بحث:ابعاد فکری و اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
نویسنده: آقای ظرافتی
پاسخ تفصیلی
جایگاه فکر و اعتقاد در ظهور
- فکر زیربنای اعمال و رفتار انسان است و باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ میکند. درواقع تربیت انسانها و رها ساختن آنان از جهل و نادانی و عرضۀ حقایق اسلام به روان حقجوی آدمیان، از برترین رسالتهای انبیاء و أولیاء بوده است. چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾[۱]. فردی که به امام زمان (ع) معتقد است در واقع در جریان انتظار خود تحت تربیت ولی عصر (ع) است. این امر در طهارت فکری و عقلی او رشد چشمگیری دارد.
- در این خصوص از باب نمونه به روایاتی چند اشاره مینماییم:
- امام باقر (ع) فرمودند: «چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان گذارد و عقولشان را متمرکز سازد. و عقلهایشان کامل شود»[۲].
- همچنین فرمودند: «در زمان مهدی (ع) به شما حکمت بیاموزند»[۳].
- امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «دست خدا را بر سر بندگان میگذارد آن وقت دل مؤمن از آهن سختتر باشد و خدا او را قوت چهل مرد عطا میفرماید»[۴].
- امام سجاد (ع) فرمودند: «مردم زمان غیبت بر همۀ زمانها برتری دارند، زیرا خداوند به ایشان به اندازهای عقل و فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزلۀ مشاهده و عیان است»[۵].
- روایات فوق ناظر بر این است:
- حضرت مهدی (ع) هنگامی که دست خود را بر سر بندگان بگذارد عقل آنها جمع و حلم آنها کامل میگردد. بعضی بر این نظرند: دست بر سر بندگان کشیدن نمادی است از سرپرستی، یعنی: هنگامی که حضرت بر مردم ریاست پیدا کند، با سرپرستی عاقلانۀ حضرت، افراد نیز عقلشان کامل و جهلشان ضایع میگردد. بعضی نیز گویند با تهدید هواها و طغیانها منتظر تحت تربیت حضرت مهدی (ع) قرار گرفته و آیات قرآن مستقیماً در هدایت و پرورش عقلی او تأثیر میگذارد[۶].
- در دوران ظهور حضرت انحرافات دینی و جهل مردم زایل خواهد گردید و از این طریق به برکت حضرت مهدی (ع) قدرت هر مردی برابر قدرت چهل مرد خواهد بود[۷].
- منتظرین به فضل پروردگار صاحب عقل کاملتری خواهند بود. شاید عامل این رشد عقلی همان خودسازی شیعه باشد. شیعه برای زمینهسازی ظهور حضرت با دوری از گناهان و جهالتها و پیروی از دستورات قرآن و أئمه (ع) خود به خود سبب تقویت و باروری نیروی عقلانی خویش میگردد[۸].
- شیعه به فضل پروردگار و عنایات حضرت مهدی (ع) در جریان انتظار صحیح خود به تقویت قوای عقلانی و توانمندیهای فکری خود میپردازد و بدین وسیله در جهت صحیحی به پرستش پروردگار خود میپردازد[۹].
- بیگمان حضرت مهدی (ع) به پا میخیزد تا بیش از آنکه چگونگی زندگی مادی مردم را بر پایۀ عدالت سامان دهد، باورهای آنان را رشد داده، کمال بخشد. اگرچه قسط و عدل اقتصادی در جای خود بسیار بایسته و نقشآفرین است، اما آنچه قیام و انقلاب جهانی آن حضرت را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازد، دگرگونیهای اعتقادی و باور انسانها است که در پرتو تلاشهای او و همۀ یارانش پدید خواهد آمد. دگرگونیهایی که سبب میشود تا نگاه مردم در فصل پایانی زندگی به طور فراگیر و گسترده به اهداف آفرینش انسان دوخته شده، راههای کمال و نیکبختی را یکی پس از دیگری سپری کنند و این شکل نخواهد گرفت مگر به دگرگونی اساسی در فرهنگ جامعۀ انسانی؛ که آن نیز شکل نخواهد گرفت مگر با فراهمشدن زمینههای بایسته. البته مقصود از آمادگی در عرصۀ باورها بیشتر آمادگی در عرصۀ فرهنگ دینی است. آنچه در عرصۀ فرهنگ دینی به آن توجه میشود، به طور عمده، زیر عنوان "پیروی خالص از خداوند و ولی او" گرد میآیند؛ زیرا شناخت خداوند و امام زمان (ع) و باور به آنان، باید در رفتار دیده شود و تبلور حقیقی آن در فرمانبرداری خالص و فراگیر از آن نورهای پاک آشکار گردد. همسوکردن رفتارها، نیتها و جهتگیریها، بر پایۀ خواست رهبر الهی، از مهمترین ویژگیهای رهروان راستین است و این به خوبی در زمینهسازان ظهور و یاران امام مهدی (ع) وجود دارد. رسول گرامی اسلام (ص) در این باره فرمود: «خوشا به حال کسی که، قائم اهل بیت مرا درک کند؛ حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پیشوایان هدایتگر پیش از او نیز دوست باشد. اینان همنشین و دوستان من و گرامیترینِ امت من، در نزد من هستند»[۱۰]. کسانی که آمادگی روحی و روانی بالایی به دست نیاورند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای آن حضرت باشند؛ چرا که با کمترین فشاری که بر آنان وارد میشود، عرصه را رها میکنند. بیگمان برای حضرت مهدی (ع) یارانی هست که توان بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر دشمنان چیره و پیروز شوند[۱۱].
- یکی از ویژگیهای تکلیف انتظار، حفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی است، باید فروغ ایمان و نور یقین در دل و جان مردم محفوظ باشد و جان و دل انسان در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گیرد و ایمان جزء وجود آنان و چون خون سراسر وجودشان را گرم نماید و جوهر حیات آنان باشد. در عصر انتظار، باید در برابر شبهات شیاطین پنهان و آشکار، مقاومت کرد و آنها را از ذهنها زدود. حفظ و گسترش اعتقاد دینی و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازمتر است؛ زیرا تنها دارندگان عقیده و عمل در حوادث پیش از ظهور غرق و گم نمیشوند و دچار تردید نمیگردند. باید تا هنگام ظهور امام مهدی (ع) اعتقادات صحیح و عمل صالح در مردم منتظر حفظ گردد در احادیث از اهمیت ایمان در عصر غیبت چنین باد شده است: پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «برادران من مردمی آند که در آخرالزمان میآیند. آنان به نبوت و دین من ایمان میآورند با اینکه مرا ندیدهاند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را با هر سختی نگاه میدارند، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست میکنند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه میدارند. آن مؤمنان، مشعلهای فروزانند در تاریکیها. خداوند آنان را از آشوبها تیره و تار آخرالزمان نجات خواهد داد»[۱۲]. امام زین العابدین(ع) خطاب به ابوخالد کابلی فرمودهاند: «ای ابوخالد! مردمانی که در روزگار غیبت به سر میبرند و معتقدند و معتقد، از مردمان همه زمانها افضلاند؛ زیرا که خدای متعال به آنان خرد و فهم و معرفتی داده است که غیبت امام برای آنان مانند حضور است (یعنی با اینکه در عصر غیبت بسر میبرند و امام را نمیبینند، از نظر ایمان و تقوی و پایداری گویی در زمان ظهور بسر میبرند و امام خود را میبینند) این مردم را خداوند مانند سربازان پیکارگر صدر اسلام قرار داده است همانان که در رکاب پیامبر(ص) شمشیر میزدند و پیکار میکردند. آنانند اخلاص پیشگان حقیقی و ایشان شیعیان واقعیاند، آنانند که (در نهان و عیان) مردم را به دین خدا دعوت میکنند»[۱۳].
- این ایمان و باور، باید در جامعه باشد و تا زمان ظهور بماند، زیرا کسی که منتظر غلبۀ ایمان بر الحاد است خود باید به ایمانی راسخ و استوار مجهز باشد[۱۴].
ابعاد فکری و اعتقادی انتظار
- بعد توحید: یکی از ابعاد مهم انتظار، که پیوسته باید مورد توجه باشد، بعد توحیدی آن است. انتظار در ماهیت خود، انسانِ منتظر را متوجه مبداء عالم، و خدای جهان میکند. انسان منتظر، همواره، چشم به راه فرجی است که به قدرت مطلقۀ الهی تحقق خواهد یافت. منتظران، چشم به راه مهدی (ع) هستند. مهدی (ع) کیست؟ بندۀ خدا و وظیفۀ ولی خدا در زمین، که به قدرت خدا زنده است عبادت خدا و گرداندن اوضاع جهان است و روزی به امر خدا، برای استقرار بخشیدن به دین خدا، و نجات جامعۀ بشری ظاهر خواهد شد[۱۵]. منتظران باید همیشه متوجه درگاه کبریای الهی باشند و روی دل به سوی خدا کنند و از پیشگاه لایزال، طلب گشایش و فرج نمایند. این تعلیم را پیشوایان یاد دادهاند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «بهترین اعمال امت من، انتظار رسیدن فرج است از نزد خدای عزیز جلیل»[۱۶] حضرت علی (ع) میفرماید: «بهترین عبادات مؤمن، چشم به راه فرج خدایی داشتن است»[۱۷].
- بعد نبوت: بعد دیگر انتظار، توجه به پیامبران و مکتب پیامبران، و تجدید عهد با آنان است، همچنین توجه به مقام هدایت پیامبر اکرم (ص). منتظران، چشم به راه کسی هستند که در او صفات و آثار پیامبران گرد آمده است و هنگامی که ظاهر گردد، آن آثار در او دیده خواهد شد. هر کس دوست دارد آدم، و شیث، و نوح، و ابراهیم، و موسی، و عیسی، و داوود، و سلیمان، و یوسف و... و محمد (ص) را ببیند، میتواند آنان را در مهدی(ع) ببیند. او میآید تا آرمان پیامبران را تحقق بخشد، و تا دین خدایی را بگستراند و ندای توحید را به همه سوی ببرد. او میآید تا آرمان پیامبران را محقق سازد. بنابراین در فرهنگ انتظار، منتظران مهدی (ع) رابطۀ ایمانی مستقیم با نبوت و پیامبری دارند[۱۸]. مهدی (ع) از اهل بیت پیامبر است. او فرزند علی (ع) و حسین (ع) است. او دوازدهمین وصی و جانشین پیامبر است. چون ظاهر گردد، پرچم پیامبر (ص) را در دست گیرد و به سنت پیامبر (ص) عمل کند. نخستین اصحاب او ۳۱۳ تن خواهند بود، به شماره اصحاب پیامبر (ص) در جنگ بدر. پیامبر اکرم (ص) از آمدن او خبر داده، و دربارۀ او بسیار سخن گفته است. چون او آشگار گردد، دین جدش پیامبر (ص) را رواج دهد و حاکم سازد. همۀ این مطالب، توجه دادن به اصل نبوت و تأکید بر مقام پیامبر اکرم (ص) است و همه یاد کردنِ اعتقادی و مکتبی پیامبری و پیامبران است.
- بعد قرآن: امر مهم دیگری که هر منتظری باید متوجه آن باشد، کتاب خدا و قرآن کریم است. حضرت مهدی (ع)، زنده کنندۀ همۀ احکام قرآن است. انسان منتظر، همواره، این آرمان را در دل زنده میدارد، که روزی با ظهور مهدی آل محمد (ص) و آخرین خلیفۀ آورندۀ قرآن، احکام قرآن جاری شود و قرآن در سراسر جهان حاکمیت باید و کتاب آسمانی، برنامه زندگی انسان زمینی گردد. بدینگونه، توجه به قرآن کریم و نورانیت و هدایت قرآن نیز، جزء مسائل عمدۀ انتظار است[۱۹].
- بعد امامت: این بعد نیز در انتظار به خوبی روشن است. حضرت مهدی (ع)، خاتم ائمه طاهرین است. امامان پیشین، یکایک او را یاد کردهاند. او فرزند آنان و یادگار ایشان و ادامه دهندۀ راه آنان است. حضرت مهدی (ع)، مظهر قائم جاری امامت است و قطب نمای حرکت در اقیانوس بزرگ هستی، مشعل راه حیات و تکلیف. وجود حضرت مهدی (ع)، انتظار ظهور او، بزرگترین تأکید است بر اصل اعتقادی امامت و رهبری[۲۰]. در روایات و تعالیم ائمه طاهرین (ع) تأکید شده است بر اینکه در عصر غیبت، راه امامان را بپیمایید، از تعالیم و احکام آنان پیروی کنید، به تولای آنان (قرار گرفتن در خط آنان و دوستان و پیران آنان) چنگ در زنید، و از دشمنان و مخالفان آنان و قرار گرفتن در خط مخالفان تبرا جوئید، و کناره بگیرید.
- بعد عدل: بعد عدل و دادگری و توجه به آن نیز در مسئله انتظار، بسیار روشن است. انتظار حضرت مهدی (ع) انتظار ظهور عدل است، عدل جهانی، عدل آفاقی و انفسی. حضرت مهدی (ع) مظهر اسماء الهی است، از جمله دو اسم مبارک: "یا عدلُ یا حکیم". حضرت مهدی (ع) تجسم اعلای حق و تحقق والای عدل است. اوست که جهان آکنده از بیداد را آکنده از داد میسازد و عدل خدایی را در همه جا و همه سوی سرایت میدهد. او مظهر دادگری فراگیر است. تداعی موضوع عدل و عدالت است و جهانگیر شدن آن، از انتظار، جزء بدیهیات است. انتظار، یعنی چشم به راه امامی داشتن که چون بیاید جهان را از عدل و داد مملو سازد پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد[۲۱].
- بعد معاد: معاد، بازگشت انسان به نزد خدا، ورود به جهان پایدار، و شروع زندگی اصلی است. در امر انتظار، اصل اعتقادی بسیار مهم معاد و بازگشت مسئولانه به نزد خداوند، همواره حضور دارد[۲۲]. این حضور در سه جهت نمودار است:
- مهدی (ع) به هنگام ظهور، ستمگران را کیفر میدهد و ظالمان را به سزای اعمال خود میرساند و این خود نمونهای است از چگونگی معاد و رستاخیز[۲۳].
- هنگام ظهور مهدی (ع) گروهی از پاکان و پلیدان به جهان باز میگردند و این خود قیامت صغرایی است و نشانهای است بر قیامت کبری.
- ظهور حضرت مهدی (ع)، یکی از علائم و نشانههای حتمی قیام قیامت و فرا رسیدن رستاخیز ظهور حضرت مهدی (ع) است و تا او نیاید عمر جهان به سر نمیرسد و قیامت برپا نمیگردد[۲۴].
نتیجه گیری
پانویس
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ «"إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ"»؛ منتخب الأثر، ص ۶۰۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
- ↑ «"وَ تُؤْتَوْنَ الْحِکْمَةَ فِی زَمَانِهِ"»؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲.
- ↑ «"وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَلَا یَبْقَی مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَی قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا"»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۷۴.
- ↑ «"إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ"»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
- ↑ ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصههای تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث، ص؟؟؟
- ↑ «"طُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَ قَائِمَ أَهْلِ بَیْتِی وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیَامِهِ یَتَوَلَّی وَلِیَّهُ وَ یَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ یَتَوَلَّی الْأَئِمَّةَ الْهَادِیَةَ مِنْ قَبْلِهِ أُولَئِکَ رُفَقَائِی وَ ذَوُو وُدِّی وَ مَوَدَّتِی وَ أَکْرَمُ أُمَّتِی عَلَیَّ"»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲و ۳؛ کتاب الغیبه طوسی، ص ۴۵۶.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
- ↑ «"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
- ↑ «"عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(ع) قَالَ تَمْتَدُّ الْغَیْبَةُ بِوَلِیِّ اللَّهِ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ ر.ک. مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ «"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸ و ۱۳۱.
- ↑ «"أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُؤْمِنِ انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ"»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ ر.ک. محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب ص ۳۳۳.
- ↑ ر.ک. شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۷۹-۸۴؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۹۷-۲۰۰.