امامت در کودکی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


[[امامت]] منصبی [[الهی]] است که براساس شایستگی به افراد داده شده است لذا موضوع سن در این زمینه مطرح نمی‌شود چه اینکه قبل از [[امامت]] [[امام زمان]]{{ع}} در سن کودکی، اعطای [[نبوت]] به [[حضرت عیسی]] و [[یحیی]]{{ع}} و [[امامت]] به [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام هادی]]{{ع}} در سن کودکی واقع شده است.
[[امامت]] منصبی [[الهی]] است که براساس شایستگی به افراد داده شده است لذا موضوع سن در این زمینه مطرح نمی‌شود چه اینکه قبل از [[امامت]] [[امام زمان]] {{ع}} در سن کودکی، اعطای [[نبوت]] به [[حضرت عیسی]] و [[یحیی]] {{ع}} و [[امامت]] به [[امام جواد]] {{ع}} و [[امام هادی]] {{ع}} در سن کودکی واقع شده است.


==کودکی و [[امامت]]==
== کودکی و [[امامت]] ==
[[امامت]]، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی [[الهی]] است که توسط [[رسول خدا]]{{صل}} یا [[ولی خدا]] به دیگران معرّفی می‌شود: [[امامت]] چه به معنای [[حکومت]] و [[خلافت]] و چه به معنای [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و [[حجت الهی]] باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ [[توانایی]] [[استطاعت]] بدنی و شرایط [[سنی]] است. [[شیعه]] [[امامت]] را بر پایۀ [[لیاقت]] می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند [[امام]] [[کودک]] ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما [[اهل سنت]]، [[بلوغ]] را یکی از [[شرایط امام]] می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای [[امامت]] مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ [[امامت]] [[امام زمان]]{{ع}} مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن کودکی به [[مقام امامت]] و [[خلافت]] برسد؟ کودکی که [[تکلیف]] ندارد، چگونه می‌تواند به [[امامت]] برسد؟<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
[[امامت]]، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی [[الهی]] است که توسط [[رسول خدا]] {{صل}} یا [[ولی خدا]] به دیگران معرّفی می‌شود: [[امامت]] چه به معنای [[حکومت]] و [[خلافت]] و چه به معنای [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و [[حجت الهی]] باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ [[توانایی]] [[استطاعت]] بدنی و شرایط [[سنی]] است. [[شیعه]] [[امامت]] را بر پایۀ [[لیاقت]] می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند [[امام]] [[کودک]] ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما [[اهل سنت]]، [[بلوغ]] را یکی از [[شرایط امام]] می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای [[امامت]] مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ [[امامت]] [[امام زمان]] {{ع}} مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن کودکی به [[مقام امامت]] و [[خلافت]] برسد؟ کودکی که [[تکلیف]] ندارد، چگونه می‌تواند به [[امامت]] برسد؟<ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>


در پاسخ به این [[پرسش]] چند نکته لازم است:
در پاسخ به این [[پرسش]] چند نکته لازم است:


# '''[[نبوت]] [[عیسی]] و [[یحیی]] {{ع}} در کودکی''': [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] از [[اعطای حکم]] به [[حضرت یحیی]] و [[نبوت]] به [[حضرت عیسی]] در کودکی خبر داده است: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹ ـ ۳۰</ref>. در اینکه مقصود از اعطای [[حکم خداوند]] برای [[حضرت یحیی]] چیست؟ آیا شامل [[نبوت]] نیز می‌شود یا نه؟ میان [[مفسران]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. [[قدر]] مشترک و متیقن از "[[حکم]]" قوۀ [[فهم]] و دراکه دقیق و [[الهام]] [[غیبی]] و اعجاب‌انگیزی است. از این [[آیه]] روشن می‌شود [[علم]] و [[قوه]] [[تعقل]] ویژه و [[ارتباط]] [[غیبی]] در کودکی [[امر]] ممکن بلکه واقع شده است و در آن هیچ بعدی وجود ندارد. اما درباره [[نبوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} که [[آیه]] صریح در آن است، [[اکثریت]] [[اندیشوران]] [[شیعی]] آن را بر [[نبوت]] در حال کودکی [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>.سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج۴، ص۱۲۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۴۶؛ تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۳۱؛ تفسیر الکشاف، ج ۳، ص ۱۵؛ تفسیر کبیر، ج ۱۱، صص ۱۹۳ و ۲۱۵؛ تأویلات اهل السنۀ، ج ۳، ص ۲۶۴.</ref>. اما [[مفسران اهل سنت]] دیدگاه‌های مختلفی ذکر کرده‌اند و بعضی آن را بر [[نبوت]] [[تفسیر]] نموده‌اند. لذا دیدگاه [[شیعه]] مبنی بر به [[امامت]] رسیدن بعضی [[امامان]] در سن کودکی [[امر]] محال و [[مخالف]] مبانی [[قرآنی]] نیست<ref>کافی، ج ۲، کتاب الحجۀ، باب الأشارۀ و النص علی ابی الحسن، ج ۱۰ و ۱۳، ص ۳۲۱.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[نبوت]] [[عیسی]] و [[یحیی]] {{ع}} در کودکی''': [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] از [[اعطای حکم]] به [[حضرت یحیی]] و [[نبوت]] به [[حضرت عیسی]] در کودکی خبر داده است: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹ ـ ۳۰</ref>. در اینکه مقصود از اعطای [[حکم خداوند]] برای [[حضرت یحیی]] چیست؟ آیا شامل [[نبوت]] نیز می‌شود یا نه؟ میان [[مفسران]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. [[قدر]] مشترک و متیقن از "[[حکم]]" قوۀ [[فهم]] و دراکه دقیق و [[الهام]] [[غیبی]] و اعجاب‌انگیزی است. از این [[آیه]] روشن می‌شود [[علم]] و [[قوه]] [[تعقل]] ویژه و [[ارتباط]] [[غیبی]] در کودکی [[امر]] ممکن بلکه واقع شده است و در آن هیچ بعدی وجود ندارد. اما درباره [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} که [[آیه]] صریح در آن است، [[اکثریت]] [[اندیشوران]] [[شیعی]] آن را بر [[نبوت]] در حال کودکی [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>.سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج۴، ص۱۲۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۴۶؛ تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۳۱؛ تفسیر الکشاف، ج ۳، ص ۱۵؛ تفسیر کبیر، ج ۱۱، صص ۱۹۳ و ۲۱۵؛ تأویلات اهل السنۀ، ج ۳، ص ۲۶۴.</ref>. اما [[مفسران اهل سنت]] دیدگاه‌های مختلفی ذکر کرده‌اند و بعضی آن را بر [[نبوت]] [[تفسیر]] نموده‌اند. لذا دیدگاه [[شیعه]] مبنی بر به [[امامت]] رسیدن بعضی [[امامان]] در سن کودکی [[امر]] محال و [[مخالف]] مبانی [[قرآنی]] نیست<ref>کافی، ج ۲، کتاب الحجۀ، باب الأشارۀ و النص علی ابی الحسن، ج ۱۰ و ۱۳، ص ۳۲۱.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
#'''وجود بعضی نوابغ در سن کودکی''': علاوه بر [[پیامبران]]، بعضی نوابع در دوره کودکی آثار و افعالی بروز می‌‌دهند که مایه تعجب همگان می‌‌گردد، در [[اخبار]] و رسانه‌های خبری می‌‌توان در این موضوع به شواهد و مثال‌هایی زیادی دست‌یافت، مثلاً بچه ۶ - ۷ ساله یا کمتر از آن می‌‌تواند به [[راحتی]] [[زبان]] [[مادری]] و زبان [[بیگانه]] را نوشته و بخواند یا کتاب یا بخشی از آن مثل [[قرآن]] را [[حفظ]] کند که نظیر آن از هم سن و سالان خود بعید است. شیخ [[اسماعیل]] حقی بروسوی صاحب [[تفسیر]] [[روح]] البیان از [[مفسران اهل سنت]]، در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref> گزارش می‌‌کند که برای شیخ سهل بن [[عبد الله]] تستری [[عارف]] نامی‌ در سن ۳ ـ ۷ سالگی حالت انکشاف و [[الهام]] [[غیبی]] رخ داده بود<ref>تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹.</ref><ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''وجود بعضی نوابغ در سن کودکی''': علاوه بر [[پیامبران]]، بعضی نوابع در دوره کودکی آثار و افعالی بروز می‌‌دهند که مایه تعجب همگان می‌‌گردد، در [[اخبار]] و رسانه‌های خبری می‌‌توان در این موضوع به شواهد و مثال‌هایی زیادی دست‌یافت، مثلاً بچه ۶ - ۷ ساله یا کمتر از آن می‌‌تواند به [[راحتی]] [[زبان]] [[مادری]] و زبان [[بیگانه]] را نوشته و بخواند یا کتاب یا بخشی از آن مثل [[قرآن]] را [[حفظ]] کند که نظیر آن از هم سن و سالان خود بعید است. شیخ [[اسماعیل]] حقی بروسوی صاحب [[تفسیر]] [[روح]] البیان از [[مفسران اهل سنت]]، در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref> گزارش می‌‌کند که برای شیخ سهل بن [[عبد الله]] تستری [[عارف]] نامی‌ در سن ۳ ـ ۷ سالگی حالت انکشاف و [[الهام]] [[غیبی]] رخ داده بود<ref>تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹.</ref><ref>ر. ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[دعوت پیامبر]]{{صل}} از [[علی]]{{ع}} در دورۀ کودکی به [[اسلام]] و [[تعیین]] [[جانشینی]] و'''ی: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در دورۀ [[نبوت]] بیست و سه سالۀ خود از هیچ کودکی نخواست [[اسلام]] را بپذیرد، اما این [[افتخار]] نصیب [[حضرت علی]]{{ع}} شد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[سال سوم هجرت]]، پس از [[نزول]] آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>، [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} را که [[نوجوانی]] بیش نبود، به [[خلافت]] و [[وصایت]] [[منصوب]] کرد و به [[قوم]] خود [[دستور]] داد حرف او را شنیده، از او [[اطاعت]] کنند. علاوه بر [[حضرت علی]]{{ع}}، [[پیامبر]]{{صل}} از [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در دورۀ کودکی [[بیعت]] بر [[اسلام]] اخذ نمود که چنین مسئله‌ای در غیر آنها دیده نشده است. این [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و صلاحیت ذاتی و منحصر به فرد [[امامان]] است<ref>سلسلۀ مولفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء دوم، ص ۲۸۷، کتاب الأرشاد.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[دعوت پیامبر]] {{صل}} از [[علی]] {{ع}} در دورۀ کودکی به [[اسلام]] و [[تعیین]] [[جانشینی]] و'''ی: [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در دورۀ [[نبوت]] بیست و سه سالۀ خود از هیچ کودکی نخواست [[اسلام]] را بپذیرد، اما این [[افتخار]] نصیب [[حضرت علی]] {{ع}} شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[سال سوم هجرت]]، پس از [[نزول]] آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>، [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} را که [[نوجوانی]] بیش نبود، به [[خلافت]] و [[وصایت]] [[منصوب]] کرد و به [[قوم]] خود [[دستور]] داد حرف او را شنیده، از او [[اطاعت]] کنند. علاوه بر [[حضرت علی]] {{ع}}، [[پیامبر]] {{صل}} از [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} در دورۀ کودکی [[بیعت]] بر [[اسلام]] اخذ نمود که چنین مسئله‌ای در غیر آنها دیده نشده است. این [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و صلاحیت ذاتی و منحصر به فرد [[امامان]] است<ref>سلسلۀ مولفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء دوم، ص ۲۸۷، کتاب الأرشاد.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[امامت امام جواد]]{{ع}} در کودکی''': نکات قبلی [[فضیلت]] ذاتی امکان [[امامت]] در دوره کودکی را ثابت می‌‌کند، اما [[امامت امام جواد]]{{ع}} در کودکی بر وقوع آن دلالت کرده و از راه‌های ذیل، ثابت شده است<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>:
# '''[[امامت امام جواد]] {{ع}} در کودکی''': نکات قبلی [[فضیلت]] ذاتی امکان [[امامت]] در دوره کودکی را ثابت می‌‌کند، اما [[امامت امام جواد]] {{ع}} در کودکی بر وقوع آن دلالت کرده و از راه‌های ذیل، ثابت شده است<ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>:
##'''پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌''': بعد از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، [[شیعیان]] برای [[یقین]] پیدا کردن به صلاحیت [[حضرت جواد]]{{ع}} برای [[منصب الهی]] [[امامت]]، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان [[شیعه]] در [[بغداد]] [[تصمیم]] گرفتند ۸۰ تن از [[فقیهان]] را نزد [[حضرت]] فرستاده و مسئله را تحقیق کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از [[کودک]] ۸ ساله به [[امامت]] وی [[ایمان]] آوردند<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.</ref>. یکی دیگر از مواردی که [[حضرت]] شایستگی‌های ذاتی و [[عنایت الهی]] در [[حق]] خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان [[حضرت]] و [[عالمان]] مشهور زمانه خود از طیف [[مخالفان امامت]] و نیز منسوب به [[خلیفه]] بود. آن [[حضرت]] چندین بار با [[عالمان دینی]] [[مناظره]] نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است<ref>الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.</ref>.
## '''پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌''': بعد از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، [[شیعیان]] برای [[یقین]] پیدا کردن به صلاحیت [[حضرت جواد]] {{ع}} برای [[منصب الهی]] [[امامت]]، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان [[شیعه]] در [[بغداد]] [[تصمیم]] گرفتند ۸۰ تن از [[فقیهان]] را نزد [[حضرت]] فرستاده و مسئله را تحقیق کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از [[کودک]] ۸ ساله به [[امامت]] وی [[ایمان]] آوردند<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.</ref>. یکی دیگر از مواردی که [[حضرت]] شایستگی‌های ذاتی و [[عنایت الهی]] در [[حق]] خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان [[حضرت]] و [[عالمان]] مشهور زمانه خود از طیف [[مخالفان امامت]] و نیز منسوب به [[خلیفه]] بود. آن [[حضرت]] چندین بار با [[عالمان دینی]] [[مناظره]] نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است<ref>الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.</ref>.
##'''اعتراف [[مأمون]] و دیگر [[مخالفان]]''': در پی مناظره‌های متعدد [[حضرت]] با [[عالمان اهل سنت]] همگی آنان از جمله [[مأمون]] به [[ذکاوت]]، صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام جواد]]{{ع}} در دورۀ کودکی پی برده و لب به اعتراف گشودند. [[یحیی بن اکثم]] [[رئیس]] علمای [[اهل سنت]] وقت، نخستین [[مخالف]] صفات کمالی [[حضرت]] بود، اما بعد از [[مناظره]] به آن اعتراف نمود. [[مأمون]] بارها نه تنها به [[فضایل]] آن [[حضرت]]، بلکه به [[فلسفه]] و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان [[وابستگی]] به سلسله [[نبوت]] و دریافت [[علم]] و [[فضیلت]] خود از طریق [[الهام]] و [[عنایت الهی]] است. دیگر [[عالمان اهل سنت]] مانند [[ابن حجر]] هیتمی‌ به [[فضل]]، [[علم]]، کمال، [[عظمت]] و ارائه [[برهان]] و [[استدلال]] در کودکی آن [[حضرت]] اعتراف نمودند<ref>احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.</ref><ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
## '''اعتراف [[مأمون]] و دیگر [[مخالفان]]''': در پی مناظره‌های متعدد [[حضرت]] با [[عالمان اهل سنت]] همگی آنان از جمله [[مأمون]] به [[ذکاوت]]، صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام جواد]] {{ع}} در دورۀ کودکی پی برده و لب به اعتراف گشودند. [[یحیی بن اکثم]] [[رئیس]] علمای [[اهل سنت]] وقت، نخستین [[مخالف]] صفات کمالی [[حضرت]] بود، اما بعد از [[مناظره]] به آن اعتراف نمود. [[مأمون]] بارها نه تنها به [[فضایل]] آن [[حضرت]]، بلکه به [[فلسفه]] و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان [[وابستگی]] به سلسله [[نبوت]] و دریافت [[علم]] و [[فضیلت]] خود از طریق [[الهام]] و [[عنایت الهی]] است. دیگر [[عالمان اهل سنت]] مانند [[ابن حجر]] هیتمی‌ به [[فضل]]، [[علم]]، کمال، [[عظمت]] و ارائه [[برهان]] و [[استدلال]] در کودکی آن [[حضرت]] اعتراف نمودند<ref>احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.</ref><ref>ر. ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[امامت امام هادی]]{{ع}} در کودکی''': [[امام هادی]]{{ع}} نیز مانند [[پدر]] گرامی‌ خود در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[شیعیان]] به [[دلیل]] مشابه یعنی به [[امامت]] رسیدن [[امام جواد]]{{ع}} در دوره کودکی، [[امامت امام هادی]]{{ع}} را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام هادی]]{{ع}} به این نکته بسنده می‌‌کنیم که [[خلیفه]] وقت [[معتصم]] خواست از کمی سن [[حضرت]] استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم [[مخالف]] [[شیعه]] زبردستی به نام [[ابوعبدالله]] جنیدی به صورت [[حبس]] در [[خانه]] [[تعلیم و تربیت]] دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی [[حضرت]] به مدت [[تعیین]] شده به ظاهر به [[تعلیم]] و به تعبیری شست و شوی مغزی [[حضرت]] پرداخت. بزرگان [[شیعه]] از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت [[امام]]{{ع}} را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به [[خدا]] قسم، من او را [[تعلیم]] نمی‌دهم بلکه اوست که مرا [[تعلیم]] می‌‌دهد. ثمرۀ این [[تعلیم]] خصوصی روی آوردن جنیدی به [[تشیع]] گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.</ref>. [[کرامات]] و صفات کمالی [[حضرت]] در [[دوران کودکی]] و بعد آن به حدی مانند [[آفتاب]] ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به [[غلو]] روی آرودند<ref>سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.</ref><ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[امامت امام هادی]] {{ع}} در کودکی''': [[امام هادی]] {{ع}} نیز مانند [[پدر]] گرامی‌ خود در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[شیعیان]] به [[دلیل]] مشابه یعنی به [[امامت]] رسیدن [[امام جواد]] {{ع}} در دوره کودکی، [[امامت امام هادی]] {{ع}} را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام هادی]] {{ع}} به این نکته بسنده می‌‌کنیم که [[خلیفه]] وقت [[معتصم]] خواست از کمی سن [[حضرت]] استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم [[مخالف]] [[شیعه]] زبردستی به نام [[ابوعبدالله]] جنیدی به صورت [[حبس]] در [[خانه]] [[تعلیم و تربیت]] دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی [[حضرت]] به مدت [[تعیین]] شده به ظاهر به [[تعلیم]] و به تعبیری شست و شوی مغزی [[حضرت]] پرداخت. بزرگان [[شیعه]] از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت [[امام]] {{ع}} را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به [[خدا]] قسم، من او را [[تعلیم]] نمی‌دهم بلکه اوست که مرا [[تعلیم]] می‌‌دهد. ثمرۀ این [[تعلیم]] خصوصی روی آوردن جنیدی به [[تشیع]] گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.</ref>. [[کرامات]] و صفات کمالی [[حضرت]] در [[دوران کودکی]] و بعد آن به حدی مانند [[آفتاب]] ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به [[غلو]] روی آرودند<ref>سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.</ref><ref>ر. ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>


==علل [[کودک]] بودن [[امام]]==
== علل [[کودک]] بودن [[امام]] ==
ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد [[امام]] [[کودک]] باشد و مورد [[شک و تردید]] قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود [[انسان]] بالغ و مکلّف به [[مقام امامت]] [[برگزیده]] ‌شود؟
ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد [[امام]] [[کودک]] باشد و مورد [[شک و تردید]] قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود [[انسان]] بالغ و مکلّف به [[مقام امامت]] [[برگزیده]] ‌شود؟


خط ۲۸: خط ۲۸:
# '''[[امتحان]] [[مردم]]''': با [[اثبات]] امامتِ طفل از راه [[معجزه]] و جهات دیگر، [[انسان]] [[امتحان]] می‌شود که چگونه در برابر [[حقّ]] [[تسلیم]] است.
# '''[[امتحان]] [[مردم]]''': با [[اثبات]] امامتِ طفل از راه [[معجزه]] و جهات دیگر، [[انسان]] [[امتحان]] می‌شود که چگونه در برابر [[حقّ]] [[تسلیم]] است.
# '''[[اثبات]] اینکه [[امامت]] این شخص از جانب خداست''': اگر [[امامان]] تنها در بزرگسالی به [[مقام امامت]] می‌رسیدند، ممکن بود [[خیال]] کنند [[مقامات]] و [[کمالات]] آنان اکتسابی است و از دیگران فرا گرفته و یا در کتاب خوانده است.
# '''[[اثبات]] اینکه [[امامت]] این شخص از جانب خداست''': اگر [[امامان]] تنها در بزرگسالی به [[مقام امامت]] می‌رسیدند، ممکن بود [[خیال]] کنند [[مقامات]] و [[کمالات]] آنان اکتسابی است و از دیگران فرا گرفته و یا در کتاب خوانده است.
# '''[[اثبات]] این مطلب که [[مقام]] و [[منزلت]]، بر پایه [[لیاقت]] است نه بزرگی سن''': چنان‌که در جریان [[فرماندهی]] [[اسامة بن زید]] چنین بود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[دلیل]] [[شایستگی]] وی او را [[انتخاب]] کرده بود<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶.</ref>.
# '''[[اثبات]] این مطلب که [[مقام]] و [[منزلت]]، بر پایه [[لیاقت]] است نه بزرگی سن''': چنان‌که در جریان [[فرماندهی]] [[اسامة بن زید]] چنین بود و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[دلیل]] [[شایستگی]] وی او را [[انتخاب]] کرده بود<ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۹

امامت منصبی الهی است که براساس شایستگی به افراد داده شده است لذا موضوع سن در این زمینه مطرح نمی‌شود چه اینکه قبل از امامت امام زمان (ع) در سن کودکی، اعطای نبوت به حضرت عیسی و یحیی (ع) و امامت به امام جواد (ع) و امام هادی (ع) در سن کودکی واقع شده است.

کودکی و امامت

امامت، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی الهی است که توسط رسول خدا (ص) یا ولی خدا به دیگران معرّفی می‌شود: امامت چه به معنای حکومت و خلافت و چه به معنای مرجعیت علمی و دینی و حجت الهی باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ توانایی استطاعت بدنی و شرایط سنی است. شیعه امامت را بر پایۀ لیاقت می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند امام کودک ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما اهل سنت، بلوغ را یکی از شرایط امام می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای امامت مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ امامت امام زمان (ع) مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن کودکی به مقام امامت و خلافت برسد؟ کودکی که تکلیف ندارد، چگونه می‌تواند به امامت برسد؟[۱]

در پاسخ به این پرسش چند نکته لازم است:

  1. نبوت عیسی و یحیی (ع) در کودکی: خداوند متعال در قرآن از اعطای حکم به حضرت یحیی و نبوت به حضرت عیسی در کودکی خبر داده است: ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا[۲]؛ ﴿فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا[۳]. در اینکه مقصود از اعطای حکم خداوند برای حضرت یحیی چیست؟ آیا شامل نبوت نیز می‌شود یا نه؟ میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. قدر مشترک و متیقن از "حکم" قوۀ فهم و دراکه دقیق و الهام غیبی و اعجاب‌انگیزی است. از این آیه روشن می‌شود علم و قوه تعقل ویژه و ارتباط غیبی در کودکی امر ممکن بلکه واقع شده است و در آن هیچ بعدی وجود ندارد. اما درباره نبوت حضرت عیسی (ع) که آیه صریح در آن است، اکثریت اندیشوران شیعی آن را بر نبوت در حال کودکی تفسیر کرده‌اند[۴]. اما مفسران اهل سنت دیدگاه‌های مختلفی ذکر کرده‌اند و بعضی آن را بر نبوت تفسیر نموده‌اند. لذا دیدگاه شیعه مبنی بر به امامت رسیدن بعضی امامان در سن کودکی امر محال و مخالف مبانی قرآنی نیست[۵][۶]
  2. وجود بعضی نوابغ در سن کودکی: علاوه بر پیامبران، بعضی نوابع در دوره کودکی آثار و افعالی بروز می‌‌دهند که مایه تعجب همگان می‌‌گردد، در اخبار و رسانه‌های خبری می‌‌توان در این موضوع به شواهد و مثال‌هایی زیادی دست‌یافت، مثلاً بچه ۶ - ۷ ساله یا کمتر از آن می‌‌تواند به راحتی زبان مادری و زبان بیگانه را نوشته و بخواند یا کتاب یا بخشی از آن مثل قرآن را حفظ کند که نظیر آن از هم سن و سالان خود بعید است. شیخ اسماعیل حقی بروسوی صاحب تفسیر روح البیان از مفسران اهل سنت، در ذیل آیه: ﴿وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا[۷] گزارش می‌‌کند که برای شیخ سهل بن عبد الله تستری عارف نامی‌ در سن ۳ ـ ۷ سالگی حالت انکشاف و الهام غیبی رخ داده بود[۸][۹]
  3. دعوت پیامبر (ص) از علی (ع) در دورۀ کودکی به اسلام و تعیین جانشینی وی: پیامبر اسلام (ص) در دورۀ نبوت بیست و سه سالۀ خود از هیچ کودکی نخواست اسلام را بپذیرد، اما این افتخار نصیب حضرت علی (ع) شد. پیامبر اکرم (ص) در سال سوم هجرت، پس از نزول آیۀ شریفۀ ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۱۰]، علی بن ابی‌طالب (ع) را که نوجوانی بیش نبود، به خلافت و وصایت منصوب کرد و به قوم خود دستور داد حرف او را شنیده، از او اطاعت کنند. علاوه بر حضرت علی (ع)، پیامبر (ص) از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در دورۀ کودکی بیعت بر اسلام اخذ نمود که چنین مسئله‌ای در غیر آنها دیده نشده است. این دلیل بر فضیلت و صلاحیت ذاتی و منحصر به فرد امامان است[۱۱][۱۲]
  4. امامت امام جواد (ع) در کودکی: نکات قبلی فضیلت ذاتی امکان امامت در دوره کودکی را ثابت می‌‌کند، اما امامت امام جواد (ع) در کودکی بر وقوع آن دلالت کرده و از راه‌های ذیل، ثابت شده است[۱۳]:
    1. پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌: بعد از شهادت امام رضا (ع)، شیعیان برای یقین پیدا کردن به صلاحیت حضرت جواد (ع) برای منصب الهی امامت، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان شیعه در بغداد تصمیم گرفتند ۸۰ تن از فقیهان را نزد حضرت فرستاده و مسئله را تحقیق کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از کودک ۸ ساله به امامت وی ایمان آوردند[۱۴]. یکی دیگر از مواردی که حضرت شایستگی‌های ذاتی و عنایت الهی در حق خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان حضرت و عالمان مشهور زمانه خود از طیف مخالفان امامت و نیز منسوب به خلیفه بود. آن حضرت چندین بار با عالمان دینی مناظره نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در تاریخ ثبت شده است[۱۵].
    2. اعتراف مأمون و دیگر مخالفان: در پی مناظره‌های متعدد حضرت با عالمان اهل سنت همگی آنان از جمله مأمون به ذکاوت، صلاحیت و فضیلت ذاتی امام جواد (ع) در دورۀ کودکی پی برده و لب به اعتراف گشودند. یحیی بن اکثم رئیس علمای اهل سنت وقت، نخستین مخالف صفات کمالی حضرت بود، اما بعد از مناظره به آن اعتراف نمود. مأمون بارها نه تنها به فضایل آن حضرت، بلکه به فلسفه و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان وابستگی به سلسله نبوت و دریافت علم و فضیلت خود از طریق الهام و عنایت الهی است. دیگر عالمان اهل سنت مانند ابن حجر هیتمی‌ به فضل، علم، کمال، عظمت و ارائه برهان و استدلال در کودکی آن حضرت اعتراف نمودند[۱۶][۱۷]
  5. امامت امام هادی (ع) در کودکی: امام هادی (ع) نیز مانند پدر گرامی‌ خود در سن کودکی به امامت رسید، شیعیان به دلیل مشابه یعنی به امامت رسیدن امام جواد (ع) در دوره کودکی، امامت امام هادی (ع) را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و فضیلت ذاتی امام هادی (ع) به این نکته بسنده می‌‌کنیم که خلیفه وقت معتصم خواست از کمی سن حضرت استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم مخالف شیعه زبردستی به نام ابوعبدالله جنیدی به صورت حبس در خانه تعلیم و تربیت دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی حضرت به مدت تعیین شده به ظاهر به تعلیم و به تعبیری شست و شوی مغزی حضرت پرداخت. بزرگان شیعه از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت امام (ع) را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به خدا قسم، من او را تعلیم نمی‌دهم بلکه اوست که مرا تعلیم می‌‌دهد. ثمرۀ این تعلیم خصوصی روی آوردن جنیدی به تشیع گردید[۱۸]. کرامات و صفات کمالی حضرت در دوران کودکی و بعد آن به حدی مانند آفتاب ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به غلو روی آرودند[۱۹][۲۰]

علل کودک بودن امام

ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد امام کودک باشد و مورد شک و تردید قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود انسان بالغ و مکلّف به مقام امامت برگزیده ‌شود؟

در پاسخ گفته شده است ممکن است عواملی در این زمینه مؤثّر باشند مانند:

  1. امتحان مردم: با اثبات امامتِ طفل از راه معجزه و جهات دیگر، انسان امتحان می‌شود که چگونه در برابر حقّ تسلیم است.
  2. اثبات اینکه امامت این شخص از جانب خداست: اگر امامان تنها در بزرگسالی به مقام امامت می‌رسیدند، ممکن بود خیال کنند مقامات و کمالات آنان اکتسابی است و از دیگران فرا گرفته و یا در کتاب خوانده است.
  3. اثبات این مطلب که مقام و منزلت، بر پایه لیاقت است نه بزرگی سن: چنان‌که در جریان فرماندهی اسامة بن زید چنین بود و پیامبر اکرم (ص) به دلیل شایستگی وی او را انتخاب کرده بود[۲۱].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  2. «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.
  3. «(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹ ـ ۳۰
  4. .سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج۴، ص۱۲۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۴۶؛ تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۳۱؛ تفسیر الکشاف، ج ۳، ص ۱۵؛ تفسیر کبیر، ج ۱۱، صص ۱۹۳ و ۲۱۵؛ تأویلات اهل السنۀ، ج ۳، ص ۲۶۴.
  5. کافی، ج ۲، کتاب الحجۀ، باب الأشارۀ و النص علی ابی الحسن، ج ۱۰ و ۱۳، ص ۳۲۱.
  6. ر. ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  7. «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.
  8. تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹.
  9. ر. ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  10. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  11. سلسلۀ مولفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء دوم، ص ۲۸۷، کتاب الأرشاد.
  12. ر. ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  13. ر. ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  14. مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.
  15. الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.
  16. احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.
  17. ر. ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  18. مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.
  19. سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.
  20. ر. ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۸۷ - ۹۳.
  21. ر. ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۳-۱۹۶.