حج در عرفان اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

رابطه حج با زیارت

وقتی که حج، حضور در میقاتِ ربّ است، وقتی شرکت در ضیافةالله است، وقتی لبیک گفتن به ندای ابراهیم و دعوتِ خداوند است، پس حاجی باید به تناسبِ مقام، خود را مهیّای این بار عام سازد. در مورد این ادب باطنی حج، امام صادق(ع) فرموده است: "دل را در هنگام و هنگامه حج، برای خدا مجرد ساختن و از هر حجابی و شاغلی آزاد ساختن، همه امور را به خدا سپردن و در تمام حرکات و سکنات، بر او توکّل داشتن"[۱].

اگر حاجی زائر، این‌گونه با قلبی سرشار از خدا و تهی از غیر، رو به خدای آورد، طبیعی است که هر قدمِ مهمانِ خدا عبادت و درجه و رتبه به حسا ب می‌آید و در مقابل هر گام حسنه ای بر او افزوده شده و سیّئه ای از او محو می‌شود، چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: «إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ حِينَ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ حَاجّاً لَا يَخْطُو خُطْوَةً وَ لَا تَخْطُو بِهِ رَاحِلَتُهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَة»[۲] در این صورت است که حاجی، مهمان خدا خواهد بود والّا خیر. در این زیارت، تک تک عمل‌ها و مناسک حج، باید سازنده و آموزنده باشد.

با پوشیدن جامه احرام، جامه‌های گناه را باید زمین ریخت و با غسل احرام، گناهان را شستشو کرد و توبه نمود و با احرام بستن، با خدا باید تجدید پیمان نمود و با گفتن لبیک، از صمیم جان به ندای دعوتِ خدا و ابراهیم پاسخ گفت و با ورود به حرم، خود را در حریم حرمت الهی دید و با سعی و طواف، خود را خدایی ساخت و بین خوف و رجاء بود.

باید با رمی جمرات، شیطان‌های نهان و آشکار، درونی و بیرونی را طرد کرد و با قربانی گوسفند، نفس سرکش را قربانی کرد و کشت و... به میقات دوست رفت و در منای معرفت مقیم شد و در پرتو هدایت خدا قرار گرفت و بهتر از پیش شد... در این زمینه، به گفتگوی عمیق و زیبا و بدیعِ امام زین العابدین(ع) با "شِبلی" که از حج آمده بود و امام به دیدارش رفت مراجعه و دقت کنید[۳]. این است که حج، همرنگ شدن با خالصان و پاکان و هماهنگ شدن با فرشتگان و کرّوبیان است. در زمان موعود، به سرزمین میعاد رفتن است. کعبه و قبله را از نزدیک دیدن است و جهت و وجهه عمل را مشاهده کردن است. زیارت کعبه‌ای است که به فرمان خدا همه روزه و در کارهای عبادی، روی بدان سو می‌کنیم و چهره به طرف مسجدالحرام می‌گیریم که قبله‌ای است پسندیده و رضایتبخش ﴿فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ [۴] حاجی، در این زیارت، به خانه خدا و قبله گاه می‌رود.

در مسأله ترویج و احیای فرهنگ اهل بیت(ع): از جمله سنگرها و پایگاه‌هایی که می‌توانست ـ و باید ـ نقش عظیم و سرنوشت‌سازی داشته باشد، حج و زیارت خانه خدا بود. اعتقاد داشتن به امامت ائمه معصوم(ع) و التزام به رهبری آنان، در همه ابعاد مکتب و فروعِ دین، نقش اساسی دارد و مسائل اسلام، تنها در ارتباط با امامت، و اعتقاد به رهبری و ولایت امام معصوم یا جانشینان اوست که در جهت صحیح خویش، سیر می‌کند، ولی از این میان، به فریضه بزرگِ حجّ می‌‌پردازیم که با بحث زیارت، تناسب و پیوند دارد و مکه، خود، یکی از زیارتگاه‌های بزرگ اسلامی است و کعبه مقدس و حرم خدا و رسول، از مزارهای بسیار شریف و پرارج، در نظر همه مذاهب و فرقه‌های اسلامی و ملیت‌های مختلف این امت عظیم است. و کنگره عظیم سالانه را به کانونی فعّال، در جهت هدایت و وحدت مسلمین و اتحاد قوا و صفوف و قلوب، در برابر دشمن، تبدیل کند و از آن، مرکزیّتی برای رشد فرهنگ دینی و تعلیمات اسلام پدید آورد.

امام خمینی در مورد ابعاد سیاسی و اجتماعیِ عباداتی همچون نماز و حج که مربوط به زندگی دنیوی انسان‌هاست، می‌فرماید: "... مسلمانان، از جهات اجتماعی ـ سیاسیِ این عبادات، غافل شده‌اند و به خصوص در اجتماع حج که مهبط وحی و خاستگاه اسلام است از برکات این تجمع، متأسفانه غافل شده‌اند. اجتماعی که شارع مقدس اسلام، به آسانی و به صورتی فراهم کرده که برای ملت‌ها و دولت‌های دیگر، جز با تلاشی بزرگ و صرف بودجه ای هنگفت، امکان‌پذیر نیست. و اگر مسلمین، رشد سیاسی و اجتماعی داشتند، از راه تبادل افکار و تفاهم و اندیشیدن در نیازهای سیاسی ـ اجتماعی و قوانین اقتصادی و حقوقی و اجتماعی و سیاسی به حلّ بسیاری از مشکلات و مسائل مورد ابتلای خود موفق می‌شدند و آنگاه، دیده می‌شد که اسلام، بر خلاف تصوّر بسیاری از جوانان و بلکه پیرمردان اسلام، که تحت تأثیر تبلیغات شوم و مسموم و مستمرّ بیگانه و عمّالشان در طول تاریخ قرار گرفته‌اند، تنها در عبادت و اخلاق، خلاصه نمی‌شود. این تبلیغات دامنه‌دار اجانب، برای آن بوده است که اسلام و منتسبین به اسلام را از چشم جوانان و دانشجویانِ علوم جدید، بیندازند..."[۵].

حج، تنها یک عبادت نیست که به هر صورت، انجام گیرد. فلسفه و اهداف این مناسک مهم، اگر درست شناخته و پی‌گیری و پیاده شود، آنگاه ادا شده است. در حج، مهم، اقامه آن است، برپا داشتن! سفارش امیرالمؤمنین(ع) به "قثم بن عباس" که از طرف آن حضرت، حکمفرمای مکه بود، این است که: «فَاقِمْ لِلناسِ الحجَّ وذَکِّرهُمْ بایّام اللهِ»[۶]حج را برای مردم برپای دار، و آنان را به یاد "ایام الله" بیانداز. یادآوری و احیای ایام الله، در کنار اقامه حج و برپایی این مراسم بیان شده است، توجه به سازندگی این دو کار، مهم است.

پس، روح حج، امامت است و این عبادت، تنها در پیوند با رهبری است که سیاست صحیح قرآن را پیاده خواهد کرد و کعبه، قیاماً للناس خواهد شد و منافع و سودهای عظیم این فریضه الهی، عاید مسلمانان خواهد گشت[۷][۸].

مهم‌ترین هدف در زیارت حج، در زمینه ارتباط و دیدار با امام و لقای معصوم(ع) و عرضه ولایت و نصرت، همان جهت یافتن اعمال و مناسک، در مسیر خداپسندانه است، که بدون آن، کارهای عبادی هم لغو و بیهوده و بی اجر است. در روایت از امام باقر(ع) نقل شده است که: "بر مردم لازم و سزاوار است که این خانه (کعبه) را زیارت کنند و ما را به خاطر بزرگداشتِ خدا، بزرگ بدارند و تعظیم کنند، و ما را در هر جا که باشیم دیدار کنند، مائیم راهنمایان به خدا!..."[۹].

اکسیر دگرگون ساز و روح بخش و ارزش آفرینِ ولایت، در همه امور اسلام، و تکالیف و فروع دین و عبادات، لحاظ شده و شرط قبولی و پذیرفته شدنِ طاعاتِ انسان در پیشگاه خداست و در کتب روایات، باب‌های خاصی برای همین منظور، عنوان گشته است که اهل مطالعه می‌توانند برای اطلاع بیشتر به منابع خاصّ آن رجوع کنند[۱۰]؛ به خصوص در مورد حج، که بحث ماست، احادیث فراوانی وجود دارد.

"... حج بدون ولایت، و آهنگ کعبه بدون امامت و حضور در عرفات بدون معرفتِ امام، و قربانیِ بدون فداکاری در راه امامت، و رمی جمره بدون طرد استکبار درونی و بیرونی، و سعی بین صفا و مروه بدون کوشش در شناخت و طاعت امام، بی‌حاصل بوده و سودی نخواهد داشت؛ زیرا اگرچه یکی از مبانیِ اسلام حج است -« بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَة»[۱۱] لکن هیچ یک از نماز و روزه و زکات و حج، همانند ولایت، رکن استوار اسلام نیست. لذا، در جوامع روایی آمده که: هیچ دعوتی از طرف خداوند به اندازه دعوت به ولایت و امامت نیست «وَ لم ینادِ احدٌ مثل ما نودِیَ بالولایه»..."[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. « إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ لِلَّهِ مِنْ قَبْلِ عَزْمِكَ مِنْ كُلِّ شَاغِلٍ وَ حِجَابِ كُلِّ حَاجِبٍ وَ فَوِّضْ أُمُورَكَ كُلَّهَا إِلَى خَالِقِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ مَا يَظْهَرُ مِنْ حَرَكَاتِكَ وَ سَكَنَاتِك‏»بحار الأنوار، ج۹۶، ص۱۲۴.
  2. بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۱۵.
  3. کتاب حج مجموعه مقالات چاپ وزارت ارشاد، ص۲۱. متن این حدیث طولانی را به نقل از مستدرک الوسائل بیان کرده است. ناصرخسرو هم در قصیده معروف خود حاجیان آمدند با تعظیم... آن را به نظم درآورده است.
  4. بقره، آیه۱۴۴.
  5. کتاب البیع، امام خمینی چاپ اسماعیلیان، ج۲، ص۴۶۰.
  6. نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه۶۷.
  7. آیات ۹۷ مائده،۲۵ حج،۹۶ آل عمران، ۱۲۵ و ۱۵۹ بقره مطالعه شود.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۳-۱۳۵.
  9. بحار الأنوار، ج۲۷، ص ۱۷۹.
  10. از جمله می‌توانید به بحار الأنوار، ج ۲۷، باب هفتم «انّه لا تقبل الأعمال الا بالولایه» ص ۱۶۶؛ و همچنین: اصول کافی عربی، ج۱، ص ۳۹۲باب لزوم رفتن پیش ائمه پس از مناسک حج جهت آموختن دین و اعلام ولایت و ص ۴۱۲به بعد، مربوط به ولایت در قرآن کریم، مراجعه کنید.
  11. وسائل الشیعه، ج۱، ص۷.
  12. کتاب حج مجموعه مقالات انتشارات وزارت ارشاد، ص ۶۰، مقاله آیۀالله جوادی آملی.
  13. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۴۸، ۱۴۹.