فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۱۶: خط ۲۱۶:
::::#انسان کامل فلسفه آفرینش جهان است؛
::::#انسان کامل فلسفه آفرینش جهان است؛
::::#حدوث و بقای خلقت به تحقق غایت و فلسفه آن بستگی دارد.
::::#حدوث و بقای خلقت به تحقق غایت و فلسفه آن بستگی دارد.
:::::*چنان که گذشت، در جهان بینی اسلامی، [[امام]] جایگاهی بس والا دارد. بر اساس نص [[قرآن کریم]]، [[امامت]] مقامی است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] بدان نایل آمد. بی‌تردید، دارنده چنین مقامی، انسان کامل و بلکه کامل‌ترین انسان روزگار خویش است. از سوی دیگر، [[قرآن کریم]] یادآور شده است که انسان خلیفه خداوند در زمین است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جاعِلٌ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ خَليفَةً }}﴾}}؛ <ref>من در روی زمین، جانشینی[= نماینده‌ای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.</ref>. روشن است این مقام، همه فرزندان [[حضرت آدم]]{{ع}} را شامل نمی‌شود، چون ـ چنان که [[قرآن کریم]] فرموده است ـ کافران، مشرکان و گنه‌کاران، یعنی همه کسانی که از حدود الهی تجاوز می‌کنند، ستم کارند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}؛ <ref>و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. این افراد، شایسته دست‌یابی به مقام والای خلافت الهی نیستند؛ زیرا این مقام "عهد الهی" است و ستمگران از آن بی‌بهره‌اند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ }}﴾}}؛ <ref>پیمان من، به ستم کاران نمی‌رسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]]، در آیات بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است؛<ref>{{عربی|﴿{{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً }}﴾}}؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا }}﴾}}...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمت‌ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... }}﴾}}؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.</ref> از سوی دیگر، فلسفه آفرینش زمین و مواهب طبیعی، آزمودن آدمیان است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا }}﴾}}؛<ref>ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آن‌ها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند. سوره کهف، آیه۷.</ref>. آزمودن الهی از طریق پرستش خداوند و صبر و پایداری در برابر ناملایمات، که از ایمان سرشار به خداوند سرچشمه می‌گیرد، به انجام می‌رسد:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }}﴾}})؛ <ref>و بشارت ده به استقامت کنندگان*آن‌ها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز می‌گردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] نیل به مقام [[امامت]] را به صبر و استقامت در برابر آزمودن‌های الهی مشروط می‌داند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}})؛ <ref>و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت می‌کردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.</ref>. در این آیه، علاوه بر صبر و استقامت، از یقین نیر سخن به میان آمده است. در حقیقت، یقین منشأ و عامل صبر و پایداری در راه خداست؛ چنان که درباره حضرت ابراهیم{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }}﴾}})؛ <ref>و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با برخورداری از چنین یقینی، از امتحان الهی سرافراز بیرون می‌آید و به مقام والای [[امامت]] نایل می‌شود: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا }}﴾}})؛ <ref>[به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.</ref> این آیات و نظایر آن ها به روشنی نشان می‌دهد [[امام]]، نمونه انسان کامل و بلکه کامل‌ترین انسان در روزگار خویش است و فلسفه عالی آفرینش جهان به شمار می‌رود. از آن جا که جهان، فعل خداوند حکیم است و در فعل الهی لغو و عبث و بطلان راه ندارد، حدوث و بقای جهان در گرو وجود چنین انسانی است. بدین جهت است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" لَوْ أَنَ‏ الْإِمَامَ‏ رُفِعَ‏ مِنَ‏ الْأَرْضِ‏ سَاعَةً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهِ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ‏‏"}}<ref>اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.</ref>. بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} تأکید کرده است که خداوند هرگز زمین را از حجت الهی ظاهر و شناخته شده یا پنهان و ناشناخته خالی نخواهد گذاشت.<ref> {{عربی|" اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ ..."}}؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.</ref> نکته جالب توجه این است که امام علی{{ع}} آنان را خلفای الهی در زمین می داند:{{عربی|" أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶. </ref> از این جا می‌توان معنای این فراز از "دعای عدیله" را به نیکی باز شناخت که می‌فرماید: {{عربی|" بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء "}}<ref>به یمن و مبارکی وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.</ref>
:::::*چنان که گذشت، در جهان بینی اسلامی، [[امام]] جایگاهی بس والا دارد. بر اساس نص [[قرآن کریم]]، [[امامت]] مقامی است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[نبوت]] بدان نایل آمد. بی‌تردید، دارنده چنین مقامی، انسان کامل و بلکه کامل‌ترین انسان روزگار خویش است. از سوی دیگر، [[قرآن کریم]] یادآور شده است که انسان خلیفه خداوند در زمین است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جاعِلٌ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ خَليفَةً }}﴾}}؛ <ref>من در روی زمین، جانشینی[= نماینده‌ای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.</ref>. روشن است این مقام، همه فرزندان [[حضرت آدم]]{{ع}} را شامل نمی‌شود، چون ـ چنان که [[قرآن کریم]] فرموده است ـ کافران، مشرکان و گنه‌کاران، یعنی همه کسانی که از حدود الهی تجاوز می‌کنند، ستم کارند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}؛ <ref>و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. این افراد، شایسته دست‌یابی به مقام والای خلافت الهی نیستند؛ زیرا این مقام "عهد الهی" است و ستمگران از آن بی‌بهره‌اند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ }}﴾}}؛ <ref>پیمان من، به ستم کاران نمی‌رسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.</ref>. [[قرآن کریم]]، در آیات بسیار و با تعبیرهای مختلف، یادآور شده است که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است؛<ref>{{عربی|﴿{{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً }}﴾}}؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا }}﴾}}...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمت‌ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. {{عربی|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... }}﴾}}؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.</ref> از سوی دیگر، فلسفه آفرینش زمین و مواهب طبیعی، آزمودن آدمیان است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا }}﴾}}؛<ref>ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آن‌ها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند. سوره کهف، آیه۷.</ref>. آزمودن الهی از طریق پرستش خداوند و صبر و پایداری در برابر ناملایمات، که از ایمان سرشار به خداوند سرچشمه می‌گیرد، به انجام می‌رسد: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }}﴾}})؛ <ref>و بشارت ده به استقامت کنندگان*آن‌ها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز می‌گردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] نیل به مقام [[امامت]] را به صبر و استقامت در برابر آزمودن‌های الهی مشروط می‌داند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}})؛ <ref>و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت می‌کردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.</ref>. در این آیه، علاوه بر صبر و استقامت، از یقین نیر سخن به میان آمده است. در حقیقت، یقین منشأ و عامل صبر و پایداری در راه خداست؛ چنان که درباره حضرت ابراهیم{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }}﴾}})؛ <ref>و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با برخورداری از چنین یقینی، از امتحان الهی سرافراز بیرون می‌آید و به مقام والای [[امامت]] نایل می‌شود: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا }}﴾}})؛ <ref>[به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.</ref> این آیات و نظایر آن ها به روشنی نشان می‌دهد [[امام]]، نمونه انسان کامل و بلکه کامل‌ترین انسان در روزگار خویش است و فلسفه عالی آفرینش جهان به شمار می‌رود. از آن جا که جهان، فعل خداوند حکیم است و در فعل الهی لغو و عبث و بطلان راه ندارد، حدوث و بقای جهان در گرو وجود چنین انسانی است. بدین جهت است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" لَوْ أَنَ‏ الْإِمَامَ‏ رُفِعَ‏ مِنَ‏ الْأَرْضِ‏ سَاعَةً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهِ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ‏‏"}}<ref>اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.</ref>. بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} تأکید کرده است که خداوند هرگز زمین را از حجت الهی ظاهر و شناخته شده یا پنهان و ناشناخته خالی نخواهد گذاشت.<ref> {{عربی|" اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ ..."}}؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.</ref> نکته جالب توجه این است که امام علی{{ع}} آنان را خلفای الهی در زمین می داند:{{عربی|" أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ"}}<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶. </ref> از این جا می‌توان معنای این فراز از "دعای عدیله" را به نیکی باز شناخت که می‌فرماید: {{عربی|" بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء "}}<ref>به یمن و مبارکی وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.</ref>
:::::*'''هدایت نهایی:''' بر اساس حقایق توحیدی، هدایت به صورت مستقل و بالذات در عرصه تکوین و تشریع به خداوند اختصاص دارد؛ آن که دنیا و آخرت مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه هدایت نیز شمرده می‌شود: {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ }}﴾}}<ref>به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.</ref> اما خداوند، به مقتضای علم و حکمت خود، جهان را بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار ساخته و برای امور مختلف، مدبران و کارگزاران ویژه قرار داده است؛ تدبیر گرانی که همگی با اجازه و مشیت وی به تدبیر و اداره امور جهان اشتغال دارند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا }}﴾}}<ref>و آن ها که امور را تدبیر می‌کنند؛ نازعات،آیه۵.</ref>. بر این اساس، خداوند برای هدایت بشر اسباب و راه‌های گوناگونی مقرر داشته است. هدایت انسان و اسباب و راه‌های آن، با ابعاد وجودی وی تناسب دارد، زیرا انسان هم وجود طبیعی و غریزی دارد و هم وجود عقلانی و روحانی. هدایت‌های او نیز همه این ابعاد را شامل می‌شود؛ ولی آنچه از ویژگی‌های بشر به شمار می‌رود، هدایت عقلانی و روحانی است. بی تردید، عقل و خرد از ابزارهای درونی و مهم این هدایت شمرده می‌شود. درک وجدانی و کشش فطری به سوی ارزشهای متعالی و کمال وجودی نیز از دیگر ابزارهای درونی هدایت انسانی است. قرآن کریم می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref>و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.</ref> اما اهمیت خلقت انسان و برجستگی هدف آفرینش او از سویی و خطرهای مهمی که از درون و بیرون سعادت و رستگاری اش را تهدید می کند از سوی دیگر، چنان اقتضا کرده است که خداوند او را از اسباب هدایت بیرونی، که پیشوایان الهی اند، برخوردار سازد . این حقیقت فلسفه شریعت‌ها و نبوت‌های الهی به شمار می آید. هدایت‌گری پیشوایان الهی، تنها از بیرون و در حد نشان دادن راه رسیدن به مقصود می‌رساند. شواهد تاریخی و تجربی نشان می‌دهد، پیشوایان الهی در دل‌های آماده نفوذ می‌کنند و آن‌ها را به سوی کمال و جمال خود، که جلوه عالی کمال و جمال الهی است، می‌کشند؛ یعنی آنان هم ولایت تشریعی دارند، هم ولایت تکوینی. البته این دو ولایت در طول ولایت الهی و با اجازه و مشیت خداوند است؛ به عبارت دیگر، خداوند خود به آنان چنین قدرت و نفوذی بخشیده است. قرآن کریم، پس از اشاره به پیامبرانی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت اسحاق]] و [[حضرت یعقوب]]{{عم}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}﴾}}؛ <ref>و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت می‌کردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و تنها ما را عبادت می‌کردند؛ انبیاء، آیه ۷۳</ref>. با توجه به این که [[حضرت ابراهیم]] پیش از دست یابی به [[مقام امامت]]، از [[مقام نبوت]] و [[هدایت تشریعی]] برخوردار بود (شریعت الهی و راه حق را به مردم ابلاغ می کرد) ، باید گفت هدایت موجود در این آیه بر مقام [[امامت]] متفرع گردیده و به معنای [[هدایت تکوینی]] و ایصال به مطلوب است، نه [[هدایت تشریعی]] و ارائه طریق. بر این اساس، مراد از واژه "امر"، که سبب هدایت شناخته شده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}﴾}}، امر تکوینی خداوند است، نه احکام دینی؛ همان امری که در [[قرآن کریم]]: {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ }}﴾}}<ref>فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید : «موجود باش!» آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره یس، آیه ۸۲. </ref> از آن نام برده شده است؛ یعنی فیوضات معنوی و مقامات باطنی [[امام]] در درون مؤمنان نفوذ می‌کند و آنان را در مسیر مستقیم هدایت قرار می‌دهد؛ به عبارت دیگر، همان‌گونه که [[پیامبر]] در فیوضات ظاهری واسطه میان خدا و خلق است و شرایع آسمانی را، که از طریق وحی دریافت کرده، در میان انسان‌ها منتشر می‌سازد، [[امام]] در فیوضات باطنی واسطه خدا و خلق است و از طریق نهان و نفوذ در روان مؤمنان آنان را در طریق حق قرار می‌دهد البته برخی از پیامبران از هر دو مقام برخوردار بوده‌اند.<ref> محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴</ref> آری، از آن‌جا که پیامبران در کمالات وجودی متفاوت بوده‌اند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ }}﴾}}<ref>بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳</ref>. [[هدایت تکوینی]] و تشریعی آنان نیز متفاوت بوده است؛ چنان‌که تنها برخی از آنان«اولوالعزم» شناخته شده‌اند و فقط شماری صاحب شریعت بوده‌اند. امام باقر{{ع}} امام را نوری می‌داند که دل‌های مؤمنان را روشن می‌کند و روشنایی آن از خورشید تابنده‌تر است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ }}﴾}}،<ref> کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.</ref> نور امام در دل‌های مؤمنان از نور خورشید تابناک روز، درخشان‌تر است. البته همه دل‌ها برای بهره‌مندی از پرتو نور درخشان [[امامت]]، شایستگی ندارند؛ شرط بهره‌مندی از نور [[امامت]] و [[ولایت]]، این است که انسان دل از غبار و آلودگی به رذایل پاک کند و به پیشوایان الهی محبت ورزد. بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور [[امام]] مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، شناخت [[امام]] و [[ایمان]] به وی ضرورت ندارد، ولی در این مورد، یقین و [[ایمان]] لازم است. البته یقین و ایمان به مشاهده و معرفت حسی نیازمند نیست، چنان‌که انسان، بدون مشاهده حسی خداوند، به وجودش یقین و ایمان دارد.
:::::*'''هدایت نهایی:''' بر اساس حقایق توحیدی، هدایت به صورت مستقل و بالذات در عرصه تکوین و تشریع به خداوند اختصاص دارد؛ آن که دنیا و آخرت مخلوق و مملوک اوست، سرچشمه هدایت نیز شمرده می‌شود: {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ* فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ }}﴾}}<ref>به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.</ref> اما خداوند، به مقتضای علم و حکمت خود، جهان را بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار ساخته و برای امور مختلف، مدبران و کارگزاران ویژه قرار داده است؛ تدبیر گرانی که همگی با اجازه و مشیت وی به تدبیر و اداره امور جهان اشتغال دارند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا }}﴾}}<ref>و آن ها که امور را تدبیر می‌کنند؛ نازعات،آیه۵.</ref>. بر این اساس، خداوند برای هدایت بشر اسباب و راه‌های گوناگونی مقرر داشته است. هدایت انسان و اسباب و راه‌های آن، با ابعاد وجودی وی تناسب دارد، زیرا انسان هم وجود طبیعی و غریزی دارد و هم وجود عقلانی و روحانی. هدایت‌های او نیز همه این ابعاد را شامل می‌شود؛ ولی آنچه از ویژگی‌های بشر به شمار می‌رود، هدایت عقلانی و روحانی است. بی تردید، عقل و خرد از ابزارهای درونی و مهم این هدایت شمرده می‌شود. درک وجدانی و کشش فطری به سوی ارزشهای متعالی و کمال وجودی نیز از دیگر ابزارهای درونی هدایت انسانی است. قرآن کریم می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref>و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.</ref> اما اهمیت خلقت انسان و برجستگی هدف آفرینش او از سویی و خطرهای مهمی که از درون و بیرون سعادت و رستگاری اش را تهدید می کند از سوی دیگر، چنان اقتضا کرده است که خداوند او را از اسباب هدایت بیرونی، که پیشوایان الهی اند، برخوردار سازد . این حقیقت فلسفه شریعت‌ها و نبوت‌های الهی به شمار می آید. هدایت‌گری پیشوایان الهی، تنها از بیرون و در حد نشان دادن راه رسیدن به مقصود می‌رساند. شواهد تاریخی و تجربی نشان می‌دهد، پیشوایان الهی در دل‌های آماده نفوذ می‌کنند و آن‌ها را به سوی کمال و جمال خود، که جلوه عالی کمال و جمال الهی است، می‌کشند؛ یعنی آنان هم ولایت تشریعی دارند، هم ولایت تکوینی. البته این دو ولایت در طول ولایت الهی و با اجازه و مشیت خداوند است؛ به عبارت دیگر، خداوند خود به آنان چنین قدرت و نفوذی بخشیده است. قرآن کریم، پس از اشاره به پیامبرانی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت اسحاق]] و [[حضرت یعقوب]]{{عم}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}﴾}}؛ <ref>و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت می‌کردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و تنها ما را عبادت می‌کردند؛ انبیاء، آیه ۷۳</ref>. با توجه به این که [[حضرت ابراهیم]] پیش از دست یابی به [[مقام امامت]]، از [[مقام نبوت]] و [[هدایت تشریعی]] برخوردار بود (شریعت الهی و راه حق را به مردم ابلاغ می کرد) ، باید گفت هدایت موجود در این آیه بر مقام [[امامت]] متفرع گردیده و به معنای [[هدایت تکوینی]] و ایصال به مطلوب است، نه [[هدایت تشریعی]] و ارائه طریق. بر این اساس، مراد از واژه "امر"، که سبب هدایت شناخته شده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}﴾}}، امر تکوینی خداوند است، نه احکام دینی؛ همان امری که در [[قرآن کریم]]: {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ }}﴾}}<ref>فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید : «موجود باش!» آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره یس، آیه ۸۲. </ref> از آن نام برده شده است؛ یعنی فیوضات معنوی و مقامات باطنی [[امام]] در درون مؤمنان نفوذ می‌کند و آنان را در مسیر مستقیم هدایت قرار می‌دهد؛ به عبارت دیگر، همان‌گونه که [[پیامبر]] در فیوضات ظاهری واسطه میان خدا و خلق است و شرایع آسمانی را، که از طریق وحی دریافت کرده، در میان انسان‌ها منتشر می‌سازد، [[امام]] در فیوضات باطنی واسطه خدا و خلق است و از طریق نهان و نفوذ در روان مؤمنان آنان را در طریق حق قرار می‌دهد البته برخی از پیامبران از هر دو مقام برخوردار بوده‌اند.<ref> محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴</ref> آری، از آن‌جا که پیامبران در کمالات وجودی متفاوت بوده‌اند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ }}﴾}}<ref>بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳</ref>. [[هدایت تکوینی]] و تشریعی آنان نیز متفاوت بوده است؛ چنان‌که تنها برخی از آنان«اولوالعزم» شناخته شده‌اند و فقط شماری صاحب شریعت بوده‌اند. امام باقر{{ع}} امام را نوری می‌داند که دل‌های مؤمنان را روشن می‌کند و روشنایی آن از خورشید تابنده‌تر است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ }}﴾}}،<ref> کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.</ref> نور امام در دل‌های مؤمنان از نور خورشید تابناک روز، درخشان‌تر است. البته همه دل‌ها برای بهره‌مندی از پرتو نور درخشان [[امامت]]، شایستگی ندارند؛ شرط بهره‌مندی از نور [[امامت]] و [[ولایت]]، این است که انسان دل از غبار و آلودگی به رذایل پاک کند و به پیشوایان الهی محبت ورزد. بدیهی است این تأثیرگذاری، همچون تأثیر نخست، به حضور [[امام]] مشروط نیست؛ با این تفاوت که در اثر نخست، شناخت [[امام]] و [[ایمان]] به وی ضرورت ندارد، ولی در این مورد، یقین و [[ایمان]] لازم است. البته یقین و ایمان به مشاهده و معرفت حسی نیازمند نیست، چنان‌که انسان، بدون مشاهده حسی خداوند، به وجودش یقین و ایمان دارد.
:::::*'''حضور ناشناخته''' گاه تصور می‌شود [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در منطقه‌ای دور دست زندگی می‌کند و هیچ ارتباطی با مردم ندارد، ولی روایات معصومان این نظر را تأیید نمی‌کند. بر اساس روایات، [[امام]]{{ع}}  میان مردم زندگی می‌کند و آنان را می‌بیند و می‌شناسد، ولی مردم او را نمی‌بینند یا می‌بینند و نمی‌شناسند. این روایات تأکید می‌کنند، [[امام]]{{ع}} در موسم حج در جمع زائران خانه خدا حضور دارد و آنان را می‌بیند، ولی حاجیان او را نمی‌بینند یا نمی‌شناسند. نعمانی می‌نویسد: [[امام]]{{ع}} پس از بیان سرگردانی بسیاری از مردم در عصر [[غیبت]] و روی آوردن آن‌ها به تردید و انکار در مسئله وجود [[امام]]، سوگند یادکرده است حجت خداوند در میانم مردم به سر می‌برد، سخن آنان را می‌شوند و مردم را می‌بیند، ولی آنان او را نمی‌بینند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲. </ref> [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود ولی در آینده، خداوند مردم را به دلیل ستم کاری‌شان از دیدن حجت الهی محروم می‌سازد. حجت خداوند مردم را می‌شناسد و آنان او را نمی‌شناسد؛ همان گونه که حضرت یوسف مردم را می‌شناخت و آنان او را انکار می‌کردند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱. </ref> ایشان هم چنین فرمودند: "مردم به [[امام]] خویش دست‌رسی ندارند. [[امام]]{{ع}} در موسم حج حضور دارد و مردم را می‌بیند و آنان او را نمی‌بینند. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.</ref>. بر اساس حدیث دوم، مردم [[امام]] را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند. مطابق دو حدیث دیگر، مردم شخص [[امام]] را نمی‌بینند. مفاد حدیث دوم در کلامی که [[شیخ طوسی]] از دومین نایب خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نقل کرده است نیز به چشم می‌خورد؛ [[محمد بن عثمان]] می‌گوید: "به خدا سوگند، صاحب این امر [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} هر سال موسم حج حاضر می شود؛ مردم را می‌بیند و آنان را می‌شناسد. مردم نیز او را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>. این سخن در یکی از توقیعات امام عصر{{ع}}  دیده می‌شود.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹. </ref> روشن است، این دو دسته روایات با یکدیگر سازگاری دارند. می‌توان مقصود از روایات دالّ بر عدم رؤیت [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را نشناختن آن حضرت دانست، زیرا:  
:::::*'''حضور ناشناخته''' گاه تصور می‌شود [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در منطقه‌ای دور دست زندگی می‌کند و هیچ ارتباطی با مردم ندارد، ولی روایات معصومان این نظر را تأیید نمی‌کند. بر اساس روایات، [[امام]]{{ع}}  میان مردم زندگی می‌کند و آنان را می‌بیند و می‌شناسد، ولی مردم او را نمی‌بینند یا می‌بینند و نمی‌شناسند. این روایات تأکید می‌کنند، [[امام]]{{ع}} در موسم حج در جمع زائران خانه خدا حضور دارد و آنان را می‌بیند، ولی حاجیان او را نمی‌بینند یا نمی‌شناسند. نعمانی می‌نویسد: [[امام]]{{ع}} پس از بیان سرگردانی بسیاری از مردم در عصر [[غیبت]] و روی آوردن آن‌ها به تردید و انکار در مسئله وجود [[امام]]، سوگند یادکرده است حجت خداوند در میانم مردم به سر می‌برد، سخن آنان را می‌شوند و مردم را می‌بیند، ولی آنان او را نمی‌بینند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲. </ref> [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "زمین هرگز از حجت خداوند خالی نخواهد بود ولی در آینده، خداوند مردم را به دلیل ستم کاری‌شان از دیدن حجت الهی محروم می‌سازد. حجت خداوند مردم را می‌شناسد و آنان او را نمی‌شناسد؛ همان گونه که حضرت یوسف مردم را می‌شناخت و آنان او را انکار می‌کردند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱. </ref> ایشان هم چنین فرمودند: "مردم به [[امام]] خویش دست‌رسی ندارند. [[امام]]{{ع}} در موسم حج حضور دارد و مردم را می‌بیند و آنان او را نمی‌بینند. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.</ref>. بر اساس حدیث دوم، مردم [[امام]] را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند. مطابق دو حدیث دیگر، مردم شخص [[امام]] را نمی‌بینند. مفاد حدیث دوم در کلامی که [[شیخ طوسی]] از دومین نایب خاص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نقل کرده است نیز به چشم می‌خورد؛ [[محمد بن عثمان]] می‌گوید: "به خدا سوگند، صاحب این امر [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} هر سال موسم حج حاضر می شود؛ مردم را می‌بیند و آنان را می‌شناسد. مردم نیز او را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>. این سخن در یکی از توقیعات امام عصر{{ع}}  دیده می‌شود.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹. </ref> روشن است، این دو دسته روایات با یکدیگر سازگاری دارند. می‌توان مقصود از روایات دالّ بر عدم رؤیت [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را نشناختن آن حضرت دانست، زیرا:  
خط ۳۷۰: خط ۳۷۰:
::::#نظام جهان بر اساس اسباب و مسببات است و هر پدیده‌ای از راه سبب و علت، ایجاد می‌شود. در رأس این سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است.
::::#نظام جهان بر اساس اسباب و مسببات است و هر پدیده‌ای از راه سبب و علت، ایجاد می‌شود. در رأس این سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است.
::::#نظام جهان، بر اساس هدف و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایتِ از این نظام و هدف آن، پابرجا است، نظام نیز به حیات خود ادامه می‌دهد. هدف از خلقت عالم، امکان حیات انسان است و هدف از خلقت آدمی، عبادت و عبودیت است. عبادت و عبودیتِ کامل که همراه معرفتِ کامل است، فقط از طریق [[امام]] و حجّت خدا تحقق می‌یابد؛ پس تا زمانی که [[امام]] هست، هدف از خلقت نیز باقی است؛ لذا در سایه وجود او نظام هستی پا برجا است.
::::#نظام جهان، بر اساس هدف و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایتِ از این نظام و هدف آن، پابرجا است، نظام نیز به حیات خود ادامه می‌دهد. هدف از خلقت عالم، امکان حیات انسان است و هدف از خلقت آدمی، عبادت و عبودیت است. عبادت و عبودیتِ کامل که همراه معرفتِ کامل است، فقط از طریق [[امام]] و حجّت خدا تحقق می‌یابد؛ پس تا زمانی که [[امام]] هست، هدف از خلقت نیز باقی است؛ لذا در سایه وجود او نظام هستی پا برجا است.
:::::*'''دفع بلا:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "خداوند، ستارگان را امان برای اهل آسمان قرار داد و اهل بیتم را امان برای اهل زمین".<ref>{{عربی|اندازه=120%|" جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ النُّجُومَ‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ‏ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.</ref>. نظیر این تعبیر، از وجود مقدس [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز صادر شده است: "من، آخرین اوصیا هستم. به واسطه من، خدا، بلا را از خاندان و شیعیانم دفع می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِيَ‏ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.</ref>. به نظر می‌آید مراد از بلا، عذاب‌هایی باشد که به سبب اعمال ناشایست انسان‌ها باید نازل می‌شد؛ ولی به سبب آن که وجود مقدس حجت خدا در میان مردم است، عذاب دفع می‌شود. خداوند، به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید:{{عربی|﴿{{متن قرآن| وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}﴾}}<ref> و خداوند، آنان را عذاب نمی‌کند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>
:::::*'''دفع بلا:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "خداوند، ستارگان را امان برای اهل آسمان قرار داد و اهل بیتم را امان برای اهل زمین".<ref>{{عربی|اندازه=120%|" جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ النُّجُومَ‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ‏ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.</ref>. نظیر این تعبیر، از وجود مقدس [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز صادر شده است: "من، آخرین اوصیا هستم. به واسطه من، خدا، بلا را از خاندان و شیعیانم دفع می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِيَ‏ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.</ref>. به نظر می‌آید مراد از بلا، عذاب‌هایی باشد که به سبب اعمال ناشایست انسان‌ها باید نازل می‌شد؛ ولی به سبب آن که وجود مقدس حجت خدا در میان مردم است، عذاب دفع می‌شود. خداوند، به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}﴾}}<ref> و خداوند، آنان را عذاب نمی‌کند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>
:::::*'''امید بخشی:''' آدمی، به امید زنده است، امید به آینده‌ای سبز و روشن که در آن، اثری از پلیدی و تباهی نباشد. انسان، منتظر چنین ایام زیبایی است و بهترین عمل او نیز انتظار فرج و دمیدن صبح ظفر است. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "برترین عمل امت من، انتظار فرج است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَج‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.</ref>. وجود امامی‌ که منتظر إذن الهی برای ظهور است، به مردم دلگرمی‌ می‌دهد و گام‌های آنان را در جاده انتظار استوار می‌کند. به راستی، آیا وجود رهبرِ در تبعید، انقلاب را ایجاد می‌کند و مردم را به جوشش و حرکت در می‌آورد یا وعده آمدن فردی در آینده که دورانِ حیاتی در این زمان برای او متصور نیست؟
:::::*'''امید بخشی:''' آدمی، به امید زنده است، امید به آینده‌ای سبز و روشن که در آن، اثری از پلیدی و تباهی نباشد. انسان، منتظر چنین ایام زیبایی است و بهترین عمل او نیز انتظار فرج و دمیدن صبح ظفر است. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "برترین عمل امت من، انتظار فرج است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَج‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.</ref>. وجود امامی‌ که منتظر إذن الهی برای ظهور است، به مردم دلگرمی‌ می‌دهد و گام‌های آنان را در جاده انتظار استوار می‌کند. به راستی، آیا وجود رهبرِ در تبعید، انقلاب را ایجاد می‌کند و مردم را به جوشش و حرکت در می‌آورد یا وعده آمدن فردی در آینده که دورانِ حیاتی در این زمان برای او متصور نیست؟
:::::*'''خودسازی:''' از دیگر آثار وجودی [[امام]]، پیدایش و تقویّت روحیه خودسازی و تهذیب نفس است. بر اساس روایات<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.</ref> [[امام]] و حجت خدا، ناظر و شاهد بر اعمال است. هر روز و  هر هفته، اعمال انسان‌ها خدمت آن بزرگوار عرضه می‌شود. کسی که دوستدار [[امام]] باشد، راضی نمی‌شود [[امام]]، ناظر بر اعمال ناپسند او باشد و با دیدن اعمال بد او، غمگین و ناراحت شود؛ لذا سعی می‌کند دقت بیشتری در اعمال خود داشته باشد و به گونه‌ای رفتار کند که رضایت امامش را به دست آورد. در کنار این آثار، آثار دیگری هم هست؛ مانند هدایت‌گری و پاسخ گویی به نیازهای علمی‌و….
:::::*'''خودسازی:''' از دیگر آثار وجودی [[امام]]، پیدایش و تقویّت روحیه خودسازی و تهذیب نفس است. بر اساس روایات<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.</ref> [[امام]] و حجت خدا، ناظر و شاهد بر اعمال است. هر روز و  هر هفته، اعمال انسان‌ها خدمت آن بزرگوار عرضه می‌شود. کسی که دوستدار [[امام]] باشد، راضی نمی‌شود [[امام]]، ناظر بر اعمال ناپسند او باشد و با دیدن اعمال بد او، غمگین و ناراحت شود؛ لذا سعی می‌کند دقت بیشتری در اعمال خود داشته باشد و به گونه‌ای رفتار کند که رضایت امامش را به دست آورد. در کنار این آثار، آثار دیگری هم هست؛ مانند هدایت‌گری و پاسخ گویی به نیازهای علمی‌و….

نسخهٔ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۲۰

الگو:پرسش غیرنهایی

فواید امام غایب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

فواید امام غایب چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • امام غایب چه فایده‌ای برای مسلمانان می‌تواند داشته باشد؟
  • چه فایده‌ای در وجود امامی است که حافظ شرع و ملت نبوده و اجرای احکام الهی نمی‌کند؟
  • اگر قرار است که امام در پشت پرده غیبت باشد و بر کسی ظاهر نگردد و نیز متولی اقامه حدّ و تنفیذ حکم نگردد و مردم را به حقّ و جهاد با دشمن دعوت نکند، چه فایده‌ای در وجود اوست؟
  • امامی که غائب باشد چه فایده‌ای دارد؟
  • چه آثار و فوایدی بر وجود امام غائب مترتب است؟
  • امام غایب چه فایده‌ای برای مسلمانان دارد؟
  • وجود امام غائب چه فایده‌ای دارد؟
  • وجود حضرت حجت در پس پرده غیبت چه سودی برای مردم دارد؟

پاسخ نخست

محمد جواد خراسانی
آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:
«اما اعتقاد به امام غائب متوقف بر وجود فایده نیست. اعتقاد به امام مدخلیت در ایمان دارد. پیامبر (ص) فرمود: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جالیة"[۱] آن‌که بمیرد و امام وقت خود را نشناسد به مردن جاهلیت مرده.
و دیگر: ایمان به غیب در نزد خداوند از امور مهمه است. خداوند فرمود: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ[۲]. و تأثیر بزرگی در ایمان و اخلاص دارد.
اعتقاد به ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ و سؤال قبر و آن‌چه راجع به معاد است، همه از ایمان به غیب است و در ثبات در استقامت و از حدود خارج نشدن و طغیان نکردن اثر عظیم دارد. به عینه همین آثار در اعتقاد به امام غائب است.
مسلم وقتی که بداند که امام او موجود است و بر اعمال او حاضر و ناظر است، بسیار فرق دارد با آن وقتی‌که بداند امامی نیست، چنان‌که ما حسا می‌بینیم کسانی که جدا معتقد به او هستند و او را ناظر بر خود می‌بینند مردمان ساکت و افتاده و متواضع و خاضع بی‌آزار و از معاصی و طغیان برکنارند. پس نفس اعتقاد بی‌اثر نیست و لو فرض شود که وجود او بی‌فایده است.
و ایضا صرف دانستن این‌که موجود است مایه دلگرمی و دلخوشی است در مقابل ابتلائات و حوادث، چنان‌که قوم موسی (ع) بعد از علم به وجود او دلخوش و دلگرم بودند.
و ایضا انتظار ظهور او مایه دلگرمی دیگر است و ایضا مهیا برای تضرع و زاری و دعا بر تعجیل فرج او می‌شوند مانند قوم موسی (ع) و ایضا در شدائد و گرفتاری‌ها توسل به او می‌جویند.
و ایضا چون او بعد از انتظار بسیار، ظاهر شود بیش‌تر مورد رغبت گردد و بهتر به او ایمان آورند و در نصرت او پایداری کنند. ایضا چون سن او از همه بیش‌تر باشد و قدیمی‌تر باشد باز بیش‌تر سبب ایمان به او گردد و ایمان به او عمومی‌تر شود و پیر و جوان همه ایمان به او آورند. و صرف اعتقاد با عدم فایده وجودی چه‌بسا مطلوب حق باشد چنان‌که به نص قرآن خداوند از پیامبران سابق و امت‌های ایشان، پیمان بر ایمان به پیامبر خاتم (ص) گرفت با این‌که برای ایشان در آن وقت آثار وجودیه‌ای نداشت.
و اما فایده در وجود او با غیبت، چنان نیست که شما از روی بی‌اطلاعی فرض کردید که بی‌فایده محض باشد، بلکه فواید او از نظر شیعه بسیار است. و جمله این فواید بر دو نوع است:
نوعی عامه و نوعی خاصه، مخصوص شیعیان و این نیز بر دو نوع است: قسمی و برای نوع شیعیان و قسمی برای افرادی به‌خصوص.
و اما فایده عمومی: یکی: آن‌که اگر وجود حجت خدا نباشد زمین استقرار ندارد. ""لو لا الحجة لساخت الأرض بأهلها""[۳] اگر حجت نباشد زمین اهلش را به خود فرو می‌برد.
دوم: این‌که امام از نظر شیعه دو جنبه دارد: جنبه ولایتی و جنبه امامتی.
جنبه امامتی است که بستگی به حضور او دارد و اما جنبه ولایتی که عبارت است از تصرفات در امور کونیه و باید همه مقدرات تکوینیه از نظر او بگذرد که: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ[۴]
اشاره به آن دارد، موقوف به حضور او در میان مردم نیست، بلکه هر کجا باشد برای او یکسان است و فایده او از این نظر عائد عموم می‌گردد، مانند رحمانیت حق که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن می‌شود و وجهش این است که امام ولی خداست و شأن ولی و معنی او این است که خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی انجام گیرد و هر فیضی که به هرکس برسد باید از این دو باشد زیراکه باب الله و وجه الله است.
""و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا باذنه""[۵]. و این نحو از بهره و انتفاع همان است که خود آن حضرت مثل خود را به خورشید زیر ابر زد و در جواب سؤال اسحاق بن یعقوب چنین توقیع فرمود: "و اما وجه انتفاع از من در حال غیبت مانند انتفاع از خورشید است در زیر ابر، و من امانم برای اهل زمین چنان‌چه ستارگان امانند برای اهل آسمان .."[۶].
و به همین مضمون از حضرت رسول (ص) و حضرت صادق (ع) نیز روایت شده.
و اما فواید خاصه که اختصاص به شیعیان دارد
اما آن قسم نوعیش آن است که نوع شیعه مورد توجه آن حضرت است و از ایشان‌ مخفیانه حمایت می‌کند و دفع شر أشرار و کید کفار و فجار می‌نماید، به طوری سری و غیر مستقیم که هیچ‌کس متوجه نمی‌شود نقشه‌های ظالمان را برهم می‌زند، تدبیرات خائنان را درهم می‌شکند، چنان‌چه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره فرموده: ما اگرچه جاگزین شده‌ایم در مکانی که دور از مساکن ظالمین باشیم برحسب آن‌چه خداوند برای ما و شیعیان ما صلاح در این دیده تا مادامی که دولت دنیا برای فاسقین باشد، لکن مع الوصف علم ما به احوال شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما از ما مخفی نیست... ما اهمال نمی‌کنیم در مراعات شما و نه فراموش می‌کنیم یاد شما را و اگرنه این بود بلاها و شدائد بر شما نازل می‌شد و دشمنان، شما را درهم می‌شکستند و نابود می‌کردند پس بپرهیزید خدای جل جلاله را و ما را یاری و کمک کنید بر دستگیری خودتان[۷]. (یعنی کاری نکنید که نزد خدا نتوانیم از شما دستگیری کنیم و شما را سزاوار آن ببینیم که به خود واگذاریم).
و اما فواید خصوصی که عائد بعضی از افراد به‌خصوص می‌شود یا با سبب است؛ یعنی در اثر توسل و یا بدون سبب بلکه عنایت خاصی است که از خود آن حضرت می‌شود از جهت مصالحی که منظور می‌کند و آن‌ها اموری است:
اول: دستگیری از درماندگان.
دوم: دادرسی بینوایان.
سوم: راهنمایی راه گم کردگان.
چهارم: نجات دادن غرق‌شدگان.
پنجم: شفا دادن مریضی به اذن خدا بر سبیل اعجاز.
ششم: وسیله‌سازی برای ادای قرض.
هفتم: رفع گرفتاری‌ها و عسرت‌ها
هشتم: نجات دادن از زندان.
نهم: نجات دادن از دشمن و از مهالک و امثال ذلک.
دهم: به شرف ملاقات او نائل شدن.
و آن امور را گاهی به وسیله اعوان خود انجام می‌دهد و گاهی به دست خود. آن هم نوعا و غالبا به‌نحو نهانی و گاه هم به‌نحو عیانی که خود را ظاهر سازد در حین انجام. این هم باز نوعا غالبا به‌نحو ناشناس به‌طوری‌که بعد می‌فهمند آن حضرت بوده و بسیار کم اتفاق افتد که او را بشناسد و این امور را ممکن است گاهی برای دشمن خود یا ظالم و ستمگری نیز انجام دهد از جهت مصلحت، مثل این‌که اسباب هدایت او شود یا سبب تخفیف ظلم او شود بر دوستانش.
اما ملاقات آن حضرت در اثر توسل به‌نحو ناشناس بسیار است و با شناسایی بسیار کم و کم شنیده شده که آن حضرت خود را معرفی کند، اشخاصی که به خدمت آن حضرت رسیده‌اند بسیارند به کتب مبسوطه مراجعه شود.
و معلوم است که اشخاصی که به خدمت رسیده‌اند منحصر به همان‌ها که یادداشت کرده‌اند نیست، زیراکه هرکس به این فیض رسیده خود را معرفی نکرده و داعی بر اظهار نداشته یا اگر معرفی کرده و جمعی هم مطلع شده‌اند به نویسندگان نرسیده که نام او و قصه او را درج کنند»[۸].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.
  2. بقره، ۳.
  3. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.
  4. قدر، ۴ و ۵.
  5. فرازی از زیارت جمعه.
  6. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.
  7. احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.
  8. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
  9. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۶۲، ۴۶۳.
  10. آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره می‌گیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
  11. این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.
  12. آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمی‌ماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
  13. و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.
  14. اگر تو نبودی آسمانها را نمی‌آفریدیم
  15. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
  16. "عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین (ع) قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق (ع) کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب". ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.
  17. بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.
  18. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.
  19. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  20. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.
  21. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸.
  22. حسن بن يوسف مطهر حلی(علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۲
  23. ناصر مکارم شیرازی، مهدی (ع) انقلابی بزرگ، ص ۲۴۹ - ۲۶۹
  24. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ - ۹۴
  25. محمدباقر صدر، امام مهدی(ع) حماسه ای از نور، ص ۴۷ - ۵۲.
  26. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص:۱۸۰ - ۱۸۲.
  27. آن حضرت (ع) زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همان‌گونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
  28. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳.
  29. ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.
  30. قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.
  31. صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.
  32. احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.
  33. صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
  34. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸.
  35. الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.
  36. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
  37. همان.
  38. همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».
  39. ... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.
  40. همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند.»
  41. همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.
  42. وی از ملازمان خانهامام حسن عسکری(ع) بود.
  43. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
  44. بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و امام است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع می‌کند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا می‌فرماید: "خدا ایشان را عذاب نمی‌کند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستاره‌ها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمه‌ای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را ..." به‌واسطه آنها اهل عصیان را مهلت می‌دهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمی‌دهد.
  45. انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.
  46. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.
  47. توبه / ۱۰۵.
  48. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.
  49. همان، ج ۴؛ مگر دعا نمی‌کنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه می‌شود.
  50. همان، ح ۳.
  51. همان، ص ۱۹۰.
  52. نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.
  53. الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت محمد(ص) به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و محمد(ص) گواه برما است.
  54. بقره / ۱۴۳.
  55. الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.
  56. معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۲۲-۲۲۹.
  57. ر. ک: به پرسشی که در این زمینه پاسخ داده شد.
  58. محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
  59. محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
  60. ر. ک: علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، ص ۴۰۳، به نقل از: پیشین، ج ۱۴، ص ۳۰۴.
  61. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۰۳.
  62. " بِكُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِكُمْ‏ يَخْتِمُ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْثَ‏ وَ بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ‏ تَقَعَ‏ عَلَى‏ الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَفِّسُ‏ الْهَمَ‏ ‏‏‏‏‏"؛ شیخ صدوق، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۹۹، باب زیارة جامعة لسائر المشاهد علیهم السّلام.
  63. " فِي‏ كُلِ‏ خَلَفٍ‏ مِنْ‏ أُمَّتِي‏ عَدْلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ يَنْفِي‏ عَنْ‏ هَذَا الدِّينِ‏ تَحْرِيفَ‏ الْغَالِينَ‏ وَ انْتِحَالَ‏ الْمُبْطِلِينَ‏ وَ تَأْوِيلَ‏ الْجُهَّالِ‏ ‏‏‏‏‏"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۲۱، ح ۷.
  64. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۶ - ۸۰.
  65. - ای، و الّذی بعثنی بالنّبوّة، انّهم لینتفعون به و یستضیئون بنور ولایته فی غیبته، کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب.( ینابیع المودّة، قندوزی، ج ۳، ص ۱۷۰)
  66. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۵.
  67. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۹۷.
  68. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
  69. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
  70. من در روی زمین، جانشینی[= نماینده‌ای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.
  71. و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.
  72. پیمان من، به ستم کاران نمی‌رسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.
  73. ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً ؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمت‌ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... ؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.
  74. ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آن‌ها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند. سوره کهف، آیه۷.
  75. و بشارت ده به استقامت کنندگان*آن‌ها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز می‌گردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.
  76. و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت می‌کردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.
  77. و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.
  78. [به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.
  79. اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.
  80. " اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ ..."؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.
  81. بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶.
  82. به یمن و مبارکی وجود امام زمان(ع) موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.
  83. به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.
  84. و آن ها که امور را تدبیر می‌کنند؛ نازعات،آیه۵.
  85. و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.
  86. و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت می‌کردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و تنها ما را عبادت می‌کردند؛ انبیاء، آیه ۷۳
  87. فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید : «موجود باش!» آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره یس، آیه ۸۲.
  88. محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴
  89. بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳
  90. کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.
  91. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲.
  92. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱.
  93. شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.
  94. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.
  95. شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹.
  96. نواب خاص امام عصر(ع) عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص امام عصر(ع) را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).
  97. بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵.
  98. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵.
  99. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.
  100. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.
  101. ملاقات‌هایی که در عصرغیبت کبرا با امام عصر(ع) صورت گرفته است، در بسیاری از کتاب‌ها مطرح شده است؛ از جمله کتاب‌های: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم.
  102. ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.
  103. پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر می‌ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند. سوره غافر، آیه:۶۰.
  104. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.
  105. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند[ و فرمان‌های خدا را زیر پا می‌گذاشتند] به نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آن‌ها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
  106. گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.
  107. درباره حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید[تا حکم آن را برای شما روشن سازند و درباره آن تصمیم مناسب بگیرند]، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم؛ شیخ صدوق ، کمال ادین و تمام النعمه، ص ۴۸۳، باب ۴۵ و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۱۱. در بعضی از نقل‌ها و نسخه‌های روایت، کلمه «علیهم» در آخر روایت وجود ندارد.
  108. جهت آگاهی از دیگر دلیل‌های ولایت فقیه ر.ک:محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، فصل پنجم و ششم، ص ۴۰۰ تا ۶۷۰.
  109. ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
  110. علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.
  111. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
  112. شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.
  113. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.
  114. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
  115. " نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.
  116. "وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
  117. "بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).
  118. " مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.
  119. "بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏"؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵.
  120. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۳۹.
  121. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۷۱.
  122. "وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ"؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
  123. " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم‏... إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"؛ الإحتجاج، ج۲، ص۴۹۷.
  124. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۱۱۳ - ۱۱۶.
  125. ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.
  126. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
  127. شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.
  128. محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.
  129. شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.
  130. شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.
  131. «[ولی‌] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.
  132. بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۹۴- ۹۵.
  133. البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.
  134. الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.
  135. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص:۸۹-۹۷.
  136. نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.
  137. آری، هیچ‌گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار.
  138. دادگستر جهان، ص ۱۵۷.
  139. "إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ‏ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"
  140. مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.
  141. طاهری؛حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص: ۳۷۷-۳۸۰.
  142. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.
  143. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  144. رحیمی، عباس، امید فردا، ص:۲۳.
  145. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
  146. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  147. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  148. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۲۹.
  149. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۶۱.
  150. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱؛ الزام الناصب، ص ۱۲۶.
  151. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۳۰.
  152. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.
  153. کافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
  154. برای آگاهی بیشتر نک: زیارت جامعه کبیره.
  155. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۷۳.
  156. " جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ النُّجُومَ‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ‏ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.
  157. " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِيَ‏ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.
  158. و خداوند، آنان را عذاب نمی‌کند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
  159. " أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَج‏‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.
  160. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.
  161. بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۴و ۱۷۵.
  162. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳.
  163. کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.
  164. " بِكُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِكُمْ‏ يَخْتِمُ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْثَ‏ وَ بِكُمْ‏ ﴿ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِه﴾‏‏‏‏‏‏‏"؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
  165. " وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ‏ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.
  166. " بِبَقَائِهِ‏ بَقِيَتِ‏ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ‏ رُزِقَ‏ الْوَرَى‏ وَ بِوُجُودِهِ‏ ثَبَتَتِ‏ الْأَرْضُ‏ وَ السَّمَاءُ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
  167. " إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ‏ وَ لَا نَاسِينَ‏ لِذِكْرِكُمْ‏ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
  168. او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروف‌ترین آن‌ها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعه‌ای گران‌سنگ از کلمات اهل بیت (ع) است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
  169. پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی می‌پردازند.
  170. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.
  171. ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را می‌بینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
  172. کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.
  173. " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ‏ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
  174. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.
  175. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.
  176. او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر (ع) مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین (ع) است.
  177. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.
  178. اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.
  179. " وَ إِنِّي‏ لَأَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.
  180. ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آن‌ها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
  181. " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.
  182. " إِنِّي‏ لَأَدْعُو اللَّهَ‏ لِمُذْنِبِي‏ شِيعَتِنَا فِي‏ الْيَوْمِ‏ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ‏ مَرَّةٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد (ع)، ح ۱، ص ۴۷۲.
  183. منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
  184. " يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ‏ مَنْ‏ فِي‏ الْقُبُورِ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ‏ لِي‏ وَ لِشِيعَتِي‏ مِنَ‏ الضِّيقِ‏ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
  185. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.