گناه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل گناه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

گناه: نافرمانی و تخلف از دستور خداوند. به آن "معصیت"، "‌اِثم"، "ذنب"، "جُرم" و "عصیان" هم گفته می‌شود. خداوند به بشر دستور داده که برخی کارها را انجام دهند و از بعضی کارها نیز نهی کرده است. کسی که به امر و نهی خدا گوش نکند و مطیع فرمان نباشد، گناهکار و عاصی است و باید به کیفر بدی‌هایش برسد. بعضی از گناهان بااهمیت‌ترند و برخی کم اهمیت‌تر و به همین جهت به گناهان کوچک و بزرگ (گناهان صغیره و کبیره) تقسیم‌بندی می‌‌شود. بعضی از گناهان عبارت‌اند از: شرک، دروغگویی، قتل، دزدی، غیبت، آزار مردم، دورویی، شرابخواری، خیانت، ظلم. در قرآن کریم، خداوند به گنهکاران وعده عذاب جهنم داده است، مگر آنکه توبه کنند و خداوند، توبه آنان را بپذیرد و آنان را بیامرزد. به این آمرزش خواهی "استغفار" گفته می‌‌شود. گناهان علاوه بر کیفر قیامت، پیامدها و آثار سوء فردی و اجتماعی در دنیا نیز دارند. کسی که خدا را می‌‌شناسد و او را حاضر و ناظر بر اعمال خود می‌‌داند، گناه نمی‌کند[۱].

مقدمه

  • گناه به‌معنای نقض اراده تشریعی، تخلف از فرمان خداوند است. گناه به‌طور کلی با اراده و رضایت خداوند و شریعت الهی در تضاد است و موجب تیرگی معنوی در ضمیر آدمی می‌شود. گناه امری منافی سعادت آدمی است و او از کمال و قرب به خداوند که هدف اصلی خلقت اوست، بازمی‌دارد و مستحق کیفر و عذاب خداوند می‌گرداند. کیفر گناه هم در زندگی این جهانی آدمی مؤثر است و هم در زندگی اخروی آشکار خواهد شد. امام علی (ع) می‌فرماید: اما گنه‌کاران را در بدترین خانه‌ها دراندازد و دستشان را به گردنشان زنجیر کند و پیشانی‌شان را به پایشان درپیچید و آنان را لباس‌های جهنمی و پاره‌های آتش درپوشاند و در عذابی شدید و آتشی سوزان دراندازد و در خانه‌ای زندانی کند که از آن آتش زبانه کشد و زوزه کند و شراره‌های آن افروخته شود و صداهای هول‌آور کند. اقامت‌کننده در چنین خانه‌ای دیگر از آن کوچ نکند و از بند آن نرهد و زنجیرها از دست و پایش نگسلد؛ خانه‌ای که نه خراب‌شدنی است و نه زندگی در آن تمام‌شدنی[۲][۳].
  • میزان گناه یا ثواب بودن افعال آدمی از طریق کتاب خدا و سنت شناخته می‌شود. این امر به مقتضای علم و حکمت خداوند و از طریق وحی و دین برای بشر بیان شده و اوصیای الهی در طول زمان آن را بازگو و به آن عمل کرده‌اند. امام علی (ع) می‌فرماید: نور –هدایت- خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند و جان پیامبر خویش را هنگامی ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ ماند. پس خدا را چنان بزرگ دارید که خود بزرگ داشته، چه، او چیزی از دین خویش را از شما پنهان نداشته و آنچه را از آن خشنود باشد یا نپسندد وانگذاشته، جز آن‌که برای آن نشانی نهاده است آشکارا و آیتی محکم –و معنای آن هویدا تا مردم را از آنچه نخواهد –باز دارید یا- حرام و حلال خدا نه دست‌خوش گذشت زمان است –و بدانید که خداوند چیزی را از شما نمی‌پسندد که از پیشینیان شما ناپسند انگاشته و بر چیزی خشم نمی‌گیرد که از آنان خوش می‌داشته...[۴][۵].
  • همان‌گونه که از این فراز برمی‌آید، محدوده حرام و حلال اعمال که باعث ثواب یا عقاب می‌شود، مشخص شده است و آدمیان موظف به رعایت حدود الهی در زندگی خویش هستند. از این‌رو بندگان خدا نیز دو دسته‌اند: گروهی پیروان شریعت الهی و گروهی دیگر کسانی که فرمان خدا را رها کرده و تنها به دنیا مشغول‌اند. امام (ع) می‌فرماید: مردم دو دسته‌اند: گروهی پیرو شریعت و دین و برخی بدعت‌گذارند که از طرف خدا دلیلی از سنت پیامبر و نوری از براهینحق ندارند[۶][۷].

اقسام گناه

  1. گناه بخشودنی؛
  2. گناه نابخشودنی؛
  3. گناهی که برای صاحبش، هم امید بخشش است و هم بیم کیفر[۱۸].

علت گناه

بازگشت به‌سوی خدا (توبه)

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص:۱۹۳.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹: «وَ أَمَّا أَهْلُ الْمَعْصِيَةِ فَأَنْزَلَهُمْ شَرَّ دَارٍ وَ غَلَّ الْأَيْدِيَ إِلَى الْأَعْنَاقِ وَ قَرَنَ النَّوَاصِيَ بِالْأَقْدَامِ وَ أَلْبَسَهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ، فِي عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ فِي نَارٍ لَهَا كَلَبٌ وَ لَجَبٌ وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِيفٌ هَائِلٌ، لَا يَظْعَنُ مُقِيمُهَا وَ لَا يُفَادَى أَسِيرُهَا وَ لَا تُفْصَمُ كُبُولُهَا، لَا مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَى وَ لَا أَجَلَ لِلْقَوْمِ فَيُقْضَى»
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۷.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲: «أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَكْمَلَ بِهِ دِينَهُ وَ قَبَضَ نَبِيَّهُ (صلى الله عليه واله) وَ قَدْ فَرَغَ إِلَى الْخَلْقِ مِنْ أَحْكَامِ الْهُدَى بِهِ فَعَظِّمُوا مِنْهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَمْ يُخْفِ عَنْكُمْ شَيْئاً مِنْ دِينِهِ وَ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً رَضِيَهُ أَوْ كَرِهَهُ إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ عَلَماً بَادِياً وَ آيَةً مُحْكَمَةً تَزْجُرُ عَنْهُ أَوْ تَدْعُو إِلَيْهِ فَرِضَاهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ وَ سَخَطُهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَنْ يَرْضَى عَنْكُمْ بِشَيْ‌ءٍ سَخِطَهُ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ لَنْ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ بِشَيْ‌ءٍ رَضِيَهُ مِمَّنْ كَانَ قَبْلَكُمْ»
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۸.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵: «وَ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ: مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً، لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لَا ضِيَاءُ حُجَّةٍ»
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۸.
  8. ﴿ إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا ؛ سوره نساء، آیه ۳۱
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۸.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۵۹.
  11. نهج البلاغه، حکمت ۷۹: «لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ»
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۵۹.
  13. ﴿ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ؛ سوره مائده، آیه ۷۲
  14. نک: خطبه ۱۷۵
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۹.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰: «وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ»
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۵۹.
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۵۹- ۶۶۰.
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۰.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ»
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۰.
  22. نهج البلاغه، خطبه ۷۵: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً، فَوَعَى‏ وَ دُعِيَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا، وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ، هَادٍ فَنَجَا رَاقَبَ رَبَّهُ وَ خَافَ ذَنْبَهُ قَدَّمَ خَالِصاً وَ عَمِلَ صَالِحاً اكْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً وَ رَمَى غَرَضاً وَ أَحْرَزَ عِوَضاً كَابَرَ هَوَاهُ‏، وَ كَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ، الْبَيْضَاءَ اغْتَنَمَ الْمَهَلَ‏، وَ بَادَرَ الْأَجَلَ وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَل»
  23. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۰.
  24. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: «أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً، لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟ أَمَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ، أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ [نَوْمِكَ] يَقَظَةٌ؟ أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ، أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ، فَمَا صَبَّرَكَ عَلَى دَائِكَ وَ جَلَّدَكَ عَلَى مُصَابِكَ وَ عَزَّاكَ عَنِ الْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِكَ، وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ؟ وَ كَيْفَ لَا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ؟ فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَةٍ، وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً»
  25. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۱.
  26. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ»
  27. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: «يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ»
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۱.
  29. نهج البلاغه، خطبه ۸۲
  30. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۲.
  31. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱: «تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ التَّوْبَةِ»
  32. نهج البلاغه، نامه ۳۱، نیز نک: خطبه ۱۷۷: «وَ لَمْ يَجْعَلْ [بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ] بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ [تَعَرَّضْتَ لِلْفَضِيحَةِ] الْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْرا»
  33. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۲.
  34. نک: حکمت ۱۴۲
  35. نهج البلاغه، خطبه ۹۱: «وَ لَا خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلَّا لِرَجُلَيْنِ، رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَ رَجُلٍ يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ»
  36. نهج البلاغه، حکمت ۴۰: «جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ»
  37. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰
  39. نهج البلاغه، حکمت ۲۳
  40. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۳.