آفرینش انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
جز (جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همان‌گونه')
 
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| موضوع مرتبط = آفرینش
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آفرینش انسان در قرآن]] - [[آفرینش انسان در حدیث]] - [[آفرینش انسان در کلام اسلامی]] - [[آفرینش انسان در نهج البلاغه]] - [[آفرینش انسان در معارف و سیره رضوی]]</div>
| عنوان مدخل  =  
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آفرینش انسان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[آفرینش انسان در قرآن]] - [[آفرینش انسان در کلام اسلامی]] - [[آفرینش انسان در نهج البلاغه]] - [[آفرینش انسان در معارف و سیره علوی]] - [[آفرینش انسان در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==دو نوع آفرینش انسان==
== دو نوع آفرینش انسان ==
براساس نظر [[اسلام]] [[انسان]] دو گونۀ [[آفرینش]] داشته است: یکی [[آفرینش]] از [[گِل]] و بدون [[پدر]] و [[مادر]]؛ این گونه [[آفرینش]] ویژۀ [[آدم]]{{ع}} و [[حوا]] است که [[خداوند]] آنان را از [[گِل]] آفرید. دوم [[آفرینش]] از یک [[پدر]] و یک [[مادر]] که [[نسل]] [[انسان]] پس از [[آدم]]{{ع}} و [[حوا]] را شامل می‌شود. گونۀ نخست [[آفرینش]]، تنها یک بار رخ داده است. در [[قرآن کریم]] از عنصر نخستین آفرینش انسان با تعبیر {{متن قرآن|ْ طين}} به معنای [[گِل]]، و گاه {{متن قرآن|تُرَابٍ}} به معنای [[خاک]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ}}«و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده می‌شوید» سوره روم، آیه ۲۰.</ref> و گاه {{متن قرآن|حَمَإٍ مَسْنُونٍ}} به معنای [[گِل]] بدبو و نیز {{متن قرآن|صَلْصَالٍ}} به معنای [[گِل]] خشکیده<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای» سوره حجر، آیه ۳۳.</ref> یاد می‌‌شود و تناقضی میان این تعابیر نیست بدین معنا که [[خداوند]]، [[خاک]] را برای آفرینش انسان برگزید و سپس آن را به [[گِل]] مبدل ساخت و آنگاه [[گِل]] بدبو و سیاه و سپس خشک شد و از آن [[انسان]] را آفرید<ref>ر.ک: مجمع البیان‌، ج۶، ص۱۱۴. </ref>. [[خداوند]] از [[روح]] خویش در کالبدش دمید و به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲.</ref> اما گونۀ دوم همواره ادامه دارد و یکی از نشانه‌های [[نعمت‌های الهی]] و از پایه‌های [[تکامل]] [[بشر]] است. بنابراین، اصل [[انسان]] از [[گِل]] و [[نسل]] او از [[آب]] است.
براساس نظر [[اسلام]] [[انسان]] دو گونۀ [[آفرینش]] داشته است: یکی [[آفرینش]] از [[گِل]] و بدون [[پدر]] و [[مادر]]؛ این گونه [[آفرینش]] ویژۀ [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] است که [[خداوند]] آنان را از [[گِل]] آفرید. دوم [[آفرینش]] از یک [[پدر]] و یک [[مادر]] که [[نسل]] [[انسان]] پس از [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] را شامل می‌شود. گونۀ نخست [[آفرینش]]، تنها یک بار رخ داده است. در [[قرآن کریم]] از عنصر نخستین آفرینش انسان با تعبیر {{متن قرآن|ْ طين}} به معنای [[گِل]]، و گاه {{متن قرآن|تُرَابٍ}} به معنای [[خاک]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ}}«و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده می‌شوید» سوره روم، آیه ۲۰.</ref> و گاه {{متن قرآن|حَمَإٍ مَسْنُونٍ}} به معنای [[گِل]] بدبو و نیز {{متن قرآن|صَلْصَالٍ}} به معنای [[گِل]] خشکیده<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای» سوره حجر، آیه ۳۳.</ref> یاد می‌‌شود و تناقضی میان این تعابیر نیست بدین معنا که [[خداوند]]، [[خاک]] را برای آفرینش انسان برگزید و سپس آن را به [[گِل]] مبدل ساخت و آنگاه [[گِل]] بدبو و سیاه و سپس خشک شد و از آن [[انسان]] را آفرید<ref>ر. ک: مجمع البیان‌، ج۶، ص۱۱۴. </ref>. [[خداوند]] از [[روح]] خویش در کالبدش دمید و به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲.</ref> اما گونۀ دوم همواره ادامه دارد و یکی از نشانه‌های [[نعمت‌های الهی]] و از پایه‌های [[تکامل]] [[بشر]] است. بنابراین، اصل [[انسان]] از [[گِل]] و [[نسل]] او از [[آب]] است.


==[[آفرینش]] [[انسان در قرآن]]==
== [[آفرینش]] [[انسان در قرآن]] ==
[[قرآن]] دربارۀ گونۀ نخست [[آفرینش]] به صراحت می‌فرماید: آفرینش انسان از [[گِل]] آغاز شده است<ref>{{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه ۷.</ref> و دربارۀ گونۀ دوم می‌فرماید: [[خداوند]] نژاد [[انسان]] را از ماء مهین یعنی قطرۀ ناچیز [[آب]] آفریده است<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ}}«سپس نسل او را از چکیده آبی خوارمایه پدید آورد» سوره سجده، آیه ۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱ـ۴۲.</ref> [[قرآن کریم]] آفرینش انسان به گونۀ دوم را دارای چند مرحله می‌داند: نطفه، عَلَقه، مُضْغه، استخوان و دمیده شدن [[روح]]<ref> {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}«سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار نهادیم، سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۳ و ۱۴</ref>.
[[قرآن]] دربارۀ گونۀ نخست [[آفرینش]] به صراحت می‌فرماید: آفرینش انسان از [[گِل]] آغاز شده است<ref>{{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه ۷.</ref> و دربارۀ گونۀ دوم می‌فرماید: [[خداوند]] نژاد [[انسان]] را از ماء مهین یعنی قطرۀ ناچیز [[آب]] آفریده است<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ}}«سپس نسل او را از چکیده آبی خوارمایه پدید آورد» سوره سجده، آیه ۸.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱ـ۴۲.</ref> [[قرآن کریم]] آفرینش انسان به گونۀ دوم را دارای چند مرحله می‌داند: نطفه، عَلَقه، مُضْغه، استخوان و دمیده شدن [[روح]]<ref> {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}«سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار نهادیم، سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۳ و ۱۴</ref>.
   
   
یکی از تعبیرات [[قرآن]] دربارۀ آفرینش انسان "[[آفرینش]] نو" است که مراد از آن دمیده شدن [[روح]] در کالبد جنین انسانی است که چهار ماه پس از انعقاد نطفه انجام می‌پذیرد<ref>ر.ک: الدر المنثور، ج۵، ص۷.</ref>. در [[روایات]] آمده است، نطفه چهل روز در رحم می‌ماند و آنگاه به صورت عَلَقه در می‌آید و چهل روز بعد به صورت مُضغه، پس از چهار ماه، [[خداوند]] دو [[فرشته]] را به خلق [[کودک]] [[مأمور]] می‌سازد<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی‌، ج۶، صفحات ۱۲ـ ۱۶. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲.</ref>
یکی از تعبیرات [[قرآن]] دربارۀ آفرینش انسان "[[آفرینش]] نو" است که مراد از آن دمیده شدن [[روح]] در کالبد جنین انسانی است که چهار ماه پس از انعقاد نطفه انجام می‌پذیرد<ref>ر. ک: الدر المنثور، ج۵، ص۷.</ref>. در [[روایات]] آمده است، نطفه چهل روز در رحم می‌ماند و آنگاه به صورت عَلَقه در می‌آید و چهل روز بعد به صورت مُضغه، پس از چهار ماه، [[خداوند]] دو [[فرشته]] را به خلق [[کودک]] [[مأمور]] می‌سازد<ref>ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی‌، ج۶، صفحات ۱۲ـ ۱۶. </ref>.<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲.</ref>


==آفرینش انسان در [[نهج البلاغه]]==
== آفرینش انسان در [[نهج البلاغه]] ==
در فرمایشان [[امام علی]]{{ع}} [[خلقت انسان]] افزون بر بیان [[عظمت]] آفریننده، نقش تنبه و [[بیداری]] در وجود انسانی دارد که دارای قوۀ [[تعقل]] و [[تفکر]] است: «ای آفریدۀ موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پرده ‌های سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید [[آمدی]] و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و [[عمر]] معیّن نشسته‌ای تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج می‌زدی و شنا می‌کردی نه آوازی می‌شنیدی و نه [[توان]] پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی آنگاه از جایگاهت به خانه‌ای که ندیده بودی و راه‌های [[منافع]] آن را نمی‌شناختی، بیرون رانده شدی. [[راستی]] چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان [[مادر]] بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری»<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمَنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِک}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ١٦٣.</ref>. اشارۀ [[امام]] به آفرینش انسان از آبی بی‌ارزش، نکته‌ای است افزون بر بیان [[قدرت پروردگار]] در آفرینش انسان، به نقطۀ آغازین حضور [[انسان]] در پهنۀ هستی دارد که او را متوجه آغاز خود می‌کند و از [[غرور]] پرهیز می‌دهد؛ چنانکه فرمودند: «[[پسر آدم]] را با ناز چه کار، آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار. آیا شما را از [[آفرینش]] [[آدمی]] [[آگاه]] سازم، آنکه خداوندش در [[ظلمت]] زهدان‌ها و درون غلاف‌ها و پرده‌ها پدید آورد، نطفه‌ای بود جهنده و خونی لخته‌شده، بی‌هیچ صورتی و جنینی و شیرخواره‌ای و از شیر بازگرفته‌ای، سپس [[جوانی]] شد بالیده و رسیده، [[خداوند]] او را دلی داده فراگیرنده و زبانی سخن‌گوی و دیده‌ای [[بینا]]»<ref>{{متن حدیث|أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۸٣.</ref>. در فرازی دیگر در بیان شگفتی‌های [[آفرینش]] [[آدمی]] فرمودند: «شگفتا از این [[انسان]] که با اندکی پیه بیند و با تکّه گوشتی گوید و با قطعه استخوانی شنود و از دریچه‌ای تنفّس کند»<ref>{{متن حدیث|اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ٨.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref>
در فرمایشان [[امام علی]] {{ع}} [[خلقت انسان]] افزون بر بیان [[عظمت]] آفریننده، نقش تنبه و [[بیداری]] در وجود انسانی دارد که دارای قوۀ [[تعقل]] و [[تفکر]] است: «ای آفریدۀ موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پرده ‌های سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید [[آمدی]] و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و [[عمر]] معیّن نشسته‌ای تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج می‌زدی و شنا می‌کردی نه آوازی می‌شنیدی و نه [[توان]] پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی آنگاه از جایگاهت به خانه‌ای که ندیده بودی و راه‌های [[منافع]] آن را نمی‌شناختی، بیرون رانده شدی. [[راستی]] چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان [[مادر]] بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری»<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمَنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِک}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ١٦٣.</ref>. اشارۀ [[امام]] به آفرینش انسان از آبی بی‌ارزش، نکته‌ای است افزون بر بیان [[قدرت پروردگار]] در آفرینش انسان، به نقطۀ آغازین حضور [[انسان]] در پهنۀ هستی دارد که او را متوجه آغاز خود می‌کند و از [[غرور]] پرهیز می‌دهد؛ چنانکه فرمودند: «[[پسر آدم]] را با ناز چه کار، آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار. آیا شما را از [[آفرینش]] [[آدمی]] [[آگاه]] سازم، آنکه خداوندش در [[ظلمت]] زهدان‌ها و درون غلاف‌ها و پرده‌ها پدید آورد، نطفه‌ای بود جهنده و خونی لخته‌شده، بی‌هیچ صورتی و جنینی و شیرخواره‌ای و از شیر بازگرفته‌ای، سپس [[جوانی]] شد بالیده و رسیده، [[خداوند]] او را دلی داده فراگیرنده و زبانی سخن‌گوی و دیده‌ای [[بینا]]»<ref>{{متن حدیث|أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۸٣.</ref>. در فرازی دیگر در بیان شگفتی‌های [[آفرینش]] [[آدمی]] فرمودند: «شگفتا از این [[انسان]] که با اندکی پیه بیند و با تکّه گوشتی گوید و با قطعه استخوانی شنود و از دریچه‌ای تنفّس کند»<ref>{{متن حدیث|اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ٨.</ref><ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref>


==[[قلب روحانی]] عامل تفاوت [[انسان]] با موجودات==
== [[قلب روحانی]] عامل تفاوت [[انسان]] با موجودات ==
از ویژگی‌های [[آدمی]] و یکی از [[دلایل]] تفاوت او با دیگر موجودات، وجود [[قلب روحانی]] در [[آدمی]] است که [[حیات]] او را معنا می‌بخشد و راه [[سعادت]] و خوش‌بختی را به او می‌نمایاند. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] [[دلیل]] [[تدبر]] نکردن در [[آیات الهی]] را قفل بر [[دل‌ها]] ([[قلب روحانی]]) بیان می‌کند<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[قلب روحانی]] تعلقی به [[بدن]] مادی ندارد و حقیقتی [[معنوی]] و [[الهی]] است هر چند آثار حالات گوناگون این [[حقیقت]] [[روحانی]] بیشترین تأثیر را در همین [[قلب]] درون سینه دارد. به ‌همین [[دلیل]] [[انسان‌ها]] در [[افعال خیر]] یا [[شر]] خود در [[قلب]] مادی خویش احساس رنجش یا [[شادمانی]] می‌کنند. [[امام علی]]{{ع}} بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشته‌اند: «پاره‌گوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت ‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضدّ آن را در خود جا می‌‌دهد»<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰٨.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref>
از ویژگی‌های [[آدمی]] و یکی از [[دلایل]] تفاوت او با دیگر موجودات، وجود [[قلب روحانی]] در [[آدمی]] است که [[حیات]] او را معنا می‌بخشد و راه [[سعادت]] و خوش‌بختی را به او می‌نمایاند. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] [[دلیل]] [[تدبر]] نکردن در [[آیات الهی]] را قفل بر [[دل‌ها]] ([[قلب روحانی]]) بیان می‌کند<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[قلب روحانی]] تعلقی به [[بدن]] مادی ندارد و حقیقتی [[معنوی]] و [[الهی]] است هر چند آثار حالات گوناگون این [[حقیقت]] [[روحانی]] بیشترین تأثیر را در همین [[قلب]] درون سینه دارد. به ‌همین [[دلیل]] [[انسان‌ها]] در [[افعال خیر]] یا [[شر]] خود در [[قلب]] مادی خویش احساس رنجش یا [[شادمانی]] می‌کنند. [[امام علی]] {{ع}} بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشته‌اند: «پاره‌گوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت ‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضدّ آن را در خود جا می‌‌دهد»<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰٨.</ref><ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref>


==[[تقرب به خداوند]] عامل [[ارزشمندی]] [[انسان]]==
== [[تقرب به خداوند]] عامل [[ارزشمندی]] [[انسان]] ==
[[انسان]] از لحاظ ساختمان بدنی و ظاهری و سرمایۀ [[معنوی]] [[ارزشمندی]] مانند [[اختیار]] و [[حسن]] [[تکلیف]]<ref>ر.ک: آفرینش و انسان، ۷۹ـ ۷۶.</ref>، سرآمد آفریدگان نیست؛ چنانکه [[قرآن]] می‌فرماید: «[[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، شکوهمندتر از [[آفرینش]] [[مردم]] است»<ref>{{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref>، بلکه او از گذر [[عبودیت]] و [[تقرب به خداوند]] می‌تواند بر همۀ آفریدگان مجرد و مادی [[برتری]] یابد<ref>ر.ک: المیزان‌، ج۱۳، صفحات ۱۶۵ـ ۱۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref> [[قرآن]] می‌فرماید: «ما [[اولاد آدم]] را گرامی داشته و آنان را بر شمار بسیاری از آفریدگان [[برتری]] داده‌ایم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> تا به [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] که [[معرفت]] است برسد. پیش از [[معرفت]]، [[عبادت]] جای دارد که [[هدف]] ابتدایی است؛ چنانکه [[قرآن]] می‌فرماید: «ما [[جن]] و انس را تنها برای [[عبادت]] آفریدیم»<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و در جایی دیگر می‌فرماید: «[[خداوند]] را [[عبادت]] کن تا به [[یقین]] برسی»<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>. بنابراین [[انسان]] از گذر [[عبادت]] به [[یقین]] می‌رسد که [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] اوست و [[یقین]]، عبارت است از [[معرفت]] به ذات و [[صفات ]] [[خداوند متعال]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref>.  
[[انسان]] از لحاظ ساختمان بدنی و ظاهری و سرمایۀ [[معنوی]] [[ارزشمندی]] مانند [[اختیار]] و [[حسن]] [[تکلیف]]<ref>ر. ک: آفرینش و انسان، ۷۹ـ ۷۶.</ref>، سرآمد آفریدگان نیست؛ چنانکه [[قرآن]] می‌فرماید: «[[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، شکوهمندتر از [[آفرینش]] [[مردم]] است»<ref>{{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref>، بلکه او از گذر [[عبودیت]] و [[تقرب به خداوند]] می‌تواند بر همۀ آفریدگان مجرد و مادی [[برتری]] یابد<ref>ر. ک: المیزان‌، ج۱۳، صفحات ۱۶۵ـ ۱۶۰.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref> [[قرآن]] می‌فرماید: «ما [[اولاد آدم]] را گرامی داشته و آنان را بر شمار بسیاری از آفریدگان [[برتری]] داده‌ایم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> تا به [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] که [[معرفت]] است برسد. پیش از [[معرفت]]، [[عبادت]] جای دارد که [[هدف]] ابتدایی است؛ چنانکه [[قرآن]] می‌فرماید: «ما [[جن]] و انس را تنها برای [[عبادت]] آفریدیم»<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و در جایی دیگر می‌فرماید: «[[خداوند]] را [[عبادت]] کن تا به [[یقین]] برسی»<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>. بنابراین [[انسان]] از گذر [[عبادت]] به [[یقین]] می‌رسد که [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] اوست و [[یقین]]، عبارت است از [[معرفت]] به ذات و [[صفات]] [[خداوند متعال]]<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴.</ref>.  


==رد نظریه تطور در [[خلقت انسان]]==
== رد نظریه تطور در [[خلقت انسان]] ==
در نظر [[اسلام]] همۀ [[انسان‌ها]] از [[نسل]] [[آدم]]{{ع}} و حوایند که بر اثر [[ازدواج]] یک مرد و یک [[زن]] پدید آمده‌اند<ref>ر.ک: المیزان‌، ج۱۶، ص۲۶۰ـ ۲۵۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱ـ۴۲.</ref> و [[اسلام]] نظریۀ تطور که [[نسل]] [[انسان]] را به نوعی حیوان شبیه میمون می‌‌دانند که در قرن‌های متمادی تطور و [[تکامل]] یافته و به [[انسان]] امروزی رسیده است را مردود می‌‌شمارد<ref>ر.ک: عقاید داروین‌، ص ۱۲۶ـ ۱۱۱.</ref>. برای بقای [[نسل]] [[آدم]]{{ع}} [[خداوند]]، [[فرشتگان]] یا جنیانی را به [[ازدواج]] [[فرزندان آدم]] درآورده و یا [[فرزندان آدم]]{{ع}} و [[حوا]] با یکدیگر [[ازدواج]] کرده‌اند. [[حرمت]] [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] از [[احکام]] [[تشریعی]] است و [[حکم]] [[تشریعی]] هم تغییرپذیر است و این گونه [[احکام]] پیرو [[مصالح]] و مفاسدند. اما [[حکم]] [[تکوینی]] به هیچ روی تغییر نمی‌پذیرد از این رو [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] در زمان [[حضرت آدم]]{{ع}} مفسده نداشته و بلکه برای بقای [[نسل]] [[آدم]]{{ع}} [[مصلحت]] نیز داشته است. در زمان [[شرایع]] بعدی بود که چنین ازدواجی با مفسده مواجه شد و [[حرام]] گشت<ref>ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۲۴۹ـ ۲۱۸؛ الاحتجاج‌، طبرسی، ج۲، ص۴۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳.</ref>
در نظر [[اسلام]] همۀ [[انسان‌ها]] از [[نسل]] [[آدم]] {{ع}} و حوایند که بر اثر [[ازدواج]] یک مرد و یک [[زن]] پدید آمده‌اند<ref>ر. ک: المیزان‌، ج۱۶، ص۲۶۰ـ ۲۵۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱ـ۴۲.</ref> و [[اسلام]] نظریۀ تطور که [[نسل]] [[انسان]] را به نوعی حیوان شبیه میمون می‌‌دانند که در قرن‌های متمادی تطور و [[تکامل]] یافته و به [[انسان]] امروزی رسیده است را مردود می‌‌شمارد<ref>ر. ک: عقاید داروین‌، ص ۱۲۶ـ ۱۱۱.</ref>. برای بقای [[نسل]] [[آدم]] {{ع}} [[خداوند]]، [[فرشتگان]] یا جنیانی را به [[ازدواج]] [[فرزندان آدم]] درآورده و یا [[فرزندان آدم]] {{ع}} و [[حوا]] با یکدیگر [[ازدواج]] کرده‌اند. [[حرمت]] [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] از [[احکام]] [[تشریعی]] است و [[حکم]] [[تشریعی]] هم تغییرپذیر است و این گونه [[احکام]] پیرو [[مصالح]] و مفاسدند. اما [[حکم]] [[تکوینی]] به هیچ روی تغییر نمی‌پذیرد از این رو [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] در زمان [[حضرت آدم]] {{ع}} مفسده نداشته و بلکه برای بقای [[نسل]] [[آدم]] {{ع}} [[مصلحت]] نیز داشته است. در زمان [[شرایع]] بعدی بود که چنین ازدواجی با مفسده مواجه شد و [[حرام]] گشت<ref>ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۲۴۹ـ ۲۱۸؛ الاحتجاج‌، طبرسی، ج۲، ص۴۴.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳.</ref>


==[[تاریخ]] [[آفرینش بشر]]==
== [[تاریخ]] [[آفرینش بشر]] ==
شمار جمعیت فعلی [[انسان‌ها]] نشان دهندۀ هفت هزار سال [[عمر]] [[بشر]] است؛ اگرچه گاه بقایایی از استخوان‌های [[انسان]] [[کشف]] می‌شود که قدمت آن به صدها هزار سال پیش می‌‌‌رسد اما ممکن است از آنِ‌ [[انسان]] کنونی نباشند و به نسلی که پیش از [[آدم]] و [[حوا]] می‌زیسته‌اند مربوط شوند؛ زیرا اگر [[نسل]] [[انسان]] را از [[آدم]] و [[حوا]] بدانیم با توجه به [[مرگ]] و میرهای طبیعی و نیز ناشی از [[جنگ‌ها]] و [[بیماری‌ها]]، شمار [[انسان‌ها]] به قدری می‌رسد که امروز هست. استخوان‌های [[کشف]] شده هم به احتمال، از آنِ نوعی هستند که پیش از [[آدم]] و [[حوا]] می‌زیسته است<ref>ر.ک: معارف و معاریف‌، ج۱، ص۲۹۱.</ref>. دربارۀ [[عمر]] موجودات دیگر در [[قرآن کریم]] نشانه‌هایی روشن یافت می‌شوند که نشان می‌دهند برخی از آنها پیش از [[انسان]] وجود داشته‌اند به عنوان مثال، [[قرآن]] می‌فرماید: «ما [[امانت]] را بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و کوه‌ها عرضه کردیم و آنها از حمل آن سر برتافتند و هراسیدند ولی [[انسان]] آن را بر دوش گرفت»<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. این [[آیه]] تصریح دارد که [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و کوه‌ها پیش از [[انسان]] وجود داشته‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲ـ۴۳.</ref>.
شمار جمعیت فعلی [[انسان‌ها]] نشان دهندۀ هفت هزار سال [[عمر]] [[بشر]] است؛ اگرچه گاه بقایایی از استخوان‌های [[انسان]] [[کشف]] می‌شود که قدمت آن به صدها هزار سال پیش می‌‌‌رسد اما ممکن است از آنِ‌ [[انسان]] کنونی نباشند و به نسلی که پیش از [[آدم]] و [[حوا]] می‌زیسته‌اند مربوط شوند؛ زیرا اگر [[نسل]] [[انسان]] را از [[آدم]] و [[حوا]] بدانیم با توجه به [[مرگ]] و میرهای طبیعی و نیز ناشی از [[جنگ‌ها]] و [[بیماری‌ها]]، شمار [[انسان‌ها]] به قدری می‌رسد که امروز هست. استخوان‌های [[کشف]] شده هم به احتمال، از آنِ نوعی هستند که پیش از [[آدم]] و [[حوا]] می‌زیسته است<ref>ر. ک: معارف و معاریف‌، ج۱، ص۲۹۱.</ref>. دربارۀ [[عمر]] موجودات دیگر در [[قرآن کریم]] نشانه‌هایی روشن یافت می‌شوند که نشان می‌دهند برخی از آنها پیش از [[انسان]] وجود داشته‌اند به عنوان مثال، [[قرآن]] می‌فرماید: «ما [[امانت]] را بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و کوه‌ها عرضه کردیم و آنها از حمل آن سر برتافتند و هراسیدند ولی [[انسان]] آن را بر دوش گرفت»<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. این [[آیه]] تصریح دارد که [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و کوه‌ها پیش از [[انسان]] وجود داشته‌اند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲ـ۴۳.</ref>.
 
==[[آفرینش آدم]]{{ع}} و [[نافرمانی]] [[شیطان]]==
پس از [[گفت‌وگو]] میان [[خدای بزرگ]] و [[فرشتگان]] بود که [[خداوند]] [[خلقت آدم]] و سر سلسله نوع [[بشر]] را آغاز کرد. به تصریح [[قرآن کریم]]، [[انسان]] را از [[گِل]] آفرید و سپس از [[روح]] خویش در آن دمید<ref>چنان که در بالا اشاره شد، قرآن کریم نسل انسان را از نسل جداگانه و مستقلی می‌داند که سرسلسله آنها آدم ابوالبشر بوده و او را نیز از خاک آفریده است و موضوع تبدّل انواع که مدتی است در اروپا مورد بحث قرار گرفته و طبق آن انسان را از نوع کاملی از سایر حیوانات فرض کرده و نسل انسان را به میمون یا نوعی از ماهی‌ها رسانده‌اند پایه و اساس علمی نداشته و فرضیه‌ای بیش نیست و چند سالی از ظهورش نگذشته بود که مردود شناخته شد و مانند بسیاری از فرضیه‌های دیگر در کتاب‌ها و کتاب‌خانه‌ها مدفون گردید. در صورت تمایل به تحقیق در این زمینه، باید به کتاب‌های مفصلی که در ردّ فرضیه داروین و نظریه نشو و ارتقا نوشته شده، مراجعه کنید.</ref>، سپس به فرشتگان دستور داد که به [[آدم]] [[سجده]] کنند و آنان نیز همگی به جز [[ابلیس]] بر آدم سجده کردند و [[فرمان الهی]] را انجام دادند<ref>آن‌چه در این جا مورد بحث جمعی از [[مفسران]] و [[دانشمندان]] قرار گرفته این است که [[سجده فرشتگان]] بر آدم{{ع}} چگونه سجده‌ای بود، در حالی که سجده برای غیر [[خدا]] جایز نیست؟ و [[اجمال]] پاسخ‌هایی که داده‌اند و در [[بحارالانوار]]، ج۱۱، ص۱۴۰ بدان‌ها اشاره شده این است که سجده [[عبادت]] ذاتی نیست، بلکه به معنای [[غایت]] [[خضوع]] و [[احترام]] برای موجود [[برتر]] است، ولی اگر این خضوع و احترام به عنوان [[پرستش]] صورت گیرد باید برای خدا باشد، و اما اگر به سبب احترام شخص بزرگ و [[برتری]] باشد، به ویژه که [[خدای تعالی]] هم بدان [[فرمان]] و دستور دهد، دلیلی بر ناروا بودن آن وجود ندارد.
گذشته از این که ممکن است کسی بگوید: [[سجده]] در این جا برای [[خدا]] بود و فقط [[فرشتگان]] [[مأمور]] شدند که آن را به دستور [[پروردگار متعال]] و رو به [[آدم]] [[ابوالبشر]] انجام دهند تا ضمن [[احترام]] به او، سر [[تسلیم]] و [[خضوع]] در پیش گاه او فرود آورده به [[عظمت مقام]] او پی برند، این مانند آن است که به ما دستور داده‌اند [[نماز]] را رو به [[قبله]] بخوانیم و این نه آن است که قبله و [[خانه کعبه]] را [[معبود]] خود قرار می‌دهیم، بلکه برای خدا بدان سو نماز می‌خوانیم، چنان که در داستان سجده [[برادران یوسف]] نیز که در [[قرآن کریم]] آمده است و ان شاء [[اللّه]] در جای خود ذکر خواهد شد، به این صورت بوده؛ البته پاسخ اول از جهاتی بهتر و از برخی اشکالاتی که شده سالم‌تر است والله أعلم.</ref>. تنها [[شیطان]] بود که [[تکبر]] کرد و یا از روی حسدی که به [[مقام]] آدم برد از انجام این [[فرمان]] [[سرپیچی]] نمود و تا هنگام [[رستاخیز]] رانده [[درگاه الهی]] شد.
 
وقتی [[خداوند سبحان]] علت این سرپیچی و [[تمرّد]] را از وی پرسید و فرمود: «چه چیز مانع سجده تو شد؟» شیطان گفت: «من از او بهترم، چون مرا از [[آتش]] آفریده‌ای و او را از [[گِل]] [[خلق]] کرده‌ای»<ref>{{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}} «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. و با این سخن تکبر و [[سرکشی]] خود را آشکار ساخت.
آری، بعضی [[صفات ناپسند]] به قدری در [[بدبختی]] [[انسان]] مؤثر است که یک [[خودنمایی]] چند لحظه‌ای، [[سعادت]] [[معنوی]] انسان را بر باد داده و زحمات چندین ساله او را از بین می‌برد. علی{{ع}} در همین باره می‌فرماید:
{{متن حدیث|فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الآْخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰.</ref>؛
از [[رفتاری]] که [[خداوند]] درباره [[ابلیس]] انجام داد. [[عبرت]] بگیرید که عبادت‌های طولانی و کوشش‌های بسیار او را به خاطر [[تکبر]] یک [[ساعت]] تباه ساخت، همان [[شیطانی]] که شش هزار سال [[عبادت خدا]] را کرد، سال‌هایی که معلوم نیست از سال‌های [[دنیا]] بود یا از سال‌های [[آخرت]].
 
آری، [[سرکشی]] [[شیطان]] یا حسدی که به [[مقام]] [[آدم]] برد او را از درگاه پر [[فیض الهی]] دور کرد و از [[رحمت]] بی‌کرانش [[محروم]] ساخته و برای همیشه رانده [[درگاه الهی]] کرد. و این [[فرمان]] در باره‌اش صادر شد:
{{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ}}<ref>«فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای * و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!» سوره ص، آیه ۷۷-۷۸.</ref>
شیطان که متوجه شد همه مشقت‌هایی که در راه [[عبادت]] کشیده بود تا به [[مقام قرب]] [[حق تعالی]] برسد از بین رفت، نومیدانه گفت: «پروردگارا حال که چنین است، پس مرا تا [[روز]] باز پسین مهلت بده و زنده‌ام بگذار!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} «گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌شوند، مرا مهلت ده! * فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی! * تا روز آن هنگام معیّن» سوره ص، آیه ۷۹-۸۱.</ref> [[خدای تعالی]] قسمتی از حاجتش را برآورد و بدو فرمود: «تو تا آن روز معین، مهلت داشته و زنده خواهی ماند»<ref>{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} «گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌شوند، مرا مهلت ده! * فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی! * تا روز آن هنگام معیّن» سوره ص، آیه ۷۹-۸۱.</ref>.
اما از آنجا که اساس همه خواری‌هایی که دچار شده بود از وجود [[آدم]] و [[سجده]] نکردن به او می‌دانست، [[کینه]] او و فرزندانش را بر [[دل]] گرفت و [[عداوت]] آنها برای همیشه در قلبش جای‌گیر شد. و از این رو نتوانست خودداری کند و پس از این که [[خداوند]] درخواستش را پذیرفت پرده از روی کینه [[قلبی]] خود برداشت و بلکه [[خدا]] را نیز در این باره مقصر دانست و گفت: «حال که مرا [[گمراه]] کردی من هم بر سر [[راه راست]] تو در کمین آنها می‌نشینم و (برای گمراه ساختنشان راه را بر ایشان می‌بندم) از پیش رو و پشت سر و قسمت راست و چپشان بر آنها در می‌آیم (و به هر ترتیبی شده گمراهشان می‌سازم) و خواهی دید که بیشترشان شرط [[سپاس]] تو را نخواهند گزارد»<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}} «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم * آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷.</ref>. برای این منظور انواع [[کارهای بد]] را برایشان جلوه خواهم داد و با [[وعده]] و [[وعید]] آرزومندشان می‌کنم و تنها [[بندگان]] با [[اخلاص]] می‌توانند از [[گمراهی]] من در [[امان]] بمانند و مرا بدان‌ها راهی نیست، وگرنه مابقی آنها را [[اغوا]] کرده و گمراه خواهم ساخت.
 
[[خدای متعال]] نیز برای آنکه آدم و فرزندانش دچار [[وسوسه‌های شیطان]] نشوند، در جاهای بسیاری هشدار داد که [[شیطان]] [[دشمن]] آشکار شماست، هشیار باشید تا شما را از راه راست به در نکند و (همان‌گونه که خود [[بدبخت]] شد) سبب [[بدبختی]] شما نشود و به دست او به [[شقاوت]] نیفتید. [[آگاه]] باشید که وعده‌های [[شیطان]] [[دروغ]] است و شما را جز به [[کارهای زشت]] و مُنکر وادار نکند، و این مضمون را در چند جا تکرار کرد:
{{متن قرآن|وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و مبادا شیطان شما را (از راه راست) باز دارد که او دشمن آشکار شماست» سوره زخرف، آیه ۶۲.</ref>.
همچنین [[خداوند]] به زبان [[پیمبران]] خود و در [[جهان]] دیگری از [[انسان‌ها]] [[پیمان]] گرفت که از شیطان [[پیروی]] نکنند، از [[راه راست]] دست نکشند و [[دشمن]] آشکار خود را از یاد نبرند و این پیمان را به [[پیغمبر]] بزرگوار [[وحی]] فرمود: «آیا ای پسران [[آدم]] به شما نسپردم که شیطان را [[پرستش]] نکنید که وی دشمن آشکار شماست!»<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}} «ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref>.
از سوی دیگر شیطان و پیروانش را از [[دوزخ]] و عذاب‌های سخت [[روز جزا]] [[بیم]] داده و فرمود: «بدان که محققاً [[جهنم]] را از تو و پیروانت پُر خواهم کرد... و وعده‌گاه گمراهانی که از تو پیروی کنند دوزخ خواهد بود... و همگی بدانند که [[حزب شیطان]] [[مردمان]] زیان‌کاری هستند»<ref>{{متن قرآن|لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ}} «که دوزخ را از تو و هر کس از ایشان که از تو پیروی کند همگی، خواهم انباشت» سوره ص، آیه ۸۵؛ {{متن قرآن|قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا}} «فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بی‌گمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل)» سوره اسراء، آیه ۶۳؛ {{متن قرآن|اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}} «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آفرینش]]
* [[آفرینش]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681351.jpg|22px]] [[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|'''تاریخ انبیاء''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۰: خط ۶۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:انسان]]
[[رده:آفرینش]]
[[رده:آفرینش]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۱۳

دو نوع آفرینش انسان

براساس نظر اسلام انسان دو گونۀ آفرینش داشته است: یکی آفرینش از گِل و بدون پدر و مادر؛ این گونه آفرینش ویژۀ آدم (ع) و حوا است که خداوند آنان را از گِل آفرید. دوم آفرینش از یک پدر و یک مادر که نسل انسان پس از آدم (ع) و حوا را شامل می‌شود. گونۀ نخست آفرینش، تنها یک بار رخ داده است. در قرآن کریم از عنصر نخستین آفرینش انسان با تعبیر ﴿ْ طين به معنای گِل، و گاه ﴿تُرَابٍ به معنای خاک[۱] و گاه ﴿حَمَإٍ مَسْنُونٍ به معنای گِل بدبو و نیز ﴿صَلْصَالٍ به معنای گِل خشکیده[۲] یاد می‌‌شود و تناقضی میان این تعابیر نیست بدین معنا که خداوند، خاک را برای آفرینش انسان برگزید و سپس آن را به گِل مبدل ساخت و آنگاه گِل بدبو و سیاه و سپس خشک شد و از آن انسان را آفرید[۳]. خداوند از روح خویش در کالبدش دمید و به فرشتگان فرمان داد بر او سجده کنند[۴][۵] اما گونۀ دوم همواره ادامه دارد و یکی از نشانه‌های نعمت‌های الهی و از پایه‌های تکامل بشر است. بنابراین، اصل انسان از گِل و نسل او از آب است.

آفرینش انسان در قرآن

قرآن دربارۀ گونۀ نخست آفرینش به صراحت می‌فرماید: آفرینش انسان از گِل آغاز شده است[۶] و دربارۀ گونۀ دوم می‌فرماید: خداوند نژاد انسان را از ماء مهین یعنی قطرۀ ناچیز آب آفریده است[۷][۸] قرآن کریم آفرینش انسان به گونۀ دوم را دارای چند مرحله می‌داند: نطفه، عَلَقه، مُضْغه، استخوان و دمیده شدن روح[۹].

یکی از تعبیرات قرآن دربارۀ آفرینش انسان "آفرینش نو" است که مراد از آن دمیده شدن روح در کالبد جنین انسانی است که چهار ماه پس از انعقاد نطفه انجام می‌پذیرد[۱۰]. در روایات آمده است، نطفه چهل روز در رحم می‌ماند و آنگاه به صورت عَلَقه در می‌آید و چهل روز بعد به صورت مُضغه، پس از چهار ماه، خداوند دو فرشته را به خلق کودک مأمور می‌سازد[۱۱].[۱۲]

آفرینش انسان در نهج البلاغه

در فرمایشان امام علی (ع) خلقت انسان افزون بر بیان عظمت آفریننده، نقش تنبه و بیداری در وجود انسانی دارد که دارای قوۀ تعقل و تفکر است: «ای آفریدۀ موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پرده ‌های سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید آمدی و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و عمر معیّن نشسته‌ای تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج می‌زدی و شنا می‌کردی نه آوازی می‌شنیدی و نه توان پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی آنگاه از جایگاهت به خانه‌ای که ندیده بودی و راه‌های منافع آن را نمی‌شناختی، بیرون رانده شدی. راستی چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان مادر بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری»[۱۳]. اشارۀ امام به آفرینش انسان از آبی بی‌ارزش، نکته‌ای است افزون بر بیان قدرت پروردگار در آفرینش انسان، به نقطۀ آغازین حضور انسان در پهنۀ هستی دارد که او را متوجه آغاز خود می‌کند و از غرور پرهیز می‌دهد؛ چنانکه فرمودند: «پسر آدم را با ناز چه کار، آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار. آیا شما را از آفرینش آدمی آگاه سازم، آنکه خداوندش در ظلمت زهدان‌ها و درون غلاف‌ها و پرده‌ها پدید آورد، نطفه‌ای بود جهنده و خونی لخته‌شده، بی‌هیچ صورتی و جنینی و شیرخواره‌ای و از شیر بازگرفته‌ای، سپس جوانی شد بالیده و رسیده، خداوند او را دلی داده فراگیرنده و زبانی سخن‌گوی و دیده‌ای بینا»[۱۴]. در فرازی دیگر در بیان شگفتی‌های آفرینش آدمی فرمودند: «شگفتا از این انسان که با اندکی پیه بیند و با تکّه گوشتی گوید و با قطعه استخوانی شنود و از دریچه‌ای تنفّس کند»[۱۵][۱۶]

قلب روحانی عامل تفاوت انسان با موجودات

از ویژگی‌های آدمی و یکی از دلایل تفاوت او با دیگر موجودات، وجود قلب روحانی در آدمی است که حیات او را معنا می‌بخشد و راه سعادت و خوش‌بختی را به او می‌نمایاند. خداوند سبحان در قرآن کریم دلیل تدبر نکردن در آیات الهی را قفل بر دل‌ها (قلب روحانی) بیان می‌کند[۱۷]. قلب روحانی تعلقی به بدن مادی ندارد و حقیقتی معنوی و الهی است هر چند آثار حالات گوناگون این حقیقت روحانی بیشترین تأثیر را در همین قلب درون سینه دارد. به ‌همین دلیل انسان‌ها در افعال خیر یا شر خود در قلب مادی خویش احساس رنجش یا شادمانی می‌کنند. امام علی (ع) بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشته‌اند: «پاره‌گوشتی به رگ حیات انسان آویخته است که از شگفت ‌انگیزترین اعضای او، یعنی قلب است که زمینه‌هایی از حکمت و نیز ضدّ آن را در خود جا می‌‌دهد»[۱۸][۱۹]

تقرب به خداوند عامل ارزشمندی انسان

انسان از لحاظ ساختمان بدنی و ظاهری و سرمایۀ معنوی ارزشمندی مانند اختیار و حسن تکلیف[۲۰]، سرآمد آفریدگان نیست؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: «آفرینش آسمان‌ها و زمین، شکوهمندتر از آفرینش مردم است»[۲۱]، بلکه او از گذر عبودیت و تقرب به خداوند می‌تواند بر همۀ آفریدگان مجرد و مادی برتری یابد[۲۲][۲۳] قرآن می‌فرماید: «ما اولاد آدم را گرامی داشته و آنان را بر شمار بسیاری از آفریدگان برتری داده‌ایم»[۲۴] تا به هدف نهایی آفرینش که معرفت است برسد. پیش از معرفت، عبادت جای دارد که هدف ابتدایی است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: «ما جن و انس را تنها برای عبادت آفریدیم»[۲۵] و در جایی دیگر می‌فرماید: «خداوند را عبادت کن تا به یقین برسی»[۲۶]. بنابراین انسان از گذر عبادت به یقین می‌رسد که هدف نهایی آفرینش اوست و یقین، عبارت است از معرفت به ذات و صفات خداوند متعال[۲۷].

رد نظریه تطور در خلقت انسان

در نظر اسلام همۀ انسان‌ها از نسل آدم (ع) و حوایند که بر اثر ازدواج یک مرد و یک زن پدید آمده‌اند[۲۸] و اسلام نظریۀ تطور که نسل انسان را به نوعی حیوان شبیه میمون می‌‌دانند که در قرن‌های متمادی تطور و تکامل یافته و به انسان امروزی رسیده است را مردود می‌‌شمارد[۲۹]. برای بقای نسل آدم (ع) خداوند، فرشتگان یا جنیانی را به ازدواج فرزندان آدم درآورده و یا فرزندان آدم (ع) و حوا با یکدیگر ازدواج کرده‌اند. حرمت ازدواج برادر با خواهر از احکام تشریعی است و حکم تشریعی هم تغییرپذیر است و این گونه احکام پیرو مصالح و مفاسدند. اما حکم تکوینی به هیچ روی تغییر نمی‌پذیرد از این رو ازدواج برادر با خواهر در زمان حضرت آدم (ع) مفسده نداشته و بلکه برای بقای نسل آدم (ع) مصلحت نیز داشته است. در زمان شرایع بعدی بود که چنین ازدواجی با مفسده مواجه شد و حرام گشت[۳۰][۳۱]

تاریخ آفرینش بشر

شمار جمعیت فعلی انسان‌ها نشان دهندۀ هفت هزار سال عمر بشر است؛ اگرچه گاه بقایایی از استخوان‌های انسان کشف می‌شود که قدمت آن به صدها هزار سال پیش می‌‌‌رسد اما ممکن است از آنِ‌ انسان کنونی نباشند و به نسلی که پیش از آدم و حوا می‌زیسته‌اند مربوط شوند؛ زیرا اگر نسل انسان را از آدم و حوا بدانیم با توجه به مرگ و میرهای طبیعی و نیز ناشی از جنگ‌ها و بیماری‌ها، شمار انسان‌ها به قدری می‌رسد که امروز هست. استخوان‌های کشف شده هم به احتمال، از آنِ نوعی هستند که پیش از آدم و حوا می‌زیسته است[۳۲]. دربارۀ عمر موجودات دیگر در قرآن کریم نشانه‌هایی روشن یافت می‌شوند که نشان می‌دهند برخی از آنها پیش از انسان وجود داشته‌اند به عنوان مثال، قرآن می‌فرماید: «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم و آنها از حمل آن سر برتافتند و هراسیدند ولی انسان آن را بر دوش گرفت»[۳۳]. این آیه تصریح دارد که آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها پیش از انسان وجود داشته‌اند[۳۴].

آفرینش آدم(ع) و نافرمانی شیطان

پس از گفت‌وگو میان خدای بزرگ و فرشتگان بود که خداوند خلقت آدم و سر سلسله نوع بشر را آغاز کرد. به تصریح قرآن کریم، انسان را از گِل آفرید و سپس از روح خویش در آن دمید[۳۵]، سپس به فرشتگان دستور داد که به آدم سجده کنند و آنان نیز همگی به جز ابلیس بر آدم سجده کردند و فرمان الهی را انجام دادند[۳۶]. تنها شیطان بود که تکبر کرد و یا از روی حسدی که به مقام آدم برد از انجام این فرمان سرپیچی نمود و تا هنگام رستاخیز رانده درگاه الهی شد.

وقتی خداوند سبحان علت این سرپیچی و تمرّد را از وی پرسید و فرمود: «چه چیز مانع سجده تو شد؟» شیطان گفت: «من از او بهترم، چون مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل خلق کرده‌ای»[۳۷]. و با این سخن تکبر و سرکشی خود را آشکار ساخت. آری، بعضی صفات ناپسند به قدری در بدبختی انسان مؤثر است که یک خودنمایی چند لحظه‌ای، سعادت معنوی انسان را بر باد داده و زحمات چندین ساله او را از بین می‌برد. علی(ع) در همین باره می‌فرماید: «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الآْخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ»[۳۸]؛ از رفتاری که خداوند درباره ابلیس انجام داد. عبرت بگیرید که عبادت‌های طولانی و کوشش‌های بسیار او را به خاطر تکبر یک ساعت تباه ساخت، همان شیطانی که شش هزار سال عبادت خدا را کرد، سال‌هایی که معلوم نیست از سال‌های دنیا بود یا از سال‌های آخرت.

آری، سرکشی شیطان یا حسدی که به مقام آدم برد او را از درگاه پر فیض الهی دور کرد و از رحمت بی‌کرانش محروم ساخته و برای همیشه رانده درگاه الهی کرد. و این فرمان در باره‌اش صادر شد: ﴿قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ[۳۹] شیطان که متوجه شد همه مشقت‌هایی که در راه عبادت کشیده بود تا به مقام قرب حق تعالی برسد از بین رفت، نومیدانه گفت: «پروردگارا حال که چنین است، پس مرا تا روز باز پسین مهلت بده و زنده‌ام بگذار!»[۴۰] خدای تعالی قسمتی از حاجتش را برآورد و بدو فرمود: «تو تا آن روز معین، مهلت داشته و زنده خواهی ماند»[۴۱]. اما از آنجا که اساس همه خواری‌هایی که دچار شده بود از وجود آدم و سجده نکردن به او می‌دانست، کینه او و فرزندانش را بر دل گرفت و عداوت آنها برای همیشه در قلبش جای‌گیر شد. و از این رو نتوانست خودداری کند و پس از این که خداوند درخواستش را پذیرفت پرده از روی کینه قلبی خود برداشت و بلکه خدا را نیز در این باره مقصر دانست و گفت: «حال که مرا گمراه کردی من هم بر سر راه راست تو در کمین آنها می‌نشینم و (برای گمراه ساختنشان راه را بر ایشان می‌بندم) از پیش رو و پشت سر و قسمت راست و چپشان بر آنها در می‌آیم (و به هر ترتیبی شده گمراهشان می‌سازم) و خواهی دید که بیشترشان شرط سپاس تو را نخواهند گزارد»[۴۲]. برای این منظور انواع کارهای بد را برایشان جلوه خواهم داد و با وعده و وعید آرزومندشان می‌کنم و تنها بندگان با اخلاص می‌توانند از گمراهی من در امان بمانند و مرا بدان‌ها راهی نیست، وگرنه مابقی آنها را اغوا کرده و گمراه خواهم ساخت.

خدای متعال نیز برای آنکه آدم و فرزندانش دچار وسوسه‌های شیطان نشوند، در جاهای بسیاری هشدار داد که شیطان دشمن آشکار شماست، هشیار باشید تا شما را از راه راست به در نکند و (همان‌گونه که خود بدبخت شد) سبب بدبختی شما نشود و به دست او به شقاوت نیفتید. آگاه باشید که وعده‌های شیطان دروغ است و شما را جز به کارهای زشت و مُنکر وادار نکند، و این مضمون را در چند جا تکرار کرد: ﴿وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۴۳]. همچنین خداوند به زبان پیمبران خود و در جهان دیگری از انسان‌ها پیمان گرفت که از شیطان پیروی نکنند، از راه راست دست نکشند و دشمن آشکار خود را از یاد نبرند و این پیمان را به پیغمبر بزرگوار وحی فرمود: «آیا ای پسران آدم به شما نسپردم که شیطان را پرستش نکنید که وی دشمن آشکار شماست!»[۴۴]. از سوی دیگر شیطان و پیروانش را از دوزخ و عذاب‌های سخت روز جزا بیم داده و فرمود: «بدان که محققاً جهنم را از تو و پیروانت پُر خواهم کرد... و وعده‌گاه گمراهانی که از تو پیروی کنند دوزخ خواهد بود... و همگی بدانند که حزب شیطان مردمان زیان‌کاری هستند»[۴۵].[۴۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ«و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده می‌شوید» سوره روم، آیه ۲۰.
  2. ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶؛ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸؛ ﴿قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ«گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای» سوره حجر، آیه ۳۳.
  3. ر. ک: مجمع البیان‌، ج۶، ص۱۱۴.
  4. ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
  5. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲.
  6. ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه ۷.
  7. ﴿ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ«سپس نسل او را از چکیده آبی خوارمایه پدید آورد» سوره سجده، آیه ۸.
  8. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۱ـ۴۲.
  9. ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ«سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار نهادیم، سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۳ و ۱۴
  10. ر. ک: الدر المنثور، ج۵، ص۷.
  11. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی‌، ج۶، صفحات ۱۲ـ ۱۶.
  12. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲.
  13. «أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمَنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِک»؛ نهج البلاغه، خطبۀ١٦٣.
  14. «أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۸٣.
  15. «اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٨.
  16. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۴.
  17. ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
  18. «لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰٨.
  19. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۴.
  20. ر. ک: آفرینش و انسان، ۷۹ـ ۷۶.
  21. ﴿لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.
  22. ر. ک: المیزان‌، ج۱۳، صفحات ۱۶۵ـ ۱۶۰.
  23. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴.
  24. ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  25. ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  26. ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  27. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴.
  28. ر. ک: المیزان‌، ج۱۶، ص۲۶۰ـ ۲۵۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۱ـ۴۲.
  29. ر. ک: عقاید داروین‌، ص ۱۲۶ـ ۱۱۱.
  30. ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۲۴۹ـ ۲۱۸؛ الاحتجاج‌، طبرسی، ج۲، ص۴۴.
  31. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳.
  32. ر. ک: معارف و معاریف‌، ج۱، ص۲۹۱.
  33. ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
  34. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲ـ۴۳.
  35. چنان که در بالا اشاره شد، قرآن کریم نسل انسان را از نسل جداگانه و مستقلی می‌داند که سرسلسله آنها آدم ابوالبشر بوده و او را نیز از خاک آفریده است و موضوع تبدّل انواع که مدتی است در اروپا مورد بحث قرار گرفته و طبق آن انسان را از نوع کاملی از سایر حیوانات فرض کرده و نسل انسان را به میمون یا نوعی از ماهی‌ها رسانده‌اند پایه و اساس علمی نداشته و فرضیه‌ای بیش نیست و چند سالی از ظهورش نگذشته بود که مردود شناخته شد و مانند بسیاری از فرضیه‌های دیگر در کتاب‌ها و کتاب‌خانه‌ها مدفون گردید. در صورت تمایل به تحقیق در این زمینه، باید به کتاب‌های مفصلی که در ردّ فرضیه داروین و نظریه نشو و ارتقا نوشته شده، مراجعه کنید.
  36. آن‌چه در این جا مورد بحث جمعی از مفسران و دانشمندان قرار گرفته این است که سجده فرشتگان بر آدم(ع) چگونه سجده‌ای بود، در حالی که سجده برای غیر خدا جایز نیست؟ و اجمال پاسخ‌هایی که داده‌اند و در بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۴۰ بدان‌ها اشاره شده این است که سجده عبادت ذاتی نیست، بلکه به معنای غایت خضوع و احترام برای موجود برتر است، ولی اگر این خضوع و احترام به عنوان پرستش صورت گیرد باید برای خدا باشد، و اما اگر به سبب احترام شخص بزرگ و برتری باشد، به ویژه که خدای تعالی هم بدان فرمان و دستور دهد، دلیلی بر ناروا بودن آن وجود ندارد. گذشته از این که ممکن است کسی بگوید: سجده در این جا برای خدا بود و فقط فرشتگان مأمور شدند که آن را به دستور پروردگار متعال و رو به آدم ابوالبشر انجام دهند تا ضمن احترام به او، سر تسلیم و خضوع در پیش گاه او فرود آورده به عظمت مقام او پی برند، این مانند آن است که به ما دستور داده‌اند نماز را رو به قبله بخوانیم و این نه آن است که قبله و خانه کعبه را معبود خود قرار می‌دهیم، بلکه برای خدا بدان سو نماز می‌خوانیم، چنان که در داستان سجده برادران یوسف نیز که در قرآن کریم آمده است و ان شاء اللّه در جای خود ذکر خواهد شد، به این صورت بوده؛ البته پاسخ اول از جهاتی بهتر و از برخی اشکالاتی که شده سالم‌تر است والله أعلم.
  37. ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰.
  39. «فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای * و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!» سوره ص، آیه ۷۷-۷۸.
  40. ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ «گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌شوند، مرا مهلت ده! * فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی! * تا روز آن هنگام معیّن» سوره ص، آیه ۷۹-۸۱.
  41. ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ «گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌شوند، مرا مهلت ده! * فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی! * تا روز آن هنگام معیّن» سوره ص، آیه ۷۹-۸۱.
  42. ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم * آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷.
  43. «و مبادا شیطان شما را (از راه راست) باز دارد که او دشمن آشکار شماست» سوره زخرف، آیه ۶۲.
  44. ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ «ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.
  45. ﴿لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ «که دوزخ را از تو و هر کس از ایشان که از تو پیروی کند همگی، خواهم انباشت» سوره ص، آیه ۸۵؛ ﴿قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا «فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بی‌گمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل)» سوره اسراء، آیه ۶۳؛ ﴿اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.
  46. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۲۹.