بحث:ارکان انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'جامعۀ بشری' به 'جامعۀ بشری') |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
*[[انتظار]] دارای چندین رکن است که عبارتند از<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۳.</ref>: | *[[انتظار]] دارای چندین رکن است که عبارتند از<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۳.</ref>: | ||
===[[اعتراض به وضع موجود]]=== | ===[[اعتراض به وضع موجود]]=== | ||
*اولین رکن [[انتظار]] [[اعتراض به وضع موجود]] است<ref>ر.ک. باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۰۴.</ref>: بدون تردید وضع موجود در [[عصر غیبت]]، دارای کاستیهایی است، این کاستیها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. [[منتظر واقعی]]، به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]] وضع موجود را نمیپذیرد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.</ref>. [[منتظر راستین]]، کسی است که به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]]، وضع موجود را بر نمیتابد بلکه [[محروم]] بودن جامعۀ بشری از [[نعمت]] [[حضور ظاهری امام]] نیز او را [[آزار]] میدهد. او بر خود لازم میداند همۀ عواملی که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است را به اندازه [[توان]] خود برطرف کند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.</ref> و این، شروع پدید آمدن اولین رکن اساسی برای ساخت مفهوم [[انتظار فرج]] است یعنی [[اعتراض به وضع موجود]]. کسی که از وضع موجود [[راضی]] باشد، نمیتواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد، حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود مییابد و به وضع موجود معترض نیست، نمیتوان او را [[منتظر]] نامید<ref>ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>، چراکه [[اعتراض به وضع موجود]] فقط برای بهبود وضیعت شخصی [[منتظران]] نیست، بلکه اعتراضی میتواند جزء [[ارکان انتظار]] باشد که نگاهش جهانی باشد یعنی مخاطبانش سردمداران [[ظالم]] [[جهان]] باشد، به عبارتی [[اعتراض به وضع موجود]] یعنی [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کردهاند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و [[ارزش انسانی]] را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.</ref>. | *اولین رکن [[انتظار]] [[اعتراض به وضع موجود]] است<ref>ر.ک. باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۰۴.</ref>: بدون تردید وضع موجود در [[عصر غیبت]]، دارای کاستیهایی است، این کاستیها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. [[منتظر واقعی]]، به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]] وضع موجود را نمیپذیرد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.</ref>. [[منتظر راستین]]، کسی است که به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]]، وضع موجود را بر نمیتابد بلکه [[محروم]] بودن [[جامعۀ بشری]] از [[نعمت]] [[حضور ظاهری امام]] نیز او را [[آزار]] میدهد. او بر خود لازم میداند همۀ عواملی که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است را به اندازه [[توان]] خود برطرف کند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.</ref> و این، شروع پدید آمدن اولین رکن اساسی برای ساخت مفهوم [[انتظار فرج]] است یعنی [[اعتراض به وضع موجود]]. کسی که از وضع موجود [[راضی]] باشد، نمیتواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد، حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود مییابد و به وضع موجود معترض نیست، نمیتوان او را [[منتظر]] نامید<ref>ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>، چراکه [[اعتراض به وضع موجود]] فقط برای بهبود وضیعت شخصی [[منتظران]] نیست، بلکه اعتراضی میتواند جزء [[ارکان انتظار]] باشد که نگاهش جهانی باشد یعنی مخاطبانش سردمداران [[ظالم]] [[جهان]] باشد، به عبارتی [[اعتراض به وضع موجود]] یعنی [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کردهاند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و [[ارزش انسانی]] را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.</ref>. | ||
*بنابراین [[اعتراض]] در هر درجهای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقۀ شدید به آنچه که نیست و باید باشد، عنصر اول [[ارکان انتظار]] محسوب میشود؛ زیرا عدم [[قناعت]] به داشتهها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشتهها میکند و این سرگردانی و تلاش برای داشتن که معمولاً با [[امید]] به یافتن همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]<ref>.ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. | *بنابراین [[اعتراض]] در هر درجهای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقۀ شدید به آنچه که نیست و باید باشد، عنصر اول [[ارکان انتظار]] محسوب میشود؛ زیرا عدم [[قناعت]] به داشتهها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشتهها میکند و این سرگردانی و تلاش برای داشتن که معمولاً با [[امید]] به یافتن همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]<ref>.ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. | ||
===[[آگاهی از وضع مطلوب]]=== | ===[[آگاهی از وضع مطلوب]]=== |
نسخهٔ ۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۳
مربوط به سؤال نیست
۱. حجت الاسلام و المسلمین نیلیپور؛ |
---|
|
این بخش در همینجا بماند
تولی و تبری ریشه و هدف انتظار
- وجود انتظار و یا به عبارتی وجود تمام احکام دینی منوط به هدفی عظیم در جان مسلمانان است، هدفی که ریشۀ تمامی احکام اعم از احکام تکلیفی و وضعی است و آن تولی نسبت به خدا و دوستان او و تبری نسبت به دشمنان خداوند و دشمنان اولیاء خداوند است؛ چراکه تولی و تبری مبدأ همۀ کنشها و واکنشها و اثرگذاری و اثرپذیریهاست و تعیین کنندۀ منش و روش فرد در زندگی فردی و اجتماعی است. نجات و رستگاری یا سقوط و گمراهی هر انسانی نیز بستگی تام و تمام به این موضوع دارد که شخص در زندگی خود به چه کسی یا به چه چیزی دل بسته و به ولایت چه کسی سرسپرده است چنانکه پیامبر برای نجات مسلمین تولی مسلمین را فقط مخصوص امامان بعد از خود و تبری را برای دشمنان امامان معصوم لحاظ کرده است و در نقلی میفرماید: «هر که دوست دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیرۀ استوار چنگ بزند و ریسمان محکم خدا را بگیرد، باید پس از من علی را دوست بدارد و با دشمنش، دشمنی ورزد و از پیشوایان هدایت که از نسل اویند، پیروی کند»[۸].[۹]
- میتوان گفت ولایتورزی و برائتجویی دو ریشۀ اساسی انتظار هستند و تنها کسانی را میتوان از جملۀ منتظران واقعی برشمرد که در دوران غیبت تولی و تبری را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند. باید توجه داشت مصادیق برای تولی به معصومین و تبری نسبت به دشمنان آنان فروان است و از مصادیقی که داخل مجموعۀ تولی و تبری وجود دارد انتظار فرج نمونه ای از آن محسوب میشود[۱۰].
نویسنده: آقای قاضی زاده
پاسخ تفصیلی
تولی و تبری ریشه و هدف انتظار
- وجود انتظار و یا به عبارتی وجود تمام احکام دینی منوط به هدفی عظیم در جان مسلمانان است، هدفی که ریشۀ تمامی احکام اعم از احکام تکلیفی و وضعی است و آن تولی نسبت به خدا و دوستان او و تبری نسبت به دشمنان خداوند و دشمنان اولیاء خداوند است؛ چراکه تولی و تبری مبدأ همۀ کنشها و واکنشها و اثرگذاری و اثرپذیریهاست و تعیین کنندۀ منش و روش فرد در زندگی فردی و اجتماعی است. نجات و رستگاری یا سقوط و گمراهی هر انسانی نیز بستگی تام و تمام به این موضوع دارد که شخص در زندگی خود به چه کسی یا به چه چیزی دل بسته و به ولایت چه کسی سرسپرده است. چنانکه پیامبر برای نجات مسلمین تولی مسلمین را فقط مخصوص امامان بعد از خود و تبری را برای دشمنان امامان معصوم لحاظ کرده است و در نقلی میفرماید: «هر که دوست دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیرۀ استوار چنگ بزند و ریسمان محکم خدا را بگیرد، باید پس از من علی را دوست بدارد و با دشمنش، دشمنی ورزد و از پیشوایان هدایت که از نسل اویند، پیروی کند»[۱۱].[۱۲] چراکه امامان معصوم مظهر همۀ خوبیها و دشمنان آنها مظهر همۀ بدیها هستند و به طور طبیعی کسی که در پی خوبیها و دوری از بدی هاست، راهی جز دل بستن به حضرات معصومین و برائت از دشمنان آنها ندارد. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: «ما ریشۀ همه خوبیهاییم و همۀ خوبیها از شاخ و برگ ماست. از جملل خوبیها یگانهپرستی، نماز، روزه و... است. دشمن ما ریشه همل بدیهاست و همۀ اعمال زشت و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که دروغگویی، تنگنظری، سخنچینی و.... از آن جمله است»[۱۳].
- بنابراین، همه منتظران راستین وظیفه دارند دوستان و دشمنان اهل ایمان را بشناسند. چراکه اگر شناخت و معرفت نباشد نمیتوانند، به ریسمان ولایت مهدوی چنگ بزنند و از دشمنان این ولایت بیزاری کنند[۱۴]. میتوان گفت ولایتورزی و برائتجویی دو ریشۀ اساسی انتظار هستند و تنها کسانی را میتوان از جملۀ منتظران واقعی برشمرد که در دوران غیبت تولی و تبری را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند. باید توجه داشت مصادیق برای تولی به معصومین و تبری نسبت به دشمنان آنان فروان است و از مصادیقی که داخل مجموعۀ تولی و تبری وجود دارد انتظار فرج نمونه ای از آن محسوب میشود[۱۵].
ارکان انتظار
اعتراض به وضع موجود
- اولین رکن انتظار اعتراض به وضع موجود است[۱۷]: بدون تردید وضع موجود در عصر غیبت، دارای کاستیهایی است، این کاستیها به طور عمده از نبود ظاهری امام ناشی شده است. منتظر واقعی، به سبب محروم بودن از حضور ظاهری امام وضع موجود را نمیپذیرد[۱۸]. منتظر راستین، کسی است که به سبب محروم بودن از حضور ظاهری امام، وضع موجود را بر نمیتابد بلکه محروم بودن جامعۀ بشری از نعمت حضور ظاهری امام نیز او را آزار میدهد. او بر خود لازم میداند همۀ عواملی که باعث غیبت آن حضرت شده است را به اندازه توان خود برطرف کند[۱۹] و این، شروع پدید آمدن اولین رکن اساسی برای ساخت مفهوم انتظار فرج است یعنی اعتراض به وضع موجود. کسی که از وضع موجود راضی باشد، نمیتواند منتظر وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد، حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود مییابد و به وضع موجود معترض نیست، نمیتوان او را منتظر نامید[۲۰]، چراکه اعتراض به وضع موجود فقط برای بهبود وضیعت شخصی منتظران نیست، بلکه اعتراضی میتواند جزء ارکان انتظار باشد که نگاهش جهانی باشد یعنی مخاطبانش سردمداران ظالم جهان باشد، به عبارتی اعتراض به وضع موجود یعنی اعتراض به ابراز قدرت زمامداران خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود زندگی را به کام مردم مستضعف تلخ و ناگوار کردهاند. اعتراض به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و ارزش انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند[۲۱].
- بنابراین اعتراض در هر درجهای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقۀ شدید به آنچه که نیست و باید باشد، عنصر اول ارکان انتظار محسوب میشود؛ زیرا عدم قناعت به داشتهها، انسان را سرگردان رسیدن به نداشتهها میکند و این سرگردانی و تلاش برای داشتن که معمولاً با امید به یافتن همراه است، یعنی آغاز پیدایش انتظار در روح سرکش انسان[۲۲].
آگاهی از وضع مطلوب
- دومین رکن تشکیل دهندۀ مفهوم انتظار آگاهی به وضع مطلوب است[۲۳]، حاصل شدن این رکن، احتیاج به مقدمه ای دارد و آن شناخت منتظر نسبت به ابعاد روحی روانی انسان هاست، یعنی بداند وضع موجودی که در جهان حاکم است و شرایطی که در آن زندگی میکند، با عظمت وجودی انسان و شأن او تناسبی ندارد و این شناخت تنها در صورتی به دست میآید که آدمی ابتدا شرایط موجود جامعۀ خود و شرایط جامعۀ موعود را به درستی بشناسد[۲۴] زیرا آگاهی نداشتن از وضع مطلوب، نمیتواند منتظرین را به وضع موجود معترض کند و تحقق این امر (اعتراض به وضع موجود) تنها با آگاهی از ویژگی جامعۀ مهدوی محقق میشود[۲۵]، جامعه ای که در آن تمامی مردم طعم خوش عدالت را حس کنند[۲۶]، در غیر این صورت کسی که به زندگی در شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک زندگی عالی غافل شود، دیگر نمیتواند منتظر وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستیهای حیات فردی و اجتماعی خود را میپذیرد و آنها را اجتنابناپذیر تلقی میکند[۲۷]. البته این آگاهی به هیچ وجه به صورت تمام برای شخص منتظر حاصل نمیشود چراکه بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه میتوان وضع مطلوب را در آینده ارزیابی کرد؟[۲۸] اما همین دلگرمی مؤمنین نسبت به آینده که روزی روشنایی و عدالت سراسر زندگی بشر را فرا خواهد گرفت، میتواند جزء ارکان به وجود آمدن مفهوم انتظار باشد[۲۹].
- بنابراین کسی که منتظر است، باید در کنار اعتراض به وضع موجود، تصوری از وضع مطلوب نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند اساساً احساس انتظار، به معرفت نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که میتوان گفت یکی از راههای تقویت روحیه انتظار، افزایش این معرفت است[۳۰].
اعتقاد به تحقق وضع مطلوب
- رکن سوم انتظار، اعتقاد به تحقق وضع مطلوب است. این اعتقاد با دو پیش فرض حاصل میشود آگاهی به وضع مطلوب و جزم به این آگاهی. به این ترتیب تعریف از اعتقاد، نقش اساسی دیگری برای شکل گیری ارکان انتظار ایجاد میکند[۳۱]؛ زیرا انسان، به دلیل دارا بودن ظرفیتهای فراوان، همواره برای رشد فکری و معنوی خود در تلاش است و چون این امر در زمان غیبت به دلیل نبودن امام بسیار سخت یا شاید بتوان گفت در مواقعی ناممکن است، به همین دلیل با اعتقاد به آینده ای مطلوب به انتظار فرج مینشیند[۳۲]. اعتقاد به آینده ای که در آن مردم جهان از بیدادگری، استبداد و فشار نجات پیدا میکنند و اضطراب ها، ناامنیها و افکارهای خبیث ضد انسانی از بین میرود[۳۳]. آن آینده، ممکن است خیلی نزدیک و یا خیلی دور باشد اما به هر حال قطعی است، این بساط ظلم و بیعدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد و این وضعی که مستکبران در دنیا به وجود آوردهاند روزی از بین خواهد رفت و گردنکشان، طاغیان، یاغیان و قدرتهای زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم شوند یا از سر راه حرکت حق، برداشته شوند[۳۴].
- این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگی انسان به طرف عدل و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به اینکه این معجزه در دوران تاریخ به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله مواردی که این معجزه به وقوع پیوست، انقلاب اسلامی مردم ایران بود[۳۵].
- با توجه به این توضیحات روشن میگردد این رکن از انتظار تنها مخصوص مذهب شیعه نیست، زیرا اعتقاد به اینکه سرانجام، این دنیا طعم عدالت و زیباییها را میچشد فقط در مذهب شیعه ریشه ندارد، بلکه در تمام ادیان وجود دارد، تفاوت در این است که در مذهب شیعه این اتفاق توسط فرد خاصی حاصل میشود اما در مذاهب دیگر توسط هر نجات دهنده میتواند حاصل شود[۳۶].
- بنابراین اعتقاد به ظهور حضرت مهدی و روی کار آمدن حکومت حق و عدل مطلق، در حقیقت اعتقاد به این است که آیندۀ دنیا یک آیندۀ امیدبخش و مسرتبخشی برای همۀ انسان هاست[۳۷].
امید اشتیاق به وضع مطلوب
- رکن چهارم برای ایجاد مفهوم انتظار اشتیاق برای وضع مطلوب است. اشتیاق داشتن به تحقق جامعۀ مهدوی، غیر از اعتقادی است که با استدلال و صفای باطن به دست میآید. این اشتیاق، هرچند اثر آن اعتقاد است، اما خود حقیقت دیگری است که عقیده انسان را لذتبخش میکند. وقتی یک عقیده به عرصۀ علاقه و اشتیاق راه پیدا میکند، مانند خونی که از قلب در همۀ رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد بود و انسان با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد[۳۸] و این حیات بخشی به این علت است که اشتیاق، حاکم بر تمام فعالیتهای ذهنی و روحی و رفتاری شخص منتظر است، یعنی حتی در زمان دردمندی و تشویش و دلهره، شخص منتظر تسلیم حالت مأیوس کننده ای که در آن است نمیشود، زیرا او در پس ناملایمات ساحل امن را میبیند[۳۹] و شاید به همین علت است که در روایات، انتظار برترین و با ارزشترین عبادت شمرده شده چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «"أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"»[۴۰].[۴۱] اما نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است، انتظار همیشه با اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب در تلازم است و این دو (انتظار، اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب) ملازم امید و اشتیاق به آینده است به طوری که اگر هر کدام از این ملازمات در این ابعاد وجود نداشت نمیتوان مدعی شد مفهوم انتظار شکل گرفته است[۴۲].
اقدام برای تحقق وضع مطلوب
- آخرین رکن برای ایجاد مفهوم انتظار، عمل کردن برای به وجود آمدن وضع مطلوب است[۴۳]، یعنی هر کس به میزان توانایی خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع قدم بردارد[۴۴]. این امر موجب میشود انتظار در وجود انسان منتظر تثبیت شود[۴۵] به طوری که شخص منتظر به واسطۀ روحیۀ با ثباتی که در خود احساس میکند هرگز خود را تسلیم فضای نامناسب نکرده، بلکه درصدد تغییر وضعیت موجود برمیآید[۴۶]. حال میخواهد این عمل به هر اندازه ای باشد، زیرا اعمال منتظر، نشان دهندۀ صداقت در انتظار و مایۀ تقویت انتظار است[۴۷].
- به بیان دیگر منتظر واقعی، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را نمیپذیرد و تلاش میکند تا زمینههای اجتماعی و فرهنگی برای ظهور امام آماده شود. او نه تنها از منظر ویژگیهای فردی خود، شخصی آماده برای فعالیت در عصر غیبت است، بلکه قدرت عمل در مهارتهای اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را نیز دارد. شخص منتظر، در محدودۀ قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعهای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفۀ خویش میداند و در این راستا از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمیکند چراکه امام صادق(ع) در نقلی اهمیت این تلاش و عمل برای تحقق وضع مطلوب که همان جامعۀ مهدوی است این چنین بیان کرده است: «هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد»[۴۸].[۴۹] این روایات هرچند اشاره به آمادگی منتظران به روز موعد دارد ولی در عین حال بیانگر یک نوع احساس دوست داشتن نسبت به امام عصر هم است و همین حُسن هم میتواند اهرمی برای انجام اقدام عمل برای وضع مطلوب شود به این بیان که اساساً هیچ احساس و درکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم واکنش محصور بماند. اگر امام عصر دوستداشتنی است، اگر ظهور او و تحقق تمام زیباییهای حاکمیت مطلق دین، دوست داشتنی است، این دوست داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ سخن در این است که بتوانیم به وسیلۀ عمل و اقدام برای تحقق وضع مطلوب، دوست داشتن خودمان را نشان بدهیم و بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل برای تحقق وضع مطلوب از زمان دوران غیبت بکاهیم[۵۰].
- نباید منتظر بمانیم تا آگاهی و ارادت قلبی ما به حدی لبریز شود که ناخوداگاه و به صورت طبیعی و خودکار دست به اقدام و عمل بزنیم. بلکه اقدام و عمل برای تحقق وضع مطلوب باید مقدمه ارادت و محبت قلبی ما به امام باشد[۵۱]. از جمله این اعمال و اقدامات افشاگری نسبت به قوائد و قوانینی است که سازمانهای جهانی برای انسانها تبیین کردهاند، به این صورت که شخص منتظر با افشاگری نشان میدهد سازمانهایی که قواعد و قوانین برای بشر میسازند، فقط دنبال توطئهاند، نه پاسداری از حقوق بشر، این شعارهای به ظاهر خیرخواهانه از سوی آنان توطئه ای بیش نیست، توطئه ای برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از مستضعفان؛ منتظران، با افشاگری خود میخواهند نشان دهند این سازمانهای بینالمللی، حتی دادگاههای بینالمللی، سازمانهائی ضعیف و ذلیلی هستند که در اختیار قدرتمندان ظالم است و رأیشان فقط در حد حفظ و حمایت از موقعیتشان است[۵۲].
- البته باید توجه داشت در زمینۀ اقدام برای تحقق وضع مطلوب مقاومت ریشۀ اصلی آن است. انتظار که در چارچوب "زمینهسازی ظهور" خواستار اصالتبخشی به مبانی و مؤلفههای هویت اسلامی است؛ میتواند در چارچوبی خلّاقانه و بیبدیل، به بهسازی عناصر درونی فرهنگ مقاومت و پایداری نظیر ظلمستیزی، صبر و ایثار کمک کند. انسداد هویتی ناشی از خودباختگی، غربزدگی، فقدان پایداری در برابر مستکبران، نوعی تمایز و تفکیک میان مرزهای فرهنگ مقاومت و خودباختگی را ایجاد میکند. مقاومت و فرهنگ مقاومتی، در دل انتظار و مؤلفههای آن نهادینه است. امید، نگاه به آینده و انتظارِ برطرف شدن مشکلات، هموارکننده راه مقاومت در رفع آن مشکل است. امید و انتظار در جان انسان، او را در ادامه پایداری و مقاومت در برابر سلطه شیطانصفتان و حکومت تاریکی و اضمحلال، تا رسیدن وعدۀ الهی توانمند میسازد. انتظار بدون استقامت و پایداری همچون پوستهای بدون مغز و قالبی بیمحتواست. کسی که در مسیر انتظار صبر و مقاومت را از دست بدهد، انتظار را نیز از دست داده است. از اینرو، جوهر اصلی انتظار، "مقاومت و پایداری" است[۵۳].
نتیجه گیری
- بنابراین ساختار به وجود آمدن انتظار از دو عنصر تشکیل شده است:
- ریشه که هدف ایجاد انتظار است و آن تولی نسبت به خداوند و دوستان خداوند و تبری نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیا خداوند است.
- ارکان انتظار که شامل: اعتراض به وضع موجود؛ آگاهی از وضع مطلوب؛ اعتقاد به تحقق وضع مطلوب؛ امید اشتیاق به وضع مطلوب و اقدام برای تحقق وضع مطلوب است.
پانویس
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۳، ح۷.
- ↑ مفاتیح الجنان، دعای عهد، برگرفته از: قرآن کریم، سوره معارج، آیه ۶ و ۷.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۰، ح۱۷.
- ↑ من إنتظر أمراً تهیّأ له؛ مکیال المکارم، ج۲، ص۲۳۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۴۳، ح۲۶.
- ↑ «و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸؛ سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ نیلیپور، مهدی، عناصر اخلاقی تشکیل دهنده انتظار.
- ↑ «""مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِه"»؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
- ↑ «"مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِه"»؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
- ↑ «"نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیَامُ وَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِیءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِیرِ وَ تَعَهُّد الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْکَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِیمَةُ وَ الْقَطِیعَةُ وَ أَکْلُ الرِّبَا وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّی الْحُدُودِ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ وَ رُکُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ کُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِکَ مِنَ الْقَبِیحِ فَکَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیْرِنَا"»؛ کافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.
- ↑ .ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
- ↑ ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۳.
- ↑ ر.ک. باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۰۴.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
- ↑ .ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. دیرباز، عسکر، روشهای اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص۱۱۶.
- ↑ .ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷؛پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ احمدی، علی اصغر، شیوههای ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانیهای گفتمان سوم، ص ۱۴۹-۱۵۳.
- ↑ ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
- ↑ ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۷-۲۹۸؛ موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۴.
- ↑ تحف العقول، ص ۳۷.
- ↑ ر.ک. رجایی، محبوبه، مؤلفههای انتظار توانمند در قرآن کریم و سنت، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
- ↑ ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
- ↑ ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.
- ↑ ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
- ↑ ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ «"لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"»؛ الغیبه نعمانی، ص ۳۲۰.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
- ↑ ر.ک: عرفان، امیرمحسن، فلاح علی آباد، محمدعلی، تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت، ص ۱۵ ـ ۱۶.