حصین بن نمیر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در سال ۶۵ و در آغاز [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]]، [[حصین بن نمیر|حصین]] جزو [[فرماندهان]] [[شام]] بود که به [[جنگ]] [[توابین]] رفت.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴.</ref> [[توابین]] در [[عین الوردة|عینالورده]] استقرار یافتند که [[سپاه شام]] به [[فرماندهی]] [[عبیدالله بن زیاد]] به سوی [[عین الوردة|عینالورده]] در حرکت بود. پیشقراولان [[سپاه شام]] را [[حصین بن نمیر]] [[فرماندهی]] میکرد که پیش از [[عبیدالله بن زیاد|عبیدالله]] به [[عین الوردة|عینالورده]] رسید. نوشتهاند که چون [[حصین بن نمیر|حصین]] به مقابل [[سپاه توابین]] رسید، ایشان را مخاطب ساخته، گفت: ای [[سپاه]]! اکنون [[مسلمانان]] دو گروهاند: زبیریان و [[مروانیان]]. شما خارجیان در این میان چه کارهاید؟ شما که امامتان در میان شما نیست، پس بیجهت [[خون]] خویش را نریزید. [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صُرَد خزاعی]] پاسخ داد: ای [[حصین بن نمیر|حصین]]! بهتر است برای نداشتن [[امام]]، خود و [[سپاه شام]] را ملامت کنی. شما که هر هفته امامی دارید، آن هم امامی ناحق، [[ناشایست]] و [[ستمگر]]. ای [[حصین بن نمیر|حصین]]! [[امام]] ما از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است و [[خون]] [[دختر]] [[پیامبر]] را از شما [[طلب]] میکنیم.<ref>ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۸؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۱۸۲؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۲۵۴.</ref> | در سال ۶۵ و در آغاز [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]]، [[حصین بن نمیر|حصین]] جزو [[فرماندهان]] [[شام]] بود که به [[جنگ]] [[توابین]] رفت.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴.</ref> [[توابین]] در [[عین الوردة|عینالورده]] استقرار یافتند که [[سپاه شام]] به [[فرماندهی]] [[عبیدالله بن زیاد]] به سوی [[عین الوردة|عینالورده]] در حرکت بود. پیشقراولان [[سپاه شام]] را [[حصین بن نمیر]] [[فرماندهی]] میکرد که پیش از [[عبیدالله بن زیاد|عبیدالله]] به [[عین الوردة|عینالورده]] رسید. نوشتهاند که چون [[حصین بن نمیر|حصین]] به مقابل [[سپاه توابین]] رسید، ایشان را مخاطب ساخته، گفت: ای [[سپاه]]! اکنون [[مسلمانان]] دو گروهاند: زبیریان و [[مروانیان]]. شما خارجیان در این میان چه کارهاید؟ شما که امامتان در میان شما نیست، پس بیجهت [[خون]] خویش را نریزید. [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صُرَد خزاعی]] پاسخ داد: ای [[حصین بن نمیر|حصین]]! بهتر است برای نداشتن [[امام]]، خود و [[سپاه شام]] را ملامت کنی. شما که هر هفته امامی دارید، آن هم امامی ناحق، [[ناشایست]] و [[ستمگر]]. ای [[حصین بن نمیر|حصین]]! [[امام]] ما از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است و [[خون]] [[دختر]] [[پیامبر]] را از شما [[طلب]] میکنیم.<ref>ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۸؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۱۸۲؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۲۵۴.</ref> | ||
بالاخره [[قیام توابین|قیام توّابین]] به [[رهبری]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] در «[[عین الورده]]» توسط [[سپاهیان شام]] [[سرکوب]] گردید.<ref>ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۴، ۵۹۷-۵۹۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵ | بالاخره [[قیام توابین|قیام توّابین]] به [[رهبری]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] در «[[عین الورده]]» توسط [[سپاهیان شام]] [[سرکوب]] گردید.<ref>ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۴، ۵۹۷-۵۹۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref> | ||
==سرنوشت حصین== | ==سرنوشت حصین== |
نسخهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۷
حُصَین بن نُمَیر، از سرداران بنیامیه در دوران معاویه، یزید و مروان بن حکم بود. وی را از کسانی دانستهاند که معاویه را به انتخاب یزید برای جانشینی خود تشویق میکرد و در روز عاشورا فرماندهی چهار هزار نفر از لشکریان عمر بن سعد را بر عهده داشت.
مقدمه
نسب حصین به شَبیب بن سَکون، از بزرگان قبیله کنده از قبایل عرب یمانی میرسد.[۱]
در مورد تاریخ ولادت حُصَین اطلاع درستی در دست نیست. او روزگار پیامبر(ص) را درک کرد. بنا به نقل مسعودی او از کاتبان آن حضرت بود[۲] که به نظر درست نمیآید؛ زیرا جز مسعودی هیچ مورخی چنین مطلبی را ذکر نکرده است.
در سال ۱۱ هجری و در روزگار خلافت ابوبکر، از حصین بن نمیر در جنگهای ردّه یاد شده است. هنگامی که ابوبکر، زیاد بن لبید را برای جمعآوری زکات بنی عمرو بن معاویه گسیل کرد و آنان حاضر به پرداخت زکات نشدند، زیاد، حصین بن نمیر را مأمور سرکوبی آنان کرد.[۳]
در زمان خلافت عمر بن خطّاب، هنگام فتح قادسیه در سال چهاردهم هجری، لشکری چهار هزار نفری به فرماندهی سعد بن ابیوقّاص برای فتح عراق فرستاده شد که حصین بن نمیر و گروهی از قبیله سَکون نیز در آن بودند.[۴]
در روایتی، حصین بن نمیر سرسختترین دشمن در جنگ با امام علی(ع) خوانده شده است[۵] ولی نصر بن مزاحم، اگر چه از حصین بن نمیر به عنوان یکی از سرداران معاویه یاد کرده،[۶] اما در شرح جنگ صفین از او نامی نبرده است.
به نوشته نصر بن مزاحم، معاویه در نامهای به مصریان از آنان خواست که به کمک حصین بن نمیر و معاویة بن خُدَیج – که هر دو در مصر بودند - در مقابل فرماندار امام علی(ع)، قیس بن سعد بن عباده، بایستند. ظاهراً حصین بن نمیر در زمان جنگ صفین در مصر بوده است.[۷]
حصین یکی از رؤسای اهل شام بود که در سال ۵۶ معاویه را تشویق کرد یزید را به ولایت عهدی برگزیند.[۸]
در پارهای روایات از حصین بن نمیر به عنوان یکی از سرداران لشکر عبید الله بن زیاد در سال ۶۰ نام بردهاند.
عبیدالله بن زیاد پس از شکست نهضت مسلم بن عقیل به حصین بن نمیر گفت: ای حصین! مادرت به عزایت بنشیند اگر کوچههای شهر را محافظت نکنی و مسلم امشب از کوفه بگریزد. اینک من تو را بر خانههای کوفه مسلط کردم و داروغهگری شهر را به تو سپردم.[۹]
حُصَین بن نُمَیر تَمیمی از سوی عبیدالله بن زیاد در قادسیه، پُست نظامی نیرومندی مرکب از چهار هزار نفر از لشکریان برپا ساخته بود و نواحی منتهی به قادسیه را با گماردن لشکریانی تحت مراقبت گرفت و راه نفوذ از کوفه به حجاز را بست و امکان ورود و خروج به کوفه را مسدود ساخت تا کسی به لشکر امام نپیوندد. او قَیس بن مُسَهَّر صیداوی را که از سوی امام با نامهای برای شیعیانش به کوفه روانه شده بود، دستگیر و نزد عبیدالله بن زیاد فرستاد و عبیدالله، قیس را به شهادت رساند.[۱۰] روزی که حُرّ بن یزید راه را بر امام حسین(ع) گرفت، از قادسیه میآمد و عبیدالله بن زیاد برای اینکه هر چه زودتر و بهتر به مقصد برسد، به حصین بن نمیر دستور داده بود که به قادسیه رفته و حُرّ را با هزار نفر به سوی امام روانه کند. او هم طبق فرمان عمل کرد.
پس از فرود آمدن امام در کربلا و رسیدن عمر بن سعد به آنجا، عبیدالله بن زیاد پیدر پی نیروی نظامی به یاری عمر بن سعد میفرستاد. او از حصین بن نمیر نیز خواست تا با افراد تحت فرماندهی خود به کربلا رود و تحت فرماندهی عمر بن سعد قرار گیرد.[۱۱]
حصین بن نمیر در روز عاشورا فرماندهی چهار هزار نفر از لشکریان عمر بن سعد را بر عهده داشت. عمر بن سعد، حصین بن نمیر را همراه پانصد نفر تیرانداز به سوی امام حسین(ع) فرستاد. در این حمله بسیاری از اصحاب با تیرهایی که بر بدنشان فرود آمد، به شهادت رسیده یا زخمی شدند.[۱۲]
ظهر عاشورا یکبار دیگر تیراندازان و کمانداران، سپاه امام را هدف تیر قرار دادند. حُصین بن نُمَیر که سرپرست تیراندازان بود، هنگامی که پافشاری یاران امام حسین(ع) را دید، دستور داد تا همه یکباره اصحاب امام را تیرباران کنند.[۱۳]
در روز یازدهم محرم، عمر بن سعد دستور داد سرهای شهدا را بر نیزه زنند و پیشاپیش کاروان اسرا به سوی کوفه حرکت کنند.[۱۴] هفده سر را قبیله تمیم به رهبری حصین بن نمیر همراه خود بردند.
واقعه حَرّه واقم
در واقعه حَرّه واقم، اواخر سال ۶۳ یزید برای مقابله با آشفتگیهای مدینه به مسلم بن عُقبه دستور داد که با لشکری گران روانه حجاز شود و آشوبهای مدینه و مکه را خاموش سازد. حصین بن نمیر از سرداران همراه مسلم بود. او فرماندهی اهل حِمص را بر عهده داشت. در آخر محرم سال ۶۴ مسلم بن عقبه پس از سرکوب قیام مردم مدینه، در حالی که برای سرکوب شورش عبدالله بن زبیر روانه مکه بود، در گردنه مُشَلَّل مُرد و حُصَین بن نمیر بنا به سفارش یزید فرماندهی سپاه را برعهده گرفت.[۱۵]
مردم در مکه با ابن زبیر بیعت کرده بودند.[۱۶] حصین بن نمیر در ۲۵ یا ۲۶ محرم سال ۶۴ وارد مکه شد و ابن زبیر را محاصره کرد. ابن زبیر و همراهانش به مسجدالحرام پناه بردند. در سوم ربیع الاول سال ۶۴، حصین و سپاهیان شام در کوههای اطراف کعبه، منجنیقها و عرابههایی به کار انداختند و با سنگ و آتش به کعبه و شهر مکه حمله کردند که کعبه ویران شد و جامه و چوبهای آن سوخت.[۱۷] در اوج جنگ بین شامیان و مکّیان، خبر مرگ یزید[۱۸] رسید و باعث تضعیف سپاهیان شام شد.[۱۹] حصین بن نمیر که نمیدانست برای چه کسی باید بجنگد، محاصره را متوقف ساخت و به ابن زبیر پیشنهاد کرد خلافت را بپذیرد و همراه او و لشکرش به شام برود تا از شامیان برایش بیعت بگیرد. اما ابن زبیر نپذیرفت و حصین با لشکر خود سوی شام بازگشت.[۲۰]
پس از خلافت کوتاه معاویة بن یزید و مرگ او در سال ۶۴، حصین بن نمیر برای به خلافت رساندن مروان بن حکم کوشید.[۲۱]
در سال ۶۵ و در آغاز خلافت عبدالملک بن مروان، حصین جزو فرماندهان شام بود که به جنگ توابین رفت.[۲۲] توابین در عینالورده استقرار یافتند که سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد به سوی عینالورده در حرکت بود. پیشقراولان سپاه شام را حصین بن نمیر فرماندهی میکرد که پیش از عبیدالله به عینالورده رسید. نوشتهاند که چون حصین به مقابل سپاه توابین رسید، ایشان را مخاطب ساخته، گفت: ای سپاه! اکنون مسلمانان دو گروهاند: زبیریان و مروانیان. شما خارجیان در این میان چه کارهاید؟ شما که امامتان در میان شما نیست، پس بیجهت خون خویش را نریزید. سلیمان بن صُرَد خزاعی پاسخ داد: ای حصین! بهتر است برای نداشتن امام، خود و سپاه شام را ملامت کنی. شما که هر هفته امامی دارید، آن هم امامی ناحق، ناشایست و ستمگر. ای حصین! امام ما از خاندان پیامبر(ص) است و خون دختر پیامبر را از شما طلب میکنیم.[۲۳]
بالاخره قیام توّابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی در «عین الورده» توسط سپاهیان شام سرکوب گردید.[۲۴]
سرنوشت حصین
شخصی از سپاه مختار به نام شریک بن جدیر به حصین بن نمیر -که از فرماندهان بزرگ شام بود - حمله کرد و گمان داشت که او عبیدالله بن زیاد است، پس دست به گریبان شدند؛ شریک فریاد برآورد و گفت: این ناکس را به قتل رسانید. سپاه مختار بر او یورش برده و او را کشتند، سپس معلوم شد که او حصین بن نمیر بوده است. شرحبیل بن ذی الکلاع نیز یکی دیگر از فرماندهان سپاه شام بود که در این جنگ کشته شد. چون سپاهیان شام رو به فرار گذاشتند، سپاه ابراهیم بن مالک آنان را تعقیب کردند و بسیاری از نیروهای سپاه شام که خود را به رودخانه انداختند تا بتوانند فرار کنند در آب رودخانه غرق شدند، به حدی که تعداد غرق شدگان بیش از کشته شدگان بود، و سپاه مختار غنایم زیادی از شامیان به دست آوردند[۲۵].[۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ جمهرة انساب العرب، ابنحزم اندلسی، علیبن احمد، قاهره: دار المعارف، ۱۳۸۲ قمری.، ص۴۲۹.
- ↑ التنبیه و الاشراف، مسعودی، علیبن الحسین، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره.، ص۲۸۲.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۲، ص۳۸۰.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۲، ص۴۵۱.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ وقعه صفین، منقری، نصربن مزاحم، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم: مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۶ شمسی.، ص۴۷.
- ↑ وقعه صفین، منقری، نصربن مزاحم، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم: مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۶ شمسی.، ص۱۲۸.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۰۱؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۴، ص۳۳۴.
- ↑ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۴۰؛الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری. فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۰۳.
- ↑ وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۱۶۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۱۶۷؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۴۳،۲۴۰؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۸۲،۵۲
- ↑ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب مازندارنی، ابوجعفر رشیدالدین محمد بن علی، قم: انتشارات علامه.، ج۴، ص۱۱۳.
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۱۴ قمری. فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۵۶.
- ↑ العبر و دیوان المبتدأ و الخبر (تاریخ ابن خلدون)، این خلدون، عبدالرحمن بن محمد، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: مؤسسه مطالعات فرهنگی و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ شمسی.، ج۲، ص۳۶.
- ↑ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۴۶؛ تاریخ الیعقوبی، احمدبن اسحاق (ابنواضح)، بیروت: دارصادر، ۱۳۷۹ قمری / ۱۹۶۰ میلادی.، ج۲، ص۲۵۱؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۸۸، ۴۹۰، ۴۹۶، ۴۹۷.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۹۷.
- ↑ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفةبن خیاط، ابنعمر، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ قمری.، ص۱۵۸؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۹۷-۴۹۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۱۶۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ مرگ یزید در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ هجری در سن ۳۸ یا ۳۹ سالگی در حُوّارِین شام بود.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۹۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۸۱.
- ↑ ر.ک: الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۶۸؛ تاریخ الیعقوبی، احمدبن اسحاق (ابنواضح)، بیروت: دارصادر، ۱۳۷۹ قمری / ۱۹۶۰ میلادی.، ج۲، ص۲۵۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۹۹، ۵۰۱-۵۰۲؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۸۱.
- ↑ ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۰۳، ۵۳۵-۵۳۶.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۸؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۱۸۲؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۲۵۴.
- ↑ ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۵۹۴، ۵۹۷-۵۹۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۴؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵.
- ↑ کامل ابن اثیر، ج۴، ج۲۶۴.
- ↑ نظری منفرد، علی، نهضتهای پس از عاشورا، ص ۲۳۵.