علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی')
خط ۳۲: خط ۳۲:
[[پرونده:tahriri.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد باقر تحریری|تحریری]]]]
[[پرونده:tahriri.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد باقر تحریری|تحریری]]]]
::::::آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
::::::آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
::::::«'''علم ذاتی:''' علم حضوری خداوند است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی حق تعالی بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش می‌باشد. حال باید دید چگونه می‌توان به آن ذات مقدس نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی توانایی راه‌یابی به کمالات ذاتی حضرت حق را آن‌گونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها کمالات وجودی خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات الهی نیز توجهی نداشته و تنها در شهود ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونه‌ای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی کمالات او نیز هستند به گونه‌ای که توجه و مشاهده آنان و کلام و گفتار ایشان، کاملاً با حقیقت و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} روایت شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق حق را دیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن حضرت درباره [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در ذات خداوند است. <ref>{{عربی|اندازه=120%|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف‌ الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>.
::::::«'''علم ذاتی:''' علم حضوری خداوند است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی حق تعالی بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش می‌باشد. حال باید دید چگونه می‌توان به آن ذات مقدس نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی توانایی راه‌یابی به کمالات ذاتی حضرت حق را آن‌گونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها کمالات وجودی خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات الهی نیز توجهی نداشته و تنها در شهود ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونه‌ای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی کمالات او نیز هستند به گونه‌ای که توجه و مشاهده آنان و کلام و گفتار ایشان، کاملاً با حقیقت و واقعیت منطبق است. از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} روایت شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق حق را دیده است<ref>{{عربی|" مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.</ref>. و آن حضرت درباره [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز فرموده است:[[علی]] دیوانه "از خود گذشته، فانی" در ذات خداوند است. <ref>{{عربی|"عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"}}؛کشف‌ الیقین علامه حلّی، ص۲۱.</ref>.
::::::و همچنین:[[علی]]{{ع}} با حق است و حق با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"}}؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات حضرت حق که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینه‌ها و خزائن علم ذاتی او گشته‌اند و آن علم مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و علم و قدرت و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود می‌یابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر می‌دهد و [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به راستی خداوند علم است که جهل در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، نور است که تاریکی ندارد<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح ذات مقدس الهی، علاوه بر اهتمام به لزوم اعتقاد صحیح در رابطه با ذات الهی، خواسته‌اند حتی در توجهات ذهنی در مقام عبادت نیز از توجه شرک‌آلود اگر چه به صورت شرک مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که خدا را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" بندگی کند یقیناً کافر شده است و کسی که اسم "خداوند را از جهت ظهور کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق الهی" را بندگی نماید قطعاً کافر است، و کسی که اسم و معنا را با هم بندگی کند، به تحقیق مشرک است. و کسی که معنا را بندگی کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن معتقد ساخته و زبانش به آن در باطن و آشکارش گویا باشد پس ایشان اصحاب حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} می‌باشند<ref>{{عربی|اندازه=120%|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>.
::::::و همچنین:[[علی]]{{ع}} با حق است و حق با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"}}؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات حضرت حق که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینه‌ها و خزائن علم ذاتی او گشته‌اند و آن علم مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و علم و قدرت و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود می‌یابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر می‌دهد و [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به راستی خداوند علم است که جهل در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، نور است که تاریکی ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح ذات مقدس الهی، علاوه بر اهتمام به لزوم اعتقاد صحیح در رابطه با ذات الهی، خواسته‌اند حتی در توجهات ذهنی در مقام عبادت نیز از توجه شرک‌آلود اگر چه به صورت شرک مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که خدا را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" بندگی کند یقیناً کافر شده است و کسی که اسم "خداوند را از جهت ظهور کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق الهی" را بندگی نماید قطعاً کافر است، و کسی که اسم و معنا را با هم بندگی کند، به تحقیق مشرک است. و کسی که معنا را بندگی کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن معتقد ساخته و زبانش به آن در باطن و آشکارش گویا باشد پس ایشان اصحاب حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} می‌باشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۶۱: خط ۶۱:
[[پرونده:0f6.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی]]]]
[[پرونده:0f6.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی]]''' در کتاب ''«[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::[[علم غیب]] ذاتی به معنای معلوم بالذات. منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات علم غیب به این معنی آمده است. مثلا: در [[نهج البلاغه]] آمده است: برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|اندازه=120%|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref>.  ظاهراً [[امام]] درصدد بیان این مطلب بودند که [[علم غیب]] به این معنی مخصوص خداست. در [[موثقه عمار ساباطی]] آمده است: از [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص اینکه آیا [[امام]] به [[علم غیب]] آگاه است پرسش نمودم؛ ایشان فرمودند خیر، ولی اگر بخواهد نسبت به چیزی علم پیدا کند خداوند متعال او را آگاه می‌سازد <ref>{{عربی|اندازه=120%|« سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ.»}}؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.</ref>  
::::::[[علم غیب]] ذاتی به معنای معلوم بالذات. منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات علم غیب به این معنی آمده است. مثلا: در [[نهج البلاغه]] آمده است: برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref>.  ظاهراً [[امام]] درصدد بیان این مطلب بودند که [[علم غیب]] به این معنی مخصوص خداست. در [[موثقه عمار ساباطی]] آمده است: از [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص اینکه آیا [[امام]] به [[علم غیب]] آگاه است پرسش نمودم؛ ایشان فرمودند خیر، ولی اگر بخواهد نسبت به چیزی علم پیدا کند خداوند متعال او را آگاه می‌سازد <ref>{{عربی|« سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ.»}}؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.</ref>  
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۸۴: خط ۸۴:
[[پرونده:11387.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسن یوسفیان|یوسفیان]]]]
[[پرونده:11387.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسن یوسفیان|یوسفیان]]]]
دکتر '''[[حسن یوسفیان]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب امام (مقاله)| علم غیب امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
دکتر '''[[حسن یوسفیان]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب امام (مقاله)| علم غیب امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«نزد [[امام علی]]{{ع}} آن که در ذات خود آگاه از نهان‌هاست و این دانش را از دیگری فرا نگرفته است، کسی جز خدای تعالی نیست.{{عربی|" الْعَالِمِ بِلَا اكْتِسَابٍ وَ لَا ازْدِيَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَاد"}}<ref>دانا است بی اندوختن و افزودن دانش و نه دانشی فرا گرفته به کوشش؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳، ص ۲۴۵</ref>؛ از این رو، آدمیان هر چند دیوارهای زمان و مکان را به اذن الهی فرو ریزند و به رازگشایی از گذشته و پیش گویی آینده بپردازند، سزاوار آن نیست که به گونه مطلق، دانای نهان‌ها به شمار آیند<ref>ر.ک: مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج ۴، ص ۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۰۳، و ج ۵، صص ۳۱۳-۳۱۴</ref> بر این اساس، [[امام]]{{ع}} در پاسخ به کسی که از اخبار غیبی آن حضرت به شگفت آمده بود و گویا [[علم غیب]]، تصویری جز دانش ذاتی و غیر اکتسابی نداشت، <ref>از برخی نقل‌های تاریخی چنین بر می‌آید که این برداشت در آن زمان رواج داشته است. برای نمونه، ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج ۷، ص ۲۰۶</ref> فرمود: این [[علم غیب]] نیست؛ علمی است که از ارنده علم آموخته شده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۸، ص ۱۲۷</ref> گستره علم خداوند همه چیز را در بر می‌گیرد؛ به گونه‌ای که شمار قطره‌های باران ستارگان آسمان را می‌داند<ref>نهج البلاغه، خطبه: ۱۷۸، ص ۱۸۶</ref> از این رو، جای شگفتی نیست اگر شمار موهای سر انسانی را به بنده برگزیده‌اش بیاموزد.<ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۴</ref>. [[ابوذر غفاری]] همراه با [[امام علی]]{{ع}} از جایی می‌گذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت. ابوذر از روی شگفتی گفت: "چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را می‌داند!" [[امام]]{{ع}} فرمود: "به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان! زیرا سوگند به خدایی که تو را پدید آورد، من نیز به اذن خداوند شمار این مورچگان را می‌دانم و نر و ماده شان را از هم باز می‌شناسم"<ref>شرف الدین استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج ۲، ص ۴۹۰</ref>. همچنین اگر [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}از درون آدمیان خبر می‌دهد و دوست را از دشمن می‌شناسد،<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۳۸؛ فیض کاشانی،ملا محسن الوافی، ج 3۳، ص ۵۴۲ و حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج ۲، صص ۴۹۵، ۴۶۰ و ۴۵۷</ref> خود، بر این حقیقت پای می‌فشاد که آن را از خزانه علم خداوندی به دست آورده است؛ خدایی که "بر هر چه پوشیده است، دانا است، و هر راز نزد او هویدا است." <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲ص، ص ۱۳۰</ref>»<ref>[[علم غیب امام (مقاله)|علم غیب امام]]، ص:۳۴۲.</ref>.
::::::«نزد [[امام علی]]{{ع}} آن که در ذات خود آگاه از نهان‌هاست و این دانش را از دیگری فرا نگرفته است، کسی جز خدای تعالی نیست.{{عربی|" الْعَالِمِ بِلَا اكْتِسَابٍ وَ لَا ازْدِيَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَاد"}}<ref>دانا است بی اندوختن و افزودن دانش و نه دانشی فرا گرفته به کوشش؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳، ص ۲۴۵</ref>؛ از این رو، آدمیان هر چند دیوارهای زمان و مکان را به اذن الهی فرو ریزند و به رازگشایی از گذشته و پیش گویی آینده بپردازند، سزاوار آن نیست که به گونه مطلق، دانای نهان‌ها به شمار آیند<ref>ر.ک: مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج ۴، ص ۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۰۳، و ج ۵، صص ۳۱۳-۳۱۴</ref> بر این اساس، [[امام]]{{ع}} در پاسخ به کسی که از اخبار غیبی آن حضرت به شگفت آمده بود و گویا [[علم غیب]]، تصویری جز دانش ذاتی و غیر اکتسابی نداشت، <ref>از برخی نقل‌های تاریخی چنین بر می‌آید که این برداشت در آن زمان رواج داشته است. برای نمونه، ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج ۷، ص ۲۰۶</ref> فرمود: این [[علم غیب]] نیست؛ علمی است که از ارنده علم آموخته شده است<ref>{{عربی|" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۸، ص ۱۲۷</ref> گستره علم خداوند همه چیز را در بر می‌گیرد؛ به گونه‌ای که شمار قطره‌های باران ستارگان آسمان را می‌داند<ref>نهج البلاغه، خطبه: ۱۷۸، ص ۱۸۶</ref> از این رو، جای شگفتی نیست اگر شمار موهای سر انسانی را به بنده برگزیده‌اش بیاموزد.<ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۴</ref>. [[ابوذر غفاری]] همراه با [[امام علی]]{{ع}} از جایی می‌گذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت. ابوذر از روی شگفتی گفت: "چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را می‌داند!" [[امام]]{{ع}} فرمود: "به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان! زیرا سوگند به خدایی که تو را پدید آورد، من نیز به اذن خداوند شمار این مورچگان را می‌دانم و نر و ماده شان را از هم باز می‌شناسم"<ref>شرف الدین استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج ۲، ص ۴۹۰</ref>. همچنین اگر [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}از درون آدمیان خبر می‌دهد و دوست را از دشمن می‌شناسد،<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۳۸؛ فیض کاشانی،ملا محسن الوافی، ج 3۳، ص ۵۴۲ و حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج ۲، صص ۴۹۵، ۴۶۰ و ۴۵۷</ref> خود، بر این حقیقت پای می‌فشاد که آن را از خزانه علم خداوندی به دست آورده است؛ خدایی که "بر هر چه پوشیده است، دانا است، و هر راز نزد او هویدا است." <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲ص، ص ۱۳۰</ref>»<ref>[[علم غیب امام (مقاله)|علم غیب امام]]، ص:۳۴۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۹

الگو:پرسش غیرنهایی

علم غیب ذاتی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

علم غیب ذاتی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ‌ نخست

جعفر سبحانی

آیت الله سبحانی در کتاب «جدال احسن» در این باره گفته است:

«آگاهی از غیب به صورت "علم ذاتی" و نه اكتسابی آن هم نامحدود نه محدود، از آن خداست و هیچ موجودی با او در این صفت شریک نیست، نه تنها آگاهی از غیب به این معنا از آن خداست، حتی آگاهی از شهادت و غیر غیب نیز به صورت ذاتی و نامحدود از آن خداست، چنانکه در قرآن به‌طور مکرر می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ.[۱] بنابراین آیاتی که علم غیب را از آن خدا می‌داند و از غیر خدا سلب می‌کند، مقصود، علم غیب ذاتی نامحدود است مانند: ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ [۲] و یا در آیه دیگر از زبان پیامبر (ص) نقل می‌کند: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۳] و چون پیامبر (ص) ذاتاً و از درون، آگاه از غیب نبوده و آگاهی او چنانکه معلوم است محدود بوده، لذا خویش را به شیوه مذکور در آیه توصیف می‌کند».[۴]

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

الگو:فهرست پرسش‌ها

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «داننده پنهان و آشکار است».سوره توبه، آیه ۱۰۵.
  2. «بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد»، سوره نمل، آیه ۶۵.
  3. « و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم»، سوره اعراف، ۱۸۸.
  4. جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۹۸ و ۹۹
  5. انسان‌شناسی، ص۴۰۰.
  6. " مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.
  7. "عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"؛کشف‌ الیقین علامه حلّی، ص۲۱.
  8. "عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب(ع)، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.
  9. "إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.
  10. "مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) حَقّا"؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.
  11. جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص۲۵۰.
  12. بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٧.
  13. و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحی کرده‌ایم می‌بریم؛ آن‌گاه برای "حفظ" آن، در برابر ما، برای خود مدافعی نمی‌یابی؛ سوره اسراء، آیه: ۸۶.
  14. ﴿قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون‏ سوره انعام، آیه: ۵۰ و همچنین ر.ک: ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ‏ سوره هود، آیه: ۳۱.
  15. ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۱۸.
  16. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: علی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیق‌تری است.
  17. محمد بن علی صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۲۸: "يُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ الْإِمَامُ يُولَدُ وَ يَلِدُ وَ يَصِحُّ وَ يَمْرَضُ وَ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يَبُولُ وَ يَتَغَوَّطُ وَ يَفْرَحُ وَ يَحْزَنُ وَ يَضْحَكُ وَ يَبْكِي وَ يَمُوتُ وَ يُقْبَرُ وَ يُزَادُ فَيَعْلَمُ وَ دَلَالَتُهُ فِي خَصْلَتَيْنِ فِي الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ وَ كُلَّمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الْحَوَادِثِ الَّتِي تَحْدُثُ قَبْلَ كَوْنِهَا كَذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ الگو:ص تَوَارَثَهُ مِنْ آبَائِهِ (ع)". مشابه این روایت، از امام رضا (ع) نقل شده است. "رک: محمد بن علی صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۴". روایات دیگری نیز نزدیک به این محتوا را می‌رسانند "ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۳۶؛ محمد بن‌ حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۱۳".
  18. قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص ۳۱۳.
  19. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص ۵۳
  20. علم امامان به غیب از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، دوفصلنامه قرآن‌شناخت، شماره ۱۵، ص ۲۹.
  21. «فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ(ع) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨
  22. « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ.»؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.
  23. «(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمی‌سازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد می‌سازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
  24. تفسیر قرآن مهر؛ ج۷، ص۳۱۹.
  25. علی نمازی شاهرودی، علم غیب، ص: ۱۴ - ۱۵.
  26. رک: بقره، ۲۱۶؛ توبه، ۱۰۱؛ زمر، ۳۹؛ مجادله، ۵۸؛ عنکبوت، ۴۹؛ آل عمران، ۶۱؛ بقره، ۱۲۹.
  27. خداوند دوگونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر نداردو بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائر الدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.
  28. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹.
  29. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۴.
  30. دانا است بی اندوختن و افزودن دانش و نه دانشی فرا گرفته به کوشش؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳، ص ۲۴۵
  31. ر.ک: مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج ۴، ص ۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۰۳، و ج ۵، صص ۳۱۳-۳۱۴
  32. از برخی نقل‌های تاریخی چنین بر می‌آید که این برداشت در آن زمان رواج داشته است. برای نمونه، ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج ۷، ص ۲۰۶
  33. " لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم‏"؛ نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۸، ص ۱۲۷
  34. نهج البلاغه، خطبه: ۱۷۸، ص ۱۸۶
  35. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۴
  36. شرف الدین استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج ۲، ص ۴۹۰
  37. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۳۸؛ فیض کاشانی،ملا محسن الوافی، ج 3۳، ص ۵۴۲ و حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج ۲، صص ۴۹۵، ۴۶۰ و ۴۵۷
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲ص، ص ۱۳۰
  39. علم غیب امام، ص:۳۴۲.
  40. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.
  41. «...بگو که غیب، تنها از آن خداوند است...»؛ سوره یونس، آیه ۲۰.
  42. وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها