خیانت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۳: خط ۲۳:
# اجتناب از خیانت آگاهانه به [[خدا]] و [[پیامبر]] و یا خیانت به امانتی که پیش شما می‌گذارند، دارای پاداشی بزرگ است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.... {{متن قرآن|وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.</ref>.
# اجتناب از خیانت آگاهانه به [[خدا]] و [[پیامبر]] و یا خیانت به امانتی که پیش شما می‌گذارند، دارای پاداشی بزرگ است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.... {{متن قرآن|وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.</ref>.
# [[آگاهی]] مستمر [[پیامبر اسلام]] بر [[رفتار]] خیانتکاران [[بنی‌اسرائیل]] و [[عفو و گذشت]] از خائنان [[بنی اسرائیل]]، سفارش [[خداوند]] به [[پیامبر اسلام]]: {{متن قرآن|وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را بب» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۵۰۵.</ref>
# [[آگاهی]] مستمر [[پیامبر اسلام]] بر [[رفتار]] خیانتکاران [[بنی‌اسرائیل]] و [[عفو و گذشت]] از خائنان [[بنی اسرائیل]]، سفارش [[خداوند]] به [[پیامبر اسلام]]: {{متن قرآن|وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را بب» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۵۰۵.</ref>
==نقض پنهانی و عمدی [[عهد]] یا [[امانت]]==
«[[خیانت]]» مصدر از ریشه «خ ـ و ـ ن» است.
خَوْن در اصل به معنای [[نقص]] است، چنان‌که وفاء در اصل به معنای تمام است؛ سپس در ضد معنای امانت و [[وفا]] به کار رفته است؛ زیرا رعایت نکردن امانت و وفا نقصی به خیانت‌شونده وارد می‌سازد<ref>الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص۶۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص۱۸۳، «خون».</ref>. خیانت را در [[عربی]] به [[مخالفت]] با [[حق]] به سبب پیمانشکنی نهانی<ref>مفردات، ص۳۰۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».</ref>، خودداری از ادای حقی که ضامن آن شده<ref>التبیان، ج ۵، ص۱۰۵.</ref> و ترک [[خیرخواهی]] در جایی که [[امین]] شمرده شده است<ref>لسان العرب، ج ۴، ص۲۵۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص۱۸۳، «خون».</ref> و در [[فارسی]] به زنهارخواری، نااستواری، پیمانشکنی، [[بی‌وفایی]]، بی‌دیانتی، دغلی و ناراستی‌کردن معنا کرده‌اند<ref>لغت‌نامه، ج ۷، ص۱۰۱۸۷ ـ ۱۰۱۸۸، «خیانت».</ref>. خیانت و مشتق‌های آن ۱۶ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته‌اند و در [[آیات]] دیگری نیز از موضوع خیانت سخن به میان آمده است. در این آیات، به موضوع‌هایی مانند [[نهی]] از انواع گوناگون خیانت، پیامدهای خیانت و اسباب ترک خیانت پرداخته شده است.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۱۸.</ref>.
==ماهیت خیانت==
از برخی [[آیات قرآن کریم]] چنین برمی‌آید که خیانت در بیشتر موارد همراه نوعی [[پنهانکاری]] است، چنان‌که در جایی پس از اشاره به [[خشم]] گرفتن [[خدا]] به کسانی که پیوسته خیانت می‌کنند: {{متن قرآن|وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا}}<ref>«و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref> در بیان احوال آنان، [[شأن]] خیانتکاران را این دانسته است که [[گناه]] خویش را از [[مردم]] پنهان می‌دارند: {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱللَّهِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۱۰۸.</ref><ref>تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.</ref>. برپایه آیه‌ای دیگر، خدا از خیانت [[چشم‌ها]] و آنچه [[دل‌ها]] پنهان می‌کنند [[آگاه]] است: {{متن قرآن|يَعْلَمُ خَآئِنَةَ ٱلْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى ٱلصُّدُورُ}}<ref>«(خداوند) خیانت چشم‌ها و آنچه را درون‌ها پنهان می‌دارند می‌داند» سوره غافر، آیه ۱۹.</ref> از یاد شدن [[خیانت]] [[چشم‌ها]] کنار آنچه [[دل‌ها]] پنهان می‌کنند، چنین برداشت می‌شود که مراد از خیانت چشم‌ها همه [[گناهان]] [[چشم]] نیست، بلکه گناهانی است که از دیگران پوشیده می‌مانند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۳۲۰.</ref>. یوسف{{ع}} نیز خیانت پنهانی را از خود [[نفی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَٰلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِٱلْغَيْبِ}}<ref>«(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.</ref>؛ همچنین در روایتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خیانت را [[خصلت]] پنهانی [[بدی]] دانسته‌اند: «وأعوذ بک من الخیانة فإنها بئست البِطانة»<ref>عون المعبود، ج ۴، ص۲۸۴.</ref>. برخی از [[مفسران]] با [[اذعان]] به اینکه خیانت به معنای کم‌دادن [[حق]] به شکل پنهانی است، به این [[پرسش]] که چرا [[قرآن کریم]] تعبیر «خیانت به خود»: {{متن قرآن|أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref> را به کار برده است و چگونه ممکن است که [[انسان]] با خود [[پنهانکاری]] کند، دو پاسخ داده‌اند:
#برخی از [[مسلمانان]] [[گناه]] خود را از بعضی دیگر پنهان می‌داشتند و این کار چندان تکرار شد که گویا از خود پنهان می‌داشتند.
# کار آنان همانند کار مخفی‌کاران انجام می‌شد <ref>التبیان، ج ۲، ص۱۳۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۰۱.</ref>. افزون بر معنای پنهانکاری، خیانت در جایی به کار می‌رود که نوعی [[تعهد]] پیشین به انجام دادن کاری باشد؛ یا شخص [[امین]] قرار گرفته و نوعی سکون و [[آرامش]] نسبت به او وجود داشته باشد<ref>تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.</ref>؛ البته در تحقق خیانت لازم نیست حتما قراردادی بسته شده باشد، از این‌رو خیانت در برابر [[امانت]] قرار دارد نه [[ودیعه]]، چون ودیعه [[عقد]] خاصی است که شامل چیزهایی می‌شود که با قصد و انشاء در [[اختیار]] کسی قرار می‌گیرند؛ اما امانت عام است و مواردی را دربرمی‌گیرد که [[مالی]] با قصد [و انشاء] یا بی‌قصد [و انشاء] در [[اختیار]] دیگری قرار گیرد<ref>التعریفات، ص۲۶۲؛ مصطلحات الفقه، ص۵۵۵.</ref>، بدین جهت [[فقیهان]] [[امانت]] را به [[مالکی]] و [[شرعی]] قسمت کرده و در تعریف امانت شرعی گفته‌اند: مالی است که با [[اذن]] [[شارع]] در اختیار کسی قرار می‌گیرد، [اگرچه از سوی مالک اذنی در کار نباشد] و او شرعاً [[مکلف]] به نگهداری آن است؛ مانند اینکه باد [[لباس]] کسی را در [[خانه]] غیر مالکش بیندازد<ref>الروضة البهیه، ج ۴، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.</ref>. به گفته برخی از [[مفسران]]، [[خیانت]] دو معنای خاص و عام دارد: معنای خاص خیانت پیمانشکنی در جایی است که شخص [[امین]] قرار گرفته باشد و معنای عام آن، شکستن حقی است که در [[عهد]] یا امانت [[استوار]] شده است<ref>المیزان، ج ۹، ص۱۱۳.</ref>. به هر روی، در هر دو معنا نوعی [[تعهد]] پیشین به نگهداری و رعایت چیزی هست.
افزون بر این، شاید بتوان گفت که واژه‌های خیانت و امانت، همچون بسیاری از واژه‌های دیگر<ref>التطور الدلالی، ص۱۷۰، ۲۶۲، ۲۸۶، ۳۴۸؛ تحلیل زبان قرآن، ص۲۲۷ ـ ۲۴۶.</ref> هستند که [[قرآن کریم]] لباسی نو بر قامتشان پوشانده و نوعی [[توسعه]] در مفهوم آنها پدید آورده است؛ به این بیان که پیش از [[نزول قرآن]]، خیانت و امانت درباره عهد ‌ها و امانت‌هایی به کار می‌رفتند که در میان [[مردم]] رواج داشتند و قرآن کریم آن دو را به عهدها و [[امانت‌های الهی]] میان [[بنده]] و پروردگارش و [[پیمان]] [[مؤمنان]] با [[رسول خدا]]{{صل}} گسترش داده است.
از دیگر شرط‌های تحقق خیانت، چنان‌که از کاربردهای این واژه به دست می‌آید، این است که رعایت نکردن امانت از روی کوتاهی عمدی باشد، بنابراین اگر بی‌تقصیر [[حق]] امانت رعایت نشود، به آن خیانت نمی‌گویند. از خیانت<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تفسیر المظهری، ج ۵، ص۵۴.</ref> و پیمانشکنی<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص۳۸۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۴۶.</ref> [[برادران یوسف]]، به [[تفریط]] تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِى يُوسُفَ}}<ref> سوره یوسف، آیه ۸۰.</ref> برخی [[مفسران]] از قید {{متن قرآن|وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> برداشت کرده‌اند که [[خیانت]]، آگاهانه و از روی عمد، از [[انسان]] سرمی‌زند<ref>الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ روح البیان، ج ۳، ص۴۲۸؛ التفسیرالمنیر، ج ۹، ص۲۹۸.</ref>. [[فقیهان]] نیز با استناد به آیه {{متن قرآن|مَا عَلَى ٱلْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍۢ وَٱللَّهُ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ}}<ref> سوره توبه، آیه ۹۱.</ref> به عدم [[ضمان]] [[امین]] در صورت عدم [[تعدی]] یا کوتاهی در نگهداری [[امانت]] [[معتقد]] شده‌اند<ref>جواهرالکلام، ج ۲۷، ص۱۲۸؛ القواعد الفقهیه، ج ۲، ص۱۲.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۱۹.</ref>.
==روابط معنایی خیانت==
میان خیانت و برخی واژه‌های دیگر، نوعی تقارب معنایی هست و گاه برخی از آنها از مصادیق خیانت دانسته شده‌اند. مصدر ثلاثی مجرد مضموم العین ماده [[غلول]]، به معنای خیانت در [[غنیمت جنگی]] و [[دزدی]] از آن، پیش از تقسیمش دانسته شده است<ref>غریب الحدیث، ج ۱، ص۲۰۰.</ref>. برخی آن را مرادف خیانت<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۰۰، «غلل».</ref> و اختصاص معنای آن به غنیمت جنگی را به جهت کاربست [[عرفی]] آن در این معنا دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۱۴.</ref>. واژه‌های خیانت و غَدْر، هر دو معنای پیمانشکنیِ ناحق را دربردارند و تفاوتشان تنها در پنهان بودن خیانت و آشکاربودن [[غدر]] است<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۳۵؛ التبیان، ج ۶، ص۱۵۵.</ref>. همین تفاوت، میان واژه‌های خیانت و [[غصب]] نیز هست<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۲۸.</ref>. تفاوت خیانت و خدیعه در این است که خدیعه تنها در [[حقوق]] [[معاشرت]] و [[روابط اجتماعی]] جریان می‌یابد<ref>المیزان، ج ۹، ص۱۱۸.</ref>. تفاوت خیانت و دزدی به این است که در خیانت، باید [[ودیعه]] [یا عهدی] در میان باشد<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۶۲.</ref>، پس شخصْ امین قرار می‌گیرد؛ ولی در دزدی همیشه این گونه نیست، از این‌رو هر خائنی دزد است؛ ولی هر دزدی [[خائن]] نیست<ref>تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.</ref>. برخی [[خیانت]] و [[نفاق]] را مرادف و تفاوت آنها را در این می‌دانند که خیانت به دیده [[عهد]] و [[امانت]]؛ لیکن نفاق به نگره [[دین]] گفته می‌شود<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref>؛ اما بررسی موارد کاربرد این دو واژه نشان می‌دهد که نوعی [[پنهانکاری]] و پیمانشکنی در هر دو هست؛ ولی مترادف نیستند بلکه خیانت اعم بوده و نفاق مصداقی از خیانت است.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۲

مقدمه

خیانت یکی از صفات زشت اخلاقی است. منظور کسی است که پیمان را می‌شکند، به او اعتماد می‌شود، ولی نارو می‌زند. عهدی می‌بندد، اما بر خلاف آن عمل می‌کند. امنیت جامعه به پیمانها و قراردادهایی وابسته است که میان افراد آن جامعه تنظیم می‌شود. در جامعه دینی و نظام اخلاقی خیانت در عهد و پیمان و بی‌اعتنایی به قراردادها این خطر را دارند که اگر حکومت‌ها و یا صاحبان قدرت پیمانی را شکستند، به دیگران اجازه می‌دهند که آنها نیز به قوانین پایبند نباشند. در دعوت پیامبر در جاهایی این مسئله اتفاق افتاده و کسانی تصور کرده‌اند که برخورد پیامبر با مشرکین جنبه اعتقادی صرف داشته، در صورتی که بیشتر جنبه اخلاقی و تخلف از نظام ارزشی خود آنان داشته، مثل عمل به پیمان و مذموم بودن نقض عهد که آنان خود این پیمان را شکسته‌اند.

  1. بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ * وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۱].
  2. وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲].
  3. وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ * وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ[۳].
  4. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ * وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۴].
  5. وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۵].
  6. إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا[۶]؛ وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا[۷].
  7. وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ * فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۸].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح شده است:

  1. این که قرآن برخلاف سوره‌های دیگر این سوره را بدون ذکر نام رحمان و رحیم آغاز می‌کند، نشان از خشم خود از کسانی می‌دهد که عهد و پیمان با پیامبر را شکستند و خیانت کردند: إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ[۹] به همین دلیل کسانی که چنین نبودند، به آنان مهلت داده می‌شود، تا زمان عهد آنان سپری شود: إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ[۱۰].
  2. خائنان یکبار خیانت نمی‌کنند، زیرا این صفت مبالغه است. همواره و در گذشته به دیگران هم خیانت کرده‌اند، اما این بار خیانت آنان به پیامبردر پی دارنده شکست است و شکست خیانتکاران برخاسته از علم و حکمت خداوند می‌باشد: وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۱].
  3. تشخیص شواهد و نشانه‌های خیانتکاری کافران وظیفه‌ای برعهده پیامبر است، نه این که هرکسی بخواهد سوء استفاده کند و در شرایطی تصفیه حساب کند: وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ[۱۲].
  4. اجتناب از خیانت آگاهانه به خدا و پیامبر و یا خیانت به امانتی که پیش شما می‌گذارند، دارای پاداشی بزرگ است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۳].... وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۴].
  5. آگاهی مستمر پیامبر اسلام بر رفتار خیانتکاران بنی‌اسرائیل و عفو و گذشت از خائنان بنی اسرائیل، سفارش خداوند به پیامبر اسلام: وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱۵].[۱۶]

نقض پنهانی و عمدی عهد یا امانت

«خیانت» مصدر از ریشه «خ ـ و ـ ن» است.

خَوْن در اصل به معنای نقص است، چنان‌که وفاء در اصل به معنای تمام است؛ سپس در ضد معنای امانت و وفا به کار رفته است؛ زیرا رعایت نکردن امانت و وفا نقصی به خیانت‌شونده وارد می‌سازد[۱۷]. خیانت را در عربی به مخالفت با حق به سبب پیمانشکنی نهانی[۱۸]، خودداری از ادای حقی که ضامن آن شده[۱۹] و ترک خیرخواهی در جایی که امین شمرده شده است[۲۰] و در فارسی به زنهارخواری، نااستواری، پیمانشکنی، بی‌وفایی، بی‌دیانتی، دغلی و ناراستی‌کردن معنا کرده‌اند[۲۱]. خیانت و مشتق‌های آن ۱۶ بار در قرآن کریم به کار رفته‌اند و در آیات دیگری نیز از موضوع خیانت سخن به میان آمده است. در این آیات، به موضوع‌هایی مانند نهی از انواع گوناگون خیانت، پیامدهای خیانت و اسباب ترک خیانت پرداخته شده است.[۲۲].

ماهیت خیانت

از برخی آیات قرآن کریم چنین برمی‌آید که خیانت در بیشتر موارد همراه نوعی پنهانکاری است، چنان‌که در جایی پس از اشاره به خشم گرفتن خدا به کسانی که پیوسته خیانت می‌کنند: وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا[۲۳] در بیان احوال آنان، شأن خیانتکاران را این دانسته است که گناه خویش را از مردم پنهان می‌دارند: يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱللَّهِ[۲۴][۲۵]. برپایه آیه‌ای دیگر، خدا از خیانت چشم‌ها و آنچه دل‌ها پنهان می‌کنند آگاه است: يَعْلَمُ خَآئِنَةَ ٱلْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى ٱلصُّدُورُ[۲۶] از یاد شدن خیانت چشم‌ها کنار آنچه دل‌ها پنهان می‌کنند، چنین برداشت می‌شود که مراد از خیانت چشم‌ها همه گناهان چشم نیست، بلکه گناهانی است که از دیگران پوشیده می‌مانند[۲۷]. یوسف(ع) نیز خیانت پنهانی را از خود نفی کرده است: ذَٰلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِٱلْغَيْبِ[۲۸]؛ همچنین در روایتی پیامبر اکرم(ص) خیانت را خصلت پنهانی بدی دانسته‌اند: «وأعوذ بک من الخیانة فإنها بئست البِطانة»[۲۹]. برخی از مفسران با اذعان به اینکه خیانت به معنای کم‌دادن حق به شکل پنهانی است، به این پرسش که چرا قرآن کریم تعبیر «خیانت به خود»: أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ[۳۰] را به کار برده است و چگونه ممکن است که انسان با خود پنهانکاری کند، دو پاسخ داده‌اند:

  1. برخی از مسلمانان گناه خود را از بعضی دیگر پنهان می‌داشتند و این کار چندان تکرار شد که گویا از خود پنهان می‌داشتند.
  2. کار آنان همانند کار مخفی‌کاران انجام می‌شد [۳۱]. افزون بر معنای پنهانکاری، خیانت در جایی به کار می‌رود که نوعی تعهد پیشین به انجام دادن کاری باشد؛ یا شخص امین قرار گرفته و نوعی سکون و آرامش نسبت به او وجود داشته باشد[۳۲]؛ البته در تحقق خیانت لازم نیست حتما قراردادی بسته شده باشد، از این‌رو خیانت در برابر امانت قرار دارد نه ودیعه، چون ودیعه عقد خاصی است که شامل چیزهایی می‌شود که با قصد و انشاء در اختیار کسی قرار می‌گیرند؛ اما امانت عام است و مواردی را دربرمی‌گیرد که مالی با قصد [و انشاء] یا بی‌قصد [و انشاء] در اختیار دیگری قرار گیرد[۳۳]، بدین جهت فقیهان امانت را به مالکی و شرعی قسمت کرده و در تعریف امانت شرعی گفته‌اند: مالی است که با اذن شارع در اختیار کسی قرار می‌گیرد، [اگرچه از سوی مالک اذنی در کار نباشد] و او شرعاً مکلف به نگهداری آن است؛ مانند اینکه باد لباس کسی را در خانه غیر مالکش بیندازد[۳۴]. به گفته برخی از مفسران، خیانت دو معنای خاص و عام دارد: معنای خاص خیانت پیمانشکنی در جایی است که شخص امین قرار گرفته باشد و معنای عام آن، شکستن حقی است که در عهد یا امانت استوار شده است[۳۵]. به هر روی، در هر دو معنا نوعی تعهد پیشین به نگهداری و رعایت چیزی هست.

افزون بر این، شاید بتوان گفت که واژه‌های خیانت و امانت، همچون بسیاری از واژه‌های دیگر[۳۶] هستند که قرآن کریم لباسی نو بر قامتشان پوشانده و نوعی توسعه در مفهوم آنها پدید آورده است؛ به این بیان که پیش از نزول قرآن، خیانت و امانت درباره عهد ‌ها و امانت‌هایی به کار می‌رفتند که در میان مردم رواج داشتند و قرآن کریم آن دو را به عهدها و امانت‌های الهی میان بنده و پروردگارش و پیمان مؤمنان با رسول خدا(ص) گسترش داده است.

از دیگر شرط‌های تحقق خیانت، چنان‌که از کاربردهای این واژه به دست می‌آید، این است که رعایت نکردن امانت از روی کوتاهی عمدی باشد، بنابراین اگر بی‌تقصیر حق امانت رعایت نشود، به آن خیانت نمی‌گویند. از خیانت[۳۷] و پیمانشکنی[۳۸] برادران یوسف، به تفریط تعبیر شده است: وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِى يُوسُفَ[۳۹] برخی مفسران از قید وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ در آیه يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ[۴۰] برداشت کرده‌اند که خیانت، آگاهانه و از روی عمد، از انسان سرمی‌زند[۴۱]. فقیهان نیز با استناد به آیه مَا عَلَى ٱلْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍۢ وَٱللَّهُ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ[۴۲] به عدم ضمان امین در صورت عدم تعدی یا کوتاهی در نگهداری امانت معتقد شده‌اند[۴۳].[۴۴].

روابط معنایی خیانت

میان خیانت و برخی واژه‌های دیگر، نوعی تقارب معنایی هست و گاه برخی از آنها از مصادیق خیانت دانسته شده‌اند. مصدر ثلاثی مجرد مضموم العین ماده غلول، به معنای خیانت در غنیمت جنگی و دزدی از آن، پیش از تقسیمش دانسته شده است[۴۵]. برخی آن را مرادف خیانت[۴۶] و اختصاص معنای آن به غنیمت جنگی را به جهت کاربست عرفی آن در این معنا دانسته‌اند[۴۷]. واژه‌های خیانت و غَدْر، هر دو معنای پیمانشکنیِ ناحق را دربردارند و تفاوتشان تنها در پنهان بودن خیانت و آشکاربودن غدر است[۴۸]. همین تفاوت، میان واژه‌های خیانت و غصب نیز هست[۴۹]. تفاوت خیانت و خدیعه در این است که خدیعه تنها در حقوق معاشرت و روابط اجتماعی جریان می‌یابد[۵۰]. تفاوت خیانت و دزدی به این است که در خیانت، باید ودیعه [یا عهدی] در میان باشد[۵۱]، پس شخصْ امین قرار می‌گیرد؛ ولی در دزدی همیشه این گونه نیست، از این‌رو هر خائنی دزد است؛ ولی هر دزدی خائن نیست[۵۲]. برخی خیانت و نفاق را مرادف و تفاوت آنها را در این می‌دانند که خیانت به دیده عهد و امانت؛ لیکن نفاق به نگره دین گفته می‌شود[۵۳]؛ اما بررسی موارد کاربرد این دو واژه نشان می‌دهد که نوعی پنهانکاری و پیمانشکنی در هر دو هست؛ ولی مترادف نیستند بلکه خیانت اعم بوده و نفاق مصداقی از خیانت است.[۵۴].

منابع

پانویس

  1. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید * چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است * و (این) اعلامی‌از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! * مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۱-۴.
  2. «و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کرده‌اند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.
  3. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد * و کافران هرگز نپندارند که پیش افتاده‌اند بی‌گمان آنان (ما را) به ستوه نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۸-۵۹.
  4. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید * و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۷-۲۸.
  5. «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
  6. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  7. «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  8. «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم؛ اگر نماز را بر پا داشتید و زکات پرداختید و به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یاری کردید و به خداوند وامی‌نکو پرداختید من از گناهان شما چش * پس چون پیمان شکستند، آنان را لعنت کردیم و دلهایشان سخت گردانیدیم (که موعظه در آن اثر نکرد)، کلمات خدا را از جای خود تغییر می‌دهند و از آن کلمات که به آنها پند داده شد نصیب بزرگی را از دست دادند. و دائم بر خیانتکاری آن قوم مطلع می‌شوی جز قلیلی از ایشان (که با ایمان و نکوکارند)، پس تو از آنها درگذر و (کار بدشان را) عفو کن، که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۲.
  9. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۱.
  10. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.
  11. «و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کرده‌اند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.
  12. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  13. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  14. «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.
  15. «پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را بب» سوره مائده، آیه ۱۳.
  16. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۵۰۵.
  17. الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص۶۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص۱۸۳، «خون».
  18. مفردات، ص۳۰۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».
  19. التبیان، ج ۵، ص۱۰۵.
  20. لسان العرب، ج ۴، ص۲۵۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص۱۸۳، «خون».
  21. لغت‌نامه، ج ۷، ص۱۰۱۸۷ ـ ۱۰۱۸۸، «خیانت».
  22. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۱۸.
  23. «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  24. سوره نساء، آیه ۱۰۸.
  25. تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.
  26. «(خداوند) خیانت چشم‌ها و آنچه را درون‌ها پنهان می‌دارند می‌داند» سوره غافر، آیه ۱۹.
  27. المیزان، ج ۱۷، ص۳۲۰.
  28. «(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.
  29. عون المعبود، ج ۴، ص۲۸۴.
  30. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  31. التبیان، ج ۲، ص۱۳۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۰۱.
  32. تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.
  33. التعریفات، ص۲۶۲؛ مصطلحات الفقه، ص۵۵۵.
  34. الروضة البهیه، ج ۴، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.
  35. المیزان، ج ۹، ص۱۱۳.
  36. التطور الدلالی، ص۱۷۰، ۲۶۲، ۲۸۶، ۳۴۸؛ تحلیل زبان قرآن، ص۲۲۷ ـ ۲۴۶.
  37. جوامع الجامع، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تفسیر المظهری، ج ۵، ص۵۴.
  38. مجمع‌البیان، ج ۵، ص۳۸۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۴۶.
  39. سوره یوسف، آیه ۸۰.
  40. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  41. الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ روح البیان، ج ۳، ص۴۲۸؛ التفسیرالمنیر، ج ۹، ص۲۹۸.
  42. سوره توبه، آیه ۹۱.
  43. جواهرالکلام، ج ۲۷، ص۱۲۸؛ القواعد الفقهیه، ج ۲، ص۱۲.
  44. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۱۹.
  45. غریب الحدیث، ج ۱، ص۲۰۰.
  46. لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۰۰، «غلل».
  47. التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۱۴.
  48. جامع البیان، ج ۱۰، ص۳۵؛ التبیان، ج ۶، ص۱۵۵.
  49. معجم الفروق اللغویه، ص۲۲۸.
  50. المیزان، ج ۹، ص۱۱۸.
  51. مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۶۲.
  52. تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.
  53. مفردات، ص۳۰۵، «خون».
  54. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۱.