بحث:پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==نسب و کنیه== نیای پدری رسول خدا{{صل}} چنین است: محمد بن عبدالله بن عب...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
نیای [[پدری]] [[رسول خدا]]{{صل}} چنین است: [[محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی]] از شاخه [[بنی هاشم]] از [[قبیله قریش]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴؛ ابن حزم، ص۱۵.</ref> دو کنیه [[ابوالقاسم]]، و [[ابو ابراهیم]] را از نام دو فرزند، [[ابراهیم]] و [[قاسم]] بر گرفتهاند، و به رسول خدا{{صل}} و [[سید]] وُلد [[آدم]]، ابراهیم (آقای اولین و آخرین [[فرزندان آدم]]) ملقّب بود<ref>ابویعلی، ج۴، ص۲۱۵؛ ابن حبان، الصحیح، ج۱۴، ص۱۳۵.</ref> آن [[حضرت]] از اینکه کنیه او را بر کسی بگذارند [[نهی]] کرد<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵.</ref> [[خداوند]] [[اطاعت]] از او را بر [[جن]] و [[انس]] [[واجب]] کرد و او را به عنوان [[خلیل]] و کلیم خود برگزید و [[نبوت]] را به او خاتمه بخشید<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۱.</ref> | نیای [[پدری]] [[رسول خدا]]{{صل}} چنین است: [[محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی]] از شاخه [[بنی هاشم]] از [[قبیله قریش]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴؛ ابن حزم، ص۱۵.</ref> دو کنیه [[ابوالقاسم]]، و [[ابو ابراهیم]] را از نام دو فرزند، [[ابراهیم]] و [[قاسم]] بر گرفتهاند، و به رسول خدا{{صل}} و [[سید]] وُلد [[آدم]]، ابراهیم (آقای اولین و آخرین [[فرزندان آدم]]) ملقّب بود<ref>ابویعلی، ج۴، ص۲۱۵؛ ابن حبان، الصحیح، ج۱۴، ص۱۳۵.</ref> آن [[حضرت]] از اینکه کنیه او را بر کسی بگذارند [[نهی]] کرد<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵.</ref> [[خداوند]] [[اطاعت]] از او را بر [[جن]] و [[انس]] [[واجب]] کرد و او را به عنوان [[خلیل]] و کلیم خود برگزید و [[نبوت]] را به او خاتمه بخشید<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۱.</ref> | ||
[[سلسله]] نسب آن حضرت به [[اسماعیل]] ذبیح فرزند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میرسد<ref>ابن حزم، ص۱۵.</ref>، اما آن حضرت وقتی نسب خود را میشمرد، از [[معد بن عدنان]] بالاتر نمیرفت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۴۷.</ref> و میفرمود: "هنگامی که نسب مرا میشمارید، وقتی به عدنان رسیدید، توقف کنید"<ref> | [[سلسله]] نسب آن حضرت به [[اسماعیل]] ذبیح فرزند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میرسد<ref>ابن حزم، ص۱۵.</ref>، اما آن حضرت وقتی نسب خود را میشمرد، از [[معد بن عدنان]] بالاتر نمیرفت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۴۷.</ref> و میفرمود: "هنگامی که نسب مرا میشمارید، وقتی به عدنان رسیدید، توقف کنید"<ref>ابنشهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۱۳۴؛ اربلی، ج۱، ص۱۵.</ref> آن حضرت در [[طهارت]] نسب خویش میفرمود: "از [[زمان]] [[حضرت آدم]]، من همواره از صلب کسانی که [[ازدواج]] [[شرعی]] کردهاند، متولد شدهام و در نسب من [[زنا]] و [[سنتهای جاهلی]] [[راه]] نیافته است<ref>ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۰۹؛ فرات کوفی، ص۲۰؛ رامهرمزی، ص۴۷۰.</ref> و من پیوسته از صلب [[پدران]] [[پاک]] به رحمهای [[مادران]] پاک منتقل شدم"<ref>طبری شیعی، ص۵۸۱.</ref>. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۵۰.</ref> به نقل کلبی گوید: من پانصد نفر از اجداد پدری و [[مادری]] رسول خدا{{صل}} را بررسی کردم و در بین آنها کسی را نیافتم که با ازدواجش با سنتهای جاهلی یا زناکار باشد. [[واثلة بن اسقع]] گوید رسول خدا{{صل}} فرمود: "خداوند از میان [[فرزندان]] ابراهیم، اسماعیل، از میان فرزندان اسماعیل، [[بنی کنانه]]، از بنی کنانه، [[قریش]]، از [[قریش]]، [[بنی هاشم]]، از بنی هاشم، مرا برگزید"<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷.</ref>. | ||
[[قریش]]، همزمان با [[ظهور اسلام]]، حدود ۲۵ [[طایفه]] داشت که نام طایفه [[رسول خدا]]{{صل}} [[بنوهاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب]] بود<ref>ابن حزم، ص۴۶۵.</ref>. [[هاشم بن عبد مناف]] که [[بنی هاشم]] منسوب به اویند، بنیانگذار [[ارتباط]] تجاری با [[شام]]، دارای ویژگیهای [[انسانی]] و بسیار گشاده دست در [[کمک به دیگران]] بود، و دارا بودن دو [[منصب]] مهم رفادت (مهمان داری) و سقایت (آب رسانی برای [[زائران]] [[خانه خدا]]) نیز موقعیت [[برتر]] او را ممتازتر کرده و سبب [[عزت]] بنی هاشم در بین [[مردم]] شده بود<ref>یعقوبی، ج۱، ص۲۴۲؛ بلاذری، ج۱، ص۶۴ و ص۶۷ و ج۴، ص۲۲؛ طبری، ج۲، ص۲۵۲.</ref>، [[زعامت دینی]] مردم [[مکه]] در [[جاهلیت]] در دست بنی [[هشام]] بود<ref>ابن حزم، ص۱۵.</ref>. | [[قریش]]، همزمان با [[ظهور اسلام]]، حدود ۲۵ [[طایفه]] داشت که نام طایفه [[رسول خدا]]{{صل}} [[بنوهاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب]] بود<ref>ابن حزم، ص۴۶۵.</ref>. [[هاشم بن عبد مناف]] که [[بنی هاشم]] منسوب به اویند، بنیانگذار [[ارتباط]] تجاری با [[شام]]، دارای ویژگیهای [[انسانی]] و بسیار گشاده دست در [[کمک به دیگران]] بود، و دارا بودن دو [[منصب]] مهم رفادت (مهمان داری) و سقایت (آب رسانی برای [[زائران]] [[خانه خدا]]) نیز موقعیت [[برتر]] او را ممتازتر کرده و سبب [[عزت]] بنی هاشم در بین [[مردم]] شده بود<ref>یعقوبی، ج۱، ص۲۴۲؛ بلاذری، ج۱، ص۶۴ و ص۶۷ و ج۴، ص۲۲؛ طبری، ج۲، ص۲۵۲.</ref>، [[زعامت دینی]] مردم [[مکه]] در [[جاهلیت]] در دست بنی [[هشام]] بود<ref>ابن حزم، ص۱۵.</ref>. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
برخی مانند [[ابوالحسن بکری]] در دو کتاب [[الذروة العلیا فی سیرة المصطفی (کتاب)|الذروة العلیا فی سیرة المصطفی]] و [[الانوار فی مولد النبی محمد (کتاب)|الانوار فی مولد النبی محمد]] که بیشتر به [[اخبار]] زندگانی پیش از بعثت آن حضرت پرداخته، در نقل وقایع مربوط به آن [[زمان]] چنان [[سهل]] انگاری کرده است که: [[تاریخ]] پژوه و رجالی پرآوازهای چون [[ذهبی]] درباره او میگوید: این [[دجال]]، قصههایی پرداخته است که هرگز وجود خارجی و [[حقیقت]] نداشتهاند. او چقدر [[نادان]] و کم [[آزرم]] است که هیچ مطلبی را با [[سند]] ذکر نکرده است<ref> ذهبی، میزان، ج۱، ص۱۱۲ و نیز ر.ک: حاشیه مرحوم ربانی بر بحار،ج۱۵، ص۲۶.</ref>. | برخی مانند [[ابوالحسن بکری]] در دو کتاب [[الذروة العلیا فی سیرة المصطفی (کتاب)|الذروة العلیا فی سیرة المصطفی]] و [[الانوار فی مولد النبی محمد (کتاب)|الانوار فی مولد النبی محمد]] که بیشتر به [[اخبار]] زندگانی پیش از بعثت آن حضرت پرداخته، در نقل وقایع مربوط به آن [[زمان]] چنان [[سهل]] انگاری کرده است که: [[تاریخ]] پژوه و رجالی پرآوازهای چون [[ذهبی]] درباره او میگوید: این [[دجال]]، قصههایی پرداخته است که هرگز وجود خارجی و [[حقیقت]] نداشتهاند. او چقدر [[نادان]] و کم [[آزرم]] است که هیچ مطلبی را با [[سند]] ذکر نکرده است<ref> ذهبی، میزان، ج۱، ص۱۱۲ و نیز ر.ک: حاشیه مرحوم ربانی بر بحار،ج۱۵، ص۲۶.</ref>. | ||
با این همه، حوادث تاریخی ملموسی از زندگانی پیش از بعثت آن حضرت وجود دارد که بر پایه برخی از گزارشهای بر جای مانده در منابع نخستین سدههای [[اسلامی]]، میتوان به گوشههایی از زندگانی ایشان در آن دوره پی برد.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول | با این همه، حوادث تاریخی ملموسی از زندگانی پیش از بعثت آن حضرت وجود دارد که بر پایه برخی از گزارشهای بر جای مانده در منابع نخستین سدههای [[اسلامی]]، میتوان به گوشههایی از زندگانی ایشان در آن دوره پی برد.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۹-۳۰.</ref> | ||
==[[پدر]] و [[مادر]] [[رسول خدا]]{{صل}}== | ==[[پدر]] و [[مادر]] [[رسول خدا]]{{صل}}== | ||
پدرش [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و مادرش [[آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مره]] بود<ref>بلاذری، ج۱، ص۸۷؛ ابن حزم، ص۱۷.</ref>. [[نسب]] [[آمنه]] با [[عبدالله]] پدر رسول خدا{{صل}} در کلاب بن مره به هم میپیوندد. [[عبدالمطلب]] همراه فرزندش عبدالله به [[خانه]] آمنه دختر [[وهب بن عبد مناف]] (که بنا بر قولی [[سرپرستی]] او را عمویش وُهَیب عهده داشت) که از شرافتمندترین [[خاندان]] [[قریش]] بود، رفت و آمنه را برای عبدالله و [[هاله]] دختر وهیب را برای خود خواستگاری کرد و [[حمزه]] از هاله متولد شد و رسول خدا{{صل}} از آمنه<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. عبدالله هنگام [[ازدواج]] با آمنه ۲۵<ref>و به قولی ۳۰، ر.ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۴.</ref> [[سال]] داشت <ref>ابن سعد، ج۱، ص۸۰.</ref>. | پدرش [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و مادرش [[آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مره]] بود<ref>بلاذری، ج۱، ص۸۷؛ ابن حزم، ص۱۷.</ref>. [[نسب]] [[آمنه]] با [[عبدالله]] پدر رسول خدا{{صل}} در کلاب بن مره به هم میپیوندد. [[عبدالمطلب]] همراه فرزندش عبدالله به [[خانه]] آمنه دختر [[وهب بن عبد مناف]] (که بنا بر قولی [[سرپرستی]] او را عمویش وُهَیب عهده داشت) که از شرافتمندترین [[خاندان]] [[قریش]] بود، رفت و آمنه را برای عبدالله و [[هاله]] دختر وهیب را برای خود خواستگاری کرد و [[حمزه]] از هاله متولد شد و رسول خدا{{صل}} از آمنه<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. عبدالله هنگام [[ازدواج]] با آمنه ۲۵<ref>و به قولی ۳۰، ر.ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۴.</ref> [[سال]] داشت <ref>ابن سعد، ج۱، ص۸۰.</ref>. | ||
کمتر از دو ماه از ازدواج عبدالله با آمنه نگذشت که عبدالله برای [[تجارت]] عازم [[شام]] شد و هنگام بازگشت از شام در [[یثرب]] نزد بنی نجار، داییهای خود [[بیمار]] شد و همانجا درگذشت، در حالی که آمنه باردار بود<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۹. برخی درگذشت عبد الله را اندکی پس از ولادت رسول خدا{{صل}} یا در هیجده ماهگی آن حضرت دانستهاند که این نظر مورد قبول تراجمنگاران نیست و ابن سعد (ج۱، ص۸۰) بر نادرست بودن آن تأکید کرده است.</ref>، از عبدالله یک [[کنیز]]، پنج شتر و تعدادی گوسفند به رسول خدا{{صل}} [[ارث]] رسید <ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۶۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۸۰؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۲.</ref>. آمنه درباره دوران بارداری خود گوید: تا هنگامی که [[کودک]] خود را به [[دنیا]] آوردم، هیچگونه [[ناراحتی]] و [[سختی]] ندیدم. از همو [[روایت]] شده است که در بین [[خواب]] و [[بیداری]] به او خبر داده شد که به [[سرور]] و [[پیامبر]] این [[امت]] حامله شده است<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۶۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۷۶.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول | کمتر از دو ماه از ازدواج عبدالله با آمنه نگذشت که عبدالله برای [[تجارت]] عازم [[شام]] شد و هنگام بازگشت از شام در [[یثرب]] نزد بنی نجار، داییهای خود [[بیمار]] شد و همانجا درگذشت، در حالی که آمنه باردار بود<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۹. برخی درگذشت عبد الله را اندکی پس از ولادت رسول خدا{{صل}} یا در هیجده ماهگی آن حضرت دانستهاند که این نظر مورد قبول تراجمنگاران نیست و ابن سعد (ج۱، ص۸۰) بر نادرست بودن آن تأکید کرده است.</ref>، از عبدالله یک [[کنیز]]، پنج شتر و تعدادی گوسفند به رسول خدا{{صل}} [[ارث]] رسید <ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۶۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۸۰؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۲.</ref>. آمنه درباره دوران بارداری خود گوید: تا هنگامی که [[کودک]] خود را به [[دنیا]] آوردم، هیچگونه [[ناراحتی]] و [[سختی]] ندیدم. از همو [[روایت]] شده است که در بین [[خواب]] و [[بیداری]] به او خبر داده شد که به [[سرور]] و [[پیامبر]] این [[امت]] حامله شده است<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۶۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۷۶.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰.</ref> | ||
==[[ولادت پیامبر خاتم]]== | ==[[ولادت پیامبر خاتم]]== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
[[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است" سوره صف، آیه ۶.</ref> تصریح دارد که ولادت و [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]]، در [[ادیان]] سابق [[بشارت]] داده شده بود. از اینرو، [[اهل کتاب]] پیش از بعثت [[حضرت ختمی مرتبت]]، به صفت و نشانههای آن [[حضرت]] [[ایمان]] داشتند: {{متن قرآن| یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ}}<ref>«و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند ؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد" سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>. و [[مشرکان]] را به [[وعده]] [[فتح]] او [[وعید]] میدادند و چون [[مبعوث]] گردید، پس از [[ایمان کافر]] شدند. به [[روایت]] [[کلینی]]<ref>کافی، ج۸ ص۳۱۰.</ref>، [[اسحاق بن عمار]] گوید: از [[امام جعفر صادق]]{{ع}} از [[تفسیر]] {{متن قرآن|كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ}}؛ پرسیدم، حضرت فرمود: "گروهی از [[یهود]] پیش از بعثت رسول خدا{{صل}} به مشرکان مژده میدادند که [[محمد]] به [[رسالت]] مبعوث خواهد شد و بتهای شما را میشکند و [[آیین]] [[بت پرستی]] را [[باطل]] خواهد کرد، ولی وقتی آن حضرت به [[پیامبری]] مبعوث شد، تکذیبش کردند". از [[ابن عباس]] نیز نقل شده است که [[یهودیان]] پیش از بعثت [[انتظار]] میکشیدند تا به وسیله پیامبر اسلام{{صل}} بر [[طایفه]] [[اوس و خزرج]] [[پیروز]] شوند، ولی زمانی که آن حضرت مبعوث شد، به او [[کافر]] شدند و سخنان پیشین خود را درباره آن حضرت [[انکار]] کردند<ref>ابن ابی حاتم، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۲۱؛ سیوطی، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. | [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است" سوره صف، آیه ۶.</ref> تصریح دارد که ولادت و [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]]، در [[ادیان]] سابق [[بشارت]] داده شده بود. از اینرو، [[اهل کتاب]] پیش از بعثت [[حضرت ختمی مرتبت]]، به صفت و نشانههای آن [[حضرت]] [[ایمان]] داشتند: {{متن قرآن| یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ}}<ref>«و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند ؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد" سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>. و [[مشرکان]] را به [[وعده]] [[فتح]] او [[وعید]] میدادند و چون [[مبعوث]] گردید، پس از [[ایمان کافر]] شدند. به [[روایت]] [[کلینی]]<ref>کافی، ج۸ ص۳۱۰.</ref>، [[اسحاق بن عمار]] گوید: از [[امام جعفر صادق]]{{ع}} از [[تفسیر]] {{متن قرآن|كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ}}؛ پرسیدم، حضرت فرمود: "گروهی از [[یهود]] پیش از بعثت رسول خدا{{صل}} به مشرکان مژده میدادند که [[محمد]] به [[رسالت]] مبعوث خواهد شد و بتهای شما را میشکند و [[آیین]] [[بت پرستی]] را [[باطل]] خواهد کرد، ولی وقتی آن حضرت به [[پیامبری]] مبعوث شد، تکذیبش کردند". از [[ابن عباس]] نیز نقل شده است که [[یهودیان]] پیش از بعثت [[انتظار]] میکشیدند تا به وسیله پیامبر اسلام{{صل}} بر [[طایفه]] [[اوس و خزرج]] [[پیروز]] شوند، ولی زمانی که آن حضرت مبعوث شد، به او [[کافر]] شدند و سخنان پیشین خود را درباره آن حضرت [[انکار]] کردند<ref>ابن ابی حاتم، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۲۱؛ سیوطی، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. | ||
[[ابن اسحاق]]<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۱۷.</ref> گوید: همزمان با [[مبعث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، یهود و [[راهبان]] [[نصارا]] چون صفات و [[دلایل نبوت]] او را در کتاب خود یافته بودند، از ظهور و [[نبوت]] او سخن میگفتند و [[کاهنان]] [[عرب]]، [[اخبار]] را از [[شیاطین]] جنی که به [[آسمان]] میرفتند و از [[ملائکه]] [[استراق سمع]] میکردند، دریافت و در بین [[مردم]] بازگو میکردند. به هر حال در [[منابع دینی]] [[اهل کتاب]]، [[بشارت]] به [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]] آمده بود و برخورد [[اسلام]] نیز با آنان پیوسته همراه با [[صلح]] و [[دوستی]] و [[دعوت]] به مشترکات<ref>ر.ک: آل عمران، ۶۴.</ref> بود، اما آنان [[پس از ظهور]] اسلام، در برابر [[مسلمانان]] قرار گرفتند و جنگهای [[سختی]] را بر آنان [[تحمیل]] کردند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول | [[ابن اسحاق]]<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۱۷.</ref> گوید: همزمان با [[مبعث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، یهود و [[راهبان]] [[نصارا]] چون صفات و [[دلایل نبوت]] او را در کتاب خود یافته بودند، از ظهور و [[نبوت]] او سخن میگفتند و [[کاهنان]] [[عرب]]، [[اخبار]] را از [[شیاطین]] جنی که به [[آسمان]] میرفتند و از [[ملائکه]] [[استراق سمع]] میکردند، دریافت و در بین [[مردم]] بازگو میکردند. به هر حال در [[منابع دینی]] [[اهل کتاب]]، [[بشارت]] به [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]] آمده بود و برخورد [[اسلام]] نیز با آنان پیوسته همراه با [[صلح]] و [[دوستی]] و [[دعوت]] به مشترکات<ref>ر.ک: آل عمران، ۶۴.</ref> بود، اما آنان [[پس از ظهور]] اسلام، در برابر [[مسلمانان]] قرار گرفتند و جنگهای [[سختی]] را بر آنان [[تحمیل]] کردند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۰.</ref> | ||
==[[سرپرستی امام علی]]== | ==[[سرپرستی امام علی]]== |
نسخهٔ کنونی تا ۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۹
نسب و کنیه
نیای پدری رسول خدا(ص) چنین است: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی از شاخه بنی هاشم از قبیله قریش[۱] دو کنیه ابوالقاسم، و ابو ابراهیم را از نام دو فرزند، ابراهیم و قاسم بر گرفتهاند، و به رسول خدا(ص) و سید وُلد آدم، ابراهیم (آقای اولین و آخرین فرزندان آدم) ملقّب بود[۲] آن حضرت از اینکه کنیه او را بر کسی بگذارند نهی کرد[۳] خداوند اطاعت از او را بر جن و انس واجب کرد و او را به عنوان خلیل و کلیم خود برگزید و نبوت را به او خاتمه بخشید[۴]
سلسله نسب آن حضرت به اسماعیل ذبیح فرزند حضرت ابراهیم(ع) میرسد[۵]، اما آن حضرت وقتی نسب خود را میشمرد، از معد بن عدنان بالاتر نمیرفت[۶] و میفرمود: "هنگامی که نسب مرا میشمارید، وقتی به عدنان رسیدید، توقف کنید"[۷] آن حضرت در طهارت نسب خویش میفرمود: "از زمان حضرت آدم، من همواره از صلب کسانی که ازدواج شرعی کردهاند، متولد شدهام و در نسب من زنا و سنتهای جاهلی راه نیافته است[۸] و من پیوسته از صلب پدران پاک به رحمهای مادران پاک منتقل شدم"[۹]. ابن سعد[۱۰] به نقل کلبی گوید: من پانصد نفر از اجداد پدری و مادری رسول خدا(ص) را بررسی کردم و در بین آنها کسی را نیافتم که با ازدواجش با سنتهای جاهلی یا زناکار باشد. واثلة بن اسقع گوید رسول خدا(ص) فرمود: "خداوند از میان فرزندان ابراهیم، اسماعیل، از میان فرزندان اسماعیل، بنی کنانه، از بنی کنانه، قریش، از قریش، بنی هاشم، از بنی هاشم، مرا برگزید"[۱۱].
قریش، همزمان با ظهور اسلام، حدود ۲۵ طایفه داشت که نام طایفه رسول خدا(ص) بنوهاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بود[۱۲]. هاشم بن عبد مناف که بنی هاشم منسوب به اویند، بنیانگذار ارتباط تجاری با شام، دارای ویژگیهای انسانی و بسیار گشاده دست در کمک به دیگران بود، و دارا بودن دو منصب مهم رفادت (مهمان داری) و سقایت (آب رسانی برای زائران خانه خدا) نیز موقعیت برتر او را ممتازتر کرده و سبب عزت بنی هاشم در بین مردم شده بود[۱۳]، زعامت دینی مردم مکه در جاهلیت در دست بنی هشام بود[۱۴].
نام مبارک "محمد" که مشهورترینهای نام آن حضرت است، چهار بار در قرآن کریم در سورههای ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾[۱۵]، ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۱۶]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ﴾[۱۷]، ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۱۸] و با نام "احمد" نیز یک بار در ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾[۱۹] آمده است. سوره ۴۷ قرآن کریم، نیز به نام آن حضرت (محمد) نامیده شده است. افزون بر اینها، در روایتی از آن حضرت نقل شده است که فرمود: "محمد، احمد، حاشر، خاتم، عاقب و... از نامهای من است"[۲۰].
تاریخنگاران اسلامی، زندگانی پیامبر اکرم(ص) را به سه دوره تولد تا بعثت، بعثت تا هجرت و هجرت تا رحلت تقسیم میکنند. بخشی از اخبار مربوط به زندگی پیش از بعثت رسول خدا(ص)، به رغم آنکه اندک و محدود است، با قصهها آمیخته شده و مطالب اسطورهای گوناگونی در آنها راه یافته است، به طوری که به دست دادن تصویر دقیقی از زندگی واقعی پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) را دشوار میسازد. مشخص نبودن اسناد برخی روایات مربوط به زندگانی پیش از بعثت آن حضرت مانند سند "يزعمون" (پنداشتهاند)، ﴿"فيما يتحدث الناس"﴾ (آنچه مردم میگویند)، "والله اعلم" (خدا بهتر داند)[۲۱] یا بعضی از اهل علم گفتهاند[۲۲]، مشکل دیگری است که دشواری دستیابی ما را به آگاهیهای دقیق تاریخی از از زندگانی پیش از بعثت آن حضرت بیشتر میشود.
برخی مانند ابوالحسن بکری در دو کتاب الذروة العلیا فی سیرة المصطفی و الانوار فی مولد النبی محمد که بیشتر به اخبار زندگانی پیش از بعثت آن حضرت پرداخته، در نقل وقایع مربوط به آن زمان چنان سهل انگاری کرده است که: تاریخ پژوه و رجالی پرآوازهای چون ذهبی درباره او میگوید: این دجال، قصههایی پرداخته است که هرگز وجود خارجی و حقیقت نداشتهاند. او چقدر نادان و کم آزرم است که هیچ مطلبی را با سند ذکر نکرده است[۲۳].
با این همه، حوادث تاریخی ملموسی از زندگانی پیش از بعثت آن حضرت وجود دارد که بر پایه برخی از گزارشهای بر جای مانده در منابع نخستین سدههای اسلامی، میتوان به گوشههایی از زندگانی ایشان در آن دوره پی برد.[۲۴]
پدر و مادر رسول خدا(ص)
پدرش عبدالله بن عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مره بود[۲۵]. نسب آمنه با عبدالله پدر رسول خدا(ص) در کلاب بن مره به هم میپیوندد. عبدالمطلب همراه فرزندش عبدالله به خانه آمنه دختر وهب بن عبد مناف (که بنا بر قولی سرپرستی او را عمویش وُهَیب عهده داشت) که از شرافتمندترین خاندان قریش بود، رفت و آمنه را برای عبدالله و هاله دختر وهیب را برای خود خواستگاری کرد و حمزه از هاله متولد شد و رسول خدا(ص) از آمنه[۲۶]. عبدالله هنگام ازدواج با آمنه ۲۵[۲۷] سال داشت [۲۸].
کمتر از دو ماه از ازدواج عبدالله با آمنه نگذشت که عبدالله برای تجارت عازم شام شد و هنگام بازگشت از شام در یثرب نزد بنی نجار، داییهای خود بیمار شد و همانجا درگذشت، در حالی که آمنه باردار بود[۲۹]، از عبدالله یک کنیز، پنج شتر و تعدادی گوسفند به رسول خدا(ص) ارث رسید [۳۰]. آمنه درباره دوران بارداری خود گوید: تا هنگامی که کودک خود را به دنیا آوردم، هیچگونه ناراحتی و سختی ندیدم. از همو روایت شده است که در بین خواب و بیداری به او خبر داده شد که به سرور و پیامبر این امت حامله شده است[۳۱].[۳۲]
ولادت پیامبر خاتم
دایگان پیامبر خاتم
افسانه شق صدر
کودکی پیامبر خاتم
سفر پیامبر خاتم به یثرب
کفالت عبدالمطلب
کفالت ابوطالب
دین پیامبر خاتم پیش از بعثت
سفرهای پیامبر خاتم
سفر اول پیامبر خاتم به شام
سفر دوم پیامبر خاتم به شام
شرکت پیامبر خاتم در جنگهای فجار
حلف الفضول (پیمان برتر)
شغل پیامبر خاتم
ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه
امین بودن پیامبر خاتم
نصب حجرالاسود
اهل کتاب و رسول خدا(ص) قبل از بعثت
قرآن کریم در آیه ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۳۳] تصریح دارد که ولادت و ظهور پیامبر اسلام، در ادیان سابق بشارت داده شده بود. از اینرو، اهل کتاب پیش از بعثت حضرت ختمی مرتبت، به صفت و نشانههای آن حضرت ایمان داشتند: ﴿ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ﴾[۳۴]. و مشرکان را به وعده فتح او وعید میدادند و چون مبعوث گردید، پس از ایمان کافر شدند. به روایت کلینی[۳۵]، اسحاق بن عمار گوید: از امام جعفر صادق(ع) از تفسیر ﴿كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ﴾؛ پرسیدم، حضرت فرمود: "گروهی از یهود پیش از بعثت رسول خدا(ص) به مشرکان مژده میدادند که محمد به رسالت مبعوث خواهد شد و بتهای شما را میشکند و آیین بت پرستی را باطل خواهد کرد، ولی وقتی آن حضرت به پیامبری مبعوث شد، تکذیبش کردند". از ابن عباس نیز نقل شده است که یهودیان پیش از بعثت انتظار میکشیدند تا به وسیله پیامبر اسلام(ص) بر طایفه اوس و خزرج پیروز شوند، ولی زمانی که آن حضرت مبعوث شد، به او کافر شدند و سخنان پیشین خود را درباره آن حضرت انکار کردند[۳۶].
ابن اسحاق[۳۷] گوید: همزمان با مبعث پیامبر اکرم(ص)، یهود و راهبان نصارا چون صفات و دلایل نبوت او را در کتاب خود یافته بودند، از ظهور و نبوت او سخن میگفتند و کاهنان عرب، اخبار را از شیاطین جنی که به آسمان میرفتند و از ملائکه استراق سمع میکردند، دریافت و در بین مردم بازگو میکردند. به هر حال در منابع دینی اهل کتاب، بشارت به ظهور پیامبر اسلام آمده بود و برخورد اسلام نیز با آنان پیوسته همراه با صلح و دوستی و دعوت به مشترکات[۳۸] بود، اما آنان پس از ظهور اسلام، در برابر مسلمانان قرار گرفتند و جنگهای سختی را بر آنان تحمیل کردند.[۳۹]
سرپرستی امام علی
رخدادهای پیش از بعثت پیامبر خاتم
عبادت پیامبر خاتم
امی بودن رسول خدا
شمایل پیامبر خاتم
زندگی پیامبر خاتم در مدینه
جنگهای پیامبر خاتم
تغییر قبله
جنگ بدر
جنگ بنیقینقاع
جنگ احد
غزوه حمراء الاسد
جنگ بنی نضیر
جنگ خندق
بنیقریظه
صلح حدیبیه
پیکار خیبر
جنگ مؤته
فتح مکه
تبوک
اعلام برائت
عام الوفود
حجة الوداع
لشکر أسامه
سیره رسول خدا
تعداد همسران
پانویس
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۴؛ ابن حزم، ص۱۵.
- ↑ ابویعلی، ج۴، ص۲۱۵؛ ابن حبان، الصحیح، ج۱۴، ص۱۳۵.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ ابن حزم، ص۱۵.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۴۷.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۱۳۴؛ اربلی، ج۱، ص۱۵.
- ↑ ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۰۹؛ فرات کوفی، ص۲۰؛ رامهرمزی، ص۴۷۰.
- ↑ طبری شیعی، ص۵۸۱.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۵۰.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۷.
- ↑ ابن حزم، ص۴۶۵.
- ↑ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۲؛ بلاذری، ج۱، ص۶۴ و ص۶۷ و ج۴، ص۲۲؛ طبری، ج۲، ص۲۵۲.
- ↑ ابن حزم، ص۱۵.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد" سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست" سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ «و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید" سوره محمد، آیه ۲.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است" سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟" سوره صف، آیه ۲.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۷ و ر.ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۴۹؛ مقریزی، ج۱، ص۵.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۱۶ و ص۳۳، ۵۰، ۵۶، ۶۹.
- ↑ ذهبی، میزان، ج۱، ص۱۱۲ و نیز ر.ک: حاشیه مرحوم ربانی بر بحار،ج۱۵، ص۲۶.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۹-۳۰.
- ↑ بلاذری، ج۱، ص۸۷؛ ابن حزم، ص۱۷.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ و به قولی ۳۰، ر.ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۴.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۸۰.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۹. برخی درگذشت عبد الله را اندکی پس از ولادت رسول خدا(ص) یا در هیجده ماهگی آن حضرت دانستهاند که این نظر مورد قبول تراجمنگاران نیست و ابن سعد (ج۱، ص۸۰) بر نادرست بودن آن تأکید کرده است.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۱۶۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۸۰؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۱۶۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۷۶.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۰.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است" سوره صف، آیه ۶.
- ↑ «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند ؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد" سوره بقره، آیه ۸۹.
- ↑ کافی، ج۸ ص۳۱۰.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۲۱؛ سیوطی، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ ر.ک: آل عمران، ۶۴.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۰.