امامت در لغت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*حاصل مطلب این است که: هر کسی که دیگران به او "ائتمام" کنند - یعنی "[[اقتدا]]" و "[[تبعیت]]" کنند - "[[امام]]" میگویند. سپس تعریفی از [[شیخ صدوق]] و [[متکلمان]] [[نقل]] میکند که در تعریف اصطلاحی به آن دو اشاره خواهد شد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>. | *حاصل مطلب این است که: هر کسی که دیگران به او "ائتمام" کنند - یعنی "[[اقتدا]]" و "[[تبعیت]]" کنند - "[[امام]]" میگویند. سپس تعریفی از [[شیخ صدوق]] و [[متکلمان]] [[نقل]] میکند که در تعریف اصطلاحی به آن دو اشاره خواهد شد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>. | ||
==امامت در اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت== | |||
واژه [[امام]] در لغت از ریشه “ام” است که معانی گوناگونی دارد. یکی از آنها [[مقتدا]] و پیشواست. طریحی میگوید: “امام به کسر الف، بر وزن فِعال به معنای کسی است که از او [[پیروی]] میشود”<ref>فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.</ref>. مؤلف [[کتاب]] [[معانی الاخبار]] نیز در توضیح وجه تسمیه [[امام]] میگوید: “امام را [[امام]] نامیدند به [[دلیل]] اینکه او پیشرو و مقتدای [[مردم]] است”<ref>محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۹۶.</ref>. بنابراین [[امامت]]، همان [[ریاست عامه]] بر همه [[مردم]] است که اگر لابشرط بیاید، منظور همان [[ریاست]] [[پیامبر]] و [[رسالت]] است<ref>{{عربی|الإِمَامَةُ: هي الرئاسة العامة على جميع الناس، فإذا أخذت لا بشرط شيء تجامع النبوة و الرسالة، و إذا أخذت بشرط لا شيء لا تجامعهما}} (ر.ک: فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۵).</ref>. پس به گروهی خاص که از نظر [[فکری]]، [[اعتقادی]]، [[سیاسی]] یا زبانی، زمانی و مکانی در یک امر یا اموری خاص با یکدیگر اشتراک دارند و با یکدیگر یکی شدهاند [[امت]] میگویند و رهبرشان نیز [[امام]] نامیده میشود. بنابراین سه واژۀ [[امام]]، [[امامت]] و [[امت]] لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون هم معنا ندارند. [[امت]] نیز به گروهی گفته میشود که اعضای آن به سبب [[پیروی از امام]] واحد به نوعی با یکدیگر انتساب داشته باشند<ref>ر.ک: لطف الله صافی، نظام امامت و رهبری، ص۱۱-۱۲.</ref>. | |||
نکته مهم اینکه معنای [[پیشوا]] لزوماً مثبت نیست، بلکه ممکن است [[پیشوا]] [[عادل]] یا [[فاسق]] و [[ظالم]] باشد. در [[قرآن]] کلمه [[پیشوا]] به هر دو مورد گفته شده است. در آیهای آمده است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>، و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. در [[آیه]] نخست [[امام]] به پیشوای خیر و در [[آیه]] دوم [[امام]] به پیشوای [[شر]] گفته شده است. [[امام]] به معنای مقدم نیز آمده است<ref>محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴-۲۵.</ref>. [[قرآن]] درباره [[فرعون]] همین تعبیر را به کار برده است: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>. همچنین [[امام]] به معنای طریق و [[راه]] نیز آمده است<ref>{{عربی|و يقال للطريق إِمَامٌ، لأنّه يُؤَمُّ أي يقصد و يتبع}} (ر.ک: فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰).</ref>. ابنمنظور در لسان العرب [[معتقد]] است که [[امام]] (جلو و مقدم) با [[امام]] ([[پیشوا]]) همریشه است و هر دو از ریشه “أمّ، یؤمّ” به معنای قصد کردن و [[پیشی گرفتن]] است<ref>ر.ک: محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۶؛ جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی (بررسی دیدگاههای امامیه، معتزله و اشاعره)، زیر نظر یزدی مطلق، ص۴۶.</ref>. واژه [[امام در قرآن]] در غالب معانی لغوی آن به کار رفته است. البته واژه [[امام در قرآن]] کاربردهای فراوانی دارد که تفلیسی در وجوه القرآن، پنج معنای آن را به شرح ذیل برشمرده است: | |||
گاهی [[امام]] به معنای [[مقتدا]] و پیشواست: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، نیز در آیهای دیگر به همین معنا آمده است: {{متن قرآن|وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}}<ref>«و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref>، به معنای [[نامه]]: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>، [[لوح محفوظ]]: {{متن قرآن|كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref> و [[تورات]] نیز به کار رفته است: {{متن قرآن|وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا}}<ref>«و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. مقصود از [[امام]] در [[آیه]] اخیر، [[تورات]] است. در [[قرآن]] [[امام]] به معنای [[راه]] آشکار و روشن نیز آمده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.</ref>؛ مراد [[راه]] واضح و آشکار است<ref>ر.ک: جیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه القرآن، ترجمه مهدی محقق، ص۲۸-۲۹.</ref>. | |||
آنچه بیان شد، به معانی لغوی [[امام]] مربوط بود. [[متکلمان]] در تعریف اصطلاحی [[امام]] گفتهاند: [[امام]] [[خلیفه رسول الله]] در [[اجرای دین]] است؛ به گونهای که [[پیروی]] از وی بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] است<ref>{{عربی|و عند المتكلمين هو خليفة الرسول{{صل}} في إقامة الدين بحيث يجب اتباعه على كافة الأمة}} (ر.ک: محمدعلی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۲۵۹).</ref>. [[امام]] در اصطلاح [[شیعه]] به کسی میگویند که [[پیشوا]] و مقتدای عالمیان در امور [[ظاهریه]] و [[باطنیه]]، اجتماعیه و معنویۀ روحانیه، مُلْکیه و ملکوتیه است. [[خداوند]] به وی در اثر [[اختیار]] عالی و ارادۀ انتخابیۀ آن [[پیشوا]] در جمیع امور چنین [[مصونیت]] و عصمتی را بخشیده است. این [[امامان]] به [[دوازده تن]] منحصرند. بنابر [[عقیده]] و [[ایمان راسخ]] [[شیعه]]، پس از [[غیبت کبری]] آن [[حضرت]] زنده است و [[ولایت]] [[امور معنوی]] و مَلَکوتی [[عوالم]] را در [[دست]] دارد، اما به سبب [[غصب خلافت]] و [[امامت]]، فعلاً در پردۀ [[غیبت]] [[نهان]] است تا [[ظهور]] کند و متصدیان و مباشران [[سلطنت]] و [[امارت]] [[باطل]] را کنار زند و خود بر اساس [[طهارت]] سِریَّه و [[عصمت]] الهیه و [[ولایت]] کبرای حقۀ حقیقیه، بر [[مردم]] [[حکومت]] کند<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی|سید محمد حسین]]، امامشناسی، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref>. | |||
پس با توجه به تعریفهای یادشده، [[امام]] سه ویژگی خواهد داشت: ویژگی نخست، [[جانشینی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] است. [[امام]] کسی است که پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بر [[مسند]] او مینشیند. [[ولایت]] و [[سرپرستی]] بر همۀ [[مکلفان]]، از دیگر [[ویژگیهای امام]] است. [[متکلمان]]، اغلب [[ریاست عامه]] یا [[ولایت]] بر همۀ [[مکلفان]] را در [[تعریف امامت]]، اخذ کردهاند، لکن در برخی نکات جنبی، اختلافنظر وجود دارد. ویژگی دیگر، [[واجبالاطاعه]] بودن [[امام]] است. برخی از [[متکلمان]]، این قید را نیز در [[تعریف امامت]] آوردهاند. [[امام]]، [[جانشین پیامبر]]{{صل}} و [[ولیّ]] [[امت]] است؛ به گونهای که [[اطاعت]] از [[فرمان]] او در حد [[اطاعت]] از [[فرمان پیامبر]]{{صل}} [[وجوب]] دارد. [[امام]]، تنها یک [[راهنما]] و [[هدایتگر]] نیست که [[امت]] در قبال وی هیچ وظیفهای نداشته باشد، بلکه [[امت]]، هم در امور [[دین]] و هم در [[امور دنیا]] باید از وی [[اطاعت]] کند<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی (بررسی دیدگاههای امامیه، معتزله و اشاعره)، زیر نظر محمود یزدی مطلق، ص۴۹-۵۰.</ref>. از نظر [[شیعه]]، [[جامعه]] در هر زمان به [[امام]] نیاز دارد و [[زمین]] نباید هیچگاه از [[حجت خدا]] خالی باشد. پس چنانچه شرایط برای [[حضور امام معصوم]] فراهم نباشد، آن بزرگوار تا صدور [[امر الهی]] در پس پردۀ [[غیبت]] [[منتظر ظهور]] مینشیند. این دوره، [[عصر غیبت]] نام دارد. [[شیعه]] [[معتقد]] است در این دوره که وجود [[حکومت]] ضروری است، باید افرادی [[حکومت]] را اداره کنند که [[تالی]] تلو معصوماند و شرایط لازم تصدیگری [[حکومت]] را دارند. این [[انتصاب]] در واقع [[نصب عام]] نامیده میشود. | |||
[[نظام امامت]] از منظر [[شیعه]] ویژگیها و مختصاتی دارد که در بخش کلیات بدان اشاره خواهد شد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۴۴.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:3073589.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»] | |||
# [[پرونده:1100538.jpg|22px]] [[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|'''اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۰۰
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- پیشوایی و رهبری امامت از ریشۀ "ا م م" در لغت به معنای قصد، پیشوایی، پیشروی و رهبری[۱] و امام به معنای پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، راه اصلی و راهنما[۲] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۳].
تعریف لغوی راغب اصفهانی
- راغب اصفهانی در "مفردات" چنین میگوید: "اَلْإِمَامُ: المُؤتَمُّ بِهِ؛ إنساناً كانَ يُقتَدى بِقَولِهِ أو فِعلِهِ، أو كِتاباً، أو غَيرَ ذلِكَ، مُحِقّاً كانَ أو مُبطِلاً، وجمعه: أَئِمَّةٌ. وقولُه تَعَالى: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۴] ؛ أي: بالذي يقتدون به، وقيل: بكتابهم"[۵].[۶]
- حاصل سخن او اینکه: هر کسی که مردم به او ائتمام کنند؛ یعنی پشت سر او قرار بگیرند و حرکت کنند، او امام است. امام آن است که جلو باشد و مردم به او اقتدا کنند. حال، آن امام و مقتدا یا انسان است، یا کتابی است که انسان به معارف آن عمل میکند. پس اگر امامت، به کتاب هم تفسیر شود، از باب همین اقتداست؛ گرچه در روایات ما، امام به همان مَنْ يُقتَدَى بِه تفسیر شده است[۷]
- از کلام راغب اصفهانی اینگونه استفاده میشود که امامت به معنای مقتدا و متقدم بودن است.اقتدا کردن نیز به معنای تبعیت و پیروی است. خدای متعال در وصف رابطه فرعون و قومش میفرماید: ﴿فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ﴾[۸]. طبق این آیه، دلیل تقدّم و پیشروی فرعون بر قومش در روز قیامت این است که قوم فرعون از امر او پیروی کردهاند و این نکته نشان میدهد مسئلۀ اصلی و سرنوشتساز امتها و ملتها، "اتّباع امر" است. بنابراین، "اقتدا" و "ائتمام" (پذیرش امامت) به معنی "اتّباع امر" یا "اتّباع در فعل و قول" و "امامت" یعنی "تقدّم"، "مقتدا شدن" و "متبوع شدن" است[۹]
تعریف لغوی ابنمنظور
- ابنمنظور در "لسان العرب" در باره این ریشه لغوی میگوید: أَمَّ القومَ وأَمَّ بِهِمْ: تقدَّمهم، وَهِيَ الإِمامةُ. والإِمامُ: كُلُّ مَنِ ائتَمَّ بِهِ قومٌ كَانُوا عَلَى الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ أَو كَانُوا ضالِّين... [قال] ابْنُ سِيدَهْ: والإِمامُ مَا ائْتُمَّ بِهِ مِنْ رئيسٍ وغيرِه، وَالْجَمْعُ أَئِمَّة. وَفِي التَّنْزِيلِ الْعَزِيزِ: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾[۱۰] ؛ أَي: قاتِلوا رؤساءَ الكُفْر وقادَتَهم الَّذِينَ ضُعَفاؤهم تَبَعٌ لَهُمْ... وقال الْمَازِنِيُّ: أُيَيْمَة وَلَمْ يقلِب، وإِمامُ كلِّ شَيْءٍ: قَيِّمُهُ والمُصْلِح لَهُ، والقرآنُ إِمامُ المُسلمين، وسَيدُنا مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله(ص): إِمام الأَئِمَّة، وَالْخَلِيفَةُ: إِمَامُ الرَّعِيَّةِ، وإِمامُ الجُنْد: قَائِدُهُمْ[۱۱].[۱۲]
- حاصل سخن او اینکه: این واژه، به صورت متعدی و لازم به کار برده میشود. اگر گفته شود: أَمَّ القومَ وأَمَّ بِهِمْ یعنی: بر آنها مقدم شد؛ نه اینکه فقط از لحاظ مکانی، بلکه از لحاظ عمل؛ او جلو باشد و اینها مثل او عمل کنند. ازاینرو، میگوید: معنای ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾ اینکه: با سران و رهبران کفر بجنگید؛ آنان که ضعیفان، تابعشان بودند. پس امامت به معنای مقتدا بودن است و مقتدا شدن به این است که دیگران تبعیت کنند. بنابراین، محور اصلی این واژه "تبعیت" و "اقتدا" است. در ادامه گفته است:امام هر چیزی قیّم بر آن است؛ یعنی امام، آن کسی است که مسئولیت اصلاح چیزی را بر عهده دارد. در انتهای سخن نیز برخی از استعمالات امام را برمیشمارد و میگوید: قرآن امام مسلمین است و خلیفه امام رعیت، امام لشکریان نیز رهبر آنان است[۱۳]
تعریف لغوی طریحی
- فخرالدین طریحی در "مجمع البحرین"[۱۴] درباره معنای امام میگوید: والإِمَامُ - بالكسر على فِعَال - للذي يُؤتَمُّ بِه، وجمعه: أَئِمَّة[۱۵].[۱۶]
- حاصل مطلب این است که: هر کسی که دیگران به او "ائتمام" کنند - یعنی "اقتدا" و "تبعیت" کنند - "امام" میگویند. سپس تعریفی از شیخ صدوق و متکلمان نقل میکند که در تعریف اصطلاحی به آن دو اشاره خواهد شد[۱۷].
امامت در اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت
واژه امام در لغت از ریشه “ام” است که معانی گوناگونی دارد. یکی از آنها مقتدا و پیشواست. طریحی میگوید: “امام به کسر الف، بر وزن فِعال به معنای کسی است که از او پیروی میشود”[۱۸]. مؤلف کتاب معانی الاخبار نیز در توضیح وجه تسمیه امام میگوید: “امام را امام نامیدند به دلیل اینکه او پیشرو و مقتدای مردم است”[۱۹]. بنابراین امامت، همان ریاست عامه بر همه مردم است که اگر لابشرط بیاید، منظور همان ریاست پیامبر و رسالت است[۲۰]. پس به گروهی خاص که از نظر فکری، اعتقادی، سیاسی یا زبانی، زمانی و مکانی در یک امر یا اموری خاص با یکدیگر اشتراک دارند و با یکدیگر یکی شدهاند امت میگویند و رهبرشان نیز امام نامیده میشود. بنابراین سه واژۀ امام، امامت و امت لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون هم معنا ندارند. امت نیز به گروهی گفته میشود که اعضای آن به سبب پیروی از امام واحد به نوعی با یکدیگر انتساب داشته باشند[۲۱]. نکته مهم اینکه معنای پیشوا لزوماً مثبت نیست، بلکه ممکن است پیشوا عادل یا فاسق و ظالم باشد. در قرآن کلمه پیشوا به هر دو مورد گفته شده است. در آیهای آمده است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۲۲]، و در جای دیگر میفرماید: ﴿أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۲۳]. در آیه نخست امام به پیشوای خیر و در آیه دوم امام به پیشوای شر گفته شده است. امام به معنای مقدم نیز آمده است[۲۴]. قرآن درباره فرعون همین تعبیر را به کار برده است: ﴿يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾[۲۵]. همچنین امام به معنای طریق و راه نیز آمده است[۲۶]. ابنمنظور در لسان العرب معتقد است که امام (جلو و مقدم) با امام (پیشوا) همریشه است و هر دو از ریشه “أمّ، یؤمّ” به معنای قصد کردن و پیشی گرفتن است[۲۷]. واژه امام در قرآن در غالب معانی لغوی آن به کار رفته است. البته واژه امام در قرآن کاربردهای فراوانی دارد که تفلیسی در وجوه القرآن، پنج معنای آن را به شرح ذیل برشمرده است: گاهی امام به معنای مقتدا و پیشواست: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۲۸]، نیز در آیهای دیگر به همین معنا آمده است: ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۲۹]، به معنای نامه: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۳۰]، لوح محفوظ: ﴿كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۳۱] و تورات نیز به کار رفته است: ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا﴾[۳۲]. مقصود از امام در آیه اخیر، تورات است. در قرآن امام به معنای راه آشکار و روشن نیز آمده است: ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۳۳]؛ مراد راه واضح و آشکار است[۳۴].
آنچه بیان شد، به معانی لغوی امام مربوط بود. متکلمان در تعریف اصطلاحی امام گفتهاند: امام خلیفه رسول الله در اجرای دین است؛ به گونهای که پیروی از وی بر همه مسلمانان واجب است[۳۵]. امام در اصطلاح شیعه به کسی میگویند که پیشوا و مقتدای عالمیان در امور ظاهریه و باطنیه، اجتماعیه و معنویۀ روحانیه، مُلْکیه و ملکوتیه است. خداوند به وی در اثر اختیار عالی و ارادۀ انتخابیۀ آن پیشوا در جمیع امور چنین مصونیت و عصمتی را بخشیده است. این امامان به دوازده تن منحصرند. بنابر عقیده و ایمان راسخ شیعه، پس از غیبت کبری آن حضرت زنده است و ولایت امور معنوی و مَلَکوتی عوالم را در دست دارد، اما به سبب غصب خلافت و امامت، فعلاً در پردۀ غیبت نهان است تا ظهور کند و متصدیان و مباشران سلطنت و امارت باطل را کنار زند و خود بر اساس طهارت سِریَّه و عصمت الهیه و ولایت کبرای حقۀ حقیقیه، بر مردم حکومت کند[۳۶].
پس با توجه به تعریفهای یادشده، امام سه ویژگی خواهد داشت: ویژگی نخست، جانشینی پیامبر گرامی اسلام است. امام کسی است که پس از پیامبر اسلام(ص) بر مسند او مینشیند. ولایت و سرپرستی بر همۀ مکلفان، از دیگر ویژگیهای امام است. متکلمان، اغلب ریاست عامه یا ولایت بر همۀ مکلفان را در تعریف امامت، اخذ کردهاند، لکن در برخی نکات جنبی، اختلافنظر وجود دارد. ویژگی دیگر، واجبالاطاعه بودن امام است. برخی از متکلمان، این قید را نیز در تعریف امامت آوردهاند. امام، جانشین پیامبر(ص) و ولیّ امت است؛ به گونهای که اطاعت از فرمان او در حد اطاعت از فرمان پیامبر(ص) وجوب دارد. امام، تنها یک راهنما و هدایتگر نیست که امت در قبال وی هیچ وظیفهای نداشته باشد، بلکه امت، هم در امور دین و هم در امور دنیا باید از وی اطاعت کند[۳۷]. از نظر شیعه، جامعه در هر زمان به امام نیاز دارد و زمین نباید هیچگاه از حجت خدا خالی باشد. پس چنانچه شرایط برای حضور امام معصوم فراهم نباشد، آن بزرگوار تا صدور امر الهی در پس پردۀ غیبت منتظر ظهور مینشیند. این دوره، عصر غیبت نام دارد. شیعه معتقد است در این دوره که وجود حکومت ضروری است، باید افرادی حکومت را اداره کنند که تالی تلو معصوماند و شرایط لازم تصدیگری حکومت را دارند. این انتصاب در واقع نصب عام نامیده میشود. نظام امامت از منظر شیعه ویژگیها و مختصاتی دارد که در بخش کلیات بدان اشاره خواهد شد[۳۸].
منابع
- اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ المفردات، ص۸۷.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ «روزی که هر گروه مردم را با پیشوایشان فرامیخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ «آنگاه، آنها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر [کمال رهیافتگی و] کاردانی نبود * او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد» سوره هود، آیه ۹۷-۹۸.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ «با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ مجمع البحرین کتابی است که هم نگاه به استعمالات لغوی دارد و هم نگاهی به استعمالات شرعیه دارد. این از امتیازات این کتاب است. البته در لسان العرب نیز خود ابن منظور توجه بسیاری به استعمالات شرعیه الفاظ دارد، اما امتیاز مجمع البحرین این است که استعمالات شرعیه را در منابع اهل بیت(ع) دنبال میکند.
- ↑ طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
- ↑ فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.
- ↑ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۹۶.
- ↑ الإِمَامَةُ: هي الرئاسة العامة على جميع الناس، فإذا أخذت لا بشرط شيء تجامع النبوة و الرسالة، و إذا أخذت بشرط لا شيء لا تجامعهما (ر.ک: فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۵).
- ↑ ر.ک: لطف الله صافی، نظام امامت و رهبری، ص۱۱-۱۲.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴-۲۵.
- ↑ «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید» سوره هود، آیه ۹۸.
- ↑ و يقال للطريق إِمَامٌ، لأنّه يُؤَمُّ أي يقصد و يتبع (ر.ک: فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰).
- ↑ ر.ک: محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۶؛ جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی (بررسی دیدگاههای امامیه، معتزله و اشاعره)، زیر نظر یزدی مطلق، ص۴۶.
- ↑ «من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
- ↑ ر.ک: جیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه القرآن، ترجمه مهدی محقق، ص۲۸-۲۹.
- ↑ و عند المتكلمين هو خليفة الرسول(ص) في إقامة الدين بحيث يجب اتباعه على كافة الأمة (ر.ک: محمدعلی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۲۵۹).
- ↑ ر.ک: حسینی تهرانی|سید محمد حسین، امامشناسی، ج۱۸، ص۲۰۶.
- ↑ ر.ک: جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی (بررسی دیدگاههای امامیه، معتزله و اشاعره)، زیر نظر محمود یزدی مطلق، ص۴۹-۵۰.
- ↑ میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۴۴.