توسل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{خرد}}' به '{{ویرایش غیرنهایی}}') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{ویرایش غیرنهایی}} | ||
{{شیعه}} | {{شیعه}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۳۱
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
شیعه |
---|
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توسل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- توسل به مفهوم استمداد از اولیای خداوند و واسطه قراردادن آنان برای تقرّب به خداوند است. توسل در لغت نزد شیعیان جزو مسلمات است، اما برخی از فرقههای اسلامی به آن اعتقاد ندارند و آن را نوعی شرک میدانند. این در حالی است که برخی از علمای اهل تسنن نیز بر حقیقت توسل اذعان دارند. از جمله ابن ابی الحدید، شارح معتزلی نهج البلاغه در شرح خود این گونه مینویسد: "خدایی را حمد میکنم که از پرتو نور عظمتش اهل آسمانها و زمین بندگی میکنند و هدف تمام وسایل، ذات اقدس اوست و ما در میان خلق وسیلهایم." علمای علم کلام ضمن بحث در این موضوع ابعاد آن را تبیین و حقیقت آن را بر اساس آیات و روایات اثبات کردهاند. این مسئله از آنجا ناشی میشود که آنها توسل را مغایر اراده الهی و در برابر آن میدانند، حال آنکه در اعتقاد شیعی توسل به اولیای الهی در راستای اراده خداوند صورت میپذیرد[۱]
حضور واسطه در نظام تکوین و تشریع
- خداوند سبحان در عرصه آفرینش نظام اسباب و علل را برقرار کرد تا همه فیوضات از مجرایی طبیعی به موجودات برسد. قاعده علت و معلول، خود، دلیلی بر اثبات وجود خداوند است که فلاسفه و متکلمان از آن طریق وجود خداوند را زیر عنوان واجب الوجود اثبات کردهاند. خداوند در قرآن کریم در فرازهایی چند بر این نظام علّی و معلولی اشارت دارد، چنانکه میفرماید: ما آب باران فرو ریختیم؛ آنگاه خاک زمین بشکافتیم؛ و حبوبات برویانیدیم؛ و باغ انگور و نباتاتی که هر چه آنها را بدروند باز برویند[۲]. امام (ع) نیز در فرازهایی از نهج البلاغه بر نظام اسباب و علل، بهعنوان قانون و قاعده جاری در نظام هستی نظر داشته است. از جمله درباره پدیداری زمین میفرماید: خداوند زمین را بر امواج پرتلاطم آب گستره دریاهای ژرف برنشاند، امواج کوهپیکری که در فراز و فرود میخورشیدند و به روی یکدیگر سیلی میزدند، و توفنده امواجی که همدیگر را وامیکوفتند و هر یک دیگری را دفع میکردند و چون شتران نرینه در هیجان شهوت، کف بر لب میآوردند و بر دیگری با سیلاب تازیانه میزدند. آنگاه سرکشی و چموشیِ آب، به خاطر سنگینیِ زمین فروکش کرد و آن شدّت و هیجان، پس از استقرار کامل زمین در آن، آرام گرفت و سر فرود آورد که قامت بلند زمین در آن غلتیده و جاگیر شده است[۳][۴]
- به همین ترتیب، فیوضات معنوی و هدایتهای خداوند بر بندگان نیز از طریق واسطه، یعنی پیامبران الهی بر بندگان نازل شد و در واقع انبیای الهی، واسطه فیض و هدایت بندگان شدند. وحی تنها بهوسیله پیامبران بر بندگان نازل شد[۵] و خداوند بهوسیله دو حجت ظاهری، یعنی انبیا و امامان و حجت باطنی، یعنی عقول انسانها بر آنها ظاهر شد. امام (ع) نیز به وجود پیامبر اکرم (ص) بهعنوان واسطه فیض الهی در نزول شریعت اسلام اشاره دارد: به راستی (پیامبر اسلام) رسالت تو را به شایستگی به انجام رساند و با تمام توان قیام کرد، به فرمانت برخاست و امرت را زنده داشت و در راه تحصیل خشنودیات شتاب کرد[۶]. بدیهی است هنگامی که نظام آفرینش بر اساس روابط طبیعی و علّی و معلول شکل گرفته و سنت الهی بر کسب فیوضات رحمانی از رویکرد ارتباط مستقیم خداوند با بندگان، بنابر حکمت و مصلحت الهی، پرهیز کرده است و هدایت و فیوضات خود را از راه واسطه، یعنی پیامبران الهی، صورت میدهد، شریعت الهی نیز در طریقی آشکار، بندگان را با ایجاد واسطه به تقرب و آمرزش گناهان و اجابت دعا هدایت میکند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: ای کسانیکه ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و با وسیلهای به تقرب بجویید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید[۷][۸]
- بر اساس این آیه شریفه خداوند سبحان دستور میدهد که وسیلهای برای تقرب به خدا انتخاب کنید و در ادامه نتیجه آن را رستگاری بندگان میداند. امام علی (ع) در تفسیر آیه فوق، شخص خود را وسیله تقرب معرفی میکند. در نهج البلاغه نیز در درجه اول ایمان به خدا و در درجه دوم ایمان به رسول الهی و به تبع آن مطابق با حدیث ثقلین، اهلبیت (ع) و پس از آن بخشی از اعمال عبادی و نیک را وسیله تقرب به خداوند معرفی میکند و میفرماید: بیشک برترین چیزی که رهجویان به خدا بدان دست یازند ایمان به خدا و پیامبرش و جهاد در راه اوست که بلندترین چکاد اسلام است؛ و دیگر، کلمه اخلاص و اقرار راستین به یکتاپرستی است که نهاد آدمی بدان گواهی دهد، و برپا داشتن نماز که آینه دین و نمودار مکتب است، و پرداخت زکات که واجب دینی است، و روزه ماه مبارک رمضان که سپر از عذاب الهی است، و حجّ خانه خدا و عمره که فقر را میزداید و گناه را میریزد و میشوید و ارتباط خویشاوندی که مال را افزاید و اجل را به درازا کشانَد، و صدقه پنهانی که لغزشها را جبران سازد، و صدقه آشکار که از مرگهای بد جلو گیرد، و کارهای نیکو که انسان را از سقوط در بدبختیها نگه دارد[۹][۱۰]
نیاز انسان به توسل به معصومین
- خداوند سبحان، پیامبر اکرم (ص) را که واسطه رساندن فیض الهی به بندگانت است. بهعنوان الگویی کامل برای انسانها معرفی میکند و آنان با پیروی و الگو قرار دادن او به کمال میرسد[۱۱].پیروی از پیامبر اکرم (ص) در رفتار و گفتار یکی از احکام رسالت رسول خدا (ص) و دلیلی بر ایمان آوردن آدمی به رسالت نبوی است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: ... اگر هنگامی که آنان (گروه منافق) بر خود ستم کردند به تو رجوع و از کردار خود به خدا توبه میکردند و تو هم برای آنها استغفار میکردی و از خدا آمرزش میخواستی، در این حال البته خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند[۱۲]. آیه فوق به صراحت بر فیضرسانی پیامبر و واسطهگری ایشان بهعنوان تنها راه برخورداری از مغفرت خداوند اشاره دارد. افزون بر این، آیاتی در قرآن کریم بر وعده پیامبران الهی برای طلب آمرزش (با شرایطی خاص) دلالت دارد، مانند وعده حضرت ابراهیم در طلب آمرزش برای عموی خویش[۱۳][۱۴]
- اهلبیت(ع)، که تربیتیافتگان مکتب وحی هستند، به دلیل دریافت تمام و کمال فیض مبذول خداوند در راستای اراده خداوندی واسطه فیض قرار گرفتهاند. آنان بنا بر مشیّت خداوندی کانون توجه مردمان در امر شناخت دین و مظهر اتمّ و اکمل خداوند بر بندگان هستند. از اینرو آنان "وجه الله" بهمعنای وسیله توجه آدمی به خداوند هستند و توسل نیز مصداقی از این امر است. امام رضا (ع) در پاسخ به سؤالی درباره کیفیت وجه الله، پیامبران و حجتهای الهی را مصداق وجه الله برمیشمرد. امام علی (ع) نیز در روایتی بیان میدارند که خداوند میتوانست خود، بدون حضور واسطه، فیض خویش را به بندگان برساند، اما ما (اهلبیت) را بهمثابه درب و راه شناخت قرار داد تا انسانها از آن طریق وارد شوند. کسانی که از طریق ما ره میپویند، بهسوی چشمههای زلالی میروند که همواره جاری است و هرگز خشک و نابود نمیشود[۱۵]. امام علی (ع) در وصف اهلبیت میفرماید: کسی از این امّت را همسنگ و همتراز آل پیامبر (درود خدا بر او و خاندانش باد) نتوان دید و نیز خوشهچین خرمن اهل بیت با آنان برابر نیست. دودمان پاک پیامبر سنگ بنای دین و پشتوانه یقیناند. تندروان به میزان آنان بازگردند و کندروان سرانجام خود را بدانجا رسانند که راهی جز آن نیابند. ویژگیهای رهبری از آنِ اهلبیت و وصیّت پیامبر درباره آنان و میراث آن حضرت مخصوص ایشان است. اینک حق به حقدار رسید و به جایگاه اصلیاش پر کشید[۱۶][۱۷]
- سابقه توسل به اهل بیت (ع) به آغاز خلقت و به زمان حضرت آدم (ع) بازمیگردد. در تفاسیر و روایات در مورد قبول توبه حضرت آدم (ع) آمده است که جبرئیل توسل به پنج تن آلعبا را به او آموزش داد و این توسّل را شرط قبول توبه او دانست. از ابنعباس نقل است که از پیامبر اکرم (ص) پرسید کلماتی که آدم (ع) از پروردگارش دریافت کرد چه بود؟ پیامبر (ص) فرمود: از خداوند به حقّ این پنج تن مقدس، تقاضا کرد که توبه او را بپذیرد و خدا توبه او را پذیرفت. این معنا با تفاوتی اندک در تفسیر معروف الدّر المنثور که از تفاسیر روایی اهلسنت بهشمار میرود نیز، نقل شده است. اما باید توجه داشت که فیضرسانی و وساطت اولیای الهی، خارج از گردونه مشیّت الهی نیست و معتقد نبودن به چنین امری شرک به خداوند متعال خواهد بود. طلب فیض از اولیا تنها واسطه قرار دادن آن بزگواران در درگاه خداوندی است[۱۸]
- تا خداوند متعال به مقتضای مقام و جایگاه آنان نزد خویش، اراده خود را بر اجابت درخواست بندگان امضا کند، لکن هرگز توسل آدمی قضای حتمی الهی را تغییر نمیدهد مگر این که اذن و اراده الهی بر این امر تعلق گیرد. توسل به کسانی که بنده حقیقی خداوند هستند، در حقیقت توجه به خداوند و در راستای ایمان به توحید است. امام (ع) در سفارش خود به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) فرمود: به هوش باش! آنکه گنجینههای زمین در اختیار اوست تو را رخصت نیایش داده و اجابت آن را ضمانت کرده است. بلکه تو را فراخوانده که دست نیاز به آن بینیاز برآری تا وجودش بر تو فرو ریزد و مهربانی خواهی تا بر تو مهر ورزد[۱۹]. در فرازی دیگر فرمود: خداوند بر آستان مقدسش دربانی نگماشته تا بین تو و مهر او حجابی شود و تو را ناگزیر به آوردن میانجی نکرده است و به جرم زشتکاری راه توبهات را نبسته و در کیفرت شتاب نکرده و بازگشت تو را بی هیچ سرزنشی پذیرا شده است[۲۰][۲۱]
توسل به اولیای خدا پس از مرگ
- انسانها بهطور کلی با مرگ، حکایتشان پایان نمیپذیرد، بلکه در فرهنگ اسلامی مرگ پایانی برای بعد دنیایی حضور حضور انسان در پهنه آفرینش است؛ ولی بعد روحانی وجود انسان باقی خواهد بود. قرآن کریم در فرازهایی چند به این موضوع اشاره کرده است[۲۲]. امام علی (ع) نیز در فرازهایی از نهج البلاغه به حیات پس از مرگ اشاره دارد و از جمله میفرماید: میان شما تا بهشت یا دوزخ (فاصله اندکی است) که جز رسیدن مرگ نیست. مدّت زمانی که چشم برهمزدنی کوتاهش سازد و آمدن ساعت (مرگ) بیخ و بن آن را براندازد؛ چه کوتاه مدّتی است[۲۳]. افزون بر این، امکان ارتباط روح اموات با عالم ماده نیز از نظر علمی و قرآنی امری اثبات شده است.[۲۴][۲۵]
- پیامبران و اولیای الهی دارای کمالات و امتیازات روحی ویژهای هستند که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است. برخی از کمالات ویژه پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم عبارت است از: وضع حکم شرعی در حفظ احترام پیامبر (ص) و رعایت آداب در حضور ایشان[۲۶]، اعطای خیر کثیر به پیامبر اکرم[۲۷]، دستور به مؤمنان درباره درود فرستادن پیوسته بر پیامبر اکرم[۲۸]، فضل و لطف عظیم خداوند به ایشان[۲۹]، تبرّی ایشان از هرگونه ناپاکی و آلودگی[۳۰][۳۱]
- روح آدمی مرکز شکلگیری و تداوم کمالات در وجود اوست، از اینرو با توجه به واقعیت حقیقی روح انسان، خداوند در قرآن کریم از گرفته شدن روح و بازگشت انسان بهسوی خود یاد میکند. پذیرش این امر دلالت بر اثبات روح بهمعنای حقیقت وجودی انسان است[۳۲][۳۳]
- از آنچه گفته شد نتیجهگیری میشود که بهطور کلی امکان ارتباط ارواح مردگان با آدمیان وجود دارد. در دانش روانشناسی ادلهای با استناد به دیدن مردگان برای اثبات این امر اقامه شده است. همچنین دانشمندان فلسفه اسلامی بر اثبات وجود روح و امکان ارتباط آن با انسانها و عوارض ناشی از این موضوع بحث کردهاند[۳۴]
- در فرهنگ تشیع بر حضور معصومین (ع) پس از مرگ، همانند حضور آنان در زمان حیات یاد شده است. از اینرو امام علی (ع) هنگام به خاکسپاری پیامبر اکرم (ص) با ایشان لب به سخن میگشاید[۳۵]. در فرازی دیگر امام (ع) در روزهای واپسین حیات خود، پیامبر (ص) را در خواب میبیند و از امّت پیامبر (ص) شکایت میکند پیامبر (ص) نیز به او وعده دیدار میدهد[۳۶]. همچنین هنگام به خاکسپاری، حضرت صدیقه (س) نیز با رسول خدا سخن میگوید و از او درخواست میکند تا از فاطمه (س) در مورد آنچه بر او گذشته است سؤال کند: سلام بر تو ای رسول خدا، از من و دختر نازنینت که در کنارت فرود آید، و چه زود به جوارت پیوست. ای رسول خدا، شکیباییام در فراق دُردانهات از دست شده و طاقتم طاق گشته. تجربه تحمّل فراق جانکاه و مصیبت سنگین تو مرا شکیبایی بخشیده است، که من با دست خود تو را در آرامگاهت به خاک سپردم و جان پاکت در حالی که سر بر سینهام داشتی، به ملکوت پرواز کرد ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۳۷]. دیگر امانت بازگردید و گروگان وارهید، امّا اندوه من جاودانه و شبم بیداری تا سپیده، تا آن روز که خداوند آرامجای تو را برای من برگزیده. آری، بهزودی دختر گرامیات تو را از دست به یکی کردن امّتان تو بر شکستن حریم او و ستمکاری ناجوانمردانه بر او خبر دهد. اینک از او با اصرار بپرس و از اوضاع و احوال جویا شو؛ و این در شرایطی است که هنوز از زمان تو دیری نپاییده و یادت کهنه نشده است. سلام بر شمایان، سلام خداحافظی، ولی نه از روی ناراحتی و خستگی، که اگر بازگردم نه به خاطر ملامت و دلکندگی است و اگر بمانم نه برای بدگمانی به وعدههای الهی به شکیبایان[۳۸]. افزون بر این در روایاتی به نقل از صحابه و به روایت اهل سنت، با طلب شفاعت برخی از صحابه از پیامبر اکرم (ص) و اجابت پیامبر اکرم (ص) مواجه میشویم. از جمله از انس بن مالک روایت است که به این امر مبادرت کرد. از آنچه گفته شد، این مطلب اثبات میشود که توسل به اولیای خاص خداوند و درخواست استمداد از آنها موضوعی اثبات شده و مطابق با آیات الهی و روایات و در راستای اراده و مشیت الهی است و منافاتی با توحید افعالی ندارد»[۳۹].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 220-221.
- ↑ ﴿أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا ﴾؛ سوره عبس، آیه ۲۵ – ۲۸
- ↑ «كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى مَوْرِ أَمْوَاجٍ مُسْتَفْحِلَةٍ وَ لُجَجِ بِحَارٍ زَاخِرَةٍ تَلْتَطِمُ أَوَاذِيُّ أَمْوَاجِهَا وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَثْبَاجِهَا وَ تَرْغُو زَبَداً كَالْفُحُولِ عِنْدَ هِيَاجِهَا فَخَضَعَ جِمَاحُ الْمَاءِ الْمُتَلَاطِمِ لِثِقَلِ حَمْلِهَا وَ سَكَنَ هَيْجُ ارْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِكَلْكَلِهَا وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِياً إِذْ تَمَعَّكَتْ عَلَيْهِ بِكَوَاهِلِهَا فَأَصْبَحَ بَعْدَ اصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ سَاجِياً مَقْهُوراً وَ فِي حَكَمَةِ الذُّلِّ مُنْقَاداً أَسِيراً وَ سَكَنَتِ الْأَرْضُ مَدْحُوَّةً فِي لُجَّةِ تَيَّارِهِ وَ رَدَّتْ مِنْ نَخْوَةِ بَأْوِهِ وَ اعْتِلَائِهِ وَ شُمُوخِ أَنْفِهِ وَ سُمُوِّ غُلَوَائِهِ وَ كَعَمَتْهُ عَلَى كِظَّةِ جَرْيَتِهِ فَهَمَدَ بَعْدَ نَزَقَاتِهِ وَ لَبَدَ بَعْدَ زَيَفَانِ وَثَبَاتِهِ فَلَمَّا سَكَنَ هَيْجُ الْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَكْنَافِهَا وَ حَمَلَ شَوَاهِقَ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ الْبُذَّخِ عَلَى أَكْتَافِهَا فَجَّرَ يَنَابِيعَ الْعُيُونِ مِنْ عَرَانِينِ أُنُوفِهَا وَ فَرَّقَهَا فِي سُهُوبِ بِيدِهَا وَ أَخَادِيدِهَا وَ عَدَّلَ حَرَكَاتِهَا بِالرَّاسِيَاتِ مِنْ جَلَامِيدِهَا وَ ذَوَاتِ الشَّنَاخِيبِ الشُّمِّ مِنْ صيَاخِيدِهَا فَسَكَنَتْ مِنَ الْمَيَدَانِ لِرُسُوبِ الْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيمِهَا وَ تَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَةً فِي جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا وَ رُكُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ الْأَرَضِينَ وَ جَرَاثِيمِهَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 221.
- ↑ ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾؛ سوره شوری، آیه ۵۱
- ↑ َ«الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الْأَبَاطِيلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِيلِ كَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ قَائِماً بِأَمْرِكَ مُسْتَوْفِزاً فِي مَرْضَاتِكَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۷۱
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾؛ سوره مائده، آیه ۳۵
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 221-222.
- ↑ «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 222.
- ↑ ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴾؛ سوره احزاب، آیه ۲۱
- ↑ ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴾؛ سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 222-223.
- ↑ کافی ۱ / ۱۸۴
- ↑ «زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ. لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً. هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ. إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 223.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 223-224.
- ↑ «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ «وَ لَمْ يَجْعَلْ [بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ] بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 224.
- ↑ ﴿وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۵۴.
- ↑ «وَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ وَ إِنَّ غَايَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِيرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۳
- ↑ برای مطالعه بیشتر نک: اصالت روح، جعفری سبحانی.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 224.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لا تَشْعُرُونَ﴾؛ سوره حجرات، آیه ۲.
- ↑ ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ﴾؛ سوره کوثر، آیه ۱ – ۲
- ↑ ﴿ إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾؛ سوره احزاب، آیه ۵۶
- ↑ ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۳
- ↑ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴾؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 224.
- ↑ ﴿قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ﴾؛ سوره سجده، آیه ۱۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 224.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 225.
- ↑ «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ سِوَاكَ، وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَوَاءً؛ وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْكَمَدُ مُحَالِفاً، وَ قَلَّا لَكَ، وَ لَكِنَّهُ مَا لَا يُمْلَكُ رَدُّهُ وَ لَا يُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ. بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، اذْكُرْنَا عِنْدَ رَبِّكَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِكَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۸۴
- ↑ «مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَاذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ! فَقَالَ ادْعُ عَلَيْهِمْ. فَقُلْتُ أَبْدَلَنِي اللَّهُ بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرّاً لَهُمْ مِنِّي»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۹
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۶
- ↑ «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ. قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فَ "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ". فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ، لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 225.