هدایت تشریعی

شناسه ارزیابی نشده
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۳:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.



اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل هدایت تشریعی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

نیازمندی انسان به هدایت تشریعی

  1. انسان، با هدایت تکوینی و فطرت خویش تنها به فهم کلیاتی از حقایق جهان توفیق می‌یابد و به جزئیات و تفصیل آنها راه ندارد. در موضوع خداشناسی، تنها به وجود خداوند پی می‌برد؛ اما توان راهیابی به صفات و اسمای خداوند را ندارد. در موضوع معادشناسی نیز چه بسا به ضرورت معاد ایمان آوَرَد؛ ولی نمی‌تواند با هدایت تکوینی به چگونگی آن و نحوه حضور خود در جهان آخرت و مسائل بی‌شمار دیگر آگاهی یابد. همچنین است موضوعات و مباحث دیگر اعتقادی، اخلاقی و عملی. اما تنها راه یافتن به کلیات، نیازهای انسان را بر نمی‌آورد. او به جزئیات و بایدها و نبایدهای تفصیلی محتاج است که تنها در سایه هدایت تشریعی فراهم می‌شود[۴].
  2. انسان موجودی اجتماعی است و سعادت دنیوی و اخروی‌اش در گرو تعامل و تعاون با همنوعان است؛ اما وجود میل به کسب منافع در افراد انسانی موجب بروز اختلاف و درگیری میان آنان می‌شود. برای گریز از این مشکل، به قوانین جامع و کامل نیاز است؛ اما عقل انسان به تنهایی نمی‌تواند چنین قوانینی را وضع کند؛ زیرا اولًا هر فرد انسانی در پی منافع و مصالح خویش است و ثانیاً عقل بشر به دلیل محدودیت‌هایی که دارد، از وضع قوانین جامع و کامل برای سعادت خود ناتوان است[۵].
  3. آشنایی با بدی‌ها و خوبی‌ها برای ترغیب انسان به درستکاری کافی نیست؛ بلکه ابزارهایی برای تشویق و ترغیب لازم است و این ابزارها همان انذارها و تبشیرهای وحیانی‌اند که در سایه هدایت تشریعی فراهم می‌آیند[۶][۷].

تفاوت‌های هدایت تکوینی و هدایت تشریعی

  1. هدایت تکوینی همه آفریدگان را در بر می‌گیرد؛ اما هدایت تشریعی ویژه انسان است.
  2. متعلق هدایت تکوینی، فعل هادی (خداوند) است. از این رو هیچ موجودی از آن سر نمی‌پیچد. متعلق هدایت تشریعی، فعل مهتدی (انسان) است که با اراده خویش به آن تن می‌دهد و بدین سان می‌تواند آن را نپذیرد؛ چنان که خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۸][۹]. در هدایت تکوینی، مهتدی به مقصد می‌رسد (ایصال الی المطلوب)؛ اما در هدایت تشریعی، تنها راه را می‌یابد. این نوع هدایت مستلزم رسیدن مهتدی به مقصد نیست[۱۰].

ضرورت فراهم کردن ابزار هدایت توسّط خداوند

  • هرچند از یک متن و نوشته می‌توان بخش مهمّی از مقصود نویسنده آن را استنباط نمود، ولی این موضوع از دیرباز برای انسان‌ها مکشوف بوده است که از طریق یک نوشته و کتاب به تنهایی، چه بسا نتوان تمام مطلب و مقصود یا حقیقت واقعی و غایت آن را منتقل و یا درک نمود. به طور کلّی، انتقال مطالب و مفاهیم توسّط انسان‌ها به صورت‌های مختلفی انجام می‌پذیرد که گفتار و الفاظ تنها یکی از این روش‌ها است؛ ولی بخش مهمّی از مطالب، از طرق دیگر، از جمله لحن کلام، رفتار و شیوه عمل و عکس‌العمل‌های رفتاری و فیزیکی است؛ مثلاً نشان دادن حالاتی چون غضب، عطوفت، شادی و نظائر آنها ممکن است بدون ابراز هرگونه کلمه‌ای، بلکه صرفاً با تغییر حالت چهره صورت پذیرد.
  • در قرآن کریم نمونه‌های فراوانی از انتقال پیام و مفاهیم بشری از طرق غیر کلامی به چشم می‌خورد، نظیر: پی بردن به دروغگویی منافقین با درک نحوه سخن گفتنشان: ﴿وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ[۱۱].
  • و یا مسخره کردن با حرکات: ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[۱۲]
  • و یا تبسّم حضرت سلیمان(ع): ﴿فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا[۱۳].
  • از این رو می‌توان گفت که بخش محدودی از مطالب و مراودات، از طریق محتوای کلام است. به همین جهت، در دیدگاه تشیّع، در کنار قرآن، قول و فعل و تقریر پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز دارای حجیّت می‌باشد. حضور پیامبر(ص) در میان مردم، مراوده با آنان و اجرای دستورهای دین درامور مختلف، اعمّ از عبادات، معاملات، سیاست، امور نظامی و غیره، همگی تعلیم عملی چگونگی دین‌داری و اجرای احکام الهی و تفسیر روشن آیات قرآن در همه زمینه‌ها در جامعه بوده است[۱۴].

گفتار اوّل: عدم کفایت کتاب الهی برای هدایت

گفتار دوم: ضرورت ارسال توأمان رسول و شریعت

منابع

پانویس

  1. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد» سوره توبه، آیه ۳۳.
  2. ﴿كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ؛ سوره شوری، آیه ۳.
  3. فرهنگ شیعه، ص 468.
  4. فرهنگ شیعه، ص 468.
  5. فرهنگ شیعه، ص 469.
  6. هدایت در قرآن‌، فرقانی/ ۳۲- ۲۸.
  7. فرهنگ شیعه، ص 469.
  8. ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس؛ سوره انسان، آیه ۳.
  9. هدایت در قرآن‌، جوادی آملی/ ۳۲ و ۳۳.
  10. فرهنگ شیعه، ص 469.
  11. «و اگر می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم آنگاه آنان را به چهره می‌شناختی و آنان را با آهنگ گفتار می‌شناسی» سوره محمد، آیه ۳۰.
  12. «وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.
  13. «(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود» سوره نمل، آیه ۱۹.
  14. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۷۹-۳۸۰.
  15. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۸۱.
  16. اینکه مردم نادان انتظار داشتند که انبیاء(ع) از جنس ملک باشند و از انسان بودن ایشان ایراد می‌گرفتند، بدین جهت بود که توجّه آنان صرفاً به جهت ملکوتی انبیاء(ع) بود؛ در حالی که خداوند درباره مقام نبوت، تأکید بر جهت بشری او، با حفظ مقام ولایت و امامت می‌نماید، تا بتواند الگویی برای مردم عادی باشد: ﴿وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ «و گفتند: چرا بر او فرشته‌ای فرو فرستاده نشد؟ و اگر فرشته‌ای می‌فرستادیم کار تمام بود و دیگر مهلت نمی‌یافتند و اگر او را فرشته‌ای می‌گرداندیم، او را (به گونه) مردی در می‌آوردیم و باز هم بر آنان همان اشتباهی را که می‌کردند پیش می‌آوردیم» سوره انعام، آیه ۸-۹.
  17. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  18. «و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند» سوره فرقان، آیه ۲۰.
  19. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۸۱-۳۸۲.