استقامت بر حق: تفاوت میان نسخهها
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | ==معناشناسی== | ||
===معنای «استقامت»=== | |||
===معنای «حق»=== | |||
===معنای «استقامت بر حق»=== | |||
==جایگاه و اهمیت== | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، تبدیل صفتی به «شاکله» نیازمند سعی و تلاش بسیار در بستر زمانی و صیرورت و انقلابهای چندی است؛ زیرا هر چیزی زمانی از حال به [[مقام]] در میآید که [[انسان]] آن چیز را بسیار تکرار کند و در همه احوالات آن را برای خود [[هدف]] قرار دهد و هرگز از آن کوتاه نیاید؛ زیرا اگر تقلبات در احوالات متضاد داشته باشد، هرگز به مقام نمیرسد و شاکله و [[ملکات]] و مقومات [[شخصیت]] کسی نمیشود. به عنوان نمونه [[صبر]] و [[شکیبایی]]، صفتی [[نیک]] مورد اقبال [[مردم]] است، اما مردم به سبب [[عجله]] در کاری یا [[جزع]] و فزع در هنگامه [[مصیبت]]، [[اطاعت]] و [[معصیت]]، نمیتوانند آن را از حالت صفت به اسم و از حال به مقام در آورند. دست یابی به [[مقام صبر]] نیازمند یک حرکت جوهری در نفس است. از این حرکت جوهری در قرآن به «صیرورت» تعبیر میشود. این حرکت جوهری به سوی تبدیل حال به مقام و صفت به اسم میبایست به شکل دایمی و بیوقفه ادامه و استمرار یابد. شاید در آغاز وقفههایی ایجاد شود، ولی با [[حضور قلب]] و اهتمام به صبر در همه احوال سه گانه اطاعت، مصیبت و معصیت، و [[پرهیز]] از عجله و جزع و فزع، این امکان فراهم میآید تا در نهایت «انقلابی» رخ دهد و صبر از حالت صفت به اسم و حال به مقام در آید و شخص از «الذین صبروا» به «الصابرین» و «الصبور» تبدیل شود. | از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، تبدیل صفتی به «شاکله» نیازمند سعی و تلاش بسیار در بستر زمانی و صیرورت و انقلابهای چندی است؛ زیرا هر چیزی زمانی از حال به [[مقام]] در میآید که [[انسان]] آن چیز را بسیار تکرار کند و در همه احوالات آن را برای خود [[هدف]] قرار دهد و هرگز از آن کوتاه نیاید؛ زیرا اگر تقلبات در احوالات متضاد داشته باشد، هرگز به مقام نمیرسد و شاکله و [[ملکات]] و مقومات [[شخصیت]] کسی نمیشود. به عنوان نمونه [[صبر]] و [[شکیبایی]]، صفتی [[نیک]] مورد اقبال [[مردم]] است، اما مردم به سبب [[عجله]] در کاری یا [[جزع]] و فزع در هنگامه [[مصیبت]]، [[اطاعت]] و [[معصیت]]، نمیتوانند آن را از حالت صفت به اسم و از حال به مقام در آورند. دست یابی به [[مقام صبر]] نیازمند یک حرکت جوهری در نفس است. از این حرکت جوهری در قرآن به «صیرورت» تعبیر میشود. این حرکت جوهری به سوی تبدیل حال به مقام و صفت به اسم میبایست به شکل دایمی و بیوقفه ادامه و استمرار یابد. شاید در آغاز وقفههایی ایجاد شود، ولی با [[حضور قلب]] و اهتمام به صبر در همه احوال سه گانه اطاعت، مصیبت و معصیت، و [[پرهیز]] از عجله و جزع و فزع، این امکان فراهم میآید تا در نهایت «انقلابی» رخ دهد و صبر از حالت صفت به اسم و حال به مقام در آید و شخص از «الذین صبروا» به «الصابرین» و «الصبور» تبدیل شود. | ||
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۳
معناشناسی
معنای «استقامت»
معنای «حق»
معنای «استقامت بر حق»
جایگاه و اهمیت
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، تبدیل صفتی به «شاکله» نیازمند سعی و تلاش بسیار در بستر زمانی و صیرورت و انقلابهای چندی است؛ زیرا هر چیزی زمانی از حال به مقام در میآید که انسان آن چیز را بسیار تکرار کند و در همه احوالات آن را برای خود هدف قرار دهد و هرگز از آن کوتاه نیاید؛ زیرا اگر تقلبات در احوالات متضاد داشته باشد، هرگز به مقام نمیرسد و شاکله و ملکات و مقومات شخصیت کسی نمیشود. به عنوان نمونه صبر و شکیبایی، صفتی نیک مورد اقبال مردم است، اما مردم به سبب عجله در کاری یا جزع و فزع در هنگامه مصیبت، اطاعت و معصیت، نمیتوانند آن را از حالت صفت به اسم و از حال به مقام در آورند. دست یابی به مقام صبر نیازمند یک حرکت جوهری در نفس است. از این حرکت جوهری در قرآن به «صیرورت» تعبیر میشود. این حرکت جوهری به سوی تبدیل حال به مقام و صفت به اسم میبایست به شکل دایمی و بیوقفه ادامه و استمرار یابد. شاید در آغاز وقفههایی ایجاد شود، ولی با حضور قلب و اهتمام به صبر در همه احوال سه گانه اطاعت، مصیبت و معصیت، و پرهیز از عجله و جزع و فزع، این امکان فراهم میآید تا در نهایت «انقلابی» رخ دهد و صبر از حالت صفت به اسم و حال به مقام در آید و شخص از «الذین صبروا» به «الصابرین» و «الصبور» تبدیل شود.
از نظر قرآن، همه صفات مثبت و منفی این گونه است؛ یعنی تبدیل آن در یک حرکت جوهری انجام میشود تا به انقلاب برسد و آن صفات تبدیل به اسم و مقام شخص شود و ملکه و مقوّم ذاتی شخص گردد به طوری که هرگز در هیچ احوالی از آن خارج نشود؛ چنان که «قوامین بالقسط»[۱] و «قوامین لله»[۲] این گونه است؛ زیرا قسط برای چنین شخصی، جزو مقومات ذاتی او شده است.
خدا در قرآن، از «قوم یعقلون» یا «قوم یومنون» یا ضد آنها «قوم لایعقلون»[۳]، «قوم تجهلون»[۴]، «قوم لایفقهون»[۵]، «قوم لایعلمون»[۶]، «قوم مسرفون»[۷] و مانند آنها سخن به میان میآید؛ یک معنای این عبارات آن است که تعقل و ایمان یا اضداد آنها در این افراد مقوم ذاتی شده است.
بنابراین، وقتی چیزی «مقوم» شخص شده باشد، آن چیز در حقیقت در قالب «مقام» شاکله شخصیتی او را شکل داده و جزء اصلی شخصیت او میشود.
از نظر قرآن، هر گاه چیزی جزو شاکله شخصیت شود، افکار و اعمال انسان تابع آن خواهد بود؛ زیرا خدا میفرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر شاکله و شخصیت خویش عمل میکند.[۸] بنابراین، وقتی شخصی شاکله شخصیتی خویش را حق جویی و حق خواهی قرار دهد، آن امر به عنوان مقوم ذاتی او قرار میگیرد. این گونه به عنوان انسانی مستقیم بر حق شناخته میشود.
البته از آموزههای وحیانی قرآن بر میآید که حتی اگر شخص در مسیر حق و حقیقت قرار گیرد و بر آن استقامت فعلی داشته باشد، باز همین امر خوب است؛ زیرا تنها چیزی که در قرآن از آن به «مستقیم» توصیف شده، صراط الهی است که متصف به این اسم است؛ زیرا صراطی است که هیچ گونه اعوجاج و کژی در آن نیست و راه نمییابد.
به هر حال، انسان میبایست در طریق حقیقت مستقیم باشد وبه استقامت دست یابد و بتواند حقیقت را جزو مقومات خویش قرار دهد و به شکل دایمی در مسیر آن حرکت کرده و برای آن تلاش و سعی کند. این طریقت حقیقت همان استقامت در صراط مستقیم است؛ زیرا هیچ طریقت حقیقتی دیگر جز صراط مستقیم نیست. از همین روست که همه آیات قرآنی بر حرکت در صراط مستقیم و استقامت بر این طریقت تاکید دارد که به حقیقت ختم میشود. خدا در قرآن به پیامبرش فرمان میدهد تا بر اساس علم الهی عمل کند و بر مشکلاتی که دیگران حتی اهل کتاب برایشان فراهم میآورد، استقامت ورزد و به دعوت خویش ادامه دهد و تحت تاثیر هواهای نفسانی دیگران قرار نگیرد و هماره بگوید که به آن چه از کتاب نازل شده ایمان داشته و مامورم تا بر اساس عدالت بین شما داوری و رفتار کنم و از طریقت حق که عدالت باشد خارج نشوم.[۹]
پیامبر از سوی خدا مامور است تا با بیان این حقیقت که او نیز بشری چون دیگران است، مردمان را در مسیر حق و حقیقت یاری رساند و اجازه دهد تا ایشان به حقیقت برسند و آن را جزو ذاتیات خویش کنند. البته همگان باید به این نکته توجه یابند که پیامبر با آنکه بشری چون دیگران است، ولی خدا او را به عنوان پیامبرش برگزیده و به او وحی میرساند.[۱۰]
استقامت پیامبر(ص) و مؤمنان میبایست نسبت به این حقیقت باشد که تنها خدای عالم همان خدای یکتا و یگانه ای است که خالق هستی است و ربوبیت به دست اوست و استغفار وغفران تنها از او خواسته میشود؛ پس اگر گناه و خطایی است تنها اوست که میتواند مردمان را ببخشد و بیامرزد. آن حضرت(ص) همچنین مامور میشود تا نه تنها خود اهل استقامت باشد، بلکه تلاش کند تا کسانی که همراه ایشان شده و به حق بازگشتند، ایشان را نیز به استقامت بخواند و در همان مسیر حقیقت نگه دارد و نگذارد تا طغیان ورزند و هیچ گرایش و میل اندکی به ظالمین نداشته باشند و آنان را رکن ندهند، بلکه حق و عدالت را رکن خویش قرار داده و بر اساس آن عمل و رفتار کنند.[۱۱]
از نظر قرآن کسانی از هدایت قرآنی بهره میبرند و در صراط مستقیم آن گام بر میدارند که «اقوم» باشند؛ یعنی بخواهند راستترین و قویمترین شخص در مسیر حق باشند و هرگز از درستی و راستی دور نشوند؛ چراکه قرآن خود کتابی است که بر «اقوم» سامان یافته است؛ چنان که خدا در توصیف قرآن میفرماید: ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم؛ به تحقیق که این قرآن بر استوارترین آیین هدایت میکند و «اقوم» است.[۱۲] پس کسی که از چنین کتابی بهره میگیرد و از آن پیروی میکند، خود به «اقوم» تبدیل میشود و استوارترین شخص میشود.
البته در طول تاریخ همه پیامبران از جمله حضرت موسی و هارون(ع)، این گونه مامور بودند تا بر اساس علم وحیانی و حجت الهی عمل کنند، بر دعوت الهی خویش مستقیم باشند و استقامت ورزند و دیگران را نیز بدان بخوانند تا رستگار شوند.[۱۳] به هر حال، پیامبران و مؤمنان میبایست حق تعالی را با آیات آفاقی و انفسی بشناسند[۱۴] و برای رسیدن به آن حق سبحانه و متحقق شدن به صفات الهی صیرورت و حرکت جوهری خویش را در صراط مستقیم اسلام و شرایع آن بپیماند تا متحقق به حقیقت الهی شوند و حقیقت جزو مقومات ذاتی آنان شده و آنان متحقق به حق شوند؛ زیرا در قیامت جز حق ظهوری ندارد و جایی برای باطل نیست. پس کسی که به قیامت وارد میشود، به میزان تحقق به حقیقت در چارچوب صراط مستقیم حق است که ظهور و بروز دارد؛ زیرا ترازو و میزان الحق جز حق را نشان نمیدهد.[۱۵].[۱۶].
صراط مستقیم اسلام، طریقت حقیقت
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، اسلام حقیقتی است که از سوی خدا به عنوان دین معرفی شده و همه پیامبران بدان دعوت کردهاند؛ زیرا شرایع و مناهج گوناگون اسلامی همه شاخههای همان حقیقت برای دسترسی آسان به دریای حقیقت بیپایان است. از همین روست که دینی غیر از اسلام و شرایع آن پذیرفته نمیشود؛ زیرا حرکت در غیر صراط مستقیم چیزی جز حرکت در ضلالت و گمراهی نیست.[۱۷]
خدا در سوره حمد به انسان فرمان میدهد تا از او بخوانند ایشان را به صراط مستقیم هدایت کند که همان صراط مستقیم پیامبران و اولیای الهی منعم علیهم؛ زیرا هر حرکت در غیر این صراط مستقیم چیزی جز ضلالت و گمراهی و گرفتاری به غضب الهی نیست.
از نظر قرآن، صراط مستقیم اسلام و شرایع آن، همان طریقت حقیقت است که حتی جنیان نیز موظف هستند بر اساس آن عمل و رفتار کنند؛ زیرا بر این باورند که اگر بخواهند از آب فراوان سیراب شوند، میبایست بر آن طریقت استقامت ورزند: و الو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غدقا.[۱۸]
از نظر قرآن، همه پیامبران و اولیای آنان به سبب حرکت در طریقت حقیقت و استقامت بر آن توانستهاند به پاداش عظیم دست یافته و از خشم و غضب الهی در امان مانند؛ اینان که شامل مؤمنان به پیامبر(ص)، پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین هستند، همانانی هستند که خدا به آنان نعمتهای بزرگی را بخشیده و از فضل الهی بهره مند شدهاند.[۱۹]
بنابراین، هر کسی بخواهد به حق و حقیقت برسد و متحقق به حقیقت شود، میبایست اسلام را به عنوان صراط مستقیم حقیقت بشناسد و بپذیرد و بر اساس آن حرکت کرده و بر آن استقامت ورزد.[۲۰].
آثار استقامت در طریقت حقیقت
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، مهمترین و اساسیترین آثار استقامت بر طریقت حقیقت آن است که انسان با توسل دایمی و ذکرالله «ربنا» تحت ربوبیت خدا قرار گرفته و خدا بر اساس ربوبیت خاص خویش، هر گونه خوف و حزنی را از ایشان در دنیا بر میدارد به طوری که نسبت به آینده ترسی نداشته و نسبت به گذشته حزن و اندوهی در دلهایشان راه نیابد، و در آخرت نیز از بهشت و هر آن چه که دلخواه آنان است، بهره مند میشوند.[۲۱]
چنین افرادی که اهل استقامت هستند و حق در جان ایشان قوام یافته است، در همین دنیا به سبب وعده الهی و بشارت به بهشت، دیگر خوف و ترسی ندارند که با چه مشکلاتی در سر راه خویش مواجه میشوند؛ زیرا فرشتگان بر ایشان نازل میشود و موجبات آرامش خاطر آنان را فراهم میآورند. همین فرشتگان به عنوان اولیاء الهی هماره در دنیا و آخرت همراه با ایشان بوده و در مشکلات آنان را یاری میرسانند و از جایی که انسان گمان نمیکند به ایشان کمک میکنند.[۲۲].[۲۳].
ضرورت استمرار در خط اسلام تحت ولایت معصوم
با نگاهی به آموزههای وحیانی قرآن، به این حکم قطعی دست مییابیم که با مرگ پیامبر(ص) وظایف و تکالیف مؤمنان پایان نمییابد و آنان به عنوان پاسداران مکتب انبیاء و اولیای الهی میبایست در صراط مستقیم بر اساس کتاب الله و عترت طاهره(ع) حرکت کنند و نمیتواند دست از آموزههای وحیانی و مقاصد و اهداف آن بردارند و با تعطیلی آن، به دوران جاهلیت باز گردند، و به جای پیروی و اطاعت از هدایت الهی وحیانی و قوانین و سنتهای خدا، از قوانین وضعی و خودساخته ای استفاده کنند که مبتنی بر فرهنگ جاهلیت حتی مردن باشد که عقل ابزاری بدون وحی را برای ساماندهی زندگی بشر به کار گرفته و بر اساس این فلسفه، سبک زندگی مردمان را میسازد. خدا به صراحت در نهی از چنین رویه و فلسفه و سبک زندگی خلاف وحی و ارتجاع به دوران جاهلیت فاقد وحی میفرماید: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾[۲۴]؛
از نظر قرآن، هر کسی که بخواهد از سعادت دنیا و آخرت بهره برد[۲۵]، میبایست در چارچوب آموزههای وحیانی اسلام فکر و عمل کند و در افکار و عقاید و در رفتار و کردار آن را ملاک و معیار در فلسفه و سبک زندگی خویش قرار دهد؛ زیرا چنین رویه ای در حقیقت همان شکر واقعی و عملی است که بر کسی نسبت به نعمتی لازم است؛ و شکی نیست هیچ نعمتی بزرگ و برتر از اسلام و آموزههای آن نیست که هم چنان با ولایت الهی در قالب اولوالامر[۲۶]استمرار و تداوم مییابد: ﴿أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾.[۲۷]
از نظر قرآن، تنها کسانی که با عبادت در قالب اسلام و شرایع آن، به تقوای الهی دست یافته و متاله و خدایی شده اند[۲۸] به سبب آنکه در مقام «ربوبیت» قرار گرفته و «ربانی»[۲۹] و یا در مرتبه پایینتر «ربیون» [۳۰] قرار گرفتهاند، به این مسیر الهی ادامه میدهند و همان طوری که در کنار پیامبران مداهنه و نرمی نداشتند و ضعف و سستی نورزیدند و استکانت و ناتوانی نداشتند، بلکه با استغفار از گناهان و تبعات آن یا نسبت به زیاده روی و اسراف در فکر و عمل مورد غفران الهی قرار گرفتند و ثابت قدم در مسیر و حتی میدان جهاد و قتال ماندند و نصرت کردند و از خدا نصرت خواستند، بهره مند از ثواب اعمال خویش در دنیا و آخرت میشوند و سعادت را در دو دنیا به دست میآورند.[۳۱]
قرآن تاکید میکند که هر کسی به جای استمرار خط پیامبران تحت ولایت اولیای امور از امامان معصوم(ع) گرفتار انقلاب و وارونگی علیه آن شود و به دوره جاهلیت باز گردد، گرفتار خسران شده و سعادت دنیا و آخرت خویش را از دست میدهد[۳۲] بنابراین، وظیفه و تکلیف امت آن است که این خط را با ولی الله ادامه و استمرار دهد و هرگز به عقب باز نگردد.
وظیفه امت آن است که پس از پیامبر(ص) در راستای ولایت ولی الله فکر و عمل کند که در اندیشه اصلاح امور و دوری خود و امت از هر گونه رفتار مفسدانه و پیروی از مفسدانی است که به ادعای اصلاحات به افساد میپردازند، به ویژه کسانی که در جریان نفاق میان امت عمل و رفتار میکنند و اجازه نمیدهند که رهبران واقعی و حقیقی مردم عهده دار مسئولیت و رهبری فکر و رفتاری مردم باشند.[۳۳]
خدا همان طوری که در قرآن وظیفه ولی الله(ع) پس از رسول الله(ص) را تبیین کرده و به عنوان نمونه فرموده است: ﴿وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۳۴] به امت اسلام نیز حکم کرده است تا از ولی الله پیروی و اطاعت کند[۳۵]؛ زیرا این ولی الله(ع) دارای عصمت و مطهر از هر گونه رجس و پلیدی [۳۶] و نماد کامل سابقون، مقربون و مؤمنون است.[۳۷]
بنابراین، براساس آموزههای وحیانی قرآن، دین هرگز تعطیل بردار نیست و نمیتوان به داعی مصلحت یا هر عنوان دیگری، از مسیر آموزههای وحیانی خارج شده و به جای پیروی از آموزههای وحیانی و رهبران الهی از هر کس و ناکسی دیگر اطاعت کرد؛ زیرا هر گونه حاکمیت در امور قضایی یا امور دیگر برای غیر ولی الله(ع) حتی از مسلمانان باشد، به معنای حاکمیت طاغوت است؛ چه رسد که انسان به حاکمیت دولت کافرانی حتی از اهل کتاب در آید که سبیل و راهی به حکم شریعت برای آنان نیست و نباید به چنین موقعیت برسند و امت چنین اجازه ای برای سلطه آنان فراهم آورند.[۳۸]
خدا درباره حکومت طاغوتی حتی اگر مسلمان باشد میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾[۳۹]
در این آیه بیان شده که حکم و حکومت در همه ابعاد از جمله قضایی و داوری میبایست بر اساس آموزههای وحیانی باشد که مبنای داوری قرار میگیرد و در این میان کسی که داوری میکند باید ولی الله باشد که همان پیامبر(ص) در این جا است و کسی به در معیارهای داوری به غیر آموزههای وحیانی مراجعه کند یا به جای ولی الله به دیگری مراجعه کند، گرفتار حاکمیت طاغوت شده است. البته خدا در آیه قبل معلوم میدارد که در امور غیر از تشریع میبایست به اولوا الامر(ص) که دارای ولایت الهی هستند مراجعه شود.[۴۰] هم چنان که در آیات بعد بیان میکند که اگر کسی در مشاجرت و مسایل اجتماعی به غیر ولی الله از پیامبران و امامان معصوم(ع) مراجعه کند، در احکام صادر تسلیم محض نباشد و یا تن بدهد ولی دل وی تسلیم نباشد، اصلا از دایره ایمان خارج هستند.[۴۱]
بنابراین، بر اساس آموزههای وحیانی، امت اسلام میبایست پس از رسول الله(ص) تحت حاکمیت اولیای امور از امامان معصوم(ع) در فکر و عمل مکتب اسلام را در فلسفه زندگی و سبک زندگی به کار گیرند وهرگز از آن تخطی نکنند تا گرفتار کفر و طاغوت نشوند.[۴۲].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾ «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ ﴿وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ﴾ «و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی میگیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمیورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾ «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ﴾ «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز میگردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میشوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمییابند» سوره انفال، آیه ۶۵؛ ﴿وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ﴾ «و چون سورهای فرو فرستاده شود، به یکدیگر مینگرند (و میپرسند) آیا کسی شما را میبیند؟ سپس (اگر کسی نبیندشان) باز میگردند؛ خداوند دلهاشان را بگرداند که آنان گروهی هستند که درنمییابند» سوره توبه، آیه ۱۲۷.
- ↑ ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ ﴿مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾ «هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
- ↑ ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام میدهید بیناست * و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا﴾ «بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند مژده میدهد که پاداشی بزرگ دارند» سوره اسراء، آیه ۹.
- ↑ ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ﴾ «و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند * و آن کسان که ترازوهای (کردار) شان سبک آید کسانی هستند که با ستمی که بر آیات ما روا میداشتند به خود زیان زدند» سوره اعراف، آیه ۸-۹.
- ↑ منصوری، خلیل، آثار استقامت در طریقت حق.
- ↑ ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ * وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است * و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۹ و ۸۵؛ ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸؛ ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ﴾ «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
- ↑ ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا﴾ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا * ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا﴾ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند * این بخشش از سوی خداوند است و خداوند به دانایی بسنده است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.
- ↑ منصوری، خلیل، آثار استقامت در طریقت حق.
- ↑ فصلت، آیات ۳۰ و ۳۱؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند * آنان به پاداش آنچه انجام میدادند بهشتیاند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۳-۱۴.
- ↑ ﴿حْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ * نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ﴾ «ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید * به پذیرایی از سوی آمرزندهای بخشاینده» سوره فصلت، آیه ۳۱-۳۲.
- ↑ منصوری، خلیل، آثار استقامت در طریقت حق.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾ «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن میدهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش میدهیم * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵ و ۱۴۸.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹؛ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ * يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند * ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۵ و ۶۷.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ﴾ «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید * رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار)تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم» سوره بقره، آیه ۲۱ و ۱۳۸.
- ↑ ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ﴾ «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (میتواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش میداده و درس میگرفتهاید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.
- ↑ ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ﴾ «و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
- ↑ ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه كِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ * وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾ «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن میدهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش میدهیم * و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ﴾ «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
- ↑ ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ * وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ * يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ * فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ﴾ «خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت * و برخی از مردم میگویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آوردهایم با آنکه آنان مؤمن نیستند * با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب میورزند در حالی که جز خود را نمیفریبند و در نمییابند * به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت * و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید میگویند جز این نیست که ما مصلحی * آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۷- ۱۲.
- ↑ «موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵ و آیات دیگر
- ↑ ﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزییی بهره شما گردد، میگویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهرهای باشد، میگویند آیا ما بر شما دست نیافتهایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشتهایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱؛ ممتحنه، آیات ۱ تا ۸ و آیات دیگر
- ↑ «آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
- ↑ نساء، آیه ۵۹
- ↑ ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ منصوری، خلیل، چگونگی تحقق دولت عدل جهانی.