حج در معارف و سیره امام حسن: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
این خبر در [[کشف الغمه]] به نقل از [[عبید بن عمیر]]<ref>علی بن فخرالدین عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۵۵۰.</ref> نقل شده است. این خبر در بسیاری از منابع [[عامه]] آمده است؛ مانند: [[سنن الکبرای بیهقی]]<ref>احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۴، ص۳۳۱.</ref>، [[معجم الکبیر طبرانی]]<ref>سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵.</ref> و [[مجمع الزوائد]]<ref>نورالدین علی هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۱.</ref> و دیگر آثار عامه<ref>ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۵؛ ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۵؛ ابوالعرب محمد بن احمد تمیمی، المحن، ص۱۶۵؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۴۴.</ref>. | این خبر در [[کشف الغمه]] به نقل از [[عبید بن عمیر]]<ref>علی بن فخرالدین عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۵۵۰.</ref> نقل شده است. این خبر در بسیاری از منابع [[عامه]] آمده است؛ مانند: [[سنن الکبرای بیهقی]]<ref>احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۴، ص۳۳۱.</ref>، [[معجم الکبیر طبرانی]]<ref>سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵.</ref> و [[مجمع الزوائد]]<ref>نورالدین علی هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۱.</ref> و دیگر آثار عامه<ref>ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۵؛ ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۵؛ ابوالعرب محمد بن احمد تمیمی، المحن، ص۱۶۵؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۴۴.</ref>. | ||
در برخی کتب به جای حسن، حسین{{ع}} ذکر شده که منبع آن کتابهای [[نسب]] [[قریش]] [[مصعب زبیری]]<ref>ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۵؛ ابوالعرب محمد بن احمد تمیمی، المحن، ص۱۶۵.</ref>، کتاب استیعاب<ref>ابنعبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۹۷.</ref>، [[تاریخ]] [[دمشق]]<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۰.</ref> و دیگر آثار عامه است<ref>ر.ک: شهابالدین نجفی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۱۹-۴۲۱.</ref>. به نظر میرسد اصل خبر حسن بن علی{{ع}} باشد که بهاشتباه در منابع اخیر حسین ذکر شده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۷۱</ref>. | در برخی کتب به جای حسن، حسین{{ع}} ذکر شده که منبع آن کتابهای [[نسب]] [[قریش]] [[مصعب زبیری]]<ref>ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۵؛ ابوالعرب محمد بن احمد تمیمی، المحن، ص۱۶۵.</ref>، [[کتاب استیعاب]]<ref>ابنعبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۹۷.</ref>، [[تاریخ]] [[دمشق]]<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۰.</ref> و دیگر آثار عامه است<ref>ر.ک: شهابالدین نجفی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۱۹-۴۲۱.</ref>. به نظر میرسد اصل خبر حسن بن علی{{ع}} باشد که بهاشتباه در منابع اخیر حسین ذکر شده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۷۱</ref>. | ||
== پانزده بار حج پیاده == | == پانزده بار حج پیاده == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:سیره | [[رده:سیره عبادی]] | ||
[[رده:حج]] | [[رده:حج]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۵
حجهای پیاده امام حسن(ع)
در اخبار آمده که حسن بن علی(ع) بارها پیاده به حج رفته است؛ دراینباره سه نقل وجود دارد:
بیست بار حج پیاده
کلینی از عبدالله بن سنان از کسی نقل کرده که او از امام باقر(ع) شنیده که چون وقت درگذشت امام حسن(ع) فرا رسید، حضرت گریه کرد. به او گفته شد: ای فرزند پیامبر، گریه میکنی درحالیکه جایگاه تو نزد رسول خدا(ص) آنگونه بوده و هست و درباره شما سخنان زیادی فرموده است و افزود: «قَدْ قَالَ فِيكَ مَا قَالَ وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِينَ حَجَّةً مَاشِياً وَ قَدْ قَاسَمْتَ مَالَكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى النَّعْلَ بِالنَّعْلِ فَقَالَ إِنَّمَا أَبْكِي لِخَصْلَتَيْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ»[۱]: بیست بار پیاده به حج رفتهای و سه مرتبه تمام داراییات را نصف به نصف تقسیم کردی، حتی کفشت را (و نصف آنها را به فقیران دادی). پس حضرت فرمود: گریه من تنها برای دو چیز است: یکی بیم موقف و قیامت و دیگر جدایی از دوستان». در این خبر بهروشنی ذکر شده که حضرت بیست بار پیاده به حج رفته است. این روایت را با همین سند حسین بن سعید در کتاب الزهد آورده است[۲]. این روایت مرسل است؛ زیرا نام کسی که ابنسنان از او نقل کرده، نیامده است.
همین روایت را شیخ صدوق با سندی دیگر از ابنفضال از امام رضا(ع) از امام حسین(ع) نقل کرده[۳] که اشکال سندی این خبر از آن کمتر است و مشابه آن، دو روایت دیگر نقل شده که نشان میدهد حضرت بیست بار پیاده به حج رفته است:
- حلبی از امام صادق(ع) از فضیلت حج پیاده پرسید؛ حضرت چنین پاسخ داد: «إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) قَاسَمَ رَبَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى نَعْلًا وَ نَعْلًا وَ ثَوْباً وَ ثَوْباً وَ دِينَاراً وَ دِينَاراً وَ حَجَّ عِشْرِينَ حَجَّةً مَاشِياً عَلَى قَدَمَيْهِ»[۴]: حسن بن علی(ع) برای خدا تمام اموالش، حتی کفشها و جامهها و دینارهایش، را نصف به نصف با فقرا تقسیم کرد و بیست بار حج پیاده با قدمهایش رفت».
- روایت دیگری را شیخ طوسی و شیخ صدوق نقل کردهاند که در آن شیوه پیادهروی حضرت ذکر شده، در عین اینکه بیست مرتبه حج حضرت امام مجتبی(ع) در آن مطرح است. عبدالله بن بکیر گوید: به امام صادق(ع) گفتم ما قصد مکه داریم؛ فرمود: پیاده نروید و سواره حرکت کنید. گفتم: خداوند تو را شایسته گرداند، به ما خبر رسیده که حسن بن علی(ع) بیست حج پیاده انجام داده است. حضرت فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) كَانَ يَمْشِي وَ تُسَاقُ مَعَهُ مَحَامِلُهُ وَ رِحَالُهُ»[۵]: حسن بن علی(ع) پیاده میرفت و همراه وی محمل و وسایلش حمل میشد». یعنی اینگونه نبود که بدون امکانات سفر را آغاز کرده باشد؛ بلکه با زاد و توشه سفر میکرد.
در این روایت هم به بیست بار حج حضرت اشاره شده است؛ گرچه امام صادق(ع) خود به چگونگی حج حضرت اشاره کرده، نه تعداد سفرهای حج ایشان. شیخ طوسی پس از نقل این روایت بیان میکند که برتری حج با مرکب وقتی است که بداند زودتر از پیادگان به مکه میرسد و به عبادت خدا میپردازد و بیشتر نماز میخواند تا زمانی که پیادگان بیایند؛ به تعبیر دیگر مطاف برای عبادت خلوت است و امکان عبادت بیشتر وجود دارد. این روایت را حمیری از حسن بن ولید از ابنبکیر از امام صادق(ع) نقل کرده است[۶]؛ صدوق نیز از سلیمان نقل کرده که او خود از امام صادق(ع) میپرسد[۷]. بنابراین سه نقل، امام مجتبی(ع) بیست بار پیاده به حج رفته است؛ البته وی امکانات هم با خود داشته و همراه خویش میبرده است[۸].
بیستوپنج حج پیاده
برابر نقلی دیگر، حسن بن علی(ع) ۲۵ بار پیاده به حج رفته است. این خبر را ابنشهرآشوب از امام صادق(ع)[۹] و از ابنبطه از ابوعمیر[۱۰] و از ابنعباس نقل کرده است: «وَ لَقَدْ حَجَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ خَمْساً وَ عِشْرِينَ حِجَّةً مَاشِياً وَ إِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ»[۱۱]: «به تحقیق حسن بن علی(ع) ۲۵ حج پیاده به جای آورد و اسبهای نجیب با او حرکت داده میشدند».
این خبر در کشف الغمه به نقل از عبید بن عمیر[۱۲] نقل شده است. این خبر در بسیاری از منابع عامه آمده است؛ مانند: سنن الکبرای بیهقی[۱۳]، معجم الکبیر طبرانی[۱۴] و مجمع الزوائد[۱۵] و دیگر آثار عامه[۱۶].
در برخی کتب به جای حسن، حسین(ع) ذکر شده که منبع آن کتابهای نسب قریش مصعب زبیری[۱۷]، کتاب استیعاب[۱۸]، تاریخ دمشق[۱۹] و دیگر آثار عامه است[۲۰]. به نظر میرسد اصل خبر حسن بن علی(ع) باشد که بهاشتباه در منابع اخیر حسین ذکر شده است[۲۱].
پانزده بار حج پیاده
برابر برخی روایات و نقلها، امام مجتبی(ع) پانزده مرتبه پیاده به حج رفته است، درحالیکه مرکبها جلو ایشان حرکت داده میشده است. این خبر از منابع عامه به کتب شیعه راه یافته است. کشف الغمه به نقل از صفة الصفوه[۲۲] به نقل از ابنجدعان، پانزده حج پیاده برای حضرت نقل کرده: «حَجَّ الْحَسَنُ(ع) خَمْسَ عَشْرَةَ حِجَّةً مَاشِياً وَ إِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ»[۲۳]: حسن بن علی(ع) پانزده بار پیاده به حج رفته است، درحالیکه اسبها جلو ایشان حرکت داده میشدند». این خبر ابتدا در کتاب نسب قریش به نقل از علی بن زید بن جدعان تیمی آمده[۲۴] و بعد در دیگر کتابها ذکر شده است؛ مانند در النظیم[۲۵]، تاریخ یعقوبی[۲۶]، أنساب الأشراف[۲۷]، طبقات الکبری[۲۸]، شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید[۲۹] و دیگر کتب[۳۰]. در ملحقات إحقاق الحق روایات مختلفی درباره حج حضرت از منابع عامه نقل شده است[۳۱].[۳۲]
نقد و بررسی
این روایات از نظر سند متفاوت هستند. برخی روایات نقل شده در کتب شیعه که بیست بار را مطرح کردهاند، موثق یا صحیح هستند؛ بنابراین روایات بیست سال از جهت سند مشکلی ندارد؛ البته نقل کافی دارای اشکال است؛ ولی برای بررسی باید به چند نکته توجه کرد:
- از ظاهر روایات استفاده میشود که این اخبار را باید مربوط به دوران امامت حضرت در مدینه دانست که حضرت بدون اشکال دیگران، این سیره را بنیان نهادند؛ چراکه برابر شواهد و حوادث مسلم تاریخی، حضرت در سال ۴۱ بعد از انتقال قدرت به معاویه، در جمادی الاول سال۴۱ هجری[۳۳] از کوفه به مدینه آمدند و در سال ۴۹ یا ۵۰ به شهادت رسیدند[۳۴]؛ درنتیجه دوران امامت حضرت را میتوان ده سال دانست و در این مدت فرصتی برای بیست بار حج نبوده است و حتی با توجه به سختگیریهای معاویه در سالهای اول حکومتش، بعید است که حضرت هر سال پیدرپی به حج رفته باشد.
- ممکن است گفته شود این دوران شامل قبل از خلافت امام نیز میشود. این نکته بسیار بعید است؛ زیرا از شواهد تاریخی استفاده میشود که حضرت از سال ۳۵ تا سال۴۰ به حج مشرف نشده است. این سالها دوران حکومت پدرش علی(ع) بوده و به جز سال ۳۵ که حضرت در هنگام قتل عثمان در هجدهم ذیحجه و آغاز خلافت امیرالمؤمنین در مدینه بوده[۳۵]، در سالهای بعد در کوفه بودند. امیرالحاجهای حضرت علی(ع) هر سال نیز مشخص است[۳۶]. در این سالها ذکری از حضور امام حسن(ع) در حج دیده نمیشود. قطعاً در این سالها پیاده نیز به حج نرفتهاند؛ زیرا مسیر کوفه تا مکه بسیار طولانی است.
- از روایات دیگر استفاده میشود که حضرت پیاده به حج رفته است. از جمله روایت ششم باب مولد امام حسن(ع) در اصول کافی که نشان میدهد حضرت پیاده به حج رفته و پاهای ایشان تاول زده و ورم کرده است که برای درمان آن در یکی از منزلهای بین راه، روغنی را از مردی سیاه خریداری کردهاند. ابواسامه از امام صادق(ع) نقل میکند: «خَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) إِلَى مَكَّةَ سَنَةً مَاشِياً فَوَرِمَتْ قَدَمَاهُ...»: حسن بن علی(ع) یک سال پیاده به مکه میرفت و دو پایش ورم کرد. یکی از خدمتکاران حضرت عرض کرد: اگر سوار شوید، این ورم فرو مینشیند؛ فرمود: نه هرگز؛ وقتی به این منزل برسیم، مرد سیاهی جلویات میآید که روغنی با خود دارد. آن را بخر و در بهای آن با او چانه نزن. خادم آن حضرت گفت: پدر و مادرم قربانت، ما به هیچ منزلی نرسیدیم که کسی باشد و چنین دوایی بفروشد. به او فرمود: چرا، آن مرد در پیش توست. اندکی به این منزل مانده، یک میل راه طی کردند، بهناگاه آن سیاه پیدا شد. امام حسن(ع) فرمود: برو نزد این مرد و دارو را از او بگیر و بهایش را به او بده. آن سیاه گفت: ای غلام، این روغن را برای کی میخواهی؟ گفت: برای حسن بن علی(ع)؛ گفت: مرا نزد آن حضرت ببر. او را خدمت آن حضرت آورد. سیاه به حضرت عرض کرد: پدر و مادرم قربانت، من نمیدانستم شما به این دارو نیاز دارید؛ تو خودت این را میدانی؟ من در برابر آن بهایی نمیگیرم؛ همانا من غلام شما هستم؛ ولی نزد خدا دعا کن که پسر سالمی به من بدهد که دوستدار شما خانواده باشد؛ زیرا من خانواده خود را در حال درد زایمان گذاشتم و آمدم. امام حسن(ع) فرمود: به منزلت برو که خدا به تو پسر سالمی بخشیده و او از شیعیان ماست[۳۷]. این روایت را ابنطاووس از دلائل حمیری درباره امام حسین(ع) نقل کرده است[۳۸]. از این روایت استفاده میشود که یک سال حضرت مجتبی(ع) پیاده به حج رفته و روش همیشگی ایشان نبوده است؛ بنابراین اگر فرض کنیم حجهای حضرت به بیست عدد میرسد که امکان دارد، میتوان گفت اصل روایات اینگونه بوده که «حَجَّ عِشرینَ حِجَّةً، بعضُها ماشیاً: بیست حج انجام داده که برخی از آنها پیاده بوده است»؛ یعنی کلمه «بعضها» افتاده یا راویان دقت کافی در نقل آن نکردهاند. اگر این روایت را بپذیریم، گرچه سند آن ضعیف است، به این معناست که استفاده از روغن در هنگام احرام برای مداوا اشکال ندارد؛ زیرا اگر اشکال داشت، حضرت از آن استفاده نمیکرد و پیشنهاد همراهش را مبنی بر سوارشدن بر مرکب برای برطرفشدن ورم و آماس پا میپذیرفت. در نقل ابنطاووس که درباره امام حسین(ع) است، نکتهای اضافه دیده میشود که در نقل کتاب کافی نیست و آن بهبودی سریع پای حضرت است[۳۹]. روغنزدن یکی از محرمات احرام است، ولی در روایتی از حضرت علی(ع) نقل شده است که اندک آن اشکال ندارد[۴۰].
- از نقلهای مختلف در منابع شیعه و عامه استفاده میشود که حضرت همراه خود در سفر حج، مرکب و زاد و توشه داشته است که نشان میدهد بخشی از مسیر را سواره و بخشی را پیاده میرفتند و با توجه به نقل ابنعباس که این سفرها از مدینه به مکه بوده[۴۱] و میقات مردم مدینه مسجد شجره است، فاصله آن تا مکه بیش از چهارصد کیلومتر است. با توجه به اینکه پیادهروی زیاد باعث آسیبدیدن پاها میشود و برابر حدیثی، حضرت به روغن برای درمان تاولها و زخمهای پا نیاز داشته است؛ چگونه میتوان پذیرفت که حضرت برای انجام کاری که شاید بتوان گفت خوب و جایز است، زمینه انجام چند کار از محرمات احرام را فراهم میساخته است؟ زیرا بیرونآمدن خون از بدن و مالیدن روغن به بدن از محرمات احرام است و اساساً با این کار و خستگی، فرصت و مجال و حالی برای انجام اعمال حج باقی نمیماند؛ ازاینروی وقتی ابنبکیر از امام صادق(ع) میپرسد که ما میخواهیم پیاده به حج برویم، حضرت میفرماید: سواره بروید. ابنبکیر چنین ادامه میدهد: «به ما خبر رسیده که حسن بن علی(ع) پیاده به حج میرفته است. حضرت پاسخ میدهد: حسن بن علی(ع) به حج میرفت، درحالیکه همراه او محمل و وسایل را حمل میکردند»[۴۲]؛ یعنی به گونهای بود که پیادهروی وی به او آسیب نمیرساند. این روایت هم از ابنفضال و معتبر است؛ ولی در آن خبری از بیست سفر حج امام حسن(ع) نیست؛ بلکه پیادهرفتن حضرت به حج مطرح است.
بنابراین میتوان این خبر را خالی از اشکال دانست و نمیتوان به اخبار بیست مرتبه از جهت محتوا اعتماد کرد. در روایتی رفاعه از امام صادق(ع) میپرسد: «عَنْ مَشْيِ الْحَسَنِ(ع) مِنْ مَكَّةَ أَوْ مِنَ الْمَدِينَةِ»[۴۳]: «پیادهروی حسن بن علی(ع) (برای اعمال حج) از مکه بود یا مدینه؟ حضرت فرمود: از مکه». برابر این روایت، حضرت وقتی وارد مکه میشده، از آغاز ورود تا مسجدالحرام را پیاده طی میکرده است. البته در پرسش بعدی حضرت میفرماید ایشان سواره طواف میکرده است. با توجه به این روایت، بخشی از پیادهروی حضرت از مکه بوده است.
در روایتی وقتی یکی از یاران امام صادق(ع) از حج پیاده و سواره میپرسد که کدام یک نزد شما برتر است، حضرت چنین جواب میدهد: «تَرْكَبُونَ أَحَبُّ إِلَيَّ فَإِنَّ ذَلِكَ أَقْوَى لَكُمْ عَلَى الدُّعَاءِ وَ الْعِبَادَةِ»[۴۴]: «سواره بروید برای من دوستداشتنیتر است؛ زیرا این باعث تقویت توان شما در دعا و عبادت میشود».
در روایتی مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل میکند، زمانی که حضرت امام حسن(ع) که عابدترین و زاهدترین و برترین افراد زمانش بود، پیاده به حج میرفت، گاهی پابرهنه و بدون کفش مسیر را طی میکرد[۴۵]. این خبر نشان میدهد حضرت پیاده به حج میرفته، اما عددی ذکر نشده است؛ البته روایات حج پیاده را به جای حَجةالاسلام کافی میدانند[۴۶]؛ بنابراین طی شواهد و مسلمات تاریخی، امکان بیست بار و حتی پانزده بار پیاده حجرفتن امام حسن(ع) بعید و با حقایق تاریخی ناسازگار است. ممکن است گفته شود منظور حج و عمره با هم است که این نیز با توجه به دوران دهساله امامت حضرت، بعید مینماید. ایشان بخشی از مسیر را پیاده میرفتند و بخشی را سواره و در محدوۀ مکه مسیر را پیاده طی میکردند[۴۷].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۷۹.
- ↑ شیخ صدوق، الأمالی، ص۲۲۲؛ همو، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۰۳.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۱؛ همو، الإستبصار، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۲؛ همو، الإستبصار، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۴۴۷.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۶۹
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۶۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۴؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۰.
- ↑ علی بن فخرالدین عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۵۵۰.
- ↑ احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۴، ص۳۳۱.
- ↑ سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵.
- ↑ نورالدین علی هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۱.
- ↑ ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۵؛ ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۵؛ ابوالعرب محمد بن احمد تمیمی، المحن، ص۱۶۵؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۴۴.
- ↑ ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۵؛ ابوالعرب محمد بن احمد تمیمی، المحن، ص۱۶۵.
- ↑ ابنعبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۹۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۰.
- ↑ ر.ک: شهابالدین نجفی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۱۹-۴۲۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۷۱
- ↑ ابنجوزی، صفة الصفوه، ج۱، ص۷۶۰.
- ↑ علی بن فخرالدین عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۵۵۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۴۷؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۹.
- ↑ ابوعبد الله مصعب بن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص۲۴.
- ↑ یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص۴۹۲.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۶.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۳، ص۹.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۹۹.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۰.
- ↑ رضیالدین حلی، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیه، ص۲۹.
- ↑ شهابالدین نجفی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۱۱، ص۱۲۳-۱۳۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۲۷۲
- ↑ ابنعبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۸۷. خلافت در این تاریخ رسماً به معاویه منتقل شد.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۲۳؛ شمسالدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳، ص۴۵۹.
- ↑ احمد بن ابییعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۳: سال ۳۶ عبدالله بن عباس، سال ۳۷ قثم بن عباس، سال ۳۸ عبیدالله بن عباس و سال ۳۹ شیبة بن عثمان امیر الحاج بودند.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۳؛ اصول کافی، ترجمۀ محمدباقر کمرهای، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ ابنطاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، ص۲۲۶.
- ↑ «ثُمَّ إِنَّ الْحُسَيْنَ(ع) مَسَحَ مِنَ الدُّهْنِ فَمَا قَامَ مِنْ مَوْضِعِهِ حَتَّى ذَهَبَ الْوَرَمُ عَنْهُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۲۹: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الطِّيبِ عِنْدَ الْإِحْرَامِ وَ الدُّهْنِ فَقَالَ كَانَ عَلِيٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لَا يَزِيدُ عَلَى السَّلِيخَةِ».
- ↑ احمد بن علی جصاص رازی، أحکام القرآن، ج۵، ص۶۵: و لقد حجّ الحسن بن علي، خمساً و عشرين حجّة ماشياً من المدينة إلى مكة و إنّ النجائب لتقاد.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۵۶: «قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّهُ بَلَغَنَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ صأَنَّهُ كَانَ يَحُجُّ مَاشِياً فَقَالَ كَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) يَحُجُّ مَاشِياً وَ تُسَاقُ مَعَهُ الْمَحَامِلُ وَ الرِّحَالُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۵۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۵۶.
- ↑ شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۷۸: «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِي زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِياً».
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۷۳.