امام کاظم در کلام اسلامی
امام کاظم (ع) بیستم دیالحجه و به قولی هفتم صفر سال ۱۲۸ هجری به دنیا آمد. پدرش امام صادق (ع) و مادرش "حُمَیدَه" بود. امام رضا (ع)، فاطمه معصومه (س) و "احمد بن موسی شاهچراغ" از فرزندان او هستند. "ابوابراهیم"، "ابوالحسن" و "ابوعلی" از کنیهها و "کاظم" و "بابالحوائج" از القاب این امام است. امامت او ۳۵ سال بهطول کشید و با خلفای عباسی ـ همچون: "هارون الرشید" ـ معاصر بود. امام کاظم (ع) علاوه بر انجام وظایف امامت و رهبری مستقیم پیروان خود به روشهای ممکن، فعالیتهایی در زمینههای فرهنگی و فکری و مبارزه با حکومت داشت. امام پس از چهار سال زندان در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری در زندان "سندی بن شاهک" (وابسته به هارون الرشید) به شهادت رسید.
مقدمه
امام ابوالحسن، موسی بن جعفر(ع) ملقّب به کاظم، صابر، عبد صالح، سید[۱]، در هفتم صفر ۱۲۸ق در ابواء از توابع مدینه به دنیا آمد[۲]. پدر ایشان امام صادق(ع) و مادر ایشان حمیده[۳]، از بانوان، ستوده و پاکیزه بود[۴]. مقصود از ابوالحسن، ابوالحسن الماضی و ابوالحسن اول در روایات امام کاظم(ع) است[۵]. امام کاظم در بیست سالگی به امامت رسید. دوره امامت آن حضرت ۳۵ سال بود[۶].[۷]
فضائل و مناقب
امام کاظم (ع) همانند پدران پاک نهادش در فضیلتهای اخلاقی و عملی آموزگار و نمونه دیگران بود. منش و سلوک پاک او همگان را متأثر میساخت؛ چنان که بنابر روایات، چون او را در زندان حبس کردند، زندانبانان را منقلب ساخت و بدو ایمان آوردند[۸]. درباره دانش آن امام همام (ع) روایت کردهاند که از همان کودکی شگفتی مردم را بر میانگیخت[۹]. در عبادت و زهد از همه مردم عصر خویش برتر بود[۱۰] و بدین روی او را لقب "العبدالصالح" داده بودند و اهل مدینه "زینالمجتهدین" اش میخواندند[۱۱]. از صفات والای اخلاقی امام کاظم (ع)، احسان و نیکی به مردم بود. نیازمندان بدو حاجت میبردند و نیاز خویش را از او بر میآوردند و "بابالحوائج" اش میدانستند. لقب مشهور امام (ع) "کاظم" است به معنای کسی که هنگام خشم، خویشتنداری میکند و خشم خود را فرو میبرد و به آسانی از دیگران در میگذرد[۱۲].[۱۳]
جایگاه و ویژگیها
به تصریح پیامبر اکرم(ص)[۱۴] و وصیت امام صادق(ع)، موسی بن جعفر(ع) از سوی خداوند به امامت برگزیده شد[۱۵]. حضرت از کودکی بسیار مورد علاقه و توجه امام صادق(ع) بود[۱۶] و ایشان را دری از درهای خدا و دارنده علم، قضاوت، فهم و سخاوت و معرفت به چیزهایی خواند که مردم در وقت اختلاف بدان نیاز دارند[۱۷]. همچنین ایشان را مرجع علمی مردم معرفی کرد[۱۸].
امام کاظم(ع) مورد احترام بزرگان اهل سنت بود و آنان گاه برای پاسخ پرسشهای علمی خود به حضرت مراجعه میکردند[۱۹]. جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت چنان بود که طبق نقل، هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، ایشان را برای خلافت سزاوارتر از خود شمرد و به صراحت علاقه به حکومت را از موجبات اصرار خود بر واگذار نکردن این حق الهی به حضرت دانست[۲۰].
حضرت در میان توده مردم نیز از جایگاه ممتازی برخوردار بود. امام موسی بن جعفر(ع) اهل کرامت و اطلاع از علوم غیبی[۲۱] و در علم و دانش سرآمد مردم روزگار خود[۲۲] بود؛ چنانکه در کودکی نیز به پرسشهای شرعی مردم پاسخ میداد[۲۳]. از ایشان به فقیهترین، عابدترین، پارساترین و حافظترین مردم در مورد قرآن[۲۴]، گشاده دستترین و بزرگوارترین مردم[۲۵] یاد شده است. آن حضرت بسیار حلیم و باگذشت و صبور بود و از اینرو به «کاظم» شهره شده بود[۲۶] و با متانت و گذشت، مخالفان خود را به موافق تبدیل میکرد[۲۷]. ایشان(ع) اهل عبادت و خشوع و خضوع در برابر خدا بود[۲۸]. آن حضرت بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کرد[۲۹].[۳۰]
امامت
پیامبر درحدیث مشهور جابر انصاری با صراحت از امامت حضرت کاظم (ع) یاد کرده است و نیز امام صادق (ع) آشکارا او را امام پس از خود میخواند[۳۱]. برتری امام کاظم (ع) بر مردمان روزگار خویش نیز دلیلی دیگر بر امامت او است؛ چنان که ابن حجر هیثمی از علمای سنی مذهب درباره ایشان میگوید: "موسی کاظم در علم و معرفت و کمال و فضل وارث پدر خویش بود. او از همه کس پارساتر و داناتر و بخشندهتر بود"[۳۲][۳۳]
روزگار امامت
امام موسی بن جعفر (ع) سی و پنج سال از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ ه. بر مسند امامت جلوس فرمود. خلفای معاصر ایشان جملگی از بنی عباس بودند: منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید. امام (ع) در عهد هارون سالها در زندان به سر برد.
فعالیتهای امام کاظم (ع) را بر دو دسته دانستهاند:
- فعالیتهای علمی و فکری و چارهجویی برای رویارویی با عقاید نادرست و بدعتها و واپسگراییها. امام (ع) شاگردانی پرورانید تا به واسطه آنان آموزههای راستین دینی و شیعی را میان مردم بگستراند. شاگردان به محضر امام بار مییافتند و در مجلس ایشان مینشستند و چون فتوا یا کلامی علمی میشنیدند، مینوشتند و ثبت میکردند[۳۴].
- فعالیت دیگر امام (ع) هدایت و نظارت بر پایگاههای مردمی و هواخواهان خویش بود. امام (ع) از این گذر میکوشید افزون بر حفظ رابطه خویش با شیعیان و هدایت آنان، موضع منفی خود در برابر حکومت را نیز بدانان منتقل کند و در همین مسیر، همواره نارضایتی خویش از ارباب حکومت را آشکار میساخت و همکاری با آنان را حرام میشمرد[۳۵].
مناظره سرزنشآمیز امام (ع) با هارون الرشید در مرقد مطهر پیامبر اسلام (ص) در پیش بزرگان و فرماندهان کشوری و لشکری را میتوان از این گونه فعالیتها شمرد[۳۶].
برخی از مهمترین موضوعات یادکردنی روزگار امام کاظم (ع) عبارتاند از:
- برخاستن جنبشهای انقلابی که امام (ع) برخی از آنها را تأیید میکرد؛ همانند جنبش شهید فخ[۳۷].
- سازماندهی نظام سری رابطان به دست امام (ع) که وظیفه داشتند ارتباط ایشان را با شیعیان سامان دهند و فرمانهای مقام امامت را بدانان برسانند[۳۸].
- پیدایی برخی مسلکهای انحرافی و اوجگیری فعالیتهای عقیدتی و سیاسی آنها. برخی از این مسلکها ادعای تشیع نیز سر میدادند؛ ولی به هیچ روی مقبول امام (ع) نبودند. فرقههای ناووسیه، اسماعیلیه، مبارکیه، سمطیه و فطحیه چنین بودند. پدید آمدن این فرقهها در قلمرو مکتب تشیع شرایط حساسی را برای امام (ع) پدید آورد که تا آن زمان بیسابقه بود. امام (ع) با تدبیری خاص، توانست شیعیان را از این چالش فکری و عقیدتی برهاند و امامتِ مقبول آیین اسلام را برای آنان نمایان سازد.
- سازشناپذیری امام کاظم (ع) در برابر حکومت و کژرویهای دیگر جامعه اسلامی، مسئلهای را پیش آورد که برای امامان پیشین پیش نیامده بود. امام (ع) برای مدتی طولانی در زندان حبس شد.
حاکمان عباسی از وجود امام (ع) بیمناک بودند و هر از چند گاهی ایشان را به زندان میانداختند. روزگار حبس امام (ع) در عهد هارونالرشید طولانیتر بود و بارها به زندان رفت[۳۹].
شهادت
هارون عباسی، وجود امام کاظم (ع) را در زندان نیز تاب نیاورد و فرمان داد ایشان را مسموم کنند. بدینسان، امام (ع) به سال ۱۸۳ ه. در پنجاه و پنج سالگی در زندان بغداد به شهادت رسید و پیکر مقدساش در کاظمین عراق به خاک سپرده شد[۴۰][۴۱].
منابع
پانویس
- ↑ شریف قرشی، باقر، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۵۳ - ۵۵.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حججالله علی العباد، ج۲، ص۲۱۵.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص۳۲۳؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۶ و ۳۰۸.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۲۴؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۳۰.
- ↑ رضوی، سید عباس، مقاله «موسی بن جعفر»، دانشنامه امام خمینی ج۹ ص ۶۱۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۲.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ۴/ ۳۲۲.
- ↑ اصول کافی، ۲/ ۴۱۸.
- ↑ ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.
- ↑ حضرت موسی کاظم، ۱۹.
- ↑ ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۸۰ - ۲۸۱؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حججالله علی العباد، ج۲، ص۲۱۶؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۹ - ۱۱.
- ↑ شریف قرشی، باقر، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۵۰.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ج۱، ص۲۴.
- ↑ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۳۵.
- ↑ کورانی، علی، الامام الکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، ص۹۱.
- ↑ صدوق، عیون اخبار، ج۱، ص۸۸ - ۸۹.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۲۸۷ - ۲۸۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۱۳ - ۱۵.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۸، ص۱۷۵.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حججالله علی العباد، ج۲، ص۲۳۵.
- ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۲۰؛ ابن صباغ مالکی، علی بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمه، ج۲، ص۹۴۹ - ۹۵۰.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حججالله علی العباد، ج۲، ص۲۳۵؛ ابن ابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۵، ص۲۹۱.
- ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۲، ص۲۰ ـ ۲۲ و ۴۳.
- ↑ ابن ابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۵، ص۲۹۱؛ قمی، عباس، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، ص۱۵۸ و ۱۷۴.
- ↑ امام خمینی، البیع، ج۳، ص۱۳۲ - ۱۳۳.
- ↑ رضوی، سید عباس، مقاله «موسی بن جعفر»، دانشنامه امام خمینی ج۹ ص ۶۱۶.
- ↑ بحارالانوار، ۴۸/ ۱۴.
- ↑ الصواعق المحرقة، ۲۰۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۳.
- ↑ الانوار البهیة، ۱۶۹ و ۱۷۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ۱۲/ ۱۴۰.
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ۴/ ۳۴۵.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ۴۵۲ و ۴۵۳.
- ↑ پیشوایان ما، ۲۱۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۱۱۳ ـ ۱۱۵.
- ↑ کشف الغمة، ۳/ ۳۷- ۳۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۵.