جعفر بن ابی‌طالب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '(پسر عمو)' به '(عموزاده)')
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| عنوان مدخل  = جعفر بن ابی‌طالب
| مداخل مرتبط = [[جعفر بن ابی‌طالب در علوم قرآنی]] - [[جعفر بن ابی‌طالب در نهج البلاغه]] - [[جعفر بن ابی‌طالب در تاریخ اسلامی]] - [[جعفر بن ابی‌طالب در رجال و تراجم]]
| پرسش مرتبط  =
}}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = جعفر بن ابی‌طالب
| مشهور به = جعفر طیّار
| نام تصویر =
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام کامل =
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = ابوعبدالله
| لقب = ذوالجناحین، الطّیّار فی الجنّة
| اهل =
| از قبیله = [[قریش]]
| از تیره = [[بنی هاشم]]
| پدر = [[ابوطالب]]
| مادر = [[فاطمه بنت اسد]]
| همسر = [[اسماء بنت عمیس]]
| دختر =
| پسر =
| خواهر =
| برادر = {{فهرست جعبه| [[امام علی]] | [[احمد بن جعفر بن ابی‌طالب]] | [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]] | [[عون بن جعفر بن ابی‌طالب]] | [[محمد بن جعفر بن ابی‌ طالب]] }}
| خویشاوندان = {{فهرست جعبه| [[پیامبر خاتم]] (عموزاده) | [[حمزة بن عبدالمطلب]] (عمو) }}
| وابستگان =
| تاریخ تولد =
| محل تولد =
| محل زندگی = مکه، حبشه، مدینه
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت = [[موته]]، اردن
| محل دفن = [[موته]]، اردن
| طول عمر = ۴۰ سال
| دین = اسلام
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]]، [[امام علی]]
| از طبقه = [[مهاجران]]
| در جنگ = [[موته]]
| نقش‌ها = فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته
| فعالیت‌ها = سرپرست کاروان مسلمانان در مهاجرت به حبشه
| علت شهرت =
| علت درگذشت =
| علت شهادت = نبرد در [[جنگ موته]]
| راوی از =
| روایات مشهور =
| مشایخ او =
| راویان از او = {{فهرست جعبه| [[عبدالله بن جعفر]] | [[عبدالله بن مسعود]] | [[عمرو بن عاص]] | [[ام سلمه]] }}
| آخرین راوی از او =
}}
'''جعفر بن ابی‌طالب''' [[برادر]] [[امام علی]] {{ع}} و پسر عمویِ [[حضرت پیامبر خاتم]] {{صل}} معروف به "[[جعفر طیّار]]". وی از نخستین [[مسلمانان]] بود که در [[مکه]] به [[پیامبر خاتم|پیامبر]] [[ایمان]] آورد و با شدّت یافتنِ آزارهای [[مشرکین]]، با گروهی به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد. او [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] [[مهاجر]] به [[حبشه]] را برعهده داشت. وی تا سال هفتم هجری در [[حبشه]] بود. همزمان با [[فتح خیبر]]، جعفر نیز به [[مدینه]] آمد و آمدنش [[حضرت رسول]] را بسیار خوشحال کرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۶۹.</ref>.


'''جعفر بن ابی‌طالب''' [[برادر]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و پسر عمویِ [[حضرت محمد]]{{صل}} [[معروف]] به "[[جعفر]] طیّار". وی از نخستین [[مسلمانان]] بود که در [[مکه]] به [[پیامبر اسلام]] [[ایمان]] آورد و با شدّت یافتنِ آزارهای [[مشرکین]]، با گروهی به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد. او [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] [[مهاجر]] به [[حبشه]] را برعهده داشت. وی تا سال هفتم هجری در [[حبشه]] بود. همزمان با [[فتح خیبر]]، [[جعفر]] نیز به [[مدینه]] آمد و آمدنش [[حضرت رسول]] را بسیار خوشحال کرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۶۹.</ref>.
== آشنایی اجمالی ==
جعفر، سومین پسر [[ابوطالب]]، مادرش [[فاطمه بنت اسد]] و [[برادر امام علی]] {{ع}} بود. [[کنیه]] او [[ابوعبدالله]] بود و [[القاب]] چندی به او نسبت داده‌اند که مشهورترین آنها "[[ذوالجناحین]]" و "[[الطّیّار فی الجنّة]]"، است. جعفر جزو نخستین کسانی است که [[اسلام]] آوردند. او از سن بیست سالگی به اسلام گروید و از آن پس تا پایان [[عمر]] در [[خدمت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بود. او افزن بر [[ایمان قوی]]، از [[قدرت]] بیان نیز برخوردار بود و در [[تبلیغ دین]] اسالم توانایی‌های ویژه‌ای داشت.


==مقدمه==
از مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های او در [[صدر اسلام]] مربوط به [[هجرت]] تعدادی از [[مسلمانان]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، برای [[رهایی]] از [[ستم]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[مشرکان]] است. [[جعفر بن ابی‌طالب]] با [[همراهی]] هشتاد و سه تن از مسلمانان در [[سال پنجم بعثت]] بنا بر سفارش پیامبر اکرم {{صل}}، به [[سرزمین حبشه]] هجرت کردند. سران [[مشرکین]] برای بازگرداندن آنها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[نصرانی]] [[مذهب]] حبشه، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و مسلمانان را بازگردانند. جعفر بن ابی‌طالب در آن جلسه با بیان شیوای خود به‌عنوان [[نماینده]] مسلمانان [[زبان]] به سخن گشود و [[تعالیم اسلام]] را با نجاشی در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از [[سوره مریم]]، [[فرصت]] بزرگی را برای مسلمانان فراهم آورد. نجاشی پس از شنیدن سخنان جعفر و فرازهایی از [[کلام خدا]]، از [[تسلیم]] مسلمانان [[چشم]] پوشید و [[دین اسلام]] را از همان آبشخوری دانست که [[دین]] [[مسیح]] نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس مسلمانان در کنار [[مسیحیان]] در حبشه با [[نیکوکاری]] و [[خلق]] [[نیکو]] زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب نجاشی برای [[دیدار]] با پیامبر اکرم {{صل}} عازم [[مدینه]] شود. پیامبر اکرم {{صل}} به پاس [[مهمان‌نوازی]] پادشاه حبشه، خود از جای برخاست و از [[مهمانان]] [[پذیرایی]] کرد و به پرسش‌های آنان پاسخ گفت، آیاتی از [[قرآن]] بر آنها [[تلاوت]] کرد و آنها را به [[دین مبین اسلام]] فراخواند. آنها نیز دگرگون شدند و نشانه‌های [[پیامبر آخرالزمان]] را که [[وعده]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[کلام]] [[انجیل]] بود، در سیمای [[پیامبر]] یافتند. [[جعفر بن ابی‌طالب]] سرانجام در [[جنگ موته]] با امپراتوری [[روم]]، که [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به [[شهادت]] رسید.
*[[جعفر]]، سومین پسر [[ابوطالب]]، مادرش [[فاطمه]] بنت اسد و برادر [[امام علی]] {{ع}} بود. [[کنیه]] او ابوعبدالله بود و [[القاب]] چندی به او نسبت داده‌اند که مشهورترین آن‌ها "ذوالجناحین" و "الطّیّار فی الجنّة"، است.[[جعفر]] جزو نخستین کسانی است که [[اسلام]] آوردند. او از سن بیست سالگی به [[اسلام]] گروید و از آن پس تا پایان [[عمر]] در خدمت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بود. او افزن بر [[ایمان]] قوی، از [[قدرت]] بیان نیز برخوردار بود و در [[تبلیغ]] [[دین]] اسالم توانایی‌های ویژه‌ای داشت.
*از مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های او در [[صدر اسلام]] مربوط به [[هجرت]] تعدادی از [[مسلمانان]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، برای رهایی از [[ستم]] و [[آزار]] و اذیت [[مشرکان]] است. جعفر بن ابی‌طالب با [[همراهی]] هشتاد و سه تن از [[مسلمانان]] در [[سال پنجم بعثت]] بنا بر سفارش [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، به سرزمین [[حبشه]] [[هجرت]] کردند. سران [[مشرکین]] برای بازگرداندن آن‌ها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد [[نجاشی]]، [[پادشاه]] نصرانی [[مذهب]] [[حبشه]]، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و [[مسلمانان]] را بازگردانند. جعفر بن ابی‌طالب در آن جلسه با بیان شیوای خود به‌عنوان [[نماینده]] [[مسلمانان]] زبان به سخن گشود و [[تعالیم]] [[اسلام]] را با [[نجاشی]] در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از سوره [[مریم]]، فرصت بزرگی را برای [[مسلمانان]] فراهم آورد. [[نجاشی]] پس از شنیدن سخنان [[جعفر]] و فرازهایی از [[کلام]] [[خدا]]، از [[تسلیم]] [[مسلمانان]] چشم پوشید و [[دین اسلام]] را از همان آبشخوری دانست که [[دین]] [[مسیح]] نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس [[مسلمانان]] در کنار [[مسیحیان]] در [[حبشه]] با [[نیکوکاری]] و خلق نیکو زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب [[نجاشی]] برای [[دیدار]] با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عازم [[مدینه]] شود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به پاس مهمان‌نوازی [[پادشاه]] [[حبشه]]، خود از جای برخاست و از مهمانان [[پذیرایی]] کرد و به پرسش‌های آنان پاسخ گفت، آیاتی از [[قرآن]] بر آن‌ها [[تلاوت]] کرد و آن‌ها را به [[دین]] مبین [[اسلام]] فراخواند. آن‌ها نیز دگرگون شدند و نشانه‌های [[پیامبر آخرالزمان]] را که وعده [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[کلام]] [[انجیل]] بود، در سیمای [[پیامبر]] یافتند. جعفر بن ابی‌طالب سرانجام در [[جنگ]] موته با امپراتوری [[روم]]، که [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به [[شهادت]] رسید.
*[[شهادت]] [[جعفر]] برای [[پیامبر]] بسیار ناراحت‌کننده بود. [[پیامبر اکرم]] در [[شهادت]] او بسیار گریست و درباره او فرمود: "[[خداوند]] به‌واسطه قطع شدن دستان او، دو بال در [[بهشت]] به او عطا خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز می‌کند." [[القاب]] "ذوالجناحین" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین [[روایت]] به او داده شده است. [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[معاویه]] و در معرفی خود و خاندانش می‌نویسد: مگر ندیدی گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیدند و برای همه [[فضیلت]] است تا آن‌گاه [[شهید]] ما به [[شهادت]] رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اختصاصاً در [[نماز]] بر او هفتاد [[تکبیر]] گفت. آیا ندیدی گروهی دست‌هاشان در [[راه خدا]] قطع شد که همه دارای [[ارزش]] و شرافت‌اند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در [[بهشت]]) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند<ref> {{متن حدیث|أَ لَا تَرَى -غَيْرَ مُخْبِرٍ لَكَ وَ لَكِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ- أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ. أَ وَ لَا تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْنِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸:</ref>. و در فرازی دیگر می‌نویسد: امّا [[رسول خدا]] {{صل}} آن‌گاه که کارزار به اوج می‌رسید و سربازان زمین‌گیر می‌شدند، نزدیکان و [[اهل‌بیت]] خویش را به میدان می‌فرستاد تا یارانش را از حرارت [[شمشیر]] و نیزه نگه دارد. پس در [[جنگ بدر]]، عبید به حارث، [[فرزند]] عبدالمطّلب به [[شهادت]] رسید و در [[جنگ]] احُد، حمزه عموی آن [[حضرت]] و در [[جنگ]] موته، [[جعفر]] طیّار، شربت [[شهادت]] نوشیدند<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ النَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ، فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَ الْأَسِنَّةِ؛ فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ يَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ يَوْمَ مُؤْتَةَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۹: </ref>»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۴۵- ۲۴۷.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
شهادت جعفر برای پیامبر بسیار ناراحت‌کننده بود. [[پیامبر اکرم]] در شهادت او بسیار گریست و درباره او فرمود: "[[خداوند]] به‌واسطه [[قطع]] شدن دستان او، دو بال در [[بهشت]] به او [[عطا]] خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز می‌کند."[[القاب]] "[[ذوالجناحین]]" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین [[روایت]] به او داده شده است. [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[معاویه]] و در معرفی خود و خاندانش می‌نویسد: مگر ندیدی گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[راه خدا]] به شهادت رسیدند و برای همه [[فضیلت]] است تا آن‌گاه [[شهید]] ما به شهادت رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و پیامبر اکرم {{صل}} اختصاصاً در [[نماز]] بر او هفتاد [[تکبیر]] گفت. آیا ندیدی گروهی دست‌هاشان در راه خدا قطع شد که همه دارای [[ارزش]] و شرافت‌اند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در بهشت) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند<ref> {{متن حدیث|أَ لَا تَرَى -غَيْرَ مُخْبِرٍ لَكَ وَ لَكِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ- أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ. أَ وَ لَا تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْنِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸:</ref>. و در فرازی دیگر می‌نویسد: امّا [[رسول خدا]] {{صل}} آن‌گاه که [[کارزار]] به اوج می‌رسید و [[سربازان]] زمین‌گیر می‌شدند، [[نزدیکان]] و [[اهل‌بیت]] خویش را به میدان می‌فرستاد تا یارانش را از حرارت [[شمشیر]] و نیزه نگه دارد. پس در [[جنگ بدر]]، [[عبید]] به [[حارث]]، فرزند عبدالمطّلب به [[شهادت]] رسید و در [[جنگ]] احُد، [[حمزه]] عموی آن [[حضرت]] و در [[جنگ موته]]، جعفر طیّار، شربت شهادت نوشیدند<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ النَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ، فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَ الْأَسِنَّةِ؛ فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ يَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ يَوْمَ مُؤْتَةَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۹: </ref>»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۴۵- ۲۴۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[احمد بن جعفر بن ابی‌طالب]] (برادر)
* [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]] (برادر)
* [[عون بن جعفر بن ابی‌طالب]] (برادر)
* [[محمد بن جعفر بن ابی‌ طالب]] (برادر)
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{منابع}}
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:جعفر بن ابی‌طالب]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۱

جعفر بن ابی‌طالب
مشهور به جعفر طیّار
جنسیتمرد
کنیهابوعبدالله
لقبذوالجناحین، الطّیّار فی الجنّة
از قبیلهقریش
از تیرهبنی هاشم
پدرابوطالب
مادرفاطمه بنت اسد
همسراسماء بنت عمیس
برادر
خویشاوندان
محل زندگیمکه، حبشه، مدینه
محل شهادتموته، اردن
طول عمر۴۰ سال
محل آرامگاهموته، اردن
دیناسلام
از اصحابپیامبر خاتم، امام علی
از طبقهمهاجران
حضور در جنگموته
نقش‌های برجستهفرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته
فعالیت‌های اوسرپرست کاروان مسلمانان در مهاجرت به حبشه
علت شهادتنبرد در جنگ موته
مشخصات حدیثی
راویان از او

جعفر بن ابی‌طالب برادر امام علی (ع) و پسر عمویِ حضرت پیامبر خاتم (ص) معروف به "جعفر طیّار". وی از نخستین مسلمانان بود که در مکه به پیامبر ایمان آورد و با شدّت یافتنِ آزارهای مشرکین، با گروهی به حبشه هجرت کرد. او سرپرستی مسلمانان مهاجر به حبشه را برعهده داشت. وی تا سال هفتم هجری در حبشه بود. همزمان با فتح خیبر، جعفر نیز به مدینه آمد و آمدنش حضرت رسول را بسیار خوشحال کرد[۱].

آشنایی اجمالی

جعفر، سومین پسر ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد و برادر امام علی (ع) بود. کنیه او ابوعبدالله بود و القاب چندی به او نسبت داده‌اند که مشهورترین آنها "ذوالجناحین" و "الطّیّار فی الجنّة"، است. جعفر جزو نخستین کسانی است که اسلام آوردند. او از سن بیست سالگی به اسلام گروید و از آن پس تا پایان عمر در خدمت پیامبر اکرم (ص) بود. او افزن بر ایمان قوی، از قدرت بیان نیز برخوردار بود و در تبلیغ دین اسالم توانایی‌های ویژه‌ای داشت.

از مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های او در صدر اسلام مربوط به هجرت تعدادی از مسلمانان از مکه به حبشه، برای رهایی از ستم و آزار و اذیت مشرکان است. جعفر بن ابی‌طالب با همراهی هشتاد و سه تن از مسلمانان در سال پنجم بعثت بنا بر سفارش پیامبر اکرم (ص)، به سرزمین حبشه هجرت کردند. سران مشرکین برای بازگرداندن آنها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد نجاشی، پادشاه نصرانی مذهب حبشه، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و مسلمانان را بازگردانند. جعفر بن ابی‌طالب در آن جلسه با بیان شیوای خود به‌عنوان نماینده مسلمانان زبان به سخن گشود و تعالیم اسلام را با نجاشی در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از سوره مریم، فرصت بزرگی را برای مسلمانان فراهم آورد. نجاشی پس از شنیدن سخنان جعفر و فرازهایی از کلام خدا، از تسلیم مسلمانان چشم پوشید و دین اسلام را از همان آبشخوری دانست که دین مسیح نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس مسلمانان در کنار مسیحیان در حبشه با نیکوکاری و خلق نیکو زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب نجاشی برای دیدار با پیامبر اکرم (ص) عازم مدینه شود. پیامبر اکرم (ص) به پاس مهمان‌نوازی پادشاه حبشه، خود از جای برخاست و از مهمانان پذیرایی کرد و به پرسش‌های آنان پاسخ گفت، آیاتی از قرآن بر آنها تلاوت کرد و آنها را به دین مبین اسلام فراخواند. آنها نیز دگرگون شدند و نشانه‌های پیامبر آخرالزمان را که وعده حضرت عیسی (ع) در کلام انجیل بود، در سیمای پیامبر یافتند. جعفر بن ابی‌طالب سرانجام در جنگ موته با امپراتوری روم، که فرماندهی سپاه اسلام را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به شهادت رسید.

شهادت جعفر برای پیامبر بسیار ناراحت‌کننده بود. پیامبر اکرم در شهادت او بسیار گریست و درباره او فرمود: "خداوند به‌واسطه قطع شدن دستان او، دو بال در بهشت به او عطا خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز می‌کند."القاب "ذوالجناحین" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین روایت به او داده شده است. امام علی (ع) در پاسخ نامه معاویه و در معرفی خود و خاندانش می‌نویسد: مگر ندیدی گروهی از مهاجران و انصار در راه خدا به شهادت رسیدند و برای همه فضیلت است تا آن‌گاه شهید ما به شهادت رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و پیامبر اکرم (ص) اختصاصاً در نماز بر او هفتاد تکبیر گفت. آیا ندیدی گروهی دست‌هاشان در راه خدا قطع شد که همه دارای ارزش و شرافت‌اند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در بهشت) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند[۲]. و در فرازی دیگر می‌نویسد: امّا رسول خدا (ص) آن‌گاه که کارزار به اوج می‌رسید و سربازان زمین‌گیر می‌شدند، نزدیکان و اهل‌بیت خویش را به میدان می‌فرستاد تا یارانش را از حرارت شمشیر و نیزه نگه دارد. پس در جنگ بدر، عبید به حارث، فرزند عبدالمطّلب به شهادت رسید و در جنگ احُد، حمزه عموی آن حضرت و در جنگ موته، جعفر طیّار، شربت شهادت نوشیدند[۳]»[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۶۹.
  2. «أَ لَا تَرَى -غَيْرَ مُخْبِرٍ لَكَ وَ لَكِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ- أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ. أَ وَ لَا تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْنِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸:
  3. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ أَحْجَمَ النَّاسُ قَدَّمَ أَهْلَ بَيْتِهِ، فَوَقَى بِهِمْ أَصْحَابَهُ حَرَّ السُّيُوفِ وَ الْأَسِنَّةِ؛ فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحَارِثِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ قُتِلَ حَمْزَةُ يَوْمَ أُحُدٍ وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ يَوْمَ مُؤْتَةَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۹:
  4. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۴۵- ۲۴۷.