مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
[[پرونده:تصویر قدیمی مکه.jpg|بندانگشتی|جایگزین=مکه|تصویر قدیمی مکه]]
[[پرونده:تصویر قدیمی مکه.jpg|بندانگشتی|جایگزین=مکه|تصویر قدیمی مکه]]


'''مکه''' یکی از مقدس‌ترین شهرهای مذهبی [[جهان]] که در عربستان است و "[[کعبه]]"، [[قبله]] [[مسلمانان]] در این [[شهر]] قرار دارد.
== مقدمه ==
== مقدمه ==
مکه زادگاه [[پیامبر خدا]] {{صل}} و محل برانگیخته شدن ایشان به [[رسالت]] است. مکه شهری است خشک که در وسط انبوهی از کوه‌ها و سنگلاخ‌ها قرار گرفته و هوای آن بسیار گرم است. از زمانی که [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} فرزندش [[اسماعیل]] و همسرش [[هاجر]] را به این سرزمین آورد و به [[اعجاز الهی]] چشمه [[زمزم]] در آنجا جوشید، به تدریج [[اقوام]] و قبایلی به این منطقه آمدند و مکه که [[خانه خدا]] و [[مسجدالحرام]] در آنجاست، رونق و [[شهرت]] یافت. مکه امروز، شهری بزرگ و مدرن است و همه ساله در ایام [[حج]] و در طول سال، پذیرای میلیون‌ها [[زائر]]، از [[جهان اسلام]] است که برای ادای [[مناسک]] [[حج]] و [[عمره]] به این [[شهر]] می‌آیند. پرجمعیت‌ترین [[شهر]] [[حجاز]] است، با ارتفاعی حدود ۳۰۰ متر از سطح دریا<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۰.</ref>.
مکه زادگاه [[پیامبر خدا]] و محل [[برانگیخته شدن]] او به [[رسالت]] است. مکه شهری است خشک که در وسط انبوهی از کوه‌ها و سنگلاخ‌ها قرار گرفته و هوای آن بسیار گرم است. از زمانی که [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} فرزندش [[اسماعیل]] و همسرش [[هاجر]] را به این سرزمین آورد و به [[اعجاز الهی]] چشمه [[زمزم]] در آنجا جوشید، به تدریج [[اقوام]] و قبایلی به این منطقه آمدند و مکه که [[خانه خدا]] و [[مسجدالحرام]] در آنجاست، رونق و [[شهرت]] یافت. مکه امروز، شهری بزرگ و مدرن است و همه ساله در ایام [[حج]] و در طول سال، پذیرای میلیون‌ها [[زائر]]، از [[جهان اسلام]] است که برای ادای [[مناسک]] [[حج]] و [[عمره]] به این [[شهر]] می‌آیند. پرجمعیت‌ترین [[شهر]] [[حجاز]] است، با ارتفاعی حدود ۳۰۰ متر از سطح دریا<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۰.</ref>.


مکه در عرض جغرافیایی ۳۳ [[درجه]] و ۲۸ دقیقه و طول ۴۹ [[درجه]] قرار دارد. این [[شهر]]، جزئی از هلالی منطقه تهامه و ارتفاع آن از سطح دریا، حدود ۳۳۰ متر است. [[شهر]] مکه در درّه‌ای تنگ و هلالی شکل پیرامون [[خانه کعبه]]<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ص۷۱.</ref>، در میان دو کوه ابوقبیس و قیقعان واقع شده است. هوای این دره به واسطه احاطه کوه‌ها، بسیار گرم و خشک است<ref>حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۳.</ref>.
مکه در عرض جغرافیایی ۳۳ [[درجه]] و ۲۸ دقیقه و طول ۴۹ [[درجه]] قرار دارد. این [[شهر]]، جزئی از هلالی منطقه تهامه و ارتفاع آن از سطح دریا، حدود ۳۳۰ متر است. [[شهر]] مکه در درّه‌ای تنگ و هلالی شکل پیرامون [[خانه کعبه]]<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ص۷۱.</ref>، در میان دو کوه ابوقبیس و قیقعان واقع شده است. هوای این دره به واسطه احاطه کوه‌ها، بسیار گرم و خشک است<ref>حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۳.</ref>.


جامعه‌شناختی این [[شهر]] در سال‌های منتهی به [[ظهور پیامبر]] [[رحمت]] {{صل}}، می‌تواند به [[درک]] بیشتر و بهتر ما از [[اسلام]] کمک کند. مکه از [[آب]] سطحی برخوردار نیست و [[آب]] شرب آن فقط از چاه‌ها تأمین می‌شود که از باران‌های زمستان و [[بهار]]، مایه می‌گیرند. این باران‌ها گاه به صورت رگبارهای شدیدی در می‌آیند که به فاصله چند لحظه، سیلاب‌های عظیمی را تشکیل می‌دهند. این سیلاب‌ها از کوه‌های اطراف به سمت دره (مکه) سرازیر می‌شوند و [[شهر]] را به خرابی [[تهدید]] می‌کنند<ref>حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مکه در عصر بعثت (مقاله)|مکه در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۲۲؛ [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۵۱-۵۲.</ref>
جامعه‌شناختی این [[شهر]] در سال‌های منتهی به [[ظهور پیامبر]] [[رحمت]] {{صل}}، می‌تواند به [[درک]] بیشتر و بهتر ما از [[اسلام]] کمک کند. مکه از [[آب]] سطحی برخوردار نیست و [[آب]] شرب آن فقط از چاه‌ها تأمین می‌شود که از باران‌های زمستان و [[بهار]]، مایه می‌گیرند. این باران‌ها گاه به صورت رگبارهای شدیدی در می‌آیند که به فاصله چند لحظه، سیلاب‌های عظیمی را تشکیل می‌دهند. این سیلاب‌ها از کوه‌های اطراف به سمت دره (مکه) سرازیر می‌شوند و [[شهر]] را به خرابی [[تهدید]] می‌کنند<ref>حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مکه در عصر بعثت (مقاله)|مکه در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۲۲.</ref>.


== وجه تسمیه مکه ==
== وجه تسمیه مکه ==
در علت نام‌گذاری مکه به این نام (بین [[عالمان]] و [[مؤرخان]]) [[اختلاف]] است. گفته می‌شود این نام، برگرفته است از: تمکّ الجبارین (تمک اعناق الجباره)<ref>ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد؛ البلدان، ص۷۴.</ref>؛ "[[ستمگران]] و [[فاجران]] را می‌بلعد و از بین می‌برد"<ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۱۹۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۸۱.</ref>. همچنین گفته‌اند: "برای اینکه [[مردم]] را به خود جذب می‌کند"<ref>{{عربی|لأنها تجذب الناس این الیها}}؛ ابن فقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد، البلادان، ص۷۴.</ref> و نیز گفته شده است: این [[شهر]] را از این لحاظ، مکه نامیده‌اند که جای کم‌آبی است و گویا [[زمین]] آن، آبش را مکیده است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۱۸۲.</ref>.
در علت نام‌گذاری مکه به این نام (بین [[عالمان]] و [[مؤرخان]]) [[اختلاف]] است. گفته می‌شود این نام، برگرفته است از: تمکّ الجبارین (تمک اعناق الجباره)<ref>ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد؛ البلدان، ص۷۴.</ref>؛ "[[ستمگران]] و [[فاجران]] را می‌بلعد و از بین می‌برد"<ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۱۹۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۸۱.</ref>. همچنین گفته‌اند: "برای اینکه [[مردم]] را به خود جذب می‌کند"<ref>{{عربی|لأنها تجذب الناس این الیها}}؛ ابن فقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد، البلادان، ص۷۴.</ref> و نیز گفته شده است: این [[شهر]] را از این لحاظ، مکه نامیده‌اند که جای کم‌آبی است و گویا [[زمین]] آن، آبش را مکیده است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۱۸۲.</ref>.


عده‌ای مکه را مترادف کلمه [[بکه]] به معنای ازدحام دانسته‌اند و علت نام‌گذاری‌اش را در این بیان کرده‌اند که [[مردم]]، هنگام [[حج]] در آن ازدحام می‌کنند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۸۲ ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد، البلدان، ص۷۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مکه در عصر بعثت (مقاله)|مکه در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref>
عده‌ای مکه را مترادف کلمه [[بکه]] به معنای ازدحام دانسته‌اند و علت نام‌گذاری‌اش را در این بیان کرده‌اند که [[مردم]]، هنگام [[حج]] در آن ازدحام می‌کنند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۸۲ ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد، البلدان، ص۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مکه در عصر بعثت (مقاله)|مکه در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۲۲-۳۲۳.</ref>.


== اوضاع [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] [[مکه]] ==
== [[فتح مکه]] ==
در [[مکه]] نیز چونان دیگر نقاط [[شبه جزیره عربستان]]، اساس اجتماع بر [[نظام]] قبیلگی [[استوار]] بود. [[قریش]] در [[مکه]] با تیره‌ها و طوایفش، عمده ساکنان این [[شهر]] را تشکیل می‌دادند. [[همسایگی]] [[خانه خدا]] باعث حرمتشان نزد عموم [[قبایل]] [[عرب]] می‌شد و به آنان چنان [[امنیتی]] بخشیده بود که دیگر [[قبایل]] را از آن بهره‌ای نبود<ref>حمیری کلاعی، ابوالربیع الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله {{صل}} و الثلاثة الخلفاء ج۱، ص۶۲؛ احمد ابراهیم الشریف، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، ص۲۳۵.</ref>. [[مردم]] [[عرب]] [[قریش]] را، به دیده [[احترام]] و بزرگی می‌نگریستند و نزدشان به بسیاری از [[اختلافات]] خاتمه می‌دادند<ref>الشریف، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مکه در عصر بعثت (مقاله)|مکه در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۲۳.</ref>


=== [[دین]] [[مردم]] [[مکه]] ===
== رابطه مکه با [[زیارت]] ==
[[مردم]] [[مکه]]، همواره بر [[آیین]] [[ابراهیم]] {{ع}} بودند تا اینکه از زمان [[عمرو بن لحی]]، [[امیر]] [[خزاعی]] [[مکه]]، [[بت‌پرست]] شدند<ref>هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۸.</ref>. از آن پس، [[دین ابراهیم]] {{ع}} از میان غالب [[مردم]] [[مکه]] رخت بربست و جز در امور [[حج]]، اثری از آن باقی نماند. [[عزی]]، [[هبل]]، أساف، [[نائله]] و مناة از بت‌های معروف [[قریش]] به شمار می‌آمدند<ref>هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۱۱۴.</ref>.
مکه، سرزمین [[برگزیده خداوند]] است و موردنظر و توجه [[پروردگار]]. سرزمین [[عرفان]] و [[معنویت]] و [[توحید]] است، خاستگاه [[اسلام]] است، [[تربت]] منتخب [[آفریدگار]] است و [[زیارت]] این دیار، قدم نهادن و رفتن و دیدن و [[فیض]] بردن از جاهایی است که مورد [[عنایت]] خاصّ خداست. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: "[[محبوب]]‌ترین [[زمین]] نزد [[خدا]]، مکه است. نزد [[خداوند]] هیچ خاکی [[محبوب]]‌تر از خاکش و هیچ سنگی گرامی‌تر از سنگش و هیچ درختی [[محبوب]]‌تر از درخت مکه و هیچ کوهی محبوب‌تر از کوه‌هایش و هیچ آبی محبوب‌تر از [[آب]] مکه نیست"<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. در [[ارزش]] [[زیارت]] مکه همین بس که ایام پربرکت و سراسر خیر [[حج]]، آنقدر سازنده و پربار و پربها است که در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} حتی [[خواب]] در مکه، همچون تلاش و فعالیت در شهرهای دیگر و [[سجود]] در مکه، همچون به [[خون]] غلطیدن و [[شهادت]] در [[راه خدا]] به حساب آمده است: <ref>{{متن حدیث|وَ النَّائِمُ بِمَكَّةَ كَالْمُجْتَهِدِ فِي الْبُلْدَانِ وَ السَّاجِدُ بِمَكَّةَ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ محجّه البیضاء، ج۲، ص۱۵۳.</ref>. [[ارزش]] و [[قداست]] این [[خاک]]، به خاطر انتساب به [[پروردگار]] است و [[برگزیدگی]] این [[تربت]]، به خاطر معنویات و خاطرات [[مقدس]] این مهد [[وحی]] و کانون [[رسالت]] و [[توحید]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.


تحمس<ref>بدعت‌گذاری و نوآوری در دین.</ref> و سخت‌گیری [[قریش]] در امر [[دین]] نیز از دیگر خصیصه‌های بارز [[دینی]] در [[مکه]] بر شمرده می‌شد؛ از این‌رو به [[قریش]] "حمس" ([[بدعت‌گذار]]) اطلاق می‌شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. آنان ساکنان خارج از [[حرم]] را وادار می‌کردند که غذای خود را وارد [[حرم]] نکنند، بلکه باید از غذای اهل آنجا استفاده می‌کردند و در موقع [[طواف]] باید از لباس‌های [[مردم]] [[مکه]] که [[لباس]] ملی و قومی بود، بهره بگیرند؛ اگر هم کسی [[توانایی]] خریدش را نداشت، می‌بایست برهنه [[طواف]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۹.</ref>. با این حال، [[مکه]] از خداپرستانی که از [[پرستش]] بتان، سر باز زده بودند و حنیفی یا [[نصرانی]] شده بودند، خالی نبود. در بین [[قریش]]، به ویژه در [[طایفه]] [[بنی‌هاشم]]، [[آیین حنیف]] [[ابراهیم]] {{ع}} پیروانی داشت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مکه در عصر بعثت (مقاله)|مکه در عصر بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۲۴-۳۲۶.</ref>.
مرحوم [[علامه امینی]]، در ردّ نظریه کسانی که به این‌گونه امور و [[تبرک]] جستن‌ها و [[ارزش]] قائل شدن‌ها ایراد می‌‌گیرند، بحث و بیان مفصّلی دارد که در جایی چنین می‌گوید: "... همچنان که اراضی و میدان‌ها و [[خانه‌ها]] و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومت‌هاست، [[احکام]] و مقررّات ویژه‌ای دارد که [[مردم]]، ملزم به رعایت آن و [[اجرای قوانین]] مربوط به آن هستند، همچنین زمین‌ها و بناها و سرزمین‌های منسوب به [[خداوند]] هم [[شئون]] خاص و [[احکام]] و مقررات ویژه و لوازم و روابطی دارد که حتمی است و آن کس که [[تسلیم]] [[پروردگار]] باشد و در لوای [[توحید]] و زیر سایه [[اسلام]] [[زندگی]] کند به ناچار باید آنها را مراعات کرده و به [[وظایف]] خود در قبال آنها [[قیام]] و [[اقدام]] کند. و از همینجاست که [[کعبه]] و [[حرم]] و [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی]] و کلًا [[مساجد]] و [[معابد]] و کلیساها و کنیسه‌ها [[احکام]] خاص و مقررات ویژه و [[احترام]] فوق‌العاده دارد و از نظر [[طهارت]] و [[نجاست]] و خرید و فروش و... مقرراتش ویژه و لازم الاجراء است. اگر [[مکه مکرمه]] [[حرم امن الهی]] است که [[مردم]] به آن روی می‌آورند و از هر فراز و نشیب، آهنگ [[خانه خدا]] می‌کنند و آن [[اعمال]] مخصوص را انجام می‌دهند و حتی گیاه‌های [[حرم]] هم [[حکم]] خاص دارد، اینها از آثار همان انتساب به [[خداوند]] است و به خاطر این است که [[خداوند]]، "مکه" را از بین سرزمین‌ها، [[برگزیده]] است..."<ref>سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، ص۱۶۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.


== فتح مکه ==
این مکه است و [[کعبه]]، این خاستگاه [[نور]] [[توحید]] است و "[[ام القری]]"، این [[حجرالأسود]] است و [[مقام ابراهیم]]، این سرزمین "[[مبارک]]" است، [[خانه]] [[برکت]] خیز است. اولین [[خانه]] پربرکتی است که برای [[مردم]] قرار داده شده است. به تعبیر [[قرآن]]: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.</ref>
{{اصلی|فتح مکه}}
فتح مکه در پی آن روی داد که بر اساس "[[پیمان]] [[حدیبیه]]"، [[مسلمانان]] و [[کفار]] نباید علیه یکدیگر تحرکات نظامی می‌کردند و یا هم‌پیمانان خود را ضد هم‌پیمانان طرف مقابل به [[نبرد]] وا می‌داشتند و یا آنان را در [[نبرد]]، [[یاری]] می‌رساندند؛ اما [[قریش]] با تجهیز "بنوبکر" ـ که با آنان هم‌پیمان بودند ـ علیه [[قبیله]] "[[خزاعه]]" که با [[مسلمانان]] هم‌پیمان بودند و حتی با شرکت شبانه در [[نبرد]] علیه آنان، عملاً [[قرارداد]] [[حدیبیه]] را نقض کردند<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۹۵.</ref>.
 
== زیارت مکه ==
مکه، سرزمین [[برگزیده خداوند]] است و موردنظر و توجه [[پروردگار]]. سرزمین [[عرفان]] و [[معنویت]] و [[توحید]] است، خاستگاه [[اسلام]] است، [[تربت]] منتخب [[آفریدگار]] است و [[زیارت]] این دیار، قدم نهادن و رفتن و دیدن و [[فیض]] بردن از جاهایی است که مورد [[عنایت]] خاصّ خداست. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: "[[محبوب]]‌ترین [[زمین]] نزد [[خدا]]، مکه است. نزد [[خداوند]] هیچ خاکی [[محبوب]]‌تر از خاکش و هیچ سنگی گرامی‌تر از سنگش و هیچ درختی [[محبوب]]‌تر از درخت مکه و هیچ کوهی محبوب‌تر از کوه‌هایش و هیچ آبی محبوب‌تر از [[آب]] مکه نیست"<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. در [[ارزش]] [[زیارت]] مکه همین بس که ایام پربرکت و سراسر خیر [[حج]]، آنقدر سازنده و پربار و پربهاست که در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} حتی [[خواب]] در مکه، همچون تلاش و فعالیت در شهرهای دیگر و [[سجود]] در مکه، همچون به [[خون]] غلطیدن و [[شهادت]] در [[راه خدا]] به حساب آمده است<ref>{{متن حدیث|وَ النَّائِمُ بِمَكَّةَ كَالْمُجْتَهِدِ فِي الْبُلْدَانِ وَ السَّاجِدُ بِمَكَّةَ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ محجّه البیضاء، ج۲، ص۱۵۳.</ref>. [[ارزش]] و [[قداست]] این [[خاک]]، به خاطر انتساب به [[پروردگار]] است و [[برگزیدگی]] این [[تربت]]، به خاطر معنویات و خاطرات [[مقدس]] این مهد [[وحی]] و کانون [[رسالت]] و [[توحید]] است.
 
مرحوم [[علامه امینی]]، در ردّ نظریه کسانی که به این‌گونه امور و [[تبرک]] جستن‌ها و [[ارزش]] قائل شدن‌ها ایراد می‌‌گیرند، بحث و بیان مفصّلی دارد که در جایی چنین می‌گوید: "... همچنان که اراضی و میدان‌ها و [[خانه‌ها]] و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومت‌هاست، [[احکام]] و مقررّات ویژه‌ای دارد که [[مردم]]، ملزم به رعایت آن و [[اجرای قوانین]] مربوط به آن هستند، همچنین زمین‌ها و بناها و سرزمین‌های منسوب به [[خداوند]] هم [[شئون]] خاص و [[احکام]] و مقررات ویژه و لوازم و روابطی دارد که حتمی است و آن کس که [[تسلیم]] [[پروردگار]] باشد و در لوای [[توحید]] و زیر سایه [[اسلام]] [[زندگی]] کند به ناچار باید آنها را مراعات کرده و به [[وظایف]] خود در قبال آنها [[قیام]] و [[اقدام]] کند. و از همینجاست که [[کعبه]] و [[حرم]] و [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی]] و کلًا [[مساجد]] و [[معابد]] و کلیساها و کنیسه‌ها [[احکام]] خاص و مقررات ویژه و [[احترام]] فوق‌العاده دارد و از نظر [[طهارت]] و [[نجاست]] و خرید و فروش و... مقرراتش ویژه و لازم الاجراء است. اگر [[مکه مکرمه]] [[حرم امن الهی]] است که [[مردم]] به آن روی می‌آورند و از هر فراز و نشیب، آهنگ [[خانه خدا]] می‌کنند و آن [[اعمال]] مخصوص را انجام می‌دهند و حتی گیاه‌های [[حرم]] هم [[حکم]] خاص دارد، اینها از آثار همان انتساب به [[خداوند]] است و به خاطر این است که [[خداوند]]، "مکه" را از بین سرزمین‌ها، [[برگزیده]] است..."<ref>سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، ص۱۶۰.</ref>.
 
این مکه است و [[کعبه]]، این خاستگاه [[نور]] [[توحید]] است و "[[ام القری]]"، این [[حجرالأسود]] است و [[مقام ابراهیم]]، این سرزمین "[[مبارک]]" است، [[خانه]] [[برکت]] خیز است. اولین [[خانه]] پربرکتی است که برای [[مردم]] قرار داده شده است. به تعبیر [[قرآن]]: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ}}<ref>بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه۹۶.</ref>


در [[کعبه]]، "[[حجرالأسود]]"، سوگندنامه [[خدا]] با [[بندگان]] است و دست کشیدن به آن، [[تجدید عهد]] با [[خداوند]] است و [[بیعت]] نمودن با اوست. درباره [[حجرالاسود]] و [[رکن یمانی]]، [[حدیث]] است که:{{متن حدیث|يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُصَافِحُ بِهَا خَلْقَه}}<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.
در [[کعبه]]، "[[حجرالأسود]]"، سوگندنامه [[خدا]] با [[بندگان]] است و دست کشیدن به آن، [[تجدید عهد]] با [[خداوند]] است و [[بیعت]] نمودن با اوست. درباره [[حجرالاسود]] و [[رکن یمانی]]، [[حدیث]] است که:{{متن حدیث|يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُصَافِحُ بِهَا خَلْقَه}}<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.
خط ۴۷: خط ۳۵:
وقتی که [[کعبه]]، یادآور آن همه [[خلوص]] و [[عظمت]] و [[ایثار]] [[ابراهیم]] است و سمبل [[توحید]] و [[خداپرستی]] است، نگاه به آن هم [[عبادت]] به حساب می‌آید. چرا که این نگاه هم سازنده و [[تربیت]] کننده است. تا نگاه کننده چه کسی باشد و در ورای نگاه، چه [[احساس]] و [[درک]] و برداشتی نهفته باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
وقتی که [[کعبه]]، یادآور آن همه [[خلوص]] و [[عظمت]] و [[ایثار]] [[ابراهیم]] است و سمبل [[توحید]] و [[خداپرستی]] است، نگاه به آن هم [[عبادت]] به حساب می‌آید. چرا که این نگاه هم سازنده و [[تربیت]] کننده است. تا نگاه کننده چه کسی باشد و در ورای نگاه، چه [[احساس]] و [[درک]] و برداشتی نهفته باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.


== مکه و حوادث آخرالزمان ==
==[[البیت الحرام]]==
[[شهر مکه]] در [[آخرالزمان]] [[شاهد]] حوادث بسیاری خواهد بود که به فراوانی در [[احادیث]] [[ملاحم و فتن]] و [[احادیث]] [[آخرالزمان]] از آن یاد شده است. [[حضرت قائم]] {{ع}} ابتدای [[قیام]] خویش را از کنار خانه [[کعبه]] در این [[شهر]] آغاز می‌‌کند و از [[یاران]] خویش در کنار [[مقام ابراهیم]] [[بیعت]] می‌‌ستاند. [[مکه]] در [[آخرالزمان]] و [[پس از ظهور]] حضرت [[شاهد]] جنگ‌های فراوانی خواهد بود. در [[روایات]] از مردی یاد شده که از [[حبشه]] می‌‌آید و [[کعبه]] را سنگ به سنگ ویران می‌‌سازد<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۵۵۷.</ref>.
منظور از [[بیت الحرام]]، «[[کعبه]]» است که آن را «[[بیت العتیق]]» نیز می‌‌گویند. اما مقصود از [[حرم]]، همه [[مکه]] است. حدود این حرم، از طرف [[شرق]] و [[غرب]]، تقریباً در بیست کیلومتری [[خانه خدا]] قرار دارد. این مرز در جنوب، بواسطه قرار گرفتن روی تپه‌هایی که «دره عرنه» را احاطه کرده‌اند،<ref>از جمله این تپه‌ها اللُّبینات، الوتائر، تلاع و سود حمَیّ است.</ref> کمتر از ناحیه شرقی و [[غربی]] است و حدود ۱۳ کیلومتر با کعبه فاصله دارد. اما ضلع شمالی، حد آن، [[مسجد]] [[عایشه]] است در سر [[وادی]] [[التنعیم]] که در حدود ۸ کیلومتری شمال [[مسجد الحرام]] قرار دارد. بر این اساس، [[حرم مکه]] به طور تقریبی ۸۸۲ کیلومتر مربع را شامل می‌‌شود.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص ۵۱-۵۲.</ref>
 
پس از [[بیعت]] [[مردم]] با [[حضرت مهدی]] {{ع}} در [[مکه]]، و [[فروپاشی]] [[نظام]] [[حاکم]] بر آن، آن حضرت [[قدرت]] را به دست می‌گیرد و بر تشکیلات و مراکز اداره [[جامعه]] مسلط‍‌ می‌شود. برخی از کارهای آن حضرت در [[مکه]] چنین است: بازگرداندن [[مسجد الحرام]] به حدود اصلی خود، بازگرداندن [[مقام ابراهیم]] به [[جایگاه]] اصلی آن، جلوگیری از [[طواف]] مستحبی [[مانع]] از [[طواف]] [[واجب]]، [[کیفر]] دزدان [[خانه خدا]] ([[بنی شیبه]]) و...<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص۶۶۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۵

مکه
تصویر قدیمی مکه

مقدمه

مکه زادگاه پیامبر خدا و محل برانگیخته شدن او به رسالت است. مکه شهری است خشک که در وسط انبوهی از کوه‌ها و سنگلاخ‌ها قرار گرفته و هوای آن بسیار گرم است. از زمانی که حضرت ابراهیم (ع) فرزندش اسماعیل و همسرش هاجر را به این سرزمین آورد و به اعجاز الهی چشمه زمزم در آنجا جوشید، به تدریج اقوام و قبایلی به این منطقه آمدند و مکه که خانه خدا و مسجدالحرام در آنجاست، رونق و شهرت یافت. مکه امروز، شهری بزرگ و مدرن است و همه ساله در ایام حج و در طول سال، پذیرای میلیون‌ها زائر، از جهان اسلام است که برای ادای مناسک حج و عمره به این شهر می‌آیند. پرجمعیت‌ترین شهر حجاز است، با ارتفاعی حدود ۳۰۰ متر از سطح دریا[۱].

مکه در عرض جغرافیایی ۳۳ درجه و ۲۸ دقیقه و طول ۴۹ درجه قرار دارد. این شهر، جزئی از هلالی منطقه تهامه و ارتفاع آن از سطح دریا، حدود ۳۳۰ متر است. شهر مکه در درّه‌ای تنگ و هلالی شکل پیرامون خانه کعبه[۲]، در میان دو کوه ابوقبیس و قیقعان واقع شده است. هوای این دره به واسطه احاطه کوه‌ها، بسیار گرم و خشک است[۳].

جامعه‌شناختی این شهر در سال‌های منتهی به ظهور پیامبر رحمت (ص)، می‌تواند به درک بیشتر و بهتر ما از اسلام کمک کند. مکه از آب سطحی برخوردار نیست و آب شرب آن فقط از چاه‌ها تأمین می‌شود که از باران‌های زمستان و بهار، مایه می‌گیرند. این باران‌ها گاه به صورت رگبارهای شدیدی در می‌آیند که به فاصله چند لحظه، سیلاب‌های عظیمی را تشکیل می‌دهند. این سیلاب‌ها از کوه‌های اطراف به سمت دره (مکه) سرازیر می‌شوند و شهر را به خرابی تهدید می‌کنند[۴][۵].

وجه تسمیه مکه

در علت نام‌گذاری مکه به این نام (بین عالمان و مؤرخان) اختلاف است. گفته می‌شود این نام، برگرفته است از: تمکّ الجبارین (تمک اعناق الجباره)[۶]؛ "ستمگران و فاجران را می‌بلعد و از بین می‌برد"[۷]. همچنین گفته‌اند: "برای اینکه مردم را به خود جذب می‌کند"[۸] و نیز گفته شده است: این شهر را از این لحاظ، مکه نامیده‌اند که جای کم‌آبی است و گویا زمین آن، آبش را مکیده است[۹].

عده‌ای مکه را مترادف کلمه بکه به معنای ازدحام دانسته‌اند و علت نام‌گذاری‌اش را در این بیان کرده‌اند که مردم، هنگام حج در آن ازدحام می‌کنند[۱۰][۱۱].

فتح مکه

رابطه مکه با زیارت

مکه، سرزمین برگزیده خداوند است و موردنظر و توجه پروردگار. سرزمین عرفان و معنویت و توحید است، خاستگاه اسلام است، تربت منتخب آفریدگار است و زیارت این دیار، قدم نهادن و رفتن و دیدن و فیض بردن از جاهایی است که مورد عنایت خاصّ خداست. امام صادق (ع) فرموده است: "محبوب‌ترین زمین نزد خدا، مکه است. نزد خداوند هیچ خاکی محبوب‌تر از خاکش و هیچ سنگی گرامی‌تر از سنگش و هیچ درختی محبوب‌تر از درخت مکه و هیچ کوهی محبوب‌تر از کوه‌هایش و هیچ آبی محبوب‌تر از آب مکه نیست"[۱۲]. در ارزش زیارت مکه همین بس که ایام پربرکت و سراسر خیر حج، آنقدر سازنده و پربار و پربها است که در حدیثی از امام باقر (ع) حتی خواب در مکه، همچون تلاش و فعالیت در شهرهای دیگر و سجود در مکه، همچون به خون غلطیدن و شهادت در راه خدا به حساب آمده است: [۱۳]. ارزش و قداست این خاک، به خاطر انتساب به پروردگار است و برگزیدگی این تربت، به خاطر معنویات و خاطرات مقدس این مهد وحی و کانون رسالت و توحید است[۱۴].

مرحوم علامه امینی، در ردّ نظریه کسانی که به این‌گونه امور و تبرک جستن‌ها و ارزش قائل شدن‌ها ایراد می‌‌گیرند، بحث و بیان مفصّلی دارد که در جایی چنین می‌گوید: "... همچنان که اراضی و میدان‌ها و خانه‌ها و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومت‌هاست، احکام و مقررّات ویژه‌ای دارد که مردم، ملزم به رعایت آن و اجرای قوانین مربوط به آن هستند، همچنین زمین‌ها و بناها و سرزمین‌های منسوب به خداوند هم شئون خاص و احکام و مقررات ویژه و لوازم و روابطی دارد که حتمی است و آن کس که تسلیم پروردگار باشد و در لوای توحید و زیر سایه اسلام زندگی کند به ناچار باید آنها را مراعات کرده و به وظایف خود در قبال آنها قیام و اقدام کند. و از همینجاست که کعبه و حرم و مسجدالحرام و مسجدالنبی و کلًا مساجد و معابد و کلیساها و کنیسه‌ها احکام خاص و مقررات ویژه و احترام فوق‌العاده دارد و از نظر طهارت و نجاست و خرید و فروش و... مقرراتش ویژه و لازم الاجراء است. اگر مکه مکرمه حرم امن الهی است که مردم به آن روی می‌آورند و از هر فراز و نشیب، آهنگ خانه خدا می‌کنند و آن اعمال مخصوص را انجام می‌دهند و حتی گیاه‌های حرم هم حکم خاص دارد، اینها از آثار همان انتساب به خداوند است و به خاطر این است که خداوند، "مکه" را از بین سرزمین‌ها، برگزیده است..."[۱۵][۱۶].

این مکه است و کعبه، این خاستگاه نور توحید است و "ام القری"، این حجرالأسود است و مقام ابراهیم، این سرزمین "مبارک" است، خانه برکت خیز است. اولین خانه پربرکتی است که برای مردم قرار داده شده است. به تعبیر قرآن: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ[۱۷]

در کعبه، "حجرالأسود"، سوگندنامه خدا با بندگان است و دست کشیدن به آن، تجدید عهد با خداوند است و بیعت نمودن با اوست. درباره حجرالاسود و رکن یمانی، حدیث است که:«يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُصَافِحُ بِهَا خَلْقَه»[۱۸].

نگاه کردن به کعبه هم، عبادت است. که پیامبر (ص) فرموده است: «النَّظَرُ إِلَى الْكَعْبَةِ عِبَادَة»[۱۹] و در حدیث دیگر است که: هرکس به کعبه نظر کند (در واژه "نظر" دقت شود) تا وقتی که نگاهش به کعبه است برایش حسنه نوشته می‌شود و از سیّئات او محو می‌گردد: «مَنْ نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ لَمْ يَزَلْ يُكْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ يُمْحَى عَنْهُ سَيِّئَةٌ حَتَّى يَصْرِفَ بَصَرَهُ عَنْهَا»[۲۰].

وقتی که کعبه، یادآور آن همه خلوص و عظمت و ایثار ابراهیم است و سمبل توحید و خداپرستی است، نگاه به آن هم عبادت به حساب می‌آید. چرا که این نگاه هم سازنده و تربیت کننده است. تا نگاه کننده چه کسی باشد و در ورای نگاه، چه احساس و درک و برداشتی نهفته باشد[۲۱].

البیت الحرام

منظور از بیت الحرام، «کعبه» است که آن را «بیت العتیق» نیز می‌‌گویند. اما مقصود از حرم، همه مکه است. حدود این حرم، از طرف شرق و غرب، تقریباً در بیست کیلومتری خانه خدا قرار دارد. این مرز در جنوب، بواسطه قرار گرفتن روی تپه‌هایی که «دره عرنه» را احاطه کرده‌اند،[۲۲] کمتر از ناحیه شرقی و غربی است و حدود ۱۳ کیلومتر با کعبه فاصله دارد. اما ضلع شمالی، حد آن، مسجد عایشه است در سر وادی التنعیم که در حدود ۸ کیلومتری شمال مسجد الحرام قرار دارد. بر این اساس، حرم مکه به طور تقریبی ۸۸۲ کیلومتر مربع را شامل می‌‌شود.[۲۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۲۰.
  2. مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ص۷۱.
  3. حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۳.
  4. حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۳.
  5. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکه در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۲۲.
  6. ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد؛ البلدان، ص۷۴.
  7. محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۱۹۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۸۱.
  8. لأنها تجذب الناس این الیها؛ ابن فقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد، البلادان، ص۷۴.
  9. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۱۸۲.
  10. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۸۲ ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد، البلدان، ص۷۴.
  11. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکه در عصر بعثت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۲۲-۳۲۳.
  12. محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۲.
  13. «وَ النَّائِمُ بِمَكَّةَ كَالْمُجْتَهِدِ فِي الْبُلْدَانِ وَ السَّاجِدُ بِمَكَّةَ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛ محجّه البیضاء، ج۲، ص۱۵۳.
  14. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۰۹-۱۱۱.
  15. سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، ص۱۶۰.
  16. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۰۹-۱۱۱.
  17. بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.
  18. محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.
  19. بحار الانوار، ج ۹۶، ص۶۰.
  20. محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.
  21. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۰۹-۱۱۱.
  22. از جمله این تپه‌ها اللُّبینات، الوتائر، تلاع و سود حمَیّ است.
  23. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص ۵۱-۵۲.