شئون امام در سرای آخرت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت')
خط ۱۹: خط ۱۹:


===چهارم: [[شهادت بر اعمال]]===  
===چهارم: [[شهادت بر اعمال]]===  
*بیشتر [[متکلمان]] به این [[شأن]] اشاره کرده‌اند. [[شیخ مفید]] به عنوان نخستین [[متکلم]] این دوران، گاهی روایتی [[نقل]] می‌کند که در آن، [[امام علی]]{{ع}}، خود و دیگر [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[خدا]] معرفی کرده است.<ref>همو، الارشاد، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref> افزون بر آن، در ابتدای کتاب [[فقهی]] خود، [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[اعمال شیعیان]] در [[روز قیامت]] و [[پیامبران]] را نیز [[شاهدان]] [[اعمال امت]] خود می‌داند.<ref>همو، المقنعة، ص۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] نیز به این [[شأن]] پرداخته است. مرحوم [[سید]] آن‌گاه که [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] می‌خواهد از [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> استفاده کند تا [[حجیت]] [[اجماع]] و [[درستی]] [[روایت]] {{عربی|"لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَی خَطَإٍ"}} را ثابت نماید، [[استدلال]] به [[آیه]] را مردود می‌داند، به این [[دلیل]] که «[[شهدا]]» جمع [[شهید]] است و اگر مقصود از «[[امت وسط]]» [[مسلمانان]] باشند، پس باید فردفرد [[مسلمانان]] [[شاهد]] باشند. این امر موجب می‌شود که گفته شود هریک از افراد [[امت]] خود حجتی برای [[درستی]] [[رفتار]] و گفتار خود است و هیچ‌کس به این سخن ملتزم نمی‌شود؛ از‌این‌رو درست آن است که بگوییم مقصود از «[[امت وسط]]» گروهی خاص است که هریک از آنها [[شاهد]] بر دیگر افرادند و آنها همان [[امامان]]ی‌اند که [[عصمت]] و [[طهارت]] آنها ثابت شده است.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] در‌این‌باره این [[پرسش]] را مطرح می‌کند که با توجه به آنکه [[امامان]]{{عم}} همگی چیز واحدی را [[مشاهده]] نکرده‌اند، چگونه می‌توانند بر آن چیز [[شهادت]] دهند؟ وی در پاسخ می‌گوید برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنان‌که [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. [[سید]] درباره گستره [[شهادت]] ایشان نیز بیان می‌کند که این [[شهادت]] بر [[اعمال]] کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلام‌اند.<ref>همان، ص ۲۳۱.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]] نسبت به [[شئون]] [[امام]] در [[قیامت]] تنها به [[شأن]] [[شهادت]] بر [[اعمال]] [[بندگان]] اشاره کرده است. وی به بهانه [[اثبات عصمت]] [[امامان]]{{عم}} با استناد به آیاتی همچون {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ}}<ref>نساء (۴)، ۴۱.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> [[اثبات]] می‌کند که [[شاهدان]] در [[قیامت]] باید [[معصوم]] باشند و این صفت تنها برای [[امامان]]{{عم}} [[ثابت]] است.<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص ۱۸۰-۱۸۱.</ref> [[شیخ طوسی]] بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَی هَؤُلاء}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> بیان می‌کند که در هر دوره‌ای لازم است حجتی روی [[زمین]] باشد که مورد [[تأیید]] [[خداوند متعال]] است.<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۶، ص ۴۱۷.</ref> شیخ در جایی دیگر این نظریه را با تفصیل بیشتری مطرح کرده است. او به مناسبت نقد [[ادله]] [[اهل سنت]] بر [[حجیت]] [[اجماع]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> را [[نقل]] می‌کند. پس از رد استناد ایشان به این [[آیه]]، [[اثبات]] می‌کند که مقصود از [[امت وسط]] می‌تواند [[ائمه]] اطهار{{عم}} باشد. [[شیخ طوسی]] همچون [[سید مرتضی]] [[معتقد]] است برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنان‌که [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. وی درباره گستره [[شهادت]] ایشان [[معتقد]] است این [[شهادت]] بر کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلام‌اند.<ref>محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج ۱، ص۱۶۶-۱۷۰؛ همو، تمهید الأصول فی علم الكلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص ۳۵۷؛ همو، التبیان، ج ۲، ص ۷-۸.</ref> [[ابن میثم بحرانی]] [[شأن]] [[شهادت]] را برای [[پیامبر]] و [[امامان]]{{عم}} [[ثابت]] دانسته است. به [[باور]] او، مقصود از [[شهادت]]، همان [[آگاهی]] از [[افعال]] [[امت]] است. چنین شأنی برای ایشان سبب می‌شود [[مردم]] نسبت به کارهای خود [[مراقبت]] بیشتری داشته باشند.<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> [[علامه حلی]] در پی [[اثبات]] [[عصمت امام]]{{ع}}، [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> را طرح می‌کند و با مسلّم انگاشتن اینکه مقصود از [[شاهدان]]، همان [[امامان]]‌اند، می‌گوید که [[خداوند]] [[امام]] را [[تزکیه]] و [[پاک]] کرده است؛ زیرا در غیر این صورت [[شهادت]] ایشان در [[قیامت]] پذیرفته نمی‌شود. کسی که [[خداوند]] او را [[تزکیه]] و [[پاک]] کرده، [[معصوم]] است.<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج ۱، ص ۱۳۲-۱۳۳.</ref>
*بیشتر [[متکلمان]] به این [[شأن]] اشاره کرده‌اند. [[شیخ مفید]] به عنوان نخستین [[متکلم]] این دوران، گاهی روایتی [[نقل]] می‌کند که در آن، [[امام علی]]{{ع}}، خود و دیگر [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[خدا]] معرفی کرده است.<ref>همو، الارشاد، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref> افزون بر آن، در ابتدای کتاب [[فقهی]] خود، [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[اعمال شیعیان]] در [[روز قیامت]] و [[پیامبران]] را نیز [[شاهدان]] [[اعمال امت]] خود می‌داند.<ref>همو، المقنعة، ص۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] نیز به این [[شأن]] پرداخته است. مرحوم [[سید]] آن‌گاه که [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] می‌خواهد از [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> استفاده کند تا [[حجیت]] [[اجماع]] و [[درستی]] [[روایت]] {{عربی|"لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَی خَطَإٍ"}} را ثابت نماید، [[استدلال]] به [[آیه]] را مردود می‌داند، به این [[دلیل]] که «[[شهدا]]» جمع [[شهید]] است و اگر مقصود از «[[امت وسط]]» [[مسلمانان]] باشند، پس باید فردفرد [[مسلمانان]] [[شاهد]] باشند. این امر موجب می‌شود که گفته شود هریک از افراد [[امت]] خود حجتی برای [[درستی]] [[رفتار]] و گفتار خود است و هیچ‌کس به این سخن ملتزم نمی‌شود؛ از‌این‌رو درست آن است که بگوییم مقصود از «[[امت وسط]]» گروهی خاص است که هریک از آنها [[شاهد]] بر دیگر افرادند و آنها همان [[امامان]]ی‌اند که [[عصمت]] و [[طهارت]] آنها ثابت شده است.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] در‌این‌باره این [[پرسش]] را مطرح می‌کند که با توجه به آنکه [[امامان]]{{عم}} همگی چیز واحدی را [[مشاهده]] نکرده‌اند، چگونه می‌توانند بر آن چیز [[شهادت]] دهند؟ وی در پاسخ می‌گوید برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنان‌که [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. [[سید]] درباره گستره [[شهادت]] ایشان نیز بیان می‌کند که این [[شهادت]] بر [[اعمال]] کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلام‌اند.<ref>همان، ص ۲۳۱.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]] نسبت به [[شئون]] [[امام]] در [[قیامت]] تنها به [[شأن]] [[شهادت]] بر [[اعمال]] [[بندگان]] اشاره کرده است. وی به بهانه [[اثبات عصمت]] [[امامان]]{{عم}} با استناد به آیاتی همچون {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ}}<ref>نساء (۴)، ۴۱.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> [[اثبات]] می‌کند که [[شاهدان]] در [[قیامت]] باید [[معصوم]] باشند و این صفت تنها برای [[امامان]]{{عم}} ثابت است.<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص ۱۸۰-۱۸۱.</ref> [[شیخ طوسی]] بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَی هَؤُلاء}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> بیان می‌کند که در هر دوره‌ای لازم است حجتی روی [[زمین]] باشد که مورد [[تأیید]] [[خداوند متعال]] است.<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۶، ص ۴۱۷.</ref> شیخ در جایی دیگر این نظریه را با تفصیل بیشتری مطرح کرده است. او به مناسبت نقد [[ادله]] [[اهل سنت]] بر [[حجیت]] [[اجماع]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> را [[نقل]] می‌کند. پس از رد استناد ایشان به این [[آیه]]، [[اثبات]] می‌کند که مقصود از [[امت وسط]] می‌تواند [[ائمه]] اطهار{{عم}} باشد. [[شیخ طوسی]] همچون [[سید مرتضی]] [[معتقد]] است برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنان‌که [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. وی درباره گستره [[شهادت]] ایشان [[معتقد]] است این [[شهادت]] بر کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلام‌اند.<ref>محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج ۱، ص۱۶۶-۱۷۰؛ همو، تمهید الأصول فی علم الكلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص ۳۵۷؛ همو، التبیان، ج ۲، ص ۷-۸.</ref> [[ابن میثم بحرانی]] [[شأن]] [[شهادت]] را برای [[پیامبر]] و [[امامان]]{{عم}} ثابت دانسته است. به [[باور]] او، مقصود از [[شهادت]]، همان [[آگاهی]] از [[افعال]] [[امت]] است. چنین شأنی برای ایشان سبب می‌شود [[مردم]] نسبت به کارهای خود [[مراقبت]] بیشتری داشته باشند.<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> [[علامه حلی]] در پی [[اثبات]] [[عصمت امام]]{{ع}}، [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> را طرح می‌کند و با مسلّم انگاشتن اینکه مقصود از [[شاهدان]]، همان [[امامان]]‌اند، می‌گوید که [[خداوند]] [[امام]] را [[تزکیه]] و [[پاک]] کرده است؛ زیرا در غیر این صورت [[شهادت]] ایشان در [[قیامت]] پذیرفته نمی‌شود. کسی که [[خداوند]] او را [[تزکیه]] و [[پاک]] کرده، [[معصوم]] است.<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج ۱، ص ۱۳۲-۱۳۳.</ref>


===پنجم: [[جایگاه امام در اعراف]]===
===پنجم: [[جایگاه امام در اعراف]]===

نسخهٔ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۳

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شئون امام در سرای آخرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

شئون امام در قیامت

نخست: جلوداری

  • پیش‌تر یکی از شئون امام در قیامت را شأن جلوداری ایشان دانستیم. بر اساس جست‌وجوی نگارنده، تنها شیخ طوسی به این شأن اشاره کرده است. وی ذیل آیۀ ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۱] درباره مقصود از امام به بیان دیدگاه‌هایی می‌پردازد.[۲] یکی از آن دیدگاه‌ها این است که مقصود از امام در آیه یادشده کسی است که مردم به او اقتدا می‌کردند. شیخ طوسی این دیدگاه را سخن امامین صادقین(ع) نیز می‌داند[۳] وی به صراحت از پرداختن به اینکه امامان(ع) نیز می‌توانند مصداق این آیه باشند، خودداری کرده است، اما از آنجا که ایشان این نظر را قول امامین صادقین(ع) می‌داند، ممکن است بتوان گفت تفسیر خود او نیز همین است.

دوم: پرچم‌داری

سوم: بازگشتگاه و حسابرس مردم

چهارم: شهادت بر اعمال

پنجم: جایگاه امام در اعراف

ششم: جایگاه امام در موقف میزان

هفتم: جایگاه امام در موقف صراط

هشتم: قسمت‌کننده بهشت و جهنم

نهم: شفاعت

شئون امام در بهشت

جمع‌بندی

  1. تبیین یکپارچه این شئون و نیز شمارش این شئون در سه عرصه برزخ، قیامت و بهشت برای متکلمان این دوران مسئله‌ای دغدغه‌ساز نبوده است؛ چراکه به تبیین آنها همت نگماشته‌اند؛
  2. بیشتر شئونی که در آثار متکلمان آمده، مربوط به روز قیامت و تنها درباره امام علی(ع) است؛
  3. درباره تبیین جایگاه امام در عالم برزخ، تنها سید مرتضی و عبدالجلیل قزوینی سخنانی کوتاه گفته‌اند. سخن سید مرتضی مبنی بر انکار حضور امامان(ع) بر بالین محتضر از نکات قابل توجه در این دوران است. تحلیل خاص سید درباره آگاهی امام از کیفیت سلام و درودی که زائر هنگام زیارت مزارشان، به ایشان می‌دهد نیز چنین است. شیخ مفید نیز بر اساس زیارت‌نامه‌ای که نقل کرده، بر این باور است که امام در عالم برزخ صدای زائر را می‌شنود و سلامش را پاسخ می‌دهد و به اذن خدا بر برآورده ساختن حاجات زائر توانمند است؛
  4. برخی شئون مانند شهادت بر اعمال و نیز شفاعت مورد پذیرش بیشتر متکلمان بوده است. البته برخی از ایشان مانند شیخ مفید، شفاعت امامان(ع) را منحصر به شیعیان دانسته‌اند؛
  5. جایگاه امامان(ع) در مواقف حساب، میزان، اعراف و صراط در آثار ایشان کمتر دیده می‌شود. در این میان، شیخ مفید به تبیین جایگاه امامان(ع) در موقف حساب و میزان پرداخته، و امامان را مسئول حسابرسی بندگان دانسته است. به باور او و شیخ طوسی، امامان(ع) یکی از دو گروهی‌اند که در اعراف حضور دارند؛
  6. جایگاه امامان(ع) در بهشت نیز مورد توجه متكلمان نبوده است و تنها برخی از ایشان به نقل روایتی پرداخته‌اند که امام علی(ع) را جانشین پیامبر اکرم(ص) در حوض کوثر دانسته است. دیگر متکلمان درباره بیشتر شئون چیزی بیان نکرده‌اند[۵۹].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسراء (۱۷)، ۷۱.
  2. برخی دیدگاه‌ها درباره چیستی امام در آیه مورد بحث، عبارت‌اند از: پیامبر، کتاب اعمال، آنچه به وسیله آن خدا را عبادت می‌کردند (ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۶، ص ۵۰۴).
  3. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۶، ص ۵۰۴.
  4. محمد بن محمد بن نعمان مفید، تفضیل امیرمؤمنان(ع)، ص۲۹-۳۱.
  5. محمد بن محمد بن نعمان مفید، الامالی، ص ۱۶۸.
  6. ابوالفتح کراجکی، الاستنصار، ص ۲۱-۲۲.
  7. محمد بن محمد بن نعمان مفید، الامالی، ص ۱۹۰.
  8. حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۶۱-۲۶۲.
  9. حسن بن یوسف حلی، کشف الیقین، ص ۲۷۱.
  10. سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
  11. محمد بن محمد بن نعمان مفید، اوائل المقالات، ص ۷۸-۷۹.
  12. همو، الارشاد، ج ۱، ص ۲۲۹.
  13. همو، المقنعة، ص۳۲.
  14. بقره (۲)، ۱۴۳.
  15. سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۲۳۲.
  16. همان، ص ۲۳۱.
  17. نساء (۴)، ۴۱.
  18. نحل (۱۶)، ۸۹.
  19. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص ۱۸۰-۱۸۱.
  20. نحل (۱۶)، ۸۹.
  21. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۶، ص ۴۱۷.
  22. بقره (۲)، ۱۴۳.
  23. محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج ۱، ص۱۶۶-۱۷۰؛ همو، تمهید الأصول فی علم الكلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص ۳۵۷؛ همو، التبیان، ج ۲، ص ۷-۸.
  24. میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.
  25. بقره (۲)، ۱۴۳.
  26. حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج ۱، ص ۱۳۲-۱۳۳.
  27. محمد بن محمد بن نعمان مفید، تصحیح لاعتقاد، ص۱۰۶-۱۰۷؛ و نیز ر.ک: همو، تفضیل امیرمؤمنان(ع)، ص۲۹-۳۱.
  28. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۴، ص ۴۱۰-۴۱۲.
  29. حسن بن یوسف حلی، کشف الیقین، ص ۴۰۲.
  30. تعدیل الشیء: تقویمه (محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۴۳۲).
  31. محمد بن محمد بن نعمان مفید، اوائل المقالات، ص۷۸-۷۹؛ ر.ک: همو، تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۵.
  32. ق (۵۰)، ۲۴.
  33. محمد بن محمد بن نعمان مفید، تصحیح الاعتقاد، ص۱۰۸.
  34. همان.
  35. همو، تفضیل امیرالمؤمنین(ع)، ص۲۹-۳۱.
  36. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۴، ص ۴۱۱.
  37. همان، ص ۵۸۸.
  38. محمد بن محمد بن نعمان مفید، أوائل المقالات، ص۴۷ و ۷۹-۸۰.
  39. سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الكلام، تحقیق احمد حسینی، ص ۵۰۵-۵۰۶.
  40. همو، الرسائل، تحقیق مهدی رجایی، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۹.
  41. ابوالفتح کراجکی، الاستنصار، ص ۲۱-۲۲.
  42. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۱، ص ۲۱۳-۲۱۴.
  43. همو، الامالی، ص ۱۸۷ و ۲۸۱.
  44. عبدالجلیل قزوینی، نقض، تعلیق و تصحیح سیدجلال الدین حسینی ارموی، ص۲۹۵.
  45. حسن بن یوسف حلی، انوار الملكوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص ۱۷۵؛ همو، تسلیک النفس الی حظیرة القدس، تحقیق فاطمه رمضانی، ص ۲۲۵؛ همو، کشف المراد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ص۴۱۷؛ همو، معارج الفهم، ص ۵۷۴؛ همو، مناهج الیقین، ص۵۲۸.
  46. همو، کشف الیقین، ص ۴۶۶؛ همو، اجوبة المسائل المنهائیة، ص۶۶.
  47. همو، الالفین، ج۲، ص۲۱۹.
  48. فاضل مقداد سیوری، ارشاد الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، ص۴۲۸-۴۳۰؛ همو، الانوار الجلالیة، تحقیق علی حاجی آبادی و عباس جلالی نیا، ص۱۸۶.
  49. همو، اللوامع الالهیة، تحقیق شهید قاضی طباطبایی، ص۴۵۱.
  50. ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۲، ص۱۷۹؛ حسن بن یوسف حلی، کشف الیقین، ص۱۰۸.
  51. نصیرالدین طوسی، آغاز و انجام، به کوشش ایرج افشار، ص۱۸-۱۹.
  52. همان، ص ۲۲.
  53. همان، ص ۲۸-۲۹.
  54. همو، تجرید الاعتقاد، تحقیق محمد جواد حسینی جلالی، ص۳۰۵؛ همو، فصول، ترجمه محمد بن علی گرگانی استر آبادی، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، ص ۴۷.
  55. محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص ۲۲۲.
  56. حسن بن یوسف حلی، انوار الملكوت، تحقیق محمد نجمی زنجانی، ص۱۸۰؛ همو، الباب الحادی عشر، ص۱۵؛ همو، پنج رساله اعتقادی، ص۵۳۷؛ همو، تسلیک النفس الی حظیرة القدس، تحقیق فاطمه رمضانی، ص۲۱۷؛ همو، کشف المراد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ص ۴۲۵-۴۲۶؛ همو، معارج الفهم، ص ۵۷۴.
  57. همو، کشف الیقین، ص۲۲۷؛ همو، منهاج الكرامة، ص۸۹؛ همو، نهج الحق و کشف الصدق، ص ۲۶۰.
  58. فاضل مقداد سیوری حلی، ارشاد الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، ص ۴۲۵-۴۲۶؛ همو، اللوامع الالهیة، تحقیق قاضی طباطبایی، ص۴۲۶؛ همو، الانوار الجلالیة، تحقیق علی حاجی آبادی و عباس جلالی نیا، ص۱۷۸.
  59. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۳۳۸ الی ۳۵۳.