نظام اقتصادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تعریف نظام و نظام اقتصادی

نظام به مجموعه‌ای که دارای اجزاء، ارتباط و هماهنگی بین اجزاء و هدف‌مند بودن است، گفته می‌شود[۱]. به طور کلی می‌توان سه ویژگی زیر را برای یک نظام برشمرد:

  1. هدف: اهداف، یعنی مقاصدی که اجرای نظام برای رسیدن به آن طرّاحی شده است. به طور منطقی باید اهداف نظام با اهداف زیر نظام‌هایش متناسب باشد. البته لازم نیست نظام واحد هدف واحد داشته باشد، بلکه باید اهداف یک نظام متناقض نباشند.
  2. اجزاء: تصور نظام بدون اجزاء ممکن نیست؛ زیرا کل بدون جزء و جزء بدون کل فاقد معنی است. اجزای یک نظام می‌تواند اشیای خارجی یا بینش‌ها، قواعد و احکام حقوقی یا اخلاقی و یا رفتارها باشد. نظام‌ها بر اساس نوع اجزایشان به نظام‌های تکوینی یا مصنوعی، نظام بینش‌ها، نظام حقوق، نظام اخلاق، نظام رفتارها و مانند آن قابل تقسیم‌اند.
  3. ارتباط بین اجزاء: برای تفکیک یک نظام از غیر آن وجود تعامل و ارتباط بین اجزاء آن با یکدیگر ضروری است. نظام یک کل معین است که از اجزای با ارتباط متقابل (پیوسته) تشکیل شده است[۲].

نظام را می‌توان به حسب نوع اجزاء، اهداف و نوع ارتباط با اجزاء تقسیم نمود. بدین صورت که اجزای نظام یا امور اعتباری است و یا حقیقی. امور حقیقی نیز یا از جنس معرفت است یا امور خارجی. امر خارجی نیز یا رفتار است یا غیر رفتار. از این رو دسته‌ای از نظام‌ها رفتاری هستند. نظام اقتصادی از جمله نظام‌های رفتاری است که عناصر آن را رفتارها و روابط اقتصادی تشکیل می‌دهد و رفتارها را آنگونه که باید باشد، نشان می‌دهد. از این رو نظام اقتصادی مجموعه‌ای از رفتارها و روابط اقتصادی است که بر اساس مبانی - هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی - و اصول راهبردی معین، جهت نیل به اهداف اقتصادی مشخص هماهنگی دارد. حقوق اقتصادی نیز به مجموعه احکامی اطلاق می‌گردد که کیفیّت و محدوده عملکرد اجزاء و نهادهای نظام را نشان می‌دهد. حقوق عنصری از عناصر نظام نیست[۳].[۴]

آیا اسلام دارای نظام اقتصادی است؟

بنا به نظر امام خمینی، اسلام تنها یک دین عبادی و معطوف به جنبه‌های شخصی و فردی نیست. از دیدگاه ایشان: «اسلام مکتبی است که برخلاف مکتب‌های غیر توحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است»[۵]. از دیدگاه امام خمینی دین اسلام از همان بدو ظهورش متعرض نظام‌های حاکم در جامعه بوده و به مبارزه و نقد جدی آن برخاسته و با کژی‌های آن به مبارزه پرداخته است. همچنین اسلام از جانب خود نظام خاص بر اساس مکتب و جهان‌بینی ارائه داده که در قالب نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اسلام ظهور یافته است. «مذهب اسلام هم‌زمان با اینکه به انسان می‌گوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او می‌گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسان‌ها باید چگونه تنظیم کنی و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع باید چگونه روابطی را برقرار نماید. هیچ حرکتی و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام برای آن حکمی مقرر داشته است»[۶]. اسلام در سایه این نظام‌سازی - سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی - نیازهای مردم جهت پیشرفت را برآورده می‌کند[۷]. بر اساس این دیدگاه، نظام اقتصادی اسلام را می‌توان از منابع اسلامی - کتاب، سنت و عقل - کشف کرد؛ زیرا از یک سو اسلام دارای مکتب اقتصادی معینی است و از طرف دیگر حقوق اقتصادی مشخصی دارد. به طور کلی جهان‌بینی زیربنای مکتب است و نظام نیز بر اساس مکتب شکل می‌گیرد یعنی نظام اقتصادی به عنوان حلقه مفقوده مکتب و حقوق اقتصادی می‌باشد.

نظام اسلامی دارای زیرنظام‌هایی مانند نظام اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی می‌باشد. زیرنظام‌ها علاوه بر انسجام درونی، با یکدیگر نیز در جهت اهداف کل نظام اسلامی مرتبط و هماهنگ هستند[۸]. در حوزه اقتصاد از جهان‌بینی اسلام، مکتب اقتصادی استنتاج می‌شود و نظام اقتصادی اسلام راه رسیدن به اهداف اقتصادی را بر اساس مبانی مکتبی، نشان می‌دهد و مجموعه احکام اقتصادی اسلام، کیفیّت و نوع عملکرد نهادهای نظام اقتصادی آن را بیان می‌کنند و از مجموعه مکتب و نظام و حقوق اقتصادی اسلام نظام اقتصادی به مفهوم عامّ آن به وجود آمده که ثابت و جهان‌شمول است[۹]. بر این اساس نظام اقتصادی اسلام به مجموعه‌ای هماهنگ از رفتارها و روابط اقتصادی مبتنی بر مبانی و اصول راهبردی اسلامی جهت نیل به اهداف اقتصادی در حوزه‌های مختلف تولید، توزیع و مصرف اطلاق می‌گردد.

در مورد نظام، مذهب و علم اقتصاد بین اندیشمندان اسلامی اختلاف وجود دارد[۱۰]. بنا به نظر امام خمینی برای دستیابی به نظام اقتصادی اسلام باید از قواعد و قوانین منسجم مکتب استفاده نمود و این قواعد و قوانین نه تنها کل جامعه را از فساد حفظ کرده بلکه به رشد و شکوفایی استعدادهای انسان منجر می‌گردد[۱۱]. قوانینی که از آن الگوهایی همه‌جانبه، فرابشری و فرامادی در حوزه‌های مختلف اقتصادی به‌دست می‌آید، نظام اسلام را تشکیل می‌دهد. هدف از این الگوها رسیدن به یک نظام سالم همراه با عدالت است[۱۲].[۱۳]

روش کشف نظام اسلام

جهت کشف نظام اقتصادی اسلام باید به سه سؤال اساسی پاسخ داد. سؤال اول منابع استنباط نظام اقتصادی اسلامی چیست؟ سؤال دیگر عناصری که باید استنباط شوند، کدام است؟ و سؤال آخر اینکه روش استنباط در هر عنصر چه می‌باشد؟ در مورد پاسخ به پرسش اول باید گفت که منابع استنباط نظام اقتصادی اسلامی همان منابع فقه یعنی آیات، روایات و عقل می‌باشد؛ لذا نظام اقتصادی اسلام را باید از مکتب اسلام یا همان مکتب رسالت و امامت استخراج نمود. این امر از وظایف فقه سنتی اصیل - جواهری - و به‌دور از انحراف است[۱۴]. هرچند در این میان نباید نقش نوآوری و مصالح کلی نظام را از نظر دور داشت[۱۵]. امام خمینی: «باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در کلیه زمینه‌ها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد»[۱۶]. برای کشف نظام نیز باید عناصری چون مبانی بینشی، اهداف، اصول راهبردی، الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی مردم و دولت را از منابع اسلامی کشف نمود[۱۷].

با توجه به اهمیت نهاد حوزه و دانشگاه در تبیین و پیشرفت نظام اقتصادی اسلام امام خمینی عنایت ویژه‌ای بدان داشت، از این رو وظیفه آنان را مطالعه و تحقیق در بحث‌های اسلامی و شناختن فقه شیعه[۱۸]، با روش اجتهاد مصطلح در حوزه با در نظر گرفتن مصالح اجتماعی[۱۹] در جهت پیاده کردن مقاصد نظام اقتصادی اسلام می‌داند[۲۰]. به نظر امام خمینی وظیفه اصلی کشف و طراحی نظام اقتصادی اسلام به عهده دو نهاد علمی مهم حوزه و دانشگاه است که عناصر نظام اقتصادی اسلام را از روش فقاهت - مستقیم اجتهادی یا غیر مستقیم – به‌دست آورده و با پیاده‌سازی آن در اجتماع موتور حیات نظام را به‌کار بیندازند[۲۱].[۲۲]

دیدگاه امام درباره نظام‌های موجود

از مباحث حائز اهمیت در نظام‌های اقتصادی بحث از مبانی بینشی نظام است. این تفاوت موجب اختلاف در الگوهای رفتاری، اهداف و مبانی ارزشی نظام‌ها ناشی از آن می‌باشد. نظام‌های اسلامی از جمله نظام اقتصادی اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبوده و مطالعه در آنها مبتنی بر مبانی بینشی اسلام می‌باشد. این مبانی بینشی به صورت عام مبنای تمامی نظام‌ها بوده لذا موجبات هماهنگی و سازگاری بین نظام‌های مختلف و تبدیل شدن به یک نظام عام زندگی که زیر نظام‌های دیگر از آن منشاء می‌گیرد را فراهم می‌کند. امام خمینی مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه‌داری غرب و اشتراکی شرق را بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نمی‌داند و جایگزین کردن سیستم اقتصادی اسلام را به جای سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان، یعنی طرح و برنامه‌های سازنده و دربرگیرنده منافع مستضعفین جهان را، از مقاصد اسلام می‌داند[۲۳]. میان نظام اقتصادی اسلام با نظام اقتصادی سرمایه‌داری تفاوت‌های گوناگونی وجود دارد. این تفاوت‌ها را می‌توان در سه دسته مبانی، اهداف و راهبردها بررسی نمود. در زمینه مبانی، نظام‌های موجود بر اساس مبانی دئیست و فردمحوری طرح‌ریزی شده و در جهت رفع نیازهای نامحدود مادی اویند. از دیدگاه امام این تنها قسمتی از پیشرفت مادی است[۲۴].

امام خمینی در نامه تاریخی خود به گورباچف می‌نویسد: «جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسأله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید»[۲۵]. در جای دیگر می‌فرماید: «هر مکتبی را به استثنای مکتب اسلام که ملاحظه کنید، یک مکتب مادی است که انسان را حیوان تصور کرده است،... این‌طور ادراک کرده‌اند از انسان که این هم مثل سایر حیوانات است که تمام چیزها و رشد‌هایی که دارد در همان ادراکات مادی دور می‌زند، در امور مادی دور می‌زند. اسم آن را گفته‌اند «امور عینی»؛ خیال می‌کنند که امر عینی عبارت از همین عالم طبیعت است.»..[۲۶]. ولی نظام اسلام بر مبنای خدامحوری و ترکیب مادیت و معنویت، تنها به حیات دنیوی بشر توجه نداشته و جهان شمول - مادی و فرامادی است[۲۷].

در حوزه اهداف، مهم‌ترین تفاوت نظام اسلام با نظام سرمایه‌داری، نقش محوری نظام اقتصادی است. در نظام اسلام نظام اقتصادی محور نبوده بلکه محوریت نظام اسلام با نظام تعلیم و تربیت است[۲۸] و زیرنظام‌ها از جمله نظام اقتصادی باید به طور منطقی در جهت رسیدن به اهداف نظام عام فوقانی و هماهنگ با آن باشد[۲۹]. اهداف نظام اقتصادی سرمایه‌داری نیز در رفاه، رشد اقتصادی، عدالت توزیعی، کارایی اقتصادی، اشتغال کامل، ثبات قیمت‌ها، حفظ محیط زیست و آموزش و سلامتی خلاصه می‌گردد. البته این اهداف همه از یک سطح و وزن برخوردار نبوده و می‌توان به اهداف غایی، میانی و عملیاتی تقسیم نمود. از این میان رفاه مادی به معنای بیشینه کردن لذات مادی، هدف غایی است. به لذت بیشتر در گرو مصرف بیشتر، به عنوان هدف میانی توجه می‌گردد. تمام اهداف عملیاتی نظام اقتصادی غرب - البته با وجود تناقض و تداخل در کارکرد - نیز در جهت رسیدن به رشد اقتصادی جهت تحقق رفاه مادی طرح‌ریزی شده است[۳۰]. هدف غایی نظام اقتصادی اسلام ایجاد زمینه رفاه عمومی و در نتیجه سعادت برای همه مردم – به‌ویژه محرومان - می‌باشد[۳۱]. برای رسیدن به این هدف باید بستر اهدافی چون امنیت اقتصادی، عدالت اقتصادی و بارور کردن استعدادهای طبیعت فراهم گردد[۳۲].

اهداف عملیاتی نظام اقتصادی اسلام نیز هم‌سو و در جهت برآورده کردن اهداف میانی جهت رسیدن جامعه به هدف غایی، رفاه عمومی می‌باشد[۳۳]. اختلاف دیگر نظام اقتصادی اسلام با سرمایه‌داری در اصول راهبردی است. مقصود از اصول راهبردی، قواعدی کلی است که از سویی نتیجه بینشی و از طرف دیگر در تعیین الگوهای رفتاری و کیفیت برقراری رابطه مردم با یکدیگر و دولت نقش اساسی دارد. یعنی اصولی که روش دستیابی به اهداف و برخورد با مشکلات را در نظام اقتصادی نشان می‌دهد. با توجه به تفاوت در فلسفه، مبانی و اهداف کلان نظام اقتصادی اسلام با سایر نظام‌های مادی روش و قواعد رسیدن به اهداف نیز متفاوت است[۳۴].[۳۵]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: برتالانفی، لودویگ فون، مبانی، تکامل و راهبردهای نظریه عمومی سیستم‌ها، ترجمه کیومرث پریانی، ص۷۷؛ چرچمن، چارلزوست، نظریه سیستم‌ها، ترجمه رشید اصلانی، ص۲۶؛ مرعشی، سید جعفر؛ بلیغ، وحیده؛ غیاث آبادی، علی، تفکر سیستمی و ارزیابی کارآمدی آن در اداره جامعه و سازمان، ص۶۶.
  2. دوران، دانیل، نظریه سیستم‌ها، صص ۴۰ - ۳۴؛ رضاییان، علی، تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم‌ها، صص ۲۴ – ۲۲.
  3. میرمعزی، سید حسین، نظام اقتصادی اسلام، ص۱۱.
  4. صفا، احمد رضا، مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۶۱۶.
  5. وصیت‌نامه، ص۱۸.
  6. صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۹.
  7. صحیفه امام، ج۴، ص۱۴۵.
  8. میرمعزی، سید حسین، نظام اقتصادی اسلام، ص۹.
  9. میرمعزی، سید حسین، نظام اقتصادی اسلام، ص۱۱.
  10. میرمعزی، سید حسین، «نقد و بررسی دیدگاه شهید صدر درباره هویت اقتصاد اسلامی»، تابستان ۱۳۸۵.
  11. صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۳.
  12. صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۹۳.
  13. صفا، احمد رضا، مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۶۱۷.
  14. صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۹۳.
  15. صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۶.
  16. صحیفه امام، ج۵، ص۴۳۷.
  17. صحیفه امام، ج۵، ص۴۳۶.
  18. صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۷.
  19. صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۶.
  20. صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۱.
  21. صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۲۸.
  22. صفا، احمد رضا، مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۶۱۹.
  23. صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۳۹؛ ج۲۱، ص۲۲۱.
  24. صحیفه امام، ج۸، ص۱۰۸.
  25. صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۲۱.
  26. صحیفه امام، ج۴، ص۹.
  27. ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ص۱۹.
  28. صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۴ و ۲۵۵؛ ج۹، ص۳۳۵؛ ج۱۳، ص۵۰۳.
  29. صحیفه امام، ج۵، ص۴۳۷؛ ج۸، ص۸۵.
  30. صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۱.
  31. وصیت‌نامه، ص۸۳ و ۸۲ و ۸۱.
  32. صحیفه امام، ج۷، ص۱۰۱؛ ج۹، ص۱۱؛ ج۱۴، ص۲۸۸؛ ج۲۰، ص۳۱۱.
  33. صحیفه امام، ج۵، ص۴۳۷.
  34. ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ص۲۰.
  35. صفا، احمد رضا، مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۶۲۰.