حضرت ابراهیم علیه السلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[حضرت ابراهیم | | مداخل مرتبط = [[حضرت ابراهیم در قرآن]] - [[حضرت ابراهیم در علوم قرآنی]] - [[حضرت ابراهیم در کلام اسلامی]] - [[حضرت ابراهیم در نهج البلاغه]] - [[حضرت ابراهیم در معارف دعا و زیارات]] - [[حضرت ابراهیم در معارف و سیره سجادی]] - [[حضرت ابراهیم در معارف و سیره رضوی]] - [[حضرت ابراهیم در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۸
حضرت ابراهیم(ع) از پیامبران اولوالعزم و دارای شریعت و کتاب آسمانی و مورد احترام همه پیروان توحیدی است. ایشان در اول ذی الحجه حدود ۱۹۹۶ سال قبل از میلاد مسیح در بابِل متولد شد. همسر ایشان ساره و هاجر نام داشت. اسماعیل و اسحاق فرزندان ابراهیم(ع) هستند. شریعت ابراهیم برپایه یکتاپرستی و اخلاص و نفی شریک برای خدا بنا شده است. حضرت ابراهیم پس از آزمونهای زیاد، به مقام امامت رسید. آن حضرت سرانجام در سن ۱۷۵ سالگی وفات کرد.
مقدمه
ابراهیم خلیل از پیامبران اولوالعزم، دارای شریعت و کتاب آسمانی به نام صحف، مورد احترام همه پیروان توحیدی است. یکی از سورههای قرآن به نام اوست. لقب او "خلیل الرّحمان" است، یعنی دوست خدا. پدر ابراهیم «تاروخ» نام دارد که با نُه واسطه به حضرت نوح(ع) میرسد[۱]. نام مادر ابراهیم «نونا» و از نوادگان «سام» است[۲].[۳]
برخی با توجه به ظاهر آیات، آزر بت پرست را پدر واقعی ابراهیم دانستهاند[۴]. در حالی که برخی دیگر معتقدند پدر ابراهیم «تاروخ» است و نسبشناسان بر این مطلب اجماع دارند[۵]. آنان برای اثبات این ادعا به دلایل ذیل استناد کردهاند:
- در برخی از روایات[۶] و عهد قدیم[۷] نام پدر ابراهیم تاروخ است، نه «آذر».
- اطلاق کلمه «أب» بر آزر در قرآن، دلیل بر این نمیشود که وی پدر واقعی ابراهیم باشد؛ زیرا عرب، عنوان أب را بر عمو نیز اطلاق میکردند، چنان که در قرآن اسماعیل که عموی یعقوب میباشد پدر یعقوب نامیده شده است[۸].
- اجداد پیامبر اسلام(ص) طبق شواهدی از قرآن[۹] و روایات[۱۰] همه موحد و مؤمن بودهاند، از آنجا که پدر ابراهیم در سلسله نسب رسول اکرم(ص) قرار دارد، نمیتواند مشرک باشد[۱۱] در حالی که آزر مشرک بوده است[۱۲].
- طبق نص قرآن، حضرت ابراهیم در آخر عمر برای پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت میکند[۱۳]، در حالی که خداوند در قرآن آشکارا پیامبران و مؤمنان را از اینکه برای بستگان مشرکشان طلب آمرزش نمایند، منع نموده است[۱۴]، بنابراین حضرت ابراهیم(ع) نمیتواند برای پدر مشرک، طلب آمرزش کند، در نتیجه آزر پدر واقعی و حقیقی ابراهیم نیست[۱۵] بلکه عموی او و منجم نمرود بوده است[۱۶].[۱۷]
ولادت
حضرت ابراهیم(ع) در اول ذی الحجه[۱۸] در حدود ۱۹۹۶ سال قبل از میلاد مسیح[۱۹] در بابِل نزدیک محلی به نام اُور که شهری در کلده بوده است متولد شد[۲۰]. مادرش او را از ترس نمرودیان که هر نوزادی را به قتل میرساندند داخل غاری که در نزدیکی خانهاش بود، میگذارد. نوزاد در یک روز به اندازه کسی که در یک ماه بزرگ میشود، رشد میکند و بعد از سپری شدن ۱۵ ماه، مادرش او را شبانه از غار بیرون میآورد[۲۱].[۲۲]
همسر و فرزندان
ابراهیم پس از مجاهدتهای فراوان در مقابل نمرود و بت پرستان، تصمیم به هجرت میگیرد. او با همسرش ساره و برادرزادهاش لوط از شهر اُور به کنعان یا فلسطین میروند و پس از مدتی به سبب خشک سالی رهسپار مصر میگردند[۲۳]. در مصر فرعونی به نام سنان بن علوان فرمان روایی میکرد. او همان کسی است که هاجر را به ساره بخشید[۲۴]؛ ابراهیم از بیم فرعون با خانوادهاش و لوط، برادرزاده اش، از مصر خارج شده و به سوی شمال بیت ئیل حرکت میکند، در منطقه ای بین بیت ئیل و عای ساکن میشود[۲۵]. پس از گذراندن ده سال در بیت المقدس اسماعیل از هاجر، کنیز ساره، متولد میگردد[۲۶]. آن وقت ابراهیم(ع) هشتاد و شش سال از عمرش گذشته بود[۲۷]. تولد اسماعیل به ساره سخت تمام میشود و ابراهیم به دستور او[۲۸] هاجر و فرزندش، اسماعیل را به سوی مکه برده و در همان جا رها کرده و بر میگردد[۲۹].
زمانی که اسماعیل به دوره جوانی میرسد خداوند به ابراهیم دستور میدهد به کمک فرزندش کعبه را تجدید بنا کند[۳۰]، قرآن نیز به این مطلب اشاره دارد[۳۱]. وقتی ابراهیم صد ساله میشود[۳۲] خداوند توسط جبرئیل و دو ملک دیگر به او بشارت میدهد که از ساره دارای فرزند خواهد شد[۳۳]. در آن وقت ساره هشتاد سال از عمرش گذشته بود[۳۴].[۳۵]
دین ابراهیم
شریعت ابراهیم برپایه یکتاپرستی و اخلاص و نفی شریک برای خدا بنا شده و از احکام آن، نماز، ختنه، کوتاه کردن شارب، چیدن موی زاید زیر بغل، تراشیدن زهار، بنای خانه خدا و حج و مناسک آن است[۳۶] و همه پیامبران همعصر ابراهیم تا زمان موسی(ع) تابع شریعت او بودهاند[۳۷].
آیین ابراهیم بر محور توحید ویکتاپرستی دور میزند، خداوند بارها دین توحید را به دین ابراهیم و دین حنیف و دین فطرت وصف کرده و پیامبر اسلام را پیرو آیین او دانسته است[۳۸].
گرچه در بخش احکام، دین مقدس اسلام از شریعت ابراهیم(ع) کاملتر و جامعتر است، امّا از پاره ای آیات استفاده میشود که شرایع و احکام اسلام همه از آن فطریاتی سرچشمه میگیرد که ابراهیم به زبان تشریع بیان کرده است و هر عملی که موافق فطرت بود مورد امر، و عملی که مخالف فطرت بود، مورد نهی قرار داده بود[۳۹].[۴۰]
مقام امامت
ابراهیم پس از آزمونهای زیاد، مورد الطاف الهی واقع میشود و خداوند مقام امامت را به او عطا کرده و او را امام مردم قرار میدهد[۴۱]. در این زمان حضرت ابراهیم مقام نبوت را دارا بوده؛ زیرا وقتی ملائکه آمده بودند قوم لوط را هلاک کنند و در مسیر راه خود بر ابراهیم وارد شدند و بشارت اسحاق و اسماعیل را به او دادند، ابراهیم در آن موقع پیامبر مرسل بود، بنابراین معلوم میشود که ابراهیم قبل از مقام امامت، مقام نبوت را دارا بوده و امامتش غیر نبوتش است[۴۲]. نام کتاب ابراهیم صحف بوده است[۴۳] که در اولین شب ماه رمضان بر وی نازل شده است[۴۴].[۴۵]
معجزههای ابراهیم
در قرآن معجزههای زیادی برای حضرت ابراهیم(ع) ذکر شده است که از جمله آنها، سرد شدن آتش است، آن گاه که نمرود او را با منجنیق در میان آتش انداخت[۴۶]. در روایتی آمده است که آتش آنچنان سرد شد، که سرما ابراهیم را آزار داد، تا وقتی که خطاب سلاماً نیز آمد، آن گاه از شدت آن کاسته شد[۴۷]. معجزه مهم دیگر ابراهیم(ع) احیای مردگان است[۴۸].[۴۹]
مناظرات
از مجموع آیات قرآن استفاده میشود، حضرت ابراهیم(ع) چهار مناظره مهم داشته است:
- مناظره با آزر، آن گاه که ابراهیم(ع) به آزر گفت: چرا چیزی را میپرستی که نمیبیند و نمیشنود و از تو رفع نیاز نمیکند[۵۰]، آزر به جای فکر و اندیشه در گفتار ابراهیم(ع) او را تهدید میکند[۵۱].
- ابراهیم(ع) در استدلال با بت پرستان که گفتند چرا بتهای ما را شکستهای؟[۵۲] ابتدا میگوید: بلکه بزرگشان کرده باشد، از آنها بپرسید اگر سخن میگوید[۵۳]، سپس با استدلال قوی به آنها میگوید: آیا جز خدا چیزی را میپرستید که نه کمترین سودی به شما دارد و نه زیانی میرساند[۵۴]، اُف بر شما و بر آنچه غیر خداست پرستش میکنید، آیا اندیشه نمیکنید[۵۵].
- ابراهیم در مناظره با ستاره پرستان، از طلوع و اُفول ستاره و خورشید بر عدم الوهیت آنها استدلال میکند[۵۶].
- حضرت ابراهیم(ع) در برابر نمرود که ادعای الوهیت داشت با قویترین استدلال او را مغلوب و مستأصل میکند، آن گاه که میگوید: خداوند من خورشید را از افق مشرق میآورد، پس اگر تو حاکم جهان هستی خورشید را از مغرب بیاور، در این جا آن کافر مبهوت و وامانده شد[۵۷].[۵۸]
فضائل و مناقب
قرآن با اشاره به یک مصداق کامل بندۀ شکرگزار خدا، یعنی «ابراهیم» قهرمان توحید، از میان صفات برجسته این مرد بزرگ به پنج صفت اشاره کرده است.
- «ابراهیم خود امتی بود»[۵۹]. در اینکه چرا نام «امت» بر ابراهیم گذارده شده، نکات مختلفی ذکر کردهاند که چهار نکته از آن قابل ملاحظه است:
- ابراهیم آنقدر شخصیت داشت که به تنهائی یک امت بود،؛ چراکه گاهی شعاع شخصیت انسان آنقدر افزایش مییابد که از یک فرد و دو فرد و یک گروه فراتر میرود و شخصیتش معادل یک امت بزرگ میشود.
- ابراهیم رهبر و مقتدا و معلم بزرگ انسانیت بود و به همین جهت به او «امت» گفته شده؛ زیرا امت[۶۰] به کسی گفته میشود که مردم به او اقتدا کنند و رهبریش را بپذیرند.
- ابراهیم در آن زمان که هیچ خداپرستی در محیطش نبود و همگی در منجلاب شرک و بتپرستی غوطهور بودند تنها موحّد و یکتاپرست بود پس او به تنهائی امتی و مشرکان محیطش امت دیگر بودند.
- ابراهیم سرچشمه پیدایش امتی بود و به همین سبب نام امت بر او گذارده شده. آری ابراهیم یک امت بود، یک پیشوای بزرگ بود، یک مرد امت ساز بود، و در آن روز که در محیط اجتماعیش کسی دم از توحید نمیزد او منادی بزرگ توحید بود.
- وصف دیگر او این بود که «بندۀ مطیع خدا بود»[۶۱].
- «او همواره در خط مستقیم «الله» و طریق حق، گام میسپرد»[۶۲].
- «او هرگز از مشرکان نبود»[۶۳] و تمام زندگی و فکر و زوایای قلبش را تنها نور «الله» پر کرده بود.
- و به دنبال این ویژگیها سرانجام او مردی بود که «همۀ نعمتهای خدا را شکرگزاری میکرد»[۶۴].
و پس از بیان این اوصاف پنجگانه به بیان پنج نتیجه مهم این صفات پرداخته و چنین میگوید:
- «خداوند ابراهیم را برای نبوت و ابلاغ دعوتش برگزید»[۶۵].
- «خدا او را به راه راست هدایت کرد»[۶۶] و از هرگونه لغزش و انحراف حفظ نمود. چرا که هدایت الهی همانگونه که بارها گفتهایم به دنبال لیاقتها و شایستگیهایی است که انسان از خود ظاهر میسازد چون بیحساب چیزی به کس نمیدهند.
- «ما در دنیا به او حسنه دادیم»[۶۷]. «حسنة» به معنی وسیعش که هرگونه نیکی را در بر میگیرد، از مقام نبوت و رسالت گرفته، تا نعمتهای مادی و فرزندان شایسته و مانند آن.
- «و در آخرت از صالحان است»[۶۸].
- آخرین امتیازی که خدا به ابراهیم در برابر آن همه صفات برجسته داد این بود که مکتب او نه تنها برای اهل عصرش که برای همیشه، مخصوصاً برای امت اسلامی یک مکتب الهام بخش گردید، به گونهای که قرآن میگوید: «سپس به تو - پیامبر اسلام(ص) - وحی فرستادیم که از آئین ابراهیم، که ایمانی خالص داشت و از مشرکان نبود پیروی کن»[۶۹].
از آنجا که قرآن مجید، در بسیاری از موارد برای تکمیل تعلیمات خود از الگوهای مهمی که در جهان انسانیت وجود داشته شاهد میآورد، سخن از ابراهیم(ع) و برنامۀ او به عنوان پیشوای بزرگی که مورد احترام همۀ اقوام، مخصوصاً قوم عرب، بوده به میان میآورد و میفرماید: «برای شما اسوۀ خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت»[۷۰]. ابراهیم(ع) بزرگ پیامبران که زندگیش سرتاسر، درس بندگی و عبودیت خدا، جهاد فی سبیل الله، و عشق به ذات پاک او بود، ابراهیم که امت اسلامی از برکت دعای او، و مفتخر به نامگذاری او میباشد، میتواند برای شما سرمشق خوبی در این زمینه گردد. منظور از تعبیر (کسانی که با ابراهیم بودند) مؤمنانی است که او را در این راه همراهی میکردند، هر چند اندک بودند. در تواریخ آمده است که گروهی در بابل بعد از مشاهدۀ معجزات ابراهیم به او ایمان آوردند، و در هجرت به سوی شام او را همراهی کردند، و این نشان میدهد که او یاران وفاداری داشته است.[۷۱]
امتحانات
حضرت ابراهیم خلیل مانند دیگر پیامبران الهی امتحانهای زیادی را پشت سر گذاشت، اما در میان آنها چند مورد که از برجستگی خاص برخوردار است، خداوند از آنها به عنوان کلمات یاد کرده است[۷۲]:
- قیام در مقابل بت پرستان بابل و شکست بتها و دفاع بسیار شجاعانه در آن محاکمه تاریخی و قرار گرفتن در دل آتش و حفظ خون سردی کامل و ایمان در تمام این مراحل[۷۳].
- بردن زن و فرزند و گذاشتن آنها در سرزمین خشک و بیآب و گیاه مکه، در جایی که یک نفر هم سکونت نداشت[۷۴].
- بردن فرزند به قربان گاه و آمادگی جدّی برای قربانی او به فرمان خدا[۷۵].[۷۶]
وفات
ابراهیم بعد از تلاشها و مجاهدتهای زیاد، هنگامی که ۱۷۵ سال از عمرش گذشته بود، جهان را بدرود گفت و او را در مزرعه حبرون به خاک سپردند[۷۷].[۷۸]
منابع
جستارهای وابسته
- آزر (عمو)
- هاجر (همسر)
- ساره (همسر)
- حضرت اسماعیل (فرزند)
- حضرت اسحاق (فرزند)
- حضرت لوط (خالهزاده)
- قوم ابراهیم
- همسران ابراهیم
- دین حضرت ابراهیم
- بابل
- نمرود
- کعبه
پانویس
- ↑ تاریخنامه طبری، ج۱، ص۱.
- ↑ المنتظم، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۷.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۷، ص۴۲.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص۶۹.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۲، ص۴۲.
- ↑ پیدایش، ج۱۰، ص ۳۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۳.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۲۱۹.
- ↑ جوامع الجامع، ج۱، ص۴۴۲.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۶۷.
- ↑ سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۱۳.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۷۰.
- ↑ قصص الانبیاء، ص۱۰۷.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ المقنع، ص۲۰۷.
- ↑ قاموس، ص۴.
- ↑ تاریخ جامع ادیان، ص۴۸۸.
- ↑ تاریخ امم والملوک، ص۱۶۴.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ قاموس، ص۴.
- ↑ الکامل، ج۱، ص۸۸.
- ↑ پیدایش، ج۷، ص ۱۳.
- ↑ قصص الأنبیاء، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ پیدایش، ج ۱۶ ، ص۱۶ و البدایة والنهایة، ج۱، ص۱۸۱.
- ↑ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.
- ↑ مروج الذهب، ج۱، ص۵۷ـ ۸۵.
- ↑ یعقوبی، ج۱، ص۲۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۰.
- ↑ پیدایش، ج۶، ص۲۱ و یعقوبی، ص۱، ص۲۶.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۹۸؛ سوره صافات، آیه ۱۱۲.
- ↑ المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۳.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ علل شرایع، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۶۷، سوره آل عمران، آیه ۶۸.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۲۱۳.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۱.
- ↑ سوره اعلی، آیه ۱۹.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۸.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ اصول کافی، ج۸،ص۳۶۹.
- ↑ الدرالمنثور، ج۴، ص۳۲۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ سوره مریم، آیه ۴۱، سوره مریم، آیه ۴۲.
- ↑ سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۶۲.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۶۳.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۶۷.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۶۸.
- ↑ سوره انعام، آیه ۷۵-۸۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۸.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ به معنی اسم مفعولی.
- ↑ ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ ﴿شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ «سپاسگزار نعمتهای او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.
- ↑ ﴿شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ «سپاسگزار نعمتهای او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.
- ↑ ﴿شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ «سپاسگزار نعمتهای او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.
- ↑ ﴿وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾ «و به او در این جهان نیکی دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره نحل، آیه ۱۲۲.
- ↑ ﴿وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾ «و به او در این جهان نیکی دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره نحل، آیه ۱۲۲.
- ↑ ﴿ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.
- ↑ ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۸۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ سوره انبیاء، آیات ۵۸ تا61.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۲، ص۹۷.
- ↑ سوره صافات، آیه ۹۹-۱۰۷.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ المعارف، ص۳۳.
- ↑ ضیایی، رحمتالله، مقاله «ابراهیم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰.