}} و اقربای آن [[حضرت]] و [[خویشاوندان]] [[مسلمانان]] نیز داخل در این قول می‌باشد؛ زیرا کسی که [[تقرب به خدا]] می‌جوید، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[دوست]] می‌دارد و [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} و [[خویشاوند]] مسلمانان را گرامی خواهد داشت<ref>تفسیر المراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>.  
پس روشن می‌گردد که «فضل کبیر» در آیه قبل از آیه مورد [[استدلال]]، اشاره به [[مقامات]] برجسته مؤمنین در [[دنیا]] و [[آخرت]] دارد که به واسطه [[ایمان به رسول]] [[خدا]] {{صل}} به ایشان [[تفضّل]] شده است. عقلاً چنین فضل کبیری شکر عظیمی را به درگاه رسول خدا {{صل}} می‌طلبد. به این ترتیب، فحوای [[آیه مودت]] چنین است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} {{عربی|علی رسالتی یعنی الفضل الکبیر}} {{متن قرآن|أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ}}. آیه شریفه درادامه، مودت را به اقتراف [[حسنه]] معنا می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} با توجه به معنای اقتراف -یعنی ذوب شدن در امری- مودت کامل به رسول خدا {{صل}} یعنی ذوب شدن در [[ولایت]] آن حضرت؛ تا به آنجا که نه تنها کمترین مخالفتی در عمل با آن حضرت ابراز ننماید، بلکه در [[اعتقاد قلبی]] نیز کمترین [[نارضایتی]] نسبت به [[فرامین]] آن حضرت نداشته باشد. تنها در این صورت است که [[شکر]] کامل از [[خداوند]] و [[رسول خدا]] {{صل}} محقق گردیده است.


'''ارزیابی'''
در [[آیه مودت]]، خداوند اصل [[عقلی]] [[شکر نعمت]] رسول خدا {{صل}} را که عبارت از ابراز ارادت و [[مودت]] به آن حضرت است، با مودت به [[اهل بیت]] {{عم}} بیان می‌دارد. درنتیجه، همه آثاری که [[عقل]] بر مودت به [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} قرار می‌دهد، خداوند وجوباً بر مودت بر اهل بیت {{عم}} بیان می‌دارد و می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}.
#اگر خطاب در این [[آیه]] شامل [[مشرکان]] نیز باشد، دارای ابهام خواهد بود؛ زیرا آنان [[پرستش]] [[بت‌ها]] را تقرب به خداوند می‌دانستند و می‌گفتند: {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى}}<ref>«ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref>، و می‌گفتند: {{متن قرآن|هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، که با [[مقام]] و [[رسالت]] [[نبوی]] در [[دعوت به توحید]] [[خالص]]، [[سازگاری]] ندارد.
#آن‌چه در [[آیه]] به کار رفته، [[مودت]] است نه تودّد، و مراد از مودت، [[حب]] آنان نسبت به [[خداوند]] در [[تقرب]] به او از طریق [[طاعات]] است، ولی در [[کلام الهی]] مودت به معنای حب بند گان نسبت به [[خدای سبحان]] به کار نرفته است، اما عکس آن، یعنی مودت خداوند نسبت به [[بندگان]] به کار رفته است، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>«بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>، وجه آن این است که لفظ مودت، به رعایت حال متعلق مودت (کسی که مورد مودت واقع می‌شود) و [[تفقد]] نسبت به او اشعار دارد، لذا راغب اصفهانی از برخی حکایت کرده است که مودت خداوند نسبت به عباد، مراعات کردن حال آنان است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۵- ۴۶.</ref>.


*'''مودت [[خاندان پیامبر]]{{صل}}''': آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} خطاب به [[مؤمنان]] است؛ زیرا در ابتدای آیه فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>: آن ([[وعده]] [[بهشت]] [[رضوان]] و نعمت‌های بی‌شمار آنکه در آیه قبل مطرح شده است) چیزی است که خداوند به بندگان [[مؤمن]] و [[صالح]] خود [[بشارت]] می‌دهد، سپس فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
نتیجه آنکه: هر سه محوری که عقلاً [[وجوب]] شکر نعمت وجود رسول خدا {{صل}} را ثابت می‌کرد، در مودت به اهل بیت {{عم}} خلاصه می‌گردد. به این ترتیب، [[شناخت قرآن]] و [[هدایت]] [[نبوی]] -به عنوان اصلی‌ترین [[نعمت الهی]]- و نیز [[شناخت]] [[مقام ولایت الهی]] و رسولش {{صل}} -به عنوان صاحبان اصلی [[نعمت]]- و نیز تنها راه منحصر بفرد ابراز و استفاده و برخورداری از نعمت [[هدایت الهی]] در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، در مودت به اهل بیت {{عم}} خلاصه شده است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص۵۷۵ ـ ۵۷۷.</ref>.


'''طرفداران'''
[[حد وسط]] در این بیان، اصل عقلی وجوب [[شکر منعم]] است. به این ترتیب که خداوند در آیه مودت، با توجه به این اصل، [[ضرورت]] تشکر از رسول خدا {{صل}} و [[ادای اجر رسالت]] آن حضرت را عقلاً و شرعاً یادآور می‌شود و آیه در صدد بیان راه صحیح شکر نعمت وجود رسول خدا {{صل}} و [[هدایت ارشادی]] حضرتش و ارائه [[قرآن]] از طرف خداوند به [[برکت]] وجود [[مقدس]] آن حضرت است.
این قول، طرفداران بسیاری دارد؛ زیرا علاوه بر این که مورد [[اجماع]] [[عالمان شیعه]] است<ref>چنان که شیخ طوسی، پس از نقل آن گفته است: «این قول، مختار ما و اصحاب ماست»، التبیان، ج۹، ص۱۵۹.</ref>، شماری از [[عالمان]] و [[مفسران اهل سنت]] نیز آن را برگزیده‌اند. در این جا سخن تعدادی از آنان را بازگو می‌کنیم.
# [[محمد بن ادریس شافعی]] (م ۲۰۴ ه‍): وی در [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} چنین سروده است: {{عربی|یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن أنزله کفاکم من عظیم الفخر أنکم من لم یصل علیکم لا صلاة له}}<ref>دیوان الامام الشافعی، ص۵۶.</ref> ای [[خاندان رسول خدا]]، [[خداوند]] [[محبت]] شما را در [[قرآن]] [[واجب]] کرده است. درباره [[فخر]] [[عظیم]] شما همین کافی است که کسی که [در تشهد [[نماز]]] بر شما [[صلوات]] نفرستد، نمازش پذیرفته (یا کامل) نیست. [[بیت]] اول، به [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اشاره دارد، و بیت دوم، ناظر به [[آیه صلوات]] ([[احزاب]]/۵۶) می‌باشد.
# [[ابوعمرو جاحظ]] (م / ۲۵۵): وی، با این که نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دیدگاه سلبی داشت و [[فضایل]] آن [[حضرت]] را [[انکار]] می‌کرد<ref>ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۴۳.</ref>، در یکی از رساله‌های خود به آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اشاره کرده و آن را [[دلیل]] بر [[وجوب]] [[مودت]] و [[محبت اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} دانسته و با استناد به آیه {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> گفته است [[روز قیامت]] از مودت اهل بیت پیامبر{{صل}} مورد سؤال واقع خواهیم شد<ref>ینابیع المودة، ص۱۸۱، نقل از رساله جاحظ.</ref>.
# [[جارالله زمخشری]] (م/ ۵۲۸): وی، در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مقصود از “قربی” را [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} دانسته و در این باره دو وجه را بیان کرده است. وجه اول عموم خویشاوندان پیامبر{{صل}} را شامل می‌شود، و وجه دوم به امیرالمؤمنین، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} اختصاص دارد. وی در این باره به [[روایت]] [[ابن عباس]] استناد کرده که وقتی آیه نازل شد، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال شد [[خویشاوندان]] شما که مودت آنان بر ما واجب است چه کسانی‌اند، پیامبر{{صل}} فرمود: [[علی]]، فاطمه، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}، آن گاه شماری از [[روایات]] را که بر [[وجوب محبت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} دلالت می‌کنند به عنوان مؤید ذکر کرده است.
[[زمخشری]]، اگر چه دو قول دیگر در [[تفسیر آیه]] را نیز [[نقل]] کرده است، ولی آن دو را با لفظ “قیل” (گفته شده است)، که نشانه [[ضعف]] و [[نادرستی]] آن است، تعبیر کرده است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>.
# [[فخرالدین رازی]] (م / ۶۰۶ ه‍): وی، درباره این که مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چیست، سه قول را نقل کرده است که یکی از آنها این است که مقصود [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]] است<ref>دو قول دیگر، یکی این است که آیه خطاب به مشرکان قریش است و مقصود رعایت حرمت خویشاوندی با پیامبر{{صل}} است و دیگر، قول حسن بصری که مقصود مودت خدا و تقرب به او از طریق طاعات است.</ref>. اگر چه رازی، دیدگاه خود را به صورت آشکار بیان نکرده است، ولی در ادامه، روایات مربوط به وجوب محبت اهل بیت پیامبر{{صل}} را نقل کرده و درباره تعیین [[آل پیامبر]]{{صل}} گفته است: “از نظر من، [[آل محمد]]{{صل}} کسانی‌اند که امرشان به او باز می‌گردد، پس هر کس انتساب و ارتباطش با [[پیامبر]]{{صل}} بیش‌تر بوده باشد، او آل پیامبر{{صل}} خواهد بود، و شکی نیست که [[ارتباط]] [[فاطمه]]، [[علی]]، حسن و حسین{{عم}} به پیامبر{{صل}} از همه شدیدتر بود، و این مطلبی است که نقل [[متواتر]] بیان‌گر آن است، لذا آنان آل پیامبر{{صل}} می‌باشند... بنابراین، [[ثابت]] شد که این چهار تن، [[اقارب]] ([[خویشاوندان]]) پیامبر{{صل}} می‌باشند<ref>مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>. از این مطلب رازی، به روشنی به دست می‌آید که وی، مقصود از “قربی” در [[آیه]] مورد بحث را، خویشاوندان خاص پیامبر{{صل}} می‌داند<ref>شیخ مؤمن شبلنجی شافعی نیز بر آن است که زمخشری و رازی همین دیدگاه را برگزیده‌اند. نورالابصار، ص۲۲۴ - ۲۲۵.</ref>.
# [[ناصرالدین بیضاوی]] (م / ۶۸۵ ه‍): وی، در [[تفسیر]] “الموده فی القربی” سه وجه را ذکر نموده است:
##مرا [[دوست]] بدارید، به خاطر [[خویشاوندی]] با شما؛
##خویشاوندانم را دوست بدارید؛
##در [[تقرب به خداوند]] از طریق [[طاعت]] و [[عمل صالح]]، [[خدا]] و رسولش را دوست بدارید. اگر چه [[بیضاوی]]، آشکارا وجه خاصی را برنگزیده است، ولی با توجه به این که برای وجه اول و سوم هیچ [[دلیل]] و شاهدی نیاورده است، اما برای وجه دوم، [[روایت]] [[ابن عباس]] را [[شاهد]] آورده است، و نیز {{متن قرآن|حَسَنَةً}} در {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> را به [[طاعت الهی]] به ویژه [[محبت]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} [[تفسیر]] کرده است، می‌توان گفت: مختار او همان وجه دوم بوده است<ref>تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱.</ref>.
# [[محمد بن طلحه شافعی]] (م /۶۵۲ ه‍): وی درباره “ذوی القربی” بودن [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} گفته است: “ناقلان [[اخبار]] مقبوله، تصریح کرده و حاملان آثار منقول با سندهای صحیح از [[سعید بن جبیر]] از ابن عباس [[نقل]] کرده‌اند که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> نازل شد، گفتند: ای [[رسول خدا]] این کسانی که مودتشان بر ما [[واجب]] شده، کیستند؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان”<ref>مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۵۲.</ref>.
# [[محی الدین عربی]] (م / ۶۳۸ ه‍): وی در [[تفسیر آیه]] گفته است: استثناء در آیه منقطع است، و {{متن قرآن|فِي الْقُرْبَى}} متعلق به مقدر است، یعنی [[مودت]] محقق در [[قربی]]، و معنای آن [[نفی]] [[اجر]] است؛ زیرا ثمره مودت [[اهل]] [[قرابت]] پیامبر به خود [[مسلمانان]] باز می‌گردد، چون سبب [[نجات]] آنان است، به دلیل این که مودت، مقتضی مناسبت [[روحانی]] و مستلزم [[اجتماع]] آنان در [[قیامت]] است، چنان که پیامبر{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|المرء یحشر مع من أحب}}: [[انسان]] با کسی که دوستش دارد، [[محشور]] خواهد شد، بنابراین، مودت، اجر برای پیامبر نخواهد بود... و آنان همان کسانی هستند که در [[حدیثی]] که [[روایت]] شده، آمده‌اند که عبارتند از [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آن دو. با این که [[رسول خدا]]{{صل}} [[فرزندان]] و [[خویشاوندان]] دیگری نیز داشت، ولی آنان را ذکر نکرده، و [[امت]] را بر [[محبت]] آنان- آن گونه که بر محبت این چهار نفر [[تشویق]] کرده - تشویق نکرده است. از آنجا که [[قرابت]] نَسَبی مقتضی مناسبت مزاجی است که آن، مجانست [[روحانی]] را اقتضا می‌کند، فرزندان آنان که [[پیروان]] آنان می‌باشند، در [[حکم]] آنان‌اند، بدین جهت بر [[احسان]] و محبت به آنان [[ترغیب]] نموده و از [[ظلم]] و [[ایذاء]] به آنان [[نهی]] کرده است، [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: “بهشت بر کسی که به [[اهل بیت]] من ظلم کند و عترتم را [[اذیت]] کند [[حرام]] شده است و هر کس به یکی از [[فرزندان عبدالمطلب]] خدمتی بکند و [[پاداش]] او را ندهد، من در [[قیامت]] به او پاداش خواهم داد”، نیز فرموده است: “کسی که بر [[حب]] [[آل محمد]]{{صل}} از [[دنیا]] برود، آمرزیده از دنیا رفته است”. وی، در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> گفته است: “هر کس با محبت ورزیدن به آل محمد حسنه‌ای را انجام دهد، به خاطر [[پیروی]] از راه و روش آنان، بر حسنه‌اش می‌افزاییم؛ زیرا محبت مزبور جز با صفای [[استعداد]] و بقای [[فطرت]] حاصل نمی‌شود، و این محبت سبب [[توفیق]] در پیروی و [[پذیرش]] [[هدایت]] و دست‌یابی به [[مقام]] [[مشاهده]] می‌گردد، و صاحب آن از [[اهل ولایت]] می‌شود و در قیامت با آنان [[محشور]] می‌گردد”<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>.
# [[ابن صباغ مالکی]] (م / ۸۵۵ ه‍): وی، نخست روایت [[ابن عباس]] را درباره این که مقصود از [[قربی]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} علی، فاطمه، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} است، [[نقل]] کرده و پس از آن، روایت دیگر ابن عباس را در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> [[نقل]] کرده که {{متن قرآن|حَسَنَةً}} را به [[مودت اهل بیت]]{{عم}} تفسیر نموده است. آن گاه گفته است: “اینان همان [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستند که به خاطر [[تطهیر]] [[الهی]] به قله کمال دست یافته و سزاوار مراتب توقیر، [[تعظیم]] و اجلال می‌باشند”<ref>الفصول المهمة، ص۲۹.</ref>.
# [[حافظ ابراهیم جوینی خراسانی]] ([[قرن هفتم]] و هشتم [[هجری]]): وی، در مقدمه کتاب “فرائد السمطین” گفته است: “سمط<ref>نخی است که دانه‌های تسبیح یا مروارید و مانند آن را به آن می‌کشند، وقتی که آن دانه‌ها در آن باشد.</ref> دیگر، مشتمل بر اخباری است که از [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[فضائل]] [[آل]] و [[عترت]] او وارد شده است، کسانی که [[خداوند]] آنان را [[برگزیده]] و [[محبت]] به آنان را مایه [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] قرار داده و [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را در [[شأن]] آنان نازل کرده است”<ref>فرائد السمطین، ج۱، ص۲۰.</ref>.
# [[ابن حجر مکی]] (م / ۹۷۴ ه‍): وی، باب یازدهم کتاب “الصواعق المحرقه” را به بیان فضائل [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} اختصاص داده است. در مقدمه این باب، منشأ و سرچشمه [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} را [[ازدواج]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} دانسته است. [[ابن حجر]] چهارده [[آیه قرآنی]] را درباره [[فضایل اهل بیت]]{{عم}} نقل و تفسیر کرده که چهاردهمین آن، آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} است. در تفسیر این آیه، نخست پنج [[روایت]] را نقل کرده که بیان‌گر آن است که مقصود ان از “قربی” اقربای [[پیامبر]]{{صل}} است. در چهار روایت تصریح شده که اهل بیت خاص (امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، [[امام حسن]]، [[امام حسین]] و [[امام زین‌العابدین]] و دیگر [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}}) مقصود است، تنها در یک روایت {{متن حدیث|الْمَوَدَّةُ لِآلِ‏ مُحَمَّدٍ}} به صورت مطلق ذکر شده است. ابن حجر، در ادامه، دو روایت دیگر از [[ابن عباس]] را [[نقل]] کرده که در یکی {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} به [[مودت]] [[پیامبر]] از سوی [[قریش]]، و در دیگری به مودت [[خداوند]] و [[تقرب]] به سوی او از طریق [[طاعات]] [[الهی]] [[تفسیر]] شده است. به [[اعتقاد]] وی، این دو [[روایت]] با روایت اول ناسازگار نیستند؛ زیرا از سویی، [[روایات]] دال بر مودت [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} به طریق اولی، بر [[وجوب]] مودت پیامبر نیز دلالت می‌کنند، و از سوی دیگر، [[محبت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} از مصادیق مودت خداوند و تقرب به او می‌باشد<ref>الصواعق المحرقة، ص۲۱۱- ۲۱۲.</ref>.
# [[سید علی بن شهاب همدانی]] (م / ۷۸۶ ه‍): وی، درباره انگیزه‌اش برای تألیف [[کتاب]]{{عربی|مودة القربی و أهل العباء}} گفته است: “از آنجا که مودت [[آل پیامبر]]{{صل}} مورد سؤال واقع خواهد شد، چرا که خداوند، به پیامبر{{صل}} [[دستور]] داده است که از [[امت]] خود چیزی جز مودت {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را سؤال نکند، و آن، سبب [[نجات]] [[محبان]] و موجب وصول آنان به پیامبر{{صل}} و [[آل]] او است، چنان که فرموده است: {{متن حدیث|الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏}}: [[انسان]] با کسی خواهد بود که او را [[دوست]] می‌دارد، بدین جهت کسی که طالب طریق وصول و منهج قبول است، باید [[محبت]] [[رسول]] و [[مودت اهل بیت]] [[بتول]] را [[طلب]] کند، و آن جز با [[شناخت]] [[فضایل]] آل پیامبر{{صل}} به دست نمی‌آید، و [[معرفت]] آنان در گرو شناخت [[اخبار]] پیامبر{{صل}} درباره آنان است، بدین جهت من به [[نگارش]] این کتاب [[اقدام]] نمودم”<ref>ینابیع المودة، ص۲۸۴- ۲۸۵.</ref>.
# [[حافظ بخاری]] معروف به [[خواجه پارسا]] (م / ۸۲۲ ه‍) مؤلف کتاب “فصل الخطاب”: وی، دو روایت را درباره این که مقصود از “قربی” در [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}، اهل بیت پیامبر{{صل}} - خصوصاً [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} است، نقل کرده است، آن گاه گفته است: “ثمره مودت آنان به خودشان باز می‌گردد، چنان که فرمود: {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref> زیرا [[مودت]]، مناسبتی [[روحانی]] را اقتضا می‌کند که آن نیز مستلزم [[اجتماع]] با آنان در [[قیامت]] خواهد بود، چنان که در [[حدیث]] {{متن حدیث|الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏}} بیان شده است”<ref>ینابیع المودة، ص۴۲۸ - ۴۲۹.</ref>.
# [[شیخ مؤمن شبلنجی شافعی]] (م / ۱۳۰۸ ه‍): وی، در این باره گفته است: “آن‌چه ما بیان کردیم که [[اهل‌بیت]] عبارتند از [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}، مطلبی است که [[فخر رازی]] در تفسیرش، و [[زمخشری]] در کشاف به آن [[گرایش]] یافته‌اند. عبارت زمخشری در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چنین است: هنگامی که [[آیه]] نازل شد، به [[پیامبر]]{{صل}} گفته شد: ای [[رسول خدا]] اقربای شما که مودتشان بر ما [[واجب]] شده است، چه کسانی‌اند؟ پیامبر{{صل}} فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان می‌باشند<ref>نور الابصار، ص۲۲۴- ۲۲۵.</ref>.
# [[شیخ سلیمان قندوزی حنفی]] (م / ۱۲۹۴ ه‍): وی، گفته است: “خدای تبارک و تعالی در آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مودت اقربا و [[اهل بیت]] پیامبرش را واجب کرده است”<ref>ینابیع المودة، ص۶.</ref>. وی، در جایی دیگر گفته است: [[حافظ]] جمال‌الدین [[زرندی]] از ابی الطفیل و جعفربن [[حبان]] [[روایت]] کرده که گفته‌اند: [[حسن بن علی]]{{ع}} پس از [[وفات]] پدرش، خطبه‌ای ایراد کرد و در آن [[خطبه]] خودش را معرفی نمود، از آن جمله فرمود: من از [[اهل]] بیتی هستم که [[خداوند]] مودت آنان را واجب کرده و فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>ینابیع المودة، ص۱۲.</ref>.
[[قندوزی]]، باب ۳۲ کتاب خود را به تفسیر آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اختصاص داده، و روایت مربوط به این که مقصود از “قربی” در آیه، [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} خصوصاً، علی، فاطمه، حسن و حسین{{عم}} است را [[نقل]] کرده است<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۴.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۹-۱۱۳.</ref>


===[[روایات]] [[فریقین]] و اعتبار سنجی آنها===
در این بیان، اولاً، [[ضرورت عقلی]] شکر رسول خدا {{صل}} را ثابت کردیم و ثانیاً، شکر رسول خدا {{صل}} را بنا بر صریح آیه، عیناً به شکر از ذوی‌القربای حضرتش {{عم}} برگرداندیم. به این ترتیب ثابت شد که اگر شکر نعمت و نیز [[صاحب نعمت]] [[واجب]] است، شکر نعمت وجود مقدس رسول خدا {{صل}} و هدایت ایشان، تنها با مودت به ذوی‌القربای حضرتش {{عم}} امکان‌پذیر است. صورت منطقی این [[برهان]] طی قیاسات زیر تبیین می‌گردد:
*'''[[روایات اهل سنت]]'''
در [[منابع اهل سنت]] روایات متعددی [[نقل]] شده که بیان‌گر آن است که [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مربوط به [[اهل بیت]] خاص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است:
# [[احمد بن حنبل]] از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده که وقتی آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نازل شد، (برخی از [[اصحاب]]) گفتند: ای [[رسول خدا]]! این [[خویشاوندان]] شما که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] شده است، چه کسانی‌اند؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان می‌باشند<ref>فضائل الصحابة، ج۱، ص۱۸۷، ح۲۶۳؛ ج۲، ص۶۹۹، ح۱۱۴۱، محدثان و مفسران این حدیت را از احمد بن حنبل نقل کرده‌اند. ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۶. احادیث ۸۸۲-۸۲۸؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۰۳ و ج۹، ص۱۳۴ و ۱۶۸؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ ذخائر العقبی، ج۱، ص۱۲۶.</ref>.
# [[حاکم نیشابوری]]، در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نخست روایتی را از ابن عباس نقل کرده که در آن، {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}، به مودت [[خدا]] و [[تقرب]] به سوی او از راه [[اطاعت خداوند]] [[تفسیر]] شده است<ref>{{متن حدیث|لا أسألكم على ما آتيتكم من البينات و الهدى أجرا إلا أن توادوا الله و أن تقربوا إليه بطاعته}}.</ref>، سپس گفته است: این [[حدیث]] از نظر [[سند صحیح]] است ولی [[بخاری]] و مسلم آن را روایت نکرده‌اند، آنان در تفسیر آیه بر حدیث [[عبدالملک]] بن [[میسره]] زراد از طاووس از ابن عباس که آن را به قُربای [[آل محمد]]{{صل}} تفسیر کرده است، [[اتفاق نظر]] دارند<ref>{{عربی|هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه، إنما اتفقا في تفسير هذه الآية على حديث عبدالملك بن ميسرة الزراد عن طاوس عن ابن عباس (رضي الله عنهما) أنه في قربى آل محمد{{صل}}}}، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۲، ح۳۶۵۹.</ref>.
# حاکم نیشابوری، هم چنین روایت کرده است که [[حسن بن علی]]{{ع}} [[پس از شهادت علی]] بن [[ابی طالب]]{{ع}} خطبه‌ای ایراد کرد و خود را به [[مردم]] معرفی کرد، از آن جمله فرمود: من از [[اهل]] بیتی هستم که [[خدای تبارک و تعالی]] به پیامبرش فرمود: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} اقتراف [[حسنه]]، [[مودت]] ما [[اهل بیت]] است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۸-۱۸۹، ح۴۸۰۲.</ref>. [[ابن حجر]] مکی، [[خطبه امام]] [[حسن]]{{ع}} را از بزار و [[طبرانی]] [[نقل]] کرده و برخی از طرق آن را [[حسان]] (مورد قبول) دانسته است<ref>{{عربی|اخرج البزار و الطبراني عن الحسن (رض) من طرق بعضها حسان أنه خطب خطبة من جملتها: من عرفني فقد عرفني...}}؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱، نیز ر.ک: مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۴۶؛ ینابیع المودة، ص۳۱۸.</ref>.
# [[ابو نعیم اصفهانی]] با [[سند]] خود از [[زاذان]] و او از [[علی]]{{ع}} [[روایت]] کرده که گفت: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|یا علی! فینا آل حم انه لایحفظ مودتنا الا کل مؤمن}}، ثم قرأ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}: درباره ما [[آل]] حم (این مطلب است که) مودت ما را جز [[انسان]] با [[ایمان]] رعایت نمی‌کند، سپس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را [[تلاوت]] کرد<ref>تاریخ اصفهان، ج۲، ص۱۶۵. سمهودی آن را از ابی الشیخ بن حبان از زاذان از علی{{ع}}، ینابیع المودة، ص۳۱۷-۳۱۸ و ابن حجر مکی آن را از ابی الشیخ و دیگران از علی{{ع}} نقل کرده‌اند، ص۲۱۱.</ref>.
# [[ابو سعید هیثم بن کلیب شاشی]]، مؤلف المسند الکبیر، از [[عبدالله بن مسعود]] روایت کرده که گفته است: “ما در مسیری با [[پیامبر]]{{صل}} همراه بودیم، فردی [[اعرابی]] با صدای بلند به پیامبر{{صل}} گفت: ای [[محمد]]{{صل}} به چه چیز [[دعوت]] می‌کنی؟ پیامبر{{صل}} فرمود: به [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] و این که من [[رسول خدا]] هستم، و [[اقامه نماز]] و پرداخت [[زکات]] و [[روزه]] [[ماه رمضان]] و [[حج]] [[خانه خدا]]. اعرابی گفت: آیا بر دعوت خود از ما [[اجر]] و مزد می‌خواهی؟ پیامبر{{صل}} فرمود: نه، جز مودت [[خاندان]]: {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}، اعرابی گفت: آیا [[خویشاوندان]] من یا [[خویشاوندان]] تو؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: خویشاوندان من. [[اعرابی]] گفت دستت را جلو بیاور تا با تو [[بیعت]] کنم؛ زیرا در این که تو را [[دوست]] بدارم و خویشاوندانت را دوست ندارم، خیری نیست<ref>مسند الصحابة، ج۲، ص۱۲۷، ح۶۶۴. ابو نعیم اصفهانی نیز آن را در حلیة الأولیاء، ج۳، ص۲۰۱ از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است.</ref>.
# [[ابن عساکر]] از [[ابو أمامه باهلی]] [[روایت]] کرده که گفته است: پیامبر{{صل}} فرمود: “خداوند، [[پیامبران]] را از شجره‌های مختلفی آفرید، و من و [[علی]] را از یک شجره آفرید، من اصل آن و علی فرع آن و [[فاطمه]] لقاح و [[حسن]] و [[حسین]] میوه‌های آن می‌باشند، پس هر کس که به یکی از شاخه‌های آن در آویزد، [[نجات]] خواهد یافت، و هر کس روی برگرداند، [[گمراه]] می‌شود. اگر بنده‌ای به مدت سه هزار سال میان [[صفا و مروه]] [[خدا]] را [[عبادت]] کند و [[محبت]] ما را نداشته باشد [[اهل]] [[دوزخ]] خواهد بود، سپس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را [[تلاوت]] کرد<ref>تاریخ دمشق ج۱، ص۱۲۷ و ۶۶۴؛ نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۱۲، ص۱۴۱۸۳۷.</ref>.
# [[طبری]]، از ابی الدیلم روایت کرده که گفته است: “هنگامی که [[علی بن الحسین]]{{ع}} را به صورت [[اسیر]] وارد [[شام]] کردند، مردی شامی ایستاد و گفت: خدا را [[سپاس]] که (مردان) شما را کشت و [[فتنه]] را [[سرکوب]] کرد. علی بن الحسین{{ع}} به او گفت: آیا [[قرآن]] قرائت کرده‌ای؟ گفت: آری، فرمود: آیا [[آل]] حم را قرائت کرده‌ای؟ گفت: قرآن قرائت کرده‌ام، اما آل حم قرائت نکرده‌ام. فرمود: آیا آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را قرائت نکرده‌ای؟ گفت: آیا شما همان قُربایی هستید که در این آیه، [[مودت]] آنان [[واجب]] شده است؟ فرمود: آری<ref>جامع البیان، ج۲۵، ص۱۶-۱۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۳۰۰؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۸؛ شرح المواهب، ج۷، ص۲۰.</ref>. ابوحیان، این روایت را مسلّم تلقی کرده و آنجا که قول [[حق]] در [[تفسیر آیه]] را بیان کرده گفته است: “علی بن الحسین{{ع}} همین [[رأی]] را داشته و هنگامی که به صورت [[اسیر]] وارد [[شام]] شد، به این [[آیه]] [[استشهاد]] کرد”<ref>البحر المحیط، ج۷، ص۵۱۶.</ref>.
# [[طبرانی]]، از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده که گفته است: “انصار با یکدیگر قرار گذاشتند که اموالی را در [[اختیار]] [[رسول خدا]]{{صل}} قرار دهند تا در مواردی که لازم می‌داند، [[مصرف]] کند، آنان [[پیامبر]]{{صل}} را از [[تصمیم]] خود [[آگاه]] کردند، در این هنگام آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نازل شد، آنان از نزد پیامبر{{صل}} بیرون رفتند و درباره [[سخن پیامبر]]{{صل}} باهم گفت‌و‌گو می‌کردند، برخی از آنان گفت: مقصود پیامبر از این سخن این است که ما اهل‌بیتش را [[یاری]] دهیم و با (دشمنانشان) بجنگیم”<ref>المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۶، ح۱۲.</ref>.
# [[طبری]]، از مقسم از ابن عباس روایت کرده که گفته است: “انصار (به خود [[افتخار]] کرده و می‌گفتند) ما فلان کار و فلان کار را انجام داده‌ایم. ابن عباس یا [[عباس]] ([[شک]] از عبدالسلام [[راوی حدیث]] است) به آنان گفت: ما ([[مهاجران]]) بر شما [[برتری]] داریم. این جریان به پیامبر{{صل}} رسید. آن [[حضرت]] در مجلس آنان حاضر شد و خطاب به [[انصار]] فرمود: آیا شما [[ذلیل]] نبودید [[خداوند]] به واسطه من به شما [[عزت]] داد، گفتند: چرا ای رسول خدا فرمود: آیا شما [[گمراه]] نبودید و خداوند به واسطه من شما را [[هدایت]] کرد؟ گفتند: چرا ای رسول خدا، پیامبر{{صل}} فرمود: آیا به من پاسخ نمی‌دهید؟ گفتند: چه بگوییم؟ فرمود: بگویید: آیا قومت تو را از سرزمینت بیرون نکردند، و ما به تو [[منزل]] دادیم، آیا قومت تو را [[تکذیب]] نکردند و ما تو را [[تصدیق]] کردیم، قومت با تو به [[خذلان]] [[رفتار]] کردند و ما تو را یاری دادیم. پیامبر{{صل}} از این دست سخنان با انصار می‌گفت و آنان (شرمنده شده) در برابرش به زانو افتادند و گفتند: [[اموال]] ما و آنچه در [[اختیار]] داریم از آن [[خدا]] و [[رسول]] او است. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نازل شد<ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۸.</ref>.
# [[حاکم حسکانی]]، از چند طریق از [[حکم بن ظهیر]] از سدّی از [[ابی مالک]] از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده که {{متن قرآن|حَسَنَةً}} در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} را به [[مودت]] [[آل محمد]]{{صل}} [[تفسیر]] کرده است<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۸-۱۵۰، روایت ۸۴۶-۸۵۰.</ref>. [[ابن حجر]] مکی نیز آن را از [[احمد بن حنبل]] [[نقل]] کرده است<ref>الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ نیز ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۴.</ref>.
# [[ثعلبی]]<ref>تفسیر ثعلبی، ج۸ ص۳۱۴.</ref> و [[بغوی]]<ref>معالم التنزیل، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۶.</ref> از ابن عباس روایت کرده‌اند که هنگامی که آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نازل شد، عده‌ای گفتند: می‌خواهد ما را به سوی خویشاوندانش پس از خود، بر انگیزد. [[جبرئیل]]{{ع}} [[پیامبر]]{{صل}} را از [[اتهام]] آنان [[آگاه]] ساخت، و آیه {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref> نازل شد، آنان [[سخن پیامبر]] را [[تصدیق]] کردند (و [[توبه]] کردند)، و آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ}}<ref>«و اوست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و از گناهان درمی‌گذرد و آنچه می‌کنید می‌داند» سوره شوری، آیه ۲۵.</ref> نازل شد. ابن حجر مکی نیز آن را از ثعلبی و بغوی نقل کرده است<ref>الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ نیز ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۵.</ref>.
# [[احمد بن یحیی بلاذری]] در [[انساب الاشراف]]<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۷۵۴، ح۳۶۱.</ref>، در شرح حال [[معاویه]]، و [[ابن عساکر]] در شرح حال [[مروان]]، جریان خواستگاری مروان از سوی معاویه، [[زینب]] دختر [[عبدالله بن جعفر]] را برای [[یزید]] نقل کرده‌اند، [[عبدالله]] [[تصمیم]] در این باره را به [[امام حسین]]{{ع}} واگذار کرد، و آن [[حضرت زینب]] را با [[رضایت]] خودش به [[عقد]] [[قاسم]] فرزند [[محمد بن جعفر]] در آورد. آن [[حضرت]] این کار را در [[مسجد]] [[نبوی]] و در جمع [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]] انجام داد و چنین فرمود: “اسلام [[فرومایگی]] و [[پستی]] را دفع کرد و نقیصه را جبران نمود، و [[نکوهش]] (ناشی از امور غیر ارزشی) را از بین برد، لذا بر [[مسلمانان]] جز در آن چه [[گناه]] است، نکوهش نیست، و قرابتی که [[خداوند]] [[حق]] آن را [[عظیم]] شمرده و به رعایت آن امر کرده و از پیامبرش خواسته است که [[مودت]] آن را [[اجر رسالت]] خود قرار دهد، [[قرابت]] ما [[اهل البیت]] است”<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۴، پاورقی شیخ محمد باقر محمودی.</ref>.


*'''[[روایات شیعه]]''': در [[منابع شیعه]]، بیش از بیست [[روایت]] درباره این که [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مربوط به [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است، گزارش شده است. این [[روایات]] را [[ابوجعفر برقی]] در “المحاسن”، [[محمد بن یعقوب کلینی]] در “اصول کافی” و “روضه کافی”، [[فرات بن ابراهیم]] در “تفسیر الفرات”، [[شیخ صدوق]] در “الخصال” و “عیون الاخبار”، و [[علامه مجلسی]] در “بحار الانوار”، [[سید هاشم بحرانی]] در “البرهان فی [[تفسیر]] القرآن” و نیز “غایة المرام” و [[عبد]] [[علی]] بن [[جمعه]] [[عروسی]] در “نور الثقلین” [[نقل]] کرده‌اند. ابوجعفر برقی (م / ۲۷۴ یا ۲۸۰) در کتاب “الصفوه و النور و الرحمن” از کتاب “المحاسن” در باب سیزدهم که عنوان آن [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} است، چهار روایت را درباره این که مقصود از [[مودت]] در آیه شریفه، [[مودت اهل بیت]] است، نقل کرده است.
صورت اول:
# [[محمد بن مسلم]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده که فرمود: [[خداوند]] [[محبت]] ما را [[واجب]] کرده و فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>المحاسن، ص۱۴۴، کتاب الصفوة، باب ۱۳، ح۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۹.</ref>.
# [[سلام بن مستنیر]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} سؤال کرد، [[امام]]{{ع}} فرمود: [[سوگند]] به [[خدا]]، مودت اهل بیت پیامبر{{صل}} از جانب خداوند بر بندگانش واجب می‌باشد<ref>المحاسن، همان، ح۴۶؛ بحار الانوار، ج۲۳، ۲۳۹.</ref>.
#از [[حجاج الخشاب]] روایت کرده که گفت: شنیدم که امام صادق{{ع}} به [[ابوجعفر احول]] می‌فرمود: “کسانی که نزد شما هستند (کسانی که در بحث و گفت‌و‌گوی [[علمی]] با آنان برخورد دارید) درباره آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چه می‌گویند؟ [[ابوجعفر]] گفت: [[حسن بصری]] می‌گوید: همه اقربای [[پیامبر]]{{صل}} مقصود است. امام صادق{{ع}} فرمود: اما من به مردمی از [[قریش]] که نزد ما هستند می‌گویم ما به طور خاص مقصود این آیه می‌باشیم، آنان می‌گویند ما و شما با هم مقصودیم، من به آنان می‌گویم: به من بگویید آیا وقتی امر مهمی برای [[پیامبر]]{{صل}} رخ می‌داد، چه کسانی را برای حل آن برمی‌گزید؟ آیا چنین نیست که وقتی می‌خواست با [[اهل]] [[نجران]] [[مباهله]] کند دست [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را گرفت (و با خود برای مباهله همراه ساخت) آیا در [[جنگ بدر]] به علی، [[حمزه]] و [[عبیده بن حارث]] نگفت (که برای [[جنگ]] با [[سپاه]] [[کفر]] پیش‌قدم شوند)؟ <ref>المحاسن، همان، ح۴۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۰.</ref>.
#از [[عبدالله بن عجلان]] [[روایت]] کرده که گفت: از [[امام باقر]]{{ع}} از [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} سؤال کردم، [[امام]]{{ع}} فرمود: مقصود (از [[قربی]]) امامانی هستند که [[صدقه]] بر ایشان [[حلال]] نیست<ref>همان، ح۴۸، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۰.</ref>.
# [[محدث]] [[کلینی]]، از عبدالله بن عجلان از امام باقر{{ع}} روایت کرده که درباره “قربی” در آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} فرمود: آنان همان ائمه‌اند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۴۲، باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة، ح۷.</ref>.
# محدث کلینی، از [[محمد بن مسلم]] از امام باقر{{ع}} درباره [[کلام خداوند]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} (در آیه الموده فی القربی) روایت کرده که فرمود: “اقتراف حسنه” [[تسلیم]] بودن در برابر ما و [[صادق بودن]] در مورد ما و [[دروغ]] نگفتن بر ما است: {{عربی|الاقتراف، التسلیم لنا و الصدق علینا و ألا یکذب علینا}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۲۱، باب التسلیم و فضل المسلمین، ح۴. علامه مجلسی در شرح حدیث گفته است: «این روایت، مودت در آیه را تفسیر کرده است، که با اقرار به امامت ائمه{{عم}} و تسلیم بودن در برابر آنان و صدق بر آنان و دروغ نگفتن بر آنان همراه است. توهم نشود که جمله سوم تکرار جمله دوم است؛ زیرا مقصود از جمله دوم این است که احادیث صادقه از آنان را روایت کند، و مقصود از جمله دوم این است که خبرهایی که به دروغ به آنان نسبت داده شده است، را روایت نکند. مرآة العقول، ج۴، ص۲۸۱.</ref>.
# محدث کلینی، از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده که فرمود: [[اهل بصره]] درباره [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چه می‌گویند؟ گفته شد آنان می‌گویند این آیه مربوط به عموم [[خویشاوندی]] [[پیامبر]]{{صل}} است، [[امام]]{{ع}} فرمود: [[دروغ]] گفته‌اند، این آیه فقط درباره ما [[اهل بیت]] نازل شده است، درباره [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}، [[اصحاب کساء]]<ref>روضه کافی، ص۹۳، ج۴، ص۲۸۱.</ref>.
#در [[حدیثی]] دیگر، [[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده که درباره [[کلام خدا]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} فرمود: کسی که [[ولایت]] [[اوصیاء]] از [[آل محمد]]{{صل}} را برگزیند و از آثار آنان [[پیروی]] کند، [[خداوند]]، [[ولایت پیامبران]] و [[مؤمنان]] پیشین تا [[آدم]]{{ع}} را به ولایت او می‌افزاید (او در [[پاداش]] ولایت آنان سهیم است)<ref>روضه کافی، ص۳۷۹، ح۵۷۴؛ نور الثقلین، ج۴، ص۵۷۶.</ref>.
#در [[حدیث]] دیگری که عبدالحمید بن أبی الدیلم از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده آمده است که هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[سفر]] [[حجه‌الوداع]] به [[مدینه]] بازگشتند، [[انصار]] نزد آن [[حضرت]] آمدند و گفتند: ای رسول خدا، [[خدای بزرگ]]، به واسطه شما به ما [[احسان]] کرد و [[شرافت]] داد، دوستانمان را شادمان و دشمنانمان را منکوب ساخت، اکنون جمیعت‌ها و گروه‌هایی نزد شما می‌آیند و شما از نظر [[مالی]] نمی‌توانی از آنان [[پذیرایی]] کنی و [[دشمنان]] شما را بر این امر [[سرزنش]] می‌کنند، ما [[دوست]] داریم که شما ثلث [[اموال]] ما را قبول کنی تا از عهده این کار برآیی، پیامبر{{صل}} به آنان پاسخی نداد و [[منتظر]] آمدن [[وحی]] از جانب خداوند بود، پس [[جبرئیل]]{{ع}} نازل شد و آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را آورد، و پیامبر{{صل}} درخواست انصار را نپذیرفت. [[منافقان]] گفتند: [[خدا]] چیزی بر [[محمد]]{{صل}} نازل نکرده و او با این سخن می‌خواهد [[پسر عمو]] و اهل بیتش را بر ما مسلط سازد، دیروز (در [[غدیر خم]]) گفت: {{متن حدیث|مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌّ‏ مَوْلَاهُ‏}} و امروز می‌گوید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۳۴، باب الاشارة و النص علی امیرالمؤمنین{{ع}}، روایت ۳، تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱؛ نورالثقلین، ج۴ ص۵۷۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۲.</ref>.
#در روایتی طولانی که [[شیخ صدوق]] درباره مجلس [[امام رضا]]{{ع}} به [[مأمون]] (و عده‌ای از [[عالمان]]) در مورد فرق بین [[عترت]] و [[امت]]، گزارش نموده، آمده است که [[علما]] به امام رضا{{ع}} گفتند: آیا [[خداوند]] در [[قرآن]]، [[اصطفاء]] را بیان کرده است، [[امام]]{{ع}} فرمود: در دوازده مورد از [[ظاهر قرآن]]، اصطفاء بیان شده است. ششمین آیه‌ای که امام{{ع}} در این باره به آن [[استشهاد]] کرد [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} است. این مطلب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] او اختصاص دارد، ([[مودت]] اقربای هیچ [[پیامبری]]، غیر از پیامبر اکرم{{صل}} [[اجر رسالت]] او قرار داده نشده است) و خداوند مودت آنان را [[واجب]] نکرده است مگر این که می‌دانست که آنان هرگز راه [[ارتداد]] را برنگزیده و به [[ضلالت]] روی نمی‌آورند، کدام [[شرافت]] بر آن تقدم دارد یا نزدیک آن می‌باشد”<ref>عیون اخبارالرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۳، ح۱؛ الأمالی، ص۶۱۹، مجلس ۷۹، ح۱.</ref>.
# شیخ صدوق از [[عبدالله بن عباس]] [[روایت]] کرده که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} برای ما [[سخنرانی]] کرد و در آخر آن فرمود: “ما کسانی هستیم که [[خدا]] مودت ما را واحب کرده است؛ غیر از [[حق]]، جز ضلالت نخواهد بود، پس به کجا روی می‌آورید؟<ref>نور الثقلین، ج۴، ص۵۷۶.</ref>.
#از [[امام حسین]]{{ع}} روایت شده که درباره “قربی” در آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} فرموده است: “قرابتی که خداوند به [[صله]] آن امر کرده و حق آن را [[عظیم]] شمرده و خیر را در آن قرار داده است، [[قرابت]] ما اهل بیت است، خداوند حق ما را بر هر [[مسلمانی]] واجب کرده است”<ref>تأویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۵۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۵۱.</ref>.
# [[فرات بن ابراهیم]] از [[حکیم بن جبیر]] روایت کرده که گفته است: از [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} سؤال کردم، امام{{ع}} فرمود: آن، قرابت ما اهل بیت [[محمد]]{{صل}} می‌باشد<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.</ref>.
#وی از [[حبیب بن ابی ثابت]] روایت کرده که گفته است: وارد [[مسجد قبا]] شدم، در آنجا بزرگان [[انصار]] را یافتم. آنان گزارش دادند که [[علی بن الحسین]]{{ع}} برای [[اقامه نماز]] به مسجد قبا آمد، آنان به او [[سلام]] کرده و گفتند: بزرگان ما [[روایت]] کرده‌اند که انصار هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در بستر [[بیماری]] منتهی به رحلتش بود، نزد ایشان رفتند و گفتند: ای رسول خدا، [[خداوند]] به واسطه شما ما را گرامی داشت و [[هدایت]] کرد، ما به واسطه شما [[ایمان]] آورده، [[فضیلت]] یافتیم، [[اموال]] ما را هرگونه که [[دوست]] داری تقسیم کن، [[پیامبر]]{{صل}} [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را بر آنان [[تلاوت]] کرد، پس آن [[حضرت]] ما را به [[مودت]] شما امر کرده است<ref>همان، ص۳۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.</ref>.
# [[فرات]]، با [[سند]] خود از [[ایوب بن علی بن الحسین بن سمیط]] از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} از رسول خدا{{صل}} روایت کرده که هنگامی که آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نازل شد، [[جبرئیل]]{{ع}} گفت: ای [[محمد]]{{صل}} هر [[دینی]]، اصل و ستون و فرع و بنیانی دارد، اصل و ستون [[دین]]، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> ([[توحید]]) و فرع و بنیان آن، [[محبت]] شما [[اهل بیت]] در چیزی است که موافق [[حق]] است و به سوی آن [[دعوت]] می‌کند<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.</ref>.
# فرات، با سند خود از [[منذر]] روایت کرده که گفت از [[ابی جعفر]] [[محمد بن علی]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی در [[وصف]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} شنیدم که در آخر آن می‌فرمود: ایشان همان کسانی‌اند که خداوند مودت و [[ولایت]] آنان را بر هر مرد و [[زن]] [[مسلمانی]] [[واجب]] کرده، چنان که در کتاب محکم خود فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> [[امام]]{{ع}} فرمود: اقتراف [[حسنه]]، [[محبت]] ما [[اهل بیت]] است<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref>.
# [[فرات]]، با [[سند]] خود از [[اصبغ بن نباته]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] کرده که در خلال [[حدیثی]] فرمودند: “لعنت [[خدا]] و [[فرشتگان]] او و همه [[مردم]] بر کسی باد که در پرداخت [[اجر]] اجیری، [[ظلم]] کند، مقصود یک [[دینار]] و دو دینار، یا یک [[درهم]] و دو درهم نیست، بلکه مقصود کسی است که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد اجر او درباره خویشاوندانش ظلم کند، [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}پس [[لعنت خدا]] و فرشتگان و همه [[آدمیان]] بر کسی باد که به [[پیامبر]]{{صل}} در اجر او نسبت به خویشاوندانش ظلم کند”<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۴.</ref>.
# فرات، با سند خود از [[عباد بن عبدالله بن حکیم]] روایت کرده است که گفت: نزد [[جعفر بن محمد]]{{صل}} بودم، مردی از او درباره [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} پرسید، امام{{ع}} فرمود: به [[اعتقاد]] [[قریش]]، مقصود [[قرابت]] میان آنان و پیامبر{{صل}} است، چگونه این سخن آنان درست است، در حالی که خدا خبر داده است که او [[معصوم]] است؟<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱.</ref>. در [[تفسیر]] جمله اخیر امام{{ع}} دو احتمال وجود دارد:
##چگونه [[مودت]] قریش بر مردم [[واجب]] است، در حالی که در میان آنان کسانی بودند که پیامبر{{صل}} در [[تبلیغ رسالت]] الاهی از آنان بیمناک بود، تا این که خداوند از معصوم و مصون بودن او از [[شر]] آنان خبر داد و فرمود: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
##چگونه این [[پندار]] قریش صحیح است، در حالی که خداوند خبر داده است که اقربای پیامبر - که مودت آنان واجب است - معصوم از [[گناه]] می‌باشند، که اشاره است به [[آیه شریفه]] [[تطهیر]]<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱. متن و پاورقی.</ref>.
# [[فرات]]، به طرق متعدد از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده که گفت: هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} نازل شد، از [[پیامبر]]{{صل}}، پرسیدم (یا پرسیدند): اقربای شما که [[خداوند]] مودتشان را بر ما وجب کرده، چه کسانی‌اند؟ پیامبر{{صل}} سه بار فرمود: “علی، [[فاطمه]] و دو فرزند آنان”<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۸۸-۳۹۱، احادیث ۵۱۶-۵۲۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱.</ref>
# فرات، با [[سند]] خود از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} روایت کرده که [[جبرئیل]]{{ع}} نزد پیامبر{{صل}} آمد و گفت، [[زندگی]] شما رو به پایان است، پس اسم اکبر و [[میراث]] [[علم]] و [[آثار نبوت]] را نزد [[علی]]{{ع}} بگذار، خداوند فرموده است: من [[زمین]] را بدون عالمی که به واسطه او [[اطاعت]] و روایت من شناخته می‌شود و [[حجت]] من بر [[مردم]] باشد، باقی نمی‌گذارم. پیامبر{{صل}} به این [[دستور خداوند]] عمل کرد<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۸.</ref>.
# فرات، باسند خود از [[عطاء بن ابی رباح]] روایت کرده که گفت: به فاطمه بنت الحسین گفتم: برای من [[حدیثی]] [[نقل]] کنید تا با آن با مردم [[احتجاج]] کنم، او گفت: پدرم ([[امام حسین]]{{ع}}) به من خبر داد که پیامبر{{صل}} که در [[مدینه]] اقامت گزید، [[مهاجران]]<ref>در سایر روایات این پیشنهاد از سوی انصار مطرح شده است، ولی از این جهت اشکالی بر روایت وارد نیست؛ زیرا ممکن است چنین تصمیم و اقدامی از سوی هر دو گروه مهاجران و انصار انجام گرفته باشد.</ref> [[تصمیم]] گرفتند اموالی را در [[اختیار]] آن [[حضرت]] قرار دهند تا در [[پذیرایی]] کسانی که نزد او می‌آیند، [[مصرف]] کند. آنان پیامبر{{صل}} را از این تصمیم خود [[آگاه]] ساختند. پیامبر{{صل}} زمانی طولانی سر فرو افکند، سپس سرش را بالا برد و فرمود در این باره [[دستوری]] برای من نرسیده است، [[منتظر]] باشید تا شما را از آن آگاه کنم، سپس جبرئیل{{ع}} نازل شد و گفت ای [[محمد]]{{صل}} پروردگارت از سخن تو با قومت و از [[تصمیم]] آنان [[آگاه]] است و [[فریضه]] ([[مودت]] [[قربی]] در [[آیه]]) {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را بر آنان نازل کرده است<ref>تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۳. یادآور می‌شویم، روایت مزبور طولانی است، آن چه نقل شد، بخش اول آن است.</ref>.
#در [[قرب]] الاسناد از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: وقتی آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} به [[مردم]] فرمود: [[خداوند]] فریضه‌ای را برای شما مقرر داشته است، آیا به آن عمل می‌کنید؟ کسی به آن [[حضرت]] پاسخ مثبت نداد، [[روز]] دیگر همان مطلب را برای آنان بیان کرد، و کسی [[اعلان]] [[آمادگی]] نکرد، روز سوم نیز همین امر تکرار شد. در این هنگام [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: فریضه‌ای که برای شما مقرر شده مربوط به طلا و نقره و [[خوردن و آشامیدن]] نیست. گفتند: آن را برای ما بیان کن. پیامبر{{صل}} آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را برای آنها [[تلاوت]] کرد. گفتند: این کار را انجام خواهیم داد. امام صادق{{ع}} [[سوگند]] یاد کرده است که جز تعداد اندکی به آن عمل نکردند<ref>قرب الاسناد، ص۳۸؛ الاختصاص، ص۶۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۷.</ref>.
# [[علی بن ابراهیم قمی]]، با [[سند]] خود از [[امام باقر]]{{ع}} روایت کرده که در [[تفسیر]] “قربی” در آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} فرمود: یعنی [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}}، سپس افزود، [[انصار]] نزد پیامبر{{صل}} آمدند و گفتند: ما به شما [[منزل]] دادیم و یاریتان کردیم، پس بخشی از [[اموال]] ما را بپذیر و در نیازهایی که داری [[مصرف]] کن، خداوند آیه{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را نازل کرد... و نیز امام باقر{{ع}} فرموده است، [[اجر]] [[نبوت]] آن است که اهل بیت پیامبر را [[اذیت]] نکنید، با آنان قطع رابطه ننمایید، حقشان را [[غصب]] نکنید، با آنان (بر اساس [[محبت]] و [[انقیاد]]) [[ارتباط]] داشته باشید، [[عهد الهی]] درباره آنان را نشکنید، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ}}<ref>«و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند» سوره رعد، آیه ۲۱.</ref> سپس در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} فرمود: اقتراف [[حسنه]] یعنی [[اقرار]] به [[امامت]] آنان و [[احسان]] و [[نیکی]] در مورد آنان، هر کس چنین کند، [[خداوند]] به او احسان خواهد کرد<ref>تفسیر القمی، ص۶۱۶-۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۱۳-۱۲۵.</ref>


==آیه مودت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل==
عقلاً ابراز [[مودت]] و [[قدردانی]] از [[رسول خدا]] {{صل}}، [[شکر]] از حضرتش است؛ شکر از رسول خدا {{صل}} ([[صاحب نعمت]]) عقلاً و شرعاً [[واجب]] است؛ نتیجه آنکه: ابراز مودت به [[رسول]] خدا‌{{صل}}، که در عمل [[تولی]] به [[ولایت]] حضرتش می‌باشد، عقلاً و شرعاً واجب است.
{{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.


[[سیره]] همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]]{{عم}} بر آن بوده که هرگز از [[امّت]] خود در مقابل [[ابلاغ رسالت الهی]] و [[هدایت]] آنان چیزی مطالبه نمی‌کردند؛ در حالی که [[خداوند]] در [[آیه]] ۲۳ [[سوره شوری]]، مطالبه حقّی از [[امّت اسلام]] می‌نماید که با دقّت در بیان آیه روشن می‌شود که حامل [[پیام]] خاصی در راستای [[رسالت]] حضرتش می‌باشد؛ به این ترتیب که:
صورت دوم:
اولاً، [[شکر]] امّت در قبال زحمات رسالت [[نبوی]]{{صل}}، [[اجابت]] [[دعوت]] آن [[حضرت]] است؛ ثانیاً، راه بهره‌مندی از هدایت [[رسول خدا]]{{صل}}، ابراز [[مودّت]] به [[ذریه]] [[طیبه]] آن حضرت می‌باشد؛ ثالثاً، با توجه به آنکه مودّت در لغت به معنای ابراز محبتی است که در عمل ظاهر شود، [[مودت]] به اولیای الهی{{عم}} هنگامی محقق می‌شود که [[محب]] در راستای هدایت و [[امتثال]] [[فرامین]] آنان گام بردارد. بنابراین، امر به مودّت به ذوی‌القربای [[رسول اکرم]]{{عم}} در آیه، اشاره به اصل [[تولّی و تبرّی]] دارد؛ به این ترتیب که خداوند امر به [[تولّی]] به [[ولایت]] آن دسته از ذوی‌القربای [[پیامبراکرم]]{{صل}} می‌نماید که [[عصمت]] آنان مانند حضرتش به ضمانت [[الهی]] و [[علم]] آنان به [[تعلیم]] [[پروردگار]] باشد. خداوند همچنین امر به [[تبرّی]] از [[دشمنان]] آنان می‌نماید.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۵۱.</ref>
 
از [[آیه مودت]]، می‌توان با سه بیان مختلف در موضوع [[امامت عامه]] [[اقامه برهان]] کرد.
 
===مبحث اول: بیان اول===
با توجه به واژه‌های کلیدی آیه، از جمله مودت و [[ذوی‌القربی]] و نیز [[اجر رسالت]] که در بحث لغوی اشاره شد و [[ارتباط]] آنها در [[سیاق آیه]] مورد [[استدلال]]، می‌توان [[برهان]] اول را با [[حد وسط]] قرار دادن [[اجر رسالت]] بیان کرد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۶۳.</ref>
 
===مبحث دوم: صورت منطقی بیان اول===
صورت منطقی برهان اول را با بهره‌مندی از [[آیات]] نازله درباره اجر رسالت [[انبیا]] [[الهی]]{{عم}} و مقایسه آنها با [[آیه مودت]]، می‌توان به صورت زیر تشکیل داد:
 
اولاً، [[خداوند]] اجر رسالت را استقرار در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] بیان می‌دارد و می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.
عکس مستوی این [[آیه]] می‌تواند برای قیاسی اقترانی قرار گیرد و بگوییم:
پذیرش هدایت انبیا{{صل}} و اتخاذ [[صراط مستقیم الهی]] و درنتیجه، [[تولّی]] به [[ولایت]] انبیا الهی{{عم}}، اجر رسالت آنان و از جمله [[رسول خدا]]{{صل}} محسوب می‌گردد.
 
ثانیاً، آیه مودت را صغرای [[قیاس]] قرار داده و می‌گوییم: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؛ بنابراین:
اجر رسالت رسول خدا{{صل}} تنها با ابراز [[مودت]] و [[اطاعت]] و [[تولی]] به ولایت ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} ادا می‌گردد.
نتیجة قیاس آنکه: پذیرش [[هدایت الهی]] و استقرار در صراط مستقیم [[پروردگار]] و تولی به ولایت رسول خدا{{صل}}، با ابراز مودت اطاعت به ذوی‌القربای آن [[حضرت]]{{عم}} و تولی به ولایت آنان حاصل می‌گردد.
 
اکنون با توجه به مباحثی که در طی برهان گذشت، می‌توانیم با کمک نتیجه قیاس اول، شکل منطقی قیاس دومی را ترتیب دهیم که در آن کبرای قیاس، نتیجه قیاس قبلی است و صغرای آن برگرفته از بحث لغوی مطرح شده در آغاز استدلال و نیز [[روایات]] وارده از [[مقام عصمت]] است:
 
اولاً، استقرار در صراط مستقیم الهی با مودت و اطاعت و تولی به ولایت ذوی‌القربای رسول خدا{{صل}} حاصل می‌گردد.
 
ثانیاً، ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} در آیه مودت، منحصر در افراد حاضر در [[حدیث کسا]] و [[ائمه معصومین]] از [[ذریه]] حضرتش{{عم}} می‌باشند.
 
نتیجه آنکه: [[صراط مستقیم الهی]] با ابراز [[مودت]] و [[اطاعت]] و [[تولی]] به [[ولایت ائمه]] [[هدی]]{{عم}} حاصل می‌گردد. [[بدیهی]] است که لازمه تولی به [[ولایت امام]] [[معصوم]]، وجود و حضور دائمی او در میان [[امت]] است. به این ترتیب، [[آیه مودت]]، [[امامت عامه]] را [[اثبات]] می‌نماید.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۴.</ref>
 
===مبحث سوم: بیان دوم===
این بیان با محوریت [[ضرورت عقلی]] [[شکر منعم]] تبیین شده است. به این ترتیب که: تحقق [[شکر]] صحیح از [[بنده]] در درگاه [[پروردگار]]، متوقف بر سه امر است: اولاً، [[معرفت]] به اصل [[نعمت]]؛ ثانیاً، معرفت به [[صاحب نعمت]] و ثالثاً، فراگیری راه صحیح استفاده و ابراز نعمت در جهت رضای مُنعِم. [[آیه شریفه]] با بیانی [[زیبا]]، هر سه امر را متوقف بر مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} بیان می‌دارد؛ به گونه‌ای که اگر امت مودت [[مرضی]] رضای [[رسول خدا]]{{صل}} را نسبت به ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} به جا آوردند، [[شکر نعمت]] آن [[حضرت]] را ادا کرده‌اند و در غیر این صورت، به هر نحو که تشکر از آن حضرت بنمایند، [[اجر]] و شکر [[رسالت]] را ادا ننموده‌اند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۵.</ref>
 
===مبحث چهارم: بیان [[استدلال]] دوم===
[[خداوند]] در آیه مودت ابتدا با امری ارشادی [[وجوب]] شکر زحمات رسول خدا{{صل}} و اعطای [[فضل]] کبیر به [[امت اسلام]] به [[برکت]] وجود حضرتش را بیان می‌دارد و به طور عام به امت اسلام گوشزد می‌نماید که عقلاً و شرعاً [[واجب]] است که [[اجر رسالت]] حضرتش را به طور کامل ادا نمایند. در این جهت، آنچه تأکید شده، [[ادای اجر رسالت]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} است؛ خواه حضرتش این اجر را برای خود بخواهد و یا امری [[الهی]] و برای [[صلاح]] امت اسلام باشد. در هر صورت، آنچه را که [[عقل]] ثابت می‌نماید، وجوب ادای اجر رسالت و شکر نعمت از صاحب نعمت [[ولایت]] است. البته با تحلیل [[عقلی]] و استدلال [[قرآنی]] (چنان‌که در بیان اول گذشت) روشن است که این اجر در جهت [[سعادت]] امت و با تولی کامل به ولایت حضرتش{{صل}} حاصل می‌گردد.
 
ثانیاً، [[آیه]] در [[سیاق]] استثنای از عموم [[نفی]]، [[شکر نعمت]] [[قرآن]] و [[رسالت]] حضرتش را منحصر در [[مودت]] به [[اهل بیت]]{{عم}} بیان می‌دارد. به این ترتیب، [[آیه شریفه]] هر سه محور برای تحقق [[شکر]] کامل را خلاصه در مودت به اهل بیت{{عم}} بیان می‌دارد. به این ترتیب، [[خداوند]] [[وجوب]] [[مولوی]] ابراز مودت [[قربی]] را به دنبال بیان [[ضرورت عقلی]] [[شکر منعم]] برای [[امت اسلام]] [[تکلیف]] می‌نماید.
 
توضیح آنکه: [[عقل]] درشکر وجود [[رسول خدا]]{{صل}} در میان [[امت]]، امر وجوبی به مودت به آن [[حضرت]] می‌نماید. با توجه به آنکه در [[آیه]] قبل خداوند [[وعده]] [[سعادت ابدی]] به [[مؤمنین]] و [[فضل]] کبیر را [[بشارت]] می‌دهد و می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>«ستمگران را می‌بینی که از آنچه انجام داده‌اند هراسانند در حالی که (کیفر) آن بر آنان واقع خواهد شد و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغ‌های بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره شوری، آیه ۲۲.</ref>.


پس روشن می‌گردد که «فضل کبیر» در آیه قبل از آیه مورد [[استدلال]]، اشاره به [[مقامات]] برجسته مؤمنین در [[دنیا]] و [[آخرت]] دارد که به واسطه [[ایمان به رسول]] [[خدا]]{{صل}} به ایشان [[تفضّل]] شده است. عقلاً چنین فضل کبیری شکر عظیمی را به درگاه رسول خدا{{صل}} می‌طلبد. به این ترتیب، فحوای [[آیه مودت]] چنین است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} {{عربی|علی رسالتی یعنی الفضل الکبیر}} {{متن قرآن|أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ}}. آیه شریفه درادامه، مودت را به اقتراف [[حسنه]] معنا می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}} با توجه به معنای اقتراف -یعنی ذوب شدن در امری- مودت کامل به رسول خدا{{صل}} یعنی ذوب شدن در [[ولایت]] آن حضرت؛ تا به آنجا که نه تنها کمترین مخالفتی در عمل با آن حضرت ابراز ننماید، بلکه در [[اعتقاد قلبی]] نیز کمترین [[نارضایتی]] نسبت به [[فرامین]] آن حضرت نداشته باشد. تنها در این صورت است که [[شکر]] کامل از [[خداوند]] و [[رسول خدا]]{{صل}} محقق گردیده است.
صورت دوم [[قیاس]] را می‌توان به اشکال گوناگون اقترانی و یا استثنایی بیان کرد. به این ترتیب که با استفاده از نتیجه قیاس اول، قیاس استثنایی زیر را تشکیل دهیم و بگوییم: اگر شکر [[رسالت]] رسول خدا {{صل}} ([[اجر رسالت]]) واجب است، آن امر(بنابر [[آیه مودت]]) منحصر در مودت به اقربای حضرت {{عم}} است و لکن شکر رسالت حضرتش {{صل}} واجب است؛ پس مودت به اقربای حضرتش نیز واجب است.


در [[آیه مودت]]، خداوند اصل [[عقلی]] [[شکر نعمت]] رسول خدا{{صل}} را که عبارت از ابراز ارادت و [[مودت]] به آن [[حضرت]] است، با مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} بیان می‌دارد. درنتیجه، همه آثاری که [[عقل]] بر مودت به [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} قرار می‌دهد، خداوند وجوباً بر مودت بر اهل بیت{{عم}} بیان می‌دارد و می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}.
[[اثبات]] تلازم در قیاس استثنایی به این ترتیب است که: اولاً، شکر رسالت رسول خدا {{صل}} در عمل، تولی به ولایت آن حضرت است و بنا بر آیه مودت، به تولی از اقربای حضرتش {{عم}} باز می‌گردد. بنابراین، شکر رسالت حضرتش منحصراً در تولی به ولایت اقربای آن حضرت محقق می‌شود و آن، بنا بر آیه مودت، منحصراً در مودت به اقربای آن حضرت است. پس تولی به ولایت [[نبوی]] از طریق مودت به اقربای خاص آن حضرت، یعنی تولی به ولایت آنان محقق می‌شود.


نتیجه آنکه: هر سه محوری که عقلاً [[وجوب]] شکر نعمت وجود رسول خدا{{صل}} را ثابت می‌کرد، در مودت به اهل بیت{{عم}} خلاصه می‌گردد. به این ترتیب، [[شناخت قرآن]] و [[هدایت]] [[نبوی]] -به عنوان اصلی‌ترین [[نعمت الهی]]- و نیز [[شناخت]] [[مقام ولایت الهی]] و رسولش{{صل}} -به عنوان صاحبان اصلی [[نعمت]]- و نیز تنها راه منحصر بفرد ابراز و استفاده و برخورداری از نعمت [[هدایت الهی]] در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، در مودت به اهل بیت{{عم}} خلاصه شده است..<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۷.</ref>
ثانیاً، بنا بر آیه مودت، [[شکر نعمت]] نبوی واجب است؛ پس تولی به ولایت ذوی‌القربای مذکور در آیه مودت نیز واجب است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۵۷۹.</ref>.


===مبحث پنجم:صورت منطقی بیان دوم===
=== بیان سوم ===
[[حد وسط]] در این بیان، اصل عقلی وجوب [[شکر منعم]] است. به این ترتیب که خداوند در آیه مودت، با توجه به این اصل، [[ضرورت]] تشکر از رسول خدا{{صل}} و [[ادای اجر رسالت]] آن حضرت را عقلاً و شرعاً یادآور می‌شود و آیه در صدد بیان راه صحیح شکر نعمت وجود رسول خدا{{صل}} و [[هدایت ارشادی]] حضرتش و ارائه [[قرآن]] از طرف خداوند به [[برکت]] وجود [[مقدس]] آن حضرت است.
در این بیان به شکر نعمت [[هدایت]] نبوی و رابطه [[کامل‌ترین]] شکر آن حضرت با بهره‌مندی از کامل‌ترین [[هدایت الهی]] و استقرار بر [[صراط مستقیم]]، به واسطه مودت به [[اهل بیت]] {{عم}} اشاره شده است. درنتیجه، اثبات می‌شود که آیه مودت اشاره به نزدیکترین و [[بهترین]] راه [[تقرب به خداوند]] دارد. در ابتدا [[سیر]] [[برهان]] را به صورت منطقی بیان می‌داریم و سپس به تبیین تلازمات آن می‌پردازیم.


در این بیان، اولاً، [[ضرورت عقلی]] شکر رسول خدا{{صل}} را ثابت کردیم و ثانیاً، شکر رسول خدا{{صل}} را بنا بر صریح آیه، عیناً به شکر از ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} برگرداندیم. به این ترتیب ثابت شد که اگر شکر نعمت و نیز [[صاحب نعمت]] [[واجب]] است، شکر نعمت وجود مقدس رسول خدا{{صل}} و هدایت ایشان، تنها با مودت به ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} امکان پذیر است. صورت منطقی این [[برهان]] طی قیاسات زیر تبیین می‌گردد:
اولاً، عقلاً شکر نعمت از اوجب [[واجبات]] است. از آنجا که [[نعمت]] به معنای خوشگواری و [[سازگاری]] امری با [[طبیعت]] مادی و یا [[معنوی]] [[انسان]] است، امری نسبی است و درنتیجه، رابطه مستقیمی میان شدت و [[ضعف]] بزرگی و [[ارزشمندی]] [[نعمت]] با مرتبه [[شکر]] آن وجود دارد؛ هر مقدار که نعمت باارزش‌تر باشد، شکر بیشتری را می‌طلبد.


صورت اول:
[[حد وسط]] در برهان سوم، [[ضرورت]] [[ادای اجر رسالت]] بود؛ به این ترتیب که [[اجر]] همه [[انبیای الهی]] {{عم}} و [[انتظار]] [[پروردگار]] در قبال [[منت]] بزرگی که با انزال [[کتب آسمانی]] و [[ارسال رسل]] {{عم}} بر آنان دارد، [[تولی]] به [[ولایت]] آنان و استقرار در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] ایشان است؛ که در [[آیات قرآن]] با اتخاذ [[سبیل]] الی الرب بیان شده است. به این ترتیب، [[قیاس]] اقترانی را با کمک از اصل [[عقلی]] و [[آیه مودت]] و نیز [[آیه]] ۵۷ فرقان به صورت زیر ترتیب می‌دهیم
عقلاً ابراز [[مودت]] و [[قدردانی]] از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[شکر]] از حضرتش می‌باشد؛
شکر از رسول خدا{{صل}} ([[صاحب نعمت]]) عقلاً و شرعاً [[واجب]] است؛
نتیجه آنکه: ابراز مودت به [[رسول]] خدا‌{{صل}}، که در عمل [[تولی]] به [[ولایت]] حضرتش می‌باشد، عقلاً و شرعاً واجب است.
 
صورت دوم:
صورت دوم [[قیاس]] را می‌توان به اشکال گوناگون اقترانی و یا استثنایی بیان کرد. به این ترتیب که با استفاده از نتیجه قیاس اول، قیاس استثنایی زیر را تشکیل دهیم و بگوییم:
اگر شکر [[رسالت]] رسول خدا{{صل}} ([[اجر رسالت]]) واجب است، آن امر(بنابر [[آیه مودت]]) منحصر در مودت به اقربای [[حضرت]]{{عم}} می‌باشد.
و لکن شکر رسالت حضرتش{{صل}} واجب است؛ پس مودت به اقربای حضرتش نیز واجب می‌باشد.
 
[[اثبات]] تلازم در قیاس استثنایی به این ترتیب است که: اولاً، شکر رسالت رسول خدا{{صل}} در عمل، تولی به ولایت آن حضرت است و بنا بر آیه مودت، به تولی از اقربای حضرتش{{عم}} باز می‌گردد. بنابراین، شکر رسالت حضرتش منحصراً در تولی به ولایت اقربای آن حضرت محقق می‌شود و آن، بنا بر آیه مودت، منحصراً در مودت به اقربای آن حضرت است. پس تولی به ولایت [[نبوی]] از طریق مودت به اقربای خاص آن حضرت، یعنی تولی به ولایت آنان محقق می‌شود.
 
ثانیاً، بنا بر آیه مودت، [[شکر نعمت]] نبوی واجب است؛ پس تولی به ولایت ذوی‌القربای مذکور در آیه مودت نیز واجب است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۹.</ref>
 
===مبحث ششم: بیان سوم===
در این بیان به شکر نعمت [[هدایت]] نبوی و رابطه [[کامل‌ترین]] شکر آن حضرت با بهره‌مندی از کامل‌ترین [[هدایت الهی]] و استقرار بر [[صراط مستقیم]]، به واسطه مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است. درنتیجه، اثبات می‌شود که آیه مودت اشاره به نزدیکترین و [[بهترین]] راه [[تقرب به خداوند]] دارد. در ابتدا [[سیر]] [[برهان]] را به صورت منطقی بیان می‌داریم و سپس به تبیین تلازمات آن می‌پردازیم.
اولاً، عقلاً شکر نعمت از اوجب [[واجبات]] است. از آنجا که [[نعمت]] به معنای خوشگواری و [[سازگاری]] امری با [[طبیعت]] مادی و یا [[معنوی]] [[انسان]] است، امری نسبی است و درنتیجه، رابطه مستقیمی میان شدت و [[ضعف]] بزرگی و [[ارزشمندی]] [[نعمت]] با مرتبه [[شکر]] آن وجود دارد؛ هر مقدار که نعمت باارزش‌تر باشد، شکر بیشتری را می‌طلبد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۸۰.</ref>
 
===مبحث هفتم: بیان منطقی [[برهان]] سوم===
[[حد وسط]] در برهان سوم، [[ضرورت]] [[ادای اجر رسالت]] بود؛ به این ترتیب که [[اجر]] همه [[انبیای الهی]]{{عم}} و [[انتظار]] [[پروردگار]] در قبال [[منت]] بزرگی که با انزال [[کتب آسمانی]] و [[ارسال رسل]]{{عم}} بر آنان دارد، [[تولی]] به [[ولایت]] آنان و استقرار در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] ایشان است؛ که در [[آیات قرآن]] با اتخاذ [[سبیل]] الی الرب بیان شده است. به این ترتیب، [[قیاس]] اقترانی را با کمک از اصل [[عقلی]] و [[آیه مودت]] و نیز [[آیه]] ۵۷ فرقان به صورت زیر ترتیب می‌دهیم


اولاً، اجر هر [[نبی]]، اتخاذ سبیل الی الرب است: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>. عکس مستقیم این آیه کبرای قیاس قرار می‌گیرد؛ به این ترتیب که: اتخاذ راه [[توحید]] و استقرار بر صراط مستقیم، اجر هر نبی است.
اولاً، اجر هر [[نبی]]، اتخاذ سبیل الی الرب است: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>. عکس مستقیم این آیه کبرای قیاس قرار می‌گیرد؛ به این ترتیب که: اتخاذ راه [[توحید]] و استقرار بر صراط مستقیم، اجر هر نبی است.


ثانیاً، اجر [[رسول خدا]]{{صل}} منحصراً با [[مودت]] به [[اهل بیت]]{{عم}} تحصیل می‌شود.
ثانیاً، اجر [[رسول خدا]] {{صل}} منحصراً با [[مودت]] به [[اهل بیت]] {{عم}} تحصیل می‌شود.


نتیجه آنکه: استقرار بر صراط مستقیم هدایت، تنها با ابراز مودت به اهل بیت{{عم}} حاصل می‌گردد. با [[عنایت]] به تحلیل لغوی و [[سیاق]] آیه مودت (که به معنای ابراز [[محبت]] تنها نیست؛ بلکه مراد تولی به ولایت و [[اطاعت]] از [[مقام]] [[امامت اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] رسول خدا{{عم}} و نیز [[تبری از دشمنان]] آنان می‌باشد) نتیجه [[استدلال]] به این ترتیب است: استقرار بر [[صراط مستقیم الهی]]، تنها با تولی عملی و نظری به [[ولایت ائمه]] [[هدی]]{{عم}} که ذوی‌القربای حضرتش می‌باشند محقق می‌گردد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۹۰.</ref>
نتیجه آنکه: استقرار بر صراط مستقیم هدایت، تنها با ابراز مودت به اهل بیت {{عم}} حاصل می‌گردد. با [[عنایت]] به تحلیل لغوی و [[سیاق]] آیه مودت (که به معنای ابراز [[محبت]] تنها نیست؛ بلکه مراد تولی به ولایت و [[اطاعت]] از [[مقام]] [[امامت اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] رسول خدا {{عم}} و نیز [[تبری از دشمنان]] آنان است) نتیجه [[استدلال]] به این ترتیب است: استقرار بر [[صراط مستقیم الهی]]، تنها با تولی عملی و نظری به [[ولایت ائمه]] [[هدی]] {{عم}} که ذوی‌القربای حضرتش هستند محقق می‌گردد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص۵۸۰ ـ ۵۹۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۵

مقدمه

یکی از آیات قرآنی که به آن بر امامت اهل بیت پیامبر (ص) استدلال شده، آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱] است که به اختصار آیه «مودت» نامیده می‌شود. خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری فرموده است: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۲].

آیه مودت در کتب کلامیون شیعی و سنی

خواجه نصیر الدین طوسی در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق افضلیت امیرالمؤمنین (ع) بر امامت آن حضرت استدلال کرده است، آیه مودت را یکی از دلایل افضلیت آن حضرت به شمار آورده و گفته است: و وجوب المحبة. علامه حلّی در شرح آن گفته است: «این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین (ع) است. تقریر آن چنین است: محبت و مودت علی (ع) نه دیگر صحابه، واجب بوده است، پس او بر دیگر اصحاب پیامبر (ص) برتر است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به دلیل کلام خداوند: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳] واجب است»[۴].

علامه حلی، در دو کتاب دیگر خود، یعنی «منهاج الکرامه»[۵] و «نهج الحق و کشف الصدق»[۶] به آیه «مودت» بر امامت امیرالمؤمنین (ع) استدال کرده است. زین‌الدین بیاضی در «الصراط‌ المستقیم الی مستحقی‌ التقدیم»[۷]، عبدالرزاق لاهیجی در «گوهر مراد»[۸]، سید عبدالله شبر در «حق الیقین فی معرفه اصول الدین»[۹] و سید علی موسوی بهبهانی در «مصباح الهدایة فی اثبات الولایة»[۱۰] نیز به آیه «مودت» بر افضلیت و امامت امیرالمؤمنین (ع) استدال کرده‌اند.

این استدلال از سوی افرادی چون ابن تیمیه در «منهاج السنة النبویة»[۱۱]، فضل بن روزبهان در «ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل»[۱۲] و عبدالعزیز دهلوی در «التحفه الاثنا عشریه»[۱۳] مورد نقد واقع شده است و از سوی عالمان شیعه، مانند میر حامد حسین هندی در «عبقات الانوار»[۱۴]، قاضی نورالله شوشتری در «احقاق الحق و ازهاق الباطل»[۱۵]، شیخ محمد حسین مظفر در «دلائل الصدق لنهج الحق»[۱۶]، سید شرف‌الدین عاملی در «الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء»[۱۷] و سید علی میلانی در «نفحات الازهار»[۱۸] به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است[۱۹].

آیه مودت و امامت عامه

سیره همه انبیا و اولیای الهی (ع) بر آن بوده که هرگز از امّت خود در مقابل ابلاغ رسالت الهی و هدایت آنان چیزی مطالبه نمی‌کردند؛ در حالی که خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری، مطالبه حقّی از امّت اسلام می‌نماید که با دقّت در بیان آیه روشن می‌شود که حامل پیام خاصی در راستای رسالت حضرتش می‌باشد؛ به این ترتیب که: اولاً، شکر امّت در قبال زحمات رسالت نبوی (ص)، اجابت دعوت آن حضرت است؛ ثانیاً، راه بهره‌مندی از هدایت رسول خدا (ص)، ابراز مودّت به ذریه طیبه آن حضرت است؛ ثالثاً، با توجه به آنکه مودّت در لغت به معنای ابراز محبتی است که در عمل ظاهر شود، مودت به اولیای الهی (ع) هنگامی محقق می‌شود که محب در راستای هدایت و امتثال فرامین آنان گام بردارد. بنابراین، امر به مودّت به ذوی‌القربای رسول اکرم (ع) در آیه، اشاره به اصل تولّی و تبرّی دارد؛ به این ترتیب که خداوند امر به تولّی به ولایت آن دسته از ذوی‌القربای پیامبراکرم (ص) می‌نماید که عصمت آنان مانند حضرتش به ضمانت الهی و علم آنان به تعلیم پروردگار باشد. خداوند همچنین امر به تبرّی از دشمنان آنان می‌نماید[۲۰].

از آیه مودت، می‌توان با سه بیان مختلف در موضوع امامت عامه اقامه برهان کرد.

بیان اول

با توجه به واژه‌های کلیدی آیه، از جمله مودت و ذوی‌القربی و نیز اجر رسالت و ارتباط آنها در سیاق آیه مورد استدلال، می‌توان برهان اول را با حد وسط قرار دادن اجر رسالت بیان کرد.

صورت منطقی برهان اول را با بهره‌مندی از آیات نازله درباره اجر رسالت انبیا الهی (ع) و مقایسه آنها با آیه مودت، می‌توان به صورت زیر تشکیل داد:

اولاً، خداوند اجر رسالت را استقرار در صراط مستقیم هدایت بیان می‌دارد و می‌فرماید: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا[۲۱].

عکس مستوی این آیه می‌تواند برای قیاسی اقترانی قرار گیرد و بگوییم: پذیرش هدایت انبیا (ص) و اتخاذ صراط مستقیم الهی و درنتیجه، تولّی به ولایت انبیا الهی (ع)، اجر رسالت آنان و از جمله رسول خدا (ص) محسوب می‌گردد.

ثانیاً، آیه مودت را صغرای قیاس قرار داده و می‌گوییم: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى؛ بنابراین: اجر رسالت رسول خدا (ص) تنها با ابراز مودت و اطاعت و تولی به ولایت ذوی‌القربای حضرتش (ع) ادا می‌گردد.

نتیجۀ قیاس آنکه: پذیرش هدایت الهی و استقرار در صراط مستقیم پروردگار و تولی به ولایت رسول خدا (ص)، با ابراز مودت اطاعت به ذوی‌القربای آن حضرت (ع) و تولی به ولایت آنان حاصل می‌گردد.

اکنون با توجه به مباحثی که در طی برهان گذشت، می‌توانیم با کمک نتیجه قیاس اول، شکل منطقی قیاس دومی را ترتیب دهیم که در آن کبرای قیاس، نتیجه قیاس قبلی است و صغرای آن برگرفته از بحث لغوی مطرح شده در آغاز استدلال و نیز روایات وارده از مقام عصمت است:

اولاً، استقرار در صراط مستقیم الهی با مودت و اطاعت و تولی به ولایت ذوی‌القربای رسول خدا (ص) حاصل می‌گردد.

ثانیاً، ذوی‌القربای حضرتش (ع) در آیه مودت، منحصر در افراد حاضر در حدیث کسا و ائمه معصومین از ذریه حضرتش (ع) هستند.

نتیجه آنکه: صراط مستقیم الهی با ابراز مودت و اطاعت و تولی به ولایت ائمه هدی (ع) حاصل می‌گردد. بدیهی است که لازمه تولی به ولایت امام معصوم، وجود و حضور دائمی او در میان امت است. به این ترتیب، آیه مودت، امامت عامه را اثبات می‌نماید[۲۲].

بیان دوم

این بیان با محوریت ضرورت عقلی شکر منعم تبیین شده است. به این ترتیب که: تحقق شکر صحیح از بنده در درگاه پروردگار، متوقف بر سه امر است: اولاً، معرفت به اصل نعمت؛ ثانیاً، معرفت به صاحب نعمت و ثالثاً، فراگیری راه صحیح استفاده و ابراز نعمت در جهت رضای مُنعِم. آیه شریفه با بیانی زیبا، هر سه امر را متوقف بر مودت به اهل بیت (ع) بیان می‌دارد؛ به گونه‌ای که اگر امت مودت مرضی رضای رسول خدا (ص) را نسبت به ذوی‌القربای حضرتش (ع) به جا آوردند، شکر نعمت آن حضرت را ادا کرده‌اند و در غیر این صورت، به هر نحو که تشکر از آن حضرت بنمایند، اجر و شکر رسالت را ادا ننموده‌اند.

خداوند در آیه مودت ابتدا با امری ارشادی وجوب شکر زحمات رسول خدا (ص) و اعطای فضل کبیر به امت اسلام به برکت وجود حضرتش را بیان می‌دارد و به طور عام به امت اسلام گوشزد می‌نماید که عقلاً و شرعاً واجب است که اجر رسالت حضرتش را به طور کامل ادا نمایند. در این جهت، آنچه تأکید شده، ادای اجر رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) است؛ خواه حضرتش این اجر را برای خود بخواهد و یا امری الهی و برای صلاح امت اسلام باشد. در هر صورت، آنچه را که عقل ثابت می‌نماید، وجوب ادای اجر رسالت و شکر نعمت از صاحب نعمت ولایت است. البته با تحلیل عقلی و استدلال قرآنی (چنان‌که در بیان اول گذشت) روشن است که این اجر در جهت سعادت امت و با تولی کامل به ولایت حضرتش (ص) حاصل می‌گردد.

ثانیاً، آیه در سیاق استثنای از عموم نفی، شکر نعمت قرآن و رسالت حضرتش را منحصر در مودت به اهل بیت (ع) بیان می‌دارد. به این ترتیب، آیه شریفه هر سه محور برای تحقق شکر کامل را خلاصه در مودت به اهل بیت (ع) بیان می‌دارد. به این ترتیب، خداوند وجوب مولوی ابراز مودت قربی را به دنبال بیان ضرورت عقلی شکر منعم برای امت اسلام تکلیف می‌نماید.

توضیح آنکه: عقل درشکر وجود رسول خدا (ص) در میان امت، امر وجوبی به مودت به آن حضرت می‌نماید. با توجه به آنکه در آیه قبل خداوند وعده سعادت ابدی به مؤمنین و فضل کبیر را بشارت می‌دهد و می‌فرماید: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۲۳].

پس روشن می‌گردد که «فضل کبیر» در آیه قبل از آیه مورد استدلال، اشاره به مقامات برجسته مؤمنین در دنیا و آخرت دارد که به واسطه ایمان به رسول خدا (ص) به ایشان تفضّل شده است. عقلاً چنین فضل کبیری شکر عظیمی را به درگاه رسول خدا (ص) می‌طلبد. به این ترتیب، فحوای آیه مودت چنین است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا علی رسالتی یعنی الفضل الکبیر ﴿أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ. آیه شریفه درادامه، مودت را به اقتراف حسنه معنا می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا با توجه به معنای اقتراف -یعنی ذوب شدن در امری- مودت کامل به رسول خدا (ص) یعنی ذوب شدن در ولایت آن حضرت؛ تا به آنجا که نه تنها کمترین مخالفتی در عمل با آن حضرت ابراز ننماید، بلکه در اعتقاد قلبی نیز کمترین نارضایتی نسبت به فرامین آن حضرت نداشته باشد. تنها در این صورت است که شکر کامل از خداوند و رسول خدا (ص) محقق گردیده است.

در آیه مودت، خداوند اصل عقلی شکر نعمت رسول خدا (ص) را که عبارت از ابراز ارادت و مودت به آن حضرت است، با مودت به اهل بیت (ع) بیان می‌دارد. درنتیجه، همه آثاری که عقل بر مودت به رسول گرامی اسلام (ص) قرار می‌دهد، خداوند وجوباً بر مودت بر اهل بیت (ع) بیان می‌دارد و می‌فرماید: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.

نتیجه آنکه: هر سه محوری که عقلاً وجوب شکر نعمت وجود رسول خدا (ص) را ثابت می‌کرد، در مودت به اهل بیت (ع) خلاصه می‌گردد. به این ترتیب، شناخت قرآن و هدایت نبوی -به عنوان اصلی‌ترین نعمت الهی- و نیز شناخت مقام ولایت الهی و رسولش (ص) -به عنوان صاحبان اصلی نعمت- و نیز تنها راه منحصر بفرد ابراز و استفاده و برخورداری از نعمت هدایت الهی در آیه مورد استدلال، در مودت به اهل بیت (ع) خلاصه شده است[۲۴].

حد وسط در این بیان، اصل عقلی وجوب شکر منعم است. به این ترتیب که خداوند در آیه مودت، با توجه به این اصل، ضرورت تشکر از رسول خدا (ص) و ادای اجر رسالت آن حضرت را عقلاً و شرعاً یادآور می‌شود و آیه در صدد بیان راه صحیح شکر نعمت وجود رسول خدا (ص) و هدایت ارشادی حضرتش و ارائه قرآن از طرف خداوند به برکت وجود مقدس آن حضرت است.

در این بیان، اولاً، ضرورت عقلی شکر رسول خدا (ص) را ثابت کردیم و ثانیاً، شکر رسول خدا (ص) را بنا بر صریح آیه، عیناً به شکر از ذوی‌القربای حضرتش (ع) برگرداندیم. به این ترتیب ثابت شد که اگر شکر نعمت و نیز صاحب نعمت واجب است، شکر نعمت وجود مقدس رسول خدا (ص) و هدایت ایشان، تنها با مودت به ذوی‌القربای حضرتش (ع) امکان‌پذیر است. صورت منطقی این برهان طی قیاسات زیر تبیین می‌گردد:

صورت اول:

عقلاً ابراز مودت و قدردانی از رسول خدا (ص)، شکر از حضرتش است؛ شکر از رسول خدا (ص) (صاحب نعمت) عقلاً و شرعاً واجب است؛ نتیجه آنکه: ابراز مودت به رسول خدا‌(ص)، که در عمل تولی به ولایت حضرتش می‌باشد، عقلاً و شرعاً واجب است.

صورت دوم:

صورت دوم قیاس را می‌توان به اشکال گوناگون اقترانی و یا استثنایی بیان کرد. به این ترتیب که با استفاده از نتیجه قیاس اول، قیاس استثنایی زیر را تشکیل دهیم و بگوییم: اگر شکر رسالت رسول خدا (ص) (اجر رسالت) واجب است، آن امر(بنابر آیه مودت) منحصر در مودت به اقربای حضرت (ع) است و لکن شکر رسالت حضرتش (ص) واجب است؛ پس مودت به اقربای حضرتش نیز واجب است.

اثبات تلازم در قیاس استثنایی به این ترتیب است که: اولاً، شکر رسالت رسول خدا (ص) در عمل، تولی به ولایت آن حضرت است و بنا بر آیه مودت، به تولی از اقربای حضرتش (ع) باز می‌گردد. بنابراین، شکر رسالت حضرتش منحصراً در تولی به ولایت اقربای آن حضرت محقق می‌شود و آن، بنا بر آیه مودت، منحصراً در مودت به اقربای آن حضرت است. پس تولی به ولایت نبوی از طریق مودت به اقربای خاص آن حضرت، یعنی تولی به ولایت آنان محقق می‌شود.

ثانیاً، بنا بر آیه مودت، شکر نعمت نبوی واجب است؛ پس تولی به ولایت ذوی‌القربای مذکور در آیه مودت نیز واجب است[۲۵].

بیان سوم

در این بیان به شکر نعمت هدایت نبوی و رابطه کامل‌ترین شکر آن حضرت با بهره‌مندی از کامل‌ترین هدایت الهی و استقرار بر صراط مستقیم، به واسطه مودت به اهل بیت (ع) اشاره شده است. درنتیجه، اثبات می‌شود که آیه مودت اشاره به نزدیکترین و بهترین راه تقرب به خداوند دارد. در ابتدا سیر برهان را به صورت منطقی بیان می‌داریم و سپس به تبیین تلازمات آن می‌پردازیم.

اولاً، عقلاً شکر نعمت از اوجب واجبات است. از آنجا که نعمت به معنای خوشگواری و سازگاری امری با طبیعت مادی و یا معنوی انسان است، امری نسبی است و درنتیجه، رابطه مستقیمی میان شدت و ضعف بزرگی و ارزشمندی نعمت با مرتبه شکر آن وجود دارد؛ هر مقدار که نعمت باارزش‌تر باشد، شکر بیشتری را می‌طلبد.

حد وسط در برهان سوم، ضرورت ادای اجر رسالت بود؛ به این ترتیب که اجر همه انبیای الهی (ع) و انتظار پروردگار در قبال منت بزرگی که با انزال کتب آسمانی و ارسال رسل (ع) بر آنان دارد، تولی به ولایت آنان و استقرار در صراط مستقیم هدایت ایشان است؛ که در آیات قرآن با اتخاذ سبیل الی الرب بیان شده است. به این ترتیب، قیاس اقترانی را با کمک از اصل عقلی و آیه مودت و نیز آیه ۵۷ فرقان به صورت زیر ترتیب می‌دهیم

اولاً، اجر هر نبی، اتخاذ سبیل الی الرب است: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا[۲۶]. عکس مستقیم این آیه کبرای قیاس قرار می‌گیرد؛ به این ترتیب که: اتخاذ راه توحید و استقرار بر صراط مستقیم، اجر هر نبی است.

ثانیاً، اجر رسول خدا (ص) منحصراً با مودت به اهل بیت (ع) تحصیل می‌شود.

نتیجه آنکه: استقرار بر صراط مستقیم هدایت، تنها با ابراز مودت به اهل بیت (ع) حاصل می‌گردد. با عنایت به تحلیل لغوی و سیاق آیه مودت (که به معنای ابراز محبت تنها نیست؛ بلکه مراد تولی به ولایت و اطاعت از مقام امامت اهل بیت عصمت و طهارت رسول خدا (ع) و نیز تبری از دشمنان آنان است) نتیجه استدلال به این ترتیب است: استقرار بر صراط مستقیم الهی، تنها با تولی عملی و نظری به ولایت ائمه هدی (ع) که ذوی‌القربای حضرتش هستند محقق می‌گردد[۲۷].

منابع

پانویس

  1. «بگو: من هیچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمى‌‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم اهل بیتم‌» سوره شوری، آیه ۲۳.
  2. «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  3. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  4. کشف المراد، ص۵۳۴.
  5. منهاج الکرامة، ص۱۴۷.
  6. نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.
  7. الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.
  8. گوهر مراد، ص۵۴۶.
  9. حق الیقین فی معرفه اصول الدین، ج۱، ص۱۹۹.
  10. مصباح الهدایة إلی اثبات الولایة، ص۱۷۴-۱۷۹.
  11. این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است
  12. این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.
  13. این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین (ع) نوشته شده است.
  14. این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.
  15. این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.
  16. این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.
  17. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء (س) درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا (س) نگارش یافته است.
  18. این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.
  19. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۱.
  20. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۵۵۱.
  21. «بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.
  22. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۵۷۴.
  23. «ستمگران را می‌بینی که از آنچه انجام داده‌اند هراسانند در حالی که (کیفر) آن بر آنان واقع خواهد شد و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغ‌های بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره شوری، آیه ۲۲.
  24. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص۵۷۵ ـ ۵۷۷.
  25. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۵۷۹.
  26. «بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.
  27. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص۵۸۰ ـ ۵۹۰.