آتش در قرآن
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آتش (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
آتش، عنصری همراه با گرمی، روشنایی و شعله و نیز سَبُک و بالارونده است که از موادّ سوختنی پدید میآید. برابر عربی آتش، "نار" و ۱۴۵ بار در قرآن آمده است.[۱] راغب، "نار" را شعلهای قابل رؤیت معنا کرده و آن را با نور از یک ریشه دانسته که به طور معمول ملازمند و افزوده است که نور، توشه آخرتی، و نار، توشه دنیایی است.[۲] واژههای دیگری همانند "حریق" به معنای سوزاننده ﴿لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾[۳] "سعیر" به معنای شعلهور ﴿وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا﴾[۴] "جحیم" یعنی خرمن آتش ﴿وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ﴾[۵] "شهاب" ﴿إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ﴾[۶] "صلی" به معنای سوزاندن ﴿وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ﴾[۷] "سجر" ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ﴾[۸] و "ایقاد" ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[۹]؛ ﴿أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾[۱۰] که دو واژه اخیر به معنای برافروختن آتش است، به نوعی، القاکننده معنای یاد شدهاند. نویسندگان وجوه القرآن، برای "نار" وجوه متعدّدی مانند آتش جهنّم ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۱۱]، آتش معروف ﴿النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ﴾[۱۲]، آتشِ آتشزنه ﴿أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ﴾[۱۳]، آتش درخت ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ﴾[۱۴]، مال حرام ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۵]، نور ﴿إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى﴾[۱۶]، دشمنی ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[۱۷]، آتشی که قربانی را میسوزاند ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۸]، کفر ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۱۹] و اختلاف ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۲۰].[۲۱] ذکر کردهاند.[۲۲]
بر اساس آیات قرآن، عامل اصلی پیدایش آتش، خداوند است: ﴿ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴾[۲۳] در آیه دیگری نیز به تبیین آفرینش آتش از درخت سبز برای آدمیان پرداخته است: ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ﴾[۲۴] درباره درخت آتش مذکور در آیه، نظریّات گوناگونی وجود دارد. برخی آن را هیزم معنا کردهاند [۲۵] و بسیاری از مفسّران برآنند که درخت مزبور، آتشزنه است و آوردهاند که دو نوع درخت به نام "مَرْخ" و "عَفار" بوده که دو شاخه از آنها را میبریدند و در حالی که هر دو سبز بود و از آنها آب میچکید، آنها را به هم میساییدند، و از آنها جرقه تولید میشد.[۲۶] بعضی گفتهاند: منشأ همه آتشها، انرژی خورشیدی است و سوختن هیزم هم به سبب ذخیره شدن انرژی خورشیدی در دوران سبزی آن است.[۲۷] برخی نیز با یادآوری اینکه ذکر دو درخت مرخ و عفار در تفاسیر به جهت استعداد بیشتر آنها برای آتشزا بودن است، نوشتهاند: همه درختان، این ویژگی را دارند و شاهد آن، آتش سوزی در جنگلها است که بدون دخالت عوامل بیرونی صورت میگیرد و حاکی از وجود جریان الکتریسته در درختان است که بر اثر مالش، جرقه میزند و آتش میگیرد.[۲۸] در جای دیگری از قرآن که در آن از اسبان مجاهدان سخن به میان آمده، اذعان شده که با مالش پای اسبان بر سنگ و یا زمین از آنها جرقه تولید میشود: ﴿وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴾[۲۹] کوبیده شدن پای اسبان به کوه و تولید آتش، اصابت سم اسبها به سنگ و جهیدن جرقه از آن [۳۰] و پدید آمدن جرقّه از سنگهایی که با فشارِ پای اسبان به هم میخورند،[۳۱] وجوهی است که مفسّران درباره ﴿الْمُورِيَاتِ﴾ ذکر کردهاند.
آتش، برحسب نوع و عوالم و ماهیّت، اقسامی دارد. صاحب التحقیق آن را دو قسم مادّی و معنوی معرّفی کرده و آیاتی را که در آنها از آتشی غیرقابل رؤیت سخن به میان آمده، مثل ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾[۳۲] معنوی به شمار آورده است.[۳۳] کسانی هم آتش را با توجّه به کارکرد آن، چند گونه معرّفی کردهاند. از سوی دیگر، به تناسب عوالم هستی نیز آتش قابل تقسیم به آتش دنیا، برزخ و قیامت است و هر یک از اینها ویژگیهای عوالم خود را دارند.
از آیات قرآن استفاده میشود که آتش، از پدیدههای پیش از آفرینش انسان است. آیاتی که در آنها از خلقت آدم(ع) و دستور خدا به فرشتگان برای سجده بر وی، سخن گفته شده، نشان میدهد که ابلیس، پیش از آفرینش آدم(ع) از آتش آفریده شده است: ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۳۴]. در آیهای، ابلیس از جنس جـن معرّفی شده ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا﴾[۳۵] و در آیهای دیگر، به صراحت آمده که جن، پیش از آدم(ع)، از آتش آفریده شده است: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴾[۳۶].
در تورات، از آتش مقدّسی یاد شده که همواره فروزان بودهاست [۳۷] و مردم، قربانیهای خود را برای جلب رضایت خدا در آن میسوزاندهاند.[۳۸] نزول چنین آتشی از آسمان بر قربانی، نشانه قبول قربانی و دلیل حقّانیّت آورنده آن نیز تلقّی میشده است.[۳۹] قرآن نیز خواست تعدادی از یهودیان را از پیامبر اسلام(ص) گزارش کرده که نزد پیامبر آمده، اظهار داشتند که عهد کردهاند به هیچ پیامبری ایمان نیاورند، مگر قربانییی بیاورد که آتش آن را بسوزاند:﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۴۰].[۴۱] برای آتش مطرح شده در آیه، اوصافی چون سپید بیدود،[۴۲] صدای مهیب،[۴۳] و آسمانی [۴۴] را ذکر کردهاند.
در آیات قرآن، به قداست آتش اشارهای نشده و فقط در آیاتی، به نقل از ابلیس (به دلیل خلق شدنش از آتش) خود را برتر از آدمی که از گِل آفریده شده به شمار آورده است: ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۴۵] گویا برتری آتش بر گِل و امثال آن نزد ابلیس، چنان بدیهی بوده که وی بدون اقامه دلیل به ادّعای برتری خود بسنده کرده است؛ در عین حال، مفسّران کوشیدهاند وجوهی را که نشانه یا دلیل برتری آتش باشد، در تفاسیر بیاورند. برخی، احتمالهایی را ذکر کرده و درباره آنها نظری ندادهاند و برخی دیگر، آنها را نقل و نقد کردهاند و در مقابل، ادلّهای را مبنی بر برتری چیزهایی بر آتش برشمردهاند.[۴۶] مفسّران، احتمالهای یاد شده را چنین بر شمردهاند: آتش، قوّت بیشتری بر موجودات دیگر دارد.[۴۷] از عالم عِلوی، لطیف، گرما بخش، خشک، در کنار اجرام آسمانی و تأثیرگذار است و با حرارت غریزی که مادّه حیات دارد، متناسب است.[۴۸] اجرام فلکی، برتر از اجرام عنصریاند و آتش، نزدیکترین عنصر به فلک است. آتش در پرتوافکنی جانشین خورشید و ماه است؛ وقتی که آنها نیستند. آتش نور دارد و شبیه روح (نفس بخاری) است. سبک و بالا رونده است. نخستین بُرج فلک، برج حَمَل است که بر طبیعت آتش قرار دارد. هر جِرم زمینی که نورانیت داشته باشد، اشرف است. چشم که شریفترین عضو بدن است، رؤیتش به شعاع است. اشرف اجسام، خورشید است که به آتش میماند،[۴۹] و آتش، جوهر نوردهنده است[۵۰].[۵۱]
فواید معنوی آتش
از مجموع آیات مربوط به آتش استفاده میشود که دو نوع فایده و کارکرد دارد: کارکردی معنوی، و نقشی مادّی. فایده معنوی آن، آیه خدا بودن و یادآوری حقایقی مانند معاد و جهنّم است. آیات ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ﴾[۵۲] و ﴿أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ﴾[۵۳] که درباره درخت آتشزنه است، در شمار آیاتیاند که نشانههای خداوند را بیان میکنند. تعبیر ﴿أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ﴾[۵۴] و سیاق آیات در سوره یس و نیز تعبیر ﴿أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ﴾[۵۵]، ﴿أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ﴾[۵۶] و ذکر صفت ﴿تَذْكِرَةً﴾ برای آتش در سوره واقعه، الهامبخش این حقیقتاند که پدید آمدن آتش از درخت سبز، آیه الهی است.
مفسّران، در هر دو مورد، آتش را مایه پند و اندرز،[۵۷] نشانه توان خداوند بر بازآفرینی انسانها در قیامت، و یادآور شعلههای آتش جهنّم دانستهاند.[۵۸] برخی آیه ۸۰ یس را که در سیاق آیات معاد است: ﴿أَوَلَمْ يَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ﴾[۵۹] قرینه گرفتهاند که متعلّق ﴿تَذْكِرَةً﴾ در آیه ﴿نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ﴾[۶۰] معاد یا جهنّم است. فخررازی، آن را یادآور امکان معاد دانسته و توضیح داده است: کسی که بر ایجاد آتش از درخت سبز توانا است، بر ایجاد حرارت جاندار در مرده، ناتوان نیست.[۶۱] مفسّران، بر همین نظر، تصریح [۶۲] و آن را حجّتی در پاسخ منکران معاد تلقّی کردهاند؛ زیرا کافران مدّعی بودهاند که نطفه، حار و مرطوب و با طبع حیات سازگار است؛ در حالی که استخوان، سرد و خشک و با طبع مرگ سازگاری دارد؛ بنابراین، ایجاد حیات در استخوان ممکن نیست و خداوند با تبیین چگونگی پیدایش آتش از درخت سبز، اشکال مزبور را پاسخ میدهد.[۶۳] ملاّصدرا، آتش مزبور را افزون بر یادآور معاد بودن، تذکّری برای وجود آتش نفس که شعلهای ملکوتی است و یادآور مادّه آفرینش شیطان دانسته که باید با آن به یاد کید شیطان بود[۶۴].[۶۵]
نقش مادی آتش
کشف آتش به وسیله انسان، اهمّیّت شایان توجّهی دارد [۶۶] و از عظیمترین حوادث زندگی بشر است و تمدّن بشری با آن آغاز شده.[۶۷] این پدیده، از جمله وسایلی است که تداوم حیات بشر و رشد و تحوّل صنعت در گرو آن بوده و هست. انسان برای ادامه حیاتش به غذا نیاز دارد که تهیّه آن با حرارت و آتش ممکن است.[۶۸] به ساختوساز ابزارهای فلزی محتاج است که با آتش انجام میشود. ﴿أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾[۶۹] نقشی که آتش در زندگی بشر ایفا میکند، به قدری حائز اهمّیّت است که خداوند از آن به متاع (کالای زندگی) تعبیر کرده ﴿نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ﴾[۷۰] و نیز از آتش با صفت ﴿تَذْكِرَةً﴾ یاد شده که یادآور نعمت خدای متعالی است؛[۷۱] همچنین در همین سوره، از آتش به ﴿مَتَاعً﴾ (کالا) تعبیر شده که نشاندهنده استفاده همه انسانها از آن است: ﴿نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ﴾[۷۲] ﴿مُقْوِي﴾از ریشه "قواء" به معنای بیابان و ملازم با ناداری است.[۷۳] قُطرب آن را از واژههای اَضداد و به معنای فقیر و غنی شمرده [۷۴] و مفسّران، مقصود از "مقوین" را همه کسانی دانستهاند که از نور و گرمای آتش استفاده میکنند و برای پختن نان و غذا از آن بهره میگیرند؛[۷۵] با این حال، در برخی آیات، مواردی از استفاده خاص از آن، مورد اشاره قرار گرفته است. آتش، وسیله گرمازا و وسیله روشناییبخش است که میتوان از آن برای یافتن راه در تاریکی استفاده کرد؛ چنانکه موسی(ع) پس از مشاهده آتش در بیابان، برای گرفتن شعلهای از آن برای گرم شدن یا یافتن راه در تاریکی شب به طرف آن رفت: ﴿إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى﴾[۷۶] نیز ﴿إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ﴾[۷۷] و ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ﴾[۷۸].
آتش مزبور که موسی(ع) آن را مشاهده کرد، بر نور حمل شده است؛[۷۹] هرچند مفسّران در اینکه آنچه موسی دیده، آتش حقیقی بوده یا نوری بوده که در نظر او آتش آمده، اختلاف نظر دارند.[۸۰] در مَثَلی که خداوند در سوره بقره آورده و حال منافقان را به آن تشبیه کرده، به روشنایی بخش بودن آتش اشاره شده است: ﴿مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ﴾[۸۱] در سه جای قرآن، به تصریح یا اشاره، از آتش، به صورت ابزاری برای ساخت زیورآلات، سـدّ و پختن خشت یاد شده است. قرآن، به دست آوردن زینت آلات یا وسایلی دیگر چون آهن، مس و روی به کمک حرارت آتش را نعمت الهی دانسته است: ﴿ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ﴾[۸۲] چنانکه ذوالقرنین برای جلوگیری از ستم قوم یأجوج و مأجوج، با کمک قطعات ذوب شده آهن (مس)[۸۳] بین دو کوه، سدّی بنا کرد: ﴿آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا﴾[۸۴] از اینکه فرعون از وزیرش هامان میخواهد که با آتش، آجر بسازد و با آن منارهای بنا کند تا وی بتواند به خدای موسی(ع) دست یابد: ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾[۸۵] میتوان بهدست آورد که کاربرد آتش در ساختن آجر در آن دوران امری شناخته شده بوده است؛ همچنین آتش، به صورت وسیله کیفر و تعذیب پیامبران و دینداران از سوی کافران به کار رفته است؛ چنانکه قوم نمرود، ابراهیم را به جرم شکستن بتهایشان، با آتش کیفر کردهاند: ﴿قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ﴾[۸۶].[۸۷] و اصحاب اخدود، مؤمنانی را در گودالی از آتش انداختند و در حالیکه خود نظاره میکردند، آنان را در آتش سوزاندند: ﴿قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ﴾[۸۸] در مقابل، از آتش به گونهای برضدّ کافران و کژروان استفاده شده است؛ چنانکه در تمثیلی، با تشبیهِ عمل صالح آمیخته با ریا به باغ سوخته، به مؤمنان هشدار داده تا اعمال صالح خود را با ریا و نفاق نیامیزند ﴿أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۸۹]. چنانکه صاحبان باغ سوخته وقتی تصمیم گرفتند از عواید باغشان به فقیران کمک نکنند، آتشی آسمانی بر باغ آنان اصابت و آن را به تلّی از خاکستر تبدیل کرد: ﴿فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ﴾[۹۰] همچنین ماجرای سوزاندن گوساله سامری با آتش و ریشهکن کردن آن، از جمله موارد استفاده از آتش است. موسی(ع) برای ریشهکن کردن بتپرستی، گوساله سامری را در مقابل چشم بنیاسرائیل سوزاند و به دریا افکند.
قرآن، از آتش به صورت مادّه خلقت جنّیان یاد کرده است: ﴿وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ﴾[۹۱] و از آنجا که ابلیس نیز به نصّ آیه ﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴾[۹۲] از جنّیان بوده، مادّه خلقت او هم آتش است. ﴿مَارِجٍ﴾، مُخ، خالص آتش و شعله آتش ناب است. آن را مخلوطی از آتش سرخ و زرد و سبز نیز دانستهاند. برخی، آن را شعله زرد و سبزی دانستهاند که با برافروختن آتش، بالا میرود.[۹۳]
در آیه دیگری، مادّه آفرینش جن، آتش با وصف ﴿السَّمُومِ﴾ معرّفی شده است: ﴿وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ﴾[۹۴] ﴿السَّمُومِ﴾ را آتشی دانستهاند که دود ندارد و صاعقه از جنس آن است، و برخی آن را شدّت حرارت و از باب اضافه موصوف به صفت تلقّی کردهاند.[۹۵]
صاحب المیزان در وجه جمع بین ﴿مَارِجٍ﴾ (آتش خالص) و ﴿السَّمُومِ﴾ (آتش مخلوط)، گفته است: مادّه اصلیِ آفرینش جنّیان، ﴿السَّمُومِ﴾ و حار و حادّ بوده؛ سپس شعله کشیده و ﴿مَارِجٍ﴾ شده است.[۹۶]
برخی مفسّران در ذیل آیات ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ ﴾[۹۷]، گفتهاند که ﴿شِهَابٌ﴾ شعله آتش است [۹۸] و از آن به آتش لطیف تعبیر کردهاند[۹۹].[۱۰۰]
سرد شدن آتش
طبیعت آتش، سوزانندگی آن است؛ امّا در آیه ﴿قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ﴾[۱۰۱] از سرد شدن آن سخن به میان آمده. بعضی مقصود از سرد شدن آتش را تبدیل حرارت آن به سردی از سوی خداوند دانستهاند[۱۰۲] و بعضی گفتهاند: خداوند، طبیعت آتش (حرارت و سوزانندگی) را از آن گرفت.[۱۰۳] سیدقطب، بدون ذکر وجوه و احتمالات، آن را کار خدا دانسته و گفته است: کسی که به آتش دستور سوزاندن داد، فرمان سرد شدن را نیز داد و چنین عملی، با موازین بشری قابل تحلیل نیست.[۱۰۴].[۱۰۵]
آتش گرفتن دریاها
از رُخدادهای آستانه قیامت، تبدیل شدن دریاها به آتش است: ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ﴾[۱۰۶] ﴿سُجِّرَتْ﴾ به معنای برافروختن آتش است.[۱۰۷] مفسّران در تبیین برافروخته شدن دریاها اختلاف نظر دارند. برخی، آن را چونان شعلهور شدن تنور [۱۰۸] و برخی، به معنای داغ شدن و درهم شدن دانستهاند.[۱۰۹] پارهای از مفسّران با این ادّعا که دریاها در قیامت به شدّت به حرکت درآمده، آب به بخار تبدیل میشود و در اثر خروج کره آتشین از دل زمین، آتش میگیرد، به توجیه علمی آن پرداختهاند.[۱۱۰]
آتش آخرت
براساس آیات قرآن، هم در آخرت آتش وجود دارد: «إنّه مَن یُشرِک بِاللّهِ فَقَد حَرَّم اللّهُ علیهِ الجَنّةَ و مَأولـهُ النّارُ.».. (مائده / ۵، ۷۲) و هم در برزخ «... وَ حاقَ بِــ ٔ لِ فِرعونَ سُوءُ العَذابِ * النّارُ یُعرَضونَ عَلیها غُدوّاً و عَشِیّاً وَ یَومَ تَقومُ السَّاعةُ أَدخِلواءالَ فِرعونَ أشدَّ العَذابِ» (غافر / ۴۰، ۴۵و ۴۶) زیرا طبق این آیه، آل فرعون پیش از فرا رسیدن قیامت، هر صبحگاه و شامگاه بر آتش عرضه میشوند. تفاوت آتش آخرت و آتش برزخ در شدّت و ضعف آن دو است.[۱۱۱] آتش آخرت، به مراتب قویتر و سوزانندهتر از آتش دنیا است. در حدیثی آمده: بخشی از آتش آخرت، هفتاد بار با آب خاموش، سپس شعلهور شده تا به صورت آتش دنیا در آمده است.[۱۱۲] با توجّه به اینکه اعمال انسانها دارای دو چهره ظاهری و باطنی است و در قیامت، همان چهره باطنی اعمال برای صاحبانشان تجسّم مییابد،[۱۱۳] چهره باطنی بعضی از اعمال، مانند خوردن مال یتیم: «إِنَّ الَّذینَ یَأکُلونَ أمولَ الیتمی ظُلماً إنّما یَأکُلونَ فِی بُطونِهم ناراً» (نساء / ۴، ۱۰)[۱۱۴] یا مالی که از راه کتمان وحی به دست میآید: «إِنَّ الَّذین یَکتُمونَ ما أَنزَلَ اللّهُ من الکِتبِ وَ یَشتَرونَ به ثَمناً قَلیلاً أولـئکَ ما یَأکُلونَ فیبُطونِهم إلاّ النّارَ» (بقره / ۲، ۱۷۴)[۱۱۵] همان خوردن آتش است که در آخرت ظهور پیدا میکند. گفته شده: کلمه «نار» در آیه ۱۷۴بقره / ۲ به صورت استعاره تمثیلی به کار رفته و مشبّه به (آتش) در مشبّه (رشوه خواری اهل کتاب) استعمال شده است.[۱۱۶] در آخرت، آتش هر انسانی از درون وی شعلهور شده، مخصوص خود او است و فقط به مبدأ فاعلی (ملکات انسان) وابسته است و نیازی به مبدأ قابلی و سبب اعدادی ندارد.[۱۱۷] این آتش که تجلّی غضب و انتقام الهی است با گناهان تولید و تقویت و با توبه خاموش میشود؛ بنابراین، آتش آخرت، ابتدا باطن شخص را میسوزاند و از آنجا به ظاهر سرایت میکند؛ چنانکه از آیه ۹۷ اسراء / ۱۷، که در آن تعبیر «زدنـهم» به کار رفته نه «زدنـها» به دست میآید که هرگاه آتش سوزاننده بدن گمراهان فروکش کند، خداوند آتش درون آنان را شعلهور میسازد: «... کُلّما خَبَت زدَنـهُم سَعیرًا». آتش آخرتی، افزون بر سوزاندن اجسام گرم و سرد «و البَحرِ المَسجُور» (طور / ۵۲، ۶) نفوس را نیز میسوزاند: «نَارُ اللّهِ المُوقَدَةُ * الَّتِی تَطّلعُ عَلی الأفِـ ٔ َة» (همزه / ۱۰۴، ۶ و ۷) ولی هیچگاه مؤمن را نمیسوزاند: «أُولـلـءِکَ عَنهَا مُبعَدون» (انبیاء / ۲۱، ۱۰۱) بلکه با وارد شدن مؤمن درآن «و إِن مِنکُم إِلاّ ورِدُها» (مریم / ۱۹، ۷۱) خاموش میشود؛([۱۱۸] چنان که بر اساس روایتی، آتش جهنم میگوید: ای مؤمن! عبور کن که نورت شعله مرا خاموش کرد.[۱۱۹] آتش آخرتی با حواس ظاهری قابل مشاهده نیست و فقط با حواسآخرتی میتوان آن را ادراک کرد.[۱۲۰] آتش جهنّم، برای کیفر کافران و مجرمان آفریده شده و بیشترین کاربرد آتش درقرآن، به همینآتش مربوط است. اوصافی چون جوشان بودن (ملک / ۶۷، ۷)، شعله داشتن (مسدّ / ۱۱۱، ۳)، نفوذ بر جانها (همزه / ۱۰۴، ۶ و۷)، گداختن چهره (کهف / ۱۸، ۲۹)، سایه انداختن (زمر / ۳۹، ۱۶) و...، برخی اوصاف آتش جهنّم است. از نگرش به مجموع آیات عذاب * و آتش جهنّم به دست میآید که شایعترین و سختترین عذاب جهنّمیان، آتش است.[۱۲۱]
استعارههای قرآنی آتش
واژه «النار» در آیه «وَ کُنتم عَلی شَفا حُفرةٍ مِنالنّارِ فَأنقذَکم مِنها» (آلعمران / ۳، ۱۰۳) که به وضعیّت عرب، پیش از ظهور اسلام اشاره دارد، به جنگ، فتنه، کفر،[۱۲۲] کینه، عصبیّت و دشمنی [۱۲۳] معنا شده است. در آیه دیگری، درباره یهود آمده که در صدد برپا کردن جنگ بر ضدّ پیامبر بودهاند که از آن به «نار» تعبیر شده است: «... کُلَّما أَوقَدوا نارا لَلْحَربِ أَطفَأَها اللّهُ». (مائده / ۵، ۶۴) قرطبی، آن را برپا کردن فتنه و جمع نیرو و تجهیزات برای جنگ دانسته که در این صورت، «نار» معنای استعاری دارد. او قولی را هم به معنای غضب نقل کرده است.[۱۲۴] المیزان، آن را جنگ دانسته.[۱۲۵] و برخی گفتهاند: عرب وقتی تصمیم به جنگ میگرفت، آتش بر میافروخت که در این صورت، «نار» معنای حقیقی دارد.[۱۲۶] در ذیل آیه «فَالمورِیتِ قَدحاً = سوگند به افروزندگان جرقه آتش» (عادیات / ۱۰۰، ۲) نیز مفسّران وجوه متعدّدی برای آتش و «قدح» ذکر کردهاند. جنگآوران، هنگام شب، برای رفع حاجت خود، آتش برپا میکنند. آتشِ فتنهای که با زبان پدید میآید. اندیشههایی که آتش نیرنگ برمیافروزند و برپا کردن آتش برای فریب دشمن و زیاد قلمداد کردن جمعیّت، هیجان شدید جنگ،[۱۲۷] برپایی آتش پس از جنگ برای پختن غذا[۱۲۸] و جرقه پای اسبان،[۱۲۹] معانی گوناگونی است که در تفاسیر ذکر شده است.[۱۳۰]
آتش در دانشنامه امام رضا
کلمه "نار" ۱۴۵ بار در قرآن کریم ذکر شده[۱۳۱] که در بیشتر موارد، مقصود از آن آتش جهنم است. بر اساس آیات قرآن کریم، عامل اصلی پیدایش آتش خداوند است: ﴿أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ * أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ﴾[۱۳۲].
از آیات قرآن استفاده میشود که آتش، وسیله گرمازا و وسیله روشناییبخش است که میتوان از آن برای یافتن راه در تاریکی استفاده کرد. موسی(ع) پس از مشاهده آتش در بیابان، به طرف آن رفت تا شعلهای از آن برای گرم شدن یا یافتن راه در تاریکی شب برگیرد: ﴿إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى﴾[۱۳۳]. آتش مزبور که موسی(ع) آن را دید، بر نور حمل شده است[۱۳۴]. البته مفسران درباره آنچه موسی دیده است اختلاف نظر دارند. برخی اعتقاد دارند آتش واقعی بوده یا نوری بوده که در نظر او آتش آمده است.
خداوند مثلی را در سوره بقره آورده و حال منافقان را به آن تشبیه کرده است. در آن مثل به روشنایی بخش بودن آتش اشاره شده است: ﴿مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ﴾[۱۳۵].
قرآن در سه جا، به تصریح یا اشاره، آتش را ابزاری برای ساخت زیورها، سد و پختن خشت میداند. قرآن به دست آوردن زینتها یا وسایلی دیگر همچون آهن، مس و روی به کمک حرارت آتش را نعمتی الهی دانسته است[۱۳۶]. چنان که ذوالقرنین، برای جلوگیری از ستم یأجوج و مأجوج، با کمک قطعات ذوب شده آهن (مس)، بین دو کوه سدی بنا کرد[۱۳۷]. فرعون از وزیر خود هامان خواست که با آتش، آجر بسازد و با آن منارهای بنا کند تا وی بتواند به خدای موسی(ع) دست یابد[۱۳۸]. از این نکته میتوان دریافت که در آن دوران، کاربرد آتش در ساختن آجر امری معمول بوده است.
چندین آیه در قرآن از نقش آتش در برخی از حوادث مهم تاریخ بشر سخن میگویند. از آیات قرآن میتوان دریافت که آتش از پدیدههای پیش از آفرینش انسان است. در این آیات از آفرینش آدم(ع) و دستور خدا به فرشتگان برای سجده بر وی، سخن به میان آمده است که نشان میدهد ابلیس، پیش از آفرینش آدم(ع) از آتش آفریده شده است[۱۳۹]. آیه ﴿قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۱۴۰] نیز به این نکته اشاره دارد و در آیهای دیگر، به صراحت آمده که جن، پیش از آدم(ع)، از آتش آفریده شده است[۱۴۱].
کافران در حوادث مهمی که شرح آن در تاریخ آمده، از آتش برای شکنجه پیامبران و دینداران استفاده کردهاند. چنان که در آیهای آمده است که قوم نمرود خواستند تا ابراهیم را به جرم شکستن بتها با آتش کیفر دهند و اصحاب اُخدود، مؤمنان را در گودالی از آتش میانداختند و در حالی که خود نظارهگر بودند، آنان را در آتش سوزاندند[۱۴۲]. در مقابل، از آتش ضد کافران، کژاندیشان و خطاکاران استفاده شده است، چنان که در آیه ﴿أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۴۳] در تمثیلی، عمل صالح آمیخته با ریا، به باغ سوخته تشبیه شده و به مؤمنان هشدار داده است تا اعمال صالح خود را با ریا و نفاق نیامیزند. صاحبان باغ سوخته وقتی تصمیم گرفتند، از عواید باغشان به فقرا کمک نکنند، آتشی آسمانی باغ آنان را به تلی از خاکستر تبدیل کرد[۱۴۴].
از موارد دیگر استفاده از آتش ضد کافران، ماجرای سوزاندن گوساله سامری و از بین بردن آن است. طبق آیه ﴿قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا﴾[۱۴۵] موسی(ع) برای از بین بردن بتپرستی، گوساله سامری را در مقابل چشم بنیاسرائیل سوزاند و به دریا افکند. در آیهای دیگر از سرد شدن آتش سخن به میان آمده است: ﴿قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ﴾[۱۴۶]. بعضی مقصود از سردشدن آتش را تبدیل حرارت آن به سردی، از سوی خداوند دانستهاند[۱۴۷] و بر این باورند که خداوند، طبیعت آتش (حرارت و سوزانندگی) را از آن گرفت[۱۴۸]. سید قطب، بدون ذکر وجوه و احتمالات، آن را کار خدا دانسته و گفته است: "کسی که به آتش دستور سوزاندن داد، فرمان سرد شدن را نیز داد و چنین عملی با موازین بشری قابل تحلیل نیست"[۱۴۹]. در قرآن آمده است: گروهی از یهودیان نزد پیامبر خدا(ص) آمدند و گفتند که عهد کردهاند به هیچ پیامبری ایمان نیاورند؛ مگر آنکه قربانیای بیاورد که آتش آن را بسوزاند[۱۵۰][۱۵۱].[۱۵۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المعجم الاحصائی، ج ۳، ص ۱۵۱۵ و ۱۵۱۶.
- ↑ مفردات، ص ۸۲۸، «نور».
- ↑ «خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم: عذاب آتش سوزان را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.
- ↑ «و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد میآوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان آتش را میافزاییم» سوره اسراء، آیه ۹۷.
- ↑ «و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.
- ↑ «مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او میافتد» سوره حجر، آیه ۱۸.
- ↑ «و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.
- ↑ «و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.
- ↑ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ «آن آتش پرهیزم» سوره بروج، آیه ۵.
- ↑ «آیا آتشی را که میافروزید دیدهاید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.
- ↑ «همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید» سوره یس، آیه ۸۰.
- ↑ «بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.
- ↑ «آن هنگام که آتشی دید به خانوادهاش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعلهای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.
- ↑ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهانها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
- ↑ «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میدارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ فیظلال، ج ۱، ص ۴۴۳.
- ↑ وجوه القرآن، نیشابوری، ص ۳۲۲؛ الوجوهوالنظایر، دامغانی، ج ۲، ص ۲۵۱ و ۲۵۲؛ وجوه قرآن، تفلیسی، ص ۲۸۱.
- ↑ «آیا آتشی را که میافروزید دیدهاید؟ آیا درخت آن را شما آفریدهاید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۷۱-۷۲.
- ↑ «همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید» سوره یس، آیه ۸۰.
- ↑ اطیبالبیان، ج ۱۲، ص ۴۰۵.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۸، ص ۲۴۸؛ قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۱.
- ↑ من هدی القرآن، ج ۱۱، ص ۱۷۸.
- ↑ نمونه، ج ۱۸، ص ۴۶۲ ـ ۴۶۵.
- ↑ «سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)» سوره عادیات، آیه ۱-۲.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۶۵؛ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۰۴.
- ↑ «جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۲.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.
- ↑ «و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم و پیشتر پری را از آتشباد آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ کتاب مقدّس، لاویان، ۶: ۱ تا ۶.
- ↑ کتاب مقدّس، لاویان، ۱: ۷ تا ۹ و ۲: ۲ و ۳ و ۶: ۱ تا ۵.
- ↑ کتاب مقدّس، لاویان، ۹: ۲۳ و ۲۴ و اوّل پادشاهان، ۱۸: ۳۸.
- ↑ «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهانها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۹۰۱؛ روضالجنان، ج ۵، ص ۱۷۳.
- ↑ روضالجنان، ج ۵، ص ۱۹۰.
- ↑ مواهب علّیه، ج ۱، ص ۲۰۴.
- ↑ قمی، ج ۱، ص ۱۲۷؛ جوامعالجامع، ج ۱، ص ۲۳۶.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ قرطبی، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۷۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۲ و ۳۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۳۲ و ۲۳۳.
- ↑ قرطبی، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ «همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید» سوره یس، آیه ۸۰.
- ↑ «آیا آتشی را که میافروزید دیدهاید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.
- ↑ «و آیا آدمی ندیده است» سوره یس، آیه ۷۷.
- ↑ «آیا آتشی را که میافروزید دیدهاید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.
- ↑ «آیا درخت آن را شما آفریدهاید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۷۲.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۴۶۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۶۲ و ج ۹، ص ۱۴۳؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۳۳۸؛ روحالمعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۲۲۹.
- ↑ «و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدهایم و ناگاه ستیزهجویی آشکار است؟ و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست. همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید» سوره یس، آیه ۷۷-۸۰.
- ↑ «ما آن را مایه اندرز و سرمایهای برای بیابانگردان کردهایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۸۴.
- ↑ تفسیر ملاصدرا، ج ۵، ص ۴۱۱؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۳۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۹، ص ۱۶۶.
- ↑ قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۱.
- ↑ تفسیر ملاصدرا، ج ۷، ص ۹۵.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ تاریخ تمدّن، ج ۱، ص ۱۶.
- ↑ فیظلال، ج ۶، ص ۳۴۶۹.
- ↑ الجواهر، ج ۹، ص ۲۳۴.
- ↑ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ «ما آن را مایه اندرز و سرمایهای برای بیابانگردان کردهایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۴۶۱.
- ↑ «ما آن را مایه اندرز و سرمایهای برای بیابانگردان کردهایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.
- ↑ مفردات، ص ۶۹۴، «قوی».
- ↑ قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۴۴.
- ↑ قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۴۴.
- ↑ «آن هنگام که آتشی دید به خانوادهاش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعلهای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که موسی به خانوادهاش گفت: من آتشی دیدم، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعلهای آتش برایتان میآورم باشد که گرم شوید» سوره نمل، آیه ۷.
- ↑ «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانوادهاش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانوادهاش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزهای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۹.
- ↑ «داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.
- ↑ « آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۳۴.
- ↑ «پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم» سوره کهف، آیه ۹۶.
- ↑ «و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.
- ↑ «گفتند: اگر میخواهید کاری کنید ، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید» سوره انبیاء، آیه ۶۸.
- ↑ الکشّاف، ج ۳، ص ۱۲۶.
- ↑ «مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان میآوردند گواه بودند» سوره بروج، آیه ۴-۷.
- ↑ «آیا کسی از شما دوست میدارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانهها را برای شما روشن میدارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.
- ↑ «آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ «و پری را از زبانهای از آتش پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۵.
- ↑ «هیچ سخنی بر زبان نمیآورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۱۶۱.
- ↑ «و پیشتر پری را از آتشباد آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۷.
- ↑ روحالمعانی، مج ۸، ج ۱۴، ص ۵۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۳.
- ↑ «و بیگمان در آسمان کوشک هایی آفریدهایم و آن را برای بینندگان آراستهایم و آن را از هر شیطان راندهای نگه داشتهایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او میافتد» سوره حجر، آیه ۱۶-۱۸.
- ↑ قرطبی، ج ۱۰، ص ۹ و ۱۰.
- ↑ الکشّاف، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۸۷.
- ↑ جوامعالجامع، ج ۳، ص ۲۱؛ الکشّاف، ج ۳، ص ۱۲۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۲، ص ۱۸۹؛ روحالمعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۰۳.
- ↑ فیظلال، ج ۴، ص ۲۳۸۸؛ الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۳۲۸.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ «و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.
- ↑ مفردات، ص ۳۹۷، «سجر».
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۴۷.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ شرح الاسماء، ص ۷۵۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۳۲۵.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۲۰۳.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۴۲۶.
- ↑ روحالمعانی، مج ۲، ج ۲، ص ۶۶.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص ۴۵۷.
- ↑ تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۱۲.
- ↑ تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۱۵۰.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص ۵۱ و ۵۲.
- ↑ قرطبی، ج ۶، ص ۱۵۶.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۳۶.
- ↑ روحالمعانی، مج ۴، ج ۶، ص ۲۶۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۶۵.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۰۴.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «آتش»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ المعجم المفهرس، ص۸۹۳-۸۹۵.
- ↑ «آیا آتشی را که میافروزید دیدهاید؟ * آیا درخت آن را شما آفریدهاید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۵۷-۷۴.
- ↑ «آن هنگام که آتشی دید به خانوادهاش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعلهای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۱۶۳.
- ↑ «داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا﴾ «پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم» سوره کهف، آیه ۹۶.
- ↑ ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾ «و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.
- ↑ ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ﴾ «و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم * و پیشتر پری را از آتشباد آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ ﴿قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ * النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ﴾ «مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق * آن آتش پرهیزم * آنگاه که کنار آن نشسته بودند * و بر آنچه بر سر مؤمنان میآوردند گواه بودند» سوره بروج، آیه ۴-۷.
- ↑ «آیا کسی از شما دوست میدارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانهها را برای شما روشن میدارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.
- ↑ ﴿فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ * فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ﴾ «آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند * و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.
- ↑ «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۸۷.
- ↑ تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۲۱؛ الکشاف، ج۳، ص۱۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۸۹؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۰۳.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۳۸۸. الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۲۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۱: روض الجنان و روح الجنان، ج۵، ص۱۷۳.
- ↑ ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهانها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
- ↑ میرمحمدی، سید کمالالدین، مقاله «آتش»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۲۵.