بنی ملیح بن عمرو

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نسب این قوم

این طایفه، از اعراب قحطانی و از شاخه‌های قبیله بزرگ ازد هستند که نسب از مُلَیح بن عمرو بن ربیعة (لحی) بن حارثة بن عمرو بن عامر بن حارثة بن إمریءالقیس بن ثَعلبة بن مازن بن ازد می‌برند[۱]. مادر ملیح را زنی از قبیله بنی اسد به نام تماضر بنت حارث بن ثعلبة بن دودان بن أسد گفته‌اند[۲]. ملیح بن عمرو از همسر قریشی‌اش حيّة بنت تيم بن مرّة بن كعب بن لؤيّ بن غالب بن فهر، صاحب فرزندانی به نام‌های سعد و غنم شد[۳] که همراه با دیگر فرزندانشان، طایفه «بنی ملیح» را بنیان نهادند. این طایفه نیز، چونان دیگر فرزندان رَبیعه و أَفصی پسران حارثة بن عمرو بن عامر[۴]، بواسطه سکونت در تهامه و عدم همراهی با سایر تیره‌های ازد که به قصد سکونت در شام، به آن سو حرکت کرده بودند، در کنار قبایل منتسب به ایشان یعنی: کعب، فتح، سعد، عوف و عدىّ فرزندان عمرو بن ربیعة بن حارثة بن عمرو بن عامر همراه با أسلم و ملکان دو فرزند افصی بن حارثة بن عمرو بن عامر، جملگی «خزاعی» خوانده شده‌اند[۵].[۶]

مساکن و منازل بنی ملیح

این قوم، همراه با قبیله مادری خود خزاعه، پیش از اسلام، در حجاز، به‌ویژه مکه و اطراف آن می‌زیستند[۷]، اما پس از ظهور اسلام، برخی از آنان علاوه بر این مناطق، به مناطق مفتوحه از جمله بصره کوچ کردند[۸] و در آنجا رحل اقامت افکندند. از موضعی موسوم به «قصر بنی خلف»، به عنوان مهمترین مکان اجتماع این قوم در این شهر و محل سکونت خاندان بنی خلف بن اسعد یاد شده است[۹].[۱۰]

تاریخ جاهلی بنی مُلَیح بن عمرو

از تاریخ جاهلی بنی ملیح جز اندکی، آگاهی چندانی نداریم. با این وجود، اخبار معدود و پراکنده‌ای که از ایشان در این دوره زمانی در دست است، را می‌توان در دو بخش «ادیان جاهلی» و «احلاف و پیمان‌های جاهلی»، مورد بحث و بررسی قرار داد:

ادیان جاهلی این قوم

از دیدگاه اعتقادی آنچه به نظر می‌رسد این است که بنی ملیح بن عمرو نیز بمانند بسیاری دیگر از اعراب دوران جاهلی، بت‌ها را معبود خویش ساخته بودند و به پرستش آنها اشتغال داشتند. آنان علاوه بر بت‌پرستی، پرستش جن را نیز جزئی از عقاید دوران جاهلی خود قرار داده بودند؛ آن‌سان که برخی، نزول آیه شریفه: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَٱدْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا۟ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَـٰدِقِينَ[۱۱] را در شأن آنها دانسته‌اند[۱۲].[۱۳]

احلاف و پیمان‌های جاهلی بنی ملیح

با وجود آنکه نبرد بر سر آب و خاک و نیز مقتضیات منافع قبیلگی -که غالباً خالی از تعصبات، طمع‌ورزی‌ها و غرض‌ورزی‌های جاهلی نبود،- بسان دیگر قبایل جاهلی، بخشی بزرگ از تاریخ جاهلی قبایل از جمله فرزندان خزاعه را به خود اختصاص داده بود، لکن، از فرزندان ملیح بن عمرو و حضور مستقیم آنها در تنازعات و کشمکش‌های نظامی آن دوران، خبری به دست نیامده است. آنچه هست، اخبار جسته و گریخته‌ای است از احلاف و پیمان‌های جاهلی این قوم، که برخی منابع، مختصر بدان اشاره کرده‌اند. ضرورت شیوة زندگی و لزوم دفع تهدیدها در جزیرة العرب، قبایل را وادار می‌کرد تا برای رسیدن به اهداف امنیتی و دفاعی خود، با دیگر قبایل هم‌پیمان شوند. این روابط جنگی، معمولاً به صورت موقت و ناپایدار بود و گاه وجود دشمن مشترک یا قوی‌تر به این رابطهٔ دوستانه و هم‌پیمانی کمک می‌کرد. طایفه بنی ملیح هم، چونان دیگر قبایل عرب از این قاعده مستثنی نبود، از این‌رو، آنان در قرن شش میلادی، در راستای تحکیم قدرت خود در مکه، پیمان‌های حلفی با قریش برقرار نمودند که از جمله آن می‌توان به پیمان آل عاصم از بنی سعد بن بیاضة بن سبیع -از شاخه‌های بنی ملیح- با آل سباع بن عبدالعزی غبشانی –از خاندان‌ها و بیوتات قریش- اشاره کرد[۱۴]. علاوه بر احلاف، ازدواج‌های جاهلی هم، از دیگر مؤلفه‌های مهم اجتماعی بودند که در واقع کارکردی مشابه پیمان‌های میان قبیلگی داشتند و پشتوانه‌ای برای استحکام روابط فیما بین قبائل، محسوب می‌شدند، به گونه‌ای که می‌توان این ازدواج‌ها را به عنوان عاملی مهم در فراهم‌سازی زمینه‌هاى امنیت و آسایش خاطر آنان، در دستیابی به اهداف مدنظر، مورد توجه قرار داد. بنی ملیح در کنار دیگر طوایف بنی خزاعه، در جهت رفع تهدیدها و خطرات، و نيز، پشتوانه‌سازی برای قبيله خود، كوشيدند تا با برقراري پيوندهاي سببي با ديگر تيره‌ها و قبايل حجاز همچون قريش، به استوارسازي جايگاه خود در ميان قبايل منطقه بپردازند. چندان که ازدواج‌های متعددی که بین بنی ملیحی‌ها و منسوبان قبیله قریش انجام گرفت، خود، می‌تواند دلیلی دیگر برگستردگی تعاملات و بده بستان‌های سیاسی آنان با این قبیله باشد. ازدواج جمل بنت مالک بن فصیّه (قصیّه) –از جدّات رسول مکرم اسلام(ص)-[۱۵] با زهرة بن کلاب قریشی از جمله این موارد است[۱۶]. پیمان‌های سببی حبی بنت قیس بن ضبیس با عمرو بن عبدشمس بن عبدود فهری[۱۷] و امیمه[۱۸] یا امینه[۱۹] و به قولی همینه[۲۰] بنت خلف بن اسعد خزاعیه -عمه طلحة الطلحات- با خالد بن سعید بن عاص هم، از دیگر ازدواج‌های گزارش شده این قوم است. ضمن این که ام‌حرمله بنت عبدالاسود بن جذیمه هم، از دیگر زنان بنی ملیح بود که با مردی از قریش به نام جهم بن قیس ازدواج کرد[۲۱].[۲۲]

منابع

پانویس

  1. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۰؛ ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ص۴۱؛ ابن اثیر، اللباب في تهذيب الأنساب، ج۳، ص۲۵۴؛ نويري، نهايه الارب في فنون الادب، ج۲، ص۳۱۸. برخی علما، آنان را در شمار طوایف مضری (از قبایل عدنانی) و از فرزندان مليح بن عمرو بن عامر بن قُمعَة بن الياس بن مضر بن نِزِار بن مَعدِ بن عَدنان گفته‌اند. (ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۸)
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۰.
  3. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۵۲؛ صحاري، الأنساب، ج‌۲، ص۵۹۹.
  4. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۳۹؛ قلقشندی، نهایه الارب فی معرفة الانساب العرب، ص۲۴۴.
  5. فاسی، شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، ج‌۲، ص۷۶. نیز ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۵۶؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۰؛ ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۸۴.
  6. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  7. ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۰.
  8. ر.ک: ابن درید، الاشتقاق، ص۴۷۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۵، ص۳۱؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۴۰۰-۴۰۱.
  9. ابن درید، الاشتقاق، ص۴۷۵؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۵۶.
  10. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  11. «بی‌گمان کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید بندگانی چون خود شمایند؛ بخوانیدشان! پس اگر راست می‌گویید باید به شما پاسخ دهند» سوره اعراف، آیه ۱۹۴.
  12. ابن‌کلبی، الاصنام، ص۳۴.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  14. ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۲۳۴.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۰۱.
  16. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۰؛ زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش، ج۲، ص۵۲۴؛ مصعب زبیری، نسب قریش، ص۲۵۷.
  17. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۳، ص۴۴.
  18. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۹؛ تقي الدين مقريزي، إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‌، ج۹، ص۱۰۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۲۶.
  19. دار قطنی، المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۴۸؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۷، ص۲۹۱. نیز ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۲۶.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲۳.
  21. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۳۲؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۲، ص۷. در کتاب الطبقات الکبری، نام و نسب او «حرمله بنت عبد بن اسود بن جذیمه» ذکر گردیده است که به نظر اشتباه در استنساخ یا اشتباه چاپی است. (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲۳)
  22. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.