وظیفه امام در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حضرت رضا(ع) در حدیثی در تبیین و تشریح وظایف امام می‌فرماید:

اجرای حدود و احکام دین

توسط امام است که نماز، زکات، روزه، حج و جهاد به کمال خود می‌رسد و فیء و صدقات وفور می‌یابد و حدود و احکام جاری می‌گردد و مرزها حفظ و حراست می‌شود. امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می‌کند و حدود او را جاری می‌نماید[۱].

دفاع از دین

امام از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظۀ نیکو و دلیل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا می‌خواند[۲].

هدایت امت

از منظر امام رضا(ع)، امامان حافظان، هادیان و امینان امت‌اند[۳] و اطاعت از آنان عین فرض است[۴].

تفسیر قرآن

امامان اهل ذکرند[۵] و کتاب الهی به آنان میراث داده شده است. از این‌رو تنها مفسران آگاه و تأویل ‌کنندگان وحی الهی آنان‌اند و بایستی در امر تفسیر و تأویل قرآن به آنان پناه جست[۶].[۷].

امام، زمام و نظام دین و مسلمین

در احادیث در مورد نظم دادن به کارها بسیار تأکید شده است. به راستی، اگر نظم و انضباط نباشد، دیری نمی‌پاید که فساد و تباهی همه چیز را فرامی‌گیرد؛ مفهومی که همگان و تمامی ملت‌ها و ادیان بر آن اتفاق دارند و شاید بتوان گفت از آموخته‌های فطری است. در همین راستا جامعه اسلامی و مسلمانان نیز اگر دارای این نظم نباشند، قطعاً فردایی نامعلوم خواهند داشت. از سوی دیگر، برای ایجاد نظم و نظام، تنها راهی که هیچ اختلافی در آن نیست، راه امامت و ولایت است، چه امامت امری است الهی و در مکتب امامت، امام(ع) کسی است که برگزیده خداوند باشد. در این صورت، اگر همگان متعبد باشند و کلام خداوند و رسولش را بپذیرند، هیچ اختلافی رخ نخواهد داد و بهترین نظم و انضباط در جامعه حکم‌فرما خواهد بود[۸]. این نظم در احادیث امام رضا(ع) این‌گونه آمده است: «الْإِمَامُ... نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ‌»[۹]. زمام یعنی طنابی که شاخه‌های درخت را با آن می‌بندند تا پراکنده نشوند[۱۰]. امامت زمام دین است. امامت ریسمانی است که پراکندگی‌ها را به ائتلاف رساند و جمع‌کننده تفرقه‌های دین است. امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «بِمُوَالاتِكُمْ... ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»؛ با ولایت شما... تفرقه‌ها به اتحاد و ائتلاف می‌رسد.

پس، امامت منشأ ائتلاف هرگونه اختلاف است و حفظ دین و اهل دین به برکت امامت تحقق می‌یابد. به عبارت دیگر امامت شیرازه دین است که بدون آن شیرازه دین از هم می‌پاشد. مانند شیرازه کتاب که اتصال همه صفحات به آن وابسته است. به وسیلهٔ امامت همه صفحات دین و اهل دین در یک قالب قرار می‌گیرند. ابن ابی‌الحدید در بیان معنای «نظام» می‌گوید: «نظام» گردن‌بند، نخی است که آن را جمع می‌کند و نظم خاصی به آن می‌دهد[۱۱]. بنابراین معنای سخن امام(ع) چنین می‌شود: منزلت و موقعیت کسی که قائم به امر ولایت و امامت است مانند رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده جامعه را تحت نظام ویژه‌ای می‌نهد و آنها را به هم پیوند می‌دهد. اگر این نخ پاره شود، دانه‌ها پراکنده می‌شوند و هریک به سویی می‌رود و پس از آن، هیچ‌گاه به صورت اول جمع نمی‌شوند.

بر این اساس، «نظام» عبارت است از رشته‌ای که پراکندگی‌ها را منسجم می‌کند و همه اجزا را در یک مسیر و برای رسیدن به یک هدف گرد می‌آورد. معتقد به امامت معصوم کسی است که نظام‌دهنده را بشناسد و از نقش کلیدی او آگاه باشد و به او اظهار ارادت کند و در عمل نیز از او پیروی نماید[۱۲]. امام سجاد(ع) می‌فرماید: مبغوض‌ترین افراد نزد خداوند کسی است که در گفتار به روش امامی اقتدا کند، ولی در عمل از او تبعیت ننماید[۱۳]. در نتیجه، امامت، هم زمام دین است و هم نظام[۱۴] مسلمین. محور نظم امت اسلام امامت است. بدون امامت و امام یکپارچگی تبدیل به هرج و مرج و بی‌نظمی می‌شود. امامت، هم اسلام را و هم امت اسلام را از این آشفتگی حفظ می‌نماید و آنچه به این جامعه نظم می‌بخشد، دست مقتدر ولایت الهی در جامعه است[۱۵]. به عبارت دیگر، اینکه گفته می‌شود امامت زمام دین است، یعنی چیزی است که به دین جهت می‌دهد و دستورات دین را در جای خود اجرا می‌کند و نیازهای بشری را با آنها تطبیق می‌دهد و مصالح جامعه را از میان آنها می‌یابد و طبق آن عمل می‌کند[۱۶]. نکته شایان توجه این است که نظام امت بودن را نباید به امری کوچک و انتظام امور عادی زندگی تفسیر کرد، گرچه چون صد آید، نود هم پیش ماست؛ اگر نظام امامت حکم‌فرما شود، احکام و آیین راستین آسمانی عملی می‌شود و نظم در امور فردی و جمعی جامعه پدیدار می‌گردد[۱۷].[۱۸]

امام، اصلاحگر امور مردم

امامت زمام دین است. از این‌رو باعث نظم دین می‌گردد و از تفرقه و تشتت جلوگیری می‌نماید. یعنی جامعه دینی را از بروز آشفتگی‌ها حفظ می‌کند. پس، عامل اصلاح و سامان دنیاست، چون صلاح و فلاح امت در گرو اتحاد و نظم است و محور این نظم، امام است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «لَا يَصْلُحُ النَّاسُ إِلَّا بِإِمَامٍ‌، وَ لَا تَصْلُحُ الْأَرْضُ إِلَّا بِذَلِكَ»[۱۹]؛ مردم اصلاح نمی‌شوند مگر به امام، و زمین اصلاح نمی‌شود مگر به او. امت پراکنده و آشفته زمینه هیچ صلاح و فلاح را ندارد. وقتی دنیای آباد همراه با اتحادی مقدس و نظمی نوین در امت اسلام نمود یابد، عزت مسلمین را در پی خواهد داشت[۲۰]. در چنین جامعه‌ای صلاح در همه ابعاد درونی و بیرونی، فردی و اجتماعی جای فساد را می‌گیرد؛ چراکه اصلاح، ضامن رهایی از وضع موجود و رسیدن به نهایت مطلوب است. اصولاً رهبران الهی همه از صالحان‌اند و مقصدشان نیز اصلاح است: ﴿إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ[۲۱]

تداوم رهبری و گزینش جانشین نیز در همین امتداد است. قرآن گزارش استخلاف هارون از جانب موسی(ع) را چنین نقل می‌کند: ﴿وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ[۲۲]. آنچه از نعمت‌ها و مواهب الهی در نظام آفرینش خلق شده است، در واقع، از آنِ صالحان است و از همین رهگذر است که زمین سرانجام میراث آنان می‌گردد و خلافت از آنِ ایشان خواهد شد[۲۳].

برخلاف آنچه اهل دنیا و ریاست می‌پندارند، اگر آنان از امام پیروی می‌کردند، از نظر دنیایی نیز در بالاترین درجه و مرتبه قرار می‌گرفتند[۲۴]، همان‌گونه که در زمان ظهور امام زمان (ع) چنین خواهد شد و دنیا به کمال مادی و معنوی خود خواهد رسید. چنان که اشاره شد، در احادیث رضوی به این مفهوم اشاره گردیده است: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ»[۲۵]. در مقابل، می‌بینیم چه بدبختی‌ها و فلاکت‌هایی در زمان خلافت حاکمان ستمکار بر سر مردم آمد. شرح آن را می‌توان در کتب تفسیر و سیَر خواند[۲۶].[۲۷]

تفسیر قرآن، سلاحی برای تبلیغ امامت در اجتماع

از شیوه‌های امام رضا(ع) توجه بسیار به قرآن کریم بوده است. ایشان در هر سه روز یک ختم قرآن می‌کرد و می‌فرمود: «لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فِي أَقْرَبَ مِنْ ثَلَاثَةٍ تَخَتَّمْتُ وَ لَكِنِّي مَا مَرَرْتُ بِآيَةٍ قَطُّ إِلَّا فَكَّرْتُ فِيهَا وَ فِي أَيِّ شَيْ‌ءٍ أُنْزِلَتْ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ فَلِذَلِكَ صِرْتُ أَخْتِمُ فِي كُلِّ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ»[۲۸]؛ اگر بخواهم، در کمتر از سه روز هم می‌توانم ختم قرآن کنم، ولی به هر آیه‌ای که می‌گذرم در آن می‌اندیشم که در چه مورد و در چه وقت نازل شد. از این روست که هر سه روز یک بار ختم می‌کنم. محمد بن موسی رازی از پدرش روایت کرده است که روزی حضرت رضا(ع) از قرآن سخن گفت و برهان و حجت آن را بزرگ شمرد و نظم عجیب آن را که نشانه اعجاز است، بیان کرد و آن‌گاه فرمود: قرآن ریسمان محکم و عروة‌الوثقی و راه روشن خداوند است که به سوی بهشت رهبری می‌کند و از آتش می‌رهاند و گذشت زمان آن را کهنه نمی‌سازد و بر زبان‌ها ملامت نمی‌آورد؛ زیرا برای زمان خاصی قرار داده نشده است، بلکه (در همه زمان‌ها) راهنما و دلیل و برهان و حجت بر همه انسان‌هاست، باطل از پیشِ رو و از پشت سرش نمی‌آید و از سوی خدای حکیم ستوده نازل شده است[۲۹].

نکته قابل توجه درباره قرآن کریم آن است که عقل بشری را به کنه آن راهی نیست[۳۰]. این مطلب را قرآن حکیم دربارۀ خود می‌گوید. از نگاه امام رضا(ع) علم به باطن قرآن و نیز تأویل آن در نزد عترت است. ایشان در پاسخ به علی بن محمد بن جهم به این نکته توجه می‌دهد. او از ایشان پرسید: ای پسر رسول خدا، آیا شما به عصمت پیامبران اعتقاد دارید؟ فرمود: آری. پرسید: پس درباره آیه ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى[۳۱] چه می‌فرمایید؟ فرمود: وای بر تو ای علی، تقوا پیشه کن و زشتی‌ها را به پیامبران نسبت مده و کتاب خداوند را با رأی خود تأویل مکن. خداوند والا می‌فرماید: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۳۲][۳۳].

ابن بابویه نیز از امام رضا(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ فِينَا نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ فِينَا مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ»[۳۴]؛ هیچ‌کس نباید با ما اهل بیت پیامبر(ع) مقایسه شود. قرآن در خانه ما نازل شد و معدن رسالت نزد خاندان ماست.

با توجه به اهمیت این کتاب الهی، امام رضا(ع) از آن در تبلیغ امامت به بهترین گونه سود می‌برد. فردی به نام یحیی بن ضحاک سمرقندی که در خراسان در بحث علمی رقیب نداشت، با حضرت رضا(ع) به مناظره پرداخت و آن حضرت به نحوی با وی سخن فرمود که مأمون در انتهای مناظره، به امام(ع) گفت: بر روی زمین کسی نیست که بتواند مانند شما چنین استدلال محکمی بیاورد[۳۵]. امام رضا(ع) در ادامه با استشهاد به برخی آیات قرآن، مشروعیت نداشتن جریانی مثل سقیفه را اثبات کرد. در حقیقت از آیه ۳۵ از سوره یونس می‌توان چنین استدلالی داشت. در این آیه می‌خوانیم: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۳۶].

مطلب مورد استدلال در آیه شریفه این است که مخلوقات در کسب علم و حکمت و سایر کمالات دو دسته‌اند: بعضی بدون واسطه، از خزائن غیبی علم و حکمت الهی بهره‌مندند، و برخی با واسطه. اگر قرار است کسی عهده‌دار ولایت و هدایت مردم باشد، آن‌که از سرچشمه زلال هدایت نوشیده، بر آن‌که از آب جوی لبی‌تر کرده، یقیناً سزاوارتر است[۳۷]. امام رضا(ع) به وسیله قرآن شیعیان را راهنمایی می‌کرد و جایگاه واقعی امامت را یادآور می‌شد. عبدالله بن ابان که نزد امام منزلتی داشت، می‌گوید: به امام(ع) گفتم: برای من و خانواده‌ام دعا کنید. فرمود: مگر چنین نمی‌کنم؟ سوگند به خدا، اعمال شما هر شب و روز به من گزارش می‌شود. راوی گوید: این سخن برایم بزرگ آمد. در این هنگام، امام(ع) فرمود: آیا کتاب خدا را نخواندی که می‌فرماید: ﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ[۳۸]؟ به خدا سوگند، منظور از مؤمن در این آیه علی بن ابی‌طالب(ع) (یعنی مقام امامت) است (که پس از او سایر ائمه(ع) مشمول این آیه شریفه‌اند)[۳۹].[۴۰]

منابع

پانویس

  1. عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص218.
  2. عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص218.
  3. الکافی، ج1، ص199.
  4. إثبات الوصیة، ص235.
  5. بصائر الدرجات، ص37-38.
  6. بصائر الدرجات، ص194.
  7. برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج2.
  8. انصاری، محمد، شعاع نور امامت، ص۶۸.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن شعیه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸.
  10. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۷۲.
  11. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۹۶.
  12. طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۳۸.
  13. «أَلَا وَ إِنَّ أَبْغَضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ مَنْ يَقْتَدِي بِسُنَّةِ إِمَامٍ وَ لَا يَقْتَدِي بِأَعْمَالِهِ». کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۳۴؛ ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، الخصال، ص۱۸؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۸۰.
  14. «نظام» در لغت به این معنا آمده است: النِّظَامُ بِالْكَسْرِ: الخيطُ الَّذِي يُنْظَمُ بِهِ اللُّؤْلُؤ؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۳۲؛ جوهری، اسماعیل بن الصحاح، ج۵، ص۲۰۴۱؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۱۸۱.
  15. طباطبایی، سید علی، انسان کامل، ص۱۲۷.
  16. خامنه‌ای، سید علی، ولایت و حکومت، ص۲۰۸.
  17. جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، ص۱۱۹.
  18. حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۱۰۷.
  19. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲.
  20. حضرت زهرا(س) در کنار قبور شهدای احد و مزار عموی گرامی‌اش، حمزه سیدالشهدا، در پاسخ به محمود بن لبید فرمود: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ‌، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ»؛ آگاه باشید! به خدا سوگند، اگر حق را بر اهلش باقی می‌گذاردند و از عترت پیامبر خدا پیروی می‌کردند، هیچ دو نفری در امر خدا اختلاف نمی‌یافتند. نک: ابن بابویه قمی، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیره، ص١؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النص علی الأئمه الاثنی‌عشر، ص١٩٩.
  21. «تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم» سوره هود، آیه ۸۸.
  22. «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
  23. طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۳۹.
  24. حضرت زهرا(س) در روزهای بعد از رحلت پیامبر(ص) این مفهوم را بیان داشت (طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، الأمالی، ص۳۷۵؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۳۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۵۸). شاگرد ممتاز مکتب امامت، سلمان فارسی نیز همین مضمون را گفت که اگر پیروی از امیرالمؤمنین می‌نمودید، آسمان برکاتش و زمین دفینه‌هایش را بر شما ظاهر می‌ساخت. نک: کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ج۱، ص۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۹، ص۸۰.
  25. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸.
  26. نک: انصاری، محمد شعاع نور امامت، ص۶۹.
  27. حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۱۱۰.
  28. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص۷۵۸؛ ابن هشام حمیری، السیرة النبویه، ج۹، ص۱۸۳؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۷.
  29. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۳۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۴.
  30. قرآن ناطق و انسان کامل معصوم که مظهر خداوند بی‌مانند است، همچنین است؛ لذا کسی در این امر مهم با معصوم شریک نیست و در حوزه موجودات امکانی هیچ‌یک از آدمیان همتای او نیست، نک: جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، ص۴۰.
  31. «آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
  32. «در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم» سوره آل عمران، آیه ۷.
  33. ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۷۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۷۲.
  34. ابن بابویه، محمد بن علی، (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۷۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۶۹.
  35. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۵۶؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۷، ص۳۱۹.
  36. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  37. طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۳۶۶.
  38. «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
  39. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۰؛ فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، الأصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۹۰.
  40. حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۱۱۲.