بحث:جهنم در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

لفظ جهنم پنجاه و نُه بار در قرآن مجید ذکر شده و نام دیگر آن جحیم است که ۲۶ بار در قرآن مذکور است.

جحیم به معنی آتش افروخته است چنانکه «امیة بن أبی الصلت» گفته است: "اذا شبت جهنم ثم زادت - واعرض عن قوابسها الجحیم".

به عقیده بعضی از مفسرین، «سقر» نام دیگر جهنم است و برخی آن را دری از درهای جهنم می‌دانند و لفظ سقر یک بار در سوره قمر آیه ۴۸ و سه بار در سوره مدثر دیده می‌شود. در سوره قارعة به جهنم عنوان «هاویه» داده شده. قتاده و ابوصالح گفته‌اند که جهنم از آن روی هاویه نامیده شده که مردم در آن سرنگون می‌شوند.

جهنم در نظر بعضی از لغت شناسان قدیم از ریشه فارسی است و تنها دلیل آنان این است که فردوس، فارسی الاصل می‌باشد. راغب و جوالیقی و بسیاری از زبان شناسان به اعجمیت آن قائل شده‌اند و اصل آن را «جهنام» و «کهنام» ضبط کرده و منع صرف آن را به سبب اجتماع علمیت و عجمه دانسته‌اند.

سیوطی در اتقان، جهنم را عبرانی‌الاصل می‌داند. برخی هم من‌جمله احمد شاکر، مصحح و نویسنده تعلیقات بر «المعرب» جهنم را از «جهنام» ماخوذ پنداشته و «جهنام» را که در کتب لغت به معنی چاه بسیار ژرف بوده عربی الاصل می‌شناسد و می‌گوید منع صرف جهنم به سبب اجتماع علمیت و تأنیث است. جفری اصل کلمه را آرامی می‌داند که به لهجه حبشی در زبان عرب وارد شده لکن بیشتر به عبرانی بودن ریشه لغت قائلند.[۱]

مطالبی که از مندرجات قرآن مجید راجع به جهنم به دست می‌آید

  1. جهنم ساختمانی است که دارای هفت در و هر گروهی باید از یک در وارد شوند لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ[۲].
  2. جهنم دارای خزنه و مالک است. مردم از خزنه می‌خواهند که در عذابشان تخفیفی حاصل گردد ولی خزنه جهنم جواب می‌دهند که چون از پیش، پیغمبران آنان را انذار کرده‌اند و جز با تکذیب و انکار روبرو نشده‌اند از این رو درخواست تخفیف عذاب مورد ندارد. [۳]
  3. جهنم دارای درکاتی است و منافقان در پست‌ترین درکات جهنم جای دارند.[۴]
  4. اهل جهنم نه می‌میرند، نه زنده‌اند[۵]. و هر گاه پوستشان پخته شود پوست دیگری جای آن را می‌گیرد تا عذاب کامل خود را بچشند[۶]
  5. کسانی که طلا و نقره می‌اندوزند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند طلا و نقره را در آتش جهنم می‌گذارند و با آن پیشانی و پهلو و پشت ثروتمند ناجوانمرد را با آن داغ مینهند.[۷]
  6. هیزم جهنم سنگی و آدمی است [۸]
  7. بر دوزخ نوزده فرشته غلاظ و شداد موکلند[۹]. این فرشتگان در سوره علق آیه ۱۸ زبانیه نامیده شده‌اند و اهل لغت در مفرد آن اختلاف دارند.
  8. با هرگناهکاری که به جهنم برده می‌شود سائق و گواهی همراه است. [۱۰]
  9. هر چه در جهنم می‌ریزند جهنم طعمه بیشتری می‌خواهد و هَلْ مِنْ مَزِيدٍ[۱۱]
  10. جهنم را در روز قیامت احضار می‌کنند[۱۲] در تفسیر صافی ضمن تفسیر این آیه از قمی حدیثی نقل شده است که به موجب آن از پیغمبر راجع به معنی این آیه پرسیده‌اند. حضرت رسول فرموده است که جهنم را در عرصه قیامت می‌آورند در حالی که هزار مهار دارد و هر مهار را هزار فرشته در دست گرفته‌اند و چون وارد عرصه می‌شود گردونه‌ای از آن بیرون می‌آید و بر آن، صراط را که دارای سه قنطره است و از مو باریک‌تر و از دم شمشیر برنده‌تر می‌باشد می‌گذرانند. روی یک قنطره امانت و رحمت روی قنطره دیگر نماز نوشته شده و بر قنطره سوم نوشته شده است (رب العالمین لا اله غیره). غزالی در کتاب الدرة الفاخره در تفسیر این آیه نوشته است که چون در روز قیامت فرمان احضار جهنم صادر می‌شود. جهنم بر خود می‌لرزد زیرا می‌پندارد که می‌خواهند او را عذاب کنند اما فرشتگان به او می‌گویند به وسیله تو، آدمیان معذب خواهند شد پس جهنم بر چهار پا میایستد و به هر پای آن هفتادو دو هزار حلقه پیوسته است و هر حلقه به دست دو هزار شیطان است. جهنم مویه کنان وناله کنان پیش می‌آید، چون به اندازه هزار سال به عرصه محشر فاصله دارد خود را از چنگ شیاطین می‌رهاند و می‌خواهد خود را در میان مردم افکند، اما چون رسیدگی به حساب اعمال مردم در پیش است، جهنم را از پیشروی باز می‌دارند.
  11. در آخرین طبقه جهنم درخت زقوم روئیده است که شکوفه آن گوئی سر شیاطین است [۱۳]
  12. خوراک اهل جهنم غسلیم و نوشابه ایشان حمیم است[۱۴]
  13. بعضی در عذاب، مخلد خواهند بود تا وقتی که آسمان و زمین برپا است عذاب خواهند کشید مگر اینکه خدا بخواهد[۱۵].[۱۶]

جهنم در نظر حکما و عرفا

حکما می‌گویند که چون ارواح شریران از بدن‌های ایشان مفارقت می‌کند تمایلات پست و شهوات هنوز از آن ارواح زدوده نشده است ولی به وسیله جدائی از بدن وسیله ارضاء شهوات و تمایلات در اختیار ایشان نیست و از این رو رنج می‌برند و مناسب با نوع و مقدار تمایلات پست خویش عذاب می‌کشند. در تأویلات عبدالرزاق لاهیجی نوزده فرشته‌ای که به موجب سوره مدثر موکل دوزخ‌اند به نوزده قوۀ نباتی و حیوانی که در انسان موجود است تأویل شده است. عرفا جهنم را حرمان از لقای حق می‌پندارند و هجران معشوق را سخت‌ترین شکنجه و عذاب می‌شناسند.

در دعای کمیل مسطور است «صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ».

اما غزالی معتقداست صراط عبارت است از راه اعتدال که میان افراط و تفریط واقع است و از موی باریک‌تر و از شمشیر برنده‌تر تواند بود زیرا تشخیص اعتدال و سلوک آن بسی دشوار است و دقت نظر و ثبات قدم و ملکه تقوی می‌خواهد.

ابوالحسن اشعری بر خلاف معتزله و قدریه به خلود عذاب معتقد نیست و به آیاتی از قرآن و احادیث استناد جسته معتقد است که همه گناهکاران در آخر، مشمول عفو و رحمت الهی خواهند شد.[۱۷]

جهنم در نظر ملل دیگر

مردم قرون وسطی وسیله تصفیۀ ارواح را «سن براندانSaint branden» می‌نامیدند و آن را به صورت حیوانی عجیب الخلقه تصور می‌کردند (شاید داستان مار غاشیه ناشی از این فکر بوده یا منشأ چنین فکری شده باشد).

در نظر یونانیان، دوزخ از چند دایره متحدالمرکز به شکل قیف ترکیب یافته و در قرون وسطی Danté نقاش معروف جهنم را به این صورت نقاشی کرده و درجات عذاب و درکات جهنم را در اثر خویش مشخص ساخته است.

آشوری‌ها هم به دوزخ معتقد بوده‌اند و در افسانه‌های مربوط به اشتار دوزخ را به صورت بنائی دارای هفت در وصف کرده‌اند.

مردم بابل معتقد بودند که ارواح همه مردگان به زیر زمین می‌روند و در آنجا گرفتار عذابند و یونانیان هم به ظلمت زیر زمین عقیده داشتند. حفاحیستوس خداوند صنعت در زیر زمین جای داشت.

زردشتیان به موجب کتاب «دین کرت» معتقد بودند که برای رسیدن به بهشت آن مسکن بهین که پر بوی و درخشان است باید از «چینود» یا پل صراط بگذرند و چینود مرکب است از چین ووتر به معنی گذر. اصطلاح جهنم و هاویه در میان یهود معمول است ولی مفهوم آن نزد ایشان درست مشخص نیست.

جهنم در زبان عبری به معنی چاه عمیق است. شاید تصور چاه «ویل» ناشی از معنی این لغت باشد «هنوم» به موجب تورات دره‌ای در جنوب اورشلیم بوده که مشرکان قربانی‌های خود را برای بت مولک یا مولاش در آن دره از آتش می‌گذرانیده‌اند و «آحاز» و «منسی» فرزندان خود را در این وادی از آتش گذراندند. بعد از آن این دره محل آلودگی‌ها شده و در نزد یهود شوم و منفور گردیده و نام جهنم از آن مشتق شده است. در نظر یهود جهنم جایی است ظلمانی در زیر زمین که ارواح شریران در آنجا به سر می‌برند.

هاویه نیز که ترجمه لفظ عبری شیول است جائی گود و ظلمانی است که گاهی محل همه ارواح و گاهی محل ارواح شریران شمرده می‌شود و به موجب کتاب اعمال رسولان، مسیح سه روز در هاویه مسکن گزیده است.

یونانیان، دوزخ را گاهی محلی در زیر زمین و گاه محلی در شبه جزیره‌ای خاص می‌پنداشتند و معتقد بودند که چهار شط به نام استیکس(styx) و کوسیت (cocite) و آشه‌رون(acheron) و پیریفلژتن (pyriphlegetno) بر گرد دوزخ جاری است و مجرای این چهار شط دوائر متحدالمرکزی تشکیل می‌دهد.

تا قرن پنجم پیش از میلاد یونانیان، جهنم یا «این فرنوس» را محل ارواح همه مردگان می‌دانستند و می‌‌گفتند خدای مرگ (hades) بر این سرزمین حکومت دارد.

در قرن پنجم پیش از میلاد مینوس و رادامانت و آک عقیده تازه‌ای اظهار داشتند بنا بر نظر ایشان جهنم محل ارواح گناهکاران است و سگی بر در جهنم پاس می‌دهد تا از خروج ارواح گناهکاران مانع گردد.

در مذهب کاتولیک جهنم محل عذاب و شکنجه ارواح است و دو نوع عذاب در آن اجراء می‌گردد: یکی حرمان از دیدار و لقای حق و دیگر عذاب و شکنجه‌های حسی.

در داستان بابلی اشتار، از مایعی گفتگو شده است به نام هلرگوم و ممکن است ریشه لفظ زقوم همین لفظ بابلی باشد.[۱۸]

پانویس

  1. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 284-285.
  2. «که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.
  3. سوره زمر آیات ۷۰ تا ۷۲.
  4. سوره نساء آیه ۱۴۵.
  5. سوره اعلی آیه ۱۱
  6. سوره نساء آیه ۵۶
  7. سوره توبه آیه ۳۵
  8. سوره بقره آیه ۲۴.
  9. سوره تحریم آیه ۶ و سوره مدثر آیه ۳۰
  10. سورة ق آیه ۲۱.
  11. «(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ می‌گوییم: سیر شدی؟ و می‌گوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.
  12. سوره فجر آیه ۲۴.
  13. سوره صافات آیه ۶۲ تا ۶۵.
  14. سورة الحاقة - آیه ۳۶.
  15. سورة هود آیتین ۱۰۶ و ۱۰۷
  16. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص284-286.
  17. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 287.
  18. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 287-289.

منابع