شناخت امام

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امام است. "شناخت امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شناخت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اوّلین و مهم‌ترین وظیفه امّت در قبال امام، معرفت نسبت به او است؛ زیرا بهره‌گیری از وجود امام و هدایت‌های او فرع بر شناخت او است و اگر کسی امام خود را نشناسد در گمراهی و جهل خواهد بود؛ به همین دلیل از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، با مرگ جاهلیّت مرده است"[۱]. در حدیثی از امام باقر(ع) می‌خوانیم: "هر کس که خداوند عزّوجل را عبادت کند (با عبادتی که خود را به زحمت می‌اندازد) در حالی که برای او امام و پیشوای الهی نباشد، در این صورت تلاشش پذیرفته نمی‌شود و در گمراهی و سرگردانی به سر می‌برد و خداوند اعمالش را دشمن می‌دارد و مثل او مثل گوسفندی است که چوپان خود را گم کرده است"[۲][۳].

مقدمه

تقسیم وظایف معرفتی نسبت به امام

  1. شناخت شخصیت و صفات امام
  2. شناخت جایگاه امام
  3. شناخت حقوق امام
  4. شناخت سیره امام
  5. شناخت معارف امام

عدم شناخت امام مساوی با موت جاهلی

تقسیم صفات امام

  • صفات به دو دسته تقسیم می‌شوند:
  • ثبوتی و سلبی؛ و صفات ثبوتی نیز به دو قِسم دیگر: مختص و غیر قابل تأسّی و مشترک و قابل تأسّی، تقسیم می‌شود.
  • صفات مختص، صفاتی هستند که مختصّ آنان بوده و اکتسابی نیستند؛ بلکه تفضّل ویژه خدای حکیم بوده، پس قابل تحصیل برای دیگران نبوده و مورد تأسّی آنان نیز قرار نمی‌گیرند.
  • صفات مشترک و قابل تأسّی که همه افراد می‌توانند در آن صفات، به آنان اقتدا کرده و نمونه‌برداری کنند؛ البته با توجه به اینکه خلفای الهی در همه صفات ثبوتی به مراحلی عالی نایل آمده‌اند[۲۱]، بنابراین در آن جهت عالی بودن، هیچ کس از افراد عادی، با آنان شریک و مشترک نخواهند بود، بلکه پیروان می‌توانند در مراحل و مراتب نازل آن صفات، رشد و ترقی کنند.
  • مراد از صفات خلیفه الهی، صفاتی است که صریحاً در قرآن کریم، ذکر شده است؛ و ما به دلیل محدودیت، به صورت مختصر با ذکر یک یا دو آیه، آنها را مطرح می‌کنیم[۲۲]

پاسخ به یک اشکال

راه‌های شناخت امام

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع نص بر امام


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
  2. اصول کافی، کتاب الحجة، باب معرفة الامام و الردالیه، ج۱، ص۲۵۹.
  3. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۰.
  4. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۶.
  5. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۶۱.
  6. الکافی، ج۲، ص۲۰؛ تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۵۳؛ وسائل‌الشیعة، ج۲۸، ص۳۵۳؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۹۰؛ در نقل دیگری به‌جای "لا" حرف "لم" و به جای "امامه"، "امام زمانه" آمده است: «وَ قَدْ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۳۱.
  7. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶، باب ۴.
  8. یا در جلد دیگر بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۶، باب ۳۲، در عنوان باب می‌نویسد: أن الحكمة معرفة الإمام‏، سپس برای اثبات آن، چهار حدیث نقل می‌کند؛ یا در جلد دیگر بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۲۶، باب ۴، ح۱۱۶؛ با نقل حدیثی، حکمت را شناخت امام بیان کرده است: «وَ سَأَلَهُ أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ الله تَعَالَى وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً مَا عَنَى بِذَلِكَ فَقَالَ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَات وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ فَكَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ الله كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ الله(ص)».
  9. قال(ص): «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ صحیح مسلم، ج۹، ص۳۹۳، ح۳۴۴۱؛ مسند احمد، ج۳۴، ص۲۳۴، ح۱۶۲۷۱؛ مسند الصحابة فی الکتب، ج۳۸، ص۴۸۴، ح۳۲؛ جامع الاحادیث، ج۲۱، ص۴۱۶، ح۲۳۸۸۴؛ مسند الشامیین، ج۲، ص۴۳۷، ح۱۶۵۴ و حلیة الاولیاء، ج۳، ص۲۲۴؛ و با تعبیر دیگر: قال(ص): «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ مسند ابی یعلی، ج۱۵، ص۱۸۱، ح۷۲۱۰؛ صحیح ابی حیان، ج۱۹، ص۱۵۰، ح۴۶۵۶؛ المسند الجامع، ج۱۵، ص۱۲۵؛ مسند الطیالسی، ج۵، ص۳۹۷، ح۲۰۱۳؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۸۸، ح۹۱۰؛ در کتاب دیگری آمده: و المراد بالميتة الجاهلية و هي بكسر الميم حالة الموت كموت اهل الجاهلية على ضلال و ليس له امام مطاع لانهم لا يعرفون ذلك. فتح الباری لابن حجر، ج۲۰، ص۵۸؛ در کتاب شرح روایات اهل سنت آمده: قوله (من خرج من الطاعة) اي طاعة الامام (و فارق الجماعة) اي جماعة المسلمين المجتمعين على امام واحد. شرح سنن النسائی، ج۵، ص۴۳۴، ح۴۰۴۵؛ و اصل روایت مورد شرح: «عن النبي(ص) انّه قال: مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ وَ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ صحیح مسلم، ج۹، ص۳۸۸، ح۳۴۳۶.
  10. البته ما با استفاده از رایانه و نرم‌افزار کتاب‌های اهل سنّت، در ۱۱۸ کتاب حدیثی آنان بررسی کردیم که قیدهای "لامام" و "عهد الامام" و "و هو لا یعرف امام زمانه"، حتی یک مورد پیدا نکردیم؛ شاید در چاپ‌های جدید آثار آنان، به دلیل دفع اشکال بر آنان، تجدید نظر و آن قیدها حذف شده باشد؛ اما بدون آن قیدها، حدیث معروف بین خودشان حدود ۱۴ مورد در تعداد مذکور، بدین صورت از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». صحیح مسلم، ج۹، ص۳۹۳، ح۳۴۴۱؛ مسند احمد، ج۳۴، ص۲۳۴، ح۱۶۲۷۱؛ یا «مَنْ مَاتَ وَ لَا بَيْعَةٌ عَلَيْهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» یا به تعبیر دیگر: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۴۷۸، ح۵۸؛ سنن البیهقی، ج۲، ص۴۷۹، ح۱۷۰۵۵؛ جمع الجوامع او الجامع؛ ج۱، ص۲۲۷۸، ح۴۸۷۹ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۳۴، ح۷۶۹.
  11. بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۴.
  12. در کتاب اصول کافی، ۹ مورد روایت با همان مضامین، با سندهای مختلف نقل شده است.
  13. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  14. المیزان، ج۱۶، ص۲۸۹.
  15. تفسیر فرات الکوفی، ص۳۶۷، ح۴۹۹.
  16. «آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰؛ با لحاظ‍ آیات ۸۳ تا ۸۹.
  17. مفاتیح الجنان، ص۱۰۲۹.
  18. در زیارت جامعه هنگام سلام به ائمه اطهار(ع) گفته می‌شود: «السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى... وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيَاءِ»
  19. من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۴؛ التهذیب، ج۲، ص۵۸-۸۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۲۹۹؛ کامل الزیارات، ۲۰۶؛ بحار الانوار، ج۹۷، ص۳۲۳؛ ج۹۸، ص۱۶۳؛ ج۹۹، ص۴۴؛ اقبال الاعمال، ص۳۳۲ و ۵۷۲؛ البلد الامین، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۶۸؛ المزار، ص۱۰۶؛ المصباح الکفعمی، ص۴۹۹.
  20. «آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.
  21. البته برخی نسبت به برخی دیگر با استفاده از آیات ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ («برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم» سوره بقره، آیه ۲۵۳.) و ﴿وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ («و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.)، در مراتب ثبوتی صفات، اختلافی دارند.
  22. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۸۹-۹۳.
  23. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۶-۱۷.