علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '﴿{{متن قرآن| ' به '﴿{{متن قرآن|')
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
خط ۵۴: خط ۵۴:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]''' در کتاب ''«[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]»'' در این‌باره گفته‌است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]''' در کتاب ''«[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::::«[[غیب]] در مقابل "حضور" قرار دارد و به چهار امر اطلاق می‌گردد:
::::::«[[غیب]] در مقابل "حضور" قرار دارد و به چهار امر اطلاق می‌گردد:
:::::#اموری که با حواس ظاهری درک نمی‌شود. مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ }}﴾}}<ref> گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟؛ سوره نمل، آیه: 20.</ref>
:::::#اموری که با حواس ظاهری درک نمی‌شود. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ }}﴾}}<ref> گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟؛ سوره نمل، آیه: 20.</ref>
:::::#مکان‌هایی که از دید ما پنهان هستند. مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ }}﴾}}<ref> او را در ژرفگاه  چاه بیندازید؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰.</ref>
:::::#مکان‌هایی که از دید ما پنهان هستند. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ }}﴾}}<ref> او را در ژرفگاه  چاه بیندازید؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰.</ref>
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَيْبِ}}﴾}}<ref> در حالی که تیری در تاریکی می‌افکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref>
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَيْبِ}}﴾}}<ref> در حالی که تیری در تاریکی می‌افکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref>
:::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>.
:::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>.
::::::{{عربی|" ارْتَضَاكُمْ‏ لِغَيْبِهِ‏‏ ‏‏"}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی‌ امور غیب آگاه نمود.
::::::{{عربی|" ارْتَضَاكُمْ‏ لِغَيْبِهِ‏‏ ‏‏"}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی‌ امور غیب آگاه نمود.
::::::[[حمران ابن اعین]] می‌گوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{عربی|﴿{{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}، این است خداوند دانا به مقدراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا می‌آفریند و این علمی‌ است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود می‌پوشاند و هر گاه [[بداء]] یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر می‌نماید. اما علمی‌ که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی‌ است که به [[حضرت رسول]]{{صل}} و سپس به ما [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ‏ عَنْ‏ خَلْقِهِ‏- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ‏ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ‏، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ‏- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ‏ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى‏ إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا‏‏"}}؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).</ref> پس [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] الهی آگاه است. مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما [[غیب]] می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ‏‏‏ ‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را می‌آموزد و [[امامان]] از طریق [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع می‌یابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبران می‌باشند. البته رسالت دو بعد دارد: بعد ارتباط با خداوند که شراکت بردار نیست و بعد ارتباط با مردم و تبلیغ دین که شراکت بردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امر دین شریک او قرار دهد»<ref>[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]، ص۱۴۰.</ref>.
::::::[[حمران ابن اعین]] می‌گوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{عربی| {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}، این است خداوند دانا به مقدراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا می‌آفریند و این علمی‌ است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود می‌پوشاند و هر گاه [[بداء]] یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر می‌نماید. اما علمی‌ که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی‌ است که به [[حضرت رسول]]{{صل}} و سپس به ما [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ‏ عَنْ‏ خَلْقِهِ‏- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ‏ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ‏، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ‏- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ‏ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى‏ إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا‏‏"}}؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).</ref> پس [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] الهی آگاه است. مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما [[غیب]] می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ‏‏‏ ‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را می‌آموزد و [[امامان]] از طریق [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع می‌یابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبران می‌باشند. البته رسالت دو بعد دارد: بعد ارتباط با خداوند که شراکت بردار نیست و بعد ارتباط با مردم و تبلیغ دین که شراکت بردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امر دین شریک او قرار دهد»<ref>[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]، ص۱۴۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۸۵: خط ۸۵:
::::::«علم عادی یا [[علم غیب]]؛ به نظر می‌رسد که علم عادی نیازی به تعریف ندارد. از این رو نگاهی گذرا به تعر یف [[علم غیب]] می‌کنیم.
::::::«علم عادی یا [[علم غیب]]؛ به نظر می‌رسد که علم عادی نیازی به تعریف ندارد. از این رو نگاهی گذرا به تعر یف [[علم غیب]] می‌کنیم.
واژه [[غیب]] در لغت به معنای پنهان و ناپیدا است. از آن جهت که چیزی بر انسان معلوم و پیدا نیست، به آن [[غیب]] می‌گویند. به گفته شهید مطهری: مراد از [[غیب]] آن چیزی است که دستگاه‌های حسی و ادراکی ما توانایی درک ان را نداشته باشند؛ چرا که راز [[غیب]] بودن اشیاء عدم توان حواس و ادراک آدمی است. .<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۱۳۹-۲۴۱.</ref>
واژه [[غیب]] در لغت به معنای پنهان و ناپیدا است. از آن جهت که چیزی بر انسان معلوم و پیدا نیست، به آن [[غیب]] می‌گویند. به گفته شهید مطهری: مراد از [[غیب]] آن چیزی است که دستگاه‌های حسی و ادراکی ما توانایی درک ان را نداشته باشند؛ چرا که راز [[غیب]] بودن اشیاء عدم توان حواس و ادراک آدمی است. .<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۱۳۹-۲۴۱.</ref>
::::::بر این اساس معنای [[غیب]] را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب می‌گوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، [[غیب]] و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}﴾}} <ref>سوره نمل، آیه: ۲۰.</ref> می‌گوید: "مراد غایبین از حواس و علم انسان است".  <ref>مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز قید "غیبت از حس" را در تعریف ارائه می‌دهد، به بیان وی: "اشیای ناپیدا -یعنی اشیایی که با حواس درک نمی‌شوند- [[غیب]] به حساب می‌آیند."<ref>المیزان، ج۷، ص۱۲۸</ref>
::::::بر این اساس معنای [[غیب]] را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب می‌گوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، [[غیب]] و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}﴾}} <ref>سوره نمل، آیه: ۲۰.</ref> می‌گوید: "مراد غایبین از حواس و علم انسان است".  <ref>مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز قید "غیبت از حس" را در تعریف ارائه می‌دهد، به بیان وی: "اشیای ناپیدا -یعنی اشیایی که با حواس درک نمی‌شوند- [[غیب]] به حساب می‌آیند."<ref>المیزان، ج۷، ص۱۲۸</ref>
::::::[[علامه مجلسی]] و [[علامه امینی]] می‌گویند: " [[غیب]] به چیزی گفته می‌شود که ورای شهود و عیان قرار دارد، مربوط به زمان گذشته باشد یا آینده".<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.</ref>
::::::[[علامه مجلسی]] و [[علامه امینی]] می‌گویند: " [[غیب]] به چیزی گفته می‌شود که ورای شهود و عیان قرار دارد، مربوط به زمان گذشته باشد یا آینده".<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.</ref>
::::::با جمع‌بندی آنچه در تعریف [[غیب]] ارائه شد، چنین حاصل می‌شود که واژه [[غیب]] گاهی مراد از [[غیب]] اموری است که از دایره ادراک بیرون است. این قسم خود به دو دسته دیگر تقسیم می‌شود:
::::::با جمع‌بندی آنچه در تعریف [[غیب]] ارائه شد، چنین حاصل می‌شود که واژه [[غیب]] گاهی مراد از [[غیب]] اموری است که از دایره ادراک بیرون است. این قسم خود به دو دسته دیگر تقسیم می‌شود:
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
::::::«از این ترکیب سه معنی اراده می‌شود:
::::::«از این ترکیب سه معنی اراده می‌شود:
::::::'''١. در مقابل شهادت:''' این معنای لغوی [[علم غیب]] است. به معنای آنچه مستور و مخفی باشد. برخی از آیات قرآن به این معنی اشاره دارد. مثل:
::::::'''١. در مقابل شهادت:''' این معنای لغوی [[علم غیب]] است. به معنای آنچه مستور و مخفی باشد. برخی از آیات قرآن به این معنی اشاره دارد. مثل:
::::::: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}}﴾}}؛<ref>آیه ٩ سوره رعد</ref> {{عربی|﴿{{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}﴾}}.<ref>آیه ٢٢ سوره حشر</ref> پس آنچه که برای انسان مشهود و حاضر نیست غیب است و علم به آن [[علم غیب]] است.
::::::: {{عربی| {{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}}﴾}}؛<ref>آیه ٩ سوره رعد</ref> {{عربی| {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}﴾}}.<ref>آیه ٢٢ سوره حشر</ref> پس آنچه که برای انسان مشهود و حاضر نیست غیب است و علم به آن [[علم غیب]] است.
::::::'''٢. معلوم بالذات:''' منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا:
::::::'''٢. معلوم بالذات:''' منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا:
::::::*در [[نهج البلاغه]] آمده است:برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref>
::::::*در [[نهج البلاغه]] آمده است:برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref>
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
::::::'''٣. علم مستاثر:''' [[علم غیب]] به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستاثر خارج می‌شود و نمی‌توان گفت مختص خداست. [[علم غیب]] به این معنی نیز در برخی روایات آمده است که ما برای نمونه تعدادی از آنها را ذکر می‌کنیم.
::::::'''٣. علم مستاثر:''' [[علم غیب]] به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستاثر خارج می‌شود و نمی‌توان گفت مختص خداست. [[علم غیب]] به این معنی نیز در برخی روایات آمده است که ما برای نمونه تعدادی از آنها را ذکر می‌کنیم.
::::::*[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت نموده‌اند که فرمود: همانا [[اسم اعظم]] خداوند متعال هفتاد و سه حرف می‌باشد. آصف یک حرف از آنها را دارا بود، که آن را به زبان آورد و زمین ما بین او و تخت بلقیس ناچیز شده، فرو رفت و تخت را با دست خود گرفت، سپس زمین در کمتر از یک چشم بر هم زدن به حالت سابق خود بازگشت. اما آنچه که از [[اسم اعظم]] نزد ما وجود دارد هفتاد و دو حرف می‌باشد یک حرف دیگر نزد خداوند متعال می‌باشد که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] نزد خود قرار داده است، و هیچ قدرت و نیرویی نیست مگر توسط خداوند بلند مرتبه بزرگ<ref>{{عربی|«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»}}؛ اصول کافی، ج١، ص٢٣٠</ref>
::::::*[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت نموده‌اند که فرمود: همانا [[اسم اعظم]] خداوند متعال هفتاد و سه حرف می‌باشد. آصف یک حرف از آنها را دارا بود، که آن را به زبان آورد و زمین ما بین او و تخت بلقیس ناچیز شده، فرو رفت و تخت را با دست خود گرفت، سپس زمین در کمتر از یک چشم بر هم زدن به حالت سابق خود بازگشت. اما آنچه که از [[اسم اعظم]] نزد ما وجود دارد هفتاد و دو حرف می‌باشد یک حرف دیگر نزد خداوند متعال می‌باشد که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] نزد خود قرار داده است، و هیچ قدرت و نیرویی نیست مگر توسط خداوند بلند مرتبه بزرگ<ref>{{عربی|«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»}}؛ اصول کافی، ج١، ص٢٣٠</ref>
::::::*[[اصبغ بن نباته]] روایت کرده که گفت شنیدم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}}﴾}}<ref>قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ نفس و فردی نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میردسوره لقمان، آیه۳۴</ref> هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} می‌باشد، و آنچه که [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع می‌باشند<ref>{{عربی|«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى ﴿{{إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}﴾ وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ‏] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ بصائر الدرجات، ص١٣١</ref><ref>[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۶</ref>».
::::::*[[اصبغ بن نباته]] روایت کرده که گفت شنیدم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}}﴾}}<ref>قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ نفس و فردی نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میردسوره لقمان، آیه۳۴</ref> هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} می‌باشد، و آنچه که [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع می‌باشند<ref>{{عربی|«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى {{إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}﴾ وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ‏] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ بصائر الدرجات، ص١٣١</ref><ref>[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۶</ref>».
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی|[[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی|بنی‌سعید لنگرودی]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی|[[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی|بنی‌سعید لنگرودی]]]]
آقای [[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آقای [[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[علم غیب]]، علم به آن چیزهایی "اشیایی" است که هنوز تحت اراده تکوینی الهی قرار نگرفته؛ همان که در سوره نحل، آیه ۴۰، فرمود: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}}﴾}} <ref> ووقتی چیزی را اراده می‌کنیم، سخن ما این است که می‌گوییم: "موجود باش!" بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره نحل، آیه: ۴۰.</ref>. اما کل نظام آفرینش از "ما کان" تا "ما یکون" و "ما هو کائن"، تحت اراده تکوینی الهی قرار گرفته و تکوّن یافته، و علم به آن علم به [[شهادت]] است؛ منتها مشهود هر کس نیست. به عبارت دیگر، علم به "ما کان" و "ما یکون" و "ما هو کائن"، علم به [[شهادت]] است، و در مقابل آن علم به "ما لم یکن"، که [[علم به غیب]] است می‌باشد. دومی مختص خداست، و اولى در اختیار [[انبیا]] -بر حسب اختلاف مراتبشان- قرار می‌گیرد. و تنها [[پیامبر| نبی مکرم اسلام]] {{صل}} و به تبع او [[ائمه]] [[اهل بیت |اهل البیت]] {{عم}} از همه آن با خبر بوده و هستند»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۸۵].</ref>.
::::::«[[علم غیب]]، علم به آن چیزهایی "اشیایی" است که هنوز تحت اراده تکوینی الهی قرار نگرفته؛ همان که در سوره نحل، آیه ۴۰، فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}}﴾}} <ref> ووقتی چیزی را اراده می‌کنیم، سخن ما این است که می‌گوییم: "موجود باش!" بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره نحل، آیه: ۴۰.</ref>. اما کل نظام آفرینش از "ما کان" تا "ما یکون" و "ما هو کائن"، تحت اراده تکوینی الهی قرار گرفته و تکوّن یافته، و علم به آن علم به [[شهادت]] است؛ منتها مشهود هر کس نیست. به عبارت دیگر، علم به "ما کان" و "ما یکون" و "ما هو کائن"، علم به [[شهادت]] است، و در مقابل آن علم به "ما لم یکن"، که [[علم به غیب]] است می‌باشد. دومی مختص خداست، و اولى در اختیار [[انبیا]] -بر حسب اختلاف مراتبشان- قرار می‌گیرد. و تنها [[پیامبر| نبی مکرم اسلام]] {{صل}} و به تبع او [[ائمه]] [[اهل بیت |اهل البیت]] {{عم}} از همه آن با خبر بوده و هستند»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۸۵].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۲

الگو:پرسش غیرنهایی

علم غیب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

علم غیب چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علامه امینی
علامه امینی در کتاب «الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب» در این‌باره گفته‌ است:
«علم غیب یعنى آگاهى بر چیزهایى که بیرون از دید و حواس ظاهرى ما قرار دارند خواه مربوط به حوادث کنونى و یا آینده باشد، حقیقتى است که همانند آگاهى بر امور ظاهرى براى تمام افراد بشر ممکن و مقدور است. هرگاه کسى از حوادث کنونى و یا آینده که فعلا قابل رؤیت نیستند تنها از رهگذر دانائى که از سرچشمه غیب و شهادت خبر می‌دهد آگاهى حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد چنین علمى نیز از علم غیب به شمار می‌رود و هیچ مانعى از تحقق آن وجود ندارد. مثلا مؤمنان بیشتر باورهایشان از قبیل: ایمان بخدا و فرشتگان و کتاب‌هاى آسمانى و پیامبران و روز قیامت و بهشت و جهنم و لقاء اللّه و زندگى پس از مرگ و برانگیخته شدن و نشور و نفخ صور و حساب و حوریان و قصرهاى بهشتى و چیزهائى که در آن روز واقع می‌شوند و هر چه را که مؤمن باور دارد و تصدیق می‌کند، جزء علوم غیب به شمار می‌آیند»[۱].


پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

  1. غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  2. غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  3. حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
  4. جهان غیب چیست؟ (پرسش)
  5. قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  6. چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
  7. جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
  8. قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  9. چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
  10. ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
  11. فرق بین کار‌های خارق‌العاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  12. فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  13. آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
  14. بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
  15. آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
  16. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  17. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  18. دیدگاه‌های دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  19. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب ج۵ ص۸۰.
  2. پاسداران وحی، ص ۱۵۸.
  3. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۳۱-۳۳.
  4. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مظاهری
  5. «لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ(ع) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏».
  6. وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).
  7. گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟؛ سوره نمل، آیه: 20.
  8. او را در ژرفگاه چاه بیندازید؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰.
  9. در حالی که تیری در تاریکی می‌افکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.
  10. دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.
  11. " فَقَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿عَالِمِ الْغَيْبِ ﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ‏ عَنْ‏ خَلْقِهِ‏- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ‏ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ‏، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ‏- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ‏ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى‏ إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ثُمَّ إِلَيْنَا‏‏"؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).
  12. " سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ (ع) رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ‏‏‏ ‏‏"؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.
  13. پرچم‌داران هدایت، ص۱۴۰.
  14. علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی.
  15. قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه.
  16. علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۹.
  17. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۱۳۹-۲۴۱.
  18. سوره نمل، آیه: ۲۰.
  19. مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷
  20. المیزان، ج۷، ص۱۲۸
  21. مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.
  22. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۶-۶۷
  23. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۳.
  24. امامت، محمد باقر مجلسی، مترجم موسی خسروی، ج۴، ص۷۳.
  25. الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰، مرکز الغدیر/ قم، ۱۴۱۶ ه ق/ اول.
  26. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۳۸.
  27. کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان، ص۳۸-۴۱.
  28. علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
  29. آیه ٩ سوره رعد
  30. آیه ٢٢ سوره حشر
  31. «فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ(ع) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨
  32. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات؛ ص ۳۳۵.
  33. «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»؛ اصول کافی، ج١، ص٢٣٠
  34. قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ نفس و فردی نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میردسوره لقمان، آیه۳۴
  35. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى {{إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}﴾ وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ‏] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ بصائر الدرجات، ص١٣١
  36. دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶
  37. وبگاه تبیان
  38. آنچه دانش آن از مردم مخفی است، غیب گفته می‌شود. تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتألهین شیرازی، ج۲، ص۱۱۲.
  39. هر چیزی که دانش آن برای مردم پوشیده بوده و محل دستیابی به آن پنهان باشد، غیب گفته می‌شود؛ منهاج البراعه، ج ۸، ص ۲۱۳.
  40. مفردات راغب اصهفانی، ص ۲۷۴.
  41. بازاندیشی در علم امام، ص: ۱۷-۱۸.
  42. «علم الغيب هو العلم الذي يلم به انسان تنقشع من امام عينيه حجب القرون و تنطوي المسافات فيقراء المستقبل البعيد او الحاضر المحجوب كما يقرأ في كتاب مفتوح و یعی حوادثه كانها بنت الساعة التي هو فيها»؛ نصير الله منشد جواد کاشم، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، تحقيق و دراسة، قم، ذوی القربی، ص۵۱۳.
  43. علم غیب ائمه معصومین(ع)؛ ص۷.
  44. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۳.
  45. ووقتی چیزی را اراده می‌کنیم، سخن ما این است که می‌گوییم: "موجود باش!" بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره نحل، آیه: ۴۰.
  46. شرب مدام در تبیین علم امام، ص ۸۵].
  47. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۵۶.
  48. سوره انعام، آیه:۵۹ و سوره نمل، آیه:۶۵.
  49. سوره آل عمران، آیه:۴۴ و سوره یوسف، آیه:۱۰۲.
  50. وبگاه تبیان