دجال
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دجال (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- "دجّال" در زبان عربی به معنای "آب طلا" و طلا اندود کردن است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه میدهند "دجّال" نامیده میشوند[۱][۲].
- از روایات استفاده میشود دجّال ستمکاری است که در آخر الزمان، مردم را گمراه خواهد کرد. البته در آموزههای هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن سخن به میان آمده است. افرادی در هر سه جامعه دینی میگویند: دجّال تولد یافته و زنده است[۳][۴].
- در روایاتی چند از خروج "دجّال" به عنوان نشانه ظهور و در برخی دیگر از آن به عنوان یکی از "اشراط الساعه" یاد شده است. این نشانه، در کتابهای اهل سنت بیشتر، یکی از نشانههای برپایی قیامت دانسته شده است[۵]؛ ولی در منابع روایی شیعه، بیشتر از آن به عنوان حادثهای مهّم که مقارن ظهور حضرت مهدی(ع) رخ خواهد داد؛ یاد شده است[۶][۷].
- درباره دجّال، چند احتمال وجود دارد[۸]:
- دجّال، نام شخص معینی نیست و هرکس که با ادعاهای پوچ و بیاساس و با توسل به حیلهگری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. اینکه در روایات، از "دجّال"های فراوان سخن به میان آمده است این احتمال را تقویت میکند. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: قیامت، برپا نمیشود، تا وقتی که مهدی از فرزندانم قیام کند. مهدی قیام نمیکند، تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هرکدام بگوید: من پیامبرم[۹]. در روایات، از این "دجّال"ها و دروغگویان فراوان نام برده شده است. در بعضی دوازده، در برخی سی و برخی شصت و هفتاد دجّال آمده است[۱۰]. از میان این "دجّال"ها، فردی که در دروغگویی، حیلهگری و مردمفریبی سرآمد همه دجالان و فتنهاش از همه بزرگتر است، نشانه ظهور مهدی(ع) و یا برپایی قیامت است. بر این اساس، دو نوع دجّال هست: یکی همان دجّال حقیقی و واقعی است که پس از همه "دجّال"ها میآید و دیگری گروهی شیاد و دروغگویند که دست به فریبکاری، تحمیق و گمراهی مردم میزنند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: پیش از خروج دجّال، بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد[۱۱]. حقیقت داستان دجّال، بیانگر این واقعیت است که در آستانه هر انقلابی، افراد فریبکار و منافق که معتقد به نظامهای پوشالی گذشته و حافظ ضد ارزشهایند، برای نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلی گذشته، همه تلاش خود را به کار میگیرند و با سوءاستفاده از زمینههای فکری و اجتماعی و احساسات مردم، دست به تزویر و حیلهگری میزنند. در انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع)، چنین خطری پیشبینی شده است. از آنجا که این انقلاب از همه انقلابهای تاریخ بزرگتر و گستردهتر است، خطر فریبکاران دجّال صفت نیز به مراتب بیشتر و گستردهتر است. در آستانه ظهور، آنان همه تلاش خویش را به کار خواهند گرفت که مردم را فریب دهند و آنها را از نتیجه آن، دلسرد و ناامید سازند و سرانجام از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند. البته در این احتمال میتوان گفت: ممکن است یکی از آن دجّالها- صفات زشت در او بیشتر از همه متبلور است- نشانه ظهور باشد[۱۲].
- احتمال دوم آن است که فردی معین و مشخص، به نام "دجّال" در دوره غیبت- با همان ویژگیهایی که برای وی بیان شده است- خروج میکند و مردم را به انحراف میکشاند. برخی با استناد بعضی از روایات، او را زنده میدانند؛ برای مثال گفته میشود او در زمان حضرت رسول اکرم(ص) زنده بوده و تا هنگام خروج، زنده خواهد ماند[۱۳]. برخی از کتابها و فیلمها نام "دجّال" بر خود دارند. "دجّال" لقب دغلبازی است که نزد یهودیان "آرمیلوس" و نزد مسلمانان "صائد بن صید" نامیده میشود[۱۴]. اصل داستان "دجّال" در کتابهای مقدس مسیحیان نیز آمده است. در انجیل، واژه "دجّال" بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح(ع) باشند یا "پدر و پسر" را انکار کنند، "دجّال" یاد شده است: دروغگو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ آن، دجّال است که پسر و پدر را انکار کند[۱۵]. طرفداران احتمال دوم به روایتی استناد کردهاند که اصبغ بن نباته از حضرت علی(ع) پرسید: "ای امیر مؤمنان! دجّال کیست؟ آن حضرت فرمود: دجّال، صائد بن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب کند. از شهری برآید که آن را اصفهان نامند؛ از دهی که آن را یهودیه گویند[۱۶]. چشم راستش ممسوح و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح میدرخشد. در آن، نقطه علقهای است که با خون در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: "کافر" و هرخواننده و بیسواد آن را میخواند. در دریاها فرو میرود و آفتاب با او میگردد. مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور میکنند طعام است. در زمان قحطی سختی خروج میکند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر گام حمارش، یک میل است و زمین، منزل به منزل زیر پایش درنوردیده شود. بر آبی نگذرد، جز آنکه فرورود، تا روز قیامت. به آوازی که همه جن و انس و شیاطین- در شرق و غرب- عالم آن را میشنوند، فریاد کند: "ای دوستان من! نزد من آیید. منم آنکه آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما". دشمن خدا دروغ میگوید. او یک چشمی است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود. به راستی که پروردگار شما نه یک چشم است، و نه غذا میخورد، نه راه میرود و نه زوال دارد. و برتر است خدا از این اوصاف؛ برتری بزرگی. آگاه باشید! بیشتر پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگانند و صاحب پوستینهای سبز. خداوند تعالی او را در شام بر سر گردنهای که آن را افیق نامند به دست کسی که حضرت عیسی(ع) پشت سرش نماز میخواند هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشید پس از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبرا باشد.
- برخی نیز این احتمال را مطرح کردهاند که مراد از "دجّال" همان سفیانی است که در کتابهای اهل سنت بیشتر با عنوان "دجّال" و در کتابهای شیعی با عنوان سفیانی آمده است. البته این احتمال مردود است[۱۷][۱۸].
- دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر جهان است[۱۹].
- برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده و همه ویژگیهایی را که برای دجّال بیان شده، با ویژگیهای استکبار جهانی برابر دانستهاند. "استکبار" به معنای واقعی، دجّال است که خود را قیم ملتها میداند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت میکند و همه را به زیر سلطه خویش میآورد[۲۰][۲۱].
- از نکات شگفآور و تأملبرانگیز در انبوه روایات شیعه و سنّی ارتباط تنگاتنگی است که بین دجّال و یهودیان مطرح شده است. در روایات بیشتر پیروان دجال یهودی معرفی شدهاند[۲۲]. در منابع اهل سنت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عیسی(ع) است[۲۳][۲۴].
واژهشناسی
- از اصطلاحات بسیار رایج در «فرهنگ مهدویّت» واژۀ «ظهور» است. این کلمه از نظر لغت به معنای آشکار شدن چیزی که پیشتر ظاهر نبوده است.[۲۵] در اصطلاح، ظاهر شدن حضرت مهدی(ع) پس از پنهان زیستی طولانی، برای قیام و برپایی حکومت عدل جهانی است. کلمۀ «ظهور» افزون بر آشکار شدن حضرت مهدی(ع) بر موارد دیگری چون آشکار شدن دولت حق، [۲۶]آشکار شدن امر امامان معصوم(ع)[۲۷] و پیروزی حضرت [۲۸] به کار رفته است[۲۹]
- «دجّال» در زبان عربی به معنای «آب طلا» و «طلا اندود کردن» است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه میدهند، «دجّال» نامیده میشوند[۳۰][۳۱]
- از اصطلاحاتی که دربارۀ ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) به کار رفته، «خروج» است. «خروج» در لغت نقیض «دخول» به معنای بیرون شدن [۳۲] و در اصطلاح، به معنای ظهور یا معنای قیام است[۳۳]
«خروج» در روایات و سخنان دانشمندان دینی، بیشتر همان قیام است؛ چه اینکه شیخ صدوق در دو کتاب خود برای روایات قیام این عنوان را قرار داده است: «باب علامات خروج القائم» [۳۴] و «ما روی فی علامات خروج القائم» [۳۵][۳۶]
دجال در ادیان آسمانی
از روایات استفاده میشود «دجّال» ستمکرای است که در آخر الزمان، مردم را گمراه میکند[۳۷] البته در هر سه دین آسمانی یهود، مسیحیت و اسلام، ظهور فاسدترین ومخرّبترین جریان منحط در طول تاریخ، پیش بینی و از خطر آن پرهیز داده شده است. [۳۸] دجّال که تجسّم کفر، فریب و گمراهی است، در آخر الزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خویش میخواند. برخی از مفسران، تفسیر آیه ﴿﴿لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ﴾﴾[۳۹] را به ظهور دجّال ناظر دانستهاند که در دید مردم، عظیمترین موجود جلوه میکند؛ [۴۰] در حالی که خداوند، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچکتر میشمارد.[۴۱] سرانجام این پدیده به دست عیسی (ع) محو و نابود خواهد شد[۴۲][۴۳].
در روایاتی چند از خروج «دجّال» جزو اَشراطُ السَّاعَة یاد شده است[۴۴]. برخلاف پافشاری برخی بر نشانۀ ظهور بودن آن، در منابع روایی شیعه، از آن به عنوان حادثهای مهّم یاد شده که مقارن ظهور حضرت مهدی(ع) رخ خواهد داد[۴۵]
دربارۀ دجال، چند احتمال وجود دارد: احتمال نخست اینکه: دجّال، نام شخص معیّنی نیست و هر کسی با ادعاهای پوچ و بیاساس و با حیلهگری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. اینکه در روایات، از «دجّال»های فراوان سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت میکند. پیامبر اکرم (ص) فرموده است:«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَخْرُجَ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي وَ لَا يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ حَتَّى يَخْرُجَ سِتُّونَ كَذَّاباً كُلُّهُمْ يَقُولُ أَنَا نَبِي»[۴۶][۴۷]
در روایات، از «دجّال»ها و دروغگویان فراوان نام برده شده است؛ چنان که در بعضی دوازده، در برخی سی و برخی هفتاد دجّال آمده است. [۴۸] از میان آنها فردی که در دروغگویی، حیلهگری و مردم فریبی، سرآمد همۀ دجالان و فتنهاش از همه بزرگتر است، نشانۀ برپایی قیامت میباشد. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «پیش از خروج دجّال، بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد»[۴۹].
حقیقت داستان دجّال، بیانگر این واقعیت است که در آستانۀ هر انقلابی، افراد فریبکار و منافقی که معتقد به نظامهای پوشالی گذشته و حافظ ضد ارزشهایند، برای نگهداشتن فرهنگ و نظام جهاهلی گذشته، همۀ تلاش خود را به کار میگیرند و با سوء استفاده از زمینههای فکری و اجتماعی و احساسات مردم، دست به تزویر و حیله گری میزنند[۵۰]
از آنجایی که انقلاب جهانی حضرت مهدی(ص) از همۀ انقلابهای تاریخ بزرگتر و گستردهتر است، خطر فریبکاران دجّال صفت نیز مراتب بیشتر و گستردهتر است. در آستانۀ ظهور، آنان تلاش خواهند کرد که مردم را فریب داده، آنها را از نتیجۀ آن، دلسرد و ناامید سازند و از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند. البته میتوان گفت: ممکن است یکی از آن دجّالها که صفات زشت در او بیشتر از همه متبلور است یکی از نشانهها باشد[۵۱]
احتمال دوم آن است که فردی معیّن و مشخص، به نام «دجّال» با همان ویژگیهایی که برای وی بیان شده است خروج میکند و مردم را به انحراف میکشاند. برخی با استناد به روایاتی چند، او را زنده میدانند؛ برای مثال گفته میشود: او در زمان حضرت رسول اکرم(ص) زنده بوده و تا هنگام خروج، زنده خواهد ماند [۵۲][۵۳]
اصبغ بن نباته از حضرت علی(ع) پرسید: «ای امیر مؤمنان! دجّال کیست؟» آن حضرت فرمود:دجّال، صائد بن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب نماید. از شهری برمیآید که آن را اصفهان نامند، از دهی که آن را یهودیه گویند [۵۴]. چشم راستش ممسوح و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح میدرخشد. در آن، نقطه عَلَقهای است که با خون در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: «کافر» و هر خواننده و بیسوادی آن را میخواند. در دریاها فرو میرود و آفتاب با او میگردد. مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور می کنند طعام است. در زمان قحطی و سختی خروج میکند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر قدم حمارش، یک میل است و زمین، منزل به منزل پایش در نوردیده شود. بر آبی نگذرد، جز آنکه فرو رود، تا روز قیامت. به آوازی که همۀ جن و انس و شیاطین –در شرق و غرب- عالم را میشنوند، فریاد میکند: «ای دوستان من! نزد من آیید. منم آنکه آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما!» دشمن خدا دروغ میگوید. او یک چشمی است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود. به راستی که پروردگار شما نه یک چشم است و نه غذا میخورد؛ نه راه میرود و نه زوال دارد. برتر است خدا از این اوصاف؛ برتری بزرگی. آگاه باشید! بیشترِ پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگانند و صاحب پوستینهای سبز. خداوند تعالی او را در شما بر سر گردنهای که آن را افیق نامند به دست کسی که عیسی(ع) پشت سرش نماز میخواند هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشید پس از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبرا باشد[۵۵][۵۶]
احتمال سوم این است که برخی میگویند: که مراد از «دجّال» همان سفیانی است که در کتابهای اهل سنت، بیشتر با عنوان «دجّال» و در کتابهای شیعی با عنوان «سفیانی» آمده است! البته این احتمال مردود است [۵۷][۵۸].
در نهایت به نظر عدهای: دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطرۀ فرهنگ مادی بر جهان است. اینان براساس این احتمال، همه ویژگیهایی که برای دجّال بیان شده، با ویژگیهای استکبار جهانی برابر است. «استکبار» به معنای واقعی، دجّال است که خود را قیّم ملتها میداند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت میکند. و همه را به زیر سلطه خویش میآورد[۵۹][۶۰].
البته غیر از منابع اسلامی، اصل داستان «دجّال» در کتابهای مسیحیان نیز آمده است. در انجیل، واژه «دجّال» بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح باشند یا «پدر و پسر» را انکار کنند، «دجّال» یاد شده است[۶۱].
به عنوان مثال در رسالۀ یوحنا آمده است: «دروغگو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ آن، دجّال است که پسر و پدر را انکار کند»[۶۲][۶۳].
از نکات شگفتآور و تأمل برانگیز در انبوده روایات شیعه و سنّی، ارتباط تنگاتنگی است که بین دجّال و یهودیان مطرح شده است. از این نظر بیشتر پیروان دجال، یهودی معرفی شدهاند. [۶۴] در منابع اهل سنت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجّال به دست عیسی(ع) است[۶۵][۶۶].
مباحث فرعی
- بحران معنویت؛
- وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار؛
- ظهور دجال؛
- وقوع مصائب؛
- ندای آسمانی؛
- ظهور منجی بزرگ بشر؛
- نزول عیسی (ع)؛
- خروج جنبندهای از زمین؛
- هجوم یأجوج و مأجوج؛
- رجعت؛
- صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان.
خروج دجال در موعودنامه
- این نشانه، در کتابهای اهل سنت از نشانه برپایی قیامت دانسته شده است[۶۷]، ولی در منابع روایی شیعه، از نشانههای ظهور[۶۸]. البته هیچ اشکالی ندارد که رخدادهایی چون خروج دجّال، هم نشانه ظهور باشند و هم نشانه قیامت. دجّال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (ع) خروج میکند و با انجام کارهای شگفتانگیز جمع بسیاری از مردم را میفریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه "لد" در منطقه شام، به هلاکت میرسد[۶۹].
- از "نزّال بن سبره" آوردهاند که میگوید: امیر مؤمنان (ع) برای ما سخن میگفت که: نخست سپاس خدا را بهجا آورد و او را ستود و بر پیامبر و خاندانش (ع) درود فرستاد، انگاه سه بار فرمود: "سلونی -ایها النّاس!- قبل أن تفقدونی..." یعنی: مردم! تا مرا از دست ندادهاید، هر آنچه میخواهید بپرسید.
- "صعصعة بن صوحان" بپا خاست و گفت: چه زمانی "دجّال" خواهد آمد؟ علی (ع) فرمود: "بنشین! خدا سخن تو را شنید و منظورت را دانست... برای خروج "دجّال" نشانهها و علایمی است که دستهدسته هرکدام پس از دیگری روی خواهد داد اگر میخواهی تو را از آنها آگاه سازم؟" صعصعة پاسخ داد: "آری! ای امیر مؤمنان!" فرمود: پس به خاطر بسپار و حفظ کن که اینها علایم و نشانههای آن است: هنگامی که مردم راه و رسم و فرهنگ و معنویت نماز را نابود ساختند و به پوسته آن قناعت کردند و ویژگی امانت و امانتداری را ضایع ساختند و دروغپردازی را روا شمردند و رباخوارگی و ربا را مباح دانستند و رشوه دادند و گرفتند و دین به دنیا فروختند و سفیهان و کمخردان را به اداره امور جامعه گماشتند و قطعرحم کردند و هواهای دل را پیروی کردند و ریختن خونها را آسان ساختند. هنگامی که بردباری، ناتوانی شمرده شد و بیدادگری، باعث افتخار گردید و زمامداران فاجر و بدکار! و وزیران، ستمکار شدند و مأموران و مجریان عدالت، خیانت پیشه ساختند و گویندگان و قاریان قرآن، به فسق و گناه روی آوردند و شهادتهای دروغین در جامعه پدیدار شد و کارهای ناپسند و تهمتتراشیها و گناهکاری و تجاوزگری علنی گردید، انگاه که قرآن به صورت زیبایی چاپ و جلد و تزیین گردید و مسجدها آراسته شد و منارهها سر به آسمان سایید و اشرار مورد تجلیل قرار گرفتند و صفهای جماعت فشرده و دلها از هم دور شد و عهدها و پیمانها گسسته و آن وعده بزرگ نزدیک گردید و زنان به خاطر حرص به دنیا، در کسب و کار همسران خود شرکت کردند و به بازارها و مغازهها و کارخانهها سرازیر گشتند. صدای آواز فاسقان، همهجا پخش و به گوشها رسید و هرچه گفتند و خواندند از آنان پذیرفته شد. رهبری جامعهها به دست اراذل واگذاشته شد و با فاجر به خاطر ترس از شرارتش، مدارا گردید و دروغساز و دروغپرداز، تصدیق و تأیید شد و خیانتکار، امین شمرده شد.
- هنگامی که کنیزان آوازهخوان و رقاصهها و آلات لهو و موسیقی، به کار گرفته شد و نسلهای آخرین به نسلهای پیشین نفرین کردند و زنان بر زینها سوار شدند و تلاش کردند خود را شبیه مردان سازند و مردان نیز خود را در ظاهر و اخلاق بسان زنان ساختند، و شاهد بیآنکه از او شهادت بخواهند به دادگاه رفت و شهادت داد، و دیگری برخلاف حق و عدالت و بدون آگاهی، به خاطر رفاقت با کسی، به نفع او به دروغ گواهی کرد... آری! در این شرایط منحطّ و وخامتبارو گناهآلود جامعهها و تمدّنهای اسلامی و جهانی است که دجّال ظاهر میگردد و درآمدن شتاب میکند...[۷۰][۷۱].
دجال در موعودنامه
- از نشانههای ظهور، خروج دجّال است. "دجال" از ریشه "دجل" بهمعنای دروغگوی حیلهگر است. در زبان عربی بهمعنای آب طلا است و به همین علّت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه میدهند، دجّال نامیده میشوند. در روایات دجالها و دروغگویان فراوانی نام برده شده است. در برخی دوازده و در برخی سی، شصت و هفتاد دجال آمده است[۷۲]. از میان این دجّالها، فردی که در دروغگویی و حیلهگری سرآمد همه دجالان است و فتنه او از همه بزرگتر است، نشانه ظهور مهدی (ع)[۷۳] و یا برپایی قیامت[۷۴] است. بر این اساس باید گفت دو نوع دجال داریم، یکی دجال حقیقی که پس از همه دجالها میآید و دیگری گروهی شیاد و دروغگو که به فریب مردم و گمراهی آنان دست میزنند.
- دجّال در روایات اسلامی اینچنین توصیف شده است: "او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستاره صبح میدرخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. داخل دریاها میشود و آفتاب با او میگردد. کوهی از طعام و نهری از آب همیشه با اوست. اسمان به دستور وی باران میدهد و زمین گیاه میرویاند. اختیار گنجهای زمین با اوست. مرده را زنده میکند. با صدای بلندی که تمام جهانیان صدای او را میشنوند، میگوید: من خدای بزرگ هستم که شما را آفریده و روزیرسان هستم، به سوی من بشتابید"[۷۵]. وی از همهجا میگذرد و فقط در مکه و مدینه قدم نمیگذارد[۷۶]. بیشتر پیروان او از یهود و زنان و عربهای بیابانی است. اصل او را از اصفهان یا بجستان و یا خراسان گفتهاند[۷۷]. اصل داستان دجّال در کتابهای مقدس مسیحیان آمده و بارها واژه "دجال" در انجیل به کار رفته است. درباره دجال، صرفنظر از ویژگیهای او، چند احتمال وجود دارد:
- دجّال، نام شخص معینی نیست. هرکسی که با ادعاهای پوچ و بیاساس و با توسّل به حیلهگری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. بر این اساس دجّالها خواهند بود و اینکه در روایات از دجّالهای فراوان (دوازده، سی، شصت و هفتاد) سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت میکند.
- فردی معین و مشخص بهعنوان "دجّال" در دوره غیبت، با همان ویژگیهایی که برای وی بیان شده، خروج میکند و مردم را به انحراف میکشاند.
- این احتمال نیز وجود دارد که مراد از "دجّال"، همان سفیانی باشد که در کتابهای عامه، بیشتر بهعنوان "دجّال" و در کتابهای خاصه بهعنوان "سفیانی" آمده است[۷۸].
- دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادّی بر همه جهان است. استکبار، بهمعنای واقعی، دجّال است. استکبار خود را قیم ملتها میداند و با تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد، در همهجای زمین دخالت میکند و همه را به زیر سلطه خویش میآورد[۷۹]. موضوع دجّال، بیش از آن چه در روایات شیعه است، از طریق اهل سنت نقل شده است و قسمت عمده آن را "احمد بن حنبل" در کتاب مسند "ترمذی" در صحیح خود و "ابن ماجه" در سنن، و "مسلم" در صحیح، و "ابن اثیر" در نهایه از "عبدالله بن عمر" و "ابو سعید خدری" و "جابر بن عبدالله انصاری" نقل کردهاند[۸۰]. مرحوم صدوق در این زمینه میگوید: متعصّبین اهل سنت، اینگونه اخبار را تصدیق میکنند و آن را درباره دجّال و غیبت وی و زنده بودنش را در این مدّت طولانی روایت نمودهاند که در آخر الزمان خروج میکند، ولی درباره قائم باور نمیکنند که او مدت طولانی غائب میشود، آنگاه آشکار میگردد و جهان را پر از عدل و داد میکند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد، با اینکه پیامبر (ص) و امامان (ع) از این موضوع، صریحاً سخن گفتهاند[۸۱]. همچنین موضوع دجال، اختصاص به اسلام ندارد، بلکه ریشه داستان دجال را باید در کتاب مقدس مسیحیان جستوجو کرد. در رساله اول یوحنا نوشته است: "دروغگو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند، ان دجّال است که پدر و پسر را انکار مینماید"[۸۲][۸۳].
جستارهای وابسته
- امام مهدی (ع)
- موعودباوری
- فارقلیط
- پارکلیت
- ماشیح
- سوشیانس
- سوشینت
- هوشیدر
- هوشیدرماه
- میتریا
- آرماگدون
- ظهور امام مهدی (ع)
- نشانههای ظهور
- خروج منبعث سوم
- جیش الغضب
- حکومت امام زمان (ع)
- فتنههای شیطان در زمان ظهور امام مهدی (ع)
- بی ارزش شدن خون مردم
- دیدگاه کلی قرآن درباره پایان تاریخ
- تدریجی بودن نشانههای ظهور امام مهدی (ع)
- گسسته شدن پیوند خویشاوندی
- شکسته شدن حرمت انسان
- جدا شدن مردم بر اثر بلا و گرفتاری
- رویارویی امام مهدی (ع) با جاهلان
- ترس و اضطراب همگانی
- نشانهها و رخدادهای مهم آخر الزمان
- سختی پیش از ظهور امام مهدی (ع)
- بحران معنویت
- وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار
- ظهور دجال
- وقوع مصائب
- خروج سفیانی
- ندای آسمانی
- ظهور منجی بزرگ بشر
- نزول عیسی (ع)
- خروج جنبندهای از زمین
- هجوم یأجوج و مأجوج
- رجعت
- صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان
منابع
- دانشنامهٔ امام مهدی ج۷
- دائرة المعارف قرآن کریم، ص ۱۱۴-۱۲۴
- درسنامه مهدویت ج۳
- سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت.
- مجتبی تونهای، موعودنامه.
پانویس
- ↑ ر. ک: ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ص ۲۹۴
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ ر. ک: متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۳۲۳- ۲۸۲
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ مسلم، صحیح، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة، ح ۱؛ ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۵۰۷؛ ابو داوود، سنن، ج ۴، ص ۱۱۵
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ " لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَخْرُجَ الْمَهْدِيُ مِنْ وُلْدِي وَ لَا يَخْرُجُ الْمَهْدِيُ حَتَّى يَخْرُجَ سِتُّونَ كَذَّاباً كُلُّهُمْ يَقُولُ أَنَا نَبِيٌ "، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸- ۲۰۰
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۰۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۱۳، ح ۸۶
- ↑ حسین توفیقی، هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص ۲۶
- ↑ رساله یوحنا، باب ۲،: ۱۸ و ۲۲
- ↑ در پارهای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۰
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۷، ح ۱؛( با فرض پذیرش روایت، بعید نیست بسیاری از آنچه ذکر شده است، معنایی کنایی داشته باشد).
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۶۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۸، ح ۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص ۶۶۱
- ↑ تفسیر طبری، ج ۳، ص ۲۹۰، تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۷۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص:۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ کتاب العین، ج۴، ص۳۷.
- ↑ امیر مؤمنان(ع) در خطبهای میفرمایند: «... سَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ، و يَمْحَقُ الْبَاطِلَ، هَا، هَا؛ طُوبى لَهُمْ عَلى صَبْرِهِمْ عَلى دِينِهِمْ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ، و يَا شَوْقَاهْ إِلى رُؤْيَتِهِمْ فِي حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِم...؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۵، ح۳.
- ↑ الغیبة للطوسی، ص۱۴؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۰۷.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۰۴.
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص ۲۹۴.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۳۹.
- ↑ کتاب العین، ج۴، ص۱۵۸؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۳۵؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۵۰۱.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۶ (باب خروج المهدی)؛ کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۶۱، (خروج المهدی) یادآوری میکنم هرگاه این واژه در روایات اهل سنت به کار رود بیتردید مقصود ظهور حضرت مهدی(ع) طبق دیدگاه شیعه نخواهد بود بلکه به معنای قیام نزدیکتر است.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۳۰۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۰۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۰.
- ↑ کتاب مقدّس، عهد قدیم، زکریا ۹: ۶ و ۷ و دانیال ۷: ۱۹ ـ ۲۷ و عهد جدید، متّی ۲۴: ۱۵ ـ ۲۵ و نامه اول یوحنا ۴: ۱ ـ ۶ و مکاشفه یوحنا ۱۳: ۱۱ ـ ۱۷؛ سفینةالبحار، ج۲، ص۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ به یقین آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است؛ سوره غافر، آیه ۵۷.
- ↑ تاریخ مابعدالظهور، ص۱۳۹ ـ ۱۴۲؛ علائم آخرالزمان، ص۳۰۳ ـ ۳۱۶.
- ↑ کشفالأسرار، ج۸، ص۴۸۲ ـ ۴۸۴.
- ↑ کشفالأسرار، ج۲، ص۱۴۱ ـ ۱۴۳؛ الدر المنثور، ج۵، ص۶۷۴ و ۶۷۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم: ج۱، ص ۱۱۹-۱۲۰
- ↑ صحیح مسلم، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة، ح ۱؛ سنن الترمذی، ج ۴، ص ۵۰۷؛ ابو داوود، سنن، ج ۴، ص ۱۱۵.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۰.
- ↑ قیامت، برپا نمیشود تا وقتی که مهدی از فرزندانم، قیام کند. مهدی قیام نمیکند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگوید: من پیامبرم؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۱۴۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸ – ۲۰۰.
- ↑ کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۲۰۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۰.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۰.
- ↑ الغیبة للطوسی، ص ۱۱۳، ح ۸۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۱.
- ↑ در پارهای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۷، ح ۱.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۲.
- ↑ الغیبة للطوسی، ص ۴۶۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۲.
- ↑ سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص ۵۳۲ – ۵۳۶.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۳.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۲.
- ↑ رساله یوحنا، باب ۲: ۱۸ و ۲۲.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۲.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۸، ح ۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص ۶۶۱.
- ↑ تفسیر طبری، ج ۳، ص ۲۹۰، تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۷۹.
- ↑ درسنامه مهدویت: ج۳ ، ص ۱۴۲.
- ↑ سنن ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۷؛ صحیح مسلم، ج ۱۸، ص ۴۶ و ۸۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳؛ کمال الدین، ص ۵۲۵.
- ↑ برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۳۳.
- ↑ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۲۵ و ۵۲۶.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص:۲۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸.
- ↑ طبق کتب شیعه.
- ↑ طبق کتب اهل تسنن.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۴ (به نقل از آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۲).
- ↑ الزام الناصب، ص ۷۴.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۳.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۶۳.
- ↑ برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۳۹.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۰.
- ↑ رساله یوحنا، باب ۲، آیه ۲۲.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص:۳۱۸.