تأمین درآمد
سیره حکومتی در تأمین درآمد از منابع مالی
تأمین درآمد از منابع درآمدی به منظور هزینه آن در مدیریتهای خرد و کلان جامعه و دستیابی بر اهداف منظور شده در چشماندازهای کوتاهمدت و بلندمدت حاکمیت، ضرورتی اجتنابناپذیر است. مدیریت و دستیابی به اهداف بلند حکومت نبوی و علوی از جمله اهداف اقتصادی و معیشتی آن، همچون فقرزدایی از زندگی نیازمندان، تأمین درآمد از منابع آن را در حاکمیت پیامبر و امیر مؤمنان(ع) نیز ایجاب کرده و آنان را بر آن داشته است با اتخاذ سیاستهای راهبردی و اعمال آن بر تأمین درآمد از منابع آن، همت خویش را به کار بندند که از نمونههای آن است:
تأمین درآمد از فیء
فیء که در لغت به معنای رجوع و بازگشت[۱] و در اصطلاح فقهی به اموالی گفته میشود که بدون جنگ و خونریزی از کافران به مسلمانان منتقل میشود[۲]، از جمله منابع تأمین درآمد حکومت نبوی و علوی بوده است که یکپنجم آن به پیامبر(ص) و خویشاوندان آن حضرت و همچنین به یتیمان و مسکینان و درراهماندگان اختصاص یافته است[۳].
این بخش از درآمد به اقشار فقیر و نیازمندان جامعه اختصاص یافته است که به وسیلۀ پیامبر خدا(ص) در عصر حاکمیت آن حضرت دریافت میشد و در تأمین نیاز فقیران و نیازمندان از مردم آن زمان هزینه میشد. شایان ذکر است اموال فیء تنها محدود به اموال دریافتی از کفار نبوده است، بلکه اموالی همچون اراضی موات، قطایع و املاک ویژه حاکمان (خالصهها)، نیزارها، درون درهها، ارث بدون وارث و اموال بیصاحب نیز از جمله مصادیق فیء است[۴] که در گذر تاریخ بخشی از یکپنجم این منابع درآمدی، مختص فقیران، نیازمندان و درماندگان از اقشارِ مختلف جامعه بوده است و میباید در هر عصر و هر حکومتی دریافت شود و به مصرف آنان برسد و سایۀ سنگین فقر را از بام زندگی آنان برچیند و جهان بشری همواره شاهد گرسنگان و بلکه نظارهگر جانباختگان ناشی از فقر و گرسنگی نباشد و افزون بر این دامن خود را از فسادها، سرقتها، قتلها و دیگر آثار زیانبار فقر پاک کند[۵].
تأمین درآمد از غنایم
غنایم به اموالی گفته میشود که با قهر و غلبه مسلمانان بر کفار در میدان جنگ با آنان به دست مسلمانان میافتد[۶] و یکپنجم آن همانند فیء از آن پیامبر(ص) و خویشاوندان آن حضرت و همچنین سهم یتیمان، مسکینان و درراهماندگان است[۷]. چهار پنجم دیگر آن به جنگجویان در میدان جنگ تعلق دارد که پس از کسر یکپنجم آن به دست پیامبر(ص) ـ که سهم نیازمندان و درماندگان جامعه بوده است ـ بهطورمساوی میان سپاهیان و مجاهدان حاضر در جبهه جنگ با دشمن تقسیم میشده است[۸].[۹]
تأمین درآمد از انفال
انفال از دیگر منابع درآمدی حکومت است که در لغت به معنای «زیاده» آمده است و بر غنیمت هم اطلاق شده است؛ زیرا با حلال شدن غنایم جنگی بر مسلمانان، امت اسلامی زیاده و برتر از دیگر امتها شدند[۱۰]. در اصطلاح فقهی شیعه، انفال اموالی است که پیامبر و امام به سبب امامت مالک آن میشوند[۱۱].[۱۲]
تأمین درآمد از خمس
خمس از دیگر منابع درآمدی حکومت اسلامی است که گروهی از فقیران و نیازمندان جامعه در آن سهیماند و بخشی از آن به آنان اختصاص یافته است. زمان پیدایش این منبع درآمدی، پس از نزول آیۀ خمس[۱۳] و وجوب[۱۴] آن بوده است و اولین پرداختکنندگان آن فرماندهان سپاه اسلام بودهاند که غنایم جنگی بهدستآمده را پیش از تقسیم آن نزد پیامبر(ص) بردند تا آن حضرت نخست یکپنجم آن را جدا کند، سپس باقیماندۀ آن را میان سپاهیان خود تقسیم کنند؛ چنانکه بر اساس گزارش یعقوبی، عبدالله بن جحش بن رئاب، فرمانده سپاه مهاجرین در سریۀ نخله، غنایم بهدستآمده از مشرکان را نزد رسول خدا برد و آن حضرت خمس آن را جدا و باقیمانده آن را میان یارانش تقسیم کرد[۱۵].
شایان ذکر است مطالبه خمس از مردم به وسیلۀ پیامبر خدا(ص) منحصر به خمس غنایم نبوده است، بلکه خمس غیر آن را نیز مطالبه و دریافت میکرده است؛ چنانکه همواره به ابوذر غفاری و سلمان فارسی و مقداد میفرمود: «پرداخت خمس هر آنچه مردم آن را مالک میشوند، واجب است و میباید آن را به دست سرپرست مؤمنان و زمامدارشان برسانند»[۱۶].[۱۷]
تأمین درآمد از زکات
رسول مکرم اسلام(ص) پس از آنکه بر دریافت زکات از ارباب آن مأمور شد، نخست به تبیین احکام و موارد تعلق زکات و بیان نصابها و میزان دریافت آن پرداخت، سپس نمایندگانی را ـ همچون قیس بن سعد بن عباده[۱۸]، عُبادة بن صامِت[۱۹]، معاذ بن جبل[۲۰]، ضحاک بن قیس[۲۱] و ابومسعود انصاری ـ به مناطق گوناگون قلمرو حکومتی خود برای دریافت و جمعآوری زکات اعزام فرمود[۲۲].
امیر مؤمنان علی(ع) نیز همچون رسول خدا بر تأمین درآمد از منبع مالی زکات اموال اهتمام داشته است؛ از همین رو در دوره زعامت خود بر پیکردن آن اصرار داشته است و برای دریافت و گردآوری زکات، کارگزارانی همچون عبدالله بن عباس[۲۳]، مخنف بن سلیم[۲۴]، مصعب بن یزید انصاری[۲۵] و قُرَظَه بن کعب انصاری به مناطق گوناگون قلمرو حکومتی خود اعزام میکرده است[۲۶].[۲۷]
تأمین درآمد از جزیه
از دیگر منابع تأمین درآمد حضرات معصومان در مقابلۀ با فقر و دیگر مشکلات اقتصادی و معیشتی، دریافت مالیاتی به نام جزیه بوده است که خدا فرمان دریافت آن را صادر کرده و فرموده است: «با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز واپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کردهاند بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند، جنگ کنید تا آنجا که به دست خود و با خواری جزیه بدهند»[۲۸]. از آن پس حکومت اسلامی از اهل کتاب ساکن در سرزمینهای اسلامی جزیه میگرفت. برخی گفتهاند دریافت آن برابر اسکان[۲۹] است و برخی دیگر گفتهاند دریافت آن در برابر تأمین امنیت آنان است[۳۰] و از منظر برخی هم جزای امان یا بقای بر کفر آنان بوده است[۳۱].
در عصر حکومت امیر مؤمنان علی(ع) نیز این نوع از مالیات از جمله منابع تأمین درآمد مالی حکومت اسلامی بود و همچون زمان پیامبر خدا و دورههای پیشین خلافت از اهل ذمّه، یعنی یهود و نصارا و مجوسیان پناهنده به اسلام و حکومت اسلامی دریافت میشد و حتی محدود به پیمانهای منعقدشده در عصر خود آن حضرت نبود و قراردادهای پیشین و منعقدشده در عصر خلفا نیز پیگیری و اجرا میشد که از جمله آنهاست پیمان صلح مشروط به جزیه عثمان که پس از فتح ماوراءالنهر[۳۲] منعقد شده بود و آن را عملیاتی کرد و با نوشتن نامهای به طرف قرارداد، وی را به ادای جزیۀ مورد معاهده فرا خواند[۳۳].
نکتۀ شایان ذکر این است که اولاً در اسلام و حکومت علوی تسهیلات دریافتهای مالیاتی به مسلمانان اختصاص نداشته است، بلکه کفار در پناه اسلام هم از آن بهرهمند بودهاند، ثانیاً اعطای چنین تسهیلاتی به اقشار میانی و پایینی جامعه - افزون بر آثار مثبت دیگر آن - کاهش اختلاف طبقاتی و فقر را نیز به همراه خود دارد[۳۴].
تأمین درآمد از خَراج
از منظر فقهای شیعه و اهل سنت، خراج مالیاتی است که دولت اسلامی بر زمینهای فتحشده به دست مسلمانان ـ در جنگ با کفار ـ وضع میکرده است[۳۵] و به لحاظ اینکه میزان دریافتی آن تابع شرایط زمانی و مکانی بوده است از جمله درآمدهای متغیر حکومت اسلامی در عصر پیامبر اسلام(ص)، خلفا و امیر مؤمنان علی(ع) بهصورت خراج مقاسمهای[۳۶] یا عُشری[۳۷] دریافت میشده است. از جمله رسول خدا(ص) نوع اول از این مالیات را از محصول اراضی خیبر دریافت داشت و آن را بر اساس قراردادی - بین خود به عنوان رئیس حکومت اسلامی و ارباب خراج - به دو قسمت مساوی تقسیم کرد[۳۸] و نوع دوم آن را با اعزام علاء بن حضرمی به بحرین دریافت داشت که یکدهم یا یکبیستم دریافتی از محصول زمین برای مسلمانان زکات و برای کافران در حکم خراج بوده است؛ ازاینرو حضرمی میگوید: در این سفر گاهی بر دو برادر وارد میشدم که یکی از آنان مسلمان بود و از او زکات میگرفتم و دیگری کافر بود و از او خراج دریافت مینمودم[۳۹].
در دوره خلافت امیر مؤمنان علی(ع) نیز خراج از منابع عمدۀ تأمین درآمد آن حضرت بوده است که برای دریافت و جمعآوری آن سیاستهای بایستهای اتخاذ و اعمال شده است و کارگزارانی برای این منظور گزینش و به مناطق مختلف اعزام شده است تا اموال خراج را دریافت کنند و سپس بفرستند[۴۰].[۴۱].
تأمین درآمد از مالیاتهای حکومتی
این نوع از منابع تنها در موارد استثنایی و در شرایط بحرانی حکومت میتواند منبعی برای تأمین درآمد در حل مشکل و خروج از بحران باشد؛ ازاینرو در وضع آن، میزان و زمان معینی وجود ندارد، بلکه همزمان با بروز شرایط ویژه و به مقدار کفایت از سوی حاکم وضع میشود و مورد مصرف آن مصارف حکومتی است. امیر مؤمنان(ع) بر گلۀ اسبهای نجیبی که در بیابان میچریدند، سالی دو دینار بر هر اسب وضع کرد و بر اسبهای معمولی سالی یک دینار[۴۲].
البته میزان دریافتی این نوع از مالیات برای همگان از مردم یکسان نبود، بلکه برای پیشگیری از ابتلای به فقر برخی از اقشار جامعه تخفیف و کسر مالیاتی برای آنان منظور میشد؛ چنانکه امیر مؤمنان(ع) نرخ مالیاتی این دسته از مردم اعم از مسلمان و اهل کتاب آنان را به وقت تعیین نرخ مالیاتی کمتر از درصد دریافتی از ثروتمندان قرار داده بود[۴۳].
تأمین درآمد از منابع تولید
احیای منابع تولید از جمله سیاستهای معصومان برای کسب درآمد و دستیابی بر اهداف حکومت از جمله فقرزدایی در عصر حاکمیت آنان بوده است که در گونههای مختلف آن جلوه داشته است و تاریخ بر آن گواهی داده است که موارد ذیل از نمونههای آن است:
- تأمین درآمد از احیای زمین: سیاست اقطاع و واگذاری زمین در عصر پیامبر خدا(ص) به منظور احیا و عمران آن اعمال میشده است و آن حضرت با واگذارکردن زمین به اشخاصی نخست زمینه اشتغال به کار را برای آنان فراهم ساخته است، سپس با عمران زمین به افزایش سطح تولید و درآمد و سرانجام کاهش و علاج فقر حاکم بر زندگی فرد و جامعه پرداخته است. آن حضرت قطعه زمینی به اسامه بن زید واگذارد[۴۴]. امیر مؤمنان علی(ع) نیز احیای اراضی را از جمله راهکارهای کسب درآمد و افزایش آن برای رفع نابسامانی زندگی و اثرگذار در کاهش و علاج فقر دانسته است؛ ازاینرو در نامۀ خود به مالک اشتر بر لزوم عمران زمین تأکید کرده و به او فرموده است: «میباید نگاهت به آبادانی زمین، بیشتر از گرفتن خراج باشد؛ چراکه گرفتن خراج جز با آبادانی میسر نگردد و آنکه خراج خواهد و به آبادانی نپردازد، شهرها را ویران و بندگان خدا را هلاک کرده است و کارش جز اندکی راست نیاید»[۴۵].
- تأمین درآمد از احیای نهرها: تأثیر شگرف حمایت از تولیدکنندگان در ارتقای سطح تولید و افزایش درآمد آنان و سرانجام بهرهمندی دولت و ملت از آن، امری است عقلانی و سیاستی است پذیرفته و اتخاذشده در گذر تاریخ حکومتها، اعم از حکومتهای دینی و غیردینی؛ ازاینرو امیر مؤمنان علی(ع) در نامهای به مالک اشتر نوشته است: «در کار خراج چنان بنگر که صلاح خراجدهندگان در آن باشد؛ چراکه صلاح خراج و خراجدهندگان به صلاح دیگران است و کار دیگران سامان نگیرد مگر با سامانیافتن کار خراجدهندگان؛ زیرا مردمان همگان جیرهخوار خراجاند و خراجدهندگان»[۴۶]؛ اما اینکه صلاح خراجدهندگان در چیست تا با تعقیب و تأمین آن، امور آنان و دیگران سامان یابد، امام خودش پاسخ این پرسش را داده است؛ زیرا خیر و صلاح اهل خراج را افزایش درآمد آنان با مشارکت مردم و دولت در احیای منابع تولید دانسته است[۴۷].
منابع
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۳۶۱-۳۶۰؛ فخرالدین محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۲۹؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۲، ص۲۴؛ علامه حلّی، تذکره الفقهاء، ج۹، ص۱۱۹؛ محمد بن ادریس شافعی، الامّ، ج۲، ص۱۳۹؛ یحیی بن آدم، کتاب الخراج، ص۱۷؛ ابوالحسن علی بن محمد بن حبیب ماوردی بصری، الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الشافعی، ج۸، ص۳۸۶.
- ↑ ابوالقاسم اجتهادی، بررسی وضع مالی و مالیۀ مسلمین، ص۱۸۱.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ ابویعلی محمد بن حسین فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۱۳۶؛ علی بن محمد بن حبیب بصری ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۱۲۶.
- ↑ ابوالقاسم اجتهادی، بررسی وضع مالی و مالیۀ مسلمین، ص۱۸۱.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۷، ص۸۰.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ ر.ک: جوهری، صحاح الّلغه؛ ابنمنظور، لسان العرب؛ فخرالدین محمد طریحی، مجمع البحرین؛ احمد مقری فیومی، مصباح المنیر، ذیل مادۀ «نفل».
- ↑ محمدحسین نجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۶۸.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ ر.ک: همین نوشتار، «سیرۀ فردی در کسب درآمد از منابع عمومی (خمس)».
- ↑ احمد بن ابییعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۰-۶۹.
- ↑ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۵۳.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ ابوعبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۵۵۵.
- ↑ احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج۲، ص۵۲۹.
- ↑ ابنحنبل، مسند، ج۷، ص۳۷۵.
- ↑ ابوداود، سنن، ج۳، ص۱۳۵.
- ↑ ابناثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۱۵.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۳۰۲.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ سوره توبه، آیه ۲۹.
- ↑ علامه حلّی، تذکره الفقهاء، ج۹، ص۲۷۵.
- ↑ ابنقدامه، المغنی، ج۸، ص۴۹۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۲۷.
- ↑ مالک ابنانس، الموطأ، ج۱، ص۲۸۰؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۱۴۲.
- ↑ ماوراءالنهر به بخش شرقی رود جیحون گفته میشود (یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۵).
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۳۹.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۶۲؛ شیخ طوسی، المبسوط، ج۲، ص۸۲؛ شهید اول، اللمعه الدمشقیه، ج۱، ص۲۴۴؛ روحالله خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ در این نوع از خراج محصول زمین بر اساس قرارداد بین دولت اسلامی و کشاورز تقسیم میگردد، یعنی مقدار معیّنی از محصول مثلاً ثلث یا ربع آن به نام خراج گرفته میشود (محقق کرکی، قاطعه اللجاج فی تحقیق الخراج، ص۷۰؛ عبدالخالق نواوی، النظام المالی فی الاسلام، ص۱۳۱).
- ↑ مالیات عُشری به نوعی از خراج گفته میشده که در دو معنای متمایز از هم به کار میرفته است: یکی در زکات محصولات کشاورزی یا صورتی از آن ـ که بر مبنای شرب زمین یکدهم یا یکبیستم بوده و از محصول گرفته میشده ـ و دیگری مبلغ دریافتی از بازرگانان غیرمسلمان مقیم یا وارد در قلمرو حکومت اسلامی که به عنوان عشری دریافت میشده است (احمد صدرحاج سیدجوادی، دائره المعارف تشیع، ج۷، ص۱۰۳).
- ↑ ابوعبید، الاموال، ص۹۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۸.
- ↑ محمد بن یزید ابنماجه، سنن، ج۱، ص۵۸۶.
- ↑ ر.ک: علی اکبری، سیاستهای مالی امام علی(ع)، ص۱۲۰-۱۴۶.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۱.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.
- ↑ علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۳۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۱۷۶، نامه ۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۱۷۶، نامه ۵۳.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۱۵-۲۳۷.