نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Ranjbar(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۱ توسط Ranjbar(بحث | مشارکتها)
آثار و برکاتظهور امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«احیای صراطنعمت داده شدگان: در سوره مبارکه حمد دعایی هست و ما هر روز چند بار از خدای سبحان میخواهیم که ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾[۱]. صراط مستقیم، همان راهی است که پویندگان آن نعمت دادهشدگاناند و ما نیز از خدای والا خواستار طی همین راه هستیم. سوره مبارکه نساء بارزترین مصادیق نعمت دادهشدگان را چنین معرفی میکند: ﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا﴾[۲]. هنگامی که مشخص شد که نعمت داده شدگان کیاناند، حقیقتصراط مستقیم نیز شناخته خواهد شد. پیمودن طریق نعمت دادهشدگان لوازمی دارد که برای پیوستن به صف آنها میباید آن لوازم نیز تحصیل شود که "پشتیبان مجرمان نبودن" یکی از آنهاست. پوینده مسیر نعمت دادهشدگان میداند که به پاسداشت نعمتهای الهی نباید پشتوانه یا پشتیبان مجرمان باشد، آنگونه که کلیم الهی موسی (ع) که خود از نعمتدادهشدگان بود، به خدای سبحان عرض میکند: ﴿رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ﴾[۳]. آنگاه که وجود مبارک ولی عصر (ع) ظهور کنند، تمام این راهها احیا میشود و در پرتو این نعمت بزرگ، پویندگان این طریق از اینکه به هر شکلی پشتیبان و پشتوانه مجرمان باشند در امان خواهند بود، چرا که بر اثر این نعمت با تمام توان خود در جهت احیای حق و اماته باطلقیام میکنند. چنین کسانی به هیچگونه پشتیبان مجرمان نخواهند بود، زیرا پشتیبانی از مجرمان تنها بدان معنی نیست که در صف آنها حضور یافته و آنان را پشتیبانی کنند، بلکه سکوت و بیطرفی در جایی که نتیجهای جز انکار یا تضعیف حق و قوت یافتن باطل ندارد، خود از مصادیق پشتیبانی از مجرمان است، همانطور که برخی محدثان از وجود گرامی حضرت خاتمالانبیاء (ص) نقل کردهاند: "إِنَّ الساكت عَنِ الْحَقِّ شَيْطَانٍ أَخْرَسَ "[۴]؛ آنکه رواج باطل را در جامعهای مشاهده کند و بتواند با بیان یا با قلم، حق را اظهار کند ولی نکند، شیطانی دهان بسته است که سخن نمیگوید.
ظهور، نقطه عطف تاریخ:بیشک، ظهورحضرت ولی عصر (ع) نه تنها آغاز دوران درخشان تاریخ بلکه نقطه عطف تاریخبشر است، همانگونه که وجود مبارک امیر مؤمنان علی (ع) ظهور آن حضرت را چنانچه قبلاً بیان شد با چنین ویژگیای معرفی میکند:" يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ"[۵]. شاید اصطلاح "نقطه عطف" که امروزه بسیار به کار میرود، برگرفته از همین بیان نورانی باشد. اگر مسیر حرکت جوامع انسانی همچون خطی باشد که در مسیر خود ناگزیر رو به سویی دارد و به سمت غایت و مطلوبی در حرکت است و حوادث اساسی در تاریخ زندگی بشر را هم که هر از گاهی به وقوع میپیوندد، بسان نقاطی برجسته بر روی آن در نظر گیریم، خواهیم دید که برخی حوادث (صرف نظر از بار ارزشی آنها) مسیر حرکت جامعهبشریت را تغییر داده و قافله انسانی را به سمت و سویی دیگر جهت بخشیدهاند؛ گوئیا این خط را به سَمت قبلهای که خاص آنهاست خم کرده و از مسیر قبلی برگرداندهاند. اینگونه حوادث مهم و اثرگذار را "نقطه عطف" مینامند. هر نقطه عطفی، جهتی و گسترهای خاص خود دارد. گاهی جهت و عطفِ این نقاط، بازگرداندن مسیر جامعه انسانی از "عدل" به "ظلم" و "علم" به "جهل" است. چنین نقطه عطفی، جز به سقوط جامعه بشر نمیانجامد. کسانی که چنین نقاط عطفی در جوامع ایجاد میکنند، یا اساساً وحی را انکار میکنند و به کناری مینهند؛ یا آن را بر اندیشه خام خود عطف کرده و "باوری بیبنیان" را به نام دین به جامعه ارائه میدهند و مصداق کسانی میشوند که ﴿يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ﴾[۶]. اینان، هدایت را بر هوس و کلامخدای سبحان را بررأی خود عطف میکنند و از آنجا که معطوف همواره تابع معطوف علیه و فرع بر اوست، رأی خویش را اصل پنداشته و کلام الهی را بر محور زعم خویش تأویل میکنند. در برابر این گروه، انبیای الهی و امامان معصوم و برخی از شاگردان آنان نیز تأثیراتی عمیق و حیاتبخش در تاریخبشر داشته و جریان حرکت جوامع انسانی را از انحطاط و تیرگی به سوی نور و رستگاری معطوف کردهاند. این نقاط درخشان تاریخ، گرچه در سمت و سو بخشیدن به جوامع انسانی به سوی قبلهای واحد همداستان بودهاند، دامنه تأثیرشان در گوشهای از زمین و زاویهای از زمان متفاوت بوده است. ظهور وجود مبارک امام عصر (ع) همان نقطه عطفِ جهانشمولی است که جریان جامعه بشر را در گسترهای به وسعت تمامی زمین و تمامیت زمان خود، به سوی هدایت و تعالی معطوف میدارد. از آنجا که دو جنبه علم و عمل یا اندیشه و انگیزه، تأمینکننده تمام فراز و فرودهای جوامع انسانی است، وجود مبارک امام عصر (ع) در هر دو جنبه تأثیری شگرف مینهد و نقطه عطفی نهایی میآفریند: در بُعد اندیشه و علم، آن حضرت با اثاره عقولبشر، حس و خیال و وهم را تحت فرمانرواییعقل و عقل را نیز به خدمت وحی درمیآورد و به نورکلام الهیهدایت میکند؛ بدینسان تمامی مجاری ادراکی جامعه را به حق معطوف میکند و به تعالی میرساند. در بعد انگیزه یا عمل نیز گرایشها و گریزها، جذبها و دفعها، شهوتها و غضبها را تحت اراده و اداره عقل عملی میبرد و آنگاه عقل عملی را به رهبریوحی تکمیل و تتمیم میسازد و بدینسان هر کجراههای را بر راه مستقیم نور و هدایت منعطف میکند و بدینگونه جهانیترین نقطه عطف عالم بشر را شکل میدهد؛ نقطه عطفی که هوای نفس را بر هدایت و آرای بشر را بر محور وحی برمیگرداند و سعادتجامعه بشر را تأمین میکند.
ظهور، روز ثمر دادن جامعه بشر:جامعه بشر در مسیر تکامل و رشد خود هر روز به موفقیتی تازه دست مییابد؛ اما این پیشرفتها یا در حوزه انسانیتانسان نیست مانند رشد صنعتی؛ یا تنها یک جنبه از انسان را متکامل میسازد، حال آنکه درخت جامعه بشر آنگاه به بار خواهد نشست که هم در بُعد اندیشه، رأی صائبی داشته باشد و هم در حوزه انگیزه، بر محور حق و عدالت عمل کند و چنین کمالی که حقیقت حیات انسانی را تأمین میکند، جز در پرتو خورشیدوحی و نبوت و شعاع درخشان ولایت و امامت به دست نخواهد آمد. همانطور که زمین با نورخورشید از تیرگی و تاریکی رهایی مییابد و حیاتش مرهون آن است، زمینه قلوبانسانها نیز نیازمند بارقهای الهی است، تا جهل و تیرگی را از آن بزداید و دلها را به نورهدایت روشن سازد و ظلم و تباهی در سرحد عدم قرار گیرد و پرچمعدل و احسان در اوج به اهتزاز درآید و پندارهای باطل به اشراق اندیشههای برآمده از خورشیدهدایت الهی مضمحل گردند. چنین میوه شیرینی، محصول ظهورولی الله اعظم (ع) است که آفات اندیشه و انگیزه را از جامعه بشر دور ساخته و گنجهای پنهانعقل را اثاره میکند و زمینههای مرده را زنده میگرداند. با ظهورش هر آتشی که جنگافروزان ضد بشر برمیافروزند خاموش میشود: ﴿كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ﴾[۷] و تبلور فروغ الهی از گزند زبان دردزای بدخواهان مصون میگردد: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۸] و نور الهی زمینه حیات آدمیان را روشن خواهد کرد: ﴿وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾[۹].
ظهور، جلوه منت الهی: منت، چنانچه گذشت همان نعمت سنگین الهی است که خدای سبحان به بندگان خاص خود ارزانی میدارد؛ نعمتی بس سنگین که جز خاصان درگاه حق دیگران توان حمل آن را ندارند؛ نعمتی نه مانند سایر نعمتها، چرا که سایر نعمتها گرچه به وسعت آسمان و پهنای زمین باشند، ناپایدارند زیرا روزی بساطشان در هم خواهد پیچید و شیء ناپایدار درخور تکریم الهی نیست، تا از آن به "منت" یاد کند. آفتاب با همه تابشش روزی فرسوده خواهد شد و قانون ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[۱۰] براو حکومت خواهد کرد؛ ماه با تمام جلوهاش روزی محکومِ ﴿وَخَسَفَ الْقَمَرُ﴾[۱۱] خواهد شد؛ آنچه روزی روشن است و روزی تاریک میشود، شایسته آن نیست که "منت" نام گیرد؛ "منت" آن نعمتی است که افول نمیپذیرد و محکوم زوال نیست و هیچ کسوف و خسوفی را برنمیتابد و هیچ عاملی توان فسرده کردن سراج منیرش را ندارد. خدای سبحاننبوتنبی اعظم (ص) را چنین نعمتی میخواند و آن را منتی بر مسلمانان میشمارد: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ﴾[۱۲]. نبوت و رسالت آن وجود مبارک، چراغ روشنی است که هیچ کس را یارای خاموش کردنش نیست، همانگونه که زینب کبرا (س) در شام به دستگاه فاسد اموی خطاب کرد: " لَا تَمْحُو ذَكَرْنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا"[۱۳]؛ هر کار که از شما برمیآید انجام دهید، ممکن نیست بتوانید نورنبوت، رسالت و وحی را خاموش سازید چون نور ایزدفروز دین، نه تنها خاموش شدنی نیست، در نهایت، هر نوری را مقهور نور خویش خواهد کرد: ﴿وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۱۴]. امامت نیز که جز فروغ مستمر نبوت نیست از منتهای الهی بر بندگان است و ظهور تام چنین نعمت عظیمی، هنگامی است که خورشیدجمالمهدی موجود موعود از پس ابر غیبت به در میآید و عالم را روشنی میبخشد: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۱۵]»[۱۶].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
یک نوع امتیاز همانند امتیاز وجود پیامبر و بودن انسان در عصر ایشان و دیگر امامان است. اگر ما در عصر آن حضرات بودیم چه آثار و برکاتی بر ما مترتب میشد که الآن نیست، آن آثار و برکات بر انسانِ در عصر ظهور نیز مترتب میگردد.
یک سری امتیازات دیگری است که مخصوص عصر ظهورحضرت مهدی (ع) است. عصر ظهورحضرت عصری است که بهشت واقعی برای مردم در روی زمین تحقق یافته و عصر طلایی به حساب میآید، عصری که حتی برای پیامبر (ص) نیز فراهم نشد، از همه جهت شرایط برای یک زندگی ایده آل فراهم است، عصری که در هیچ یک از نقاط عالم ظلم و تعدّی نخواهد بود... و این امتیاز و اثر بسیار عالی است که انسان میتواند کسب کند»[۱۷].
رضایت و خشنودی همگانی است. رسول اکرم (ص) میفرمایند: ساکنان آسمان، مردمزمین، پرندگان هوا، درندگان صحراها و ماهیان دریاها -همه و همه- از او خشنود خواهند شد[۲۰].
فقر و بینوایی ریشهکن خواهد شد. در پرتو عدالتحضرت بقیة الله(ع)، عموم مردم بینیاز خواهند شد. چنانچه در حدیث آمده است: زمانی برای مردم پیش میآید که انسان صدقات از طلا را با خود برمیدارد؛ تا آنها را در راه خداانفاق کند، ولی نیازمندی را پیدا نمیکند که این صدقه را قبول نماید[۲۱].
همه مردم در امنیت به سر خواهند برد؛ چنانچه امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: دشمنی از دلها زدوده میشود؛ درندگان و چهارپایان با یکدیگر سازش میکنند، یک زن طبقی بر سر گذارده از عراق تا شام (از شرق تا غرب) تنها سفر میکند، همهجا قدم بر سرزمین سبز و خرم میگذارد، در حالی که درندهای او را نمیآزارد و دچار ترس و وحشت نمیشود[۲۲].
برکات آسمانی نازل میشود. چنانچه در حدیث آمده است: زمین چیزی از بذرهای خود را نگه نمیدارد، جز اینکه آن را بیرون میفرستد و آسمان چیزی از باران رحمتش را نگه نمیدارد جز اینکه سیلآسا بر بندگان خود فرو میریزد[۲۳].
همگی در رفاه به سر میبرند. رسول خدا (ص) فرمودند: امّت من در زمان حضرت مهدی (ع) آنچنان متنعم میشوند که هرگز چنین بهرهمند نشدهاند[۲۴].
زمین گنجهای پنهان خود را آشکار میکند. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه میفرماید: در آن زمان چهارپایان در امان هستند و درندگان با هم سازش میکنند. زمین پارههای جگرش (گنجهای پنهان و باارزش خود) را بیرون میریزد. . . پارههای جگر زمین ستونهایی از طلا و نقره است[۲۵].
دامها و چهارپایان زیاد میشوند. چنانکه در روایتی از پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است: مهدی (ع) خارج میشود، خداوندباران رحمتش را میفرستد، زمین گیاهش را میرویاند، و دام در جهان زیاد میشود. او ثروت را بهطور مساوی تقسیم میکند و امتاسلام بزرگ و شکوهمند میگردد[۲۶].
رفع مزاحمتها و ایجاد آسایش برای عموم مردم است. چنانچه امام محمد باقر (ع) میفرمایند: مهدی (ع) راههای اصلی را توسعه میدهد، بالکنهایی را که به خارج جادهها آمده و از دیگران سلب آزادی کرده است و ناودانهایی را که به کوچهها میریزد، از بین میبرد[۲۷].
پردههای ظلمت کنار میرود. امام صادق (ع) در اینباره میفرمایند: وقتی قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش نورانی میشود، و مردم از نورخورشید بینیاز میشوند و شب و روز یکی میشوند و تاریکی از بین میرود[۲۸].
«"تألیف قلوب" بهمعنای جمع کردن دلها و متحد ساختن قلبهاست. بیشتر مردم یکی از دو حال را دارند، یا صلاح واقعی خود را تشخیص نمیدهند، لذا به اموری که به ضرر آنها است تن میدهند و یا اینکه مصلحت را تشخیص میدهند، ولی به خاطر منافع دنیوی به آن رضایت ندارند. یگانه کسی که بین این دو حالت را جمع میکند و اتحاد میبخشد، امام عصر (ع) است؛ لذا در دعای ندبه میخوانیم: "أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلَاحِ وَ الرِّضَا"؛ کجاست آنکه میان پراکندگی، صلاح و رضا را جمع کند؟ و در دعای امیر المؤمنین (ع) درباره آن حضرت آمده: "و پراکندگی امت را با او جمع فرما". و در حدیثی آمده: "به وسیله او میان دلهای مختلف و پراکنده، الفت و اتّحاد داده میشود"[۳۱]. و از امام صادق (ع) روایت شده که: "خداوند به وسیله آن حضرت، بین دلهای پراکنده و مخالف یکدیگر، ائتلاف میبخشد"[۳۲]»[۳۳].
«در روایات مختلفی آمده است که حضرت مهدی (ع)، هنگام ظهور، با کشیدن دست خود بر سر بندگان، عقول آنها را کامل میکند، قلبهایشان را از پاره آهن محکمتر کرده و کینه و عداوت را از دلهایشان میزداید[۳۴]. در حدیث دیگری آمده است: حضرت اگر دستش را به سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، ان را از ریشه بیرون میآورد[۳۵]»[۳۶].
«از روایات فهمیده میشود که قیامحضرت مهدی (ع) موجب خرسندی اهل زمین و آسمان و حتی مردگان میشود. رسول خدا (ص) میفرمایند: همه اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات درنده و ماهیان دریا، از ظهورحضرت مهدی (ع) شاد و خرسند میشوند[۳۷]. حضرت علی (ع) میفرمایند: هنگامی که حضرت مهدی (ع) ظهور میکند، نام مبارکش بر سر زبانها خواهد بود و وجود مردم سرشار از عشق به مهدی است، بهگونهای که جز نام او، هیچ نامی در یاد و زبان آنان نیست و با دوستی او روح خود را سیراب میکنند[۳۸]. حضرت رضا (ع) درباره گشایشپس از ظهور میفرمایند: در آن هنگام گشایشی بر مردم میرسد، بهطوری که مردگان آرزوی زندگی دوباره میکنند[۳۹]. امام صادق (ع) نیز درباره پس از ظهورحضرت میفرمایند: هیچ مؤمنی در قبر نمیماند، مگر آنکه آن شادی و سرور در قبرش وارد میشود؛ بهگونهای که مردگان به دیدار یکدیگر میروند و ظهور حضرتش را به همدیگر تبریک میگویند[۴۰]»[۴۱].