نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۴۵ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
با درنگ در مجموع اینگونه روایات، بیپایگی و بطلان تلقی منفی از انتظار ظهورآشکار میگردد، زیرا روایات پیشگفته به حرکت براندازانه حاکمان جور و اقدامات سازنده برای اصلاح امور و اجرای احکامدین الهی نظر دارد و تخصصا از شمول روایات دسته دوم، بیروناند. در حقیقت، اینگونه روایات برای پیشگیری از سوء استفاده برخی عناصر فرصتطلب از نام "مهدی" است، تا کسی برای رسیدن به اغراض سیاسی خویش، خود را مهدی موعود موجود قلمداد نکند، از این رو روایات یادشده به قیامهایی نظر دارند که با نام مهدی موعود(ع) انجام میگیرند؛ نه هر قیام و اصلاحی حتی برای اقامه حق و احیای معروف در جامعه که از احکام قطعی اسلام است. همچنین این دیدگاه با روایاتی که بر تأثیر بسترساز مردم در آمادهسازی مقدمات ظهور حضرت مهدی(ع) تأکید دارند، به کلی ناسازگار است؛ مانند این سخن رسول خدا(ص) که فرمودند[۱۱]: «مردمی از مشرققیام میکنند که زمینه را برای مهدی آماده میکنند یعنی برای حکومتش»[۱۲]
این نوع نگاه به انتظار منجر به تفسیرهای نادرستی از آن شده است که در ذیل به آنها اشاره میشود:
انتظار، مذهب احتراز: عدهای با تفسیری سطحی از انتظار گفتهاند: انتظار یعنی اینکه افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و منتظر بمانند تا شخص موعود بیاید و همۀ امور را سامان دهد[۱۳]. آنان بر این عقیدهاند، انتظار موجب رکود و فرار از تعهدهای اجتماعی و بیتفاوتی نسبت به محیط اطراف و سرنوشت خود و اجتماع میشود. در این زمینه گفته شده است: "انتظارمذهب احتراز است، مذهبی است که منتظر را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود، مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد[۱۴]. آیت الله مکارم شیرازی مینویسد: "همین برداشت از انتظار است که عدهای را وادار نموده است تا بنویسند: "... انتظار تودههای رنجدیده را در یک عالم رؤیایی فرو میبرد و از آنچه در اطراف آنها میگذرد غافل میسازد و آنها را به فرار از تعهدهای اجتماعیتشویق میکند و به عبارت دیگر از نظر فردی عاملی است برای رکود و توقف و از نظر اجتماعی وسیلهای است برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری"[۱۵]. در این نگرش (انتظار منفی و ویرانگر)، انتظار، عامل رکود و عقبماندگی است و منتظران از هر تلاش و کوشش اصلاحی دست میشویند و در برابر زور و فشار و ظلم و فساد راه خاموشی و سکوت در پیش میگیرند[۱۶]. انتظاری بدینگونه نوعی عقبگرد، ارتداد و حتی انحراف از آیات تحرکبخش قرآن است. عامل زبونی، بیعدالتی، نابرابری، رکود و سکون و کنارهگیری است. این اطمینان باید حاصل شود امید به اینکه دیگران بیایند و زیر بازوی کسی که خود امر به معروف و نهی از منکر کرده بگیرند، فردی ساکت را در مقری توام با آسایش فراغ قرار دهند امری بیهوده و بیحساب است[۱۷].
به طور کلی هرگونه برداشتی که از آن، بوی ایستایی و سکون و بیتحرکی به مشام رسد، به طور کامل نادرست است. از اینرو این برداشت و تلقی از انتظار همواره مورد مذمت و سرزنش بزرگان دین قرار گرفته و همواره پیروانمکتباهلبیت(ع) از آن پرهیز داده شدهاند[۱۸].
برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلابمهدی موعود این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها و اختناقها و حق کشیها و تباهیها ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان شود، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند، فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجاتحقیقت از آستین بیرون میآید. با وجود این، هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است، تا در صفحه اجتماع نقطه روشنی هست، دست غیب ظاهر نمیشود؛ برعکس، هر گناه، فساد، ظلم، تبعیض، حقکشی و هر پلیدیای به حکم این که مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، رواست، زیرا "اَلْغَایَاتُ تُبَرِّرُ الْمَبَادی"هدفها وسیلههای نامشروع را مشروع میکنند. پس بهترینکمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کامجویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی. برعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکاران و عاملان فساد مینگرند، زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم میکنند. این نوع برداشت با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهیها را به عنوان مقدمۀ انفجار مقدس، موجه و مطلوب میشمارد[۲۳]. کسانی که چنین ایدهای دارند، به مصلحان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی عداوت و بغض مینگرند؛ زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدی موعود(ع) میشمارند[۲۴].
صرف دعا و عمل به تکلیف: امام خمینی در این زمینه میفرماید: "عدهای انتظار را در این میبینند که برای تعجیل در ظهور امام زماندعا کنند. این گروه ضمن عمل به تکالیف دینی خود، نسبت به آنچه از خطاها و معصیتها در جامعه میبینند امر به معروف هم میکنند ولی هیچ اقدام عملی برای محو ظلم و ستم انجام نمیدهند، بعضی انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظرحضرت صاحب (ع) بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند"[۲۵].
ایشان در ادامه میفرماید: "عدهای فکر میکنند انتظار آن است که بنشینند و دعا کنند تا حضرت بیاید و خودش به مسایل رسیدگی کند. این عده گرچه به تکالیف فردی خود عمل میکنند ولی نسبت به مسایل جامعه بیتفاوت هستند. این گروه و تفکرشان این گونه است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاء الله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که صالح بودند[۲۶].
اینکه منتظر باشیم امام خود بیاید و کارها را سر و سامان دهد بدون اینکه ما در برابرش مسئولیتی داشته باشیم فکری خطرناک و اندیشهای نادرست است. وای بر حال جامعهای که اینچنین بیاندیشند[۲۷].
انتظارمذهباعتراض: از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که انتظار را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید: "انتظارمذهباعتراض است، منتظر، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. مذهبانتظار مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این منتظر به آنچه هست دل نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به ظلم است و این اعتراض ریشه در یک مبارزه و "نه تاریخی دارد" "نه"ای که از سقیفه و از زبان علی(ع) شنیده شد"[۲۸]. هرچند این تفسیر؛ انتظار را موجب تخدیر و تسلیم نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنۀ این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی تا شکوفایی و تکامل و یا... و دوم اینکه پیآمد این اعتراض چیست؟ چه باری بر دوش منتظر میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم آرمانهای دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتر است، چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که میخواهد در چه جهتی مصرف شود؟ رشد یا خُسر؟ در مورد پرسش دوم هم باید گفت منتظرمهدی آماده است و برای سلطان و تسلط مهدی(ع) زمینهسازی میکند چنانچه در حدیث آمده است[۲۹]: «"فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلْطَانَهُ"»[۳۰]
غور نکردن در محتوا و پیامروایات یاد شده، برخی را بر آن داشته تا هرگونه اصلاحگری و قیام در روزگار غیبت را بینتیجه و باطل شمارند؛ غافل از آنکه یاد کرد جمله «یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ» پس از واژه "طَاغُوتٌ" در کلام امامصادق (ع) بیانگر آن است که مقصود از پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم (ع) پرچمی است که نه برای خدا، بلکه در پی رسیدن به مقاصد دنیایی و دعوت به خود باشد؛ اما پرچمی که با هدفحاکمیتدین الهی برافراشته شود و مردم را به قرآن و مکتب اهل بیت (ع) فراخواند، قطعاً مخاطب اینگونه روایات نخواهد بود، همانگونه که امام باقر (ع) در تأیید قیام حقطلبانۀ یمانی، وی را به سبب فراخوان مردم به امام مهدی (ع) ستود و با هدایتبخش خواندنپرچم او همگان را به حمایت از نهضتیمانی سفارش فرمود: «لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَةٌ أَهْدَی مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَةُ هُدًی لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَی صَاحِبِکُمْ... وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَةُ هُدًی»[۳۸].
چنین برداشتهایی از انتظار نوعی تحریف و حتی ساخته دست دشمنان برای بهرهگیریهای سیاسی و اقتصادی است[۴۱]. زیرا انتظار نه تنها آرامش موقت نیست بلکه اعتراضی دائمی علیه بیعدالتیهاست و نه تنها تسلی دادن نیست بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق حق و ابطال باطل است[۴۲]. امام رضا(ع) میفرماید[۴۳]: «آیا شیعۀ ما رضایت نمیدهد که در خانه خود بنشیند و دارایی خود را برای اهل و عیال خود خرج کند و منتظرفرمان ما بماند...».[۴۴] و نیز امام خمینی در این زمینه میفرماید: "انتظار به معنای غلط، ساختۀ دست سیاسیون است تا مسلمین را از سیاست دور نگهدارند"[۴۵]. از این رو چنین اندیشه ای باعث انزوا و دوری از عرصۀ سیاست است و گاهی ابزار دست حکومتهای جور برای انحراف اذهان مهدی باور بوده است[۴۶]. نتیجه چنین تفکری سلب مسئولیت نسبت به همه شرارتها و بدیهای موجود در جامعه است. مردم بگویند که به ما چه و ما چه کاره هستیم که در مقابل ظلم، فساد، کفر، بدی و شرارت بایستیم، ما منتظر خواهیم ماند تا امام زمان (ع) خودش بیاید و مشکل را حل کند، این برداشت منفی است. این همان برداشتی است که در طول سالیان متمادی سعی کردند در ذهن مردممسلمان این را وارد کنند[۴۷].
با چنین اندیشهای، حرکت اصلاحی همۀ مصلحان و آزاداندیشان و انبیا و صلحا زیر سؤال خواهد رفت که نه تنها از آنان تمجید نمیشود بلکه مذموم و مورد سرزنش قرار میگیرند و باید همۀ حدود و مقررات اسلامی و انسانی که به نوعی در شایستگیاخلاق بشری نقش دارد و موجب آرامش و اطمینان و بهداشت روان بشریت میگردد، تعطیل شود. اینگونه برداشت با هیچ یک از موازینالهی و انسانی و با هیچ یک از ادیان آسمانی سازگار نیست. تنها و تنها برخی از مستکبران و کوتهنظران سراغ چنین تفسیر قشری میروند و آن را اشاعه میدهند تا به چپاول خویش ادامه دهند و یا چند صباحی را در سکوت و زندگی بدون درگیری و مبارزه به سر برند و حیات حیوانی خود را دنبال نمایند[۵۱].
چه بسیار از انتظارها که به جای سازندگی ویرانگری میکنند، به جای پیشرفت موجب عقب رفتن و برگشت را فراهم میسازند و به جای توجه به آینده استقبال از گذشته دارند. برداشتهای نادرست از انتظار برداشتها و اصالتها را از انسان سلب میکند و نیرومندترین عامل حرکت را به رکود و جمود مبدل میسازد. اینکه منتظر باشیم امام خود بیاید و کارها را سر و سامان دهد بدون اینکه ما در برابرش مسئولیتی داشته باشیم فکری خطرناک و اندیشهای نادرست است. وای بر حال جامعهای که این چنین بیندیشند. اندیشههای منحط در این طریقند که در انجام وظیفهتنبلی وکوتاهی کنند. بدین نظر در جنبه انتظار بعد منفی آن را گرفته و خود را بدان سرگرم میکنند. آنان از مشی انتظار قاعد بودن، امضای وضع موجود را دریافتهاند در حالی که واقعیت خلاف آن است و چنین برداشتی نوعی تحریف و حتی ساخته دست دشمنان برای بهرهگیریهای سیاسی و اقتصادی است. انتظار نه تنها آرامش موقت نیست بلکه اعتراضی دائمی علیه بیعدالتیهاست و نه تنها تسلی دادن نیست بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق حق و ابطال باطل است[۵۲].
شاید بتوان گفت: علتتفسیرانتظار مخرب از روایات«"یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"» از آن جهت است که روایات مذکور در بردارنده یک تشبیه است. آنان گمان کردهاند در تشبیه باید وجه شبه در مشبه به تقویت گردد و اثبات شود تا رسالت خودش را انجام دهد که نتیجه نهایی همان است که در مفهوم انتظار مخرب ارائه گردید و آن همه بار منفی را به دنبال داشت. لکن گویندگان این نظریه باید بدانند که بر اساس آرای دانشمندانفصاحت و بلاغت در علم بیان، وجه شبه را باید در مشبه تقویت کرد؛ همانند "حسین مثل شیر است" که اثبات شجاعت در شیر مورد نیاز نیست، بلکه نگاهی گذرا بر درندگی او کفایت میکند. پس باید تلاش شود تا شجاعت و جسارت در حسین به اثبات برسد که این رسالتتشبیه است. حال برابر صدها حدیث از پیامبر خدا(ص) و معصومان(ع)، باید با ایجاد صلاح و گسترش عدالت و امنیت عمومی و بهداشت روانی جهانی زمینهای فراهم شود تا آن ذخیره الهیظهور کند و آن را تکامل بخشد و زمین را بهشت برین سازد که این معنا و مفهوم انتظار است و احادیث فوق، مُثبِت آن خواهد بود[۵۳].
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۴؛ هدایت نیا، فرج الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۶۳.
↑ر.ک. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۴؛ محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۳۷، ۳۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۹۹، ۲۰۲؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۵؛ مهدوی فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۸۹ ـ ۹۴؛ زمانی، احمد، اندیشه انتظار، ص ۶۷ ـ ۶۹؛ تونهای مجتبی، موعود نامه، ص ۱۳۱؛ ربانی خوراسگانی، محمد صادق، بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر، ص ۱۵۹.
↑ر.ک. طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۵.
↑ر.ک. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۴؛ محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۳۷، ۳۸؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۵؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۹۹، ۲۰۲؛ هدایت نیا، فرج الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ تونهای مجتبی، موعود نامه، ص ۱۳۱؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۶، ۸۷؛ ربانی خوراسگانی، محمد صادق، بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر، ص ۱۵۹؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۲۵؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۶۳.
↑ر.ک. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۴؛ محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۳۷، ۳۸؛ موسوی خمینی، روح الله، صحیفه امام ج ۲۱ ص ۱۴؛ هدایت نیا، فرج الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ تونهای مجتبی، موعود نامه، ص ۱۳۱؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۶، ۸۷؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۶۳.
↑ر.ک. خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۳؛ هدایت نیا، فرج الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ مهدوی فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۸۹ ـ ۹۴.
↑ر.ک. خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۴ و ۱۳؛ هدایت نیا، فرج الله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۶۴ ـ ۳۶۶؛ مهدوی فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۸۹ ـ ۹۴؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۹، ص۳۵۷، ۳۶۶؛ محمدهاشمی، عبدالله، فرهنگ انتظار زمینه ساز تحقق جامعه مهدوی ص ۲۷.
↑ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۱۰۳ ـ ۱۰۴.