ادله عقلی اثبات ولایت فقیه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| مدخل اصلی = [[اثبات عقلی ولایت فقیه]] | | مدخل اصلی = [[اثبات عقلی ولایت فقیه]] | ||
| موضوعات وابسته = | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = 3 پاسخ | ||
| پاسخدهندگان = | | پاسخدهندگان = | ||
}} | }} | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== | ||
{{یادآوری پاسخ}} | |||
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛}} | |||
[[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«[[انسان]] چون به صورت [[اجتماعی]] زندگی میکند و میخواهد با این زندگی به کمال معنوی خود دست یابد، به دو عنصر اساسی نیازمند است: | |||
:::::#قانون الهی که از هر [[نقص]] و خطایی دور باشد، تا هم [[نظام اجتماعی]] را سامان دهد و هم عمل به آن ضامن [[سعادت]] همگان باشد. این قانون، همان کتاب الهی و [[سنت]] است. | |||
:::::#مجری و [[حاکم]] عالم و [[عادل]] که اجرای کامل آن قانون را عهدهدار شود. | |||
:::::#روشن است که بدون این دو و حتی با نبود یکی از آنها، اجتماع [[بشر]]، گرفتار [[هرج و مرج]] و [[تباهی]] و [[فساد]] خواهد شد. | |||
::::::نتیجه این [[برهان عقلی]]، [[ضرورت]] [[امامت]] [[امام]] [[معصوم]] را میرساند؛ یعنی [[بهترین]] فرد برای اجرای [[قوانین الهی]] و تحقق بخشیدن به [[احکام خدا]]، [[معصوم]] است. حال از [[عقل]] میپرسیم که در صورت عدم دسترسی به [[معصوم]] چه باید کرد؟ [[عقل]] پاسخ میدهد چون [[ضرورت]] [[نظم اجتماعی]] برای [[بشر]] و [[تلاش]] برای رسیدن به [[کمال انسانی]] و الهی، همچنان باقی است باید نزدیکترین فرد به [[معصوم]] و اوصاف و شرایط [[معصوم]] را در [[جایگاه]] او قرار داد. | |||
::::::توضیح این که علت [[شایستگی]] [[معصوم]] برای [[تصدی]] [[ولایت]] و [[رهبری]] [[امت]]، [[آگاهی]] کامل و جامع او به [[دین]] و [[معارف دینی]] و نیز [[تقوا]] و [[پرهیزگاری]] و [[عصمت]] اوست که نمیگذارد [[مصالح]] [[امت]] فدای [[منافع]] شخصی و [[هواهای نفسانی]] شود. نیز علت دیگر [[شایستگی]] [[معصوم]] [[درک]] و [[شناخت]] او از مسائل [[اجتماعی]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] آنهاست. | |||
::::::حال اگر در زمانی مانند [[غیبت]]، دسترسی به [[معصوم]] ممکن نباشد، باید به سراغ فردی برویم که این ویژگیها را بیشتر از سایر [[مردم]] داشته باشد و این فرد، کسی نیست جز [[فقیه]] باتقوایی که کارآمدی لازم را برای [[تدبیر امور]] [[جامعه]] و [[مردم]] دارا باشد. چون غیر [[فقیه]] به [[اسلام]] و [[عدالت]] نیز در معرض هوا و هوسهای خود و دیگران است و نمیتوان [[حکومت]] بر [[مسلمین]] را به غیر [[امین]] سپرد، همچنین اگر [[مدیریت]] نداشته باشد، [[قدرت]] [[تدبیر امور]] [[مردم]] را نداشته و در موارد [[ضرورت]]، نمیتواند تصمیمهای درست و مفید برای [[جامعۀ مسلمین]] بگیرد»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۱۴.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|2. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}} | |||
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]] | |||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«"[[ولایت فقیه]]" هم از راه [[عقل]] و هم از راه [[روایات]] و [[احادیث]] ثابت است. از آنجا که در بخش [[نیابت عام]] به برخی [[روایات]] دراینباره اشاره شد، اینجا به صورت مختصر به [[دلیل عقلی]] اشارهای میکنیم. همانگونه که پیش از این یاد شد، در [[عصر غیبت]]، دسترسی به پیشوای [[معصوم]] {{ع}} امکانپذیر نیست و [[تشکیل حکومت]] هم ضروری است؛ بنابراین باید فردی [[ولایت]] و [[حکومت]] را بر عهده بگیرد؛ بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که "[[ولایت]] غیر [[فقیه]]" را بپذیریم یا "[[فقیه]] غیر [[عادل]]" یا "[[ولایت فقیه]] [[عادل]]" را. | |||
::::::[[عقل]] هر [[انسان]] [[حکم]] میکند "غیر [[فقیه]]" و "[[فقیه]] غیر [[عادل]]" [[شایسته]] [[ولایت]] و [[حکومت]] نیست؛ چرا که اینجا [[تشکیل حکومت اسلامی]] مورد بحث است و برای پیاده کردن [[حکومت اسلامی]] و [[اجرای احکام]] [[دین]]، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به [[احکام اسلامی]] به طور ژرف و اساسی آشنا بوده و شیوه اداره [[حکومت]] را هم بداند و در عین حال، پرهیزگار و [[متعهد]] باشد، تا امر [[حکومت]] را فدای خواستههای نفسانی و امیال [[شیطانی]] خود نکند. افزون بر آن، این که نه فقط درباره [[حکومت اسلامی]]، بلکه درباره هر حکومتی، [[عقل]] [[حکم]] میکند جاهلان، جاهطلبان و هوسرانان [[شایستگی]] [[زمامداری]] را ندارند؛ بنابراین فقیهی که به [[احکام اسلامی]] و اوضاع سیاسی- [[اجتماعی]] زمان خود [[آگاه]] بوده و از [[تقوا]] و [[عدالت]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] و [[کمالات]] لازم برخوردار باشد، برای [[حکومت]] شایستهتر از دیگران است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۲۴۲.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||
خط ۵۸: | خط ۷۷: | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | [[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | ||
[[رده:( | [[رده:(ات): پرسشهایی با 3 پاسخ]] | ||
[[رده:( | [[رده:(ات): پرسشهای فقه سیاسی با 3 پاسخ]] |
نسخهٔ ۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۷
ادله عقلی اثبات ولایت فقیه چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | اثبات عقلی ولایت فقیه |
ادله عقلی اثبات ولایت فقیه چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین علی اصغر نصرتی در کتاب «نظام سیاسی اسلام» در اینباره گفته است:
- «به آن دسته از دلایلی که در یک دستگاه منطقی، تمامی مقدمات آن عقلی بوده یا ترکیبی از گزارههای عقلی و پذیرفتههای نقلی باشند، ادله عقلی اطلاق میشود[۱]. اثبات حکومت دینی در عصر غیبت، بیش از آنکه به تبیین نقلی نیاز داشته باشد، با نگاه عقلیِ مورد تأیید جامعه انسانی، قابل تحلیل و ارائه است تا جایی که گفته شده: ولایت فقیه و تداوم آن در عصر غیبت، از جمله مسائلی است که اثبات آن نه تنها به دلیل نیازمند نیست بلکه صرف تصور آن، موجب تصدیقش میشود[۲].[۳] با این وجود سه دلیل عقلی برای اثبات ولایت فقیه بیان میشود:
- لزوم رهبری شایسته برای اداره حکومت اسلامی (تشکیل حکومت): از آنجا که در عصر غیبت، دسترسی به پیشوای معصوم(ع) امکان پذیر نیست و تشکیل حکومت هم ضروری است، باید فردی ولایت و حکومت را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که ولایت غیر فقیه را بپذیریم یا فقیه غیر عادل یا ولایت فقیه عادل را. عقل حکم میکند غیر فقیه و فقیه غیر عادل شایسته ولایت و حکومت نیست؛ چراکه تشکیل حکومت اسلامی مورد بحث است و برای پیاده کردن حکومت اسلامی و اجرای احکام دین، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به احکام اسلامی به طور اساسی آشنا بوده و شیوه اداره حکومت را هم بداند و در عینحال، پرهیزگار و متعهد باشد، تا امر حکومت را فدای خواستههای نفسانی و امیال شیطانی خود نکند. افزون بر آن عقل درباره هر حکومتی حکم میکند جاهلان، جاهطلبان و هوسرانان شایستگی زمامداری را ندارند؛ بنابراین فقیهی که به احکام اسلامی و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی زمان خود آگاه بوده از تقوا و عدالت و تدبیر و مدیریت و کمالات لازم برخوردار باشد، برای حکومت، شایستهتر از دیگران است[۴]
- در توضیحی دیگر باید گفت:
- حکومت دینی ضرورتی اجتنابناپذیر است.
- رهبری حکومت دینی دارای شرایطی است که مهمترین آنها عبارتاند از: الف) علم به دین یا تفقه که شامل آشنایی عمیق به معارف دینی و توانایی استخراج احکام و مقررات مورد نیاز از منابع و متون دینی میشود. ب) عدالت و امانت که شامل ملکه و صفتی نفسانی و رفتاری در رهبر میشود که او را خداترس و نسبت به وظایف خود در پیشگاه الهی پایبند میکند؛ همچنین وی را از معصیت و نافرمانی خداوند باز میدارد. ج) توانایی برای اداره و سرپرستی جامعه اسلامی و داشتن قدرت و توانمندی اراده، شرط لازم و اجتناب ناپذیر در رهبر است[۵].
- جمع شرایط فوق، انحصاراً در فقیه عادل و واجد توانایی اداره شؤون حکومت اسلامی، امکانپذیر است[۶].
- استمرار جریان امامت: جهانی و همیشگی بودن آیین اسلام، ایجاب میکرد پس از رحلت پیامبر، حکومت دینی آن حضرت تداوم یابد و رهبری امت اسلامی پس از او در قالب امامت و ولایت امام معصوم، برعهدۀ اولی الأمر باشد. به همان دلیل که با درگذشت پیامبر خدا(ع) اسلام پایان نیافت و رهبری به دوش امیر مؤمنان و امامان دیگر قرار گرفت، در عصر غیبت امام زمان(ع) نیز این رهبری بر دوش صالحترین و دینشناسترین و آگاهترین رهبران اسلامی است که از آن به "ولایت فقیه" تعبیر میشود[۷].
- به بیانی دیگر:
- اصل بر آن است که در جامعه، حکومت پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) برقرار باشد.
- در عصر غیبت که دستمان از دامان رهبری معصوم کوتاه است، باید رهبری جامعه اسلامی را کسی عهدهدار باشد که از جهت خصوصیات، نزدیکترین فرد به معصوم است.
- بر حسب قاعده ما لا یدرک کله، لا یترک کله و (مسؤولیت و تکلیف در پیشگاه باریتعالی به اندازه قدرت و توان بر انجام تکلیف)، نزدیکترین فرد به امامت و رهبری مطلوب، فقیه جامعالشرایط بوده و صفات فقاهت و اجتهاد، عدالت، تقوی و همچنین توانایی اداره جامعه اسلامی تنزیل یافته صفات متعالی رهبری معصوم است. باید در بین کسانی که واجد این شرایط هستند، فقیه جامعالشرایطی زمام امور را به دست گیرد که در آشنایی به قوانین، در تقوا و از جمله تقوای سیاسی و اجتماعی، در رعایت عدالت اجتماعی، اجرای قوانین، حسن تدبیر و مدیریت جامعه، برخورداری از مهارت در عمل، شناخت راهکارهای عملی اجرای قوانین، مبارزه با شیطان و هوای نفس و ترجیح مصالح اسلام و مسلمین بر منافع فردی و گروهی، بر دیگران برتری و تقدم داشته باشد[۸].[۹]
- لزوم قانون الهی و مجری قانون: از آنجا که صلاحیت دین اسلام جهت بقا تا قیامت، مطلبی روشن و قطعی است، لذا تعطیل نمودن احکام و حدود اسلامی در عصر غیبت و عدم اجرای آنها، مخالف با ابدیت اسلام بوده و از این جهت هرگز نمیتوان در دوران غیبت، احکام را به دست زمامداران خودسر اجرا کرده و زعامت دینی زمان غیبت را نفی و حدود الهی را تعطیل نمود. از این رو تردیدی در ضرورت تأسیس نظام اسلامی، اجرای احکام و حدود آن و دفاع از کیان دین و حراست از آن در برابر مهاجمان، وجود ندارد. زیرا اگر چه جامعه اسلامی از درک حضور و شهود امام زمان(ع) در عصر غیبت، محروم است، اما هَتک نوامیس الهی و مردمی، ضلالت و گمراهی مردم و تعطیل نمودن احکام اسلام نیز یقینا مورد رضای خداوند متعال نیست، به همین جهت انجام این وظایف در عصر غیبت صغری برعهده نمایندگان خاص و در عصر غیبت کبری برعهده نمایندگان عامّ حضرت ولی عصر(ع) که همان فقهای جامع الشرایط هستند، گذاشته شده است. به عبارت دیگر بررسی احکام سیاسی و اجتماعی اسلام، گویای این مطلب است که بدون زعامت فقیه جامع الشرایط، تحقق این احکام در عصر غیبت کبری، امکانپذیر نبوده و عقل با نظر نمودن به این موارد، حکم میکند که خداوند یقیناً اسلام و مسلمانان را در عصر غیبت، بیسرپرست رها نکرده و برای آنان، والیان جانشین معصوم تعیین فرموده است[۱۰].[۱۱]
- این دلیل را میتوان به صورت دیگری نیز تقریر نمود و آن اینکه: نیاز بشر به دین الهی، ضروری بوده و به عصر حضور معصوم(ع) اختصاص ندارد. از طرفی احکام سیاسی اسلام، همانند احکام عبادی آن، برای همیشه لازم الاجرا است و لزوم اجرای احکام سیاسی ـ اجتماعی اسلام ایجاب میکند فردی اسلامشناس، در عین حال عادل، اجرای آنها را به عهده بگیرد. از این رو وجود مجتهدان عادل که در کمال دقت، احکام الهی را استنباط و به آنها عمل کرده و به دیگران اعلام کنند، در نظام اصلح به مقتضای لطف الهی واجب است[۱۲].[۱۳]
- در مجموع باید گفت:
- عقل سلیم حکم میکند، سعادت انسان در گرو عمل کردن به قانون الهی است.
- بشر به تنهایی، از تدوین قانونی بینقص برای سعادت دنیا و آخرت خود، عاجز است.
- انسان کاملی به نام پیامبر، قانون الهی را برای جامعه بشری به ارمغان میآورد.
- قانون، هر چند عالی و مطلوب باشد، بدون اجرا، تأثیرگذار نیست.
- اجرای بدون خطا و لغزش قانون الهی، نیازمند عصمت است. خداوند، پیامبر و سپس امامان معصوم را برای ولایت بر جامعه اسلامی و اجرای دین منصوب کرده است.
- دور از حکمت و لطف خداوند است که در زمان غیبت امام معصوم (عصر غیبت). مسلمانان را بدون رهبر رها نماید و دین و شریعت خود را بیولایت واگذارد.
- فقهای جامعالشرایط که نزدیکترین انسانها به امامان معصوم از جهت علم، عدالت، تدبیر و لوازم آن هستند، به عنوان نایب از امام عصر(ع) به ولایت بر جامعه اسلامی در عصر غیبت مامور و منصوب هستند[۱۴]»[۱۵]
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
2. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
- ↑ خمینی، روحالله، ولایت فقیه، ص۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۹۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۴۶۳ – ۴۷۵؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۴۲.
- ↑ شرایط رهبری در فصلی جداگانه به تفصیل بررسی میشود.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۸.
- ↑ آیتالله مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، ج۲، ص۹۶.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸.
- ↑ ر.ک: اکبری ملکآبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، پیرامون وحی و رهبری، ص۱۴۷ - ۱۴۶.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۹۵-۱۹۶.
- ↑ با استفاده از ولایت فقیه، آیة الله جوادی آملی، ص۲۱۳.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۲.