توحید در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نقش توحید در ایدئولوژی اسلام

اعتقاد توحیدی نگرشی بی‌تفاوت و غیر مسئول نیست؛ بلکه شناختی متعهدانه و بینشی فعال و سازنده است. طرز فکری است که در بنای جامعه و اداره آن و ترسیم خط سیر آن و تعیین هدف آن و تأمین عناصر حفظ و ادامه آن، دارای تأثیر اساسی و تعیین کننده است. ویژگی اساسی بینش توحیدی آن است که همه کثرت‌ها را به وحدت منتهی می‌کند و در موارد ذیل شالوده فکری انسان را شکل می‌دهد:

وابستگی جهان و انسان به قدرت برتر؛ که مستلزم آن است تا جهان برای هدفی آفریده شده باشد و انسان با وجود خرد و نیروی تصمیم و اراده، باید در راهی که به سمت هدف و دارای جهت درست است گام بردارد و ناگزیر این هدف و جهت را بشناسد.

آفریدگاری؛ سیطره تکوینی خدا، مستلزم آن است که زمام قانون‌گذاری و تشریع در قبضه اقتدار و اختیار او باشد و همگان ملزم به تبعیت از قانون خدا باشند.

دانش بی‌پایان خدا؛ مستلزم آن است که صلاحیت تنظیم مقررات بشری در انحصار او باشد.

چهارم: عبودیت یکسان همه موجودات در برابر خدا، مستلزم آن است که هیچ‌یک از بندگان خدا، خودسر و مستقل حق تحکم و فرمانروایی بر بندگان دیگر نداشته باشد و زمامدار و مدیر و مدبر امور زندگی انسان‌ها فقط کسی باشد که خدا خود به حکومت برگزیده است) یا به شخص، مانند امامان معصوم و یا به علائم و ملاک‌ها، مانند حاکم اسلامی در زمان غیبت امام معصوم (ع) [۱].

عبادت و اطاعت انحصاری خدا، توحید غیر از آنکه یک بینش فلسفی است یک شناخت علم‌زا و زندگی ساز نیز هست یعنی عقیده‌ای است که بنای زندگی اجتماعی و فردی انسان‌ها باید بر پایه آن نهاده شود. بنابر اصل توحید، انسان‌ها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را اطاعت کنند و همه تحکمات و تحمیلاتی که از طرف «قدرت‌گونه‌های تاریخ» بر بشریت رفته، غلط و بر خلاف حق بوده است. نفی عبودیت «خدانما» ‌ها چه در لباس قدرت‌های مذهبی (احبار و رهبان) و چه در نقش قدرت‌های سیاسی و اقتصادی (طاغوت - ملاء - مترف) در قرآن تأکید شده است و در مقابل اطاعت برگزیدگان و بندگان شایسته و زبده (رسول و اولواالأمر) را لازم دانسته است.

روح توحید نفی عبودیت غیر خدا؛ دایره توحید و روش موحدانه در زندگی و در سازمان بخشی اجتماعی، با تدبر در برخی دیگر از آیات توحید و شرک، مشخص و واضح‌تر می‌گردد که از آن به «عبودیت و اطاعت انحصاری خدا» یاد شده است.

توحید و نفی طبقات اجتماعی؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ریشه تمایزات اجتماعی و برخورداری‌های طبقاتی را در فقدان اعتقادی توحیدی می‌دانند و بر این باورند که زیربنای این وضع ظالمانه: گاه به این صورت است که خدایان مختلف که آفرینش و تدبیر طبقات مختلف را در دست دارند هر طبقه‌ای را با مزایا و حقوقی خاص پدید آورده‌اند و گاه به این صورت است که خدای واحد، گروهی از بشر را با مزایایی در خلقت و طبیعت آفریده و آنان را از ویژگی‌های حقوقی برخوردار ساخته است و گاه به صورت‌های دیگر در عقیده اجتماعات بشری وجود داشته است. بنابراین، اساس برخورداری‌های اختصاصی طبقات بالا، موهبتی طبیعی و محرومیت‌های طبقات پائین نیز ضرورتی فطری قلمداد گردیده است. بعد از طرح این دیدگاه‌ها و رد آنها، آموزه‌های قرآنی را در پنج مورد بیان می‌فرمایند: الف. خالق و معبود و مدبر امور همگان خدا است؛ ب. همه از اصل و ریشه مادی واحدی آفریده شده‌اند؛ ج. هیچ کس در آفرینش از مزیتی که منشأ برخورداری‌های حقوقی باشد بهره‌مند نیست؛ د. همه مزیت‌ها در اختیار همگان و وابسته به تلاش‌های مداوم و کوشش‌ها و مجاهدت‌های خود آدمی است؛ و. همه جهان از آن او است و آدمیان همه فقیران درگاه اویند و....

تأثیر روانی توحید؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نقش اعتقاد توحیدی بر انسان‌ها به دو نوع تأثیر سازنده توحید اشاره می‌کنند: سازندگی اجتماعی و سازندگی فردی؛ ایشان در مورد قسم دوم می‌فرمایند: تأثیرات این عقیده در روان و روحیه فرد گرویده نیز از شگفت‌آورترین ابعاد این اصل بنیانی دین است... انسان گرویده به توحید تحت تأثیر این عقیده از ویژگی‌های مهمی برخوردار است که امید بی‌پایان، شور و تلاش خستگی ناپذیر، آسیب ناپذیری از ترس و طمع، وسعت دید و نظرگاه، جهت‌گیری درست و مشخص و... بخشی از آن را تشکیل می‌دهد»[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۸.
  2. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۸.
  3. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۷۶۷.