محاربه در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها درباره پیامبر تشریع احکام کیفری سخت برای محاربان مسلح است. در حالی که یکی از نیازهای ذهنی، عینی، فردی و اجتماعی، مسئله احساس امنیت است؛ زیرا امنیت پایه اولیه حیات جامعه و تحقق معنویت و برای یک دین اجتماعی ضروری است، به همین دلیل مسئولیت حکومت، تحقق بخشیدن به آن است و از سویی معیار نخست موفقیت هر نظام اجتماعی و سیاسی و حتی تحقق تبلیغ و دعوت به دین است. لذا از این دسته از آیات استفاده می‌شود که کیفر محاربه با همه شدت و غلظت آن بی‌دلیل نیست و در رتبه نخست هر جامعه و از آن جمله جامعه دینی، تحصیل و نگهداری امنیت است. برای تأمین امنیت راه‌ها و روش‌هایی در میان عقلا پیش‌بینی شده که یکی از آخرترین آنها، برخورد قاطع با اخلال‌گران امنیت مردم است. اما روشن است که محاربه معنایی معین دارد و هر مخالف و منتقد و یا حتی معاند و یا تهدید کننده را نمی‌توان محارب نامید. محارب کسی است که به صورت فیزیکی می‌جنگد و اسلحه به دست می‌گیرد و تهدید می‌کند و تهدید او خطرناک و جدی است. اما صورت‌های دیگری از جنگ معنوی و اخلاقی وجود دارد، مانند ستم به دیگران در قالب عمل رباخواری. از سوی دیگر پیش از مجازات روش‌هایی مانند موعظه، توبه، فرصت دادن، تعیین شده و تهدید به کیفر برای پیشگیری پیش‌بینی شده است.

  1. ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱].
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ[۲]
  3. ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۳]

نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. خداوند، محاربان با پیامبر را در مرحله اول به پرهیز از فسادگری و ستیزه‌جویی با خدا و پیامبر و در مرحله دوم تهدید به کیفر کرده است: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا... إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا...؛
  2. خداوند، پذیرای توبه بندگان، حتی محاربان با خدا و پیامبر: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ... إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
  3. محاربان با خدا و پیامبر از مفسدان در زمین و محکوم به یکی از حدود چهارگانه - روش‌های متعارف دوران عصر نزول - یعنی قتل، به دارآویختن، قطع دست و پا و تبعید: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ کرده است؛
  4. این کیفرهای ویژه محاربان خوارکننده و ذلت آوری تنها در دنیا است: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا...؛
  5. عذاب بزرگ آخرتی، پیامد محاربه با خدا و پیامبر: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ... وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛
  6. ربا خواران از محاربان با پیامبر: ﴿وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا... فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ...؛
  7. دین ابزاران استفاده‌کننده ابزاری از مسجد برای ستیز با خدا و پیامبر از مصادیق محاربه: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ؛
  8. از تقارب بین دو آیه استفاده همکاری و همسویی منافقان با محاربان، درتفرقه افکنی بین مؤمنان و توطئه علیه اسلام و مسلمانان به دست می‌آید: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۴].

محاربه در دانشنامه معاصر قرآن کریم

«محاربه» به معنی جنگیدن، دشمنی کردن است که در قرآن به صورت «حارَبَ» (ماضی معلوم)؛ ﴿يُحَارِبُونَ (مضارع معلوم) آمده است. راغب اصفهانی گوید: این واژه از «حرب» در اصل به معنی «سلب» و «ستاندن» است. سپس به معنای «جنگ» به کار رفته است؛ چون هر یک از دو طرف در صددند تا جان یا مال دیگری را بستاند.

«محراب» هم از این ماده است. محراب مسجد را از این جهت «محراب» گفته‌اند چون آنجا محل محاربه و نبرد با شیطان و هوای نفس است. بعضی نیز گفته‌اند چون آدمی باید در چنان جایی خود را از تعلقات دنیوی و مادی، عاری و دور سازد به آنجا محراب گفته شده است. همچنین گفته‌اند: اصل آن از «محراب البیت» است یعنی صدر مجلس. بعضی دیگر عکس آن را اظهار داشته و گفته‌اند: محراب در اصل به محراب مساجد یعنی صدر آن اطلاق می‌شده، سپس به جهت تشابه، صدر خانه را نیز محراب گفته‌اند. ظاهراً معنای اخیر صحیح باشد چنان که خداوند فرموده است: ﴿يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَ[۵].[۶]

محاربه در اصطلاح فقه به کسی گویند که سلاح خود را برای ارعاب مسلمانی در خشکی، دریا، شهر و آبادی‌ها برکشد و هدف او تهدید به قتل جهت چپاول اموال باشد. به گونه‌ای که اگر مسلمان نهراسید و دست از مال خود بر نداشت، از سوی محارب کشته شده و مالش ضبط شود[۷].

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۸].

امام باقر و امام صادق(ع) فرموده‌اند: کیفر محارب، به اندازه استحقاق او است. اگر تنها مرتکب قتل شده باشد، کیفرش قتل است و اگر مرتکب قتل شده و مالی را هم گرفته باشد کشته می‌شود و به دار آویخته می‌شود و اگر مالی را بگیرد، ولی مرتکب قتل نشده باشد، دست و پای او را قطع می‌کنند و در صورتی که در راه‌ها ترس و وحشت ایجاد کرده باشد، فقط تبعید می‌شود[۹]. بنابر این کیفر محارب، گاهی قتل و گاهی به دار آویختن و گاهی قطع دست و پا به صورت مخالف و در برخی موارد نیز، تنها تبعید است.

در نگاه قرآن، همکاری با محاریان و حضور در میان آنان، حرام و ممنوع است: «و آنان که مسجدی ساختند برای زیان رساندن و کفر ورزیدن و جدایی افکندن میان مؤمنان و ساختن کمینگاهی برای کسی که پیش از این با خدا و رسول او در جنگ بود (ابوعامر راهب که منافق بود و سپس نصرانی شد) و سخت سوگند میخوردند که قصدی جز نیکی نداشتیم و خدا گواه است که آنان دروغگوی‌اند» ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ [۱۰]. «هیچ گاه در آن مسجد به نماز نایست؛ بی‌گمان مسجدی که از نخستین روز بر اساس تقوا پایه‌ریزی شده (مسجد قبا) سزاوارتر است که در آن به نماز ایستی در آنجا مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکی ورزند و خدا پاکی‌ورزان را دوست می‌دارد» ﴿لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ [۱۱].

از آیه ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۱۲]؛ ﴿لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ[۱۳]، چنین استفاده می‌شود که در جامعه اسلامی باید زمینه توطئه محاربان از بین رود.

همچنین از آیه ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۴] دانسته می‌شود که کیفر چهارگانه محاربان مفسد، در صورت توبه و پیش از دستگیری ساقط می‌شود. بنابراین، خداوند، پذیرای توبه بندگان، حتی محاربان با خدا و رسول است. یعنی کیفرهای چهارگانه (اعدام، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید) از محاربان و فساد انگیزان در صورت توبه، قبل از دستگیری، ساقط می‌شود. همچنین از آیه ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۱۵] دانسته می‌شود که برگزیدن یکی از مجازات‌های چهارگانه محارب، با رعایت تناسب بین مجازات و جنایات بر عهده حاکم اسلامی است[۱۶].

در شأن نزول آیه محاربه چنین آمده است که: جمعی از مشرکان به حضور پیامبر اکرم(ص) آمده و مسلمان شدند، اما آب و هوای مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدن‌شان بیمار شد. پیامبر(ص) برای بهبودی آنان دستور داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایی از صحرا که شتران زکات را در آنجا به چرا می‌بردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد کافی استفاده کنند، آنها چنین کردند و بهبودی یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر(ص) چوپان‌های مسلمان را دست و پا بریده، چشمان آنان را از بین بردند، سپس دست به کشتار آنها زدند، شتران زکات را غارت کرده و از اسلام خارج شدند. پیامبر اکرم(ص) دستور داد آنها را دستگیر کردند و همان کاری که با چوپان‌ها انجام داده بودند، به عنوان مجازات درباره آنها انجام یافت، یعنی چشم آنها را کور کردند، دست و پای آنها را بریدند و کشتند تا دیگران عبرت بگیرند و مرتکب این اعمال ضد انسانی نشوند؛ آیه فوق درباره این گونه اشخاص نازل گردید[۱۷].

بنابر این، مراد از «محاربه با خدا و رسول» کسی است که با تهدید به وسیله اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز کند، اعم از این که به صورت دزدان گردنه‌ها در بیرون شهرها چنین کاری کند و یا در داخل شهر چنین جنایتی نماید. طبعاً افراد چاقوکشی که به جان و مال مردم و نوامیس آنان حمله می‌کنند نیز از مصادیق آن می‌باشند. جالب توجه این که محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه، به عنوان محاربه با خدا معرفی شده که تأکید فوق العاده اسلام نسبت به حقوق انسان و رعایت امنیت آنان را می‌رساند. و مقصود از «قطع دست و پا»، طبق آنچه در کتب فقهی اشاره شده، همان مقداری است که در مورد سرقت بیان شده است، یعنی تنها بریدن چهار انگشت از دست یا پا می‌باشد[۱۸].

در مجازات محاربان، طبعاً تناسب جرم با کیفر باید در نظر گرفته شود. بنابر این اگر افراد محارب دست به کشتن انسان‌های بی‌گناهی زده‌اند، مجازات آنها، قتل خواهد بود. اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه برده‌اند، انگشتان دست و پای آنها قطع می‌شود. و اگر هم دست به آدم کشی و هم سرقت اموال زده باشند، اعدام می‌شوند و جسد آنها برای عبرت مردم، مدتی به دار آویخته می‌شود. و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیده‌اند بدون اینکه خونی را بریزند و یا سرقتی را انجام داده باشند، به شهر دیگری تبعید خواهند شد. ناگفته نماند، شدّت عمل فوق‌العاده‌ای که اسلام در مورد محاربان مقرّر داشته، برای حفظ و جلوگیری از حملات و تجاوزهای افراد قلدر، زورمند، زورگیر، جانی، چاقوکش و آدمکش، نسبت به جان و مال و نوامیس مردم بی‌گناه است. و آیه ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ، گویای آن است که در صورتی مجازات و حد از آنها برداشته می‌شود که پیش از دستگیر شدن به میل و اراده خود از این جنایت توبه کنند و پشیمان گردند. البته توبه آنها سبب نمی‌شود که اگر قتلی از آنها صادر شد، یا مالی را به سرقت برده‌اند، مجازات آن را نبینند، بلکه تنها مجازات تهدید با اسلحه برداشته خواهد شد. به عبارت دیگر، توبه محاربان تأثیر در ساقط شدن حق الله دارد و اما حق الناس بدون رضایت صاحبان حق، ساقط نخواهد شد. بنابر این پس از توبه، قصاص، دیه و یا عفو مربوط به صاحبان حق و اولیای دم است و هر گونه آنان تصمیم بگیرند، حاکم عمل خواهد کرد[۱۹].

باید دانست که ملاک اصلی برای مجازات‌های مذکور در آیه شریفه، «سعی در ایجاد فساد در جامعه است که آن هم دارای مراتب و درجاتی است. گاهی فساد به قدری شدید و مخرب است که شخص مفسد مستحق اعدام می‌شود. در بعضی روایات، آیه محاربه با قطاع الطریق و کسانی که اسلحه می‌کشند و از جامعه سلب امنیت می‌کنند تطبیق شده است [۲۰]. به نظر می‌رسد که این از باب مثال و ذکر مصداق است نه اینکه محاربان و مفسدان مذکور در آیه، منحصر به قطاع الطریق و سارقان مسلح باشد؛ زیرا از طرفی ملاک اصلی برای مجازات‌های مذکور در آیه، ایجاد فساد در جامعه است و از طرف دیگر، ایجاد فساد انواع گوناگونی دارد که عنوان ﴿يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا شامل همه آنها هست ولی در روایات ذکری از آنها نیست. مثلاً گروهی که بمب حاوی گاز سمی در فلان نقطه اجتماع مردم می‌گذارند و بر اثر آن جمعی کشته و گروهی هم مسموم و بیمار می‌شوند نه از قطاع الطریق‌اند و نه اسلحه کشیده‌اند و یا گروهی که در شهرها باندهای تولید و توزیع مواد مخدر از قبیل هروئین و مشتقات آن تشکیل داده‌اند که فسادی که از ناحیه آنها بر جامعه وارد می‌شود خیلی بیشتر از فساد و زیانی است که از حمله فلان سارق مسلح وارد می‌شود، آیا این‌گونه موارد که در روایات نیامده محکوم به حکم مذکور در آیه محاربه نیست؟ چرا، چون لفظ ﴿يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا هر گونه سعی در ایجاد فساد در جامعه را شامل می‌شود و ذکر یک مصداق از مصادیق فساد در روایات موجب نمی‌شود که حکم مذکور در آیه، اختصاص به همان مصداق پیدا کند؛ چنان که ذکر چند مورد از موارد احتکار، از قبیل گندم، جو، خرما، کشمش و روغن زیتون در روایات موجب نمی‌شود که بگوییم: فقط احتکار همین چند کالا، حرام و احتکار صدها گونه دیگر از کالاهای مورد نیاز ضروری جامعه جایز است. بنابر این، محاربه مذکور در آیه، شامل انواع جرایم اجتماعی که عنوان فساد در جامعه بر آنها صادق است، می‌شود. چه جرایمی که ما اکنون می‌شناسیم و چه جرایمی که احیاناً در آینده با تکنیک‌های جدید ابداع خواهد شد و موجب فساد در جامعه خواهد بود[۲۱].[۲۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت جز آن کسان که پیش از آنکه بر آنان دست یابید توبه کرده باشند، پس بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳۳-۳۴.
  2. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.
  3. «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو می‌لغزاند؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمی‌کند» سوره توبه، آیه ۱۰۱ و ۱۰۷-۱۰۹
  4. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۴۸.
  5. «هر چه می‌خواست از محراب‌ها و تندیس‌ها و کاسه‌های بزرگ حوض‌مانند و دیگ‌های استوار (جابه‌جا ناشدنی) برای او می‌ساختند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
  6. مفردات، ص۲۲۵.
  7. زبدة البیان، ص۸۳۵.
  8. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  9. مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱.
  10. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  11. «هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۱۰۸.
  12. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  13. «هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۱۰۸.
  14. «جز آن کسان که پیش از آنکه بر آنان دست یابید توبه کرده باشند، پس بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳۴.
  15. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  16. الکافی، ج۷، ص۲۴۶؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۱۸.
  17. مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱؛ الصافی، ج۲، ص۳۱؛ نور الثقلین، ج۱، ص۶۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۴۸؛ تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۸.
  18. کنزالعرفان، ج۲، ص۳۴۹ و ۳۵۲.
  19. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۶۱.
  20. وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۰۸.
  21. حدیث‌های خیالی در مجمع البیان، ص۳۵۱.
  22. کوشا، محمد علی، مقاله «محاربه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص1073-1075.