ایمان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = ایمان | | موضوع مرتبط = ایمان | ||
| عنوان مدخل = ایمان | | عنوان مدخل = ایمان | ||
| مداخل مرتبط = [[ایمان در لغت]] - [[ایمان در قرآن]] - [[ایمان در حدیث]] - [[ایمان در کلام اسلامی]] - [[ایمان در نهج البلاغه]] - [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] - [[ایمان در اخلاق اسلامی]] - [[ایمان در فقه اسلامی]] - [[ایمان در فقه سیاسی]] | | مداخل مرتبط = [[ایمان در لغت]] - [[ایمان در قرآن]] - [[ایمان در حدیث]] - [[ایمان در کلام اسلامی]] - [[ایمان در نهج البلاغه]] - [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] - [[ایمان در اخلاق اسلامی]] - [[ایمان در فقه اسلامی]] - [[ایمان در فقه سیاسی]] - [[مقام ایمان]] - [[ایمان در معارف و سیره علوی]] - [[ایمان در معارف و سیره فاطمی]] - [[ایمان در معارف و سیره حسینی]] - [[ایمان در معارف و سیره سجادی]] - [[ایمان در معارف و سیره امام کاظم]] - [[ایمان در معارف و سیره رضوی]] - [[ایمان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''ایمان در قرآن''' به بررسی مفهوم ایمان در [[قرآن کریم]] میپردازد. [[ایمان]]، [[باور قلبی]] و | '''ایمان در قرآن''' به بررسی مفهوم ایمان در [[قرآن کریم]] میپردازد. [[ایمان]]، [[باور قلبی]] و تصدیق به تمام فرمودههای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان دوازدهگانه]] بعد از اوست. طبق [[آیات الهی]] جایگاه [[ایمان]] در [[قلب]] [[انسان]] است و شخصبا ایمان دارای ویژگیهایی همچون [[رستگاری]]، نورانیت و عقلانیت است. | ||
بر اساس آموزههای [[قرآن]]، ایمان مرتبهای بالاتر از [[اسلام]] ([[تسلیم]]) است؛ بنابراین هر مؤمنی [[مسلمان]] است، اما لزوما هر [[مسلمانی]] [[مؤمن]] نیست. همچنین ایمان، میتواند کم یا زیاد شود. بر پایه [[آیات قرآن]]، ایمان امری اکتسابی و اختیاری است و هیچکس را نمیتوان با اکراه و اجبار به ایمان رساند. | بر اساس آموزههای [[قرآن]]، ایمان مرتبهای بالاتر از [[اسلام]] ([[تسلیم]]) است؛ بنابراین هر مؤمنی [[مسلمان]] است، اما لزوما هر [[مسلمانی]] [[مؤمن]] نیست. همچنین ایمان، میتواند کم یا زیاد شود. بر پایه [[آیات قرآن]]، ایمان امری اکتسابی و اختیاری است و هیچکس را نمیتوان با اکراه و اجبار به ایمان رساند. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== معناشناسی ایمان در قرآن == | == معناشناسی ایمان در قرآن == | ||
{{همچنین ببینید|ایمان در کلام اسلامی | {{همچنین ببینید|ایمان در کلام اسلامی| ارکان ایمان}} | ||
واژه "ایمان" مصدر باب [[افعال]] از ماده "ا، م، ن" است. اَمن در برابر [[ترس]] و [[امانت]] در برابر [[خیانت]] و "ایمان" در مقابل [[کفر]] آمده است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳.</ref>، همچنین، ایمان به معنای | واژه "ایمان" مصدر باب [[افعال]] از ماده "ا، م، ن" است. اَمن در برابر [[ترس]] و [[امانت]] در برابر [[خیانت]] و "ایمان" در مقابل [[کفر]] آمده است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳.</ref>، همچنین، ایمان به معنای تصدیق، [[امنیت]] و [[آرامش]] و نیز رفع [[خوف]] و [[وحشت]] استعمال شده است<ref>مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج۱، ص۱۶۳ و ۱۶۴؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۳۸۹.</ref>. | ||
در اصطلاح [[قرآنی]] ایمان یعنی [[باور قلبی]] و | در اصطلاح [[قرآنی]] ایمان یعنی [[باور قلبی]] و تصدیق به تمام فرمودههای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{ع}}. ایمان تصدیق تنها یا همراه با [[التزام عملی]] به اموری [[غیبی]]، مانند [[خدا]] و [[آخرت]] است. [[ایمان به خدا]] عبارت است از: [[باور]] داشتن و [[دل سپردن]] به [[خدا]]، همراه با [[اعتماد]] و [[توکل]] به او و [[نیک]] دانستن و [[دوست داشتن]] او (ایمان و [[امید]]). [[ایمان دینی]] هم، عبارت است از [[جستجوی حقیقت]] و دنبال کردن آن<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[ایمان - روحی (مقاله)|ایمان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۱۸۹. [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۵۶۹-۵۸۵.</ref>. | ||
=== روابط معنایی ایمان === | === روابط معنایی ایمان === | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==== ایمان و یقین ==== | ==== ایمان و یقین ==== | ||
[[یقین]] نوعی | [[یقین]] نوعی تصدیق و [[اعتقاد]] جزمی است که احتمال [[کذب]] در آن نمیرود<ref>مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۷.</ref>. با استناد به آیاتی که میان اهل ایمان و [[یقین]] تمایز نهاده است، میتوان به دوگانگی ایمان و [[یقین]] حکم کرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref> بیگمان در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است. و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) میپراکند نشانههایی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه ۳ - ۴.</ref>. [[مؤمنان]] در این [[آیه]] کسانی هستند که با استفاده از [[آیات]] و نشانههای آفاقی، [[خدا]] و پیامبرش را تصدیق میکنند؛ ولی [[اهل یقین]] با [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آفرینش]] خودشان و دیگر جانداران روی [[زمین]] به [[یقین]] میرسند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۹.</ref>. | ||
برخی از [[مفسران]] گفتهاند: مقدم داشتن اهل ایمان بر [[اهل یقین]] در این [[آیات]] از باب ذکر بر اساس ترقی است<ref>زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۲۸۵.</ref>، بنابراین [[یقین]] را میتوان [[برتر]] از ایمان شمرد، چنان که [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با وجود اینکه ایمان داشت، خواهان دیدن [[رستاخیز]] مردگان بود تا به [[یقین]] و [[اطمینان قلبی]] دست یابد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد»؛ سوره بقره، آیه۲۶۰.</ref>.<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | برخی از [[مفسران]] گفتهاند: مقدم داشتن اهل ایمان بر [[اهل یقین]] در این [[آیات]] از باب ذکر بر اساس ترقی است<ref>زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۲۸۵.</ref>، بنابراین [[یقین]] را میتوان [[برتر]] از ایمان شمرد، چنان که [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با وجود اینکه ایمان داشت، خواهان دیدن [[رستاخیز]] مردگان بود تا به [[یقین]] و [[اطمینان قلبی]] دست یابد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد»؛ سوره بقره، آیه۲۶۰.</ref>.<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==== ایمان و شرک ==== | ==== ایمان و شرک ==== | ||
{{همچنین ببینید|شرک در قرآن}} | {{همچنین ببینید|شرک در قرآن}} | ||
گرچه ایمان مستلزم | گرچه ایمان مستلزم تصدیق [[خداوند متعال]] و [[نبوت]] فرستادگان و کتابهای آسمانی و دیگر ارکان [[دینی]] است و با [[شرک]] [[سازگاری]] ندارد؛ اما در برخی از [[آیات]] نشانههایی از جمع میان ایمان و نوعی [[شرک]] یافت میشود: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ}}<ref>و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>. این [[شرک]] که از آن به «شرک خفی» تعبیر میشود، هم ممکن است در عمل به صورت [[نافرمانی]] ظاهر شود و هم در [[فکر]] و [[عقیده]] به صورت [[شک]] و تردید در برخی از [[صفات الهی]]؛ بر این اساس همچنانکه ایمان از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۴۷۸.</ref>، [[شرک]] نیز مراتبی دارد. بسیاری از [[مفسران]] در ذیل این [[آیه]] از نوعی [[شرک]] در [[طاعت]] یاد کردهاند<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۸۶؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۰۰؛ سید رضی، حقائقالتأویل، ص۴۹۷.</ref> که موجب [[کفر]] نمیشود<ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۰.</ref>.<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
==== ایمان و کفر ==== | ==== ایمان و کفر ==== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# {{متن قرآن|آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت؛ سوره حدید، آیه ۷.</ref>؛ در این آیه پروردگار عالمیان، [[ایمان]] آورندگان به خود و پیامبرش را وعده پاداشی بزرگ در سرای جاویدان میدهد. | # {{متن قرآن|آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت؛ سوره حدید، آیه ۷.</ref>؛ در این آیه پروردگار عالمیان، [[ایمان]] آورندگان به خود و پیامبرش را وعده پاداشی بزرگ در سرای جاویدان میدهد. | ||
=== ویژگیهای | === ویژگیهای مؤمن === | ||
دستهای دیگر از [[آیات الهی]] ویژگیهای [[مؤمنان]] را بازگو کرده است: | دستهای دیگر از [[آیات الهی]] ویژگیهای [[مؤمنان]] را بازگو کرده است: | ||
# {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ...}}<ref>«بیگمان مؤمنان رستگارند همانان که در نماز خویش فروتنند...» سوره مؤمنون، آیه ۱ ـ ۹.</ref>: در این آیه، [[خاشع]] و [[فروتن]] بودن در [[نماز]] به عنوان ویژگیهای [[مومنین]] [[ذکر]] شده است. | # {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ...}}<ref>«بیگمان مؤمنان رستگارند همانان که در نماز خویش فروتنند...» سوره مؤمنون، آیه ۱ ـ ۹.</ref>: در این آیه، [[خاشع]] و [[فروتن]] بودن در [[نماز]] به عنوان ویژگیهای [[مومنین]] [[ذکر]] شده است. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=== ایمان به خداوند === | === ایمان به خداوند === | ||
{{اصلی|ایمان به خداوند}} | {{اصلی|ایمان به خداوند}} | ||
ایمان به خداوند متعال مهمترین متعلَّق [[ایمان در قرآن کریم]] است. در برخی از [[آیات]] صراحتاً از [[مؤمنان]] خواسته شده است به [[خدا]] [[ایمان]] بیاورند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ}}<ref> ای مؤمنان! به خداوندایمان بیاورید؛ سوره نساء، آیه ۱۳۶.</ref>. برخی [[مفسران]] معتقدند این آیه به | ایمان به خداوند متعال مهمترین متعلَّق [[ایمان در قرآن کریم]] است. در برخی از [[آیات]] صراحتاً از [[مؤمنان]] خواسته شده است به [[خدا]] [[ایمان]] بیاورند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ}}<ref> ای مؤمنان! به خداوندایمان بیاورید؛ سوره نساء، آیه ۱۳۶.</ref>. برخی [[مفسران]] معتقدند این آیه به تصدیق آنچه مؤمنان به آن [[اقرار]] کردهاند [[دستور]] میدهد<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۸۴؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۲، ص۱۸۶.</ref>؛ همچنین نقل شده است [[خداوند]] با این [[فرمان]] از مؤمنان میخواهد به ایمانشان تداوم داده و در [[آینده]] نیز [[مؤمن]] باشند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۳، ص۳۵۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۳، ص۱۹۰.</ref>. گروهی دیگر معتقدند مراد از ایمان نخست، [[ایمان ظاهری]] و [[ایمان دوم]]، ایمان [[باطنی]] و [[حقیقی]] است<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۳، ص۳۵۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۳، ص۱۹۰.</ref>. دستهای نیز بر این باورند که مقصود آیه، [[اهل کتاب]] است، بنابراین خداوند از آنان میخواهد، همچنان که به [[پیامبران پیشین]] ایمان دارند به [[پیامبر اسلام]] نیز ایمان آورند و خدایی که او معرفی میکند بپذیرند<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۴۳۸.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[ایمان - روحی (مقاله)|ایمان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۱۹۶.</ref> | ||
=== ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی === | === ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی === | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
ایمان به پیامبران از چنان اهمیتی در [[قرآن]] برخوردار است که در آیات متعددی در پی ایمان به خداوند ذکر شده است: {{متن قرآن|فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ}}<ref> پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref>و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه۱۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاء وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان میداشتند آنان را سرور نمیگرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند؛ سوره مائده، آیه۸۱.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا}}<ref>ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه۱۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند؛ سوره نور، آیه۶۲.</ref>. | ایمان به پیامبران از چنان اهمیتی در [[قرآن]] برخوردار است که در آیات متعددی در پی ایمان به خداوند ذکر شده است: {{متن قرآن|فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ}}<ref> پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref>و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه۱۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاء وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان میداشتند آنان را سرور نمیگرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند؛ سوره مائده، آیه۸۱.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا}}<ref>ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه۱۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند؛ سوره نور، آیه۶۲.</ref>. | ||
[[پیامبران]] از دیدگاه [[قرآنی]]، واسطههایی بشری میان [[خدا]] و [[انسان]] هستند که بدون [[پیروی]] از آنان، جلب [[رضایت الهی]] ممکن نیست | [[پیامبران]] از دیدگاه [[قرآنی]]، واسطههایی بشری میان [[خدا]] و [[انسان]] هستند که بدون [[پیروی]] از آنان، جلب [[رضایت الهی]] ممکن نیست{{متن قرآن|قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه۳۱.</ref>؛ همچنین بر اساس [[آیات قرآنی]]، [[ایمان]] و [[باور]] به همه پیامبران و [[کتابهای آسمانی]] و [[پرهیز]] از تجزیه آنان، ضروری است: {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ}}<ref>«این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم» سوره بقره، آیه۲۸۵.</ref>، {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست؛ سوره بقره، آیه۲۸۵.</ref>. | ||
در بعضی از [[آیات]] هم [[خداوند]] با ذکر نامهای چند تن از [[پیامبران]] و [[لزوم]] [[ایمان]] به آنچه بر آنان نازل شده است تاکید میکند: {{متن قرآن|قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه۱۳۶.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۱۹۸.</ref> | در بعضی از [[آیات]] هم [[خداوند]] با ذکر نامهای چند تن از [[پیامبران]] و [[لزوم]] [[ایمان]] به آنچه بر آنان نازل شده است تاکید میکند: {{متن قرآن|قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه۱۳۶.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۱۹۸.</ref> | ||
=== ایمان به فرشتگان === | === ایمان به فرشتگان === | ||
اعتقاد به فرشتگان از دیگر متعلقات ایمانی است که در [[قرآن]] آمده و در کنار [[ایمان به خدا]] و [[ایمان به آخرت|جهان آخرت]]، لازم شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>، {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ}}<ref>«و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۱۹۸.</ref> | |||
=== ایمان به غیب === | === ایمان به غیب === | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۴: | ||
به هر آنچه از حواس بشری پنهان است و [[پیامبران]] از آن خبر دادهاند، [[غیب]] گفته میشود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۶ـ۶۱۷.</ref> و ایمان به غیب شامل ایمان به خدا، فرشتگان، پیامبران، [[قیامت]]، [[بهشت و جهنم]] و... میشود<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۶۳.</ref>. صرف نظر از این بحث که آیا [[ایمان]] دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در [[آیات قرآن]] به مواردی اشاره شده که ایمان به آنها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، ایمان به غیب است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref>همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند؛ سوره بقره، آیه ۳</ref>. | به هر آنچه از حواس بشری پنهان است و [[پیامبران]] از آن خبر دادهاند، [[غیب]] گفته میشود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۶ـ۶۱۷.</ref> و ایمان به غیب شامل ایمان به خدا، فرشتگان، پیامبران، [[قیامت]]، [[بهشت و جهنم]] و... میشود<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۶۳.</ref>. صرف نظر از این بحث که آیا [[ایمان]] دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در [[آیات قرآن]] به مواردی اشاره شده که ایمان به آنها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، ایمان به غیب است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref>همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند؛ سوره بقره، آیه ۳</ref>. | ||
گاهی غیب به موارد خاصی چون [[خداوند]]<ref> قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۱۵.</ref>، قرآن<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵.</ref>، [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} <ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و... [[تأویل]] برده شده که اشاره به برخی مصادیق غیب دارد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۴۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] | گاهی غیب به موارد خاصی چون [[خداوند]]<ref> قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۱۵.</ref>، قرآن<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵.</ref>، [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} <ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و... [[تأویل]] برده شده که اشاره به برخی مصادیق غیب دارد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۴۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[ایمان - روحی (مقاله)|ایمان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۱۹۶</ref> | ||
=== ایمان به معاد === | === ایمان به معاد === | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۳: | ||
معاد در قرآن چنان روشن تلقی شده که تنها [[متجاوزان]] و [[گناهکاران]] از پذیرش آن سرباز میزنند: {{متن قرآن|وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ}}<ref>«و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمیشمرد،» سوره مطففین، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین همگان [[برپایی قیامت]] را [[باور]] دارند؛ ولی [[کافران]] برای اینکه از قید [[ایمان]] [[آزاد]] شده، بدون [[هراس]] از [[قیامت]] در سراسر [[عمر]] [[گناه]] کنند، آن را [[انکار]] میکنند: {{متن قرآن|بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ}}<ref>«بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد» سوره قیامه، آیه ۵.</ref>، با این حال [[آیات]] فراوانی نیز با بیان اینکه [[خداوند]]، [[انسانها]] را [[بیهوده]] نیافریده: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref> و اشاره به عدم [[برابری]] [[پرهیزگاران]] و پلیدکاران: {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref> به نوعی بر [[اثبات معاد]] دلیل اقامه میکند. | معاد در قرآن چنان روشن تلقی شده که تنها [[متجاوزان]] و [[گناهکاران]] از پذیرش آن سرباز میزنند: {{متن قرآن|وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ}}<ref>«و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمیشمرد،» سوره مطففین، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین همگان [[برپایی قیامت]] را [[باور]] دارند؛ ولی [[کافران]] برای اینکه از قید [[ایمان]] [[آزاد]] شده، بدون [[هراس]] از [[قیامت]] در سراسر [[عمر]] [[گناه]] کنند، آن را [[انکار]] میکنند: {{متن قرآن|بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ}}<ref>«بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد» سوره قیامه، آیه ۵.</ref>، با این حال [[آیات]] فراوانی نیز با بیان اینکه [[خداوند]]، [[انسانها]] را [[بیهوده]] نیافریده: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref> و اشاره به عدم [[برابری]] [[پرهیزگاران]] و پلیدکاران: {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref> به نوعی بر [[اثبات معاد]] دلیل اقامه میکند. | ||
بر پایه برخی آیات دیگر، انکار آخرت به [[انکار خداوند]] | بر پایه برخی آیات دیگر، انکار آخرت به [[انکار خداوند]]{{متن قرآن|الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref> «همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کژ میشمرند و جهان واپسین را انکار میکنند» سوره هود، آیه ۱۹.</ref>، [[انکار حق]] و [[استکبار]]{{متن قرآن|فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}}<ref> «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بیایمانند دلهایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.</ref>، عدم [[درک]] [[قرآن]] و [[سخنان پیامبر]]{{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا}}<ref> و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پردهای فراپوشیده مینهیم؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>، [[انحراف]] از [[راه راست]]{{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref> و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند؛ سوره مؤمنون، آیه۷۴.</ref> و سرانجام گرفتار شدن در [[آتش جهنم]]{{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ}}<ref> و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟ میگویند: آری آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!...... همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را ناراست (و ناهموار) میخواهند و به جهان واپسین انکار میورزند؛ سوره اعراف، آیه ۴۴ - ۴۵</ref>؛ {{متن قرآن|أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلالِ الْبَعِيدِ}}<ref> پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند؛ سوره سبأ، آیه۸.</ref>، [[عذاب]] دردناک {{متن قرآن|وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref> و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کردهایم؛ سوره اسراء، آیه ۱۰.</ref> و [[تباهی]] و [[نابودی اعمال]]{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۷.</ref> میانجامد<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۱۹۷.</ref>. | ||
=== | === ایمان به امامت امیرالمؤمنین و سایر [[ائمه]] === | ||
{{اصلی|ایمان به امامت}} | {{اصلی|ایمان به امامت}} | ||
از برخی [[آیات قرآن]] میتوان چنین برداشت نمود که از منظر [[قرآن]]، [[مؤمن]] به کسی گفته میشود که [[امامت امامان اهل بیت|امامت]] و [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[ائمه معصومین]] {{عم}} را پذیرفته باشد، بر این اساس به کسی که به [[وحدانیت خدا]]، [[نبوت انبیا]]، [[کتب آسمانی]]، [[معاد]] و... [[اعتقاد]] داشته، اما امامت ائمه معصومین {{عم}} را نپذیرفته باشد، [[مسلمان]] گفته میشود و نه مؤمن. از برخی [[روایات]] نیز میتوان این مطلب را [[ثابت]] نمود<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص۳۶۸ ح ۳۷.</ref><ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴؛ فرهنگ فقه فارسی، «ایمان»، ج۱، ص۷۸۷.</ref> | از برخی [[آیات قرآن]] میتوان چنین برداشت نمود که از منظر [[قرآن]]، [[مؤمن]] به کسی گفته میشود که [[امامت امامان اهل بیت|امامت]] و [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[ائمه معصومین]] {{عم}} را پذیرفته باشد، بر این اساس به کسی که به [[وحدانیت خدا]]، [[نبوت انبیا]]، [[کتب آسمانی]]، [[معاد]] و... [[اعتقاد]] داشته، اما امامت ائمه معصومین {{عم}} را نپذیرفته باشد، [[مسلمان]] گفته میشود و نه مؤمن. از برخی [[روایات]] نیز میتوان این مطلب را [[ثابت]] نمود<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص۳۶۸ ح ۳۷.</ref><ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴؛ فرهنگ فقه فارسی، «ایمان»، ج۱، ص۷۸۷.</ref> | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۴: | ||
=== رابطه متعلق ایمان و [[مراتب ایمان]] === | === رابطه متعلق ایمان و [[مراتب ایمان]] === | ||
برخی از معاصران بر این عقیدهاند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمیتوان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را [[تعیین]] کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل [[شناسایی]] است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۲.</ref>. این نظر با مبانی [[شیعه]] و [[معتزله]] که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان میشمرند، [[هماهنگی]] دارد<ref>مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصولالخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.</ref>. آیاتی نیز بر کاهش و [[افزایش ایمان]] دلالت دارد از جمله: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref> اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه ۴.</ref> که میتواند در [[تأیید]] این سخن مورد استفاده قرار گیرد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۲۰۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] | برخی از معاصران بر این عقیدهاند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمیتوان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را [[تعیین]] کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل [[شناسایی]] است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۲.</ref>. این نظر با مبانی [[شیعه]] و [[معتزله]] که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان میشمرند، [[هماهنگی]] دارد<ref>مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصولالخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.</ref>. آیاتی نیز بر کاهش و [[افزایش ایمان]] دلالت دارد از جمله: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref> اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه ۴.</ref> که میتواند در [[تأیید]] این سخن مورد استفاده قرار گیرد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۲۰۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[ایمان - روحی (مقاله)|ایمان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۱۹۵.</ref>. | ||
== کم و زیاد شدن ایمان == | == کم و زیاد شدن ایمان == | ||
در [[قرآن]] از ازدیاد ایمان [[سخن]] گفته شده است: «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است»<ref>{{متن قرآن| | در [[قرآن]] از ازدیاد ایمان [[سخن]] گفته شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>؛ همچنین آمده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref>. بر این اساس باید پذیرفت منظور از ایمان در این [[آیات]] که سخن از ازدیاد ایمان در آنها گفته شده، باید به معنایی [[تصور]] شود که قابل ازدیاد باشد؛ مانند [[آرامش]] [[قلبی]]<ref>زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۱۹۶.</ref> و یا [[اعتماد]] نمودن<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. | ||
اکثر بزرگان قائلاند امکان زوال ایمان وجود دارد و برای این گفتۀ خود ادلهای هم اقامه کردهاند: از جمله استشهاد به آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به معنای آیه مشخصمیشود امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد<ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۵۶۹-۵۸۵.</ref>. | اکثر بزرگان قائلاند امکان زوال ایمان وجود دارد و برای این گفتۀ خود ادلهای هم اقامه کردهاند: از جمله استشهاد به آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به معنای آیه مشخصمیشود امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد<ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۵۶۹-۵۸۵.</ref>. | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۵: | ||
* [[تبعیض ناپذیری ایمان]] | * [[تبعیض ناپذیری ایمان]] | ||
* [[تخریب ایمان]] | * [[تخریب ایمان]] | ||
* | * تصدیق | ||
* [[تصدیق اجمالی]] | * [[تصدیق اجمالی]] | ||
* [[تصدیق ایمانی]] | * [[تصدیق ایمانی]] | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[ایمان - روحی (مقاله)|ایمان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']] | ||
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۴
ایمان در قرآن به بررسی مفهوم ایمان در قرآن کریم میپردازد. ایمان، باور قلبی و تصدیق به تمام فرمودههای پیامبر اکرم (ص) و امامان دوازدهگانه بعد از اوست. طبق آیات الهی جایگاه ایمان در قلب انسان است و شخصبا ایمان دارای ویژگیهایی همچون رستگاری، نورانیت و عقلانیت است.
بر اساس آموزههای قرآن، ایمان مرتبهای بالاتر از اسلام (تسلیم) است؛ بنابراین هر مؤمنی مسلمان است، اما لزوما هر مسلمانی مؤمن نیست. همچنین ایمان، میتواند کم یا زیاد شود. بر پایه آیات قرآن، ایمان امری اکتسابی و اختیاری است و هیچکس را نمیتوان با اکراه و اجبار به ایمان رساند.
در آیات قرآن، برای ایمان آثاری همچون بهشت جاودان، رهایی از عذاب الهی و دوزخ، بهرهمندی از رحمت الهی و محبوب شدن نزد مردم ذکر شده است.
معناشناسی ایمان در قرآن
واژه "ایمان" مصدر باب افعال از ماده "ا، م، ن" است. اَمن در برابر ترس و امانت در برابر خیانت و "ایمان" در مقابل کفر آمده است[۱]، همچنین، ایمان به معنای تصدیق، امنیت و آرامش و نیز رفع خوف و وحشت استعمال شده است[۲].
در اصطلاح قرآنی ایمان یعنی باور قلبی و تصدیق به تمام فرمودههای پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع). ایمان تصدیق تنها یا همراه با التزام عملی به اموری غیبی، مانند خدا و آخرت است. ایمان به خدا عبارت است از: باور داشتن و دل سپردن به خدا، همراه با اعتماد و توکل به او و نیک دانستن و دوست داشتن او (ایمان و امید). ایمان دینی هم، عبارت است از جستجوی حقیقت و دنبال کردن آن[۳].
روابط معنایی ایمان
پیوندهای نسبتاً تنگاتنگی بین مفهوم ایمان و پارهای مفاهیم بنیادی دیگر در قرآن وجود دارد که موجب شده فهم معنای آن بدون بررسی این روابط امکانپذیر نباشد.
ایمان و یقین
یقین نوعی تصدیق و اعتقاد جزمی است که احتمال کذب در آن نمیرود[۴]. با استناد به آیاتی که میان اهل ایمان و یقین تمایز نهاده است، میتوان به دوگانگی ایمان و یقین حکم کرد: ﴿إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۵]. مؤمنان در این آیه کسانی هستند که با استفاده از آیات و نشانههای آفاقی، خدا و پیامبرش را تصدیق میکنند؛ ولی اهل یقین با تدبر و تفکر در آفرینش خودشان و دیگر جانداران روی زمین به یقین میرسند[۶].
برخی از مفسران گفتهاند: مقدم داشتن اهل ایمان بر اهل یقین در این آیات از باب ذکر بر اساس ترقی است[۷]، بنابراین یقین را میتوان برتر از ایمان شمرد، چنان که حضرت ابراهیم (ع) با وجود اینکه ایمان داشت، خواهان دیدن رستاخیز مردگان بود تا به یقین و اطمینان قلبی دست یابد: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي﴾[۸].[۹]
ایمان و عمل
در بسیاری از آیات قرآن، هرگاه سخن از ایمان به میان آمده، اشارهای هم به همراهی آن با عمل صالح شده است: به عنوان نمونه: ﴿وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ﴾ [۱۰]، ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ﴾[۱۱]، ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ﴾ [۱۲]. با توجه به عطف عمل صالح بر ایمان و لزوم تغایر معطوف با معطوف علیه، به نظر میرسد ایمان غیر از عمل است[۱۳].
بر اساس دیدگاه دیگری ایمان همان عمل نیست، بلکه عمل نشانه صدق و حقانیت ایمان بوده، ایمان به مثابه پایه و عمل صالح به عنوان بنایی برای ورود به بهشت و برخورداری از اجر و فوز الهی است[۱۴]: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۱۵].[۱۶]
ایمان و اسلام
اسلام در قرآن به معانی گوناگونی به کار رفته است؛ گاه به معنای شریعت حضرت محمد (ص)[۱۷]: ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ...﴾[۱۸] و گاه به معنای تسلیم شدن در برابر اراده و دستورات الهی است که در این صورت از مراتب ایمان است[۱۹]: ﴿وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ﴾[۲۰].
تسلیم شدن در برابر اراده خداوند در کنار ایمان به وی مقدمهای برای رسیدن به مقام توکل شمرده شده که در نهایت بدان منتهی میشود. برخی مفسران همنشینی اسلام و ایمان را در این آیه از آن جهت شمردهاند که اسلام از مراتب کمال ایمان به شمار میرود[۲۱] و گاه از آن به اسلام اکبر در برابر اسلام اصغر به معنای اظهار شهادتین و اقرار به وحدانیت خدا و رسالت محمد (ص) تعبیر شده است[۲۲]، بر این اساس برخی بر این باورند که تسلیم محض شدن در برابر خداوند، شرط لازمی در تحقق مفهوم ایمان نیست، بلکه بهتر است مؤمن، ایمان خود را با چنین تسلیمی، کامل کند[۲۳].[۲۴]
ایمان و شرک
گرچه ایمان مستلزم تصدیق خداوند متعال و نبوت فرستادگان و کتابهای آسمانی و دیگر ارکان دینی است و با شرک سازگاری ندارد؛ اما در برخی از آیات نشانههایی از جمع میان ایمان و نوعی شرک یافت میشود: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ﴾[۲۵]. این شرک که از آن به «شرک خفی» تعبیر میشود، هم ممکن است در عمل به صورت نافرمانی ظاهر شود و هم در فکر و عقیده به صورت شک و تردید در برخی از صفات الهی؛ بر این اساس همچنانکه ایمان از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است[۲۶]، شرک نیز مراتبی دارد. بسیاری از مفسران در ذیل این آیه از نوعی شرک در طاعت یاد کردهاند[۲۷] که موجب کفر نمیشود[۲۸].[۲۹]
ایمان و کفر
با توجه به آموزههای قرآنی، ایمان در برابر کفر قرار دارد که گونهای از ظلم است: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۳۰]؛ زیرا کافر با محروم نمودن خود از حقیقت، ستم میکند. بنابراین ایمان یعنی دوری نمودن از ظلم به خود، همراه با جدیت در طلب حقیقت و صداقت در پذیرش آن (در صورت روشن شدن آن).
از تقابل کفر و تقوا: ﴿زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾[۳۱] و توجه به معنای تقوا (دور نگه داشتن خود از رذائل اخلاقی)، فهمیده میشود کفر گونهای از آلوده بودن به رذائل اخلاقی است و در نتیجه ایمان که در مقابل کفر است به معنای دور نگه داشتن خود از رذائل اخلاقی است.
از نگاه قرآن، کافران کسانی هستند که تنها دنبال متنعم شدن از دنیا و خوردن در دنیا مانند چارپایان هستند: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ﴾[۳۲]؛ یعنی هیچگونه مسئولیت اخلاقی اعم از اخلاق معرفتشناسی و یا اخلاق رفتاری احساس نمیکنند. بنابراین مؤمن کسی است که مسئولیتهای اخلاقی خود را به خوبی انجام میدهد. به این معنا که در بُعد اخلاق معرفتشناسی، خود را موظف میبیند که حق را بشناسد و طالب آن باشد و هر جا حق برایش روشن شد آن را بپذیرد و بر طبق آن رفتار خود را تنظیم کند[۳۳].
ایمان در قرآن
واژه ایمان و مشتقات آن هشتصد و دوازده مرتبه در قرآن بهکار رفته است[۳۴]. در یک نگاه کلی، میتوان آیاتی را که به موضوع ایمان پرداخته است به چند گروه تقسیم کرد:
متعلقات ایمان
برخی از آیات اشاره دارند که مؤمنین به چه چیزهایی باید ایمان داشته باشند:
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ﴾[۳۵]؛ با توجه به ابتدای آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا﴾ خدای متعال میفرماید مؤمنین باید به خدا و رسولش و کتابی که بر او فرستاده و همچنین کتابهای آسمانی پیش از او ایمان داشته باشند.
- ﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۳۶]؛ در ابتدای آیه ﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ﴾ خداوند فرمان میدهد باید به خدا و رسول او و پیامبران قبل از ایشان و کتب آسمانی آنها ایمان داشته باشید.
نقش ایمان در دنیا و آخرت
شمار دیگری از آیات اشاره به نقش ایمان در سعادت و شقاوت دنیوی انسانها دارند:
- ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلاَ يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا﴾[۳۷]؛ با توجه به این آیه، شخصبا ایمان مورد بخشش پروردگار است و کسی که از ایمان سرباز زند دچار عذابی دردناک خواهد بود.
- ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۳۸]؛ خداوند در این آیه به کسانی که ایمان آورده و استقامت کنند وعده رستگاری و جایگاه بلند نزد خود(چه در این دنیا و چه در آخرت) داده است.
- ﴿آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ﴾[۳۹]؛ در این آیه پروردگار عالمیان، ایمان آورندگان به خود و پیامبرش را وعده پاداشی بزرگ در سرای جاویدان میدهد.
ویژگیهای مؤمن
دستهای دیگر از آیات الهی ویژگیهای مؤمنان را بازگو کرده است:
- ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ...﴾[۴۰]: در این آیه، خاشع و فروتن بودن در نماز به عنوان ویژگیهای مومنین ذکر شده است.
- ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا﴾[۴۱]؛ این آیه ویژگی افراد باایمان را بیان میکند، از جمله اینکه زمانی که به یاد خداوند میافتند، دلهایشان بیمناک میشود و زمانی که آیات الهی را برای آنان بخوانند بر ایمانشان افزوده میشود.
پیامدهای بیایمانی
در آیاتی دیگر به پیامدهای بیایمانی اشاره شده است مانند: ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ﴾[۴۲]؛ خدای متعال وعده عذابی دردناک را به کسانی که کفر ورزیدند و ایمان نیاوردند و کسانی که دیدار در روز رستاخیز را دروغ شمردهاند داده است.
آثار ایمان
برخی آیات آثار ایمان را بیان کردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- ﴿فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۴۳]؛ با توجه به این آیه، شخصبا ایمان شایسته آمرزش و روزی ارجمند و پرارزش است. در تفسیر این آیه گفته شده است: "مراد از رزق کریم برای مؤمنین، نعمتهای بهشت است"[۴۴].
- ﴿وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي﴾[۴۵]؛ این آیه هم به دارندگان ایمان وعده بهشت و بوستان داده است.
ایمان به معنای اسلام
همچنین گاهی در قرآن از اسلام به ایمان تعبیر شده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۴۶]، البته گروهی هم میگویند: ایمان و اسلام واقعی یکی است امّا اسلام ظاهری با ایمان متفاوت و اعم از آن است، امّا در حقیقت و واقع اسلام و ایمان یکی است. به دلیل آیه ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[۴۷].[۴۸]
ایمان به باطل
در برخی آیات، واژه ایمان بار معنایی مثبتی ندارد، بلکه به دلبستگی کافران به عقاید باطل خویش اشاره دارد. در این موارد از تعبیر "ایمان به باطل" استفاده شده است، به عنوان نمونه: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ﴾[۴۹]؛ ﴿أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ﴾[۵۰].[۵۱]
متعلقات ایمان
قرآن کریم، در چندین آیه به موضوع متعلقات ایمان همچون ایمان به خداوند متعال، ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی، ایمان به فرشتگان، ایمان به غیب و ایمان به معاد پرداخته است.
ایمان به خداوند
ایمان به خداوند متعال مهمترین متعلَّق ایمان در قرآن کریم است. در برخی از آیات صراحتاً از مؤمنان خواسته شده است به خدا ایمان بیاورند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ﴾[۵۲]. برخی مفسران معتقدند این آیه به تصدیق آنچه مؤمنان به آن اقرار کردهاند دستور میدهد[۵۳]؛ همچنین نقل شده است خداوند با این فرمان از مؤمنان میخواهد به ایمانشان تداوم داده و در آینده نیز مؤمن باشند[۵۴]. گروهی دیگر معتقدند مراد از ایمان نخست، ایمان ظاهری و ایمان دوم، ایمان باطنی و حقیقی است[۵۵]. دستهای نیز بر این باورند که مقصود آیه، اهل کتاب است، بنابراین خداوند از آنان میخواهد، همچنان که به پیامبران پیشین ایمان دارند به پیامبر اسلام نیز ایمان آورند و خدایی که او معرفی میکند بپذیرند[۵۶].[۵۷]
ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی
ایمان به پیامبران از چنان اهمیتی در قرآن برخوردار است که در آیات متعددی در پی ایمان به خداوند ذکر شده است: ﴿فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ﴾[۵۸]؛ ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ﴾[۵۹]، ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاء وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۶۰]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا﴾[۶۱]؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[۶۲].
پیامبران از دیدگاه قرآنی، واسطههایی بشری میان خدا و انسان هستند که بدون پیروی از آنان، جلب رضایت الهی ممکن نیست﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۶۳]؛ همچنین بر اساس آیات قرآنی، ایمان و باور به همه پیامبران و کتابهای آسمانی و پرهیز از تجزیه آنان، ضروری است: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾[۶۴]، ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۶۵].
در بعضی از آیات هم خداوند با ذکر نامهای چند تن از پیامبران و لزوم ایمان به آنچه بر آنان نازل شده است تاکید میکند: ﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۶۶] و ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۶۷].[۶۸]
ایمان به فرشتگان
اعتقاد به فرشتگان از دیگر متعلقات ایمانی است که در قرآن آمده و در کنار ایمان به خدا و جهان آخرت، لازم شمرده شده است: ﴿وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ﴾[۶۹]، ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ﴾[۷۰].[۷۱]
ایمان به غیب
به هر آنچه از حواس بشری پنهان است و پیامبران از آن خبر دادهاند، غیب گفته میشود[۷۲] و ایمان به غیب شامل ایمان به خدا، فرشتگان، پیامبران، قیامت، بهشت و جهنم و... میشود[۷۳]. صرف نظر از این بحث که آیا ایمان دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در آیات قرآن به مواردی اشاره شده که ایمان به آنها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، ایمان به غیب است: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴾[۷۴].
گاهی غیب به موارد خاصی چون خداوند[۷۵]، قرآن[۷۶]، قیام حضرت مهدی (ع) [۷۷] و... تأویل برده شده که اشاره به برخی مصادیق غیب دارد[۷۸].[۷۹]
ایمان به معاد
معاد دوباره برخاستن برای رسیدگی به اعمال است؛ قرآن پس از توحید، بیشترین اهمیت را به معاد و آخرت داده و موضوعات گستردهای را در این باره مطرح کرده است، به گونهای که بسیاری از آیات قرآن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسأله معاد و زندگی اخروی را بیان کرده است.
معاد در قرآن چنان روشن تلقی شده که تنها متجاوزان و گناهکاران از پذیرش آن سرباز میزنند: ﴿وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ﴾[۸۰]؛ همچنین همگان برپایی قیامت را باور دارند؛ ولی کافران برای اینکه از قید ایمان آزاد شده، بدون هراس از قیامت در سراسر عمر گناه کنند، آن را انکار میکنند: ﴿بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ﴾[۸۱]، با این حال آیات فراوانی نیز با بیان اینکه خداوند، انسانها را بیهوده نیافریده: ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾[۸۲] و اشاره به عدم برابری پرهیزگاران و پلیدکاران: ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ﴾[۸۳] به نوعی بر اثبات معاد دلیل اقامه میکند.
بر پایه برخی آیات دیگر، انکار آخرت به انکار خداوند﴿الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾[۸۴]، انکار حق و استکبار﴿فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ﴾[۸۵]، عدم درک قرآن و سخنان پیامبر﴿وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا﴾[۸۶]، انحراف از راه راست﴿وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾[۸۷] و سرانجام گرفتار شدن در آتش جهنم﴿وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ﴾[۸۸]؛ ﴿أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلالِ الْبَعِيدِ﴾[۸۹]، عذاب دردناک ﴿وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۹۰] و تباهی و نابودی اعمال﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾[۹۱] میانجامد[۹۲].
ایمان به امامت امیرالمؤمنین و سایر ائمه
از برخی آیات قرآن میتوان چنین برداشت نمود که از منظر قرآن، مؤمن به کسی گفته میشود که امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) و ائمه معصومین (ع) را پذیرفته باشد، بر این اساس به کسی که به وحدانیت خدا، نبوت انبیا، کتب آسمانی، معاد و... اعتقاد داشته، اما امامت ائمه معصومین (ع) را نپذیرفته باشد، مسلمان گفته میشود و نه مؤمن. از برخی روایات نیز میتوان این مطلب را ثابت نمود[۹۳][۹۴]
به عنوان نمونه در آیه ۱۴۴ سوره آل عمران چنین آمده است: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾[۹۵]. بر اساس این آیه، کسانی که به نبوت پیامبراکرم (ص) ایمان آورده اما پس از آن حضرت (امامت جانشین بهحق او را نپذیرند)، به اعقاب و گذشته خویش باز میگردند و روشن است که گذشته اعراب همان دوران جاهلیت است که چیزی جز کفر و نفاق و ضلالت نبود و کفر هم در مقابل ایمان است.
همچنین در آیه ۵ سوره مائده چنین آمده است ﴿وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۹۶]. در اینکه متعلق ایمان در این آیه چیست در میان مفسران اختلاف نظرهایی وجود دارد. روشن است که متعلق ایمان در این آیه نمیتواند وحدانیت خدای متعال، پیامبراکرم (ص) یا قرآن و کتب آسمانی دیگر باشد، چراکه معنا ندارد گفته شود کسی که به هر یک از این امور کافر شود، همه اعمالش هبط و نابود میگردد، چه اینکه کافر به خدا، پیامبر و قرآن کریم اصلا عمل مقبولی نزد خدا ندارد تا نابود گردد. به نظر میرسد متعلق ایمان در این آیه نیز، اعتقاد به ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) باشد، چرا که فرض نابودی اعمال تنها در صورتی که شخصبه یگانگی خدا، نبوت رسول او و معاد و کتب آسمانی ایمان داشته اما ولایت امیرالمؤمنین (ع) و سایر ائمه (ع) را نپذیرد، صحیح است، چون فرد در این صورت اگر چه مسلمان است و اعمالی دارد اما عدم پذیرش ولایت، اعمال او را نابود خواهد کرد چنان چه این مطلب از آیه قبل نیز قابل برداشت است.
رابطه متعلق ایمان و مراتب ایمان
برخی از معاصران بر این عقیدهاند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمیتوان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را تعیین کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل شناسایی است[۹۷]. این نظر با مبانی شیعه و معتزله که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان میشمرند، هماهنگی دارد[۹۸]. آیاتی نیز بر کاهش و افزایش ایمان دلالت دارد از جمله: ﴿هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۹۹] که میتواند در تأیید این سخن مورد استفاده قرار گیرد[۱۰۰].[۱۰۱].
کم و زیاد شدن ایمان
در قرآن از ازدیاد ایمان سخن گفته شده است: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۱۰۲]؛ همچنین آمده است: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۱۰۳]. بر این اساس باید پذیرفت منظور از ایمان در این آیات که سخن از ازدیاد ایمان در آنها گفته شده، باید به معنایی تصور شود که قابل ازدیاد باشد؛ مانند آرامش قلبی[۱۰۴] و یا اعتماد نمودن[۱۰۵].
اکثر بزرگان قائلاند امکان زوال ایمان وجود دارد و برای این گفتۀ خود ادلهای هم اقامه کردهاند: از جمله استشهاد به آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا﴾[۱۰۶]، با توجه به معنای آیه مشخصمیشود امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد[۱۰۷].
اکتسابی بودن ایمان
با توجه به آیات قرآن، ایمان امری اکتسابی است؛ بدین معنا که ارادی و اختیاری است. به بیان دیگر، ایمان امری فطری، وراثتی و یا ژنتیکی نیست و این انسان است که باید آن را بهدست بیاورد. بنابراین، ایمان با اکراه و اجبار حاصل نمیشود، بلکه میبایست آگاهانه و با شناخت کافی آن را بهدست آورد.
آیاتی که اکتسابی بودن ایمان را میرسانند، میتوان در دستههای ذیل قرار داد:
- دعوت به ایمان و نهی از کفر: دعوت به چیزی، مقدور بودن و قابلیت اکتساب آن را میرساند. به عنوان نمونه: ﴿رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ﴾[۱۰۸].
- اختیاری دانستن ایمان یا دین: نفی اکراه و اجبار، اختیاری بودن ایمان را میرساند. به عنوان نمونه: ﴿قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[۱۰۹] و ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ﴾[۱۱۰].
- مذمت و نکوهش کفار: توبیخ و مذمت متوجه افعال اختیاری انسان است. همچنین، وعده عذاب و اینکه قرآن کفر را عصیان میداند نیز نشانه اختیاری بودن کفر و در نتیجه اختیاری بودن ایمان است. به عنوان نمونه: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا﴾[۱۱۱] و ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ﴾[۱۱۲].[۱۱۳]
آثار و فواید ایمان در قرآن
قرآن کریم برای ایمان آثار و فوایدی برشمرده است. برخی از این آثار عبارتاند از:
- سرمایۀ رستگاری و رهایی از عذاب دوزخ و موجب آمرزش گناهان و وارد شدن به بهشت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۱۴].
- هدایت به مسیر الهی: ﴿فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا﴾[۱۱۵]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ﴾[۱۱۶]؛ ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾[۱۱۷].
- بهرهمندی از رحمت الهی: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ﴾[۱۱۸].
- نورانیت در روز قیامت: ﴿يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ﴾[۱۱۹].
- فراهم آمدن برکات آسمانی و زمینی از سوی خداوند: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾[۱۲۰]، مفسران برکات آسمانی را به باران یا اجابت دعا و برکات زمینی را به میوهها و دیگر ثمرات زمین یا برآورده شدن نیازها تفسیر کردهاند[۱۲۱].
- تسلط بر نفس، طمأنینه و آرامش: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ﴾[۱۲۲].
- محفوظ بودن از ناراحتیها، هراسها و طوفانهای روحی: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۱۲۳]، زیرا ایمان درواقع اتصال موجودی ضعیف به اصل وجود و به تبع آن به همه موجودات است[۱۲۴]. به طور کلی مؤمنان با بهرهمندی از حیاتی پاکیزه، آرام و روشن[۱۲۵] هیچ ترس و ناراحتی به دلهای خود راه نمیدهند: ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ﴾[۱۲۶]، ﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ... وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۲۷].
- محبوب شدن نزد دیگران: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾[۱۲۸].
- سرانجام ایمان داشتن، بهشتی جاودان: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۲۹]؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ﴾[۱۳۰]، ﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۳۱]، رضوان، خشنودی و رضای خداوند از بنده مؤمن است[۱۳۲] و چنان شادی و سروری را در قلب مؤمن پدید میآورد که از بهشت برتر است[۱۳۳].[۱۳۴]
جستارهای وابسته
- ایمان
- ابتلائات مؤمن
- آثار ایمان
- اجتماع کفر با معرفت خدا
- اجتماع کفر و ایمان
- اجزای ایمان
- احکام ایمان
- اخلاصدر ایمان
- ادعای ایمان
- ارکان ایمان
- اشتراک لفظی ایمان
- اصول ایمان
- اظهار ایمان
- اعتقاد
- اعتقاد قلبی
- افزایش ایمان
- ایمان ابوطالب
- ایمان ابولهب
- ایمان ابوین نبی
- ایمان اجمالی
- ایمان اختیاری
- ایمان اصحاب کهف
- ایمان اطفال
- ایمان امام علی
- ایمان امت
- ایمان انبیا
- ایمان باطل
- ایمان بعد الکفر
- ایمان به ارزش ها
- ایمان به پیامبر
- ایمان به خدا
- ایمان به غیب
- ایمان به قدر
- ایمان به پیامبر
- ایمان به امام
- ایمان به معاد
- ایمان پیامبر قبل از بعثت
- ایمان تحقیقی
- ایمان تقلیدی
- ایمان تلقینی
- ایمان ثابت
- ایمان حقیقی
- ایمان خلفای ثلاثه
- ایمان راسخ
- ایمان زبانی
- ایمان شرعی
- ایمان شهودی
- ایمان صاحب کبیره
- ایمان صحیح
- ایمان عارفان
- ایمان عبد
- ایمان عبدالمطلب
- ایمان عقلی
- ایمان علمی
- ایمان عملی
- ایمان عوام
- ایمان فاسق
- ایمان قلبی
- ایمان کافر
- ایمان کامل
- ایمان لسانی
- ایمان متزلزل
- ایمان متکلمان
- ایمان مجازی
- ایمان مذهبی
- ایمان مرتد
- ایمان مستقر
- ایمان مستودع
- ایمان مسلمانان
- ایمان مقلد
- ایمان منجی
- ایمان موافات
- ایمان ناجز
- ایمان نیکوکاران
- ایمان یقینی
- برخورد با مؤمنان
- بعد الهی ایمان
- بعد بشری ایمان
- پایههای ایمان
- تبعیض ناپذیری ایمان
- تخریب ایمان
- تصدیق
- تصدیق اجمالی
- تصدیق ایمانی
- تصدیق تفصیلی
- تصدیق تقلیدی
- تصدیق حق
- تصدیق ضروریات اسلام
- تصدیق قلبی
- تصدیق قولی
- تصدیق یقینی
- تعریف ایمان
- تقدم اسلام از ایمان
- تقویت ایمان
- تلازم ایمان و عمل
- تلازم بین علم و ایمان
- ثواب ایمان
- جانشینی علم و ایمان
- چشیدن طعم ایمان
- حفظ ایمان
- حقیقت ایمان
- خاصیت ایمان
- خلق ایمان
- خوردن مال حلال
- دار ایمان
- درجات ایمان
- دوری از ایمان
- سبقت در ایمان
- ستایش ایمان
- سرور از استکمال ایمان
- سلب ایمان
- شهادت به ایمان افراد
- صحت استثنا در ایمان
- علایم ایمان
- علم
- کارکردهای دین
- کفاف معیشت
- کفر
- مراتب ایمان
- معیشت کافی
- مقدمات ایمان
- موانع ایمان
- مؤمن
- وجوب ایمان
- یقین
منابع
پانویس
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج۱، ص۱۶۳ و ۱۶۴؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۳۸۹.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ روحی، ابوالفضل، ایمان، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۸۹. عالمی، سید محمد، مقاله «ایمان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۵۶۹-۵۸۵.
- ↑ مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۷.
- ↑ بیگمان در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است. و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) میپراکند نشانههایی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه ۳ - ۴.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۹.
- ↑ زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۲۸۵.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد»؛ سوره بقره، آیه۲۶۰.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند تمام خواهد داد؛ سوره نساء، آیه ۱۷۳.
- ↑ کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه ۲۹.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص۱۷۳ـ۱۷۴.
- ↑ کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند. آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره انفال، آیه ۳ - ۴.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۶، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.
- ↑ بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار ... ؛ سوره احزاب، آیه ۳۵.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۴۲۳؛ طباطبایی، سید محمذحسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.
- ↑ و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه ۸۴.
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۲۳۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.
- ↑ بحرالعلوم، محمد مهدی، رساله سیر و سلوک، ص۳۱ـ۳۲.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۴۷۸.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۸۶؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۰۰؛ سید رضی، حقائقالتأویل، ص۴۹۷.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۰.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
- ↑ «زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند میگیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بیشمار روزی میرساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.
- ↑ «و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار میشوند و همچون چارپایان میخورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ ایزوتسو، توشی هیکو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، مترجم: زهرا پورسینا. تهران: انتشارات صدا و سیماي جمهوري اسلامی ایران.
- ↑ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
- ↑ بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه ۱۳۶
- ↑ اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند تمام خواهد داد و از بخشش خویش به آنان خواهد افزود و اما آنان را که سر، باز زده و سرکشی ورزیدهاند دچار عذابی دردناک خواهد کرد و برای خویش در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند؛ سوره نساء، آیه ۱۷۳.
- ↑ آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه ۲۰.
- ↑ به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت؛ سوره حدید، آیه ۷.
- ↑ «بیگمان مؤمنان رستگارند همانان که در نماز خویش فروتنند...» سوره مؤمنون، آیه ۱ ـ ۹.
- ↑ «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.
- ↑ «و اما کسانی را که کفر ورزیدند و ایمان نیاوردند و آیات ما و دیدار رستاخیز را دروغ شمردند در عذاب حاضر میگردانند» سوره روم، آیه ۱۶.
- ↑ «پس آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره حج، آیه ۵۰.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص١٤٣.
- ↑ «و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به بوستانهایی در آورده میشوند» سوره ابراهیم، آیه ۲۳.
- ↑ «بیگمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آوردهاند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته میکنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۶۲.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ عالمی، سید محمد، مقاله «ایمان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۵۶۹-۵۸۵.
- ↑ و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیدهاند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.
- ↑ «آیا باز هم آنان به باطل ایمان میآورند» سوره نحل، آیه ۷۲.
- ↑ ر.ک: روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۸۹.
- ↑ ای مؤمنان! به خداوندایمان بیاورید؛ سوره نساء، آیه ۱۳۶.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۸۴؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۲، ص۱۸۶.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۳، ص۳۵۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۳، ص۱۹۰.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۳، ص۳۵۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۳، ص۱۹۰.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۴۳۸.
- ↑ روحی، ابوالفضل، ایمان، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۶.
- ↑ پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه۱۱۱.
- ↑ و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان میداشتند آنان را سرور نمیگرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند؛ سوره مائده، آیه۸۱.
- ↑ ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه۱۳۶.
- ↑ جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند؛ سوره نور، آیه۶۲.
- ↑ بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه۳۱.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم» سوره بقره، آیه۲۸۵.
- ↑ این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست؛ سوره بقره، آیه۲۸۵.
- ↑ بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه۱۳۶.
- ↑ بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه۸۴.
- ↑ ر.ک: روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۹۸.
- ↑ «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ ر.ک: روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۹۸.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۶ـ۶۱۷.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۶۳.
- ↑ همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند؛ سوره بقره، آیه ۳
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۵۵؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۴۶.
- ↑ روحی، ابوالفضل، ایمان، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۶
- ↑ «و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمیشمرد،» سوره مطففین، آیه ۱۲.
- ↑ «بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد» سوره قیامه، آیه ۵.
- ↑ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
- ↑ «آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.
- ↑ «همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کژ میشمرند و جهان واپسین را انکار میکنند» سوره هود، آیه ۱۹.
- ↑ «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بیایمانند دلهایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.
- ↑ و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پردهای فراپوشیده مینهیم؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.
- ↑ و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند؛ سوره مؤمنون، آیه۷۴.
- ↑ و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟ میگویند: آری آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!...... همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را ناراست (و ناهموار) میخواهند و به جهان واپسین انکار میورزند؛ سوره اعراف، آیه ۴۴ - ۴۵
- ↑ پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند؛ سوره سبأ، آیه۸.
- ↑ و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کردهایم؛ سوره اسراء، آیه ۱۰.
- ↑ و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
- ↑ روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۹۷.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص۳۶۸ ح ۳۷.
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴؛ فرهنگ فقه فارسی، «ایمان»، ج۱، ص۷۸۷.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه میشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصولالخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.
- ↑ اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۲۰۴.
- ↑ روحی، ابوالفضل، ایمان، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۵.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.
- ↑ زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.
- ↑ عالمی، سید محمد، مقاله «ایمان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۵۶۹-۵۸۵.
- ↑ «پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.
- ↑ «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایش گهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ٢٩.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوراتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ «خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.
- ↑ «و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمیخواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟» سوره جاثیه، آیه ۳۱.
- ↑ آذربایجانی مسعود. ساختار معنایی ایمان در قرآن. پژوهشهای اخلاقی (انجمن معارف اسلامی).
- ↑ «ای مؤمنان! آیا (میخواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان میبخشد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشتهایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاههایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۰ ـ ۱۲.
- ↑ «بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۳۷.
- ↑ «پروردگار کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند آنان را به (پاداش) ایمانشان راهنمایی میکند» سوره یونس، آیه ۹.
- ↑ «و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند» سوره تغابن، آیه ۱۱.
- ↑ «اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.
- ↑ «روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد». سوره حدید، آیه ۱۲.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۴، ص۴۷۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۴، ص۶۹۷.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۹۶۶.
- ↑ سوره نحل، آیه۹۷.
- ↑ آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند؛ سوره یونس، آیه ۶۲ - ۶۳.
- ↑ مؤمنان هراس و ناراحتی به خود راه نمیدهند سوره بقره، آیه ۲۷۷.
- ↑ «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
- ↑ و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بهشتیاند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه ۸۲.
- ↑ کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه۲۹.
- ↑ خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاههایی پاک در بوستانهای جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه ۷۲.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۱۹۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۲۵۸ـ۲۵۹.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۷۷.
- ↑ روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۲۰۰.