جز
جایگزینی متن - '== مفهومشناسی ==' به '== معناشناسی =='
جز (جایگزینی متن - '== مفهومشناسی ==' به '== معناشناسی ==') |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[حضور قلب]] در نظر امام خمینی، اقسام و مراتبی دارد و در تقسیمی [[بدیع]]، حضور قلب را به حضور قلب در [[معبود]] و حضور قلب در عبادت تقسیم میکند. ایشان قلب را محل [[نور ایمان]] میداند و [[معتقد]] است قلب [[مؤمن]] چون بر [[فطرت توحیدی]] [[استوار]] است هر چه از [[معارف الهی]] در آن [[القا]] شود بهآسانی میپذیرد.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی، محمد امین]]، [[قلب (مقاله)| مقاله «قلب»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۲۱۷-۲۲۴.</ref> | [[حضور قلب]] در نظر امام خمینی، اقسام و مراتبی دارد و در تقسیمی [[بدیع]]، حضور قلب را به حضور قلب در [[معبود]] و حضور قلب در عبادت تقسیم میکند. ایشان قلب را محل [[نور ایمان]] میداند و [[معتقد]] است قلب [[مؤمن]] چون بر [[فطرت توحیدی]] [[استوار]] است هر چه از [[معارف الهی]] در آن [[القا]] شود بهآسانی میپذیرد.<ref>[[محمد امین صادقی ارزگانی|صادقی ارزگانی، محمد امین]]، [[قلب (مقاله)| مقاله «قلب»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۲۱۷-۲۲۴.</ref> | ||
== | == معناشناسی == | ||
«قلب» به معنای برگرداندن چیزی از صورت خود است؛<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۱۷۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۶۸۵.</ref> همچنین به عضوی از [[بدن]] گفته میشود؛<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۴۸.</ref> از آن جهت که ثباتی ندارد و پیوسته در حال دگرگونی است.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۵۵.</ref> در [[فلسفه]]، قلب به معنای روح [[نفسانی]] [[مدبر]] بدن [[انسانی]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۷.</ref> که حقیقتی لطیف، [[روحانی]] و ربّانی بوده، با عضو صنوبری شکل طرف چپ سینه مرتبط است.<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۷۷؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۳۳۴.</ref> [[عارفان]]، [[قلب]] را نفس ناطقهای میدانند که صورت مرتبه الهیه است؛ هنگامی که معانی کلی و جزئی را [[مشاهده]] میکند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۷۶۳–۷۶۴؛ خوارزمی، ۵۸۹.</ref> و مراد از نفس، همان جوهر مجردی است که معنای کلی و جزئی را [[ادراک]] میکند.<ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات، ۵۱۷.</ref> [[امام خمینی]] در بیان اصطلاح [[اهل معرفت]]، قلب را جوهری لطیف میداند که واسطه میان نشئه [[ملک]] و [[ملکوت]] است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۹.</ref> | «قلب» به معنای برگرداندن چیزی از صورت خود است؛<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۱۷۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۶۸۵.</ref> همچنین به عضوی از [[بدن]] گفته میشود؛<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۴۸.</ref> از آن جهت که ثباتی ندارد و پیوسته در حال دگرگونی است.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۵۵.</ref> در [[فلسفه]]، قلب به معنای روح [[نفسانی]] [[مدبر]] بدن [[انسانی]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۷.</ref> که حقیقتی لطیف، [[روحانی]] و ربّانی بوده، با عضو صنوبری شکل طرف چپ سینه مرتبط است.<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۷۷؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۳۳۴.</ref> [[عارفان]]، [[قلب]] را نفس ناطقهای میدانند که صورت مرتبه الهیه است؛ هنگامی که معانی کلی و جزئی را [[مشاهده]] میکند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۷۶۳–۷۶۴؛ خوارزمی، ۵۸۹.</ref> و مراد از نفس، همان جوهر مجردی است که معنای کلی و جزئی را [[ادراک]] میکند.<ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات، ۵۱۷.</ref> [[امام خمینی]] در بیان اصطلاح [[اهل معرفت]]، قلب را جوهری لطیف میداند که واسطه میان نشئه [[ملک]] و [[ملکوت]] است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۹.</ref> | ||