اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اعراف در قرآن]] - [[اعراف در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| نام آیه = آیه اعراف
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| نام تصویر = آیه ۴۶ ـ ۴۹ سوره اعراف.jpg
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| توضیح تصویر =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اعراف در قرآن]] | [[اعراف در حدیث]] | [[اعراف در کلام اسلامی]] | [[اعراف در فلسفه اسلامی]] | [[اعراف در عرفان اسلامی]]</div>
| متن آیه =
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| معنی آیه = و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند ...
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[کرامت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| شماره آیه = ۴۶ ـ ۴۹
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| نام سوره = اعراف
| شماره جزء = ۸
| نام‌های دیگر =
| شأن نزول =
| مصداق آیه =
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه|دلالت بر بیان ویژگی‌های انسان‌های مؤمن}}
| نتایج آیه =
}}


*'''اعراف:''' جایگاهی میان بهشت و جهنم<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
== معناشناسی ==
اعراف در لغت یعنی مکان‌های بلند و مرتفع و این ارتفاع به حدی است که شخص به محیط بیرون اشراف داشته و همه چیز برای او قابل [[رؤیت]] است<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰. </ref> و در اصطلاح یعنی مکانی بلند میان [[بهشت و دوزخ]] که شخص بر آن دو اشراف دارد<ref>تصحیح الاعتقادات۲۲۳، المفردات، ص۳۲۲. </ref> و در اصطلاح [[قرآنی]] اعراف یعنی جهانی مافوق که [[اصحاب اعراف]] همه را به چهره می‌شناسند و می‌توانند به [[اهل]] [[بهشت و جهنم]]، به [[اذن]] خداوندی [[دستور]] بدهند و راهنمایشان کنند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۷۲.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
در [[قرآن]] از مردانی یاد شده که در اعراف‌اند و در [[قیامت]] همۀ چهره‌ها را می‌شناسند و راهنماییشان می‌کنند: {{متن قرآن|وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار! و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۷ ـ ۴۸</ref>. [[سوره]] هفتم [[قرآن]] را، به همین سبب اعراف نامیده‌اند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۵. </ref>. در چهار [[آیه]] از این [[سوره]]، کلمۀ اعراف آمده است و دربارۀ معنای آن [[اختلاف]] نظر وجود دارد مانند معانی زیر: اعراف محلی است که بر [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اشراف دارد و یا اعراف، تلی است میان [[بهشت و دوزخ]] و یا اینکه اعراف، دیواری است که میان [[مؤمن]] و [[منافق]] حایل می‌شود<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۶. </ref>.
*اعراف جمع عرف در لغت به قسمت‌های بلند کوه و تپه گفته می‌شود<ref>معجم التهذیب ، ج۳ ، ص۲۴۰۴و لسان العرب ، ج۹ ، ص۲۴۱.</ref> این واژه دوبار در قرآن در سوره اعراف به کار رفته است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}﴾}}<ref> و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!؛ سوره اعراف، آیه:۴۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}﴾}}<ref> آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه:۴۹.</ref> از آیات یاد شده به دست می‌آید که میان بهشت و جهنم جایگاهی است که بر روی آن افرادی قرار دارند که به اهل بهشت سلام می‌کنند و تمنای عدم همنشینی با اهل دوزخ را دارند<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*در اینکه مقصود از اعراف چیست از سوی دانشمندان اسلامی دیدگاه‌های مختلف و متفاوتی ابراز شده‌اند<ref>المیزان ، ج۸ ، ص۱۲۶.</ref> که بیشتر آنها به این معنا برمی‌گردد که مقصود از آن دیواری است میان بهشت و جهنم<ref>تصحیح الاعتقادات۲۲۳ ، المفردات، ص۳۲۲.</ref> از [[حسن بصری]] و [[زجاج]] نقل شده که اعراف از ریشه معرفت به معنای شناخت است، یعنی در قیامت رجالی هستند که آگاهی از حال مردم دارند و اهل جهنم و بهشت را از سیمای‌شان می‌شناسد<ref>تفسیر کبیر ، ج۱۴ ، ص۸۷ ، جامع البیان ، ج۵ ، ص۲۴۱.</ref>. [[صدرالمتألهین]] نیز این دیدگاه را برگزیده و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}} را گواه آن دانسته است <ref>عرشیه ، ص۹۰.</ref>. [[ابن عربی]] در فتوحات قول مشهور را در مورد اعراف پسندیده و اما درباره اصحاب اعراف گفته است: آنها کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است یک چشمشان به سوی بهشت و چشم دیگر به جهنم دوخته اند در حالی که ورود به هیچ کدام برای آنها رجحان ندارد. اما وقتی دستور سجده به آنها داده می شود همه سجده می کنند و وارد بهشت می شوند<ref>فتوحات ، ج۴ ، ص۴۷۵.</ref>. [[صدرالمتألهین]] در شواهد الربوبیه همین قول را برگزیده است<ref>الشواهد الربوبیه ، ص۳۸۴.</ref>. و در<ref>اسفار ، ج۹ ، ص۳۱۸.</ref> پس از اشاره به دیدگاه [[ابن عربی]] قول مشهور در میان [[شیعه]] را که می‌گویند اصحاب اعراف [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}} است انتخاب نموده است<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*در اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند به طور کلی در میان مفسرین و علمای مسلمان اختلاف وجود دارد که به چهارده قول می‌رسد. بیشتر کسانی که در مورد اعراف سخن گفته‌اند به اقوال و اختلاف یاد شده اشاره نموده‌اند<ref>المیزان ، ج۸ ، ص۱۲۶ ، تفسیر کبیر ، ج۱۴ ، ص۹۰ ، روض الجنان ، ج۸ ، ص۲۰۴.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*دیدگاه‌های مزبور به سه دسته کلی باز می‌گردد<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>:
#آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی همچون [[انبیا]]، علما و فقها و گواهان بر اعمال و... می‌باشند<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
#آنها کسانی هستند که سیئات و حسنات شان با هم برابرند<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
#اصحاب اعراف، آن دسته از ملائکه است که بر بالای اعراف ناظر اشخاص اند و هر کس را از سیما و قیافه‌اش می‌شناسند <ref>المیزان ، ج۸ ، ص۱۲۹.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*بیشتر مفسرین و علمای [[اهل سنت]] قول دوم را انتخاب نموده‌اند<ref>البدور السافرة، ص۳۹۹ ، روح المعانی ، ج۸ ، ص۱۲۸ ، جامع الأحکام ، ج۷ ، ص۲۱۲ ، البعث والنشور ، ص۱۰۹.</ref>. در حالی که بسیاری از علمای [[شیعه]] ضمن اشاره به دیدگاه‌های مختلف درباره اصحاب اعراف و با توجه به روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} در این باره رسیده، مایل به این نظراند که اصحاب اعراف [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} می‌باشند<ref>اسفار ، ج۹ ، ص۳۱۸ ، الاعتقادات ، ص۷۰.</ref>. صفار حدود ۱۹ روایت از طرق مختلف از [[ائمه]]{{عم}}، نقل نموده است که اصحاب اعراف [[ائمه اطهار]]{{عم}} می‌باشند<ref>بصائر الدرجات ، ص۴۵۲ همچنین [[شیخ کلینی]] در کافی ، ج ۱ ، ص۱۸۴، صدوق در معانی الاخبار، ص۵۹۰، مفید در مسار الشیعه، ص۳۱.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*در یکی از این روایات که از [[یزید بن معاویه العجلی]] نقل شده آمده است که از [[امام محمد باقر]]{{ع}} از تفسیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}} سؤال کردم فرمود این آیه در حق این امت نازل شده و مراد به رجال اعراف [[ائمه]]{{عم}} از آل محمد می‌باشد در روایت دیگر همچنین در تفسیر آیه یاد شده آمده است: ماییم آن رجال و [[امامان]] از ما هستند<ref>بصائر الدرجات، ص:۴۵۳.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*غیر از سه دیدگاه کلی که ذکر شد یک دیدگاه دیگر نیز وجود دارد و آن این است که برخی بین روایات فوق و روایاتی که مستند علمای [[اهل سنت]] می‌باشد و در منابع روایی [[شیعه]] نیز وجود دارد<ref>کافی ، ج۱ ، ص۱۸۴.</ref> که می‌گوید مقصود از اصحاب اعراف کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی‌اند لذا در اعراف مانده، این گونه جمع نموده‌اند که هر یک از این دو دسته روایات بیانگر حالت عده‌ای است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هم افرادی وجود دارند که اعمال خوب و بد آنها مساوی است و ورود به هیچ طرف برای آنها رجحان ندارد. و هم پیامبران، [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} برای کمک به آنها در اعراف حضور دارند<ref>منشور جاوید ، ج۹ص ۵۲۹ ، تفسیر نمونه ، ج۶ ، ص۱۸۹.</ref> البته چنین جمعی از کلام [[شیخ صدوق]] نیز استفاده می‌شود<ref>الاعتقادات ، ص۷۰</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.


==منابع==
== [[اصحاب اعراف]] ==
* [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]؛
[[اصحاب اعراف]] چه کسانی هستند؟ اکثر [[دانشمندان]] و [[مفسران]]، با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد، معتقدند [[اصحاب اعراف]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{ع}} هستند<ref>اسفار، ج۹، ص۳۱۸، الاعتقادات، ص۷۰. </ref>؛ صفار حدود ۱۹ [[روایت]] از طرق مختلف [[نقل]] کرده که دلالت براین مطلب دارد<ref>ر.ک: [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۵۵ </ref>؛ چنانکه در روایتی [[یزید بن معاویه]] العجلی می‌‌گوید از [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> سؤال کردم. [[حضرت]] فرمودند: «[[آیه]] در [[حق]] این [[امت]] نازل شد و مراد از [[رجال اعراف]]، [[ائمه]] از [[آل محمد]] هستند»<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}}عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‏ قَالَ أُنْزِلَتْ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الرِّجَالُ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ بصائر الدرجات، ص۴۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۵۵.</ref>


==پانویس==
اما همانطور که در بیان فوق گفته شد، [[دانشمندان]] و [[مفسرین]] براین [[نظریه]] [[اتفاق نظر]] ندارند که [[اصحاب اعراف]] همان [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} هستند چنانکه؛ [[ابن عربی]] می‌‌گوید [[اصحاب اعراف]]، کسانی هستند که [[حسنات]] و سیئاتشان مساوی است، یک چشمشان به سوی [[بهشت]] و چشم دیگر به [[جهنم]] دوخته شده است؛ در حالی که وارد شدن به هر کدام از این دو [[جایگاه]]، برای آنان رجحانی ندارد؛ اما وقتی [[دستور]] [[سجده]] به آنها داده می‌شود، همه [[سجده]] می‌‌کنند و وارد [[بهشت]] می‌‌شوند. [[صدرالمتألهین]] در شواهد الربوبیه همین قول را برگزید اما پس از مشاهدۀ قول اکثر [[علمای شیعه]] که قائلند [[اصحاب اعراف]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه طاهرین]] است از نظریۀ اولش برگشت<ref>ر.ک: [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۵۵.</ref>.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
برخی از اقوال دیگر دربارۀ اینکه [[اصحاب اعراف]] چه کسانی هستند عبارت است از: [[اصحاب اعراف]] بزرگانی‌اند که به [[کرامت الهی]] متمایزند؛ کسانی‌اند که [[حسنات]] و [[سیئات]] آنان برابر است؛ [[اهل]] فترت‌اند، یعنی میان [[بعثت]] دو [[پیامبر]] قرار گرفته‌اند و [[حجت]] بر آنان تمام نشده است؛ آنان، [[جنیان]] مؤمن‌اند؛ [[فرزندان]] نابالغ کافران‌اند و یا [[فرزندان]] نامشروع‌اند<ref>المیزان‌ ج، ۸، ص ۱۲۸ـ ۱۲۶؛ پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۴۹. </ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۶-۸۷.</ref>
[[رده:اعراف]]
 
== ویژگی‌های [[اصحاب اعراف]] ==
اما به دور از هر نظریۀ دیگری و فقط با نگاه به [[آیات]] قرانی در [[سورۀ اعراف]] و توجه به ویژگی‌های [[اصحاب اعراف]] می‌‌توان دریافت، [[اصحاب اعراف]] اگر هم [[ائمۀ معصومین]] نباشند؛ ولی یقینا انسان‌های بزرگ و با عظمتی هستند که نمونه ای از این ویژگی‌ها عبارتند از<ref>ر.ک: [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>:
# [[اصحاب اعراف]] کسانی هستند که در [[دنیا]]، [[اهل]] [[خیر]] و [[ایمان]] و [[اهل]] [[شرّ]] و [[طغیان]] را می‌شناختند: {{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref><ref>ر.ک: [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>
# [[اصحاب اعراف]] کسانی هستند که به [[بهشتیان]] [[فرمان]] ورود به [[بهشت]] را می‌‌دهند: «ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ»<ref>سوره اعراف، آیه۴۹. </ref>.<ref>ر.ک: [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>
# تعبیر [[رجال]] در آیۀ {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ}}<ref>«و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref>، نشان دهندۀ [[عظمت]] این [[اصحاب]] است چراکه در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] برای نشان دادن [[عظمت]] [[شخصیت]] افراد از تعیبر [[رجال]] استفاده شده است: {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref> اما تعبیر [[رجال]]، همچنانکه ثابت کنندۀ [[عظمت]] [[روحی]] [[اصحاب اعراف]] است، می‌‌تواند درصدد [[اثبات]] این مطلب باشد که [[اصحاب اعراف]] نمی‌توانند از [[فرشتگان]] باشند چراکه لفظ [[رجال]] بر فرشتگانی که به مذکّر، مؤنّث بودن متّصف نمی‌شوند اطلاق نمی‌شود<ref>ر.ک: [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>.
 
== [[وظایف]] [[اصحاب اعراف]] ==
همچنین از وظایفی که بر دوش [[اصحاب اعراف]] گذاشته شده که در بعضی از مواقع با ویژگی‌هایی این [[اصحاب]] مشترک است، می‌‌توان این [[عظمت]] را متوجه شد از جملۀ این [[وظایف]]<ref>ر.ک: [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۳۸۲ -۳۸۵. </ref>:
# اولین عملی که توسط [[اصحاب اعراف]] در [[قیامت]] صورت می‌‌گیرد، این است که [[اهل اعراف]] در جایی بلند، میان [[بهشت و دوزخ]] جای می‌گیرند، تا بر [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اشراف داشته باشند و به [[مؤمنین]] بهشتی [[سلام]] و تحیت می‌گویند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۷. </ref>.
# بعد از تحیت و [[سلام]] [[بهشتیان]]، توسط [[اصحاب اعراف]]، این عده ([[اصحاب اعراف]]) به [[دوزخیان]] نگاه می‌‌کنند و آنان را مورد [[سرزنش]] قرا می‌‌دهند و می‌گویند: آیا متوجه شدید که [[مال]] و فرزندانی که جمع کردید و تکبرها که ورزیدید، سودی به حالتان نداشت؟ این [[مؤمنان]]، همان‌هایی هستند که قسم خوردید [[رحمت الهی]] و [[بهشت]] جاویدان متوجه آنها نخواهد شد. آنگاه خطاب به [[مؤمنان]] می‌گویند: به [[بهشت]] بروید که [[ترس]] و اندوهی بر شما نیست<ref>المیزان‌، ج ۸، ص ۱۲۱ـ ۱۳۳. </ref>.
# در [[قیامت]] عده ای از [[مردم]] به خاطر [[ضعف]] [[ایمانی]] که داشتند؛ همچنانکه دارای [[اعمال]] خیرند ولی دچار [[معصیت الهی]] شدند، این افراد، برای ورودشان به [[بهشت]] احتیاج به کمک دارند، وظیفۀ دیگر [[اهل اعراف]] این است که با شفاعتشان بتوانند این عده را وارد [[بهشت]] کنند<ref>پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۵۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۷.</ref>.
 
== نتیجه گیری ==
بنابراین از شواهدی که در [[آیات]] [[سورۀ اعراف]] و همچنین روایاتی که در این زمینه وجود دارد، می‌‌توان نتیجه گرفت [[اهل اعراف]] [[ائمۀ معصومین]] {{ع}} هستند که در جایی بلند میان [[بهشت و دوزخ]] قرار دارند به طوری که بر [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اشراف دارند و [[وظیفه]] ایشان در این سه مورد خلاصه می‌‌شود: به [[بهشتیان]] [[سلام]] [[تحیت]] می‌‌گویند؛ [[دوزخیان]] را مورد [[سرزنش]] قرار می‌‌دهند و افراد ضعیف الایمان را برای ورود به [[بهشت]] [[شفاعت]] می‌‌کنند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۷. </ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان منابع}}
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آیه اعراف]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{قیامت}}
 
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
[[رده:آیات نامدار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۱۷

آیه اعراف
ترجمه آیه
و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند ...
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۴۶ ـ ۴۹ سورهٔ اعراف از جزء ۸ قرآن کریم
محتوای آیه
دلالت آیه
  • دلالت بر بیان ویژگی‌های انسان‌های مؤمن

معناشناسی

اعراف در لغت یعنی مکان‌های بلند و مرتفع و این ارتفاع به حدی است که شخص به محیط بیرون اشراف داشته و همه چیز برای او قابل رؤیت است[۱] و در اصطلاح یعنی مکانی بلند میان بهشت و دوزخ که شخص بر آن دو اشراف دارد[۲] و در اصطلاح قرآنی اعراف یعنی جهانی مافوق که اصحاب اعراف همه را به چهره می‌شناسند و می‌توانند به اهل بهشت و جهنم، به اذن خداوندی دستور بدهند و راهنمایشان کنند[۳].

در قرآن از مردانی یاد شده که در اعراف‌اند و در قیامت همۀ چهره‌ها را می‌شناسند و راهنماییشان می‌کنند: وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ[۴]. سوره هفتم قرآن را، به همین سبب اعراف نامیده‌اند[۵]. در چهار آیه از این سوره، کلمۀ اعراف آمده است و دربارۀ معنای آن اختلاف نظر وجود دارد مانند معانی زیر: اعراف محلی است که بر بهشتیان و دوزخیان اشراف دارد و یا اعراف، تلی است میان بهشت و دوزخ و یا اینکه اعراف، دیواری است که میان مؤمن و منافق حایل می‌شود[۶].

اصحاب اعراف

اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟ اکثر دانشمندان و مفسران، با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد، معتقدند اصحاب اعراف، پیامبر (ص) و ائمه (ع) هستند[۷]؛ صفار حدود ۱۹ روایت از طرق مختلف نقل کرده که دلالت براین مطلب دارد[۸]؛ چنانکه در روایتی یزید بن معاویه العجلی می‌‌گوید از امام باقر (ع) دربارۀ تفسیر آیۀ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ[۹] سؤال کردم. حضرت فرمودند: «آیه در حق این امت نازل شد و مراد از رجال اعراف، ائمه از آل محمد هستند»[۱۰].[۱۱]

اما همانطور که در بیان فوق گفته شد، دانشمندان و مفسرین براین نظریه اتفاق نظر ندارند که اصحاب اعراف همان اهل بیت پیامبر (ص) هستند چنانکه؛ ابن عربی می‌‌گوید اصحاب اعراف، کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است، یک چشمشان به سوی بهشت و چشم دیگر به جهنم دوخته شده است؛ در حالی که وارد شدن به هر کدام از این دو جایگاه، برای آنان رجحانی ندارد؛ اما وقتی دستور سجده به آنها داده می‌شود، همه سجده می‌‌کنند و وارد بهشت می‌‌شوند. صدرالمتألهین در شواهد الربوبیه همین قول را برگزید اما پس از مشاهدۀ قول اکثر علمای شیعه که قائلند اصحاب اعراف، پیامبر (ص) و ائمه طاهرین است از نظریۀ اولش برگشت[۱۲].

برخی از اقوال دیگر دربارۀ اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند عبارت است از: اصحاب اعراف بزرگانی‌اند که به کرامت الهی متمایزند؛ کسانی‌اند که حسنات و سیئات آنان برابر است؛ اهل فترت‌اند، یعنی میان بعثت دو پیامبر قرار گرفته‌اند و حجت بر آنان تمام نشده است؛ آنان، جنیان مؤمن‌اند؛ فرزندان نابالغ کافران‌اند و یا فرزندان نامشروع‌اند[۱۳].[۱۴]

ویژگی‌های اصحاب اعراف

اما به دور از هر نظریۀ دیگری و فقط با نگاه به آیات قرانی در سورۀ اعراف و توجه به ویژگی‌های اصحاب اعراف می‌‌توان دریافت، اصحاب اعراف اگر هم ائمۀ معصومین نباشند؛ ولی یقینا انسان‌های بزرگ و با عظمتی هستند که نمونه ای از این ویژگی‌ها عبارتند از[۱۵]:

  1. اصحاب اعراف کسانی هستند که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را می‌شناختند: يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ[۱۶][۱۷]
  2. اصحاب اعراف کسانی هستند که به بهشتیان فرمان ورود به بهشت را می‌‌دهند: «ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ»[۱۸].[۱۹]
  3. تعبیر رجال در آیۀ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ[۲۰]، نشان دهندۀ عظمت این اصحاب است چراکه در آیات دیگر قرآن برای نشان دادن عظمت شخصیت افراد از تعیبر رجال استفاده شده است: رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ[۲۱] اما تعبیر رجال، همچنانکه ثابت کنندۀ عظمت روحی اصحاب اعراف است، می‌‌تواند درصدد اثبات این مطلب باشد که اصحاب اعراف نمی‌توانند از فرشتگان باشند چراکه لفظ رجال بر فرشتگانی که به مذکّر، مؤنّث بودن متّصف نمی‌شوند اطلاق نمی‌شود[۲۲].

وظایف اصحاب اعراف

همچنین از وظایفی که بر دوش اصحاب اعراف گذاشته شده که در بعضی از مواقع با ویژگی‌هایی این اصحاب مشترک است، می‌‌توان این عظمت را متوجه شد از جملۀ این وظایف[۲۳]:

  1. اولین عملی که توسط اصحاب اعراف در قیامت صورت می‌‌گیرد، این است که اهل اعراف در جایی بلند، میان بهشت و دوزخ جای می‌گیرند، تا بر بهشتیان و دوزخیان اشراف داشته باشند و به مؤمنین بهشتی سلام و تحیت می‌گویند[۲۴].
  2. بعد از تحیت و سلام بهشتیان، توسط اصحاب اعراف، این عده (اصحاب اعراف) به دوزخیان نگاه می‌‌کنند و آنان را مورد سرزنش قرا می‌‌دهند و می‌گویند: آیا متوجه شدید که مال و فرزندانی که جمع کردید و تکبرها که ورزیدید، سودی به حالتان نداشت؟ این مؤمنان، همان‌هایی هستند که قسم خوردید رحمت الهی و بهشت جاویدان متوجه آنها نخواهد شد. آنگاه خطاب به مؤمنان می‌گویند: به بهشت بروید که ترس و اندوهی بر شما نیست[۲۵].
  3. در قیامت عده ای از مردم به خاطر ضعف ایمانی که داشتند؛ همچنانکه دارای اعمال خیرند ولی دچار معصیت الهی شدند، این افراد، برای ورودشان به بهشت احتیاج به کمک دارند، وظیفۀ دیگر اهل اعراف این است که با شفاعتشان بتوانند این عده را وارد بهشت کنند[۲۶].

نتیجه گیری

بنابراین از شواهدی که در آیات سورۀ اعراف و همچنین روایاتی که در این زمینه وجود دارد، می‌‌توان نتیجه گرفت اهل اعراف ائمۀ معصومین (ع) هستند که در جایی بلند میان بهشت و دوزخ قرار دارند به طوری که بر بهشتیان و دوزخیان اشراف دارند و وظیفه ایشان در این سه مورد خلاصه می‌‌شود: به بهشتیان سلام تحیت می‌‌گویند؛ دوزخیان را مورد سرزنش قرار می‌‌دهند و افراد ضعیف الایمان را برای ورود به بهشت شفاعت می‌‌کنند[۲۷].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰.
  2. تصحیح الاعتقادات۲۲۳، المفردات، ص۳۲۲.
  3. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۷۲.
  4. «و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار! و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۷ ـ ۴۸
  5. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵.
  6. فرهنگ شیعه، ص ۸۶.
  7. اسفار، ج۹، ص۳۱۸، الاعتقادات، ص۷۰.
  8. ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵
  9. «و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  10. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‏ قَالَ أُنْزِلَتْ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الرِّجَالُ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ بصائر الدرجات، ص۴۵۳.
  11. ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵.
  12. ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵.
  13. المیزان‌ ج، ۸، ص ۱۲۸ـ ۱۲۶؛ پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۴۹.
  14. فرهنگ شیعه، ص ۸۶-۸۷.
  15. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  16. «هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  17. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  18. سوره اعراف، آیه۴۹.
  19. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  20. «و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  21. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.
  22. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  23. ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
  24. فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
  25. المیزان‌، ج ۸، ص ۱۲۱ـ ۱۳۳.
  26. پیام قرآن‌، ج ۶، ص ۵۵۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
  27. فرهنگ شیعه، ص ۸۷.