شیعیان بصره: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==تشیع==
{{همچنین|شیعه}}
==شیعیان بصره در قرن اول هجری==
==شیعیان بصره در قرن اول هجری==
{{همچنین|شیعیان|بصره}}
{{همچنین|بصره}}
با نظر در [[منابع تاریخی]] این‌گونه برداشت می‌شود که [[بصره]] از ابتدای تأسیس، شهری متمایل به [[خلفا]] بوده است و [[مردم]] این [[شهر]] بعد از [[کشته شدن عثمان]] و [[واقعه جمل]]، که در آن بسیاری از بصریان از [[قبایل]] مختلف به طرف‌داری از [[اصحاب جمل]] و به [[خون‌خواهی عثمان]] [[شورش]] کرده بودند، کشته شدند و عثمانی‌مذهب شدند و با [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مخالفت]] پرداختند؛ اما استعمال واژه [[شیعه]] علی{{ع}} در مقابل [[شیعه عثمان]] که در محاورات [[مردم بصره]] در آن [[روزگار]] به کار می‌رفته است، گویای این مدعا است که [[شیعیان]] و طرف‌داران [[خاندان رسالت]]، هرچند به تعداد کم، از آغاز در آن شهر حضور داشته‌اند و در [[حیات سیاسی]] مذهبی شهر تأثیرگذار بوده‌اند. [[مورخان]] عموماً بصره را یک شهر عثمانی‌مذهب معرفی می‌کنند؛ اما شواهد و قراینی وجود دارد که باوجود [[حاکمیت]] [[حاکمان]] [[عثمانی]] در بصره، در این شهر نیز مانند شهرهای دیگر، شیعیان و محبین خاندان رسالت حضور داشتند و [[زندگی]] می‌کردند.
با نظر در [[منابع تاریخی]] این‌گونه برداشت می‌شود که [[بصره]] از ابتدای تأسیس، شهری متمایل به [[خلفا]] بوده است و [[مردم]] این [[شهر]] بعد از [[کشته شدن عثمان]] و [[واقعه جمل]]، که در آن بسیاری از بصریان از [[قبایل]] مختلف به طرف‌داری از [[اصحاب جمل]] و به [[خون‌خواهی عثمان]] [[شورش]] کرده بودند، کشته شدند و عثمانی‌مذهب شدند و با [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مخالفت]] پرداختند؛ اما استعمال واژه [[شیعه]] علی{{ع}} در مقابل [[شیعه عثمان]] که در محاورات [[مردم بصره]] در آن [[روزگار]] به کار می‌رفته است، گویای این مدعا است که [[شیعیان]] و طرف‌داران [[خاندان رسالت]]، هرچند به تعداد کم، از آغاز در آن شهر حضور داشته‌اند و در [[حیات سیاسی]] مذهبی شهر تأثیرگذار بوده‌اند. [[مورخان]] عموماً بصره را یک شهر عثمانی‌مذهب معرفی می‌کنند؛ اما شواهد و قراینی وجود دارد که باوجود [[حاکمیت]] [[حاکمان]] [[عثمانی]] در بصره، در این شهر نیز مانند شهرهای دیگر، شیعیان و محبین خاندان رسالت حضور داشتند و [[زندگی]] می‌کردند.
اولین بار که در بصره به گروهی به نام طرف‌داران حضرت علی{{ع}} برمی‌خوریم، در ماجرای [[قتل عثمان]] است. در [[سال ۳۵ هجری]]، [[مسلمانان]] از شهرهای مختلف برای ابراز [[نارضایتی]] خود راهی [[مدینه]]، مرکز [[خلافت عثمان]]، شدند. از بصره نیز گروهی به عنوان مخالف [[عثمان]] به سمت مرکز [[خلافت]] حرکت کردند. در میان این گروه دو طیف [[شناسایی]] می‌شود: اول، دسته‌ای که فقط مخالف عثمان بودند و سیاست‌های او را قبول نداشتند. [[فرماندهی]] اینها برعهده [[حرقوص بن زهیر سعدی]] بود که بعد از [[جنگ صفین]] از صفوف [[سپاه حضرت علی]]{{ع}} خارج شد و یکی از سرکردگان [[خوارج]] شد. گروه دوم به [[سرپرستی]] [[حکیم بن جبله عبدی]] که علاوه بر مخالفت با سیاست‌های عثمان به طرف‌داری از [[امام علی]]{{ع}} هم [[شهرت]] داشتند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۲۸.</ref>. [[حکیم]] در حوادث مدینه بسیار فعال بود و در واقع فرماندهی همه نیروهای [[بصری]] را در دست داشت. حکیم یکی از افراد [[قبیله عبدالقیس]] بود که از شاخه‌های اصلی [[قبیله ربیعه]] محسوب می‌شد. افراد این [[قبیله]] به [[عبدی]] [[شهرت]] داشتند و بیشترین تعداد طرف‌داران [[امام علی]]{{ع}} در [[بصره]] از این قبیله بوده است. در ماجرای [[جنگ جمل]] پیش از آن‌که [[سپاه امام علی]]{{ع}} برای مقابله با [[شورشیان]] به بصره برسد، [[حکیم]] و یارانش که از [[رفتار]] [[یاران]] [[جمل]] با [[عثمان بن حنیف]] به [[خشم]] آمده بودند، در [[جنگ]] با آنها آن‌قدر [[اصرار]] ورزیدند که همگی کشته شدند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۳۷۸.</ref>.
اولین بار که در بصره به گروهی به نام طرف‌داران حضرت علی{{ع}} برمی‌خوریم، در ماجرای [[قتل عثمان]] است. در [[سال ۳۵ هجری]]، [[مسلمانان]] از شهرهای مختلف برای ابراز [[نارضایتی]] خود راهی [[مدینه]]، مرکز [[خلافت عثمان]]، شدند. از بصره نیز گروهی به عنوان مخالف [[عثمان]] به سمت مرکز [[خلافت]] حرکت کردند. در میان این گروه دو طیف [[شناسایی]] می‌شود: اول، دسته‌ای که فقط مخالف عثمان بودند و سیاست‌های او را قبول نداشتند. [[فرماندهی]] اینها برعهده [[حرقوص بن زهیر سعدی]] بود که بعد از [[جنگ صفین]] از صفوف [[سپاه حضرت علی]]{{ع}} خارج شد و یکی از سرکردگان [[خوارج]] شد. گروه دوم به [[سرپرستی]] [[حکیم بن جبله عبدی]] که علاوه بر مخالفت با سیاست‌های عثمان به طرف‌داری از [[امام علی]]{{ع}} هم [[شهرت]] داشتند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۲۸.</ref>. [[حکیم]] در حوادث مدینه بسیار فعال بود و در واقع فرماندهی همه نیروهای [[بصری]] را در دست داشت. حکیم یکی از افراد [[قبیله عبدالقیس]] بود که از شاخه‌های اصلی [[قبیله ربیعه]] محسوب می‌شد. افراد این [[قبیله]] به [[عبدی]] [[شهرت]] داشتند و بیشترین تعداد طرف‌داران [[امام علی]]{{ع}} در [[بصره]] از این قبیله بوده است. در ماجرای [[جنگ جمل]] پیش از آن‌که [[سپاه امام علی]]{{ع}} برای مقابله با [[شورشیان]] به بصره برسد، [[حکیم]] و یارانش که از [[رفتار]] [[یاران]] [[جمل]] با [[عثمان بن حنیف]] به [[خشم]] آمده بودند، در [[جنگ]] با آنها آن‌قدر [[اصرار]] ورزیدند که همگی کشته شدند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۳۷۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۸

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

تشیع

شیعیان بصره در قرن اول هجری

با نظر در منابع تاریخی این‌گونه برداشت می‌شود که بصره از ابتدای تأسیس، شهری متمایل به خلفا بوده است و مردم این شهر بعد از کشته شدن عثمان و واقعه جمل، که در آن بسیاری از بصریان از قبایل مختلف به طرف‌داری از اصحاب جمل و به خون‌خواهی عثمان شورش کرده بودند، کشته شدند و عثمانی‌مذهب شدند و با حضرت علی(ع) به مخالفت پرداختند؛ اما استعمال واژه شیعه علی(ع) در مقابل شیعه عثمان که در محاورات مردم بصره در آن روزگار به کار می‌رفته است، گویای این مدعا است که شیعیان و طرف‌داران خاندان رسالت، هرچند به تعداد کم، از آغاز در آن شهر حضور داشته‌اند و در حیات سیاسی مذهبی شهر تأثیرگذار بوده‌اند. مورخان عموماً بصره را یک شهر عثمانی‌مذهب معرفی می‌کنند؛ اما شواهد و قراینی وجود دارد که باوجود حاکمیت حاکمان عثمانی در بصره، در این شهر نیز مانند شهرهای دیگر، شیعیان و محبین خاندان رسالت حضور داشتند و زندگی می‌کردند. اولین بار که در بصره به گروهی به نام طرف‌داران حضرت علی(ع) برمی‌خوریم، در ماجرای قتل عثمان است. در سال ۳۵ هجری، مسلمانان از شهرهای مختلف برای ابراز نارضایتی خود راهی مدینه، مرکز خلافت عثمان، شدند. از بصره نیز گروهی به عنوان مخالف عثمان به سمت مرکز خلافت حرکت کردند. در میان این گروه دو طیف شناسایی می‌شود: اول، دسته‌ای که فقط مخالف عثمان بودند و سیاست‌های او را قبول نداشتند. فرماندهی اینها برعهده حرقوص بن زهیر سعدی بود که بعد از جنگ صفین از صفوف سپاه حضرت علی(ع) خارج شد و یکی از سرکردگان خوارج شد. گروه دوم به سرپرستی حکیم بن جبله عبدی که علاوه بر مخالفت با سیاست‌های عثمان به طرف‌داری از امام علی(ع) هم شهرت داشتند[۱]. حکیم در حوادث مدینه بسیار فعال بود و در واقع فرماندهی همه نیروهای بصری را در دست داشت. حکیم یکی از افراد قبیله عبدالقیس بود که از شاخه‌های اصلی قبیله ربیعه محسوب می‌شد. افراد این قبیله به عبدی شهرت داشتند و بیشترین تعداد طرف‌داران امام علی(ع) در بصره از این قبیله بوده است. در ماجرای جنگ جمل پیش از آن‌که سپاه امام علی(ع) برای مقابله با شورشیان به بصره برسد، حکیم و یارانش که از رفتار یاران جمل با عثمان بن حنیف به خشم آمده بودند، در جنگ با آنها آن‌قدر اصرار ورزیدند که همگی کشته شدند[۲]. در جنگ جمل بصریان را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد: یک گروه که از طرف‌داران و شیعیان امام بودند و مرتبه‌ای بیشتر از خلافت برای ایشان قائل بودند؛ مانند، حکیم و یارانش. گروه دیگر افرادی چون شقیق بن ثور سدوسی، مهلب بن ابی صفره ازدی و ابن جرموز عبدی بودند که با یاران خود به سپاه امام علی(ع) پیوستند. اینان امام علی(ع) را خلیفه می‌شمردند و همراهی با ایشان را اطاعت از حکومت اسلامی می‌دانستند. برخی از محققان می‌نویسند که آنها پیرو حضرت بودند؛ ولی نمی‌توان آنها را شیعه امام دانست. در مقابل این دو دسته که به یاری حضرت پرداختند، گروه دیگری بود که تعداد زیادی از مردم بصره را شامل می‌شد، مخالف حضرت بودند و همین موضوع یکی از دلایلی بود که اهل جمل این شهر را برای آشکار کردن مخالفت خود انتخاب کردند[۳].

در پایان جنگ جمل حضرت علی(ع) وارد بصره شد و در اجتماع عظیم بصریان در مسجد جامع این شهر سخنرانی فرمود. امام در آن خطبه اهل بصره را به شدت شماتت نمود. گروهی از محققین برآنند تا نشان دهند که در زمان خلافت امام علی(ع)، بصره خالی از شیعیان بوده است و اهل آن شهر همه عثمانی‌مذهب و دشمن حضرت بوده‌اند. شاید بتوان این‌گونه تفسیر کرد که تعداد عثمانی‌مذهبان در این شهر بسیار زیاد بوده است و اکثریت را تشکیل می‌دادند؛ اما در بعضی از متون تاریخی اسنادی وجود دارد که حضور شیعیان و محبین امیرالمؤمنین را به اثبات می‌رساند. یکی از این اسناد در کتاب الغارات آمده است. بعد از کشته شدن محمد بن ابی‌بکر در مصر، عمرو بن حمق، حجر بن عدی، حبه بن جوین عرنی بجلی و حارث بن اعور همدانی برای علی(ع) نامه نوشتند و نظرش را درباره ابوبکر و عمر و... پرسیدند. امام علی(ع) جوابیه‌ای برای آنها نوشت. در بخشی از جوابیه آمده است: [...] شنیدم آنها به مکه رفتند و با سپاهی که یک‌یکِ آنها با من بیعت کرده بودند؛ آهنگ بصره کردند. این دو بر نماینده من و نگهبانان بیت‌المال تعرض کردند و بر مردم شهری که همه در بیعت من بوده‌اند، تاختند [...] آنها به شیعیان من هجوم آوردند و شیعیان مرا زیر شکنجه و حبس و تبعید قرار دادند و عده‌ای از آنها را به شهادت رساندند. [...]. با کمی توجه در متن روایت، از وجود لفظ شیعه در کلام حضرت می‌توان دریافت که گروهی از شیعیان در بصره می‌زیستند[۴]. طبری در ذکر حوادث سال ۶۰ هجری درباره نامه امام حسین(ع) برای شیعیان بصره آورده است: هنگامی که امام حسین(ع) در مکه حضور داشتند نامه‌ای خطاب به بزرگان شیعه بصره نوشت و آنها را به اطاعت و یاری خود دعوت کرد. رجال و بزرگانی چون مالک بن مسمع بکری، احنف بن قیس، منذر بن جارود و... مخاطب نامه بوده‌اند. وقتی نامه امام حسین(ع) به اهالی بصره رسید، یزید بن مسعود عده‌ای از قبایل مختلف را که از بنی‌تمیم و بنی‌حنظله و بنی‌سعد بودند، جمع کرد و نامه سالار شهیدان را برای آنها قرائت کرد و سپس برای آنها سخن گفت. وی ضمن سخنانی، معاویه و امام حسین(ع) را معرفی کرد و مردم را به یاری امام حسین(ع) تشویق کرد. پس از پایان خطبه، اهالی بصره دعوت سالارشهیدان را پذیرفتند و یزید بن مسعود نامه‌ای را خدمت امام فرستاد و خبر قبول ولایت سالارشهیدان را از جانب شیعیان بصره به امام رساند[۵].

شیعیان بصره هنگامی که از حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه مطلع شدند، در خانه زنی به نام «ماریه بنت سعد» گرد آمدند. این زن که از تیره عبدالقیس است، یکی از شیعیان بصره معرفی شده است که خانه او مرکز تجمع شیعیان بود. شیعیان در انتها نتوانستند به نتیجه یکسانی برسند. فقط از میان آنها فردی به نام یزید بن نبیط به همراه دو پسرش عبیدالله و عبدالله به سوی کوفه حرکت کردند تا به امام حسین(ع) ملحق شوند. او به همراه دو فرزندش در کربلا کشته شد[۶]. هرچند در زمان قیام سالارشهیدان، حاکمان بصره راه‌های خروجی شهر را به شدت تحت کنترل قرار دادند و از خروج بصریان ممانعت کردند، در منابع تاریخی ذکر شده است که یزید بن نبیط و دو پسرش در واقعه طف به یاری سالارشهیدان شتافتند. در روز ترویه سال شصت، وقتی سالار شهیدان به دعوت کوفیان رهسپار عراق شد، عده‌ای از اهالی مکه و حجاز و جمعی از اهالی بصره حضرت را در این سفر همراهی می‌کردند[۷]. بعد از مرگ یزید، مردم بصره از فرصت استفاده کردند و به قیام و انقلاب دست زدند که این قیام سبب فرار ابن‌زیاد از بصره به شام شد. پس از آن چندین قیام بر ضد امویان شکل گرفت که یا بصره کانون جریان بود و یا شیعیان بصره در آن فعالیت زیادی داشتند. از جمله این قیام‌ها شرکت مردم بصره در قیام زید بن علی بن الحسین(ع) است. قیام زید از جمله قیام‌های علوی بود که در نیمه اول قرن دوم، در کوفه به وقوع پیوست و ماهیتی شیعی و ضد اموی داشت. وقتی زید تصمیم به قیام گرفت ۱۰۰ هزار نفر از شیعیان و مردم دیگر از شهرهای کوفه، بصره، خراسان و مناطق دیگر با او بیعت کردند و او را در برابر حکومت بنی‌امیه حمایت کردند. به گزارش برخی از مورخان فقط ۱۵ هزار نفر از رزمندگان زید کوفی بوده‌اند و بخش عمده نیروی رزمی زید را افرادی از بصره و مناطق دیگر از جمله گروهی از خوارج، تشکیل می‌دادند[۸]. از دیگر قیام‌های شیعی عراق که در بصره اثرگذار بود، می‌توان به قیام ابراهیم بن عبدالله اشاره کرد. پس از قیام نفس زکیه در مدینه، برادر او ابراهیم به بصره رفت و در آنجا برضد حکومت بنی‌عباس قیام کرد. او بصره را از آن جهت انتخاب کرد که شیعیان بصره آن شهر را به یکی از کانون‌های مخالف حکومت اموی بدل کرده بودند. شایان ذکر است علویان که حدود ۱۴ هزار نفر آنها از بصره بودند، نقش تعیین‌کننده‌ای در قیام او ایفا کردند. همچنین قیام ابن طباطبا را که مدتی در بصره حکومت شیعی برقرار کرد و قیام صاحب زنج که ادعای تشیع داشت، می‌توان نام برد[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۲۸.
  2. تاریخ طبری، ج۶، ص۲۳۷۸.
  3. مروج الذهب، ج۱، ص۷۱۴؛ مقاله شیعیان بصره از سال ۳۵ تا ۶۱ هجری.
  4. الغارات، ص۱۶۳.
  5. تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۲۵.
  6. کامل، ج۱۱، ص۱۱۳.
  7. کامل، ج۱۱، ص۱۱۶.
  8. کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، ص۳۹۷.
  9. مقاله تشیع بصره در قرون نخستین.
  10. حسینی، سید امیر، بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری، ص۹۰.