ابان بن سعید بن العاص: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابان بن سعید بن العاص در تراجم و رجال]] | [[ابان بن سعید بن العاص در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابان بن سعید بن العاص در تراجم و رجال]] | [[ابان بن سعید بن العاص در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
چون در [[خاندان]] [[امیه]] دو نفر با نام [[سعید بن عاص]] هست، نام آنان و فرزندانشان [[اشتباه]] میشود. هر دو نفر هم، [[فرزندی]] به نام أبان داشتهاند و بنابراین، [[ابان بن سعید بن عاص]] بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس، غیر از فرد موضوع این شرح [[سعید]] حال است. | |||
سعید بن عاص بن أمیه، [[ابواحیحه]]، از بزرگان [[قریش]] و از [[دشمنان]] [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مکه]] بود. هنگام محاصره [[طائف]]، [[ابوبکر]]، [[قبر]] ابواحیحه را دید و گفت: [[خدا]] صاحب این قبر را [[لعنت]] کند، چقدر با خدا و رسولش [[دشمنی]] کرد. [[ابان]] و [[عمرو]] [[فرزندان]] او حاضر بودند، گفتند: خدا [[ابوقحافه]] را لعنت کند. رسول خدا{{صل}} فرمود: "[[دشنام]] دادن به [[مردگان]]، زندهها را میآزارد"<ref>واقدی، ج۳، ص۹۲۵ بلاذری، ج۶، ص۴۶.</ref>. | |||
[[ | |||
ابان | |||
[[ | در [[منابع تاریخی]]، از [[تولد]] ابان سخنی نیست. از آنجا که [[خالد]] و عمرو، [[برادران]] ابان، جزو [[مهاجران]] [[حبشه]] به شمار میروند<ref>ابن هشام، ج۱، ص۳۲۳.</ref>، برخی در موضوع [[هجرت به حبشه]]، میان این سه [[برادر]] خلط کردهاند. [[ابن عساکر]] و [[ابن حجر]] به نقل از [[ابن اسحاق]]، ابان را جزو مهاجران حبشه دانستهاند که همراه همسرش [[فاطمه]]، دختر [[صفوان کنانی]] به آنجا [[هجرت]] کرد<ref>ابن عساکر، ج۶، ص۱۳۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۶۹.</ref>، ولی بیتردید این دو مؤلف، در نقل مطلب به [[خطا]] رفتهاند؛ زیرا اولاً آنچه در ابتدا و انتهای [[سیره]] [[ابن هشام]] به نقل از ابن اسحاق آمده، این است که [[عمرو بن سعید بن عاص]]، همراه همسرش فاطمه، دختر صفوان کنانی از مهاجران حبشهاند<ref>ابن هشام، ج۱، ص۳۲۳ و ج۲، ص۳۶۰.</ref>. ثانیاً، کسی فاطمه دختر صفوان را [[همسر]] ابان ندانسته است. ثالثاً، ابن عساکر و ابن حجر در جای دیگری به نقل از ابن اسحاق، هجرت کننده به حبشه را، [[عمرو بن سعید]] و همسرش فاطمه معرفی میکنند<ref>ابن عساکر، ج۴۶، ص۲۱؛ ابن حجر، ج۸، ص۲۷۲.</ref>. [[ابن اثیر]] میگوید: [[ابن منده]]، [[أبان بن سعید]] را از مهاجران حبشه دانسته و در عین حال گفته او دیر [[اسلام]] آورد و البته این سخنی متناقض است؛ زیرا [[مهاجران]] [[حبشه]]، قدیم الاسلام بودند و [[ابان]] به حبشه [[هجرت]] نکرد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. ابان پیش از [[ایمان]] آوردنش، جزو [[دشمنان اسلام]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹.</ref> و در [[نبرد بدر]]، با [[مشرکان]] بود<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۶۸.</ref>. | ||
هنگامی هم که برادرانش [[خالد]] و [[عمرو]] [[مسلمان]] شدند، اشعاری گفت که ابتدای آن چنین است: "کاش پدرم که در ظریبه مدفون است زنده بود و [[دروغ بستن]] فرزندانش را به [[دین]] میدید"<ref>{{عربی|"الا ليت ميتاً بالظريبة شاهد لما يفتري في الدين عمرو و خالد}}؛ ابن هشام، ج۲، ص۳۶۰.</ref>. هنگامی که [[عثمان]] برای [[مذاکره]] با [[قریش]]، از [[حدیبیه]] به [[مکه]] رفت، أبان او را [[پناه]] داد و پشت سر خود بر مرکب سوار کرد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۱۵.</ref>، [[زمان]] [[اسلام آوردن]] وی به روشنی معلوم نیست. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۹.</ref> میگوید: ابان در فاصله دو رویداد حدیبیه و [[خیبر]] ایمان آورد. | |||
[[ابن اثیر]]، [[سخن]] [[ابونعیم]] را که میگوید: "ابان پیش از خیبر اسلام آورد و در [[نبرد خیبر]] حضور داشت"، نقل کرده و ترجیح داده است. او میگوید: دلیل این سخن، گزارش صحیحی به نقل از [[ابوهریره]] است که [[رسول خدا]]{{صل}} أبان را پیش از نبرد خیبر، برای سریهای سوی نجد فرستاد و او پس از [[فتح خیبر]] به آن [[حضرت]] پیوست و از [[پیامبر]] خواست وی و همرزمانش را در [[غنایم]] خیبر سهیم کند. ابوهریره میگوید: از رسول خدا{{صل}} خواستم چنین نکند و ابان ناراحت شد. آن حضرت به ابان فرمود: "بنشین" و او را در غنایم [[شریک]] نکرد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹-۱۴۸.</ref>. با اینکه این مطلب در دستهای از منابع، به ویژه در کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] مشهور است و آن را در موضوع [[غنیمت]] نبردن کسی که در [[نبرد]] حاضر نبوده، ذکر میکنند<ref>ر.ک: ابن عساکر، ج۴۷، ص۴۷؛ ابوداود، ج۱، ص۶۱۹؛ ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref>، واقدی آن را به گونهای دیگر گزارش کرده است. او میگوید: وقتی دوسیها و [[ابوهریره]] به [[خیبر]] آمدند، [[رسول خدا]]{{صل}} درباره شرکت دادن ایشان در [[غنایم]] با [[اصحاب]] خود [[گفتگو]] کرد و آنان پاسخ مثبت دادند. در این میان، [[ابان بن سعید]] به ابوهریره گفت: تو سهم نمیبری و میان آن دو سخنی به [[اهانت]] رد و بدل شد<ref>واقدی، ج۲، ص۶۸۳.</ref>. | |||
از آنجا که [[روایت]] پیشین در منابع [[سیره]] و [[مغازی]] وجود ندارد و از طرفی، [[پیوستن]] ابوهریره و دوسیها به [[مسلمانان]] در خیبر تردیدناپذیر است؛ بنابراین، پذیرش این مطلب که [[ابان]] پیش از خیبر به سریهای اعزام شده باشد، [[محل]] [[تأمل]] خواهد بود. مطلب دیگری که مؤید گزارش اول است اینکه صحابهنگاران میگویند: وقتی [[برادران]] ابان از [[حبشه]] بازگشتند و او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند، پذیرفت و همراه آنان در [[نبرد خیبر]] حاضر شد. مقدمه اسلام آوردنش را، [[ملاقات]] با راهبی [[مسیحی]] دانستهاند که درباره [[صفات پیامبر]] از او پرسید و [[راهب]] گفت: او بر [[زمین]] مسلط خواهد شد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۶۹؛ و ر.ک: ذیل شرح حال راهب در ابن حجر، ج۱، ص۴۷۳.</ref>. | |||
ابان | |||
نام ابان در شمار کاتبان رسول خدا{{صل}} آمده است<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۹۳؛ طبری، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] او را بر [[بحرین]] گماشت و آنجا بود تا [[پیامبر]] [[رحلت]] کرد و بحرینیان [[مرتد]] شدند. پس به [[مدینه]] بازگشت و بعد از [[جنگ رده]] که [[ابوبکر]] خواست دوباره او را بر آنجا بگمارد، نپذیرفت و گفت: پس از رسول خدا{{صل}} [[کارگزار]] کسی نخواهم شد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۷.</ref>. ابان بن سعید در ردیف امویانی است که از [[بیعت با ابوبکر]] [[امتناع]] کردند<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. | |||
اگر گزارش [[امارت]] او بر بحرین تا پس از [[رحلت پیامبر]] درست باشد، موضوع [[تخلف]] از [[بیعت ابوبکر]] را باید به [[زمان]] برگشت او از بحرین مربوط دانست یا آنکه ابان هنگام [[ماجرای سقیفه]]، در مدینه حضور داشته و سپس به محل مأموریتش بازگشته است. احتمال قویتر آن است که در همان [[بحرین]] از [[بیعت]] [[امتناع]] کرده باشد. [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶، ص۱۲۷ و ج۱۴، ص۱۴.</ref> گزارشی از اعزام [[ابان]] از سوی [[خلیفه اول]] برای [[یمن]] ذکر میکند. این [[صحابی]]، داماد [[ابوجهل]] و [[عثمان]] بود<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۰۶؛ بلاذری، ج۶، ص۷۰.</ref>. | |||
تنها [[حدیثی]] که از او نقل کردهاند، جملهای از [[خطبه]] [[رسول]] خداست که در آن فرمود: "هر خونی که در [[جاهلیت]] ریخته شده، نادیده گرفته میشود"<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۶۱؛ ابن عساکر، ج۶، ص۱۲۷ و ج۴۹، ص۱۵.</ref>. این نقل به ابان اختصاص ندارد، بلکه جملهای از خطبه معروف [[رسول الله]] در [[حجة الوداع]] است که دیگران نیز آن را گزارش کردهاند<ref>برای نمونه ر.ک: طبری، ج۳، ص۱۵۰؛ ابن عساکر، ج۴۵، ص۴۰۳.</ref>. | |||
تاریخنگاران درباره تاریخ [[مرگ]] ابان، [[اختلاف]] زیادی دارند. اقوال آنان عبارت است از: | |||
#[[سال]] ۱۳ در واقعه [[اجنادین]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۸۰.</ref>؛ | |||
#سال ۱۳ در واقعه [[مرج]] الصفر<ref>بلاذری، ج۶، ص۴۷.</ref>؛ | |||
#سال ۱۴ یا ۱۵ در [[نبرد یرموک]]<ref>طبری، ج۳، ص۵۷۲؛ خلیفة بن خیاط، ص۸۹.</ref>؛ | |||
#سال ۲۹<ref>بلاذری، ج۶، ص۴۷.</ref>. | |||
قول اخیر با روایتی مطابق است که میگوید: ابان عهدهدار املای [[مصحف]] عثمان بر [[زید بن ثابت]] بود<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۶۰.</ref>. [[ابن حجر]] این [[روایت]] را نامشهور دانسته و میگوید: [[سعید بن عاص بن سعید بن عاص]]، برادرزاده ابان عهدهدار این کار بود<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. | |||
به این نکته نیز باید توجه کرد که سه قول نخست، درباره [[برادران]] او، [[خالد]] و [[عمرو]] نیز آمده است <ref>ر.ک: خلیفة بن خیاط، ص۸۰؛ ابن سعد، ج۴، ص۷۴؛ بلاذری، ج۱، ص۲۲۶.</ref>. | |||
بنابراین، میتوان گفت تاریخ مرگ این سه برادر، با یکدیگر [[اشتباه]] شده است. گفته شده اعقاب [[ابان بن سعید]] در [[کوفه]] [[زندگی]] میکردهاند.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۳-۹۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۸۰: | خط ۴۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید"، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۴ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۲
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
چون در خاندان امیه دو نفر با نام سعید بن عاص هست، نام آنان و فرزندانشان اشتباه میشود. هر دو نفر هم، فرزندی به نام أبان داشتهاند و بنابراین، ابان بن سعید بن عاص بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس، غیر از فرد موضوع این شرح سعید حال است.
سعید بن عاص بن أمیه، ابواحیحه، از بزرگان قریش و از دشمنان رسول خدا(ص) در مکه بود. هنگام محاصره طائف، ابوبکر، قبر ابواحیحه را دید و گفت: خدا صاحب این قبر را لعنت کند، چقدر با خدا و رسولش دشمنی کرد. ابان و عمرو فرزندان او حاضر بودند، گفتند: خدا ابوقحافه را لعنت کند. رسول خدا(ص) فرمود: "دشنام دادن به مردگان، زندهها را میآزارد"[۱].
در منابع تاریخی، از تولد ابان سخنی نیست. از آنجا که خالد و عمرو، برادران ابان، جزو مهاجران حبشه به شمار میروند[۲]، برخی در موضوع هجرت به حبشه، میان این سه برادر خلط کردهاند. ابن عساکر و ابن حجر به نقل از ابن اسحاق، ابان را جزو مهاجران حبشه دانستهاند که همراه همسرش فاطمه، دختر صفوان کنانی به آنجا هجرت کرد[۳]، ولی بیتردید این دو مؤلف، در نقل مطلب به خطا رفتهاند؛ زیرا اولاً آنچه در ابتدا و انتهای سیره ابن هشام به نقل از ابن اسحاق آمده، این است که عمرو بن سعید بن عاص، همراه همسرش فاطمه، دختر صفوان کنانی از مهاجران حبشهاند[۴]. ثانیاً، کسی فاطمه دختر صفوان را همسر ابان ندانسته است. ثالثاً، ابن عساکر و ابن حجر در جای دیگری به نقل از ابن اسحاق، هجرت کننده به حبشه را، عمرو بن سعید و همسرش فاطمه معرفی میکنند[۵]. ابن اثیر میگوید: ابن منده، أبان بن سعید را از مهاجران حبشه دانسته و در عین حال گفته او دیر اسلام آورد و البته این سخنی متناقض است؛ زیرا مهاجران حبشه، قدیم الاسلام بودند و ابان به حبشه هجرت نکرد[۶]. ابان پیش از ایمان آوردنش، جزو دشمنان اسلام[۷] و در نبرد بدر، با مشرکان بود[۸].
هنگامی هم که برادرانش خالد و عمرو مسلمان شدند، اشعاری گفت که ابتدای آن چنین است: "کاش پدرم که در ظریبه مدفون است زنده بود و دروغ بستن فرزندانش را به دین میدید"[۹]. هنگامی که عثمان برای مذاکره با قریش، از حدیبیه به مکه رفت، أبان او را پناه داد و پشت سر خود بر مرکب سوار کرد[۱۰]، زمان اسلام آوردن وی به روشنی معلوم نیست. ابن عبدالبر[۱۱] میگوید: ابان در فاصله دو رویداد حدیبیه و خیبر ایمان آورد.
ابن اثیر، سخن ابونعیم را که میگوید: "ابان پیش از خیبر اسلام آورد و در نبرد خیبر حضور داشت"، نقل کرده و ترجیح داده است. او میگوید: دلیل این سخن، گزارش صحیحی به نقل از ابوهریره است که رسول خدا(ص) أبان را پیش از نبرد خیبر، برای سریهای سوی نجد فرستاد و او پس از فتح خیبر به آن حضرت پیوست و از پیامبر خواست وی و همرزمانش را در غنایم خیبر سهیم کند. ابوهریره میگوید: از رسول خدا(ص) خواستم چنین نکند و ابان ناراحت شد. آن حضرت به ابان فرمود: "بنشین" و او را در غنایم شریک نکرد[۱۲]. با اینکه این مطلب در دستهای از منابع، به ویژه در کتب روایی اهل سنت مشهور است و آن را در موضوع غنیمت نبردن کسی که در نبرد حاضر نبوده، ذکر میکنند[۱۳]، واقدی آن را به گونهای دیگر گزارش کرده است. او میگوید: وقتی دوسیها و ابوهریره به خیبر آمدند، رسول خدا(ص) درباره شرکت دادن ایشان در غنایم با اصحاب خود گفتگو کرد و آنان پاسخ مثبت دادند. در این میان، ابان بن سعید به ابوهریره گفت: تو سهم نمیبری و میان آن دو سخنی به اهانت رد و بدل شد[۱۴].
از آنجا که روایت پیشین در منابع سیره و مغازی وجود ندارد و از طرفی، پیوستن ابوهریره و دوسیها به مسلمانان در خیبر تردیدناپذیر است؛ بنابراین، پذیرش این مطلب که ابان پیش از خیبر به سریهای اعزام شده باشد، محل تأمل خواهد بود. مطلب دیگری که مؤید گزارش اول است اینکه صحابهنگاران میگویند: وقتی برادران ابان از حبشه بازگشتند و او را به اسلام دعوت کردند، پذیرفت و همراه آنان در نبرد خیبر حاضر شد. مقدمه اسلام آوردنش را، ملاقات با راهبی مسیحی دانستهاند که درباره صفات پیامبر از او پرسید و راهب گفت: او بر زمین مسلط خواهد شد[۱۵].
نام ابان در شمار کاتبان رسول خدا(ص) آمده است[۱۶]. همچنین آن حضرت او را بر بحرین گماشت و آنجا بود تا پیامبر رحلت کرد و بحرینیان مرتد شدند. پس به مدینه بازگشت و بعد از جنگ رده که ابوبکر خواست دوباره او را بر آنجا بگمارد، نپذیرفت و گفت: پس از رسول خدا(ص) کارگزار کسی نخواهم شد[۱۷]. ابان بن سعید در ردیف امویانی است که از بیعت با ابوبکر امتناع کردند[۱۸].
اگر گزارش امارت او بر بحرین تا پس از رحلت پیامبر درست باشد، موضوع تخلف از بیعت ابوبکر را باید به زمان برگشت او از بحرین مربوط دانست یا آنکه ابان هنگام ماجرای سقیفه، در مدینه حضور داشته و سپس به محل مأموریتش بازگشته است. احتمال قویتر آن است که در همان بحرین از بیعت امتناع کرده باشد. ابن عساکر[۱۹] گزارشی از اعزام ابان از سوی خلیفه اول برای یمن ذکر میکند. این صحابی، داماد ابوجهل و عثمان بود[۲۰].
تنها حدیثی که از او نقل کردهاند، جملهای از خطبه رسول خداست که در آن فرمود: "هر خونی که در جاهلیت ریخته شده، نادیده گرفته میشود"[۲۱]. این نقل به ابان اختصاص ندارد، بلکه جملهای از خطبه معروف رسول الله در حجة الوداع است که دیگران نیز آن را گزارش کردهاند[۲۲].
تاریخنگاران درباره تاریخ مرگ ابان، اختلاف زیادی دارند. اقوال آنان عبارت است از:
- سال ۱۳ در واقعه اجنادین[۲۳]؛
- سال ۱۳ در واقعه مرج الصفر[۲۴]؛
- سال ۱۴ یا ۱۵ در نبرد یرموک[۲۵]؛
- سال ۲۹[۲۶].
قول اخیر با روایتی مطابق است که میگوید: ابان عهدهدار املای مصحف عثمان بر زید بن ثابت بود[۲۷]. ابن حجر این روایت را نامشهور دانسته و میگوید: سعید بن عاص بن سعید بن عاص، برادرزاده ابان عهدهدار این کار بود[۲۸].
به این نکته نیز باید توجه کرد که سه قول نخست، درباره برادران او، خالد و عمرو نیز آمده است [۲۹].
بنابراین، میتوان گفت تاریخ مرگ این سه برادر، با یکدیگر اشتباه شده است. گفته شده اعقاب ابان بن سعید در کوفه زندگی میکردهاند.[۳۰]
جستارهای وابسته
- سعید بن عاص (پدر)
- عاص بن سعید بن عاص (برادر)
- عبیده بن سعید بن عاص (برادر)
- عمرو بن سعید بن عاص (برادر)
- سعید بن سعید بن عاص (برادر)
- حکم بن سعید بن عاص (برادر)
- یحیی بن سعید بن عاص اموی (برادر)
منابع
- پرونده:1100558.jpg صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید"، دانشنامه سیره نبوی ج۱
پانویس
- ↑ واقدی، ج۳، ص۹۲۵ بلاذری، ج۶، ص۴۶.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۳۲۳.
- ↑ ابن عساکر، ج۶، ص۱۳۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۳۲۳ و ج۲، ص۳۶۰.
- ↑ ابن عساکر، ج۴۶، ص۲۱؛ ابن حجر، ج۸، ص۲۷۲.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۱۶۸.
- ↑ "الا ليت ميتاً بالظريبة شاهد لما يفتري في الدين عمرو و خالد؛ ابن هشام، ج۲، ص۳۶۰.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹-۱۴۸.
- ↑ ر.ک: ابن عساکر، ج۴۷، ص۴۷؛ ابوداود، ج۱، ص۶۱۹؛ ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۶۳.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۶۸۳.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۶۹؛ و ر.ک: ذیل شرح حال راهب در ابن حجر، ج۱، ص۴۷۳.
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۱۹۳؛ طبری، ج۳، ص۱۷۳.
- ↑ ابن سعد، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ ابن عساکر، ج۶، ص۱۲۷ و ج۱۴، ص۱۴.
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۲۰۶؛ بلاذری، ج۶، ص۷۰.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۶۱؛ ابن عساکر، ج۶، ص۱۲۷ و ج۴۹، ص۱۵.
- ↑ برای نمونه ر.ک: طبری، ج۳، ص۱۵۰؛ ابن عساکر، ج۴۵، ص۴۰۳.
- ↑ خلیفة بن خیاط، ص۸۰.
- ↑ بلاذری، ج۶، ص۴۷.
- ↑ طبری، ج۳، ص۵۷۲؛ خلیفة بن خیاط، ص۸۹.
- ↑ بلاذری، ج۶، ص۴۷.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ ر.ک: خلیفة بن خیاط، ص۸۰؛ ابن سعد، ج۴، ص۷۴؛ بلاذری، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ صادقی، مصطفی، مقاله «اَبان بن سعید بن عاص بن أمیة بن عبدشمس قرشی، ابوالولید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۹۳-۹۴.