بحث:آخرت در قرآن
مقدمه
- آخرت، اصطلاحاً به جهان پس از این جهان گفته میشود که بر اساس وعده الهی در کتابهای آسمانی به ویژه قرآن تحقّق یافتنی است تا اینکه همه انسانها نتیجه اعمال خود را در آن ببینند. تقریباً یک چهارم آیات قرآن درباره معاد و عالم آخرت است.
- واژه آخرت که ۱۱۳ بار در قرآن به کار رفته، در نُه مورد با کلمه "دار" آمده است. به عنوان نمونه: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۱]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[۲]؛ ﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۳]، در پنج مورد در برابر واژه "الاولی" و در ۴۸ مورد برابر "الدنیا" به کار رفته است؛ ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۴].
- واژه "آخرت" محور اصلی کلماتی چون: "بعث"، "قیامت"، "میزان"، "صراط"، "نشر"، المیزان"، "یوم الدین"، "یوم الحساب"، "یوم الحسره"، "یوم الفرقان"، "یوم الساعه"، "یوم الآخر"، "یوم القیامه"، "یوم التغابن"، "یوم عظیم"، "یوم یقوم الاشهاد"، "یوم البعث" و "برزخ" است.
- میان دنیا و آخرت تفاوتهایی وجود دارد:
- ثبات و تغییر: در این جهان حرکت و تغییر وجود دارد، کودک به نوجوانی و میانسالی و آنگاه به پیری میرسد، ولی در جهان آخرت، پیری و فرسودگی و کهنگی وجود ندارد؛ مرگی در آن جهان نیست، بلکه آن عالم، عالم بقا و ثبات است.
- این جهان مخلوط است و آن جهان خالص: در این عالم، مرگ و زندگی، جماد و نبات با هم آمیخته و پیوستهاند؛ ولی آن جهان، سراپا حیات و زندگی است و تبدیل و تبدّلی در آن وجود ندارد: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۵]. اعضای بدن در آن جهان، همه درک و شعور دارند و کارهای خود را که در دنیا مرتکب شدهاند، بازگو میکنند: ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶]. ﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۷].
- این جهان، خانه کشت است و آخرت، خانه بهرهبرداری. امیرمؤمنان میفرماید: "امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست، و فردا روز حساب است و امکان عمل نیست"[۸]؛
- در آخرت هر کسی سرنوشتی جداگانه دارد: در این دنیا کارهای خوب و بد دیگران در دیگر افراد اثرگذار است ولی در آخرت محال است که کسی در عمل دیگری سهیم گردد: ﴿وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾[۹]. ﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۱۰]
- افزون بر موارد فوق میتوان به این تفاوتها نیز، اشاره کرد:
- "دنیا آرزوی بدبختان است و آخرت، پیروزی نیکبختان"[۱۱].
- "به آخرت چنگ در زن، که دنیا برایت کوچک آید"[۱۲].
- "همانا دنیا از تو جدا شدنی و آخرت به تو نزدیک است"[۱۳].
- "هر چیزی از دنیا شنیدنش از دیدنش مهمتر است و هر چیزی از آخرت دیدنش از شنیدنش مهمتر. پس باید شنیدن و خبر گرفتن از احوال آخرت (توسط انبیاء) شما را از دیدن کفایت کند"[۱۴].
- طبق آیات قرآن، اعتقاد و ایمان به آخرت از آموزههای اصلی همه ادیان آسمانی بوده و پیامبران، مردمان را به آن هشدار میدادهاند: ﴿ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ﴾[۱۵].
- اعتقاد به آخرت یکی از اصول مشترک ادیان آسمانی است به گونهای که هیچ پیغمبری نبوده مگر اینکه آگاهی دادن از عالم پس از مرگ جزو برنامههای تبلیغی او بوده است. تحقیقات باستانشناسی نیز حاکی از آثاری است که اعتقاد گذشتگان را به عالم آخرت آشکار میسازد. در کتاب "اوستا" و آثار مکتوب هندوان و بوداییان نیز به مسئله آخرت در شکل تناسخهای مکرر اشاره شده است. در تورات نیز هر چند اندک، یادی از آخرت به میان آمده است، اما در انجیل توجه بیشتری به عالم آخرت شده است[۱۶].
- ایمان به آخرت در کنار ایمان به خدا و پیامبران و کتابهای آسمانی و فرشتگان قرار گرفته است: "ای مؤمنان، به خدا و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از او نازل کرده است، ایمان بیاورید و هر که به خدا و فرشتگان او و کتابهای [آسمانی] وی و پیامبران او و به روز آخرت کفر ورزد به گمراهی دور و درازی افتاده است؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾[۱۷].
- ایمان به آخرت، تأثیرات شگرفی در زندگی انسان دارد از جمله: عقیده به آخرت، چهره مرگ را که برای بشر همواره آزاردهنده بوده است، زیبا نشان میدهد. عقیده به آخرت، فضائل اخلاقی را در روح انسان پرورش میدهد و او را از قید و بند تباهیها نجات میدهد. اعتقاد به آخرت، بهترین ضامن اجرایی برای انجام صحیح و درست تمام کارهاست. دلبستگی به آخرت، امیدواری و خوشبینی به آینده انسانی و ریشه کن کردن یأس و ناامیدی است. شخص معتقد به آخرت به فکر خودسازی و اصلاح نفس خویش میافتد. آزاد زندگی میکند و استقلال خود را حفظ نموده و زیر بار ذلت نمیرود. باورمند به آخرت، با تمام تباهیها و ستمها و تبعیضها میستیزد و در مقابل رنجها و محرومیتها و گرفتاریهایی که متحمّل میشود به رحمت خدا و پاداش او امیدوار میگردد. بنابراین عقیده به عالم آخرت، بهترین تکیهگاه انسانهای مؤمن به شمار میرود. مؤمن در پناه عقیده به آخرت، خود را از هر گونه لغزشی نگه میدارد و با قوّت روح و آرامش دل به انتظار لقا و رحمت پروردگار خویش از مرگ با چهره گشاده و نیکو استقبال میکند و زبان حال و قال او این است که: ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۱۸].
- از روایات فراوانی نیز به دست میآید که اعمال دنیایی ما دارای صورتهای آخرتی است که در آخرت به صورت نعمت و یا عذاب ظاهر میشود[۱۹]. بنابراین میان دنیا و آخرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. دنیا رَحِمِ آخرت و محل تربیت انسانها و پرورش استعدادهاست. عقاید، اخلاق و اعمال ما در دنیا، تعیین کننده سرنوشتمان در آخرت بوده، چهره آن جهانی ما همان صورتی است که در دنیا برای خویش میسازیم. آخرت، چیزی جز باطن دنیا نیست: ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾[۲۰]. به همین جهت در روایتی از رسول خدا(ص) دنیا، کشتزار آخرت دانسته شده است[۲۱]. از اینرو انسان باید در دنیا زمینه برخورداری از نعمتهای آخرت را فراهم نماید؛ ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ﴾[۲۲]. چنانکه به قارون سفارش شده که از سهم دنیایی خویش برای آخرتش بهرهبرداری کند؛ ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۳].
- در منطق قرآن، نعمتها و خوشیها و مقامهای اخروی از آنِ کسانی است که در دنیا برتریجو و فسادانگیز نبودهاند؛ ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۲۴] و کافران، ظالمان، مشرکان، مفسدان، مرتدان، تهمتزنندگان، آزاردهندگان پیامبران، منافقان و بازدارندگان مردم از مساجد و پرستش خدا نه تنها در آخرت از نعمتهای الهی بیبهرهاند، بلکه گرفتار عذاب دردناک و رسوایی آن روز عظیم هستند؛ ﴿ أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ ﴾[۲۵]، ﴿ وَعَدَ اللَّه الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلادًا فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴾[۲۶]، ﴿أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۷]، ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۸]، ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۹]، ﴿ مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴾[۳۰].
- متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اصل اعتقاد به آخرت و ضرورت چنان عالَمی هیچ گونه اختلافی ندارند و دلایل مشترکی هم بر وجود عالم دیگری به نام قیامت و آخرت و جایگاهی به نام بهشت برای خوبان و جهنم برای بدکاران دارند. متکلمان با فیلسوفان در کیفیت معاد روحانی یا جسمانی بودن انسان اختلاف نظر دارند و یا اینکه در میان خود متکلمان به چگونگی پاداش اعمال، میان اشاعره و معتزله اختلاف نظرهایی در مسئله احباط و تکفیر وجود دارد.
- دلایل عمده بر اثبات عالم آخرت عبارت است از:
- برهان وجود حبّ بقاء در انسان: دنیا جای بقاء و زندگی جاودانی نیست و چنانچه عالم آخرتی نباشد، وجود "حب بقاء" در انسان لغو و بیهوده خواهد بود. در صورتی که خداوند حکیم است و کار لغو و بیهوده از او سر نمیزند.
- عدل خداوند اقتضای معاد را دارد تا داد مظلوم را از ظالم بستاند و اگر آخرتی نباشد، عدل الهی کامل نخواهد بود.
- برهان امکان: دنیا ممکن الوجود است، قدرت واجب الوجود (خدا) بر آن تعلق گرفته و ایجادش کرده است. آخرت نیز از نظر عقلی ممکن الوجود است، یعنی هیچ دلیلی بر امتناعش وجود ندارد. پس آخرت نیز از نظر امکان وجودی مثل دنیاست و حکم آن نیز مثل دنیا میشود، یعنی قدرت خدا بر آن تعلق گرفته و به هستی میرسد و به قول خواجه نصیر طوسی ، "حکم دو همانند یکی است و شنیدن دلالت میکند بر ممکن بودن همانندها"[۳۱]؛
- وجوب وفای به عهد که خدا خود وعدهاش را داده و هرگز هم تخلّف نخواهد کرد.
- اصالت روح که جوهری مجرّد از ماده است و روح فنا و نابودی ندارد[۳۲].[۳۳]
مقدمه
در این باره آیات بسیاری مطرح است و شاید گستردهترین آیات در تبیین حقیقت قیامت باشد که در ابعاد گسترده آن حدود ۱۵۰۰ آیه توضیح داده شده است، در این مدخل تنها به آیاتی اشاره میگردد که ارتباط تنگاتنگی با موضوع پیامبر و روش تربیتی و زبان مخصوص آن دارد. مثل قلمرو رسالت در بیان امور دینی، که در قالب بشارت و انذار آمده و مقوله پرسشها و شیوه پاسخ به آن و معرفی شخصیت دانش غیبی پیامبر و زبان دینی آن حضرت. یا تهدیدهایی که برای مخالفان شده است.
- ﴿وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ﴾[۳۴]. نکته: ﴿وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ﴾ جبائی و ابومسلم گویند: در اینجا پیامبر گرامی را مأمور میکند که همواره عموم مردم را از کیفر الهی بترساند. ابن عباس و حسن گویند: مقصود این است که: پیامبر اهل مکه را به وسیله قرآن، بترساند. مقصود از روزی که عذاب، بر آنها نازل میشود، روز قیامت یا روز استیصال و درماندگی در همین دنیا یا روز مرگ است. بدیهی است که احتمال اول، صحیحتر است ﴿فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ﴾ و مردمی که به خود ستم کرده و مرتکب معصیت شدهاند، گویند: پروردگارا ما را به دنیا بازگردان و مدت کوتاهی مهلتمان ده تا دعوت تو را اجابت کنیم[۳۵].
- ﴿رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ * وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ﴾[۳۶].
- ﴿فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ * وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۳۷].
- ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ﴾[۳۸].
- ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ﴾[۳۹].
- ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ﴾[۴۰].
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۴۱].
- ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ﴾[۴۲].
- ﴿قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[۴۳].
- ﴿يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا﴾[۴۴].
- ﴿قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا﴾[۴۵].
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا * فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا * إِلَى رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا﴾[۴۶]
- ﴿يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ﴾[۴۷].
- ﴿عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ﴾[۴۸].
- ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ * وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۴۹].
- ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۵۰].
- ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ * وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾[۵۱]
- ﴿يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۵۲].
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- انذار مردم از روزقیامت و عذاب آن، وظیفه پیامبر است: ﴿وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ...﴾، ﴿وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ﴾؛
- انذار شدن کافران از روز حسرت بار قیامت، وظیفه پیامبر: ﴿وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ...﴾؛
- پیامبر موظف به اعلام بیاطلاعی خویش از فرا رسیدن قیامت: ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ﴾؛
- آگاه نبودن به زمان برپایی قیامت، دستاویز منکران معاد، برای پرسش انکارآمیز از آن: ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ﴾؛
- سؤال مردم از پیامبر درباره زمان وقوع قیامت و پاسخ پیامبر که علم قیامت فقط نزد خداوند است: ﴿يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ...﴾، ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا * فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا * إِلَى رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا﴾؛
- شکوه پیامبر در پیشگاه خداوند از کافران متعصب قوم خویش: ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ * وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ﴾؛
- شکوه پیامبر در پیشگاه خداوند از کافران قوم خویش به علت مهجور ساختن قرآن کریم: ﴿وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾؛
- ذکر اشراط الساعة و علائم وقوع قیامت، مانند شقّ القمر نشانههای حتمیت و نزدیک شدن قیامت: ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ﴾؛
- پیامبر دارای آبرو و مصون از خواری در قیامت: ﴿يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ﴾[۵۳].
پانویس
- ↑ «و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
- ↑ «بگو روی زمین گردش کنید و بنگرید چگونه آفریدن (آفریدگان) را آغاز میکند سپس خداوند آفرینش جهان واپسین را پدید میآورد، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره عنکبوت، آیه ۲۰.
- ↑ «و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
- ↑ «و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و از آنچه انجام میدادند دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند» سوره یس، آیه ۶۵.
- ↑ «و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه ۲۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۲.
- ↑ «امروز ای گنهکاران (از مؤمنان) جدا گردید!» سوره یس، آیه ۵۹.
- ↑ «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگردا» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ غرر الحکم، ص۴۳.
- ↑ غرر الحکم، ص۶۰۸۰.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۴
- ↑ «با آنکه جهان واپسین بهتر و پایدارتر است این (حقیقت) بیگمان در صحیفههای (آسمانی) پیشین (نیز آمده) است صحیفههای ابراهیم و موسی» سوره اعلی، آیه ۱۷-۱۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن، ج۱، ص۹۶-۹۷.
- ↑ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
- ↑ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۷، ص۲۲۸؛ و ج۹، ص۲۲۹.
- ↑ «نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
- ↑ عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ «هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او میافزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو میدهیم و در جهان واپسین هیچ بهرهای ندارد» سوره شوری، آیه ۲۰.
- ↑ «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۷.
- ↑ «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ «آیا آنکه بر آنچه هر کس کرده است، چیرگی دارد؛ (چون کسی است که چنین نیست)؟ و برای خداوند شریکهایی تراشیدند، بگو نامشان را بر زبان آورید؛ آیا به او از آنچه در زمین نمیداند خبر میدهید یا تنها به گفتاری سرسری (زبان میگردانید؟) بلکه نیرنگ کافران را در چشمشان آراستهاند و از راه بازشان داشتهاند و آن را که خداوند بیراه نهد رهنمونی نخواهد داشت.آنان را عذابی در زندگانی این جهان است و عذاب جهان واپسین سختتر است و در برابر خداوند هیچ نگهدارندهای ندارند» سوره رعد، آیه ۳۳-۳۴.
- ↑ «خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت (حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کرد» سوره توبه، آیه ۶۸-۶۹.
- ↑ «بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمیگردند و از او آمرزش نمیخواهند؟ در حالی که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۷۴.
- ↑ «و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
- ↑ «از تو درباره جنگ در ماه حرام میپرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگتر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگتر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ میکنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
- ↑ «کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمیورزند آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۵-۱۶.
- ↑ "حكم المثلين واحد و السمع دلَّ إمكان التماثُل"؛ کشف المراد، ص۴۲۴.
- ↑ زندگی جاوید یا حیات اخروی، ص۱۱.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص:۳۱-۳۳.
- ↑ «و مردم را از روزی بیم ده که به آنان عذاب میرسد آنگاه آنان که ستم کردهاند میگویند: پروردگارا! (مرگ) ما را تا زمانی نزدیک پس افکن تا فراخوان تو را پاسخ دهیم و از پیامبران (تو) پیروی کنیم؛ آیا پیشتر سوگند نمیخوردید که بیزوالید؟» سوره ابراهیم، آیه ۴۴.
- ↑ ترجمه مجمع البیان، ج۱۳، ص۱۴۹.
- ↑ «(او) برفرازنده رتبگان، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد تا روز همدیداری را بیم دهد * و آنان را از روز نزدیک شونده بیم ده، هنگامی که جانها به گلوها میرسد در حالی که اندوهگیناند، ستمکاران را هیچ دوست و میانجی که درخواست وی را بپذیرند نخواهد بود» سوره غافر، آیه ۱۵ و ۱۸.
- ↑ «آنگاه از میان ایشان چند دسته اختلاف ورزیدند؛ وای بر کافران از دیدارگاه روزی سترگ! * و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۷ و ۳۹.
- ↑ «و میگویند: اگر راست میگویید این وعده کی میرسد؟ * بگو: دانش (آن) نزد خداوند است و من تنها بیمدهندهای آشکارم» سوره ملک، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ «بگو شما را وعده روزی است که از آن نه ساعتی پس و نه پیش میافتید * و میگویند: اگر راست میگویید این وعده کی میرسد؟» سوره سبأ، آیه ۲۹-۳۰.
- ↑ «و میگویند: اگر راست میگویید این وعده کی میرسد؟ * چشم به راه چیزی جز بانگی یگانه (و آسمانی) نیستند تا در حالی که (با هم) میستیزند آنان را فرو گیرد» سوره یس، آیه ۴۸-۴۹.
- ↑ «از تو از برپا شدن رستخیز میپرسند که چه هنگام است؟ بگو: دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد؛ (بار آن) در آسمانها و زمین، سنگین است، جز ناگهان به سراغتان نمیآید؛ از تو میپرسند گویی تو از آن نیک آگاهی بگو: دانش آن، تنها نزد خداوند است اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.
- ↑ «و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمیدانم آیا آنچه به شما وعده میدهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۹.
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ «مردم از تو از رستخیز میپرسند، بگو دانش آن تنها نزد خداوند است و تو چه میدانی شاید رستخیز نزدیک باشد» سوره احزاب، آیه ۶۳.
- ↑ «بگو: نمیدانم آیا آنچه به شما وعده میدهند نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی دراز مینهد؟» سوره جن، آیه ۲۵.
- ↑ «از تو از برپا شدن رستخیز میپرسند که چه هنگام است؟ * تو کجا و یادکرد آن؟ * منتهای (دانش) آن با پروردگار توست» سوره نازعات، آیه ۴۳.
- ↑ «میپرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟» سوره ذاریات، آیه ۱۲.
- ↑ «از همدیگر از چه میپرسند؟ * از آن خبر سترگ» سوره نبأ، آیه ۱.
- ↑ «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟ * و (خداوند آگاه است از) گفتار او که: پروردگارا! اینان گروهی هستند که ایمان نمیآورند» سوره زخرف، آیه ۸۷-۸۸.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! * و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷ و ۳۰.
- ↑ «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت * و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۱-۲.
- ↑ «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبهای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستانهایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمیگذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان میشتابد، میگویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۵۰۵.