نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۰ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توسل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
توسل به مفهوم استمداد از اولیای خداوند و واسطه قراردادن آنان برای تقرّب به خداوند است. توسل در لغت نزد شیعیان جزو مسلمات است، اما برخی از فرقههای اسلامی به آن اعتقاد ندارند و آن را نوعی شرک میدانند. این در حالی است که برخی از علمای اهل تسنن نیز بر حقیقتتوسل اذعان دارند. از جمله ابن ابی الحدید، شارح معتزلی نهج البلاغه در شرح خود این گونه مینویسد: "خدایی را حمد میکنم که از پرتو نور عظمتش اهل آسمانها و زمینبندگی میکنند و هدف تمام وسایل، ذات اقدس اوست و ما در میان خلق وسیلهایم." علمای علم کلام ضمن بحث در این موضوع ابعاد آن را تبیین و حقیقت آن را بر اساس آیات و روایات اثبات کردهاند. این مسئله از آنجا ناشی میشود که آنها توسل را مغایر اراده الهی و در برابر آن میدانند، حال آنکه در اعتقادشیعیتوسل به اولیای الهی در راستای اراده خداوند صورت میپذیرد[۱]
خداوند سبحان در عرصه آفرینشنظام اسباب و علل را برقرار کرد تا همه فیوضات از مجرایی طبیعی به موجودات برسد. قاعده علت و معلول، خود، دلیلی بر اثبات وجودخداوند است که فلاسفه و متکلمان از آن طریق وجود خداوند را زیر عنوان واجب الوجود اثبات کردهاند. خداوند در قرآن کریم در فرازهایی چند بر این نظام علّی و معلولی اشارت دارد، چنانکه میفرماید: ما آبباران فرو ریختیم؛ آنگاه خاکزمین بشکافتیم؛ و حبوبات برویانیدیم؛ و باغ انگور و نباتاتی که هر چه آنها را بدروند باز برویند[۲]. امام (ع) نیز در فرازهایی از نهج البلاغه بر نظام اسباب و علل، بهعنوان قانون و قاعده جاری در نظام هستی نظر داشته است. از جمله درباره پدیداری زمین میفرماید: خداوندزمین را بر امواج پرتلاطم آب گستره دریاهای ژرف برنشاند، امواج کوهپیکری که در فراز و فرود میخورشیدند و به روی یکدیگر سیلی میزدند، و توفنده امواجی که همدیگر را وامیکوفتند و هر یک دیگری را دفع میکردند و چون شتران نرینه در هیجان شهوت، کف بر لب میآوردند و بر دیگری با سیلاب تازیانه میزدند. آنگاه سرکشی و چموشیِ آب، به خاطر سنگینیِ زمین فروکش کرد و آن شدّت و هیجان، پس از استقرار کامل زمین در آن، آرام گرفت و سر فرود آورد که قامت بلند زمین در آن غلتیده و جاگیر شده است[۳][۴]
اهلبیت(ع)، که تربیتیافتگان مکتبوحی هستند، به دلیل دریافت تمام و کمال فیض مبذول خداوند در راستای اراده خداوندی واسطه فیض قرار گرفتهاند. آنان بنا بر مشیّت خداوندی کانون توجه مردمان در امر شناخت دین و مظهر اتمّ و اکمل خداوند بر بندگان هستند. از اینرو آنان "وجه الله" بهمعنای وسیله توجه آدمی به خداوند هستند و توسل نیز مصداقی از این امر است. امام رضا (ع) در پاسخ به سؤالی درباره کیفیت وجه الله، پیامبران و حجتهای الهی را مصداق وجه الله برمیشمرد. امام علی (ع) نیز در وایتی بیان میدارند که خداوند میتوانست خود، بدون حضور واسطه، فیض خویش را به بندگان برساند، اما ما (اهلبیت) را بهمثابه درب و راه شناخت قرار داد تا انسانها از آن طریق وارد شوند. کسانی که از طریق ما ره میپویند، بهسوی چشمههای زلالی میروند که همواره جاری است و هرگز خشک و نابود نمیشود[۱۵]. امام علی (ع) در وصفاهلبیت میفرماید: کسی از این امّت را همسنگ و همتراز آل پیامبر (درودخدا بر او و خاندانش باد) نتوان دید و نیز خوشهچین خرمن اهل بیت با آنان برابر نیست. دودمان پاکپیامبر سنگ بنای دین و پشتوانه یقیناند. تندروان به میزان آنان بازگردند و کندروان سرانجام خود را بدانجا رسانند که راهی جز آن نیابند. ویژگیهای رهبری از آنِ اهلبیت و وصیّت پیامبر درباره آنان و میراث آن حضرت مخصوص ایشان است. اینک حق به حقدار رسید و به جایگاه اصلیاش پر کشید[۱۶][۱۷]
تا خداوند متعال به مقتضای مقام و جایگاه آنان نزد خویش، اراده خود را بر اجابت درخواست بندگانامضا کند، لکن هرگز توسلآدمی قضای حتمی الهی را تغییر نمیدهد مگر این که اذن و اراده الهی بر این امر تعلق گیرد. توسل به کسانی که بنده حقیقی خداوند هستند، در حقیقت توجه به خداوند و در راستای ایمان به توحید است. امام (ع) در سفارش خود به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) فرمود: به هوش باش! آنکه گنجینههای زمین در اختیار اوست تو را رخصت نیایش داده و اجابت آن را ضمانت کرده است. بلکه تو را فراخوانده که دست نیاز به آن بینیاز برآری تا وجودش بر تو فرو ریزد و مهربانی خواهی تا بر تو مهر ورزد[۱۹]. در فرازی دیگر فرمود: خداوند بر آستان مقدسش دربانی نگماشته تا بین تو و مهر او حجابی شود و تو را ناگزیر به آوردن میانجی نکرده است و به جرم زشتکاری راه توبهات را نبسته و در کیفرت شتاب نکرده و بازگشت تو را بی هیچ سرزنشی پذیرا شده است[۲۰][۲۱]
انسانها بهطور کلی با مرگ، حکایتشان پایان نمیپذیرد، بلکه در فرهنگ اسلامیمرگ پایانی برای بعد دنیایی حضور حضور انسان در پهنه آفرینش است؛ ولی بعد روحانی وجود انسان باقی خواهد بود. قرآن کریم در فرازهایی چند به این موضوع اشاره کرده است[۲۲]. امام علی (ع) نیز در فرازهایی از نهج البلاغه به حیات پس از مرگ اشاره دارد و از جمله میفرماید: میان شما تا بهشت یا دوزخ (فاصله اندکی است) که جز رسیدن مرگ نیست. مدّت زمانی که چشم برهمزدنی کوتاهش سازد و آمدن ساعت (مرگ) بیخ و بن آن را براندازد؛ چه کوتاه مدّتی است[۲۳]. افزون بر این، امکان ارتباط روح اموات با عالم ماده نیز از نظر علمی و قرآنی امری اثبات شده است.[۲۴][۲۵]
از آنچه گفته شد نتیجهگیری میشود که بهطور کلی امکان ارتباط ارواح مردگان با آدمیان وجود دارد. در دانشروانشناسی ادلهای با استناد به دیدن مردگان برای اثبات این امر اقامه شده است. همچنین دانشمندانفلسفه اسلامی بر اثبات وجودروح و امکان ارتباط آن با انسانها و عوارض ناشی از این موضوع بحث کردهاند[۳۴]
در فرهنگتشیع بر حضور معصومین (ع) پس از مرگ، همانند حضور آنان در زمان حیات یاد شده است. از اینرو امام علی (ع) هنگام به خاکسپاری پیامبر اکرم (ص) با ایشان لب به سخن میگشاید[۳۵]. در فرازی دیگر امام (ع) در روزهای واپسین حیات خود، پیامبر (ص) را در خواب میبیند و از امّتپیامبر (ص) شکایت میکند پیامبر (ص) نیز به او وعده دیدار میدهد[۳۶]. همچنین هنگام به خاکسپاری، حضرت صدیقه (س) نیز با رسول خدا سخن میگوید و از او درخواست میکند تا از فاطمه (س) در مورد آنچه بر او گذشته است سؤال کند: سلام بر تو ای رسول خدا، از من و دختر نازنینت که در کنارت فرود آید، و چه زود به جوارت پیوست. ای رسول خدا، شکیباییام در فراق دُردانهات از دست شده و طاقتم طاق گشته. تجربه تحمّل فراق جانکاه و مصیبت سنگین تو مرا شکیبایی بخشیده است، که من با دست خود تو را در آرامگاهت به خاک سپردم و جان پاکت در حالی که سر بر سینهام داشتی، به ملکوت پرواز کرد ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۳۷]. دیگر امانت بازگردید و گروگان وارهید، امّا اندوه من جاودانه و شبم بیداری تا سپیده، تا آن روز که خداوند آرامجای تو را برای من برگزیده. آری، بهزودی دختر گرامیات تو را از دست به یکی کردن امّتان تو بر شکستن حریم او و ستمکاری ناجوانمردانه بر او خبر دهد. اینک از او با اصرار بپرس و از اوضاع و احوال جویا شو؛ و این در شرایطی است که هنوز از زمان تو دیری نپاییده و یادت کهنه نشده است. سلام بر شمایان، سلام خداحافظی، ولی نه از روی ناراحتی و خستگی، که اگر بازگردم نه به خاطر ملامت و دلکندگی است و اگر بمانم نه برای بدگمانی به وعدههای الهی به شکیبایان[۳۸]. افزون بر این در روایاتی به نقل از صحابه و به روایتاهل سنت، با طلب شفاعت برخی از صحابه از پیامبر اکرم (ص) و اجابتپیامبر اکرم (ص) مواجه میشویم. از جمله از انس بن مالک روایت است که به این امر مبادرت کرد. از آنچه گفته شد، این مطلب اثبات میشود که توسل به اولیای خاص خداوند و درخواست استمداد از آنها موضوعی اثبات شده و مطابق با آیات الهی و روایات و در راستای اراده و مشیت الهی است و منافاتی با توحید افعالی ندارد»[۳۹].