آیه تبلیغ در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
رساندن روشن [[پیام]] [[دین]] از مناصب [[پیامبر خدا]] و از [[شئون]] [[رسالت]] است. [[خداوند]] در [[آیه]] فوق به [[پیامبر]] {{صل}} به طور اکید سفارش کرده پیام ویژهای را به [[مردم]] برساند. خطاب {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ}} و نام نبردن از محتوای رسالت نشان از اهمیت پیام دارد<ref>المیزان، ج۶، ص۵۰.</ref>. در اهمیت پیغام افزوده شده، این پیام همتراز و کامل کننده رسالت است و در صورت نرساندن آن [[رسالت پیامبر]] {{صل}} ناتمام خواهد ماند. | رساندن روشن [[پیام]] [[دین]] از مناصب [[پیامبر خدا]] و از [[شئون]] [[رسالت]] است. [[خداوند]] در [[آیه]] فوق به [[پیامبر]] {{صل}} به طور اکید سفارش کرده پیام ویژهای را به [[مردم]] برساند. خطاب {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ}} و نام نبردن از محتوای رسالت نشان از اهمیت پیام دارد<ref>المیزان، ج۶، ص۵۰.</ref>. در اهمیت پیغام افزوده شده، این پیام همتراز و کامل کننده رسالت است و در صورت نرساندن آن [[رسالت پیامبر]] {{صل}} ناتمام خواهد ماند. | ||
اطلاع از [[شأن نزول]] آیه به روشن شدن پیام کمک میکند. برخی گفتهاند آیه از [[آیات]] مکی و مربوط به | اطلاع از [[شأن نزول]] آیه به روشن شدن پیام کمک میکند. برخی گفتهاند آیه از [[آیات]] مکی و مربوط به حفاظت پیامبر در برابر [[آزار]] مشرکان قریش است<ref>تفسیر المنار، ج۶ ص۴۶۳.</ref>. برخی آن را از آیات مدنی در پیوند با ماجرای [[زید]] و [[زینب]] ثبت کردهاند. نیز گفتهاند، آیه در برابر [[تهدید]] پیامبر {{صل}} به وسیله فردی [[اعرابی]] نازل شد<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۲، ص۲۴۲- ۲۴۳؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۸۷.</ref>. برخی گفتهاند آیه مربوط به [[یهود]] است و پیامبر {{صل}} [[مأمور]] بوده پیامی را به [[یهودیان]] برساند<ref>تفسیر البغوی، ج۲، ص۶۸؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۳.</ref>. [[ابن تیمیه]] بر آن است که آیه بلاغ مربوط به [[غزوه احد]] است. اگر پیامبر {{صل}} مأمور به [[ابلاغ]] پیامی ویژه درباره افراد بود باید در جریان [[حجةالوداع]] آن را [[اعلان]] میکرد و در [[خطبه]] حجةالوداع از کسی برای [[جانشینی]] خود نام [[نبرد]]<ref>منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷؛ أسباب النزول، ص۱۰۶.</ref>. روایات متعدد که از [[امام رضا]] {{ع}} و دیگر [[امامان]] نقل شده تأکید کردهاند که [[سوره مائده]] مدنی است و در [[سال آخر عمر پیامبر]] {{صل}} نازل شده و نیز [[سوره مائده]] آخرین [[سوره]] [[قرآن]] و این [[حکم]] آخرین [[فریضه]] بوده است<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۶۲.</ref>. [[آیه تبلیغ]] در [[هجدهم ذیحجه]] پس از بازگشت [[پیامبر]] {{صل}} از [[سفر]] [[حجةالوداع]] در منطقه [[غدیر خم]] نازل شده است<ref>الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۰۶؛ فتح القدیر، ج۲، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.</ref> و [[ابوسعید خدری]]<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref>، [[ابنعباس]]، [[ابن مردویه]] و [[ابوهریره]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۲۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۱۷۳.</ref> از [[شاهدان]] و [[راویان]] ماجرایند<ref>فتح القدیر، ج۲، ص۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۱۷۲.</ref>. راویان و [[مفسران]] [[مکتب اهل بیت]] {{عم}}<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۸۸.</ref> و عمده مفسران و راویان دیگر [[فرق اسلامی]]<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۲؛ الغدیر، ج۱، ص۴۰-۳۱۱.</ref> بر آناند که مقصود از این [[مأموریت]] مهم [[امامت]] و [[جانشینی]] بعد از پیامبر {{صل}} است و [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} نازل شده است. به گزارش [[متواتر]] و [[موثق]]، [[پیامبر خدا]] {{صل}} پس از [[ابلاغ]] [[دستور خدا]] فرموده است: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}}<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۲؛ روح المعانی، ج۲، ص۳۶۰؛ مسند أبی یعلی، ج۱، ص۴۲۹؛ فیض القدیر، ج۱، ص۶۹، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۳۷۶؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۴۵.</ref>؛ «هر کس من ولی اویم علی مولای اوست.»... | ||
غدیر خم منطقهای است میان [[مکه]] و [[مدینه]]؛ چهار راهی که [[مردم]] [[حجاز]] را از هم جدا میکند، راهی به سوی مدینه و راهی به [[عراق]] و گذرگاهی به [[مصر]] و جادهای به [[یمن]] در بازگشت پیامبر {{صل}} از حجةالوداع در هجدهم ذیحجه [[جبرئیل]] آن [[حضرت]] نازل شد و پس از ابراز [[سلام]] [[خداوند]] به پیامبر {{صل}} آیه تبلیغ را بر آن حضرت خواند. پیامبر {{صل}} و همراهان در کنار آبگاهی فرود آمدند<ref>وفیات الأعیان، ج۵، ص۲۳۱.</ref>. هوا سخت گرم و سوزنده<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۵۶؛ الغدیر، ج۱، ص۳۴.</ref> بود. رفتگان بازگشتند و [[در راه ماندگان]] رسیدند<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۹۰.</ref>. زیر درختها را جارو و [[پاک]] کردند. [[نماز جماعت]] برگزار شد<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۷۴.</ref>. برای [[رسول الله]] {{صل}} منبری از سنگ برپا شد<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۳۳-۱۴۴.</ref>. [[حضرت]] بر فراز [[منبر]] رفت و [[خدا]] را [[سپاس]] گفت و پس از [[حمد]] و ثنای خدا و بیان شمهای از رنجهای خود در [[راه]] [[هدایت مردم]]، از به سر رسیدن [[عمر]] خود خبر داد و گفت: دو چیز در میان شما به [[امانت]] میگذارم: [[قرآن و عترت]]<ref>المسند، ابن حنبل، ج۳، ص۱۷، ۵۹؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۴.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را از [[اختلاف]] و درگیری با یکدیگر بر [[حذر]] داشت. سپس افزود: [[جبرئیل]] سه مرتبه نازل شد و به من [[فرمان]] داد تا همه را به [[برادری]] و [[وصایت]] و [[جانشینی]] و [[امام]] بعد از من، [[علی بن ابی طالب]] خبر دهم، او بعد از من ولی شما میباشد<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۵۸.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} دست [[علی]] {{ع}} را بالا برد و گفت: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}<ref>المناقب، ابن مغازلی، ص۱۸؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ بشارة المصطفی {{صل}}، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. در گزارش دیگر پیامبر {{صل}} در [[خطبه]] [[حجةالوداع]] [[فضائل]] (علی {{ع}}) را برشمرد و [[جانشین]] بودن وی را به عنوان [[امیر مؤمنان]] از طرف [[خدای سبحان]] به مردم اعلام کرد<ref>مسند الإمام الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۷، ۱۸.</ref>. پس از آن دست علی را بالا برد و با نشان دادن آن حضرت به حاضران وی را به عنوان جانشین پس از خود برگزید و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ بشارة المصطفی {{صل}}، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. رسول خدا {{صل}} در پایان، رو به درگاه [[خداوند]] کرد و گفت: «خدایا، [[شاهد]] باش پیامهای تو را به مردم [[ابلاغ]] کردم»<ref>بحار الأنوار، ج۲۱، ص۴۰۵.</ref>. آنگاه به مردم سفارش کرد حاضران [[پیام]] را به غائبان برسانند. همه [[صحابیان]] حاضر با علی {{ع}} [[بیعت]] کردند و وصایت را به وی تبریک گفتند<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۱، ۴۷.</ref>. علی {{ع}} بارها به استناد [[آیه]] [[ابلاغ]] و [[ماجرای غدیر]] [[خم]] بر [[ولایت]] و [[امامت]] خود [[استدلال]] کرده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۱.</ref>. | غدیر خم منطقهای است میان [[مکه]] و [[مدینه]]؛ چهار راهی که [[مردم]] [[حجاز]] را از هم جدا میکند، راهی به سوی مدینه و راهی به [[عراق]] و گذرگاهی به [[مصر]] و جادهای به [[یمن]] در بازگشت پیامبر {{صل}} از حجةالوداع در هجدهم ذیحجه [[جبرئیل]] آن [[حضرت]] نازل شد و پس از ابراز [[سلام]] [[خداوند]] به پیامبر {{صل}} آیه تبلیغ را بر آن حضرت خواند. پیامبر {{صل}} و همراهان در کنار آبگاهی فرود آمدند<ref>وفیات الأعیان، ج۵، ص۲۳۱.</ref>. هوا سخت گرم و سوزنده<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۵۶؛ الغدیر، ج۱، ص۳۴.</ref> بود. رفتگان بازگشتند و [[در راه ماندگان]] رسیدند<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۹۰.</ref>. زیر درختها را جارو و [[پاک]] کردند. [[نماز جماعت]] برگزار شد<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۷۴.</ref>. برای [[رسول الله]] {{صل}} منبری از سنگ برپا شد<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۳۳-۱۴۴.</ref>. [[حضرت]] بر فراز [[منبر]] رفت و [[خدا]] را [[سپاس]] گفت و پس از [[حمد]] و ثنای خدا و بیان شمهای از رنجهای خود در [[راه]] [[هدایت مردم]]، از به سر رسیدن [[عمر]] خود خبر داد و گفت: دو چیز در میان شما به [[امانت]] میگذارم: [[قرآن و عترت]]<ref>المسند، ابن حنبل، ج۳، ص۱۷، ۵۹؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۴.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را از [[اختلاف]] و درگیری با یکدیگر بر [[حذر]] داشت. سپس افزود: [[جبرئیل]] سه مرتبه نازل شد و به من [[فرمان]] داد تا همه را به [[برادری]] و [[وصایت]] و [[جانشینی]] و [[امام]] بعد از من، [[علی بن ابی طالب]] خبر دهم، او بعد از من ولی شما میباشد<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۵۸.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} دست [[علی]] {{ع}} را بالا برد و گفت: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}<ref>المناقب، ابن مغازلی، ص۱۸؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ بشارة المصطفی {{صل}}، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. در گزارش دیگر پیامبر {{صل}} در [[خطبه]] [[حجةالوداع]] [[فضائل]] (علی {{ع}}) را برشمرد و [[جانشین]] بودن وی را به عنوان [[امیر مؤمنان]] از طرف [[خدای سبحان]] به مردم اعلام کرد<ref>مسند الإمام الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۷، ۱۸.</ref>. پس از آن دست علی را بالا برد و با نشان دادن آن حضرت به حاضران وی را به عنوان جانشین پس از خود برگزید و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ بشارة المصطفی {{صل}}، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. رسول خدا {{صل}} در پایان، رو به درگاه [[خداوند]] کرد و گفت: «خدایا، [[شاهد]] باش پیامهای تو را به مردم [[ابلاغ]] کردم»<ref>بحار الأنوار، ج۲۱، ص۴۰۵.</ref>. آنگاه به مردم سفارش کرد حاضران [[پیام]] را به غائبان برسانند. همه [[صحابیان]] حاضر با علی {{ع}} [[بیعت]] کردند و وصایت را به وی تبریک گفتند<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۱، ۴۷.</ref>. علی {{ع}} بارها به استناد [[آیه]] [[ابلاغ]] و [[ماجرای غدیر]] [[خم]] بر [[ولایت]] و [[امامت]] خود [[استدلال]] کرده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۱.</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۱
نامگذاری و تفسیر آیه تبلیغ در روایات رضوی
﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱].
رساندن روشن پیام دین از مناصب پیامبر خدا و از شئون رسالت است. خداوند در آیه فوق به پیامبر (ص) به طور اکید سفارش کرده پیام ویژهای را به مردم برساند. خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ﴾ و نام نبردن از محتوای رسالت نشان از اهمیت پیام دارد[۲]. در اهمیت پیغام افزوده شده، این پیام همتراز و کامل کننده رسالت است و در صورت نرساندن آن رسالت پیامبر (ص) ناتمام خواهد ماند.
اطلاع از شأن نزول آیه به روشن شدن پیام کمک میکند. برخی گفتهاند آیه از آیات مکی و مربوط به حفاظت پیامبر در برابر آزار مشرکان قریش است[۳]. برخی آن را از آیات مدنی در پیوند با ماجرای زید و زینب ثبت کردهاند. نیز گفتهاند، آیه در برابر تهدید پیامبر (ص) به وسیله فردی اعرابی نازل شد[۴]. برخی گفتهاند آیه مربوط به یهود است و پیامبر (ص) مأمور بوده پیامی را به یهودیان برساند[۵]. ابن تیمیه بر آن است که آیه بلاغ مربوط به غزوه احد است. اگر پیامبر (ص) مأمور به ابلاغ پیامی ویژه درباره افراد بود باید در جریان حجةالوداع آن را اعلان میکرد و در خطبه حجةالوداع از کسی برای جانشینی خود نام نبرد[۶]. روایات متعدد که از امام رضا (ع) و دیگر امامان نقل شده تأکید کردهاند که سوره مائده مدنی است و در سال آخر عمر پیامبر (ص) نازل شده و نیز سوره مائده آخرین سوره قرآن و این حکم آخرین فریضه بوده است[۷]. آیه تبلیغ در هجدهم ذیحجه پس از بازگشت پیامبر (ص) از سفر حجةالوداع در منطقه غدیر خم نازل شده است[۸] و ابوسعید خدری[۹]، ابنعباس، ابن مردویه و ابوهریره[۱۰] از شاهدان و راویان ماجرایند[۱۱]. راویان و مفسران مکتب اهل بیت (ع)[۱۲] و عمده مفسران و راویان دیگر فرق اسلامی[۱۳] بر آناند که مقصود از این مأموریت مهم امامت و جانشینی بعد از پیامبر (ص) است و آیه در شأن علی (ع) نازل شده است. به گزارش متواتر و موثق، پیامبر خدا (ص) پس از ابلاغ دستور خدا فرموده است: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»[۱۴]؛ «هر کس من ولی اویم علی مولای اوست.»...
غدیر خم منطقهای است میان مکه و مدینه؛ چهار راهی که مردم حجاز را از هم جدا میکند، راهی به سوی مدینه و راهی به عراق و گذرگاهی به مصر و جادهای به یمن در بازگشت پیامبر (ص) از حجةالوداع در هجدهم ذیحجه جبرئیل آن حضرت نازل شد و پس از ابراز سلام خداوند به پیامبر (ص) آیه تبلیغ را بر آن حضرت خواند. پیامبر (ص) و همراهان در کنار آبگاهی فرود آمدند[۱۵]. هوا سخت گرم و سوزنده[۱۶] بود. رفتگان بازگشتند و در راه ماندگان رسیدند[۱۷]. زیر درختها را جارو و پاک کردند. نماز جماعت برگزار شد[۱۸]. برای رسول الله (ص) منبری از سنگ برپا شد[۱۹]. حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را سپاس گفت و پس از حمد و ثنای خدا و بیان شمهای از رنجهای خود در راه هدایت مردم، از به سر رسیدن عمر خود خبر داد و گفت: دو چیز در میان شما به امانت میگذارم: قرآن و عترت[۲۰]. رسول خدا (ص) مردم را از اختلاف و درگیری با یکدیگر بر حذر داشت. سپس افزود: جبرئیل سه مرتبه نازل شد و به من فرمان داد تا همه را به برادری و وصایت و جانشینی و امام بعد از من، علی بن ابی طالب خبر دهم، او بعد از من ولی شما میباشد[۲۱]. پیامبر (ص) دست علی (ع) را بالا برد و گفت: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۲۲]. در گزارش دیگر پیامبر (ص) در خطبه حجةالوداع فضائل (علی (ع)) را برشمرد و جانشین بودن وی را به عنوان امیر مؤمنان از طرف خدای سبحان به مردم اعلام کرد[۲۳]. پس از آن دست علی را بالا برد و با نشان دادن آن حضرت به حاضران وی را به عنوان جانشین پس از خود برگزید و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۲۴]. رسول خدا (ص) در پایان، رو به درگاه خداوند کرد و گفت: «خدایا، شاهد باش پیامهای تو را به مردم ابلاغ کردم»[۲۵]. آنگاه به مردم سفارش کرد حاضران پیام را به غائبان برسانند. همه صحابیان حاضر با علی (ع) بیعت کردند و وصایت را به وی تبریک گفتند[۲۶]. علی (ع) بارها به استناد آیه ابلاغ و ماجرای غدیر خم بر ولایت و امامت خود استدلال کرده است[۲۷].
به گزارشهای گوناگون امام رضا (ع) تأکید فرموده که آیه تبلیغ مدنی است و در غدیر خم نازل شده است. امام رضا (ع) روز نزول آیه را روزی گرامی و با فضیلت و بزرگ نامیده است، که باید در شمار روزهای ویژه و جزو شعائر اسلام ثبت گردد و به عنوان نماد و نهادی دینی بر همگان آشکار و روشن باشد. عظمت آن در خود روز نیست، زیرا روزگاران با یکدیگر همانندند، بلکه در اعلان وصایت و ولایت امیرمؤمنان (ع) در این روز تاریخی است. امام رضا (ع) نیز فرموده پیام آیه درباره وصایت و امامت علی (ع) پس از پیامبر (ص) است. جبرئیل از آسمان فرود آمده و به پیامبر (ص) گفته است خداوند به تو فرمان داده به امت خود ولایت و فرمانبرداری کسی را یاد دهی که اطاعت وی بر آنان واجب است و باید پس از تو جانشین تو گردد. امام رضا (ع) تأکید کرده پیام کریمه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۸] نیز با این پیغام پیوند دارد، زیرا پس از ابلاغ پیام، پیامبر (ص) از جبرئیل پرسید: جانشین من کیست؟ پاسخ شنید: کسی که یک آن به من شرک نورزیده و بت نپرستیده و به «ازلام» سوگند نخورده، او علی بن ابی طالب امیرمؤمنان (ع) و سرور مسلمانان است. او پیشوای ممتاز و نمایان مردم است. علی کلمهای است که اطاعت وی را بر مردم واجب شمردهام و او دری است که مردم باید از وی وارد خانه شوند. اطاعت وی پیروی من است و نافرمانی از وی نافرمانی من است[۲۹].
امام رضا (ع) در سخنی دیگر به مردم یادآور شده خداوند در روز غدیر علی (ع) را به عنوان وصی و خلیفه خود نصب کرده و مردم باید آن روز را عید بگیرند و خدای را بر آن سپاس گویند[۳۰]. این سخن ناظر به آیه تبلیغ است. امام رضا (ع) در روایتی دیگر با یادکرد از روز نزول آیه و غدیر به عنوان روز اسلام به یاران سفارش کرده در این روز نزد قبر علی (ع) بروند که خداوند گناهان شصت ساله مؤمنان را خواهد آمرزید[۳۱]. امام رضا (ع) در روایت دیگر غدیر را روز اعلان معرفی علی (ع) برای خلافت پس از پیامبر (ص) یاد کرده و فرموده است رسول خدا (ص) در این روز علی (ع) را به عنوان امیرالمؤمنین به مردم معرفی کرده و فضائل وی را برشمرده است و پیامبر (ص) به شکرانه این روز، روزه گرفته است[۳۲].
اهمیت آیه تبلیغ در این است که امامت تداوم نبوت است و امام به عنوان مجری آیینها و شعایر اسلام راه پیامبر (ص) را ادامه میدهد و فرمانهای وی را اجرا میکند و از دین در برابر تهدیدها و تحریفها پاسداری میکند[۳۳]. افزون بر شأن نزول آیه، شواهد متن کریمه گویای موضوع امامت است. آیه نمیتواند مکی باشد، زیرا چه شرایع به تدریج نازل میشد و بخش عمده احکام و شرایع هنوز باقی بود. در میان شرایع نازل شده در مکه نیز چیزی وجود نداشت تا در نرساندن آن بیم از بین رفتن دین و هدر رفتن زحمات پیامبر (ص) وجود داشته باشد. مراد از رسالت ابلاغ اصل دین نیز نیست، زیرا پیامبر (ص) همواره در کار تبلیغ آن بوده و چیزی را کتمان نکرده است[۳۴]. برخی در توجیه آیه گفتهاند موضوعات دین به هم پیوسته است و مراد از تبلیغ رسالت مجموع شرایع است و ابلاغ نکردن هر یک از آن در حکم ناتمام بودن همه مجموعه است[۳۵]. ولی این نکته با جمله ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۳۶] سازگار نیست، زیرا این بخش بیانگر آن است که عدهای از مردم در صدد مخالفت با این پیاماند و پیامبر (ص) از اعلان آن بیمناک بوده است[۳۷]. پس مراد از فرمان ویژه و با اهمیت، اعلان مرجعیت دینی و سیاسی پس از پیامبر (ص) بوده که حضرت به عهده شایستهترین فرد پس از خود گذاشت.
هیچ خردمندی به خود اجازه نمیدهد توهم کند دینی چنین پر دامنه و جاوید از رهبر و نگهبان بینیاز باشد و برخلاف سایر قوانین و برخلاف دیگر مجتمعهای انسانی احتیاج به حافظ و نگه دارنده نداشته باشد[۳۸]. متن آیه گویای آن است که پیامبر (ص) برای ابلاغ این پیام از اعلان دفعی آن واهمه داشته و ابلاغ آن را به جهت مصالحی به تأخیر میانداخته است و در پی آن بوده که زمینه برای اعلان فرمان خدا فراهم گردد[۳۹]. ترس رسول خدا (ص) بر جان خود نبود، زیرا وی خطرهای بزرگتر از این را به جان خریده و بر راه استوار مانده بود. هراس پیامبر (ص) از نابودی اسلام و دین بود[۴۰]. خداوند به پیامبر (ص) دلداری داد از گروه بدخواه و فتنهگر نترسد، زیرا وی در پناه خداست و بداندیشان نخواهند توانست به شخص و شخصیت[۴۱] وی گزندی وارد آورند. مفسران از سیاق آیه استفاده کردهاند که ترس پیامبر (ص)، افزون بر مشر کان قریش و یهودیان، از منافقان و کینهجویان داخلی بود[۴۲]. مهمترین خطر از سوی قریش بود که قدرت و موقعیت گذشته خود را از دست رفته میدید. مقصود از هدایت نشدن کفار در جمله پایانی آیه، فراهم نشدن زمینه از سوی خدا برای رسیدن کفار به مقاصد شومشان است. امام رضا (ع) از آیه تبلیغ استفاده کرده است که پیامبر (ص) پیش از آن از قریش در خوف و تقیه بوده و با نزول این کریمه، تقیه از پیامبر (ص) برداشته شد و حضرت پیام خود را آشکارا بیان کرد، ولی قریش پس از پیامبر (ص) پیمان شکستند و چه بسا پیش از نزول آیه پیامبر (ص) از مردم تقیه میکرده است[۴۳]. حضرت رضا (ع) در گفتاری دیگر تأکید کرده رسول خدا (ص)، ترس خود از کارشکنی قریش و دیگر مخالفان با خود و علی (ع) را به درگاه خداوند ابراز کرد و خداوند با نزول آیه تبلیغ پیامبر (ص) را از سرانجام نافرمانی ترساند و به وی هشدار داد در صورت نرساندن پیام مأموریت خود را ناتمام رها کرده و به وی بشارت داد از کارشکنیها نهراسد. پس از آن امام رضا (ع) ماجرای غدیر خم و ولایت و جانشینی وی به جای پیامبر (ص) را بیان فرمود[۴۴]. ترس پیامبر بیشتر از ناحیه نومسلمانانی بود که هنوز اسلام در دلهایشان جا نگرفته بود[۴۵] و یا به آن تظاهر میکردند. چه بسا این گروه میان مردم شایع میکردند، پیامبر (ص) به سود خود سخن میگوید و به دلیل مصالح قبیله و فرزندان خویش، پسر عمویش را به جانشینی خود نصب کرده است[۴۶]. پیامبر (ص) همه دستاویزهای مبارزه را از رقبا گرفته و تنها دستاویز جانشینی باقی مانده بود[۴۷]. افزون بر آن، در نبردهای بدر و اُحد شمار فراوانی از بنیامیه و بنیمخزوم که اکنون به ظاهر در صف مسلمانان بودند، کشته شده بودند و کارشکنی این کسان میتوانست نظام نوپای اسلامی را از درون متلاشی سازد. خداوند به پیامبر (ص) اطمینان داد: تو پیام خود را آشکار کن؛ خداوند تو را از آسیب بدخواهان نگه خواهد داشت. از عایشه نیز نقل شده صحابه از پیامبر (ص) پاسداری میکردند و با نزول آیه، حراست از پیامبر (ص) برداشته شد[۴۸]. این نکته نیز با ابلاغ پیام درباره علی (ع) منافات ندارد. در این صورت، کفر در جمله ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۴۹] به مفهوم انکار و مخالفت با حق بوده که بر مسلمانان بداندیش نیز قابل تطبیق است[۵۰] و بدین معناست که خداوند بداندیشان را در رسیدن به اهداف شومشان یاری نخواهد کرد[۵۱].[۵۲].[۵۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۵۰.
- ↑ تفسیر المنار، ج۶ ص۴۶۳.
- ↑ الجامع لأحکام القرآن، ج۲، ص۲۴۲- ۲۴۳؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۸۷.
- ↑ تفسیر البغوی، ج۲، ص۶۸؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۳.
- ↑ منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷؛ أسباب النزول، ص۱۰۶.
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۶۲.
- ↑ الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۰۶؛ فتح القدیر، ج۲، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۲۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۱۷۳.
- ↑ فتح القدیر، ج۲، ص۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۱۷۲.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۸۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۲؛ الغدیر، ج۱، ص۴۰-۳۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۲؛ روح المعانی، ج۲، ص۳۶۰؛ مسند أبی یعلی، ج۱، ص۴۲۹؛ فیض القدیر، ج۱، ص۶۹، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۳۷۶؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۴۵.
- ↑ وفیات الأعیان، ج۵، ص۲۳۱.
- ↑ إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۵۶؛ الغدیر، ج۱، ص۳۴.
- ↑ روضة الواعظین، ج۱، ص۹۰.
- ↑ إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۷۴.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۱۳۳-۱۴۴.
- ↑ المسند، ابن حنبل، ج۳، ص۱۷، ۵۹؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۴.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۵۸.
- ↑ المناقب، ابن مغازلی، ص۱۸؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ بشارة المصطفی (ص)، ج۲، ص۱۲۹.
- ↑ مسند الإمام الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷، ۱۸.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ بشارة المصطفی (ص)، ج۲، ص۱۲۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۲۱، ص۴۰۵.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۱۱، ۴۷.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۱.
- ↑ «از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۳۲۴.
- ↑ إقبال الأعمال، ج۲، ص۲۶۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۴؛ المناقب، ابنشهرآشوب، ج۳، ص۴۱؛ بحار الأنوار، ج۹۴، ص۹-۱۸.
- ↑ مسند الإمام الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷- ۱۸.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۴۹.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۱۲، ص۱۰.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶۵۹.
- ↑ «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۱۲، ص۱۳.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۴۸.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۱۲، ص۱۷.
- ↑ تفسیر الکاشف، ج۳، ص۹۷.
- ↑ تسنیم، ج۲۳، ص۲۸۴.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۱۲، ص۲۱- ۲۲.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۶۵۲.
- ↑ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۳۲۴.
- ↑ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۶۵؛ سعد السعود، ص۶۹.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۳۳؛ مجمع البیان، ج۳، ص۳۴۴.
- ↑ تسنیم، ج۲۳، ص۲۸۲.
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۲۲۹.
- ↑ «خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۱.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۴۹.
- ↑ منابع: الاحتجاج علی أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی (قرن ۶ق)، تحقیق: ابراهیم بهادری - محمد هادی به، قم، انتشارات اسوه، اول، ۱۴۱۶ق؛ أسباب النزول، علی بن احمد واحدی (۴۶۸ق)، ترجمه: علیرضا ذکاوتی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳ش؛ إقبال الأعمال، علی بن موسی معروف به سید بن طاووس (۶۶۴ق)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۴۰۹ق؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بشارة المصطفی ن لشیعة المرتضی، محمد بن علی طبری (قرن ۶ق)، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۳ق؛ تاریخ بغداد أو مدینة السلام، احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی (۴۶۳ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تسنیم تفسیر قرآن کریم)، عبدالله بن ابوالحسن جوادی آملی معاصر)، قم، اسراء، اول، ۱۳۹۰ش؛ التفسیر، محمد بن مسعود معروف به عیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، اول، ۱۳۸۰ق؛ تفسیر المنار (تفسیر القرآن الحکیم)، محمد بن عبده (۱۳۲۳ق) - محمد رشید بن علی رضا (۱۳۵۴ق)، قاهره، دار المنار، دوم، ۱۳۶۷ق؛ تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، اسماعیل بن عمر معروف به ابن کثیر (۷۷۴ق)، تحقیق: یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، اول، ۱۴۱۲ق؛ تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، حسین بن مسعود فراء بغوی (۵۱۰ق)، تصحیح: عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۰ق؛ تفسیر الکاشف، محمد جواد بن محمود مغنیه (۱۴۰۰ق)، تهران، دار الکتب الإسلامی، اول، ۱۴۲۴ق، التفسیر الکبیر، محمد بن عمر معروف به فخر رازی (۶۰۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، سوم، ۱۴۲۰ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی (۱۱۱۲ق)، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، اول، ۱۳۸۲ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی، (۴۶۰ق)، تحقیق: سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، الجامع لأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۶۴ ش؛ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله معروف به آلوسی (۱۲۷۰ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چهارم، ۱۴۰۵ق؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن احمد فتال نیشابوری (۵۰۸ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۳۷۵ش؛ سعد السعود للنفوس منضود، علی بن موسی معروف به سید بن طاووس (۶۶۴ق)، قم، دار الذخائر، اول، بی تا، سنن ابن ماجة، محمد بن یزید قزوینی معروف به ابن ماجه (۲۷۳ق)، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار الفکر، ۱۴۲۱ق؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی (۴۹۰ق)، تحقیق: محمدباقر محمودی، تهران، وزارة الثقافة و الارشاد الإسلامی، اول، ۱۴۱۱ق، صحیح ابن حبان بترتیب این بلبان، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ صحیح مسلم، مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (۲۶۱ق)، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، مصر، عیسی بابی حلبی، بی تا، عبون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، عبدالحسین بن احمد معروف به علامه امینی (۱۳۹۰ق)، قم، مرکز مطالعات اسلامی غدیر، اول، ۱۴۱۶ق؛ فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی (۱۲۵۰ق)، بیروت، دار ابن کثیر - دار الکلم الطیب، اول، ۱۴۱۴ق، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمد بن رضا صادقی تهرانی (۱۴۳۲ق)، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، ۱۳۶۵ ش؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، محمد عبد الرؤوف مناوی (۱۰۳۱ق)، تصحیح: احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق.)، قم، نشر ادب حوزه، بی تا، متشابه القرآن و مختلفه، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابنشهرآشوب (۵۸۸ق)، قم، بیدار، اول، ۱۳۲۸ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق، المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله معروف به حاکم نیشابوری (۴۰۵ق)، تحقیق: یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، بیتا؛ مسند ابی یعلی، احمد بن علی معروف به ابویعلی موصلی (۳۰۷ق)، تحقیق: حسین سلیم اسد، دار المأمون للتراث، بی تاء المسند، احمد بن محمد معروف به ابن حنبل (۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر، بی تا؛ مسند الإمام الرضا عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی (معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق؛ مناقب آل أبی طالب، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابنشهرآشوب (۵۸۸ق)، قم، نشر علامه، اول، ۱۳۷۹ق؛ مناقب علی بن أبی طالب علی، علی بن محمد واسطی جلابی معروف به ابن مغازلی (۴۸۳ق)، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، المکتبة الإسلامیة، ۱۳۹۴ق؛ منهاج السنة النبویة، احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه (۷۲۸ق)، تحقیق: محمد رشاد سالم، مؤسسة قرطبة، اول، ۱۴۰۶ق؛ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، سیدعبدالاعلی بن علیرضا موسوی سبزواری (۱۴۱۴ق)، قم، دار التفسیر، اول، ۱۴۳۱ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، تهران، المطبعة الحیدریة، اول، ۱۳۷۷ق؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، احمد بن محمد برمکی اربلی معروف به ابن خلکان (۶۸۱ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار الثقافة، ۱۹۶۹م.
- ↑ صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تبلیغ»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۰.