اصول نظام سیاسی اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[نظام سیاسی اسلام]]، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، [[انسانی]] و [[الهی]] خود، [[سیر]] خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. [[اصول نظام سیاسی اسلام]]، هر چند در متنی رسمی و به صورت مدون نیامده است؛ اما با تعمق و دقت در [[منابع اسلامی]] و [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، می‌توان مواردی را به عنوان اصول نظام سیاسی اسلام برشمرد؛ از جمله: [[امامت]] و [[رهبری]] مستمر، [[اجتهاد]] مستمر [[فقها]]، بهره‌مندی از [[علوم]] و تجارب پیشرفته بشری و توسعه آنها، [[نفی]] [[ستم‌گری]] و [[ستم‌پذیری]] و [[سلطه‌گری]] و سلطه‌پذیری، محو [[استبداد]] و [[خودکامگی]]، تأمین [[آزادی‌های فردی]] و [[اجتماعی]]، [[تحکیم]] بنیاد [[خانواده]]، افزایش [[مشارکت اجتماعی]] در [[اداره امور]]، عمومی کردن [[امر به معروف و نهی از منکر]]، تحکیم [[برادری]]، [[وحدت]] و [[تعاون]] عمومی بین همه [[مردم]]، [[اسلامی]] بودن [[قوانین]]، [[برنامه‌ریزی]] حمایتی در جهت زدودن [[فقر]] اجتماعی، و همچنین [[کرامت انسانی]]، [[قانون‌مداری]]، [[شایسته‌سالاری]]، اصالت [[خدمت]] و [[فراگیری]].
[[نظام سیاسی اسلام]]، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، [[انسانی]] و [[الهی]] خود، [[سیر]] خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. اصول نظام سیاسی اسلام، هر چند در متنی رسمی و به صورت مدون نیامده است؛ اما با تعمق و دقت در [[منابع اسلامی]] و [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، می‌توان مواردی را به عنوان اصول نظام سیاسی اسلام برشمرد؛ از جمله: [[امامت]] و [[رهبری]] مستمر، [[اجتهاد]] مستمر [[فقها]]، بهره‌مندی از [[علوم]] و تجارب پیشرفته بشری و توسعه آنها، [[نفی]] [[ستم‌گری]] و [[ستم‌پذیری]] و [[سلطه‌گری]] و سلطه‌پذیری، محو [[استبداد]] و [[خودکامگی]]، تأمین [[آزادی‌های فردی]] و [[اجتماعی]]، [[تحکیم]] بنیاد [[خانواده]]، افزایش [[مشارکت اجتماعی]] در [[اداره امور]]، عمومی کردن [[امر به معروف و نهی از منکر]]، تحکیم [[برادری]]، [[وحدت]] و [[تعاون]] عمومی بین همه [[مردم]]، [[اسلامی]] بودن [[قوانین]]، [[برنامه‌ریزی]] حمایتی در جهت زدودن [[فقر]] اجتماعی، و همچنین [[کرامت انسانی]]، [[قانون‌مداری]]، [[شایسته‌سالاری]]، اصالت [[خدمت]] و [[فراگیری]].
برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر [[تبیین]] می‌شود:
برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر [[تبیین]] می‌شود:
==کرامت انسانی==
[[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و [[اشرف مخلوقات]] میداند؛ چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>.
قرآن کریم نمود [[عینی]] این [[برتری]]، یعنی [[تسلط]] بر سایر موجودات را در [[آیه]] دیگری به این شکل بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۳.</ref>.
وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، [[شایستگی]] [[پیوند با خدا]] و [[افتخار]] [[بندگی]] او را دارد و آنگاه که کرامت و [[عزت]] خویش را نادیده گرفت، در [[اسارت]] و بندگی غیر [[خدا]] گرفتار می‌شود؛ چنانچه [[فرعون]] در ابتدا [[قوم]] خود را [[تحقیر]] کرده، عزت و [[کرامت انسانی]] آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند [[طاعت]] و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.
یکی از نمودهای کرامت انسانی، [[آزادی]] اوست که [[معارف دینی]] نیز توجه فراوانی به این معنا دارد، [[پیامبر]] آمده است تا [[انسان‌ها]] را [[آزاد]] کند، از اسارت و بندگی غیر خدا برهاند و از [[فیض]] [[هدایت]] و [[سرپرستی]] [[ربوبی]] بهره‌مند سازد؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>؛ و [[امام علی]]{{ع}} در [[وصیت]] به فرزند بزرگوارش می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَا تَكُنْ‏ عَبْدَ غَيْرِكَ‏ وَ قَدْ جَعَلَكَ‏ اللَّهُ‏ حُرّاً}}<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۹۲۰.</ref>؛ و [[بنده]] دیگری مباش؛ در حالی که [[خداوند]] تو را آزاد [[آفریده]] است.
از همین رو [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، کرامت انسانی را در اصل دوم مورد تأکید قرار داده و کرامت و [[ارزش والای انسان]] و آزادی توأم با [[مسؤولیت]] او را تنها برای خدا می‌داند و در اصل سوم، تأمین آزادی‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] در حدود [[قانون]] را از [[وظایف دولت اسلامی]] می‌داند.
[[صبغه]] مردمی و [[تکیه]] بر آرای عمومی در تصمیم‌گیری‌های [[نظام]] نیز [[الهام]] گرفته از [[ارزشمندی]] انسان در [[نظام سیاسی]] اجتماعی [[اسلام]] است که اصول متعددی از [[قانون اساسی]]؛ مانند: اصل ششم (تکیه بر آرای عمومی)، اصل هفتم (شوراها)، اصل سیزدهم ([[حقوق]] [[اقلیت]] ها)، به آن اشاره می‌کنند.
از جمله مسائلی که در مسیر [[بزرگداشت]] [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]]، نسبت به [[حقوق انسان]] قابل ذکر است، [[مقام]] و منزلتی است که این [[مکتب]] برای [[زن]] قایل است.
اصولاً مسأله‌ای به نام زن که حکایت از ستمی [[تاریخی]] بر وی در طول اعصار و قرون متمادی، دارد یکی از معضلات اساسی [[بشر]] به شمار می‌رود. در میان مکتب‌ها، [[ادیان]] و فرهنگ‌های مختلف، عالی‌ترین و [[جامع‌ترین]] نسخه التیام‌بخش این درد تاریخی را، اسلام به [[بشریت]] داده است، مکاتبی بوده و هستند که داعیه [[حمایت]] از [[حقوق تضییع شده]] زن را دارند. اما به علت بشری بودن اهداف آنها و [[آلوده]] شدن به اغراض، [[منافع]] و [[هواهای نفسانی]]، تعدی‌های دیگر و بلکه نارواتری علیه زن صورت گرفته است. نمونه آن [[تمدن]] غربی است که به نام [[آزادی]]، زن را وسیله [[لذت‌جویی]] مردان قرار داده و به نام [[تساوی]] [[حقوق زن]] و مرد، رشته [[خانواده]] را از هم گسسته، زن را از داخل [[خانه]] به کارخانه‌ها کشانده و از او به عنوان کارگری رام و ارزان، بهره‌کشی [[اقتصادی]] می‌کند.
اسلام، در زمانی که با آن به عنوان [[انسان]] [[درجه]] دوم و در ردیف حیوانات برخورد می‌شد، [[نجات]] و احیای حقوق او از برنامه‌های اساسی خود دانست و مرد و زن را در [[سیر]] [[عبودیت]] و کمال، یکسان مورد [[عنایت]] و خطاب قرار داد؛ چنانچه [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>. در این میان [[مظلومیت]] زن، او را بیشتر در [[معرض]] برخورداری از حمایت‌های اسلام قرار داده است. به فرموده [[امام راحل]]: “اسلام می‌خواهد که زن و مرد [[رشد]] داشته باشند. اسلام [[زن‌ها]] را نجات داده است از آن چیزهایی که در [[جاهلیت]] بود. آن قدری که [[اسلام]] به [[زن]] [[خدمت]] کرده است، [[خدا]] می‌داند به [[مرد]] خدمت نکرده است”<ref>صحیفه نور، ج۳، ص۸۲.</ref>.
در [[روایات]] منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نیز، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا [[سند]] [[عزت]] و [[ارزشمندی]] زن است؛ چنانچه [[رسول خدا]] فرمود: “بهترین فرزندانتان [[دختران]] شما هستند”<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.</ref>.
و [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ‏ أَلْفِ‏ رَجُلٍ‏ غَيْرِ صَالِحٍ‏}}؛ زن [[درستکار]] و صالحه [[برتر]] از هزار مرد [[ناصالح]] است<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.</ref>.
و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، [[زنان]] به خود [[افتخار]] نموده و با زمینه‌هایی که [[خداوند]] در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن [[حضرت]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي‏ النِّسَاءِ}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.</ref>: بیشترین خوبی در زنان است.
هر چند که [[تبلیغات]] [[دشمنان اسلام]] و شبهاتی که مغرضین و منحرفین کم اطلاع از اسلام، در مسأله زنان رواج می‌دهند بسیار زیاد است؛ اما “زن، بزرگی ویژه‌ای در [[جامعه]] دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست”<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. اسلام بدون توجه به جنسیت، مرد و زن را به عنوان نوع [[بشر]] [[هدف]] [[دعوت انبیا]] قرار داده و [[رشد]] و تعالی آنها را دنبال می‌کند. “اسلام طرفدار [[تکامل]] بشر است، برای اسلام جنس مرد و زن مطرح نیست، یک جا سخن از مرد گفته می‌شود و یک جا از زن، یک جا از مرد [[تجلیل]] می‌شود و یک جا از زن؛ زیرا اینها دو بخش یک پیکره بشر هستند”<ref>رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای، کیهان، ۳۰ / ۷ / ۷۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصول نظام سیاسی اسلام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

نظام سیاسی اسلام، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، انسانی و الهی خود، سیر خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. اصول نظام سیاسی اسلام، هر چند در متنی رسمی و به صورت مدون نیامده است؛ اما با تعمق و دقت در منابع اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی، می‌توان مواردی را به عنوان اصول نظام سیاسی اسلام برشمرد؛ از جمله: امامت و رهبری مستمر، اجتهاد مستمر فقها، بهره‌مندی از علوم و تجارب پیشرفته بشری و توسعه آنها، نفی ستم‌گری و ستم‌پذیری و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، محو استبداد و خودکامگی، تأمین آزادی‌های فردی و اجتماعی، تحکیم بنیاد خانواده، افزایش مشارکت اجتماعی در اداره امور، عمومی کردن امر به معروف و نهی از منکر، تحکیم برادری، وحدت و تعاون عمومی بین همه مردم، اسلامی بودن قوانین، برنامه‌ریزی حمایتی در جهت زدودن فقر اجتماعی، و همچنین کرامت انسانی، قانون‌مداری، شایسته‌سالاری، اصالت خدمت و فراگیری. برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر تبیین می‌شود:

کرامت انسانی

اسلام، انسان را برترین آفریده و اشرف مخلوقات میداند؛ چنانچه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا[۱]. قرآن کریم نمود عینی این برتری، یعنی تسلط بر سایر موجودات را در آیه دیگری به این شکل بیان فرموده است: وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ[۲]. وقتی انسان صاحب کرامت است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار بندگی او را دارد و آنگاه که کرامت و عزت خویش را نادیده گرفت، در اسارت و بندگی غیر خدا گرفتار می‌شود؛ چنانچه فرعون در ابتدا قوم خود را تحقیر کرده، عزت و کرامت انسانی آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند طاعت و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در قرآن می‌خوانیم: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۳].

یکی از نمودهای کرامت انسانی، آزادی اوست که معارف دینی نیز توجه فراوانی به این معنا دارد، پیامبر آمده است تا انسان‌ها را آزاد کند، از اسارت و بندگی غیر خدا برهاند و از فیض هدایت و سرپرستی ربوبی بهره‌مند سازد؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ[۴]؛ و امام علی(ع) در وصیت به فرزند بزرگوارش می‌فرماید: «وَ لَا تَكُنْ‏ عَبْدَ غَيْرِكَ‏ وَ قَدْ جَعَلَكَ‏ اللَّهُ‏ حُرّاً»[۵]؛ و بنده دیگری مباش؛ در حالی که خداوند تو را آزاد آفریده است. از همین رو قانون اساسی جمهوری اسلامی، کرامت انسانی را در اصل دوم مورد تأکید قرار داده و کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسؤولیت او را تنها برای خدا می‌داند و در اصل سوم، تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون را از وظایف دولت اسلامی می‌داند. صبغه مردمی و تکیه بر آرای عمومی در تصمیم‌گیری‌های نظام نیز الهام گرفته از ارزشمندی انسان در نظام سیاسی اجتماعی اسلام است که اصول متعددی از قانون اساسی؛ مانند: اصل ششم (تکیه بر آرای عمومی)، اصل هفتم (شوراها)، اصل سیزدهم (حقوق اقلیت ها)، به آن اشاره می‌کنند.

از جمله مسائلی که در مسیر بزرگداشت اسلام و نظام اسلامی، نسبت به حقوق انسان قابل ذکر است، مقام و منزلتی است که این مکتب برای زن قایل است. اصولاً مسأله‌ای به نام زن که حکایت از ستمی تاریخی بر وی در طول اعصار و قرون متمادی، دارد یکی از معضلات اساسی بشر به شمار می‌رود. در میان مکتب‌ها، ادیان و فرهنگ‌های مختلف، عالی‌ترین و جامع‌ترین نسخه التیام‌بخش این درد تاریخی را، اسلام به بشریت داده است، مکاتبی بوده و هستند که داعیه حمایت از حقوق تضییع شده زن را دارند. اما به علت بشری بودن اهداف آنها و آلوده شدن به اغراض، منافع و هواهای نفسانی، تعدی‌های دیگر و بلکه نارواتری علیه زن صورت گرفته است. نمونه آن تمدن غربی است که به نام آزادی، زن را وسیله لذت‌جویی مردان قرار داده و به نام تساوی حقوق زن و مرد، رشته خانواده را از هم گسسته، زن را از داخل خانه به کارخانه‌ها کشانده و از او به عنوان کارگری رام و ارزان، بهره‌کشی اقتصادی می‌کند.

اسلام، در زمانی که با آن به عنوان انسان درجه دوم و در ردیف حیوانات برخورد می‌شد، نجات و احیای حقوق او از برنامه‌های اساسی خود دانست و مرد و زن را در سیر عبودیت و کمال، یکسان مورد عنایت و خطاب قرار داد؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً[۶]. در این میان مظلومیت زن، او را بیشتر در معرض برخورداری از حمایت‌های اسلام قرار داده است. به فرموده امام راحل: “اسلام می‌خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن‌ها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آن قدری که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا می‌داند به مرد خدمت نکرده است”[۷]. در روایات منسوب به پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا سند عزت و ارزشمندی زن است؛ چنانچه رسول خدا فرمود: “بهترین فرزندانتان دختران شما هستند”[۸]. و امام صادق(ع) فرمود: «الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ‏ أَلْفِ‏ رَجُلٍ‏ غَيْرِ صَالِحٍ‏»؛ زن درستکار و صالحه برتر از هزار مرد ناصالح است[۹].

و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، زنان به خود افتخار نموده و با زمینه‌هایی که خداوند در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن حضرت می‌فرمایند: «أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي‏ النِّسَاءِ»[۱۰]: بیشترین خوبی در زنان است. هر چند که تبلیغات دشمنان اسلام و شبهاتی که مغرضین و منحرفین کم اطلاع از اسلام، در مسأله زنان رواج می‌دهند بسیار زیاد است؛ اما “زن، بزرگی ویژه‌ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست”[۱۱]. اسلام بدون توجه به جنسیت، مرد و زن را به عنوان نوع بشر هدف دعوت انبیا قرار داده و رشد و تعالی آنها را دنبال می‌کند. “اسلام طرفدار تکامل بشر است، برای اسلام جنس مرد و زن مطرح نیست، یک جا سخن از مرد گفته می‌شود و یک جا از زن، یک جا از مرد تجلیل می‌شود و یک جا از زن؛ زیرا اینها دو بخش یک پیکره بشر هستند”[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

  1. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام

پانویس

  1. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  2. «و آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۳.
  3. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  4. «و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  5. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۹۲۰.
  6. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  7. صحیفه نور، ج۳، ص۸۲.
  8. بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.
  9. الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.
  10. وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.
  11. صحیفه نور، ج۴، ص۲۰۱.
  12. رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای، کیهان، ۳۰ / ۷ / ۷۶.
  13. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۷.