احبشیه
- این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- در کتاب "منتخب البصائر" از دو زن به نام "احبشیه" و "وتیره" نام برده شده است که از اصحاب و یاوران حضرت قائم (ع) شمرده شدهاند[۱][۲].
- زبیده یکی از زنانی است که طبق روایتی از امام صادق (ع)، جزو یاران حضرت مهدی (ع) خواهد بود. وی همسر هارون الرشید و از شیعیان بوده است. هنگامی که هارون از عقیده او آگاه شد، سوگند یاد کرد که او را طلاق دهد، او به انجام کارهای نیک معروف بود. در زمانی که یک مشک آب در شهر مکه یک دینار طلا ارزش داشت، او حجاج و شاید همه مردم مکه را سیراب کرد. او با کندن کوهها و احداث تونلها، اب را از خارج حرم -از فاصله ده میلی- به حرم آورد. زبیده صد کنیز داشت که همگی حافظ قرآن بودند و هرکدام موظف بودند که یکدهم قرآن را بخوانند؛ به گونهای که از منزل مسکونی او صدای قرائت قرآن، همانند زنبورهای عسل بلند بود[۳][۴].
- سمیه یکی از زنانی است که طبق روایت امام صادق (ع) جزو یاران حضرت مهدی (ع) خواهد بود. مادر عمار یاسر بود. او هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و به همین سبب بدترین شکنجهها را بر او روا داشتند. گاهی که گذر پیامبر (ص) به عمّار و پدر و مادرش میافتاد و میدید که آنان در گرمای سوزان مکه روی زمینهای داغ در حال شکنجه هستند، میفرمود: ای خاندان یاسر! صبر کنید؛ بدانید که وعدهگاه شما بهشت است. سرانجام سمیه با نیزه دژخیمی خونخوار چون ابو جهل، به شهادت رسید و او نخستین زن شهید در اسلام است[۵][۶].
- یکی از زنانی است که امام صادق (ع) در روایت مفضل بن عمر، از آن بهعنوان همراه حضرت قائم (ع) نام میبرد. در دولت مهدی (ع) سیزده زن برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به دنیا بازمیگردند که یکی از آنان صیانه است که همسر حزقیل و آرایشگر دختر فرعون بوده است و شوهرش حزقیل، پسرعموی فرعون و گنجینهدار وی بوده است. به گفته او، حزقیل، مؤمن خاندان فرعون است و به پیامبر زمانش -حضرت موسی (ع)- ایمان آورد[۷]. پیامبر (ص) فرمود: "در شب معراج، در سیر میان مکه و مسجد الاقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییدهام. از جبرئیل پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت: ای رسول خدا! همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای فرعون بود. روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که ناگهان شانه از دست او افتاد و بیاختیار گفت: "بسم الله" دختر فرعون گفت: آیا پدر مرا ستایش میکنی؟ گفت: نه؛ بلکه آنکسی را ستایش میکنم که پدر تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد. دختر فرعون شتابان نزد پدر رفت و گفت: صیانه به موسی ایمان دارد. فرعون او را احضار کرد و به او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمیکشم و تو را پرستش نمیکنم. فرعون دستور داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، همه بچههای آن زن را در حضور او در آتش انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند و در آتش بیندازند، صیانه منقلب شد و خواست که با زبان، از دین اظهار برائت کند که ناگاه به امر خدا، آن کودک به سخن آمد و گفت: "مادر! صبر کن تو راه حق را میپیمایی". فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند و تا روز قیامت این بوی خوش، از این سرزمین استشمام میشود[۸]. صیانه از زنانی است که زنده میشود و به دنیا باز میگردد و در رکاب حضرت مهدی (ع) انجام وظیفه میکند[۹].
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ بیان الائمّه، ج ۳، ص ۳۳۸ (به نقل از چشماندازى به حکومت مهدى، طبسى، ص ۶۹).
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۲.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۷۵.
- ↑ اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۸۱.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۰۹.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۵۳؛ خصائص فاطمیه، ص ۳۴۳.
- ↑ منهاج الدموع، ص ۹۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۶۳.