جنگ صفین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''[[جنگ صفین]]''' | '''[[جنگ صفین]]''' نبرد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است با [[معاویة بن ابی سفیان]] در محلی به نام [[صفین]]، بعد از آنکه [[معاویه]] از [[بیعت با امام]] [[امتناع]] کرده و راه [[سرکشی]] در پیش گرفت. این [[جنگ]] کشتهها و پیامدهای ناگوار زیادی داشت و در پایان هم با [[حیله]] [[قرآن]] بر نیزه کار به [[حکمیت]] کشید. | ||
==علل [[جنگ]]== | ==علل [[جنگ]]== |
نسخهٔ ۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۶
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جنگ صفین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
جنگ صفین نبرد امیرالمؤمنین(ع) است با معاویة بن ابی سفیان در محلی به نام صفین، بعد از آنکه معاویه از بیعت با امام امتناع کرده و راه سرکشی در پیش گرفت. این جنگ کشتهها و پیامدهای ناگوار زیادی داشت و در پایان هم با حیله قرآن بر نیزه کار به حکمیت کشید.
علل جنگ
با پیروزی و حاکمیت اسلام، امویان که دشمن دیرین اسلام و خاندان رسالت بودند، به فکر تسلّط بر قدرت و حکومت افتادند تا از اسلام انتقام بگیرند. در دوران خلافت عثمان، افرادی از بنیامیه در جاهای مختلف به حکومت گماشته شدند. معاویه از زمان عمر به ولایت شام گماشته شده بود و در زمان عثمان هم ادامه یافت و ۲۰ سال تسلّط بر آن مناطق داشت. وقتی علی(ع) به خلافت رسید، اصلاحات را شروع کرد و نااهلان را از کار کنار گذاشت. معاویه هم یکی از آنان بود که در شام برای خود بساطی به هم زده بود. معاویه سر به طغیان گذاشت و فرمان امام را نپذیرفت و دشمنی دیرینهاش او را به مخالفت با امام و کارشکنی در کارها و ایجاد آشوب در مناطق مختلف و شبیخون به قلمرو حکومت امام واداشت. او که خود طمع در خلافت داشت، زیر بار خلافت امام نرفت، دیگران را نیز تحریک کرد و خونخواهی عثمان را بهانه قرار داد و مکاتبات متعددی بین او و امیر المؤمنین انجام گرفت. امام پیوسته او را نصیحت میکرد و هشدار میداد، او گستاخی نشان میداد و تهمت میزد و تهدید به جنگ میکرد. امام پس از اتمام حجتهای بسیار، وقتی از به راه آمدن او ناامید شد برای فرونشاندن فتنۀ او و دفع تجاوزها و یکسره ساختن کارش مصمّم شد. امام که پس از جنگ جمل در کوفه مستقرّ شده بود، از همانجا نیرو بسیج کرد. عمروعاص هم با معاویه همدست شد. راهی جز جنگ با فتنهجویان یاغی و باغی برای امام علی(ع) باقی نمانده بود[۱].
آمادگی برای جنگ
امام(ع) برای نبرد با معاویه آماده شد و برخی کارگزاران خود را به کوفه فراخواند. امام نامههایی به مخنف بن سلیم، کارگزار اصفهان و عبدالله بن عباس، حاکم بصره نوشت و از آنها خواست مردم را به جنگ دعوت کنند. امام(ع) برای نبرد صفین در نُخَیله اردو زد و از حارث اعور خواست مردم را به آنجا فراخواند. نیروهای بصره نیز همراه با فرماندهانشان خود را به نخیله رساندند و سپاه کوفه به فرماندهی امام(ع) روز چهارشنبه پنجم شوال ۳۶ ق متمرکز شد و امام برای سپاهیان خود سخنرانی کرده و به سمت شام حرکت کردند. در مسیر نامهای به معاویه نوشت تا شاید مسئله بدون درگیری حل شود و خون مسلمانان نریزد. معاویه جواب منفی به پیشنهاد امام(ع) داد. سرانجام دو سپاه در اوائل ذی الحجه در صفین مستقر شدند[۲].
تصرف آب فرات
سپاه معاویه خود را در صفین به فرات رسانده و سپاه امام(ع) را از آب محروم کردند. امام با ایراد سخنانی، صعصعة بن صوحان را به سوی معاویه فرستاد که مانع استفاده از آب نشوید. مشاوران معاویه مدعی شدند که چون آب را بر عثمان بستهاند، ما هم آب را بر آنان میبندیم. امام با ارسال نیرو آب را از تصرف شامیان درآورد، اما آنها را از آب منع نکرد. پس از تصرف فرات، امام(ع) از آغاز نبرد سر باز زد. تصور عدهای بر این بود که امام(ع) جنگ را دوست ندارد. امام(ع) ضمن خطبهای فرمود که از مرگ هراس ندارد و در تردید نیست، بلکه انتظار هدایت آنان را دارد[۳].
آغاز جنگ
ماه ذیحجه با درگیریهای مختلف به پایان رسید. در محرم نبرد به امید توقف جنگ متوقف شد. اما در پایان محرم جنگ بهطور رسمی اعلام شد. اول صفر سال ۳۷ ق نبرد بین دو طرف شروع شد. طرفین به سازماندهی نیروها پرداختند. امام(ع) عمار یاسر، مسئول سواره نظام و عبدالله بن بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی را بر پیاده نظام گماشت و هاشم بن عُتبه را پرچمدار سپاه قرار داد. اشعث بن قیس را در سمت راست و عبدالله بن عباس را در سمت چپ سپاه گمارد و فرمانده هر یک از قبایل و جمعیتها را مشخص کرد. معاویه نیز عبیدالله بن عمر را بر سواره نظام، مُسلم بن عُقبه را بر پیاده نظام، عبدالله بن عمرو عاص را بر سمت راست و حبیب بن مسلمه را بر سمت چپ سپاه گمارد. پرچم را بهدست عبدالرحمان بن خالد بن ولید داد. هر روز جمعی از کوفیان با گروهی از شامیان میجنگیدند. روز اول مالک اشتر با حبیب بن مسلمه به نبرد پرداختند. روز دوم هاشم مرقال با ابواعور سلمی، روز سوم عمار یاسر با عمرو بن عاص و روز چهارم محمد بن حنفیه در برابر عبیدالله بن عمر قرار گرفت. در روز پنجم عبدالله بن عباس و ولید بن عُقبه درگیر شدند و بهشدت جنگیدند. در این روز جمعی از قاریان شام همراه شمر بن ابرهه به سپاه کوفه پیوستند که باعث سستی در سپاه شام شد. در روز ششم، قیس بن سعد از طرف لشکر کوفه با ابن (شُرَحبیل) ذی الکلاع شامی درگیری شدیدی داشتند و در روز هفتم، مالک اشتر با حبیب بن مسلمه درگیر شدند و هیچیک بر دیگری غلبه نکردند[۴].
نبردهای امام
روز هشتم دو نیرو در برابر هم صفآرایی کردند. امام(ع) دعا کرد و به تشویق سپاه خود و شیوه نبرد با دشمن پرداخت. امام(ع) در قلب سپاه قرار گرفت. معاویه در برابرش حمله را آغاز کرد. امام(ع) درگیریهای زیادی در صفین داشت و تعداد زیادی از سپاهیان دشمن را کشت. سپس امام(ع) معاویه را به نبرد طلبید. عمروعاص گفت: "ای معاویه فرصت را غنیمت بشمار." معاویه گفت: "به خدا سوگند اگر میدانستم علی هرگز پیروز نمیشود، باز هم به جنگ او نمیرفتم تو میخواهی مرا به کشتن دهی تا خلافت بعد از من به تو برسد." عمرو عاص روزی در برابر امام(ع) قرار گرفت. امام(ع) نیزهای به او زد و به زمین افتاد. از ترس مرگ، عورت خود را هویدا ساخت و امام(ع) از کشتن وی صرفنظر کرد[۵].
لَیلة الهَریر
یکی از شبهای سخت نبرد به نام "لیلة الهریر" معروف است. در آن شب شگفت ۳۶ هزار نفر از دو طرف کشته شدند. برخی از یاران حضرت نیز مانند عمّار یاسر، اویس قرنی، خزیمة بن ثابت، هاشم مرقال، عبد اللّه بن بدیل، ابو هیثم تیهان از شهدای آن مقطع از درگیریها بودند. درگیری در آن روز بسیار شدید بود، بهگونهای که نماز مغرب را در هنگامه نبرد، با اشاره خواندند. عده زیادی از دو طرف کشته شدند و نبرد در شب ادامه داشت. شب جمعه، امام(ع) مردم را به نبرد و صبر تشویق کرد. خود ایشان(ع) در قلب سپاه قرار داشت و مالک اشتر در سمت راست و عبدالله بن عباس در سمت چپ سپاه. یورشی سهمگین بر سپاه شام آوردند که سپاه شام، شکست را حس کرد. آنچنان سهمگین بود که سپاه امام نماز صبح را نیز با اشاره خواندند. حملات سپاه امام شدت بیشتری گرفت. مالک اشتر یورشی سخت را آغاز کرد و به نزدیک اردوگاه معاویه رسید.
قرآن بر سر نیزه
معاویه که احساس خطر کرد به پیشنهاد عمرو عاص، نیرنگ "قرآن بر نیزهکردن" را به کار بست و عدهای ساده لوح در سپاه امام، فریب خوردند و دست از جنگ کشیدند. تعدادشان به ۲۰ هزار نفر میرسید و در رأس آنان اشعث بن قیس بود که فتنهانگیزی میکرد. میان سپاه امام اختلاف ایجاد شد و قُرّاء گفتند: "او ما را به قرآن میخواند و باید بپذیریم." امام(ع) فرمود: "این حیله است"، اما آنان نپذیرفتند. امام(ع) به مالک اشتر پیام داد که برگردد. او نزدیک خیمة معاویه بود، با تأسف فراوان برگشت و کار به حکمیّت و مصالحه کشیده شد، حکمیّتی که بر آن حضرت تحمیل شد[۶].[۷]
تعداد شرکت کنندگان در جنگ
رقمهای متفاوتی درباره سپاه امام علی(ع) و معاویه ذکر شده است. متون تاریخی اشاره دارند که سپاه امام علی(ع) به ۱۲۰ هزار یا ۱۵۰ هزار یا ۹۵ هزار یا بیش از صد هزار یا بیش از پنجاه هزار نفر میرسید، اما نظر مشهور آن است که تعداد سپاه امام(ع) ۹۰ هزار نفر بود. همچنین گزارشهای تاریخی دربارۀ تعداد لشکریان معاویه، میان ۶۰ هزار، ۷۰ هزار، ۸۳ هزار، ۹۰ هزار، ۱۰۰ هزار، ۱۲۰ هزار و ۱۳۰ نفر متفاوت است؛ لیکن گزارشهایی که تصریح میکند تعداد آنان ۸۵ هزار تن بود، مشهورتر است. در نبرد صفین، به همراه امیرمؤمنان(ع)، بسیاری از صحابیان بزرگ پیامبر(ص) و برجستگانی دیگر شرکت داشتند؛ برخی گزارشها اشاره دارند که تعداد آنان، هفتاد تا هشتاد نفر از صحابیان بَدْری و هشتصد نفر از صحابیان حاضر در بیعت رضوان و چهارصد نفر از دیگر صحابیان بوده است. در مقابل، تعداد صحابیان شرکت کننده در لشکر معاویه از انگشتان دست، تجاوز نمیکرده و آنان کسانی بودهاند که پس از فتح مکه، مسلمان شده بودند و با پیامبر(ص) سالهای دراز، پیکار کرده بودند یا از کسانی بودند که پیامبر(ص) آنان را بیرون رانده یا نفرین نموده بود[۸].
تعداد کشتهها
جنگ صفین، تلفات بسیار داشت و ۲۵ هزار نفر از سربازان امام و ۴۵ هزار نفر از شامیان کشته شدند[۹].
پیامدهای جنگ صفین
جنگ صفین از آغاز تا پایانش ۱۸ ماه طول کشید و غیر از تلفات جانی، پیدایش گروه خوارج پس از ماجرای حکمیّت، که به نام "مارقین" شناخته میشوند و آشفتهتر شدن قلمرو حکومت علی(ع) به خاطر تجاوزات مکرّر نیروهای وابسته به معاویه به حریم آن و ایجاد رعب و ناامنی و غارت و نقض پیمان صلح از سوی او، از پیامدهای این جنگ بود[۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۶ و فرهنگنامه دینی، ص۷۷؛ دانشنامۀ امام علی، ج ۹، ص ۱۹۵؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۵۶-۲۵۷.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۶ و فرهنگنامه دینی، ص۷۷؛ دانشنامۀ امام علی، ج ۹، ص ۱۹۵؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۵۶-۲۵۷.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۵۸؛ دانشنامۀ امام علی، ج ۹، ص ۲۰۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۵۸-۲۵۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۶؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۳۸۲.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۵۹.
- ↑ ر. ک: موسوعة الإمام علی بن ابی طالب، ج ۵؛ دانشنامۀ امام علی، ج ۹؛ بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۳۶۵ و ۴۴۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۸، امام علی بن ابی طالب عقّاد، ج ۴؛ مروج الذهب، ج ۲ ص ۳۷۴، تاریخ طبری و کامل ابن اثیر، حوادث سال ۳۷.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۶۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۶.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۵۷؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۳۸۲.
- ↑ ر.ک: مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۹۴؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۳۸۲.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۶ و فرهنگنامه دینی، ص۷۷.