توحید در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
نقش توحید در ایدئولوژی اسلام
اعتقاد توحیدی نگرشی بیتفاوت و غیر مسئول نیست؛ بلکه شناختی متعهدانه و بینشی فعال و سازنده است. طرز فکری است که در بنای جامعه و اداره آن و ترسیم خط سیر آن و تعیین هدف آن و تأمین عناصر حفظ و ادامه آن، دارای تأثیر اساسی و تعیین کننده است. ویژگی اساسی بینش توحیدی آن است که همه کثرتها را به وحدت منتهی میکند و در موارد ذیل شالوده فکری انسان را شکل میدهد:
وابستگی جهان و انسان به قدرت برتر؛ که مستلزم آن است تا جهان برای هدفی آفریده شده باشد و انسان با وجود خرد و نیروی تصمیم و اراده، باید در راهی که به سمت هدف و دارای جهت درست است گام بردارد و ناگزیر این هدف و جهت را بشناسد.
آفریدگاری؛ سیطره تکوینی خدا، مستلزم آن است که زمام قانونگذاری و تشریع در قبضه اقتدار و اختیار او باشد و همگان ملزم به تبعیت از قانون خدا باشند.
دانش بیپایان خدا؛ مستلزم آن است که صلاحیت تنظیم مقررات بشری در انحصار او باشد.
چهارم: عبودیت یکسان همه موجودات در برابر خدا، مستلزم آن است که هیچیک از بندگان خدا، خودسر و مستقل حق تحکم و فرمانروایی بر بندگان دیگر نداشته باشد و زمامدار و مدیر و مدبر امور زندگی انسانها فقط کسی باشد که خدا خود به حکومت برگزیده است) یا به شخص، مانند امامان معصوم و یا به علائم و ملاکها، مانند حاکم اسلامی در زمان غیبت امام معصوم (ع) [۱].
عبادت و اطاعت انحصاری خدا، توحید غیر از آنکه یک بینش فلسفی است یک شناخت علمزا و زندگی ساز نیز هست یعنی عقیدهای است که بنای زندگی اجتماعی و فردی انسانها باید بر پایه آن نهاده شود. بنابر اصل توحید، انسانها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را اطاعت کنند و همه تحکمات و تحمیلاتی که از طرف «قدرتگونههای تاریخ» بر بشریت رفته، غلط و بر خلاف حق بوده است. نفی عبودیت «خدانما» ها چه در لباس قدرتهای مذهبی (احبار و رهبان) و چه در نقش قدرتهای سیاسی و اقتصادی (طاغوت - ملاء - مترف) در قرآن تأکید شده است و در مقابل اطاعت برگزیدگان و بندگان شایسته و زبده (رسول و اولواالأمر) را لازم دانسته است.
روح توحید نفی عبودیت غیر خدا؛ دایره توحید و روش موحدانه در زندگی و در سازمان بخشی اجتماعی، با تدبر در برخی دیگر از آیات توحید و شرک، مشخص و واضحتر میگردد که از آن به «عبودیت و اطاعت انحصاری خدا» یاد شده است.
توحید و نفی طبقات اجتماعی؛ حضرت آیتالله خامنهای، ریشه تمایزات اجتماعی و برخورداریهای طبقاتی را در فقدان اعتقادی توحیدی میدانند و بر این باورند که زیربنای این وضع ظالمانه: گاه به این صورت است که خدایان مختلف که آفرینش و تدبیر طبقات مختلف را در دست دارند هر طبقهای را با مزایا و حقوقی خاص پدید آوردهاند و گاه به این صورت است که خدای واحد، گروهی از بشر را با مزایایی در خلقت و طبیعت آفریده و آنان را از ویژگیهای حقوقی برخوردار ساخته است و گاه به صورتهای دیگر در عقیده اجتماعات بشری وجود داشته است. بنابراین، اساس برخورداریهای اختصاصی طبقات بالا، موهبتی طبیعی و محرومیتهای طبقات پائین نیز ضرورتی فطری قلمداد گردیده است. بعد از طرح این دیدگاهها و رد آنها، آموزههای قرآنی را در پنج مورد بیان میفرمایند: الف. خالق و معبود و مدبر امور همگان خدا است؛ ب. همه از اصل و ریشه مادی واحدی آفریده شدهاند؛ ج. هیچ کس در آفرینش از مزیتی که منشأ برخورداریهای حقوقی باشد بهرهمند نیست؛ د. همه مزیتها در اختیار همگان و وابسته به تلاشهای مداوم و کوششها و مجاهدتهای خود آدمی است؛ و. همه جهان از آن او است و آدمیان همه فقیران درگاه اویند و....
تأثیر روانی توحید؛ حضرت آیتالله خامنهای در نقش اعتقاد توحیدی بر انسانها به دو نوع تأثیر سازنده توحید اشاره میکنند: سازندگی اجتماعی و سازندگی فردی؛ ایشان در مورد قسم دوم میفرمایند: تأثیرات این عقیده در روان و روحیه فرد گرویده نیز از شگفتآورترین ابعاد این اصل بنیانی دین است... انسان گرویده به توحید تحت تأثیر این عقیده از ویژگیهای مهمی برخوردار است که امید بیپایان، شور و تلاش خستگی ناپذیر، آسیب ناپذیری از ترس و طمع، وسعت دید و نظرگاه، جهتگیری درست و مشخص و... بخشی از آن را تشکیل میدهد»[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۸.
- ↑ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۸.
- ↑ مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۷۶۷.