اثبات تحریفناپذیری قرآن در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = اثبات تحریفناپذیری قرآن | | موضوع مرتبط = اثبات تحریفناپذیری قرآن | ||
| عنوان مدخل = اثبات تحریفناپذیری قرآن | | عنوان مدخل = اثبات تحریفناپذیری قرآن | ||
| مداخل مرتبط = [[اثبات تحریفناپذیری قرآن در کلام اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[اثبات تحریفناپذیری قرآن در قرآن]] - [[اثبات تحریفناپذیری قرآن در حدیث]] - [[اثبات تحریفناپذیری قرآن در کلام اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۸
مقدمه
مفسران اسلامی برای رد هرگونه احتمال تحریفی در آیات و سورههای قرآنکریم دلیلهایی ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
نخست: آیات قرآن
- آیه حفظ: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۱]. خداوند در این آیه ابتدا با دو بار تأکید "اِنّ + نحن" از یک سو دخالت مبدأ دیگری را در نزول قرآن نفی و انتساب آن را صرفاً به خدا میشناساند. از سوی دیگر بر عظمت قرآن و سلامت آن از هر نوع دستبردی در حین نزول تأکید میورزد. جمله دوم آیه شریفه نیز با دو تأکید "اِنّ + لَـ" از نگهبانی و حفظ قطعی قرآن از هر نوع تحریف پس از نزول آن سخن میگوید.
- آیه نفی باطل: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۲]. مقصود از "کتاب" در این آیه، قرآن مجید است. ارجاع سه وصف "﴿عَزِيزٌ﴾: رسوخناپذیر، "﴿لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ﴾:باطل به آن راه نمییابد و ﴿تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾: نازل شده از سوی خداوند حکیم ستوده هریک به طور مستقل بر عدم تحریف قرآن دلالت میکند، چون واژه "عزیز" به معنای شکستناپذیر و غیر قابل نفوذ[۳] و تحریف نوعی شکست و موجب نفوذپذیری قرآن است. واژه "باطل" نیز به معنای نقیض حق، چیزی را گویند که ثبات ندارد و تباهی و فساد میپذیرد[۴] و قرآن با نفی باطل هر نوع تغییر و تبدیلی را درباره خود نفی میکند، زیرا با توجه به اعجاز قرآن هرگونه تغییر و تبدیل، به محتوا، نظم و هماهنگی قرآن آسیب میرساند و مصداق تباهشونده و فسادپذیر میگردد، در حالی که این آیه با تعبیر ﴿مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ﴾ به طور کلی در زمان گذشته و آینده و از هر جهت چنین امری را منتفی دانسته است. جمله پایانی این آیه یادآور این نکته است که چون قرآن فرود آمده از سوی خداوند حکیم و ستوده است، قابل تحریف و تغییر نیست. آری خداوندی که کارهایش هدفدار و بدون نقص و خود برخوردار از همه کمالهاست، کتابش بطلانناپذیر است، بنابراین اگر قرآن، تحریف شده باشد نقض غرض و ناسازگار با وصف حکیم بودن خدا خواهد بود. مقایسه بین تعابیر این دو آیه روشن میکند که صیانت قرآن از هر نوع تغییر و تحریفی هم از درون به لحاظ عزیز بودن و نفوذناپذیری و هم از برون به دلیل نگهبانی خداوند، تضمین شده است.
- آیه نفی ریب: آیات ﴿وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۵]؛ ﴿تَنزِيلُ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۶] و ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾[۷] نیز از دیگر آیاتی است که مفسران اسلامی با استناد به آنها هرگونه احتمال تحریف قرآن را انکار و رد کردهاند[۸][۹]
- اعجاز قرآن: خداوند سبحان میفرماید: ﴿قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ﴾[۱۰] مخالفان نیز انگیزه لازم را برای مبارزه داشتند و نتوانستند همانند قرآن بیاورند و این دال بر صیانت قرآن از تحریف است[۱۱].
این ادعا نیز که وعده حفظ قرآن تنها در قلب حضرت رسول اکرم (ص) امکان دارد[۱۲] یا حفظ یک نسخه از قرآن نزد معصوم برای تحقق وعده خدا کافی است[۱۳] بیمبناست، چون قرآن به اقتضای هدف از نزول آن باید در میان مردم محفوظ بماند تا زمینه هدایت آنان فراهم آید و این هدف با قرآنِ تحریف شده در میان مردم با حفظ نسخه مصون از تحریف نزد معصوم تأمین نمیشود و اگر قرآنِ تحریف شده باز بر سِمَت هدایتگریش باقی است، نیازی به وعده خدا بر حفظ قرآن در قلب حضرت رسول (ص) هم نبود[۱۴].
اشکال: استدلال به قرآن برای مصونیت قرآن از تحریف، دور است و باطل.
پاسخ: اولاً، قائلان تحریف، تنها تحریف به کاهش را ادعا کردهاند، علاوه بر اینکه دو آیه یادشده بهاتفاق همگان وحی الهیاند. ثانیاً، وحی بودن همه آیات قرآن موجود، با تأیید معصومین اثبات میشود[۱۵].
دوم: احادیث
- احادیث بیانگر ویژگیهای قرآن: در خطبه فدکیه حضرت زهرای مرضیه (س) که بخش قابل توجهی از آن به ویژگیهای قرآن اختصاص یافته[۱۶] و نیز در خطبهها و نامههای امیرمؤمنان، امام علی (ع)، قرآن به گونهای معرفی شده، که امکان دستبرد در آن را منتفی میسازد[۱۷] از جمله این اوصاف جایگاهی است که امام علی (ع) برای قرآن در رفع نزاعها بهطور مطلق میشناسد و به مالک اشتر مینویسد: رد نزاع به خدا در آیه ۵۹ سوره نساء استناد به آیات محکم از کتاب اوست[۱۸]. بخشهایی از دعاهای صحیفه سجّادیه نیز که در مقام اوصاف و ویژگیهای قرآناند، بر سلامت این کتاب گواهی میدهند[۱۹]، افزون بر این، دانشمندان به احادیثی گوناگون برای اثبات سلامت قرآن از تحریف، استدلال کردهاند[۲۰].
- احادیث عرض بر کتاب: روایات عرض اخبار بر کتاب اللّهاند[۲۱] که بر تواتر معنوی آنها تصریح شدهاست[۲۲] نیرومندترین دلیل حدیثی بر تحریفناپذیری قرآناند که مدلول مطابقی آنها میزان بودن مطلق قرآن و حاکمیت آن بر اخبار اعم از متعارض و غیر متعارض و آراء و مدلول التزامی آنها سلامت قرآن از هر نوع تغییر و تحریف است، چون با وجود تحریف، مقیاس بودن قرآن دچار تردید شده، از کار میافتد. مسلماً مراد از عرضه بر کتاب خدا جز عرضه بر متن موجود نیست. این اخبار ریشه نبوی دارند[۲۳]. محدث نوری نیز با اذعان به اینکه اخبار عرض بر کتاب متواترند و با فرض تحریف قرآن، عرض اخبار بر آن وجهی نخواهد داشت، میگوید: این اخبار با میزان بودن قرآن منافاتی ندارد، چون از این اخبار آنچه که از پیامبر خدا (ص) است، منافاتی با تغییر قرآن پس از ایشان ندارد و آنچه که از ائمه (ع) است قرینه میشود بر اینکه آنچه از قرآن ساقط شده به میزان بودن قرآن زیانی نمیرساند و قرآن در عین اینکه تحریف شده، مانعی از عرض اخبار بر آن نیست، افزون بر آن، این معیار تنها برای آیاتالاحکام است[۲۴]. مناقشات محدث نوری باطل است، زیرا اوّلاً احادیث رسول خدا (ص) به طور مطلق قرآن را معیار قرار داده است. ثانیاً اخبار عرض تنها درباره آیات الاحکام، صادر نشده است، بلکه معصومان در مقام بیان ضابطهای کلی آنها را ارائه کردهاند و تعابیرشان نیز اطلاق دارد.
- حدیث ثقلین: از جمله احادیث کارآمد در ردّ تحریف قرآن، حدیث متواتر ثقلین است که از دو جهت به آن استدلال شده است: نخست آنکه در این حدیث بر لزوم تمسک به قرآن در همه زمانها تصریح و تأکید شده و باور به تحریف عملا این تمسک را منتفی میسازد. دیگر آنکه باور به تحریف حجیت و اعتبار ظواهر قرآن و مآلاً تمسک بدان را نفی میکند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخشهایی از یک متن، بیگمان فهم استوار آن متن و در نتیجه احتجاج بدان را ناممکن میسازد، زیرا چهبسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه فهم بخشهای موجود بوده باشد[۲۵].
- احادیث فقهی: احادیث ناظر به احکام فقهی نیز میتواند مؤید باشد؛ از جمله روایات لزوم قرائت سوره کامل پس از حمد در نماز[۲۶] که فقها بر اساس آنها خواندن آن را پس از حمد واجب دانسته و آن را اجماع فقیهان اهلبیت میدانند. حال با پذیرش تحریف، امتثال این حکم ناممکن میشود، زیرا چنان که اصولیان گفتهاند، لازمه "اشتغال یقینی"، "برائت یقینی" است و مکلّف باید برای امتثال حکم، یک سوره قرائت کند؛ ولی با احتمال تحریف با قرائت هیچ سورهای یقین به امتثال حاصل نخواهد شد، زیرا با پذیرش تحریف، همه سورهها محتملالتحریفاند. این استدلال در همه احکام شرعی که در آنها بر قرائت سوره کامل یا آیه کامل تصریح کردهاند جاری است[۲۷].
- احادیث فضل و ثواب تلاوت: روایات فراوانی که درباره فضایل و آثار مترتب بر قرائت قرآن، ثواب قرائت سورههای قرآن و جواز قرائت دو سوره در هر رکعت از نماز نافله و ثواب ختم قرآن و نیز نهی از ختم قرآن در یک شب و عدم جواز آن در کمتر از سه روز آمده است، مؤید سلامت قرآن از تحریف است[۲۸]، زیرا با فرض تحریف، امتثال این احکام دشوار، بلکه محال خواهد بود.
- احادیث بیانگر سلامت از تحریف: امام باقر (ع) در نامهای به سعد الخیر که با سند صحیح نقل شده میفرماید: "از جمله بیاعتنایی آنان به قرآن این است که الفاظ آن را برپا داشتند در آنها تحریف و تغییری صورت ندادند؛ ولی حدود و معارفش را تحریف کرده، نادیده انگاشتند"[۲۹]. امام صادق (ع) نیز مطابق نقل حسین بن عثمان میفرماید: "آنچه بین دو جلد قرار دارد بدون کم و زیاد قرآن است"[۳۰]. در نامه امام عسکری (ع) به اهل اهواز نیز آمده است: "جملگی امت اسلام بدون اختلاف بر این باورند که قرآن حق است و شکی در آن نیست. آنان در این اتفاقِ نظر، راست اندیشاند"[۳۱]. این روایات، صریح یا دست کم ظاهر در سلامت قرآن از تحریفاند. روایات دیگری نیز دراین باره یافت میشوند که هر نوع تردیدی را درباره تحریف قرآن، میزدایند[۳۲][۳۳]
شواهد تاریخی
در این دلیل به عنایت ویژه مسلمانان در تمام ابعاد جمعآوری، حفظ، ضبط و نگارش قرآن و نیز انس بیپایان و قداستی که این کتاب از آغاز نزول در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارشهای متعدد تاریخی، مسلمانان در برابر کوچکترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان میدادند. این شواهد هر نوع تردیدی را درباره تغییر قرآن، پایان میدهند.
برای مثال عثمان بن عفان میپنداشت که "و" در ابتدای آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۳۴] نیست؛ اما ابی بن کعب، به خلیفه هشدار داد که اگر "و" را بر جایش نگذارند، شمشیر از نیام برمیکشد[۳۵].
در موردی دیگر خلیفه دوم بر این پندار بود که در قرائت آیه ۱۰۰ سوره توبه: ﴿وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۶] واژه "انصار" مرفوع و حرف "و" در ابتدای ﴿الَّذِينَ﴾ وجود ندارد. در این صورت جایگاه شایسته انصار منوط به تبعیت آنان از مهاجران میشد و مهاجران را در جایگاه و مرتبهای برتر از انصار قرار میداد. این بار نیز ابی بن کعب و برخی دیگر از صحابه به عمر اعتراض و تأکید کردند که آیه آن چنان که او قرائت میکند نیست[۳۷]. عمر بر این باور بود که در قرآن آیهای هست که "حد رجم" را ذکر کرده است؛ اما از اینکه این باور را اعلام کند و مردم او را به افزودن بر کتاب خدا متهم کنند، میهراسید[۳۸]. از ابن زبیر نیز نقل شده که عثمان در پاسخ این پرسش که چرا آیه ۲۴۰ سوره بقره را که حکم آن نسخ شده از قرآن حذف نمیکند، گفت: هرگز چیزی از قرآن را تغییر نمیدهد و از جایش برنمیگیرد[۳۹].
عنایت خاص صحابه به قرآن، شاهدی استوار بر عدم راهیابی خلل در جمعآوری و تدوین قرآن پس از رحلت رسول خدا (ص) است[۴۰]. در بین امامیه نیز نخستین کسی که به این دلیل توجه کرده شریف مرتضی است[۴۱] و پس از وی مقبول دیگر مفسران قرار گرفت[۴۲][۴۳]
دلیل عقلی
تحریف در تنافی با هدف قرآن
این دلیل مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
- خداوند حکیم قرآن را برای هدایت بشر فرستاد.
- قرآن آخرین کتاب آسمانی و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
- اگر این کتاب تحریف شده باشد، مردم به بیراهه میروند، بدون آنکه کتاب آسمانی دیگر یا پیامبری دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
- این گمراهی با ساحت پروردگار ناسازگار و با حکمت او در هدایت بشر مخالف است، بنابراین قرآن باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد[۴۴] این دلیل به گونهای دیگر نیز تقریر شده است[۴۵][۴۶]
عقل و بیپایگی فرضیه تحریف
مسلمانان پیوسته نسبت به قرآن کریم اهتمام فوقالعادهای داشتند و آیات و سورههای قرآن را حفظ میکردند که جمع کثیری از مسلمانان حافظ قرآن شدند. این اهتمام بالا، پس از رحلت نبی مکرم نیز ادامه یافت لذا قرآن بهصورت متواتر حفظ و نقل میشد و تحریف آن عادتاً امری محال است.
سید مرتضی و شیخ محمد جواد بلاغی نیز چنین استدلال کردهاند. آیت الله خویی، اسباب اهتمام مسلمانان در حفظ قرآن را چنین بیان میدارد:
- بلاغت قرآن: عرب به حفظ کلام تبلیغ "اشعار و خطبهها..." اهتمام ویژهای داشت.
- توصیه پیامبر نسبت به فراگیری و حفظ قرآن و تلاوت آن.
- حفظ قرآن مایه افتخار بود زیرا قاریان و حافظان، احترام ویژهای داشتند.
- در اسلام، حفظ و قرائت قرآن یکی از بهترین اعمال عبادی به شمار میرود. بر این استدلال اشکال کردهاند که بسیاری از احکام که روزی چندبار به آن عمل میشد، مورد اختلاف واقع شد، مانند وضو.
جواب: قیاس احکام یادشده به حفظ قرآن، معالفارق است. در مورد حفظ و نقل قرآن، اهتمام همگانی و ویژهای بود که مانند آن را درباره هیچ امر دیگری نمیتوان یافت[۴۷].
منابع
پانویس
- ↑ بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.
- ↑ در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۱ - ۴۲.
- ↑ مفردات، ص۵۶۳، «عزز».
- ↑ مفردات، ص۱۲۹، «بطل».
- ↑ و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند؛ سوره فرقان، آیه: ۳۰.
- ↑ فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است؛ سوره سجده، آیه:۲.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.
- ↑ نک: سلامة القرآن من التحریف، ص۲۵-۲۶.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.
- ↑ سورهای همگون آن بیاورید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۴۷.
- ↑ نک: فصل الخطاب، ص۳۴۸.
- ↑ فصل الخطاب، ص۳۴۸.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.
- ↑ بلاغات النساء، ص۲۹ ـ ۳۰؛ کشف الغمه، ج۲، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۸۳، ۱۹۸.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۴۲.
- ↑ سلامة القرآن منالتحریف، ص۲۷ ـ ۳۳.
- ↑ نک: الکافی، ج۱، ص۶۹، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۵؛ وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۱۰۹ ـ ۱۱۲.
- ↑ فرائد الاصول، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۱۰۹-۱۱۱.
- ↑ فصل الخطاب، ص۳۵۱.
- ↑ نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۱۳.
- ↑ مدخل التفسیر، ص۲۲۱.
- ↑ الاعتقادات، ص۸۴.
- ↑ «وَ كَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْكِتَابَ أَنْ أَقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ»؛ الکافی، ج۸، ص۵۳.
- ↑ «مَا بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ قُرْآنٌ»؛ الاصول الستة عشر، ص۱۱۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲، ص۲۲۵؛ ج۵، ص۶۸.
- ↑ النشر، ص۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۵۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۷ - ۱۵۸.
- ↑ ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره توبه، آیه:۳۴.
- ↑ الدرالمنثور، ج۳، ص۴۱۹.
- ↑ و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است؛ سوره توبه، آیه:۳۴.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۱، ص۱۳؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۴۸۳.
- ↑ الموطأ، ج۲، ص۸۲۴.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.
- ↑ نک: تأویلمشکلالقرآن، ص۴۲؛ تفسیرقرطبی، ج۱،ص۸۰.
- ↑ الذخیره، ص۳۶۱ ـ ۳۶۴.
- ↑ المنقذ، ج۱، ص۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ الصراط المستقیم، ج۱، ص۴۵؛ تهذیب الاصول، ج۲، ص۱۶۵.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ نک: نفحات الرحمن، ج۱، ص۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص۶۹.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۴۶ ـ ۱۵۰.