نوزدهم ذیحجه
اقدام مردم برای بیعت با حضرت علی(ع)
پس از آنکه عثمان بن عفان سومین خلیفه به دست مسلمانان معترض و انقلابیون مهاجر مصری در خانهاش کشته شد و مخالفان خلیفه به پیروزی رسیدند، همگی در مسجد النبی(ص) گرد هم آمده و درباره انتخاب خلیفهای دیگر به گفتوگو پرداختند. از میان اعضای شورای شش نفرهای که عمر بن خطاب، دومین خلیفه، برای انتخاب خلیفه پس از خود تعیین کرده بود، دو نفر یعنی عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان از دنیا رفته و چهار نفر دیگر، یعنی حضرت علی بن ابی طالب(ع)، سعد بن ابی وقاص، زبیر بن عوام و طلحة بن عبیدالله در قید حیات بودند و اکثر قریب به اتفاق مردم، خواهان آن بودند که یکی از آنان مقام خلافت را بر عهده گیرد.
ولی مظلومیت امیرمؤمنان(ع) پس از شهادت پیامبر اکرم(ص) و غصب خلافت از وی از یک سو و حقگرایی و عدالتخواهی آن حضرت از سوی دیگر، مردم انقلابی و مسلمانان واقعی و دلسوز را واداشت که بیش از همه، تمایل به انتخاب آن حضرت داشته باشند. بدین جهت چندین تن از صحابه رسول خدا(ص) و مسلمانان مبارز و سردستههای مخالفان عثمان، مانند عمار یاسر، ابو ایوب انصاری، ابوهیثم بن تیهان، رفاعة بن رافع، مالک اشتر نخعی، خزیمة بن ثابت و مالک بن عجلان در میان مردم از شایستگیها و فضایل امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) داد سخن داده و مردم را یکپارچه به سوی خانه حضرت علی(ع) به راه انداختند و از آن حضرت مصرانه درخواست پذیرش خلافت اسلامی را نمودند.
حضرت علی(ع) به مدت بیست و پنج سال از حق طبیعی و الهی خویش محروم مانده بود و هم اینک زمانی مردم به وی روی آوردند که فتنه و آشوب، سراسر عالم اسلام را فراگرفته بود. آن حضرت، آینده خلافت را چندان روشن نمیدید و بدین لحاظ از پذیرفتن آن امتناع نمود و فرمود: اگر من وزیر شما باشم بهتر است از این که امیر شما قرار گیرم و هر کس را شما برگزینید، من نیز به آن راضی خواهم بود. ولی مردم فریاد میزدند که ما جز تو کسی را شایسته این مقام نمیبینیم و میخواهیم بار دیگر سنت رسول خدا(ص) در میان مسلمانان زنده گردد. امام علی بن ابی طالب(ع) که با اصرار مهاجر و انصار مدینه و مسلمانان انقلابی شهرهای مختلف، مانند کوفه، بصره، مصر و یمن رو به رو بود، چارهای جز پذیرش درخواست آنان نداشت. ولی از باب این که رأی دادن مردم و بیعت آنان با حضرت، تنها حالت احساسی و عاطفی نداشته و همراه با اندیشه و تدبر باشد، آنان را به روز دیگر وعده داد که اگر ثابت قدم بوده و در خواسته خود اصرار داشته باشند، با حضور صحابه کبار و بزرگان مهاجر و انصار در مسجدالنبی(ص) گرد هم آمده و با وی بیعت نمایند.
مردم برای روز بعد، به انتظار نشسته و برای بیعت با امیرمؤمنان(ع) لحظه شماری میکردند. تا این که خورشید فروزان روز نوزدهم ذیحجه، مدینه منوره را تابناک و روشن کرد و مردم دوستدار ولایت و منتظران طلوع حقیقت را به مسجدالنبی(ص) کشانید. در این هنگام مولای متقیان حضرت علی(ع) به همراه یاران وفادار و صحابه کبار وارد مسجد پیامبر(ص) شد و با حضور خود، جمعیت انبوه را به وجد و شادمانی آورد و با صلوات و سلام آنان بر فراز منبر رسول خدا(ص) قرار گرفت و با خواندن خطبهای، بار دیگر از آنان درخواست نمود که از وی صرف نظر کرده و شخص دیگری را به این مقام برگزینند. ولی مردم یکپارچه فریاد برداشتند که غیر از تو کسی را برای این مقام شایسته نمیدانیم و برخاستند و به صف ایستاده و منتظر بیعت با آن حضرت شدند.
نخستین کسی که پیشدستی کرد و در صف مقدم با آن حضرت بیعت کرد، طلحة بن عبیدالله بود. میگویند دست وی و یا یکی از انگشتانش در یکی از جنگها مصدوم شده و شَل بود و چون با آن دست بیعت کرد، یکی از حاضران در مجلس به نام قبیصة بن جابر اسدی گفت: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾، عجب حالتی! اول دستی که بر دست امیرمؤمنان(ع) به بیعت داده شد، دست شل است. به خدا سوگند که بیعت طلحه پایدار نماند و ناقص گردد. به هر روی، تمامی مهاجران و انصار مدینه و انقلابیون و مهاجران شهرهای مختلف، در آن روز با آن حضرت بیعت کرده و به شادمانی پرداختند. تنها عدهای اندک از مهاجران و انصار مدینه با آن حضرت بیعت نکرده و خود را با این رفتارشان منزوی و رسوا نمودند. تعداد آنان در حدود ده نفر بود. سرانجام حضرت علی(ع) که جانشین منصوب و منصوص رسول خدا(ص) بود، پس از بیست و پنج سال محرومیت از حق خویش به یاری خدای بزرگ و همت مسلمانان حقیقتگرا در نوزدهم ذیحجه سال ۳۵ قمری به خلافت اسلامی نایل آمد و زمام امور مسلمانان را به دست با کفایت خویش گرفت[۱].[۲]
جشن عروسی حضرت امیر(ع) با حضرت زهرا(س)
کفعمی میگوید: «وَ لَيْلَةَ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْهُ دَخَلَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى الزَّهْرَاءِ(س) وَ كَانَتْ لَيْلَةَ جُمُعَةٍ»؛ «شب نوزدهم ذیحجه، شب عروسی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) غلام است و آن شب، شب جمعه بود»[۳]. حضرت علی(ع) نخستین امام شیعیان و جانشین منصوب پیامبر خدا(ص) پس از هجرت به مدینه منوره با حضرت فاطمه زهرا(س) دختر رسول گرامی اسلام(ص) ازدواج کرد و خانواده پاک و پاکیزهای را در جهان هستی پایهگذاری نمود. این ازدواج از مهمترین اتفاقات تاریخ شیعه است؛ زیرا سلسله امامان شیعه ثمره این ازدواج هستند. بر اساس احادیث، پیامبر اکرم(ص) به وحی الهی، حضرت فاطمه(س) را به ازدواج حضرت علی(ع) در آورد.[۴]
بخشیدن پیراهن عروس
پیامبر خدا(ص) برای شب عروسی فاطمه(س) پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بینوایی در خانه پیامبر(ص) آمد و از ایشان لباسطلبید. حضرت فاطمه(س) برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده خویش را در بستهای نهاد تا در راه خدا به او انفاق کند؛ اما ناگهان این آیه شریفه قرآن را به خاطر آورد: ﴿لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ﴾[۵]. از اینرو فاطمه(ع) بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و همان جامه عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه امیرمؤمنان(ع) ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر(ص) گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت میکند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار فاطمه نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است[۶].[۷]
کاروان عروسی
پیغمبر اعظم اسلام(ص) دختران عبدالمطلب و زنان مهاجرین و انصار را دستور داد تا با حضرت فاطمه(س) حرکت نمایند، اظهار فرح و خوشحالی کنند، رجز بخوانند، تکبیر بگویند، حمد خدای را به جای آورند، ولی سخنی نگویند که خدا ناراضی باشد. جابر میگوید: پیامبر خدا فاطمه زهرا(س) را بر ناقه شخصی و به روایتی بر استر شخصی خود سوار کرد، و سلمان مهار آن را گرفت[۸].[۹]
توصیههای رسول خدا(ص)
هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیرمؤمنان(ع) را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی(ع) نهاد و فرمود: «بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ يَا عَلِيُّ نِعْمَ الزَّوْجُ فَاطِمَةُ وَ يَا فَاطِمَةُ نِعْمَ الْبَعْلُ عَلِيٌّ»[۱۰]؛ علی جان! خداوند همسری دختر پیامبر خدا را به تو مبارک سازد! یا علی، فاطمه خوب همسری است! ای فاطمه، علی خوب شوهری است! یکی از سفارشهایی که پیامبر عظیم الشأن(ص) در شب عروسی به مولا امیرالمؤمنین(ع) فرمودند و برای همه ما سرمشق زندگی است، این است که فرمودند: «ادْخُلْ بَيْتَكِ وَ الْطُفْ بِزَوْجَتَكِ وَ ارْفُقْ بِهَا»؛ داخل بیت خویشتن شو و درباره همسرت مهربانی و مدارا کن! امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ»[۱۱]، به خدا سوگند که هرگز بر او غضب نکردم، و او را بر امری اکراه ننمودم تا به جوار رحمت حق پیوست، و او نیز هرگز مرا نرنجانید و نافرمانی نکرد، و هرگاه که به او نگاه میکردم، غم و اندوهم را برطرف مینمود. إن شاء الله زندگی ما هم زهراگونه و علیگونه باشد و با هم یگانه باشیم و با محبت زندگی کنیم![۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ مسارالشیعة، ص۴۰؛ الفتوح ابن اعثم کوفی، ص۳۸۹؛ انساب الاشراف، ترجمه امیرالمؤمنین(ع)، ص۱۱۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۷۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۲۰.
- ↑ کفعمی، المصباح، ص۵۱۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۲۳.
- ↑ «هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید» سوره آل عمران، آیه ۹۲.
- ↑ فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت، ص۱۹۹-۲۰۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۳، ص۹۶.
- ↑ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۳۶۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۲۲۴.